فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۱۰۰
و بالاخره شماره ۱۰۰
نویسنده: آرپی مانوکیان

سخن از تاریخچهٔ فصلنامه‌ای است که بیش از دو دهه از حیاتش می‌گذرد و پس از پیمایش مسیری سخت اما شیرین، به شمارهٔ ۱۰۰ رسیده. مسلماً، این طی طریق و فائق آمدن بر دشواری‌ها هرگز و هیچ زمانی در محتوای آن ملموس نبوده و اینکه چگونه سال‌ها فرهیختگانی توان معنوی و مادی خویش را در جهت اعتلای نشریه‌ای فرهنگی با خضوع تمام وقف کرده‌اند در جایی نوشته نشده است.نوشتار حاضر گواه وجود تمام آن افراد و مشکلات و تلاش‌هایی است که سالیان پیاپی به منظور حفظ پویایی بخش کوچکی از فرهنگ این سرزمین صورت گرفته و نویسنده خود، در مرتبت یکی از اعضای آن، در دو دههٔ حیات این مجموعه از نزدیک شاهد همگی آنها بوده است. تأکید می‌کنم که در برهه‌های گوناگون زمانی و در پایه‌گذاری، شکل‌گیری، تداوم و رشد فرهنگی پیمان چهره‌های متعددی از اندیشمندان،نویسندگان و فعالان اجتماعی جامعهٔ ایرانیان ارمنی و پژوهشگران و صاحبان قلم فارسی‌زبانی حضور داشته‌اند که ذکر نام و خدمات همگی آنان در این مجال اندک مقدور نبود و نویسنده با در نظر گرفتن و برجسته کردن دههٔ اخیر ـ که مملو ازاتفاقات و رویدادهای پیاپی و بعضاً، نادر همچون همه‌گیری بی‌رحم قرن حاضر بود و پیمان و پیمانیان را در یکی ازسخت‌ترین دوران زندگی آن با چالش‌های جدی مواجه کرد ـ فقط به ذکر نام آن گروه از همراهانش بسنده کرده که در طی این دهه در غنای فرهنگی فصلنامه فعال بوده‌اند. برهمهٔ فرهنگ‌دوستان واضح و آشکار است که خادمان این عرصه بی هیچ چشمداشتی آنچه را در توان دارند با اخلاص تمام می‌بخشند و نه تنها، ذکر نامشان مهمی برای آنان نیست بلکه با خضوع و از خودگذشتگی فراوان سرمایه‌های معنوی و مادی خویش را تقدیم می‌کنند.در مرتبت پژوهشگری در حوزهٔ تاریخ، که در این مسیر تجربه‌ای اندوخته است و دغدغه‌های فکری‌اش در گذر زمان به مرحلهٔ پختگی و ادراک می‌رسند، اکنون خوب می‌دانم تا زمانی که حیات بشری ادامه دارد و خلاقیت، هنر و فرهنگ نمادهای خود را بروز می‌دهند تا مدت‌ها نام بانیان، فعالان و خادمان فرهنگی در حافظهٔ تاریخ محفوظ خواهد ماند.

اوایل زمستان ۱۳۸۵خ، به جرگهٔ نویسندگان پیمان پیوستم. آن زمان، مقالات مربوط به شمارهٔ ۳۸ در حال نگارش و تدوین بودند. شماره‌ای با محتوای هنری که بیشتر مقالاتش به یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های تئاتر ایران اختصاص داشت و مجموعه‌ای از نوشتارهای پیش‌کسوتان و هنرمندان ارمنی و فارسی‌زبان را در خود جای داده بود. اکنون که بار دیگر مقالات این شماره را مرور می‌کنم، حس خوبی توأم با رضایت در وجودم بیدارمی‌شود و امروز، بیش از پیش باور دارم که مجموعهٔ مقالات شمارهٔ ۳۸، همانند بسیاری از شماره‌های دیگر پیمان، بخشی از تاریخ هنر این سرزمین را در خود محفوظ کرده است.جالب اینکه سرمقالهٔ این شماره به رویدادی تلخ، که مقارن با انتشار آن بوده، اختصاص دارد و ترور هراند دینک، روزنامه‌نگار ارمنی‌تبار ترکیه، را با رویکردی که فراسوی هرگونه تعصبات قومی است و فقط، با تبیین مرتبت نویسنده‌ای که هرگز نتوانست تاریخ تلخ و ریشه‌های فرهنگی مردمش را به فراموشی بسپارد موضوع اصلی کلام قرار داده و هم‌زمان، با دفاع از جایگاه آن روزنامه‌نگار شجاع، که در برابر سایه‌ای از انبوه ممنوعیت‌ها ایستاد و بی‌پروا اما وفادار به ارزش‌های اخلاقی و انسانی حقایق مربوط به گذشتهٔ ملتش را بازگو کرد، به ارائهٔ گزارش جامعی از این رویداد در قالب تشریح حوادث و اتفاقات روز می‌پردازد که شاید بیانگر گونه‌ای از نوگرایی برای فصلنامه‌ای فرهنگی است که به‌رغم وجود محدودهٔ زمانی سه‌ماهه از شیوه‌های خلاقانهٔ زمانهٔ رایج مطبوعات به دور نمانده است.

