
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۳
پروفسور سِدراک آبدالیان خدمتگزاری ناشناخته
نویسنده: پروفسور مانوئل بِربِریان
«هرکس از این حکایت بتواند دانست که این چه بزرگان بوده اند
و همگان برفته اند و از ایشان این نام نیکو یادگار مانده است.
و غرض من از نبشتن این اخبار آن است تا خوانندگان را فایده ای
به حاصل آید و مگر کسی را ازین به کار آید».[۲]
اشاره
« منم آن ذرۀ هوا که در این نور روزنم سوی روزن از آن روم که تو بالای روزنی»[۳]
شوربختانه، آگاهی چندانی از خانوادۀ پدری و مادری پروفسور سِدراک آبدالیان (۱۸۹۴ ـ ۱۹۶۳م) در آناتولی و زندگی و پژوهش های وی در فرانسه، ارمنستان و ایران، چه در نوشتارهای چاپ شده و چه درتارنماها در دست نداریم. تاکنون، سیاهۀ درستی از نوشته های چاپی ایشان نیز تهیه نشده است. این نوشتار نخستین کوشش برای گردآوری بخشی از دستاوردهای دانشی ایشان و پرتوافکنی بر زندگی و کارهای پژوهشی این دانشمند فراموش شده و خدمتگزار به ارمنستان و ایران است.
زادروز و سال های نوجوانی آبدالیان با دو برهۀ اندوهبار تاریخ ارمن و انسانیت در سال های ۱۸۹۴و ۱۹۱۵ ـ ۱۹۲۳م گره خورده است. سِدراک نوجوان به ناچار از زادگاه و سرزمین تاریخی نیاکان خود بیرون رانده شد. از سرنوشت خانوادۀ ایشان نیز در این دو کشتار آگاهی در دست نیست. آبدالیان پس از دانش اندوزی در فرانسه و دریافت دکتری از دانشگاه سوربن در ۱۹۲۵م به ارمنستان شوروی رفت و در دانشگاه دولتی ایروان در سمت استاد پذیرفته و به پژوهش و آموزش پرداخت. زندگی در فرمانروایی خودکامه و خفقان و کشتار میلیونی ژوزف استالین سبب شد تا پس از مدتی کوتاه به ناچار از ارمنستان بگریزد. او بی آنکه زبان فارسی را بداند به ایران کوچ کرد و تا هنگام مرگ در تهران به پژوهش و آموزش دانشجویان ایرانی پرداخت.
پروفسور سِدراک آبدالیان پایه گذار بررسی خطر زمین لرزه در ایران، به ویژه، در تهران (۱۳۳۰خ) پیش از آغاز به کار مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران (۱۳۳۶خ) و سازمان زمین شناسی کشور (۱۳۴۱خ) است. وی از بنیان گذاران مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران و از پیشگامان فراهم آوردن نخستین آیین نامۀ ساخت سازه های پادلرزه ای[۴] ایران است.

این یادداشت گامی کوچک و آغازین در راه شناخت و بزرگداشت این دانشمند پیشرو، خدمتگزار، رنج دیده و ناشناخته است که زندگی وی چندین بار به دست دژخیمان از ریشه کنده شد. او، با وجود ستمی که خود دیده بود، توانست با پشتکار به فراگیری دانش بپردازد و پس از دریافت دکتری، به ارمنیان و ایرانیان در زمینۀ شناخت زمین لرزه و کاهش کشتار انسانی و ویرانی خانه ها یاری رساند. امید که این گام کوچک در بزرگداشت خدمتگزاران دانش و فن و انسانیت با یاری دیگر همراهان و همدلان ادامه یابد.
روزهای آغازین: سیواس و پاریس (۱۸۹۴ ـ ۱۹۲۵م؟)
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها»[۵]
سِدراک آبدالیان در ۱۸۹۴م در روستای گامیس، در استان سیواس[۶] آناتولی در ارمنستان بزرگ[۷] زاده شد.[۸] سال ۱۸۹۴م، آغاز نژادکشی ارمن ها در سرزمین مادری خود به دست سلطان جلاد ترک، عبدالحمید دوم، بود (نژادکشی حمیدیه، ۱۸۹۴ ـ ۱۸۹۶م). [۹] در این هنگام تیره و تار در تاریخ انسانیت، میان هشتاد هزار تا سیصد هزار ارمنی در خانه و سرزمین اجدادی خود، به گناه ارمنی و مسیحی بودن، به دست دژخیمان ترک کشته شدند. در این کشتار گروهی، بیش از پنجاه هزار کودک یتیم به جای ماند وخانه ها و دارایی های ارمن ها ربوده شد. شوربختانه، هیچ کشوری به این نژادکشی ها واخواستی ننمود. همگان چشم و گوش و لب فرو بستند تا بستر برای نژادکشی گسترده تر سال های ۱۹۱۵ـ ۱۹۲۳م آماده تر شود.
سِدراک نوجوان دورۀ دبستان و دبیرستان را در اسکی شهر[۱۰] در آناتولی گذراند و در آغاز کشتار ۱/۵ میلیون ارمنی در۱۹۱۵م، ۲۱ سال داشت. وی پس از پایان دوران دبیرستان به آموزشگاه دولتی ویژه ای در پاریس رفت. پس از آن، نیز در دانشگاه سوربن در رشتۀ زمین شناسی و کان شناسی به آموزش پرداخت. در این هنگام در ترکیه، یونان و فرانسه به بررسی های زمین شناسی و کان شناسی پرداخت. [۱۱] سِدراک آبدالیان در ۳۱ سالگی (۱۹۲۵م)، دکترای خود را از دانشگاه سوربن دریافت کرد. دولت فرانسه به پاس پژوهش های دکتر آبدالیان نشان دانشی نخل آکادمیک[۱۲] را به وی داد.[۱۳] از چگونگی گریز آبدالیان و خانوادۀ وی از دست جلادان ترک و دوران زندگی و آموزش او در فرانسه داده ای در دست نداریم. [۱۴]
استادی دانشگاه دولتی ایروان در دوران شوروی (۱۹۲۵ ـ ۱۹۳۱م)
«شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار مهربانی کی سرآمد شهر یاران را چه شد»[۱۵]
دکتر آبدالیان، پس از فرهیخته شدن از دانشگاه سوربن، فرانسه را ترک گفت. به علت کشتار ۵/۱ میلیون ارمنی در سال های ۱۹۱۵ ـ ۱۹۲۳م، که در آن ۷۵ درصد ارمن های ترکیه به خاک و خون کشیده شدند[۱۶] و تنها گروه کوچکی توانستند از زیر تیغ جلادان بگریزند و آوارۀ کشورهای دیگر شوند، آبدالیان نتوانست به سرزمین مادری و خانۀ خود بازگردد. بدینسان، در دوران فرمانروایی خونین و دهشتناک ژوزف استالین خودکامه رهسپار ارمنستان در بند اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد. او چند سالی را در دانشگاه ایروان با رتبۀ استادی به آموزش و پرورش جوانان پرداخت.[۱۷]

آبدالیان در دانشگاه دولتی ایروان استاد زمین شناسی و کان شناسی شد (نگارۀ ۱). در دورۀ کوتاه زندگی در ارمنستان شوروی (۱۹۲۵/ ۱۹۲۶ ـ ۱۹۳۰/۱۹۳۱م؟)، با سیران تیگرانیان ازدواج کرد. سیـران مدیـر موزۀ زمین شناسی دانشـگاه ایروان بـود و به بررسـی تاریخ زمیـن شناسی می پرداخـت.[۱۸] آبدالیان در این سـال ها جـای جـای ارمنستان را بررسی نمود و دربارۀ آنها گـزارش ها و کتاب هایی ارزشمند نوشـت.[۱۹] پس از چـندی سیران و سِدراک، که نتوانستنـد به زندگی با هم ادامه دهند، از یکدیگر جدا شدند.[۲۰]
از کارهـای ارزشمـند و پیشـرو پروفـسور آبدالیـان در ارمنستان شوروی بررسی ژرف زمین لرزۀ ۲۲ اکتبر ۱۹۲۶م با بزرگای ۸/۵ در لنیناگان (گومری)، در شمال باختری ارمنستان، بود[۲۱] (شوربختانه، این پهنه به هنگام زمین لرزۀ ۷ دسامبر ۱۹۸۸م سپیداک نیز به ویرانی کشیده شد). این گزارش هنوز یکی از بهترین نوشته ها دربارۀ زمین لرزۀ ۱۹۲۶م است. در این گزارش آبدالیان به بررسی: ۱. گسیختگی پوستۀ زمین (گسلش)، [۲۲] ۲. پهنه های هم لرز،[۲۳] ۳. فرونشست شیراک[۲۴] و ۴. چرخش ۴۳ درجه ای راستگرد (همسوی چرخش شاهنگ گاه شمار) ستون های سنگی یادبود[۲۵] پرداخته است (نگارۀ ۲ و ۳). این از نخستین گزارش های چرخش ستون های سنگی هنگام زمین لرزه است.
گزارش دیگر پروفسور آبدالیان در ارمنستان شوروی با نام « زمین لرزه های بزرگ ارمنستان» در ۱۹۲۷م در لنینگراد به چاپ رسید. [۲۶]
از دیگر پژوهش های پیشرو آبدالیان، پیش از کوچ به ایران، بررسی زمین لرزۀ ۲۷ آوریل ۱۹۳۱م زانگه زور[۲۷] در جنوب خاوری ارمنستان (شمال مرز رودخانۀ ارس)، با بزرگای ۳/۶ بود که در آن از سه پهنه با شدت بالای زمین لرزه ای یاد کرده است (نگارۀ ۴).
از ویژگی های آبدالیان مهر بسیار وی به بررسی زیستگاه، زمین شناسی، لرزه شناسی، آب شناسی،کان شناسی، کان یابی و سنگ شناسی جای جای ارمنستان و ایران، پژوهش و گردآوری داده ها و نگارش گزارش و کتاب های دانشی دربارۀ یافته های نوین خود بود. بیشتر نوشته های وی به زبان فرانسه بود و در پاریس چاپ شده است.
