شعر
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۳ شعر نویسنده : سرگه بارسقیان ققنوس در آتش! آتش، خاکستر، خون تثلیث حیات ققنوس، ققنوس در آتش! برای زیستن دیر است و برای مُردن دیرتر! در شهری که دشنه ها چون روسپیان عریانند، ققنوس از خاکستر کدامین شهر، پی زندگی می گردد. دشنه ها در آتش، هیمه ها گریانند. بستر، […]