شمارهٔ ۳۸ پیمان ویژگی دیگری نیز داشت و آن هم‌زمانی انتشارش با دهمین سال حیات این مجله بود که پیمودن مسیر این ده سال، خالی از دشواری‌ها و موانع نبود اما پیمان بی‌توجه به هر آنچه که شاید گاه‌وبیگاه، تأثیرات ناخوشایندی بر بدنهٔ این نشریهٔ فرهنگی نوپا برجا می‌گذارد با سخت‌کوشی به راه خود ادامه داد و با وفاداری به رسالت اصلی‌اش که بازخوانی، بازنویسی و بازگویی و ثبت ارتباطات تاریخی و فرهنگی دو قوم کهن مشرق زمین بود بی‌وقفه در مسیر تحریر و تدوین نوشتارهایی با موضوع اشتراکات مردمان ایران زمین و ملت آرمن تمام توان خود را برای بازنایستادن این چرخهٔ فرهنگی به کاربست، مسیری که عصر یک روز بهاری در اتاقی کوچک و با همفکری جمعی از نویسندگان، متفکران و پژوهشگران ارمنی شکل گرفت و با چاپ نخستین شماره در بهار ۱۳۷۵خ وارد جریانی دشوار اما همراه با ارزش‌های فرهنگی ناب شد و توانست، با ضبط رویدادهای سده‌ها همزیستی دو ملت ایرانی و ارمنی و دستاوردهای تمدنی مشترک آنان، همیاری و تعهد خود درجهت تعالی فرهنگ این سرزمین را، در چارچوب توانایی‌ها و داشته‌هایش، خاضعانه و عاشقانه تقدیم بخشی از تاریخ مطبوعات آن کند.

شمارهٔ نخست پیمان مطالب زیادی نداشت و جلدش هم بسیارساده و به دور از ترفندهای آرایه‌ای نوین هنری بود اما وجود مقالاتی که به بررسی ریشه‌های تاریخی و تمدنی ابنیهٔ مذهبی ایران در ارمنستان و اشتراکات زبانی و تبیین دیدگاه ایران‌شناسان درمحدودهٔ جغرافیایی پرتنوع قومی و فرهنگی منطقهٔ قفقاز می‌پرداخت، اولین نشانه‌ها از آغاز حیات نشریه‌ای بود که قصد دارد گفتمان نو و تازه‌ای دربارهٔ گذشتهٔ هنر، فرهنگ و تمدن موطنش با مخاطبان آتی آغاز کند.

مسلم است که به مانند هرحرکت نوین فرهنگی‌ای مسیر سختی روبه‌روی گردانندگان پیمان قرار داشت و خیلی طول نکشید که پس از انتشار شمارهٔ ۲ گروه نویسندگان و پژوهشگران نشریه دشواری‌های موجود را بیش از پیش احساس کردند و تقابل با این مشکلات، دیرکرد چاپ و انتشارشماره‌های پیمان را در پی داشت. آن زمان، همراهان پیمان یگانه چاره را در ادغام شماره‌های آن یافتند و این‌گونه شد که شمارهٔ سوم تا نوزدهم، پیمان درروندی نامتعارف در مجموعه‌ای دو شماره‌ای در پایان دو فصل و حتی، در قالب فشردهٔ سه شماره و بسیار دیر، به دست مخاطبان می‌رسید. ازاین‌رو،اگرچه در طی پنج سال ازگذر حیات سخت پیمان، این نشریه توانسته بود به موفقیت‌هایی همچون جذب قلم‌های اندیشمندان و عالمان و بازگشایی عرصه‌ای برای ارائه، بررسی و بحث پیرامون آرای خاورشناسان فارسی‌زبان و ارمنی برسد به‌شدت نیازمند بازنگری جامع علمی، مساعدت مالی بیشتر و یک مدیر آگاه، با تجربه و مسلط برامور مطبوعاتی بود بنابراین، پس از رایزنی‌های فراوان با دقت‌نظر و مطالعهٔ درست مسئولان وقت مؤسسهٔ خدمات ترجمه و تحقیق هور، که از سال ۱۳۷۷خ نظارت بر روند چاپ فصلنامهٔ پیمان را عهده‌دار شده و از آن زمان یکی از اتاق‌های ساختمان این مؤسسه به همراه کتابخانه و بایگانی اسناد و مدارک و آرشیو مطبوعات قدیمی را در اختیار پژوهشگران آن قرار داده بودند، بانو آرمینه آراکلیان در سمت سردبیر این نشریه تعیین شد.گذشته از جسارتی که مدیران آن زمان مؤسسهٔ هور برای انتخاب آن بانوی دانا به کار بستند و با این انتخاب، ایشان را در سمت یکی از معدودترین سردبیران زن تاریخ مطبوعات ایرانیان ارمنی قرار دادند، به زودی آشکار شد که درک درستی از فعالیت‌های مطبوعاتی و توانایی‌های آن بانوی قدرتمند و با تجربه داشتند و انتخابشان بسیار شایسته و درخور بود.