او هنگام زندگی و کار در ارمنستان شوروی گزارش ها و کتاب هایی دربارۀ زمین لرزۀ ۱۹۲۷م لنیناگان (گومری) (چاپ ۱۹۲۷)، زمین لرزۀ ۱۹۳۱م زانگه زور (چاپ ۱۹۳۵)، زمین لرزه های ارمنستان، دریاچه و پهنۀ وان (چاپ ۱۹۳۵) و آتشفشان شناسی و آب شناسی منتشر ساخت. [۲۸] پروفسور آبدالیان پیش از کوچ به ایران چندی نیز به آموزش و پرورش در شهر سن پیترزبرگ پرداخت. ایشان پس از کوچ به ایران دگر به ارمنستان شوروی باز نگشت. [۲۹]
روزهای میانی و پسین: گریز از فرمانروایی خودکامۀ استالین و کوچ به ایران (۱۹۳۰/۱۹۳۱م ـ ۱۹۶۳م)
«به کدام سرزمین روی آورم؟
به کجا رفته پناه جویم؟».[۳۰]
برپایۀ نوشتۀ بسیار کوتاه لازاریان در دانشنامۀ ایرانیان ارمنی، پروفسور آبدالیان در ماه های نخست۱۳۱۰خ (ماه های پایانی ۱۹۳۰ و آغازین ۱۹۳۱م) به ایران کوچ کرد. [۳۱] هنگام درست این کوچ برای ما روشن نیست. آنچه از کارهای دانشی وی بر می آید این است که این کوچ باید پس از پایان بررسی زمین لرزۀ ۲۷ آوریل ۱۹۳۱م زانگه زور باشد. او گزارش این بررسی ها را با نام «پروفسور دانشگاه دولتی ارمنستان شوروی» به پاریس فرستاده است.[۳۲]
آبدالیان دانش بسیاری دربارۀ زبان های ارمنی، فرانسه و ترکی داشت ولی با زبان فارسی آشنا نبود. به ناچار، فراگیری زبان فارسی را در تهران از صفر آغاز کرد. در تهران، مشاور علمی و بازرس ادارۀ معادن وزارت صنایع و معادن شد. دراین هنگام، به کار بررسی کان سنگ[۳۳] های کشور، به ویژه کان زر موته،[۳۴] پرداخت، که در آن هنگام به سبب پایین بودن میزان زر در سنگ، کار برداشت آغاز نشد.[۳۵] گویا، او در ۱۳۳۰خ کارگزار وزارتخانۀ صنایع و معادن برای همکاری با بخش گسترش علمی ـ فنی برنامۀ اصل چهار دربارۀ گسترش کان کاوی و کان های ایران نیز بوده است. [۳۶]

آبدالیان در۱۳۱۶خ با دوشیزه شاکه استپانیـان[۳۷] (مهندس آرشیتکت) هنگام کار آشنا شـد و در۱۳۱۸خ با وی ازدواج کـرد (نگـارۀ۵). شاکه و سِدراک در خیابان سعـدی جـنوبی و سپـس در خـیابان فرانسه ساکـن و دارای دو پسـر به نام های آرمـن و آرتیـن شدند.[۳۸] پـس از چندی کار در ادارۀ کل معـادن با بازدهـی انـدک و رونـد بسیار کنـد کار دولتی، آبدالیان به استادی دانشگاه تـهران برگزیـده شـده و آغـاز به آمـوزش زمیـن شناسی، کان شنـاسی و زمیـن شنـاسی زمیـن لرزه هـا در ایـن دانشگاه کرد.[۳۹] او هم زمان با کار آموزشی، به بررسی پهنۀ زمین لرزۀ ۱۶ فروردین ۱۳۲۳خ گرگان با بزرگای ۲/۵ پرداخت. این پژوهش از نخستین کارهای لرزه شناسی وی در ایران بود. از این زمین لرزه سه نگاره در کتابچۀ کوچکی به زبان فارسی چاپ شده است[۴۰] (نگارۀ۶) .
زمین لرزۀ ۱۳۲۳خ گرگان در دورۀ آشفتگی و خطرناک اشغال ایران به دست نیروهای انگلیسی و روسی در جنگ جهانی دوم (۳ ـ ۲۶شهریور۱۳۲۰خ)، کنفرانس سران در تهران (۱۳۲۲خ) و آزادسازی آذربایجان (۲۵ آذر ۱۳۲۵خ) و مهاباد (۱۳۲۶خ) از سلطۀ فرمانروایی خودمختار سوسیالیستی به دست ارتش ایران روی داد. بدینسان، دولت، که درگیر چالش های کشوری و جهانی بود، نگرشی به زمین لرزۀ گرگان نداشت. از این رو، آبدالیان خود برای بررسی این رخداد به گرگان رفت.
در دهۀ۱۳۲۰خ، دو کتـاب از وی به زبان فرانـسوی دربارۀ آتشفشان دماونـد در تهـران چـاپ شد (نگارۀ۷). [۴۱] در کتـاب دیگـری، چـاپ ۱۳۲۶خ آبدالیان به بررسـی زمین شناسی، آتشفشان، کان سارها و گیاهان ارمنستان همراه با باستان شناختی شهر ایروان پرداخت.[۴۲]
او در۱۳۳۰خ کتابچـۀ کوچـکی به نـام لـرزش هـای قشـر زمین و زلزلـه های کشور ایـران، در تهران و بـه زبان فـارسی چـاپ کـرد (نگارۀ۸). برای نخستین بار در تاریخ بررسـی های لرزه خـیزی و لرزه شناسـی ایران آبدالیان در ایـن کتـاب دربارۀ سیج (خطر) زمین لرزه در کشور، به ویـژه در تهران، به دولت و مـردم ایران هشدار داد. ایـن هشدارهای بنیادی هفت سال پیش از آغاز کار مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران (۱۳۳۶خ)، دوازده سال پیش از آغاز کار سازمان زمین شناسی کشور (۱۳۴۱خ) و ۳۸ سال پیش از تهیه و تصویب آئین نامۀ سازه های پاد لرزه ای (کد ۵۱۹ در ۱۳۴۷خ که پس از چندی به روز شده و کد ۲۸۰۰ نام گذاری شد) داده شد. آبدالیان در این کتاب به نکته های بنیادی زیر پرداخته است:
الف) خویشکاری (وظیفه) دانشگاه تهران و دولت در رویارویی و مبارزه با زمین لرزه، ویرانی و کشتار،پیش بینی زمین لرزه و پیشگیری و کاهش سیج (خطر) زمین لرزه در ایران
ب) کوتاهی دولت در بازسازی درست سازه ها پس از هر زمین لرزه و بررسی نکردن دانشی و فنی پهنه های زمین لرزه زده
پ) تهیه و تصویب آیین نامۀ سازه های پادلرزه ای و کاربرد درست اجرایی و قانونی آن
ت) پایه گذاری مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران و خرید دستگاه های لرزه نگاری برای کشور.
آسیب سازه ای زمین لرزه ۱۶ فروردین ۱۳۲۳خ گرگان با بزرگی ۵/۲.نام کسانی که در این سه نگاره دیده می شوند روشن نیست.ممکن است مرد با پیراهن سفید پروفسور آبدالیان در پنجاه سالگی باشد.بر گرفته از:ستراک آبدالیان،لرزش های قشز زمین و زلزله های کشور ایران (تهران:یمنی،۱۳۳۰)،رویه ۳۹ و ۴۰
او در این کتاب می نویسد:
« باید همیشه به خاطر سپرد که در محلی که یک دفعه زمین لرزه حادث شده تکرار این امر حتمی است. پس، موقع آن است که دانشگاه تهران به این امر بس مهم و خطرناک اهمیت بیشتری داده و در برنامۀ دانشکدۀ فنی و مهندسی خود تدریس علم زلزله شناسی و طرز ساختمان در نواحی زلزله خیز را اضافه نماید و مانند ممالک دیگری که اغلب در مسیر زلزله قرار گرفته و اکنون، با بروز زلزله و ایجاد خرابی های آن مبارزه می کنند طرز پیش بینی زلزله و وسایل جلوگیری از آن را فراهم نماید.
علاوه همۀ اینها، دولت باید مبارزه با زلزله را به صورت قانونی و اجباری در آورده و اقدامات لازم جهت ایجاد وسایل ضد زلزله و جلوگیری از خرابی آن به عمل آورد. برای تأمین این منظور باید رصدگاهی برای مطالعات و تجسسات زلزله با اسباب های مخصوصی موسوم به زلزله سنج و همچنین، مؤسسه ای با عنوان مؤسسۀ فیزیک کرۀ زمین و آزمایشگاه زمین شناسی دینامیک[۴۳] ایجاد شود.
امروز، ممالکی که در مسیر زلزله قرار گرفته اند در این قسمت اقدامات لازم را نموده و در حدود ۴۷۸ رصدخانۀ زلزله سنج[۴۴] در جهان ساخته شده ـ در فرانسه ده رصدخانه، در انگلستان پانزده، در آمریکا۳۹ و در ژاپن، ۱۳۷ و غیره».[۴۵]
آبدالیان سپس به خرده گیری از دولت به دلیل کوتاهی های بنیادی در روش بازسازی سازه ها پس از هر زمین لرزه می پردازد:
« ولی ایران، که یکی از مناطق مسیر زلزله های شدید است، حداقل احتیاج به ده دستگاه رصدخانه دارد. محترماً ،توجه دولت و دانشگاه را به این امر حیاتی نیز جلب می نماییم ـ در اینجا سؤالی پیش می آید که آیا خرابی هایی که در محل وقوع زلزله در این اواخر در گرگان و خراسان و بندر عباس و بندر بوشهر واقع شده به چه ترتیبی آباد و ساخته می شود؟ آیا دولت اقدامات لازم جهت ایجاد ساختمان هایی که در مقابل زلزله تاب آورده و زیاد آسیب نبینند نموده یا نه؟ چه به خوبی معلوم شده که مناطق فوق الذکر اغلب مسیر زلزله ها و زمین لرزه های شدیدی بوده و اغلب، دهات و آبادی های آنجا به ویرانه مبدل شده است.