بانو آرمینه آراکلیان سردبیر فصلنامه پیمان

پس از این انتخاب، بانو آرمینه آراکلیان در بهار ۱۳۸۰خ در مقام سردبیر پیمان در رأس نویسندگان و پژوهشگران این نشریه خدمات خود را آغاز کرد. نخستین اقدام وی گردآوری، مرتب‌سازی و نظم بخشیدن به مراحل نگارش مقالات و بازنگری مقالات دریافتی بود. سپس، به امور مربوط به ویراستاری و صفحه‌آرایی رسیدگی شد و با روحیهٔ همکاری بالایی که در ایشان وجود داشت جلسات هیئت تحریریهٔ پیمان و ملاقات‌ها با نویسندگان در اولویت برنامهٔ کاری وی قرار گرفت. تعیین محدودهٔ زمانی مشخص ازتحریر مقالات تا صحافی و سپس، چاپ و مقید نمودن همهٔ دست‌اندرکاران به رعایت آن بازهٔ زمانی از مهم‌ترین اقدامات سردبیر برای انتشار به‌موقع و حفظ ترتیب منظم شماره‌های مجله بود. به زودی، پشتکار، بردباری و جدیتی که وی در ادارهٔ امور به کار بست به نتیجه رسید و پیمان در آستانهٔ تغییر و تحولات چشمگیری قرارگرفت. البته، در این مسیر تحصیلات آکادمیک و تجربیات سالیان طولانی ایشان در مقام عضور فعال فرهنگی جامعهٔ ارمنیان، که مدت‌ها مسئولیت ادارهٔ بخش‌های متعددی را داشته و پیشگامی‌اش در جهت ایجاد نشریه‌ای ارمنی زبان با نام آزدارار در شیراز، در لحظه لحظهٔ ادارهٔ این مجموعه و زمانی که مشکلات طی مسیر را سخت‌تر می‌کردند به مانند اهرمی کمکی برای وی عمل کرده‌اند.

از بدو ورود خانم آراکلیان و با ابتکار ایشان پیوندهای نزدیکی با فعالیت‌های فرهنگی مؤسسهٔ خدمات ترجمه و تحقیق هور ایجاد شد و گزارش سمینارها، اخبار و مراسم متنوع و متعدد این مؤسسه که در قالب و معیارهای فرهنگی با موضوعات تاریخی، هنری و ادبی برگزار می‌شدند در شماره‌های آتی پیمان انعکاس یافت و حتی، صفحاتی نیز برای بیان دیدگاه‌ها و بازخوردهای اندیشمندان فارسی‌زبان در ارتباط با عناوین مورد توجه در این فعالیت‌های فرهنگی در نظر گرفته شد.نتایج این تغییرات عالی بود چراکه در یکی از روزهای تابستان ۱۳۸۱خ نامه‌ای با محتوای تقدیر از فعالیت‌های پیمان از سوی مدیرکل وقت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خطاب به مدیرمسئول این نشریه، مرحوم آقای دکتر لوُن داویدیان، رسید که نشان از درستی طی طریق داشت و حاکی از آن بود که پیمان به آنچنان نقطه‌ای از ثبات علمی رسیده که رضایت و خشنودی کارگزاران رسمی و خادمان فرهنگی کشور را نیز فراهم کرده بود.

نامه تقدیر وزارت ارشاد به فصلنامه پیمان

اکنون، که بیش از دو دهه از حضور بانو آراکلیان در سمت سردبیر پیمان می‌گذرد، این فصلنامه همراه با تغییرات و اعتلای علمی و فرهنگی در هر شماره بهتر از شمارهٔ پیشین ظاهر می‌شود و البته،همگام با این پیشرفت‌ها، مشغله و دغدغه‌های سردبیر نیز بیشتر شده‌اند. بررسی مقالات دریافتی و ارزیابی آنها سپس مشورت با گروه نویسندگان و تبادل نظرات، تشکیل جلسه‌های پیمان در مواقع مقرر، دعوت از پژوهشگران و همکاران برای حضور و ارائهٔ دیدگاه در این جلسات، ارتباط مستمر با نویسندگان و صاحبان قلم، شرکت در محافل علمی، فرهنگی و هنری، حفظ پیوند با اندیشمندان و نویسندگان ارمنستان و دیاسپورا، همکاری نزدیک با مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور و شوراهای خلیفه‌گری ارامنهٔ تهران، اصفهان و تبریز، نظارت و هدایت بر فعالیت‌های روزانهٔ دفتر پیمان و ارائهٔ رهنمودهای لازم به بخش توزیع و مسئول روابط عمومی فصلنامه فقط بخشی از فعالیت‌ها و اموری است که بانو آراکلیان در طی این سال‌ها و به شکلی کاملاً افتخاری، به سرانجام رسانده‌اند.البته، به تمام این اشارات بایستی عملکرد و مدیریت ایشان در دوران قرنطینهٔ همه‌گیری چند سالهٔ اخیر را هم اضافه کنیم که در ادامهٔ راه پیمان و بازنایستادن آن بی‌تردید مؤثرترین نقش را داشته است.چهرهٔ فرهنگی و فعالیت‌های اجتماعی ایشان به حدی تأثیرگذار بوده که نه تنها در جامعهٔ ایرانیان ارمنی بلکه در دیاسپورا و در مرتبت فردی معتمد و آگاه موردتوجه فرهیختگان و خیران ارمنی قرار گرفته‌اند و در سال‌های اخیر که پیمودن مسیر انتشار پیمان با دشواری‌های مادی بیشتری روبه‌رو بوده با جلب نظر مساعد نیکوکاران ارمنی دوستدار فرهنگ و مطبوعات ایران و دیاسپورا توانسته ازمحل همیاری‌های آنان بخشی از هزینه‌های چاپ فصلنامه را فراهم کند.

پیمانیان پاییز 1385 خ. از راست: آنوشیک ملکی،آرلین وارطانیان،آرمینه آراکلیان،ژیلبرت مشکنبریانس،آلبرت عجمیان،مرحوم دکتر لوون داویدیان،کارینه داویدیان،آنا مسیحی و سونا خواجه سری

پنج سال پس از حضور بانو آراکلیان در پیمان و هم‌زمان با انتشارشمارهٔ ۳۷، که در دهمین سال حیات این فصلنامه حاصل شد، مراسمی برای تجلیل از تمام فعالان اجتماعی و فرهنگی و نویسندگان و پژوهشگرانی که طی گذر آن ده سال سخت و دشوار در کنار یا در بطن پیمان بودند و بی‌هیچ چشمداشت مادی‌ای همراهی‌اش کردند برگزار شد و شاید، این نخستین باری بود که پیمان محفلی برای رویارویی با همهٔ آن نویسندگان فارسی‌زبان و ارمنی‌ای ترتیب می‌داد که طی ده سال با نوشتارهایشان صفحات پیمان را وزین کرده بودند و همین محفل کافی بود تا علاقهٔ دوطرفهٔ وافری میان این نشریهٔ فرهنگی و همکاران نویسنده و صاحبان‌قلم شکل گیرد و برای ادامهٔ مسیر نیرویی مضاعف به دست‌اندرکارانش منتقل کند.

در بخش‌هایی از سرمقالهٔ شمارهٔ ۳۷ پیمان، دربارهٔ رسالت این فصلنامه در تبیین اشتراکات ایرانیان و ارمنیان این چنین آمده است:
«… هرکس با پیمان آشناست می‌داند و بیشتر از دیگران، هیئت تحریریه که توان این فصلنامه بسیار کمتر از آن است که ادعای حرکتی کارساز در بهبود روند گفت‌وگوی تمدن‌ها را به‌طور اعم داشته باشد ولی پاسداری از همزیستی تمدن اقوامی که ریشه در یک سرزمین دارند، سال‌ها در کنار هم زیسته‌اند و از خصوصیات روحی یکدیگر باخبرند هیچ‌گاه کاری نا ممکن نیست.با نگرشی بر گذشته، نوشتیم آرش کمانگیر، اسطورهٔ ایران باستان، نیروی بازوان و شیرهٔ جانش را به زه کمان سپرد تا حق مرز و بومش را از دشمنان وطن باز پس گیرد. هایک ناهاپت از تبار همان آرش کمان در دست گرفت و سرحد زادگاه ارمنیان را در قلب قلمرو قوم آشور به بزرگی روحش ترسیم کرد. بی‌دلیل نبوده است شباهت شخصیت افسانه‌ای آرش پارسی و هایک ارمنی. بی‌دلیل نبوده است نزدیکی روحیات وطن‌پرستانهٔ این دو اسطوره و شباهت کامل حماسهٔ مرزگشایی آنها یکی در برابر تورانیان و آن دیگر، در مقابل آشوریان. فصلنامه بر آن بوده و بر آن است که آرش‌ها را به ارمنیان بشناساند و پیام هایک‌ها را به ادبیات پارسی راه دهد».

تابستان ۱۳۸۶خ، ویژه‌نامهٔ شمارهٔ ۴۰ پیمان با عنوان «جلفا و جلفا نشینان» در موضوع تاریخ ارمنیان در ایران منتشر شد. شاید، زمانی که گروه فکر پیمان ایدهٔ این چنین ویژه نامه‌ای را مطرح می‌کرد گمان نمی‌رفت که در طی مراحل نگارش و تدوین تا چاپ این شماره از استقبال صاحبان قلم و پژوهشگران فارسی‌زبان و ارمنیان اصفهان که بر موضوعات تاریخی، هنری و فرهنگی اشراف داشتند تا به این اندازه بهره‌مند و شمارهٔ ۴۰ به یکی از مآخذ تاریخ و فرهنگ ارمنیان در ایران تبدیل خواهد شد. این شماره اطلاعات غنی‌ای از ماجرای کوچ، چگونگی اسکان و زمینه‌های پیوند با ریشه‌های مردمان این سرزمین را در خود جای داده است و به سخت‌کوشی قومی اشاره دارد که چگونه به‌زودی سکونتگاه جدید را در مرتبت موطن خویش می‌پذیرند و با خلق آثار تمدنی و مذهبی‌ای که آمیخته با نمادها و ساختارهای هنری این مرزو بوم است تعلق خاطر و عشق خود به خانه و کاشانهٔ جدیدشان را با آرایه‌هایی از هنرهای آن و تلفیقش با میراث نیاکانشان به نمایش می‌گذارند و مبدع و مبتکر سبک نویی می‌شوند که بی‌همتا است و امروزه به یکی از کانون‌های گردشگری این سرزمین بدل شده.

همراه با شمارهٔ چهلم پیمان مستندی در قالب لوح فشرده و در ارتباط با چگونگی واقعهٔ کوچاندن و تاریخچهٔ سکونت ارمنیان در جلفا و سرگذشت جلفا نشینان در اختیار خوانندگان قرار گرفت که حاصل همفکری سردبیر و گروه نویسندگان پیمان و بانوی فیلم‌ساز، آناهید آباد، بود.

این فیلم‌ساز در مسیر ساخت این مستند با پژوهشگران و نویسندگان پیمان و شماری از فعالان اجتماعی ارمنی، که در حوزهٔ جلفا و جلفانشینان تحقیقاتی انجام داده و اسناد و مدارکی گردآوری کرده بودند و نیز از آرشیو فیلم‌های مستند شخصی خود، که طی سال‌ها تأمل و کنجکاوی در باب تاریخ ارمنیان در ایران تهیه و گردآوری کرده بود، بهره برد و در نهایت، مستندی با محتوایی جامع ارائه داد که افزون بر روانی روایت و حفظ پیوستگی وقایع با شیوه‌ای خاص، که از ویژگی‌های هنری و ابتکارات خود مستندساز است، مقالات شمارهٔ ۴۰پیمان را در قالبی از تصویر و با مفاهیمی ساده‌تر پوشش می‌داد و با گفتاری دلنشین برای مخاطبان این نشریه به نمایش می‌گذارد.