جواب این سؤال را می توان از مطالعاتی که در این اواخر در نواحی فوق الذکر شده داد چه به خوبی معلوم شده که زلزله ها و محل و مدت آنها در این نواحی به هیچ وجه تاکنون مورد مطالعه و بررسی علمی قرار نگرفته است. مسلم است که ساختمان و آبادی، که در این نواحی پس از وقوع زلزله و خرابی می شود از روی هیچ نقشۀ عملی و علمی نبوده بلکه به طور دلخواه و بی مقدمه و بدون پیش بینی و جلوگیری خطرات و خسارات آینده می شود و این اهمال با وجود موجود بودن وسایل زیاد و پیشرفت هایی که در این زمینه نصیب علم زمین شناسی شده غیر قابل عفو می باشد».[۴۶] سپس، به سیج (خطر) بنیادین زمین لرزه در تهران و کوتاهی در این زمینه می پردازد و می نویسد :
«این کوتاهی و عدم توجه در ساختمان خانه های شهر تهران نیز مشاهده می شود چه تهران نیز در یک منطقۀ زلزله خیز قرار گرفته و در این قسمت، کمتر از خراسان، گرگان، تبریز، بندر عباس و بندر بوشهر نیست و احتمال قریب به یقین می رود که یک روزی زمین لرزۀ شدیدی در تهران رخ داده و این شهر زیبا و ساختمان های باشکوه و عظیم به یک قبرستان و خرابه ای مبدل خواهد شد. ۹۹ درصد این بناها برروی اهالی ریخته و تلفات بی شماری وارد خواهد شد[۴۷] ».[۴۸]
او ۶۸ سال پیش در این نوشته به دولت پیشنهاد می کند که هرچه زودتر به پیشگیری دشامد زمین لرزه و کاهش سیج آن با به کارگیری روش های دانشی و فنی پردازد:
« البته، ممکن است این امر پس از چندین سال بلکه پس از قرنی بیفتد و ما ناظر این آوارگی و خرابی نباشیم و ممکن است در آتیۀ نزدیکی بلکه شاید هنگام قرائت این سطور اتفاق افتد. منظور ما از ذکر این حقایق به هیچ وجه ایجاد وحشت نیست بلکه حقایق مکتومی است که باید آشکار شود. با در نظر گرفتن خطری که همواره تهران و اطراف آن را تهدید می کند باید هرچه زودتر وسائل جلوگیری این خطر موحش و یا لااقل مقدمات تخفیف خسارات و زیان آن را فراهم نمود و از اصول علمی و وسائلی که در نتیجۀ تحقیقات علم زمین شناسی به دست آمده استفاده ممکنه را نمود. مشهور است که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد».[۴۹]
توجه و هشدار پروفسور آبدالیان در ۱۳۳۰خ به نکته ها وکمبودهای بنیادی یاد شده اهمیتی بسزا دارد. شوربختانه، پس از گذشت ۶۸ سال هنوز تهران و دیگر شهرها، شهرک ها و روستاهای کشور درسیج بنیادی ویرانی و کشتار فراوان انسانی است.[۵۰]
در ۱۳۳۰خ،که این نوشته در تهران به چاپ رسید، هیچ گونه ایستگاه لرزه شناسی در ایران نبود. شش سال پس از چاپ این کتابچه، مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران پایه گذاری شد و ۳۲ سال پس از پیشنهادهای پروفسور آبدالیان، در ۱۳۴۱خ، کارگاه آموزشی یونسکو در دانشگاه تهران بررسی و نگارش آغازین آیین نامۀ سازه های پادلرزه ای را در ایران آغاز کرد. این کار بنیادی در مهندسی زمین لرزه با همکاری پیگیر زنده یادان و پیش کسوتانی چون مهندس علی اکبر معین فر، مهندس آرک مگردیچیان، پروفسور سِدراک آبدالیان، کورس آموزگار، جواد صالحی و چندین تن دیگر صورت گرفت. در ۱۳۴۸خ، مؤسسۀ استاندارد و تحقیقات صنعتی کشور این آیین نامه را پذیرفت و آن را برای اجرا به وزارتخانه ها و ادارات دولتی فرستاد. سپاس از بلنداندیشی، دورنگری، چاره جویی و دانش پروفسور آبدالیان که راهکارهای دانشی، فنی، بنیادی و حیاتی خود را برای نگاهبانی از جان و مال ایران شهریان به دولت ایران پیشنهاد کرد. هر چند که این کار به درستی، همچون ژاپن و امریکا، در ایران پیگیری نمی شود.
آبدالیان در ۱۹۵۱م/۱۳۳۰خ گزارشی به زبان فرانسوی دربارۀ زمین شناسی، زمین ساخت[۵۱] و کان سارهای جزیرۀ هرمز در خلیج فارس در پاریس چاپ کرد. او نخستین و تنها زمین شناس ایرانی بود که در سدۀ بیستم میلادی دگرشکلی و گسیختگی های روی دادۀ هم زمان با زمین لرزۀ طرود را از نزدیک بررسی کرد و گزارش آن را برای نشریۀ فرانسوی له ناتور فرستاد. [۵۲] زمین لرزۀ طرود با بزرگای ۵/۶ در ۲۳ بهمن ۱۳۳۱خ، در۱۰۲ کیلومتری جنوب خاوری دامغان، در شمال کویر مرکزی ایران، رخ داد. پژوهش آبدالیان تنها بررسی روی زمین و گزارش چاپ شده از این زمین لرزه است. بررسی های روی زمین و پژوهش های این زمین لرزه در سال های سخت و آشفتگی ملی شدن صنعت نفت ایران و بازی های سیاسی و تحریم های اقتصادی ویرانگر جهانی علیه ایران به دست دولت های انگلستان و امریکا صورت گرفت، در وضعیتی که آیندۀ سیاسی ـ اقتصادی کشور تاریک بود. در این نابسامانی، تنها مهر و وظیفه شناسی پروفسور آبدالیان بود که وی را برای بررسی زمین لرزه طرود به شمال کویر مرکزی ایران راهی کرد.
در بررسی زمین لرزۀ طرود، آبدالیان دو گروه شکاف زمین لرزه ای را گزارش کرد:
الف)شـکاف هـایی به درازای یـک کیـلومتـر در دویـست متـری جنـوب خـاوری طرود، در زمین های کشاورزی رود دشت مرغاب، با راستای خاور شمال خـاوری ـ باخـتر جنوب باخـتری (در راستای دیـوارۀ گسلۀ فـشاری طـرود)، با فـروافتادگی بلـوک شمـالی. در نگـارۀ شمارۀ ۴، درگـزارش آبدالیان، در نشریـۀ له ناتـور، شخصـی در شکـاف ایستـاده (گوشۀ پایین، سمت راست) و بازشدگی و ژرفـای شکاف زمیـن لرزه ای را نشان می دهد (نگارۀ ۹).
ب) پهنۀ بـه شدت شکافته با درازای چند کیلومتری و پهنای چند صد متـر در یک کیلومتـری جنوب باخـتری طـرود، در دشـت سلـطان ابـراهیـم، در شمـال کـویـر مرکـزی در رسوبات گچی ـ نمکی مولاس هـای مارنـی میوسن(سازند قرمز بالایی) [۵۳] یک چین تاقدیسی[۵۴]. آبدالیان گزارش کرد که شکاف های پوستۀ زمین دیواره ای به بلندی ۲۰ ـ ۱۵۰ سانتی متر ساخته است (نگارۀ ۱۰).
هنوز، پس از گذشت ۶۴ سال این دگرریختی ها و گسیختگی های پوسته زمین در پهنۀ طرود به چشم می خورد. [۵۵] با اینکه ساز و کار زایش این بریدگی ها در آن زمان برای آبدالیان یا پس از ایشان برای اشتاکلین،[۵۶] گانسر،[۵۷] چالنکو،[۵۸] معین فر، امبرسز و ملویل[۵۹] و … روشن نبود او در ۱۳۳۲خ نخستین رویداد پهنۀ به شدت لغزیدۀ لایه های رسوبی تاقدیس را، به سبب چین خوردگی زمین لرزه ای، گزارش داد. پس از چندی، در ۱۹۷۹م، بِربِریان سازوکار این رویداد را روشن ساخت.[۶۰]
خرابی خانه های طرود و روستاهای پیرامون آن در گزارش آبدالیان در بخش «درس های گرفته شده از زمین لرزه» آمده است. [۶۱] وی می نویسد که خرابی سازه ها به سبب سستی خانه های خشتی ـ گلی بوده و برای پایداری در برابر رویداد زمین لرزه باید به طراحی و ساخت سازه های تازه و یکپارچۀ بتن آرمه پرداخت. او در این گزارش همچنین به شرح زمین شناسی و زمین ساخت پهنۀ طرود پرداخته و برش زمین شناسی از دریای مازندران تا طرود و دشت کویر مرکزی را در گزارش آورده است. [۶۲]
برآورد شدت دوازده در مقیاس فورل ـ مرکالی[۶۳] برای زمین لرزۀ طرود،[۶۴] همانند دیگر گزارش های آن سال ها، با بزرگ نمایی در ارزیابی شدت زمین لرزه ها همراه بود. [۶۵]
بیشینۀ شدت زمین لرزۀ طرود در مرکز خرابی ها هشت در مقیاس مرکالی بود. این بزرگ نمایی ها در بیشتر گزارش های آن سال ها به علت ویرانی سازه های خشتی ـ گلی ارزیابی شده بود. پژوهش های پسین روشن ساخت که این گونه سازه های سست و ناپایدار در زمین لرزه هایی با شدت هفت یا هشت مقیاس مرکالی فرو می ریزند و اینکه شدت زمین لرزه پیوند درستی با بزرگای زمین لرزه دارد و در مقیاس بازسازی شدۀ مرکالی، تنها سازه های استاندارد ناخشتی ـ ناگلی ارزیابی می شوند.
آنچه روشن است در کارهای آغازین پژوهشی در گذشته، کژی ها، کاستی ها و کمبودهایی دیده می شود. کتاب نگاری داده های به کار گرفته شده در کتاب ها و گزارش ها نیز افزوده نشده که از ویژگی های نگارش و پژوهش آن هنگام است.
در ۱۳۳۲خ، پروفسور آبدالیان کتابی دربارۀ آب شناسی و آب های زیرزمینی ایران به زبان فرانسوی نوشت. کتاب دارای سی فصل، ۲۲۱رویه، کتاب نگاری پایانی و پیشگفتاری از دکتر کاروچی بوزی،[۶۶] استاد دانشگاه رم و کارشناس سازمان خواربار و کشاورزی سازمان ملل متحد (فائو) [۶۷] در ایران، است و از سوی همین سازمان نیز در تهران چاپ شده.[۶۸] نگارۀ روی جلد کتاب، رودخانۀ جاجرود در سی کیلومتری شمال خاوری تهران را نشان می دهد (نگاره های ۱۲ و۱۳). کتاب شامل فصل های زیر است:
آب شناسی کلی، چهارچوب آب نگاری،چهرۀ جغرافیایی و آب شناسی، رودخانه های سیلابی، رودخانه های بزرگ، رودخانه های طغیانی، رودها، آبشارها، سراب رودها، آب های گرم، دریاچه ها، دریای خزر، دریاچۀ ارومیه، دهانۀ آتشفشان دماوند، دریاچۀ تار،تالاب انزلی، دریاچۀ نی ریز، کویرها، دریاچۀ هـامون، آب های زیرزمینـی، آب های آرتیـزین، پهنه های خشک و تشنه، عامل هواشناسی، عامل جغرافیایی، عامل زمین شناسی، فرگرد زمین ریخت شناختی و سیستم های سیلابی در زمان، گفتار پایانی، توضیحی دربارۀ آب های ایران،گسترش و پخش آب های ایران و کتاب نگاری.
در این سـی فصـل، آبدالیان به اهمیـت حـیاتی آب هـای ایران پرداختـه است، موضوعـی که سازمـان برنامه و بودجۀ کشور آن را پیگیری کرد و پس از چاپ این کتاب، سازمان برنامه به ارزیابی آبرفت های تهران و آب های زیر زمینی آن پرداخت.
در رویۀ نخست کتاب آب های ایران، نیز نگاره ای از پروفسور آبدالیان چاپ شده است که باید در ۵۶ ـ ۵۹ سالگی او گرفته شده باشد (نگارۀ ۱۴).
در ۱۳۳۹خ، پروفسور آبدالیان همراه با پروفسور کشی افشار (سرپرست مؤسسۀ ژئوفیزیک در ۱۳۴۰ ـ ۱۳۵۴خ) به بررسی زمین لرزۀ ۴ اردیبهشت ۱۳۳۹خ لار، در استان فارس، با بزرگای ۸/۵ پرداخت. گزارش این بررسی را مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران در همان سال چاپ کرد. [۶۹]
پس از چندی، آبدالیان نخستین نقشه های زمین ساخت[۷۰] (۱۳۴۱خ/ ۱۹۶۲م) و لرزه زمین ساخت[۷۱] (۱۳۴۲خ/ ۱۹۶۳م) کشور را همراه با گزارش های در پیوند آنها، چاپ کرد. این آثار، پیش از آغاز کار سازمان زمین شناسی کشور، به زبان فرانسوی و در مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران به چاپ رسید. درنقشۀ رنگی زمین ساخت ایران، به مقیاس ۱:۴٬۰۰۰٬۰۰۰، کشور به هشت پهنۀ زمین ساختی بخش شده: ۱. سپر عربستان ـ سوریه، ۲. چین های کناری ( زاگرس در جـنوب و کپـه داغ در شمـال)، ۳. هـستـۀ پالئـوزوئیک[۷۲] (دوران نخـست،میان چیـن های کنـاری و ایرانید)، ۴. ایرانیـد (فلیش های مکران، افیولیـت، رادیولاریت و پهنـۀ همدان)، ۵. نوار آتشفشانی ارومیه ـ سبلان، ۶. ایران مرکزی، ۷. البرز و ۸. سکوی روسیه. شرح چینه شناسی[۷۳] و فازهای کوه زایی[۷۴] ایران نیز در این نوشتار آمده. [۷۵]
در گـزارش لـرزه زمیـن ساخـت[۷۶] ایـران، نخستین نقشـۀ لرزه زمین ساخت کشور آمـده است. این گـزارش، که آبدالیـان آن را در آخـرین سال زندگی خود نگاشت، دارای هشت فصل (در دو بخش) به شرح زیر است:
جغرافیای فیزیکی، ۲. زمین ریخت شناختی، ۳. چینه شناسی و زمین ساخت (پرکامبرین تا کواترنر)، ۴. فازهای زمین ساختی، ۵. پهنه های لرزه زمین ساختی، ۶. ویژگی های پهنه های لرزه زمین ساختی، ۷. زمین لرزه های تاریخی ایران و ۸. کتاب نگاری.
واپسیـن کار پژوهـشی وی بررسی پهنـۀ زمیـن لرزه، گستـرش خـرابی هـا، گسلـش روی زمین، زمین شناسی و زمین ساخت زمین لرزۀ ۱۰ شهریور ۱۳۴۱خ بوئین زهرا، در جنوب قزوین، با بزرگای هفت بود. [۷۷]
پروفسور آبدالیان در ۱۳۴۲خ/۱۹۶۳م در ۶۹ سالگـی در تهران در گـذشت. از وی گـزارش هـا و کتاب های پژوهشی به زبان های فرانسوی، ارمنی و فارسی؛[۷۸] کلکسیـون رده بنـدی شدۀ ارزنده ای از سنـگ هـا و کانـی هـای ایـران؛ و یـادی از پژوهشگری پیشرو و خدمتگزار به مردم ارمنستان و ایران به یادگار مانده است. [۷۹] [۸۰]
گویا، تنها چـیزی که پروفـسور سِدراک آبدالیـان در فرانسـه، ارمنسـتان و ایـران به همـراه داشت کلیـد در خـانۀ پدر و مادر خـود در سیـواس بود. در تارنـمای فرانسـوی موزۀ تمدن اروپا و مدیترانه،[۸۱] نگاره ای ازکلیـد خانۀ خانوادۀ آبدالیان در سیـواس آمـده است (نگارۀ ۱۶) که آرتیـن و آلیـس آبدالیان در گفـت و گـوی ویدئویی با سـه فرانسـوی[۸۲] در ۱۱ ژوئیـۀ ۲۰۰۷م آن را به نمایش گذارده اند.
از درگذشت آبدالیان تا به امروز (۱۳۴۲ـ۱۳۹۷خ)
«گوهر پاک بباید که شود قابل فیض ورنه هر سنگ و گلی لؤلؤ و و مرجان نشود»[۸۳]
در ۵۵ سالی که از درگذشت پروفسور آبدالیان در تهران می گذرد تنها در چهار نوشته از سه پژوهشگر در ایران، انگلستان و امریکا به کوتاهی از پژوهش های ایشان ستایش شده است. با وجود کارهای ارزشمند پژوهشی و آموزشی ایشان در ایران، به ویژه، در سمت استادی در مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران، شوربختانه هیچ گونه نام و نشانی از وی در بخش مفاخر و اساتید بازنشسته در تارنمای مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران[۸۴] دیده نمی شود.
پروفسور خسرو معظمی گودرزی، استاد مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران و رئیس بخش زلزله شناسی این مؤسسه، در کتاب لرزه شناسی خود (چاپ۱۳۵۱خ) دربارۀ پروفسور آبدالیان می نویسد:
«دکتر آبدالیان، که سال های آخر عمر خود را در مؤسسۀ ژئوفیزیک گذراند، با اینکه در رشتۀ زمین شناسی تخصص داشته است مع هذا در حدود امکانات خود به مطالعۀ زلزله های ایران پرداخته است. به زبان فارسی از او نوشته ای تحت عنوان زلزله های ایران در دست است که در سال۱۳۳۰در تهران منتشر شده است. مقالۀ دیگری از او دربارۀ زمین لرزۀ طرود در شمارۀ ۳۲۲۲ له ناتور[۸۵] در سال ۱۹۵۳ منتشر شده است. علاوه بر این، مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران دو مقالۀ مفصل او را تحت عنوان ,تکتونیک ایران، (نشریۀ شمارۀ ۸، سال ۱۹۶۲) و ,سایزموتکتونیک ایران، (نشریۀ شمارۀ ۱۶) منتشر نموده است. این دو مقاله حاصل مطالعاتی است که او با عشق و علاقۀ فراوان به کار خود و کشور خود انجام داده است. در پایان این دو نشریه، به فهرست مفصلی (در حدود صد مقاله) از کارهایی که در مورد وضعیت زمین شناسی ایران در دنیا منتشر شده است برخورد می کنیم که ما در تهیۀ این قسمت از آن استفاده نموده ایم».[۸۶]
نگارنده در ۱۹۷۷م، کتاب پژوهشی خود را به سه پژوهشگر پیشکش کرد و نوشت:
« این مجموعۀ پژوهشی را به پروفسور نیکلاس امبرسز و دوستم، دکتر جان چالنکو (استادان کالج سلطنتی دانشگاه لندن)، برای پژوهش هایی که دربارۀ لرزه خیزی ایران انجام داده اند و به یاد مرحوم پروفسور س. آبدالیان، برای گام های اولیه ای که در این زمینه در ایران برداشته اند، پیشکش می کنم».[۸۷]
پروفـسور امبـرسز و ملـویل، در بخـش سپاسـگزاری کتـاب تاریخ زمیـن لرزه های ایران، از همکاری های ارزشمند مهندس علی اکبر معین فر، پروفسور سِدراک آبدالیان و دکتر فورنیه دو آلب (یونسکو) سپاسگزاری کرده و نوشته اند که یاری این سه پژوهشگر در کار پژوهش کتابشان بیش از آن است که خود آنان تصور می کنند. [۸۸]
بِربِریان و یتس، گزارش«تهران، بمب ساعتی زمین لرزه» را، به پاس پژوهش های پیشرو پروفسور آبدالیان به وی پیشکش کردند. این گزارش در کتاب یادواره ای چاپ شده که انجمن زمین شناسان امریکا در پایان ۲۰۱۷م منتشر ساخت. [۸۹]
چهار اشارۀ کوتاه درچهار نوشته از سه پژوهشگر طی ۵۵ سال برای پژوهشگری پیشرو و ژرف اندیش، که با مهر و خواست و ارادۀ خود در پیشرفت مردم و کشورش رهگشا بود، بسیار ناچیز است. به ویژه آنکه هیچ دستگاه دولتی یا دانشگاهی گامی در پاسداشت، بزرگداشت و یادکرد از این پژوهشگر پیشرو برنداشته است. نخبگان و بزرگان رشته های گوناگون در کشورهای پیشرفتۀ دانشی، فنی، فرهنگی، اجتمایی و سیاسی دنیا همیشه از سربلندی های کشورشان به شمار می آیند. بدینسان، این کشورها آنان را در بالاترین جایگاه جای داده و ارج نهاده اند. آنان به سبب داشتن بهرۀ هوشی و آمادگی کاری بیشتر، پشتکار خستگی ناپذیر و توان همیاری با مردم و کشور خود، آن هم خودخواسته و با ارادۀ خود، بافت و ساخت رشتۀ خود را دگرگون ساخته، راه های تازه ای یافته و روند پیشرفت را در کار خود تند کرده اند و چنین است که به بلندترین چکاد کشورشان رسیده اند. اینان، بدون چشمداشت پول یا جایگاه بالای اجتماعی، خود به تنهایی بارگران پژوهش و کار شبانه روزی را به دوش کشیده اند.

شوربختانه، نخبگان بومی ما، در همۀ زمینه های کاری،جایگاهی در رده بندی جامعه نداشته و ندارند. به همین دلیل، برآمدن و فروافتادن آنان در تاریکی و خاموشی روی می دهد و رویش آنان همیشه پرسش برانگیز بوده است. اندوهبار است که دولت ها و مردم کشورهای جهان سومی پیشین و در حال پیشرفت کنونی گامی شایسته و بایسته برای بزرگان و نخبگان خود در درازنای بستر تاریخ، چه هنگام زندگی آنان و چه پس از درگذشتشان، برنداشته اند.گویا، پایین بودن بهره وری نهادینه و ساختار ویژۀ سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، تربیتی، آئینی و نژادی آنان بخشی از این گرفتاری و کوتاهی تاریخی است. بیرون راندن و به فراموشی سپردن نام آوران در زمینۀ کاری آنان در هر کشور، پسرفت جامعه را تندتر و نیاز به یاری جستن از بیگانگان و وابستگی به آنان را بیشتر می سازد. [۹۰]
گفتار پایانی
«کو عقل تا گویا شوی کو پای تا پویا شوی وز خشک در دریا شوی، ایمن شوی از زلزله»[۹۱]
رویدادهای هولناک و ناگوار نژادپرستی، آیین ستیزی و نژادکشی برنامه ریزی شدۀ ارمنیان در ترکیه در سال های ۱۸۹۶م و ۱۹۱۵ـ۱۹۲۳م به دست ترک ها، زندگی، جان، مال و روان سِدراک جوان و دیگر ارمنیان را نابود ساخت، آنان را آزرده کرد و خدشه هایی ژرف بر آگاه و ناخودآگاه وی و دیگر قربانیان نژادکشی ارمنیان وارد آورد.
سِدراک آبدالیان هنگام نژادکشی ۱۸۹۴ـ۱۸۹۶م ارمن ها به دست ترک ها در دریایی از ترس و ناامنی و بیم و کشتار به دنیا آمد. به سبب نژادکشی سال های ۱۹۱۵ـ۱۹۲۳م و جو نژادپرستی و آیین ستیزی، سِدراک جوان پس از دریافت درجۀ دکتری، در ۱۹۲۵م، نتوانست به خانۀ خود و سرزمین نیاکانش بازگردد. در نتیجه، به هنگام فرمانروایی ترس و کشتار گروهی و تامگرایی ژوزف استالین به ارمنستان شوروی سوسیالیستی کوچ کرد. از آنجا که زندگی در کشور اشغال شده و زیر فرمانروایی خودکامه، بسیار دشوار و خفقان آور بود[۹۲] پروفسور آبدالیان به ایران کوچ کرد.