امروز بی هیچ تردیدی می‌توانم بگویم که شمارهٔ ۴۰ پیمان برای نخستین بار به معرفی گوشه‌ای از خرده‌فرهنگ‌های مردمان ساکن در این سرزمین و تأثیرپذیری فرهنگی و ملی قوم آرمن از نمایه‌های ایرانی و به‌کارگیری آنها در آثار تمدنی خویش می‌پرداخت. اختصاص مقالاتی با محتوای موزهٔ کلیسای وانک اصفهان و آثار تاریخی و هنری گران‌مایه‌ای که در نهایت حفظ ارزش‌های فرهنگی در آنجا محفوظ مانده‌اند، بررسی ظرافت‌ها و ساختارهای بناهای مذهبی ارمنیان اصفهان که در نوع خود بی‌نظیر و حتی در دنیا یگانه هستند، سرگذشت شکل‌گیری و بنیان مکاتب و مدارس ارمنی و خدماتی که در مسیر فراگیری علم و دانش ارائه کرده‌اند همگی از نوشتارهای این شماره‌اند که می‌توانند در جایگاه منبعی قابل استناد در اختیار پژوهشگران مشتاق قرار گیرند.در بین این نوشتارها، مقاله‌هایی همچون «پوشاک ارمنیان جلفا»، «ادبیات عاشق‌های ارمنی اصفهان» و «واقعهٔ کوچاندن ارمنیان» بدان جهت که برای نخستین بار از دیدگاه منابع و آیین‌ها و سنت‌های ارمنی گوشه‌هایی از تاریخ و فرهنگ ایرانیان ارمنی را با رویکردی نوین و در قالبی تخصصی و آشنا با تاریخ، فرهنگ بومی و ادبیات مردمی عرضه می‌کردند با توجه بسیاری از رسانه‌ها و مخاطبان پیمان همراه شدند.

طرح روی جلد این شماره از پیمان هم که یکی از برجسته‌ترین آثار طراح و صفحه آرای آن وقت پیمان، خانم آرلین وارطانیان، بود در کنار خوش‌ذوقی و ابتکار آن بانوی جوان همفکری و همیاری هنرمندی چون سرژ آواکیان را در مقام مدیر هنری در کنار خود داشت و در کانون این طرح، مدخل یکی از کلیساهای اصفهان بود که پیرامونش را تصاویری از کاشی‌کاری‌ها، نقاشی‌ها و اشیای محفوظ در موزهٔ وانک احاطه کرده بودند و در نخستین نگاه، مفاهیم متعددی را به بیننده منتقل می‌کرد.

بازتاب محتوای پربار شمارهٔ چهلم به معرفی آن در مطبوعات و تارنماهای فارسی‌زبان محدود نشد و پیمان به زودی، با دعوت و همکاری انجمن اسلامی دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در ردیف نشریات علمی نمایشگاه این دانشکده قرار گرفت و در فروشگاه آن عرضه شد. اکنون، که سال‌ها از این اتفاق خوش‌یمن می‌گذرد، باور دارم که پیمان در آن زمان به جایگاه علمی قابل استنادی برای پژوهشگران و محققان دانشگاهی نزدیک شده بود.

در اواخر سال ۱۳۸۶خ، پیمان تبدیل به نشریه‌ای پر محتوا و متنوع از نوشتارها و مقالات گوناگون شده و توانسته بود همکاری شمار زیادی از صاحبان قلم و پژوهشگران را از نقاط گوناگون کشورجلب کند. در طی این سال، همراهی مستمر فصلنامه در اتفاقات و مراسم فرهنگی جنبی، دست‌اندرکاران آن را با ابعاد گسترده‌ای از فعالیت‌ها مواجه کرد و دل‌مشغولی‌های فراوانی برای پیمانیان به همراه آورد لذا لزوم داشتن دفتر مستقلی جدای از مؤسسهٔ هور بیش از پیش احساس شد و به زودی، با پیشنهاد گروه فکر پیمان، که بلافاصه مورد موافقت هیئت مدیرهٔ هور قرار گرفت و در زمستان همان سال یکی از اتاق‌های این مؤسسه به دفتر پیمان اختصاص یافت و مسئولی برای ادارهٔ آن نیز در نظر گرفته شد.

در ابتدای امر، وظیفهٔ مسئول دفتر پیمان مشتمل برکلیات مراحل تدوین تا چاپ از قبیل دریافت مقالات ارسالی، انتقال آن به مقام سردبیر و شورای نویسندگی جهت بازخوانی و تأیید برای چاپ، تایپ و همکاری با ویراستارجهت ویرایش و آماده‌سازی نوشتارها تا پیش از صفحه‌آرایی و بعد از آن و بازخوانی اوزالیدها و پیگیری تا پایان مراحل چاپ و انتشار و حتی، توزیع مجله بود اما با گسترش دایرهٔ فعالیت‌ها و ارتباطات پیمان سرپرست دفتر آن، خانم آستینه جان‌درمیان، می‌بایست امور بیشتری را پوشش می‌داد تا جایی که امروزه دفتر پیمان محل پیوند و ارتباطات و هماهنگی با هر آنچه و آن کسی است که پیمان را پایدار نگه می‌دارد.