بدینسان، زندگی او بارها ناخواسته از بیخ و بن کنده شد. او پنجاه سال بیرون از سرزمین اجدادی خود به کار و پژوهش و آموزش دانشجویان، در ارمنستان و ایران، پرداخت. وی افزون بر ندانستن زبان فارسی و ناآشنایی با فرهنگ ایرانی دانش و تجربه ای نیز دربارۀ زمین شناسی، کان، زمین لرزه و گسله های ایران نداشت. به ناچار، برای بار چهارم (پس از آناتولی، پاریس و ارمنستان) با تلاشی چشمگیر به فراگیری زبان تازه پرداخت و بار دیگر، زندگی و کار را از سرگرفت. هم زمان با فراگرفتن زبان فارسی، با به دست آوردن کار کارشناس زمین شناسی و کان شناسی در ادارۀ کل معادن وزارت صنایع و معادن، به خواندن همۀ گزارش های علمی فرانسوی و انگلیسی موجود دربارۀ زمین شناسی ایران در آن زمان پرداخت، که نوشتۀ انیرانیان و چاپ کشورهای اروپایی بود.
باید به یاد داشت که پروفسور آبدالیان این گام ها را در دورانی بسیار دشوار برداشت، به هنگام رویدادها و چالش های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و هرج و مرج های در پیوند با آن. در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به دست نیروهای روس و انگلیس، رکود اقتصادی کشور در تمامی نهادها و ایست کار و جنبش های کشوری و اجتماعی با بخش اداری در هم ریخته و از هم پاشیده، آشفتگی ملی شدن صنعت نفت، ورشکستگی کشور و نبود بودجۀ پژوهشی.افزون بر همۀ این مشکلات از دیدگاه آیینی و نژادی او جزو اقلیت آیینی ـ نژادی بود. در این دوران بسیار پریشان،[۹۳] با وجود همۀ مشکلات کمرشکن یاد شده، آبدالیان توانست پژوهشگری مفید و خدمتگزار در ارمنستان و ایران باشد.
آبدالیان با بررسی زمین لرزه های لنیناکان (گومری) و زانگه زور در ارمنستان و زمین لرزه های گرگان، طرود، لار و بوئین زهرا در ایران و چاپ یافته های پژوهش های خود روش هایی را برای جلوگیری از کشتار انسانی و نابودی خانه ها به دولت های ارمنستان شوروی و ایران پیشنهاد داد. او تنها زمین شناسی بود که زمین لرزه های گرگان و طرود را بررسی کرد. گزارش ها و نگاره های او تنها داده های برجای مانده از این زمین لرزه هاست. او به بررسی آتشفشان ها، سنگ های آتشفشانی، کان سارها و آب های رو و زیر زمینی ارمنستان و ایران نیز پرداخت. وی نخستین زمین شناس ایرانی بود که نقشۀ زمین ساخت و نقشۀ لرزه زمین ساخت ایران را آماده کرد و به چاپ رساند. نخستین ایرانی ای بود که انیرانیان را با دستاوردهای دانش زمین و زمین لرزۀ کشورآشنا کرد و نشان داد که پژوهشگر ایرانی نیز می تواند در جایگاه پژوهشگران اروپایی و امریکایی گردن فراز بایستد.
پیشنهادهای بنیادی او به دولت ایران در ۱۳۳۰خ در زمانی چاپ شد که دانش چندانی از لرزه خیزی کشور، گسله های لرزه زا و زمین شناسی آن وجود نداشت، مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران و سازمان زمین شناسی کشور هنوز پای نگرفته بودند و کارهای دانشی ـ فنی کشور به دست کارشناسان انیرانی، که بیشتر اروپایی و امریکایی بودند، انجام می شد.
این پیش بینی ها و پیشنهادها برای پاسبانی از جان و مال مردم، یکی از کارهای بزرگ و ارزشمند این دانشمند پیشرو و خدمتگزار برای پیشرفت ایران و ایرانی بود. آینده نگری و دانش او در زمین شناسی، زمین لرزه شناسی، گسله های لرزه زا و آب شناسی رو و زیرزمینی سبب شد که چشم دولت به بحران زمین لرزه و آب در کشور در آن زمان و برای آینده گشوده شود، بحران هایی که هنوز مردم و کشور دست به گریبان آن اند و روز به روز، آسیب زمین لرزه ها و کمبود آب در کشور بیشتر می شود.
بر این باورم با اینکه زندگی پروفسور آبدالیان کوتاه بود ولی ایشان زمان، ارزشمندترین گوهری که آدمی از هنگام زادروز خود به همراه دارد، را ارج نهاد و زندگی خود را به هیچ و پوچ نگذراند. وی در مدت کوتاه زندگی خود و با وجودکوچ های پیاپی نزدیک به سی گزارش و کتاب پژوهشی از خود به یادگار گذاشت. [۹۴] پرسش بنیادی این است که ما در درازنای زندگی چه از خود به یادگار گذاشته ایم یا خواهیم گذارد؟کند وکاو و پژوهش در زمین شناسی، کان شناسی، آب شناسی، زمین لرزه شناسی و آموزش جوانان برای آبدالیان برنامۀ کاری نبود بلکه برنامۀ زندگی او بود. وی هرگز تماشاگر گذر زندگی با نشستن بر لب جوی آب نبود. کار و زندگی او دریافت رازهای نهفتۀ زمین و زمین لرزه های آن و یافتن راه های نگاهبانی از جان و کاشانۀ مردم با نگرشی ژرف به زمین بود.یادش گرامی و همواره زنده باد.
آبدالیان بیشترین سال های زندگی خود را در ایران با همسر و دو پسرش گذراند (بیش ازسه دهه). او، همچون دیگر ارمنیانی که به زور کوچانده و آواره شده و در درازنای تاریخ، زنده مانده اند، به ویژه آنان که به زور سرنیزۀ سپاهیان صفوی با پای پیاده از شمال رود ارس تا اصفهان و دیگر شهرهای ایران کوچانده شدند، ایران را کشور خود می دانست. از همین رو، برای پیشرفت، آبادانی و نگاهبانی از جان و کاشانۀ ایران شهریان در برابر زمین لرزه های ویرانگر، کاهش خطر زمین لرزه، آموزش و پرورش نسل پویای جوان و روشن اندیش و نشان دادن روش پژوهش و نگارش یافته ها به آنان کوشید و یک ایرانی ارمنی نمونه شد.
امیدوارم جوانان امروز با برخورداری از همۀ توان کشور با وجود زندگی در کشور زادگاه خود و به دور بودن از نژادپرستی و آیین ستیزی و نژادکشی و مجبور نبودن به کوچ های اجباری خانمان سوز (چند بار در یک نسل) به کار و پژوهش بیشتری بپردازند؛ تماشاگر بی ارادۀ گذر زندگی نباشند؛ پیش کسوتان، بزرگان و نخبگان تاریخی اندک خود را در همۀ زمینه ها و رشته ها بشناسند؛ به کار و زندگی آنان ارج نهند؛ خود الگو و پیش کسوتی برای نسل آیندۀ کشور شوند؛ و از این رهگذر کشور خود را به پیش برند.
در این گزارش وقت گیر و دشوار، که به علت نبود و کمبود داده ها به سختی گردآوری شد، کوشیدم تا به دلیل خویشکاری دانشی خود از یک سو و ایرانی ـ ارمنی بودن از سوی دیگر این زمین شناس پیشرو اما ناشناخته را با دیدی فراخ از نیازهای بنیادی ـ اجتماعی هنگام خود و آیندۀ کشور بشناسانم و یافته های خود را، هرچند با کژی ها و کوتاهی ها ، در دسترس همگان گذارم. با امید به آنکه دیگران کار را به درستی به فرجام رسانند،کژی ها و کاستی های این نوشتار را درست کرده و چهرۀ درستی از خدمتگزاران کشور را به مردم خود و دنیا نشان دهند.
از دیدگاه من ـ که ۴۸ سال یک تنه و خودخواسته به پژوهش دربارۀ لرزه شناسی زمین لرزه ها، شناخت گسله های لرزه زا، زمین ساخت و زمین شناسی کشور پرداخته ام ـ روشن است که پروفسور سِدراک آبدالیان یک زمین شناس پویا، پیشرو، پیش نگر، دوراندیش، کنجکاو، ژرف نگر و برجسته در نیمۀ نخست سدۀ بیستم میلادی بود. او به تنهایی، در دورانی بسیار دشوار، از جان و دل و خودخواسته چراغی فرا راه دانشجویان ارمنستان و ایران، در چند دهه، روشن ساخت و تا پایان زندگی به کاری پرداخت که به آن مهر می ورزید. او جوینده و کاوندۀ پویایی بود که سرزمین ها، کوهساران، کان های نهاده در دل زمین و دگرگونی ها و دگرریختی های نابهنگام زمین، آزمایشگاه، کارگاه و آموزشگاه وی به شمار می رفت. او پژوهش ها و نوشته های خود را چون فرزندی پرورش داد تا گرهی از رازهای نهفته در زمین را برای مردم و کشورش بگشاید. خنک آنانی که از جان و دل مایه گذاشتند تا مردم و کشورخود را به راهی درست رهنمون شوند و خود به خورشید پیوستند. راهشان پر رهرو و پر نور و نامشان همواره بر یاد باد.
دریغا که این دانشمند پیشرو و خدمتگزار در ارمنستان و ایران و انیران هنوز ناشناخته مانده و تاکنون، بزرگداشتی از وی نشده است. امیدوارم که دانشگاه ها، دانشگاهیان و فرهیختگان ارمنستان و به ویژه، ایران، به پاس کارهای بزرگ دانشی و پیشرو وی جایگاه ( کتابخانه، آزمایشگاه، تالارگردهمایی)، جایزۀ دانشی، پیکر نیم تنه، یاری مالی برای دانشجویان یا … به یاد او نام گذاری کنند تا یاد این مرد بزرگ برای جوانان، نسل آینده و تاریخ زنده ماند. با این کار، دانشگاهیان،پژوهشگران، دانش سالاران و فن سالاران، و نخبگان نشان دهند که فرهیختگان، اندیشمندان و کشور به یاد نخبگان خود هستند و آنان را به دست فراموشی نسپرده اند.
ایدون باد، ایدون تر باد.
«مقدور من سری است که در پایت افکنم گر زانکه التفات بدین مختصر کنی»[۹۵]
این پژوهش وقت گیر بدون هیچ گونه بودجۀ پژوهشی، با کمبود داده به دشواری و با کندی بسیار به خواست نگارنده به این فرجام رسید. امیدوارم خوانندگان این نوشتار کاستی ها و لغزش های آن را درست کرده و زندگی نامۀ بر تری از ایشان گردآورند.
ازمهر و همیاری دوست و همکار روان شادم پروفسور آرکادی کاراخانیان (آکادمی علوم ارمنستان در ایروان جمهوری ارمنستان، ۱۹۵۱ـ ۲۰۱۷م)، دکتر روبن جرباشیان (دانشگاه ایروان)، مهندس یرواند و اِلو صابونچیان (لندن، از خویشاوندان پروفسور آبدالیان) ، دکتر هووانس آواکیان (لندن، شوهرخواهر شاکه، همسر پروفسورآبدالیان، و پسر دکتر آنیک استپانیان ـ آواکیان. نام پایانی ایشان در رویۀ ۲۸۰ کتاب لازاریان ۱۳۸۲ نادرست به جای آواکیان، آودیان آمده است)، ماریام (مِری) بِربِریان (نیویورک)، بابگن پتروسیان (نیو جرسی، همکلاسی دبیرستانی و دوست نزدیک آرتین آبدالیان در تهران)، جسی آراتون (بالال، تهران)، دکتر صادق شجری (پاریس)، شاهزاده مهندس محمد حسن (میکی) قاجار (تگزاس)، مهندس کامران انصاری (تهران)، مهندس فرامرز گلبن (تهران)، پروفسور ریچارد گارلیتس (دانشگاه تنسی در آمریکا)، و بسیاری دیگر برای پاسخگویی به برخی از پرسش ها و درخواست های بی شمار من، سپاسگزاری می کنم. یادآور می شوم که کارگزار کاستی ها و نادرستی های این نوشتار من بوده و نه یاری رسانان مهربان نام برده، هر چند که: ۱. بیشتر پرسش ها و در خواست های من بی پاسخ ماندند، ۲. کوشش کرده ام تا مرز توان سرچشمۀ داده ها را به روشنی در نوشتار و زیر نویس های آن گزارش کنم. گروهی در ارمنستان، ایران و اروپا، که می توانستند داده های بیشتری فراهم آورند، هیچ گونه پاسخی به نامه ها و درخواست های من ندادند و بیشتر پرسش ها و در خواست های من بی پاسخ ماند.
تلاش های من برای دستیابی به داده های چاپ نشدۀ زیر هم بی نتیجه ماند:
۱.داده های بنیادی که چکیدۀ آن در رویۀ ۱۰۶ کتاب لازاریان دربارۀ پروفسور آبدالیان آمده، ۲.پروندۀ کارمندی پروفسور آبدالیان در اداره/ شرکت کل معادن ایران، ادارۀ کل معادن وزارت صنایع و معادن در دوران پهلوی (وزارت صنعت، معدن و تجارت کنونی)، ۳. پروندۀ کارمندی پروفسور آبدالیان در مؤسسۀ ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ۴. نامه نگاری ها با دکتر آرمن آبدالیان و دکتر آرتین آبدالیان در پاریس (چند سال پیش از در گذشت آرتین در اکتبر ۲۰۱۵ م)، دربارۀ زندگی و کار پدرشان، پروفسور سِدراک آبدالیان، بی پاسخ و نافرجام ماند. در ۱۳۹۶خ از پروفسور آرکادی کاراخانیان خواهش کردم که پروندۀ کارمندی بایگانی شدۀ پروفسور آبدالیان و همسر او را در دانشگاه دولتی ایروان، در سال های ۱۹۲۵ـ ۱۹۳۲م بررسی کنند. ایشان با رویی گشاده پذیرفتند ولی مرگ نابهنگام و اندوهبار این پژوهشگر پروای این همکاری را نداد.
دستاوردهای نوشتاری پروفسور سِدراک آبدالیان[۹۶]
ـ لرزش های قشر زمین و زلزله های کشور ایران، تهران: یمنی،۱۳۳۰، ۴۰ رویه.
ـ «L’Epire Méridionale et ses Gisements Pétrolifères”. Thèses présentées à la Faculté des Sciences de l’Université Paris pour obtenir le titre de Doctorat de l’Université. no. 149, 158 p., Paris: Société moderne d’impression et d’édition.1925 (also, Paris: Béranger, 1936).
ـ «Velikoe zemletryasenie v Armenii”. Vyestnik Znaniya. no. 19. Leningrad, USSR, ۱۹۲۷
ـ «La grand tremblement de terre de l’Arménie de 1926». La Nature. no. 2764. p. 1-8, Paris, France, Juillet, 1927.
ـ «Le grand tremblement de terre de l’Arménie”. La Nature, no. 2764, p. 1-8, Paris, France, July 1927
ـ [« Les volcans de l’Arménie”..La Nature, no?. 6p., Paris, France, November 1934]
ـ Le Volcanisme en Arménie Soviétique. (S.I.)?, 1934
ـ «Le tremblement de terre du Zanguézur en Arménie Soviétique». La Nature. no. 2957, 9p, 15 Juillet 1935a.[Ambraseys and Melville (1982) give: Etude sur le violent tremblement de Zanguézour en Arménie Soviétique. Rev. Geogr. & Geol. Dyn, 8, 51-??].
ـ [«Le Zanguézour sismique”. Bulletin du Laboratoire de Géographie physique de la Faculté des sciences de l’Université de Paris.1935b, vol. ?. 103p.]. Also publié sous la direction de M. Léon Lutaud. Page ?, Societe de Géographie physique, Paris, France, 1953.
ـ [«La sismicite de l’Arménie dans le passé». Rev. Geogr. & Geol. Dyn., 8, 1935c]
ـ [«Le pays et le lac de Van”, SM?, no.185,1935d]
ـ À l’Assaut du Damavand. Tehran: Armen et Artine-Toross. 87p., 14 chapters. 1943
ـ [Yerevan. Tehran: Modern Publishing House, 410p. , 1947].
ـ La Région deTehran. Tehran: Armen-Toross, 249p.,180 photographs and plans. 1948
ـ The written information on the Ashkhabad Earthquake of October 5, 1948, Moscow: Inst. Phys. Earth, Acad. Sci., , USSR, 1950
ـ «L’Isle d’Ormuz dans le Golfe Persique”. La Nature. no.3190. p. 33-38. 1951
ـ L’Iran d’aujourd’hui. Edition Armen et Artin-Toross. Paris: Libraire Samuel. 204p., 1952
ـ «Le tremblement de terre de Torude en Iran”. La Nature. no.3222. p. 314-319 ,1953a. [Ambraseys and Melville (1982) give erroneous no. 2333]
ـ Les Eaux Iranniennes . Tehran: Armen et Artine-Toross. 222p., 1953b.
ـ Le Damavand. Tehran: Armen et Artine-Toross. 1953c
ـ Abdalian and Afshar, Report on the Lar earthquake of 24th April 1960 . Tehran: Institute of Geophysics, University of Tehran, 4, 14p. ,۱۹۶۰
ـ Les grandes unités tectoniques de l’Iran. Tehran: Proc.Tehran Conf. Seism. Earthq. Institute of Geophysics, University of Tehran, no. 10, 1961
ـ La tectonique de l’Iran. Institute of Geophysics, University of Tehran, no. 8. 1962.
ـ Seismo-tectonique de l’Iran, Institute of Geophysics, University of Tehran, no. 16. 1963a
ـ «Le séisme du premier September 1962, l’histoire geologique et tectonique”. In Report on the Great Buyin-Zahra Earthquake of Sep. 1st, 1962. Tehran: Institute of Geophysics, University of Tehran, 15, chapter III, p. 43-72, 1963b.
ـ «Le Volcan de Damavand en Iran”. BulletinVolcanologique (Organ de l’Association de Volcanologique de l’Union Géophysique Internationale). no. 25(1). p. 141-147, Napoli, 1963
پینوشتها:
۱- پروفسور مانوئل بِربِریان (مانوگیان)، زمینشناس ایرانی ارمنیتبار و از پیشگامان لرزهشناسی و دانش زمینساخت در ایران و عضو فرهنگستان علوم نیویورک است. پدر و عمۀ وی، که از بازماندگان نژادکشی ۱۹۱۵م بودند، به دو نام گوناگون بِربِریان و مانوگیان به پرورشگاه سپرده شدند. بدینسان روشن نیست که نام خانوادگی درست آنان کدام یک از این دو بوده است. برای آشنایی بیشتر با نویسندۀ این نوشتار نک: آرمیک نیکوقوسیان، «پرفسور مانوئل بربریان، چهره ای ماندگار در لرزه شناسی زمین لرزه ها و دانش زمین ساخت در ایران»، پیمان، س۲۰، ش۷۷ (پاییز ۱۳۹۵): ۲۳۶ ـ ۲۴۶.
۲- علی بن ابی القاسم زید بیهقی، تاریخ بیهق، ویراستۀ احمد بهمنیار (تهران: کتاب فروشی فروغی، ۱۳۶۱)، رویۀ ۲۲۱.
۳- مولوی بلخی، دیوان شمس، غزل ۳۱۳۹.
۴- سازه های پادلرزه ای یا ضدلرزه ای به سازه های پایدار در برابر زمین لرزه گفته می شود. آیین نامۀ یاد شده پس از زمین لرزۀ بوئین زهرا و کشته شدن دوازده هزار تن در این رویداد آماده شد.
۵- حافظ شیراز، غزل ۱.
6- Sivas
۷- آناتولی میانی در آسیای کوچک (ترکیۀ امروزی).
8- H. MegurditchVartabed Bodurian, Hay Hanrakidag (Bucharest: 1938), vol.1, p.۱۴;
ژانت لازاریان، دانشنامۀ ایرانیان ارمنی (تهران: هیرمند، ۱۳۸۲)، رویۀ ۱۰۶. شوربختانه، در این کتاب ارزشمند به سرچشمۀ داده های به کار گرفته برای نگارش آن اشاره نشده و کتاب دارای کژی ها و کاستی هایی است که باید درست شود.
۹- https://en.wikipedia.org/wiki/Hamidian_massacres.; «The number of Armenian children under twelve years of age made orphans by the massacres of 1895 is estimated by the missionaries at ۵۰٫۰۰۰», The New York Times (December 18, 1896) ; T. Akçam, A Shameful Act: The Armenian Genocide and the Question of Turkish Responsibility(New York: Metropolitan Books, 2006), p. 42.
10- Eskişehir
۱۱- لازاریان، همان؛
Bodurian, ibid. ; https://hy.wikipedia.org
12- La Croix de Chevalier dans l’Ordre des Palmes Academiques
۱۳- لازاریان، همان. هنگام این رویداد برای ما روشن نیست. این گاه می تواند میان سال های ۱۹۵۵ ـ ۱۹۶۳م یا پس از مرگ وی باشد.
۱۴- امید که خوانندگان کاستی های این نوشتار را برطرف سازند.
۱۵- حافظ شیراز، غزل ۱۶۹.
16- H. Morgenthau, Ambassador Morgenthau’s Story, a Memoir of the Armenians (Garden City: DoubledayPage & Company, 1918), 288p.; R.J. Rummel, Death by Government.(New Brunswick: Transaction Publishers, 1994), 520p ; I .W. Charny, Encyclopedia of Genocide (Santa Barbara, Calif.: ABC ـ CLIO, 2000), 718p.
۱۷- به درستی نمی دانیم که آبدالیان چه زمانی به ارمنستان رسیده. از آنجا که زمین لرزۀ ۲۲ اکتبر ۱۹۲۶م را در گومری ارمنستان بررسی کرده و یک سال پیش، نیز درجۀ دکتری خود را در پاریس دریافت داشته باید در سال های ۱۹۲۵ ـ ۱۹۲۶م به ارمنستان رفته باشد.