و اما سخن از ویراستار به میان آمد. لازم است به این نکته مهم اشاره شود که اگرچه ویراستار پیمان، خانم مریم فکوریان، سالیان زیادی است با این نشریه همکاری دارند و اکنون، در ارتباط با نوشتارهایی که در این فصلنامه به چاپ می‌رسند بسیار با تجربه و با دقت‌نظر، عمل می‌کنند در روزهای ابتدایی شروع فعالیتشان آگاهانه وارد مسیر سختی شده‌اند چراکه پیمان با توجه به مبانی دو قومیتی خویش بیشتر با مقالاتی همراه است که ارجاعاتی به کتب و اسناد ارمنی زبان دارند و محتوای آنها مملو از واژگان اسامی اشخاص و مکان‌های ارمنی است یا گاه به شکلی تخصصی‌تر محتوایی ادبی و ارمنی را دارا هستند و این امر برای ویراستاری فارسی‌زبان که در سال‌های آغازین همکاری‌اش کاملاً ناآشنا به زبان ارمنی بوده و به مانند هر ویراستار با تجربهٔ دیگر می‌بایست با حفظ مقصود اصلی کلام نویسنده و رعایت امانت نوشتار امر ویراستاری را به بهترین شیوهٔ ممکن انجام می‌داده کار آسانی نبوده است. افزون بر این، ویراستار پیمان با مقالاتی که ارجاعاتی به منابع زبان‌های دیگر همچون انگلیسی، فرانسه، روسی و ترکی استانبولی دارند نیز مواجه است و از آنجایی که یکی از فعالیت‌های بنیادین نشریه ترجمهٔ آثار و ارائهٔ اندیشه‌ها و نظرات فرهیختگان ارمنی دیاسپورا و سایر ارمنی‌شناسان است، همواره ترجمه‌هایی از زبان ارمنی یا زبان‌های دیگر در شماره‌های متوالی پیمان به چاپ می‌رسند که فقط و فقط اشراف، علم، آگاهی و تبحر ایشان در انجام ویرایش صحیح این قبیل مقالات است که اسباب چاپ نوشتارهایی با ادبیات فارسی روان همراه با ویرایشی درست را فراهم می‌کند.

سال‌های ۱۳۸۶و ۱۳۸۷خ از نخستین سال‌های پربار و پر از اتفاق‌های خوشایند پیمان محسوب می‌شود و یکی از روزهای سال ۱۳۸۷خ و هم‌زمان با تشکیل نمایشگاهی بین‌المللی که رسانه‌های ارمنیان تمام نقاط جهان را عرضه و معرفی می‌کرد، پیمان نیز در مقام فصلنامه‌ای فرهنگی در این اتفاق حضور یافت و با بازخوردهای مثبت و نقدهای قابل تأملی روبه‌رو شد و زمان زیادی از این اتفاق نگذشته بود که دراوایل پاییز برای نخستین بار در نمایشگاه بین‌المللی مطبوعات و خبرگزاری‌های کشور نیز غرفه‌ای به خود اختصاص داد.این رخداد خوشحالی و احساس رضایت فراوان برای اعضا و همراهان پیمان را به همراه آورد و دستاوردهای معنوی‌اش به قدری بود که یک سال بعد نیز تکرار شد.اواخر سال ۱۳۸۷خ، طی یکی از جلسات گروه نویسندگان پیمان پیشنهاد انتشار ویژه‌نامه‌ای با محتوای تاریخ ورود،حضور و فعالیت ارمنیان در مجلس مطرح شد. پیشنهادی که در ابتدا نیاز به کار دقیق، پژوهش و مطالعهٔ اسناد و مدارک مربوط به سابقهٔ حضور ارمنیان در مجلس شورای ملی را داشت.

یک هفته پس از طرح این پیشنهاد سردبیر و اعضای تحریریهٔ پیمان مشغول مشورت با آقای دکترعلی ططری، ریاست وقت کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی بودند و با همیاری و همکاری مؤثرایشان اسناد و مدارک مربوط به ارمنیان در دورهٔ مجلس شورای ملی در اختیار تحریریهٔ پیمان قرار گرفت که بر مبنای آنها مقالات مفیدی در ارتباط با بخشی از تاریخ مجلس در ویژه‌نامهٔ شمارهٔ ۴۸ پیمان به چاپ رسید.

با نگاهی گذرا به بخش‌هایی از سرمقالهٔ شمارهٔ ۴۸ پیمان علت انتخاب موضوع تاریخ حضور ارمنیان در مجلس برای هر خوانندهٔ کنجکاوی آشکارتر خواهد شد.
«در تاریخ پر فراز و فرود ایران، تمامی تحرکات اجتماعی، خاصه، تحرکاتی که منجر به شور آزادی و عدالت شده‌اند تبلور خود را در عرصهٔ اجتماع و در قالب جنبش‌هایی چون مشروطه و انقلاب اسلامی به منصهٔ ظهور گذاشته‌اند. ارمنیان ایران نیز بنا به امکانات خود و مقتضیات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی از اقوام و گروه‌هایی محسوب می‌شوند که از تحولات اجتماعی برکنار نبوده و اساساً، بنا بر سرشت فرهنگی‌شان خود را موظف به نقش‌آفرینی سازنده و مثبت در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی کشور خود دانسته‌اند به نحوی که در جای جای تاریخ به ویژه تاریخ معاصر حضوری ملموس دارند.از آنجا که تجسم تحول سیاسی جامعه ای که خواهان رشد، قانونمندی و عدالت است در نهاد مجلس جلوه می‌کند طبیعی است که ارمنیان نیز، با خصایل پیش گفته، بخواهند و تلاش ورزند تا در مجالس قانون‌گذاری نمایندگان خود را داشته باشند و از حضور آنان همچون نماد انسانی حق و تکلیف بهره برند.از همین روی، این شماره از فصلنامهٔ پیمان به حضور و فعالیت ارمنیان در مجالس قانون‌گذاری اختصاص دارد. لیکن، ذکر توضیحی در اینجا لازم به نظر می‌رسد؛ چنان‌که خوانندهٔ گرامی ملاحظه خواهد کرد گرچه در این شماره به بررسی تاریخ، تحولات و وقایع مجالس قانون‌گذاری ایران از اولین دورهٔ آن در صدر مشروطیت پرداخته‌ایم لیکن برای دورهٔ پس از انقلاب به مجلس بررسی نهایی قانون اساسی با نمایندگی هرایر خالاتیان اکتفا کرده‌ایم. البته، از آنجا که آن مرحوم در دورهٔ اول مجلس شورای اسلامی نیز به نمایندگی ارمنیان شمال برگزیده شد نوعی هم پوشانی بین مجلس بررسی نهایی قانون اساسی و مجلس اول نیز مشاهده می‌شود».