۱۸- گفت و گو با پروفسور آرکادی کاراخانیان، از سوی دکتر روبن جرباشیان، دانشگاه علوم ایروان، ۹ مه ۲۰۱۷م.
۱۹- نگاه کنید به کتاب نگاری (۱۹۲۷ ـ ۱۹۳۱م) در پایان همین نوشتار.
۲۰- گفت و گو با پروفسور آرکادی کاراخانیان، همان.
21- Sedrak Abdalian, “La grand tremblement de terre de l’Arménie”, La Nature, no. ۲۷۶۴ (1Juillet ۱۹۲۷).
22- Faulting
23- Isoseismal intensity map
24- Shirak Depression
25- Clockwise rotation of stone block monuments along vertical axes
۲۶- نک:
Sedrak Abdalian, “Veliko zemletryasenie v Armenii”, Vyestnik Znaniya, no.19(1927).
۲۷- زانگه زور نام سرزمین کوهستانی جنوب خاوری ارمنستان کنونی در شمال باختری ایران و شمال رود ارس است. این نام از دو واژۀ فارسی « زنگ» و «زور» وام گرفته شده و به معنی زنگ بزرگ است. پیشینۀ این نام تا سدۀ شانزدهم میلادی پیگیری شده. گویا، این نام به زنگ بزرگ کلیسای تاتِو (Tatev) اشاره دارد که هنگام یورش دشمنان به ارمنستان آن را به صدا در می آوردند. این کلیسای بزرگ و برج زنگ بزرگ آن به هنگام رویداد زمین لرزۀ ۱۹۳۱ از میان رفت.
۲۸- نگاه کنید به کتاب نگاری پایان همین نوشتار.
۲۹- گفت و گو با دکتر روبن جرباشیان در ایروان جمهوری ارمنستان، ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸.
۳۰- گاثاها، سرود یازدهم، هات ۴۶، بند ۱.
۳۱- لازاریان، همان جا.
32- Sedrak Abdalian, “Le tremblement de terre du Zanguézur en Arménie Soviétique», La Nature, no. ۲۹۵۷(15Juillet ۱۹۳۵), 9p.
۳۳- مواد معدنی دارای اهمیت اقتصادی. ـ و
۳۴- موته نام روستایی در کنار جادۀ آسفالتۀ گلپایگان است که مجتمع معدنی موته در نزدیکی آن قرار دارد. ـ و
۳۵- گفت و گو با دکتر هووانس آواکیان (شوهر خواهر شاکه، همسر پروفسور سِدراک آبدالیان)، لندن، ۱۱ ژوئن ۲۰۱۸م.
۳۶- گفت و گو با دکتر هووانس آواکیان، لندن، ۱۱ ژوئیۀ ۲۰۱۸م.
دربارۀ این موضوع با پروفسور ریچارد گارلیتس(Richard Garlitz) نیز گفت و گو کرده ام. وی در دانشگاه تنسی امریکا پژوهش های فراوانی دربارۀ گسترش اقتصادی اصل چهار دارد(گفت و گو با ریچارد گارلیتس، دانشگاه تنسی آمریکا، ۱۴ ژوئن۲۰۱۴).
۳۷- شاکه استپانیان (۱۲۹۳خ/۱۹۱۴م ـ۱۳۷۶خ/۱۹۹۷م)، دختر دکتر آرتین استپانیان (نخستین دندان پزشک ایرانی از دانشگاه پنسیلوانیا امریکا، از بنیان گذاران دندان پزشکی نوین ایران و دندان پزشک رسمی دربار محمد علیشاه قاجار در تهران) و بانو نینیش امیرخانیان (پدر ایشان مهندس گاز و روشنایی دربار قاجار بودند) و خواهر دکتر رستم استپانیان (زادۀ۱۳۰۱خ در تهران که اکنون در لندن به سر می برد) پزشک بنام قلب و بیماری های قلبی و از فرهیختگان کالج سلطنتی انگلستان که در خیابان فرانسه مطب داشت، می باشد. دکتر رستم استپانیان در ۱۹۷۵م/۱۳۵۴خ مدیرمسئول روزنامۀ ارمنی زبان آلیک در تهران (تأسیس۱۹۳۱م/۱۳۱۰خ) شد. خواهر شاکه، دکتر آنیک استپانیان (آواکیان)، نخستین زن دکتر دندان پزشک ایرانی فرهیخته از دانشکدۀ دندان پزشکی دانشگاه تهران در ۱۳۲۰خ/۱۹۴۱م بودند. گفت و گو با دکتر هووانس آواکیان، لندن، ۲۷ مه ۲۰۱۸ م.
۳۸- گفت و گو با دکتر هووانس آواکیان، لندن، ۲۷ مه ۲۰۱۸م؛ گفت و گو با بابگن پتروسیان، نیوجرسی، مه ۲۰۱۷م.
۳۹- هنگام درست آغاز به کار وی را در دانشگاه تهران نمی دانیم.
۴۰- سِدراک آبدالیان، لرزش های قشر زمین وزلزله های کشور ایران (تهران: یمنی، ۱۳۳۰)، رویه های ۳۹ و ۴۰.
در این کتابچه، نادرستی های چندی دیده می شود: ۱. جایگاه و هنگام نگاره های زمین لرزه در رویۀ ۳۳ (بریدگی روی زمین و شخصی در نگاره و سازه های آسیب دیده) روشن نیست. ۲. نگاره های رویۀ ۳۵ در پیوند با زمین لرزۀ ۱۶ اردیبهشت ۱۳۰۹خ سلماس با بزرگای ۱/۷ است. ۳. نگارۀ رویۀ ۳۹ با زیرنویس «زمین لرزۀ ۱۹۵۰ بوشهر» نیز در پیوند با زمین لرزۀ ۱۳۰۹خ سلماس است.
41-Sedrak Abdalian, À l’assaut du Damavand (Tehran:Armen et Artine-Toross, 1943).
42- idem, Yerevan (Tehran: Modern, ۱۹۴۷).
43- Institut de Physique de Globe et Laboratoire de Géologie Dynamique.
۴۴- نخستین دستگاه لرزه نگاری ایران در ۱۳۳۷خ در تهران به کار گرفته شد. لرزه نگار شیراز در ۱۳۳۸خ، لرزه نگار سد سفیدرود در ۱۳۴۱خ و لرزه نگارهای تبریز و مشهد و کرمانشاه در سال های ۱۳۴۳ـ ۱۳۴۴خ آغاز به کار کردند.
۴۵- آبدالیان، ۱۳۳۰، همان، رویه های ۳۲ و ۳۴.
۴۶- همان، رویه های۳۴ و ۳۶.
۴۷- در مورد خطر زمین لرزه در تهرا ن نک:
Berberian and R.S. Yeats, “Tehran: An Earthquake Time Bomb», in Tectonic Evolution, Collision, and Seismicity of Southwest Asia, In Honor of Manuel Berberian’s Forty-Five Years of Research Contributions, edited by R. Sorkhabi (colorado: Geological Society of America, 2017), p.2 & 56.
۴۸- آبدالیان، همان، رویه های ۳۶ و ۳۸.
۴۹- همان، رویۀ ۳۸.
50- Berberian and Yeats, ibid.
51- Tectonics
52- Sedrak Abdalian,”Le tremblement de terre de Torude en Iran”, La Nature, Revue des Sciences et de Leurs Applications, 81, no.3222, (October1953) p.314 ـ۳۱۹.
53- Miocene marly mollase deposits (Upper Red Formation)
54- Anticline fold
۵۵- نک :
Berberian, Contribution to the Seismotectonics of Iran, Part II (s.l.: Ministry of Industry and Mines, Geological Survey of Iran, Tectonic and Seismotectonic Section, 1976), Report 39, p. 180 & 182, Fig. 32& 33; idem ; Earthquake and Coseismic Surface Faulting on the Iranian Plateau; A Historical, Social and Physical Approach, vol.17 (Amesterdam.:Elsevier, 2014), p. 273 ـ 275, Figs. 12.9 and 12.۱۲
56- Stocklin
57- Gansser
58- J.S. tchalenko
59- Ambraseys and Melville
60- idem, “Earthquake faulting and bedding thrust associated with the Tabas-e-Golshan (Iran) earthquake of September 16, 1978», Bulletin of the Seismological Society of America., vol. 69, no. 6 (December 1979), p. 1876.
61- Abdalian,”Le tremblement de terre de Torude en Iran”, ibid., Fig. ۵ ـ۷ , ۱۰ & ۱۱.
62- ibid., Fig. 2.
63- Intensity XII in Forel-Mercalli (scale as cited by Abdalian ,۱۹۵۳).
64- ibid., Fig. ۳.
65- ibid., Fig. ۱۱.
66- Dr. Vincent P. Carroci Buzi
67- Food and Agricultural Organization (FAO) , UNESCO
68- idem, Les Eaux Iraniennes (Tehran: Armen et Artin-Toross, 1953).
69- Sedrak Abdalian, and H.K. Afshar, Report on the Lar earthquake of 24th April 1960 ( Tehran: Institute of Geophysics, University of Tehran, ۱۹۶۰).
70- Seismotectonics
71- Tectonics
72- Paleozoic
73- Stratigraphy
74- Orogenic eposodes
75- Sedrak Abdalian, La tectonique de l’Iran ( Tehran: Institute of Geophysics, University of Tehran,1962).
76- Seismotectonics
77- idem, “Le séisme du premier l September 1962, L̉histoire geologique et tectonique”, in Report on the Great Buyin-Zahra Earthquake of Sep. 1st, 1962(Tehran: Institute of Geophysics, University of Tehran, 1963).
۷۸- نگاه کنید به کتاب نگاری پایان همین نوشتار.
۷۹- این نگاره را مهندس یرواند و اِلو صابونجیان در ۳ فوریۀ ۲۰۱۴م از لندن برای من فرستادند. این نگاره را پس از پویش و بریدن دیگر چهره ها در اینجا آورده و از مهر مهندس یرواند صابونجیان و همسرشان سپاسگزاری می کنم (همسر مهندس یرواند صابونچیان از خانوادۀ نزدیک شاکه آبدالیان، همسر پروفسور آبدالیان، است).
۸۰- پس از درگذشت پروفسور آبدالیان، برای گرفتن نسخه ای از گزارش زمین لرزۀ طرود، به دیدار همسر وی رفتم. بانو شاکه آبدالیان نسخۀ چاپ شدۀ گزارش را به من دادند و کلکسیون رده بندی شدۀ سنگ ها و کانه هایی را که پروفسور آبدالیان از جای جای ایران گردآورده بودند نیز به من نشان دادند. گزارش را به کتابخانۀ سازمان زمین شناسی کشور سپردم ولی پس از دگرگونی دولت آن را در کتابخانه نیافتم. از سرنوشت کلکسیون ارزندۀ تاریخی کانه ها و سنگ های پروفسور نیز آگاهی ندارم.
81- Mu CEM: Musée des Civilisation de l’Europe et de la Méditerranée
82- Delphine Bouet, Filippo Vancim, et Yannick Vernet
۸۳- حافظ شیراز، غزل ۲۲۷.
84- Geophysics.ut.ac.ir
85- La Nature
۸۶- خسرو معظمی گودرزی، لرزه شناسی (تهران: انتشارات وزارت علوم و آموزش عالی، ۱۳۸۱)، رویۀ ۴۴۲.
87-M. Berberian, Contribution to the Seismotectonics of Iran (Part III) (Tehran: Ministry of Industry and Mines, Geological Survey of Iran, 1977), v. ۴۰.
88- N.N. Ambraseys and C.P. Melville, A History of Persian Earthquakes (Cambridge: Cambridge University Press, 1982), p. xi.
89- Berberian and Yeats, ibid., p. 87 ـ ۱۷۰.
۹۰- علی رضاقلی، جامعه شناسی نخبه کشی: قائم مقام، امیر کبیر، مصدق. تحلیل برخی از ریشه های تاریخی استبداد و عقب ماندگی در ایران (تهران: نی، ۱۳۷۷)،۲۴۰ رویه.
۹۱- مولوی بلخی، دیوان شمس، غزل ۲۲۸۰.
۹۲- در دورۀ تاریک استالینی، نخبگان، آزاداندیشان و هنرمندان در بند بیشتری بودند؛ برای نمونه، نوشته های ارزشمند نویسندۀ بزرگ ارمنی، رافی (هاگوپ ملیک هاگوپیان)،پروانۀ چاپ نداشت.
۹۳- بر پایۀ داده های فراوان و گزارش های برنامۀ اصل چهار در آغاز دهۀ ۱۳۲۰خ بخش های اداری، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و بهداشتی ایران از هم پاشیده و بدون مدیریت بود. مردم روستاها با کمترین امکانات و بدون داشتن برق، آب لوله کشی، بهداشت، پزشک، آموزشگاه و درمانگاه زندگی می کردند. آمار بالای بیماری های واگیر چون حصبه، مالاریا و … و تلفات ناشی از آنها در همۀ کشور دیده می شد.
.(W.L Warne,Mission for Peace: Point 4 in Iran [Maryland: Ibex Publishers, 1999])
۹۴- نگاه کنید به کتاب نگاری پایان این گزارش.
۹۵- سعدی شیراز، غزل ۶۲۰.
۹۶- شوربختانه تا کنون سیاهۀ درستی از نوشته های چاپ شده از پروفسور آبدالیان در یک جا گردآوری نشده است. در این گزارش کوشش شده گزارش ها و کتاب های چاپ شدۀ ایشان از جاهای گوناگون گردآوری شود. داده های پیوند با برخی از این گزارش ها کامل نیست [درون دوچنگک/کروشه] و امید است با یاری دگر فرهیختگان این داده ها درست شوند.
منابع:
آبدالیان، سِدراک. لرزش های قشر زمین وزلزله های کشور ایران. تهران:یمنی،۱۳۳۰.
آواکیان، هووانس. لندن. گفت و گو، ۲۷ مه؛ ۱۱ژوئن؛ ۱۱ ژوئیۀ ۲۰۱۸.
بیهقی، علی بن ابی القاسم زید. تاریخ بیهق. ویراستۀ احمد بهمنیار.تهران: کتاب فروشی فروغی،۱۳۶۱.
پتروسیان، بابگن. نیوجرسی. گفت و گو، مه۲۰۱۷.
جرباشیان، روبن. ایروان جمهوری ارمنستان. گفت و گو ، ۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸.
رضاقلی، علی. جامعه شناسی نخبه کشی: قائم مقام، امیر کبیر، مصدق. تحلیل برخی از ریشه های تاریخی استبداد و عقب ماندگی در ایران. تهران: نی، ۱۳۷۷.
کاراخانیان، آرکادی. فرهنگستان علوم ایروان، ایروان. گفت و گو، ۹ مه ۲۰۱۸.
گارلیس، ریچارد. تنسی، امریکا، گفت و گو، ۱۴ ژوئن۲۰۱۸.
لازاریان، ژانت.دانشنامۀ ایرانیان ارمنی، تهران: هیرمند، ۱۳۸۲. رویه۱۰۶.
معظمی گودرزی، خسرو. لرزه شناسی. تهران: انتشارات وزارت علوم و آموزش عالی، ۱۳۵۱.
Abdalian, Sedrak. “Le grand tremblement de terre de l’Arménie”. La Nature. no. 2764. 1Juillet ۱۹۲۷
ـــــــ .«Veliko zemletryasenie v Armenii”. VyestnikZnaniya. no.19.1927
ـــــــ . À l’assaut du Damavand .Tehran:Armen et Artine-Toross, 1943
ـــــــ . Yerevan.Tehran: Modern, 1947
ـــــــ .«Le tremblement de terre de Torudeen Iran”. La Nature. Revue des Sciences et de Leurs Applications, 81, no. 3222. October1953
ـــــــ . Les Eaux Iraniennes. Tehran: Armen et Artin-Toross, 1953
ـــــــ . La tectonique de l’Iran. Tehran: Institute of Geophysics, University of Tehran, 1962
ـــــــ . «Le séisme du premier l September 1962, L̉histoire geologique et tectonique”. in Report on the Great Buyin-Zahra Earthquake of Sep. 1st, 1962.Tehran, Iran: Institute of Geophysics, University of Tehran, 1963
Abdalian, Sedrak. and Afshar, H.K. Report on the Lar earthquake of 24th April 1960. Tehran: Institute of Geophysics, University of Tehran, ۱۹۶۰
Abrahamian, E. The Coup; 1953, the CIA, and the Roots of Modern U.S.-Iranian Relations. New York: New Press, 2013. 340 p.
Adalian, R.P. Historical Dictionary of Armenia (Historical Dictionaries of Europe) 2nd Edition. Book 77. Lanham: Scarecrow Press, 2010.750 p
Aivazian, G. «The W.L. Sachtleben Papers in the 1890s”. in Armenian Karin/Erzerum. UCLA Armenian History and Culture Series: Historic Armenian Cities and Provinces, Richard G. Hovannisian, Costa Mesa: Mazda Publishers, 2003.
Akçam, T. A Shameful Act: The Armenian Genocide and the Question of Turkish Responsibility. New York: Metropolitan Books, 2006. 496 p
Ambraseys, N.N.and Melville, C.P. A History of Persian Earthquakes. Cambridge: Cambridge University Press, 1982.
Amuzegar, J. Technical Assistance in Theory and Practice: The Case of Iran. Frederick A. Praeger, 1966. 275p
Association Culturelle Arménienne de Marne-la-Vallée. website, available: www.acam-france.org/bibliographie/auteur.php?cle=abdalian-s
Berberian, M. Contribution to the Seismotectonics of Iran, Part II. Tehran: Ministry of Industry and Mines, Geological Survey of Iran, Tectonic and Seismotectonic Section, 1976. v. 39. 518 p.
ـــــــــ .Contribution to the Seismotectonics of Iran: In Commemoration of the 50th Anniversary of the Pahlavi Dynasty, Part III. Tehran: Ministry of Industry and Mines, Geological Survey of Iran, Tectonic and Seismotectonic Section, 1977. v. 40. 300p.
ـــــــــ . «Earthquake faulting and bedding thrust associated with the Tabas-e-Golshan (Iran) earthquake of September 16, 1978». Bulletin of the Seismological Society of America. vol.69. no 6.December 1979. p. 1891-1997.
ـــــــــ . Earthquakes and Coseismic Surface Faulting on the Iranian Plateau: A Historical, Social and Physical Approach. Amsterdam: Elsevier, 2014. 776 p.
ـــــــــ . «Development of Geological Perceptions and Explorations on the Iranian Plateau: From Zoroastrian Cosmogony to Plate Tectonics (ca. 1200 BCE to 1980 CE)”. In Tectonic Evolution, Collision, and Seismicity of Southwest Asia: In Honor of Manuel Berberian’s Forty-Five Years of Research Contributions. Colorado: Geological Society of America , 2017. Special Paper volume ۵۲۵.
Berberian, M. and Yeats, R.S., “Tehran: An Earthquake Time Bomb». in Tectonic Evolution, Collision, and Seismicity of Southwest Asia: In Honor of Manuel Berberian’s Forty-Five Years of Research Contributions. Colorado: Geological Society of America , ۲۰۱۶.
«Birth of Pieere Quillard (July 14, 1864).». This Week in Armenian History. July 2017. USA: Armenian Prelacy.website, available:armenianprelacy.org.
Charny, I.W. Encyclopedia of Genocide. (Santa Barbara, Calif.: ABC ـ CLIO, 2000), 718p.
Foreign Relations of the United States, 1952-1954; Iran, 1951–1954. James C. Van Hook (ed.) . Adam M. Howard (general ed.).Washington, D.C.: Department of State, Office of the Historian Bureau of Public Affair, United States Government Publishing Office, 2017. 970p.
Gansser, A. «The large earthquakes of Iran and their geological frame». Eclogae Geologicase Helvetiae, 1969 . 62(2), p.443-466.
Garlitz, R. A mission for Development; Utah Universities and the Point 4 Program in Iran. Utah University Press, 2018. 218p
“Hamidian Massacres”. website, available: Wikipewdia, https://en.wikipedia.org/wiki/Hamidian_massacres
Hovannisian, G.R. The Armenian Holocaust: A Bibliography Relating to the deportations, massacres, and Dispersion of the Armenian People, 1915-1923. Cambridge, Massachusetts: Armenian Heritage Press, 1980. 43p.
ـــــــــ . «The W.L. Sachtleben papaers in the 1890’s in Armenian Karin/Erzerum”, by W.L. Sachtleben. Armenian Karin/Erzerum (UCLA Armenian History and Culture Series, Historic Armenian Cities and Provinces), no. 4, 442p., Mazda Publishers, ۲۰۰۳.
Huber, H. and Stocklin, J. «Geological Report on the Torud-Moalleman area”. National Iranian Oil Company, GR. 153, unpublished report,Tehran.۱۹۵۶
Kaemian, Gh. Impact of US Technical Aid on the Rural Development of Iran. Ph.D. dissertation, Theo Gaus’s Sons., ۱۹۶۸
Macler, F. Autour de l’Arménie [Around Armenia]. Paris: Librairie Nourry, 1917. 326p
Morgenthau, H. Ambassador Morgenthau’s Story; a Memoir of the Armenians. Garden City: Doubleday Page & Company, 1918. 288 p
Rummel, R.J. Death by Government. New Brunswick , NJ.: Transaction Publishers, 1994
The New York Times “Fifty Thousand Orphans made so by the Turkish Massacres of Armenians. The number of Armenian children under twelve years of age made orphans by the massacres of 1895 is estimated by the missionaries at ۵۰٫۰۰۰». December 18, 1896.
Warne, W.L. Mission for Peace: Point 4 in Iran. Maryland: Ibex Publishers, 1999. 332p
“Women’s World in Qajar Iran”, Harvard University Library, Photograph no. 1260A33
commons.wikimedia.org/wiki/File:Սեդրակ_Աբդալեան.png.ý
en.wikipedia.org/wiki/Hamidian_massacres.
hy.wikipedia.org/wiki/Սեդրակ_Աբդալեան.
platform.qajarwomen.org
www.armenianprelacy.org
www.armeniens.culture.fr
www.nytimes.com