دکترلوُن داویدیان، صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول فقید پیمان

اوایل تابستان ۱۳۸۸خ در حالی‌که شمارهٔ ۴۸ پیمان مراحل چاپ را می‌گذراند خبر درگذشت دکترلوُن داویدیان، صاحب‌امتیاز و مدیرمسئول فصلنامه، پیمانیان را با اندوهی تلخ همراه کرد. کم‌ترین کاری که شورای نویسندگان پیمان می‌توانست برای زنده‌نگه‌داشتن نام مدیرمسئول فرهیخته‌اش انجام دهد اختصاص صفحاتی در ارتباط به آن مرد بزرگ بود. از این‌رو، هم‌زمان با بازگویی شرح حال و خدمات دکتر لوُن، مشروح واقعهٔ منجر به فوت وی و همسفرانش را در صفحات پایانی پیمان ثبت و ضبط کرد؛ واقعه‌ای که با سقوط پرواز هواپیمایی به مقصد ایروان رخ داد و افزون بر صاحب امتیاز و مدیر مسئول پیمان شمار دیگری از هم‌وطنان را به کام مرگ کشاند. هیئت تحریرهٔ پیمان با در نظر گرفتن این رخداد تلخ بی‌درنگ شروع به تحریر مقالاتی با محتوای فعالیت‌ها و خدمات فرهنگی، علمی و اجتماعی مرحوم لوُن داویدیان کرد و این صفحات در مراحل نهایی انتشار شمارهٔ ۴۸ پیمان به چاپخانهٔ آلیک رسید. بخش‌هایی از این نوشتار به شرح مراسم بزرگداشت مقام علمی دکتر لوُن می‌پرداخت و به قلم خانم کارینه داویدیان، روزنامه‌نگار با تجربه و ازهمکاران پیمان، نوشته شده بود.خانم کارینه داویدیان در مرتبت خبرنگار پیمان سال‌ها در زمرهٔ دست‌اندرکاران این فصلنامه وخبرنگار آن در محفل‌ها و همایش‌های علمی و فرهنگی بوده‌اند و در مقام گزارشگر، جزئیات بسیاری از رخدادها ی فرهنگی و هنری و علمی به قلم ایشان در صفحات پیمان ماندگار شده است.شمارهٔ ۴۹ پیمان در ۱۳۸۸خ، با همکاری هنرمند فقید،زاون قوکاسیان، به مجموعهٔ باارزشی از هنر هفتم بدل شد و به ثبت گوشه‌ای از تاریخ سینمای این سرزمین همت گمارد.

این شماره که با نیت انعکاس دیدگاه‌ها و نقدهای یکی از ماندگارترین آثار سینمای ایران، فیلم تردید، که سیمرغ بلورین جشنوارهٔ فجر را برای کارگردانش، واروژ کریم مسیحی، به همراه داشت منتشر شد، با استقبال پیش‌کسوتان و چهره‌های برجستهٔ سینمای ایران روبه‌رو شد و نظرات متعدد و پرباری که آمیخته با قلم آگاهانه و احساسات ذاتی خاص هنرمندان این سرزمین است در نوشتارهای این شماره خودنمایی کردند و پس از انتشار با بازخوردهای فراوانی از سوی هنردوستان، سردبیران مجلات هنری و هنرجویان مواجه شد و اگرچه محتوایی کاملاً هنری و سینمایی داشت در کنار جامعهٔ هنری شاهد درخواست‌ها و علاقه‌مندی شمار زیادی از دیگر مخاطبان خود نیز بود.

مهندس وارطان وارتانیان صاحب امتیاز و مدیر مسئول پیمان

پس از آنکه پیمان مدیر مسئول خود را در طی آن واقعهٔ تلخ از دست داد، مسئولان بخش‌های گوناگون فرهنگی جامعهٔ ارمنیان درحال شور و هم‌فکری برای انتخاب فرد شایسته‌ای برای جایگزینی مرحوم دکتر لوُن بودند. مخصوصاً اینکه در آن زمان پیمان جایگاه خود را در بین انبوه مطبوعات کشور به گونه‌ای درخور و ستودنی پیدا کرده بود. در مقام یکی از پیمانیان، که بسیاری از رویدادهای مربوط به این فصلنامه را از نزدیک حس و لمس کرده است، می‌توانم با جرئت بگویم که فرهیختگان زیادی برای این منظور در نظر گرفته نشده بودند چرا که افزون‌بر تحصیلات آکادمیک، دانش، آگاهی و تجربهٔ سیاسی و اجتماعی مهم‌ترین معیارهایی بودند که سمت مدیر مسئول پیمان به آنها نیاز داشت و همگی در یکی از چهره‌های با تجربه و مردمی جامعهٔ ارمنیان ایران یعنی مهندس وارطان وارتانیان جمع شده بود.ایشان نمایندهٔ ارمنیان تهران و شمال در چند دوره از مجلس شورای اسلامی بودند که سوابق علمی و سیاسی پرباری داشتند وهم‌زمان، از پیش‌کسوتان و معتمدان و فعالان خادم جامعهٔ ارمنی بودند.به زودی، پیمانیان شاهد حضور ایشان در سمت صاحب امتیاز و مدیر مسئول خود بودند و بخش اعظمی از شمارهٔ ۵۴ پیمان، که در زمستان ۱۳۹۹خ منتشر شد و ویژه‌نامهٔ دیگری در ارتباط با تاریخ مجلس و ارمنیان بود و به حضور آنان در مجلس شورای اسلامی اشاره داشت، با رهنمودها، روایات و حافظهٔ تاریخی قوی ایشان به سرانجام رسید.این ویژه‌نامه نیز، که با همکاری نمایندگان ارمنی دوره‌های مختلف مجلس و روایت‌های آنها به خزانه‌ای از تاریخ شفاهی مجلس تبدیل شد، دیدگاه‌های مثبت بسیاری از رجال سیاسی زمانه را در پی داشت.

در این شماره، مقاله‌ای به قلم روبرت بگلریان، نمایندهٔ وقت ارمنیان در مجلس شورای اسلامی و از نویسندگان ارشد فصلنامهٔ پیمان، با عنوان «تجربه نمایندگی در مجلس، نگاهی مفهومی» به چاپ رسیده که نوشتاری قابل تأمل است. آقای بگلریان، نویسندهٔ این مقاله، که چندین دوره نمایندهٔ ارمنیان جنوب در مجلس شورای اسلامی بوده و سابقهٔ ریاست شورای خلیفه‌گری ارامنهٔ تهران را در پیشینهٔ خدمات و فعالیت‌های اجتماعی خود دارد و سال‌ها درزمرهٔ نویسندگان ارشد پیمان قلم در دست داشته با درایت و کاردانی مثال‌زدنی، همچون دیگر رجال سیاسی تاریخ این مملکت، تا به امروز پیمان را در پیمودن مسیر سخت و گذر از دشواری‌ها یاری کرده است.

ایشان در آن نوشتار با تکیه به تجربهٔ شخص خویش و نتیجهٔ فکری‌ای که حاصل اندیشه‌ها و دغدغه‌های شخصی در طی سالیان خدمتش در سمت نمایندهٔ ارمنیان در مجلس شورای اسلامی بوده دیدگاه جالب و بدیعی از حضور و درخواست‌ها و همکاری‌های متقابل جامعه‌ای خرد از مردمان این سرزمین را در کلیت ساختار کشور ارائه می‌دهد که حتی می‌تواند در جایگاه نظریه‌ای نو و کارآمد مورد توجه آگاهان سیاسی قرار گیرد و بررسی و دقت هرچه بیشتر جامعه‌شناسان به منظور بهره‌وری بهتر از مشارکت مفید ارمنیان در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و هنری را طلب کند و برگی مؤثر بر متن همزیستی و اشتراکات سده‌های طولانی این دو قوم بیفزاید.

نمونهٔ بارز این دیدگاه را می‌توان در مشارکت ارمنیان در دفاع از اراضی سرزمینشان در طی جنگ چندین سالهٔ اواخر سدهٔ بیستم این کشور بهتر توضیح داد، جنگی که در شرایط سختی اتفاق افتاد و همهٔ مردمان این سرزمین را موظف به دفاع ازداشته‌هایش کرد. برای روشن‌تر شدن چگونگی حضور ارمنیان در طی این دفاع فداکارانه پیمانیان مصمم شدند تا بخشی از شمارهٔ ۵۴ را به یادکرد از شهیدان ارمنی این جنگ نابرابر اختصاص دهند و به شرح ایثار و ازخودگذشتگی سربازان ارمنی‌ای بپردازند که حفاظت از ارزش‌های والای سرزمین خود را به هر تعلق‌خاطر دیگری ترجیح دادند و با نثار جانشان در جبهه‌های نبرد نام خود را به منزلهٔ شهید جاودانه ساختند. در قسمت‌هایی از سرمقالهٔ شمارهٔ ۵۴ و حین اشارهٔ کوتاهی به مقالهٔ مربوط به شهدا، بر وابستگی‌های تاریخی و ملی ارمنیان این مرز و بوم این چنین تأکید شده است:
«ایرانیان ارمنی با تعلقات و سرشت وفاداری ملی خویش همواره در مسیر مقدس صیانت از ارزش‌های مادی و معنوی سرزمینشان فعال بوده و برای حفظ دیوارهای عظیم و مستحکم آن در کنار دیگر هم وطنان خویش از سپر قرار دادن قلب‌های خود در برابر تیر زهرآلود بداندیشان ابایی نداشته‌اند. ‏شهدای ارمنی جنگ تحمیلی، که با دلاوری جان خود را برای دفاع از مرزهای گستردهٔ این سرزمین فدا کردند،خود گواه بارزی بر این مدعا هستند».

چاپ دو شماره با محتوای تاریخ مجلس اسباب همکاری‌های آتی پیمان با مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی را فراهم آورد و نگارنده به عنوان پژوهشگر و نویسندهٔ بخش تاریخ فصلنامه در دومین نشست تخصصی تاریخ مجلس با عنوان «نگاهی به کارکرد و ساختار مجلس شورای ملی در دورهٔ پهلوی اول ۱۳۰۰–۱۳۲۰خ» حضور یافت که فرصت مغتنمی برای ادامهٔ مباحث مربوط به تاریخ مجلس و حضور ارمنیان محسوب می‌شد. نگارنده، که در زمرهٔ پژوهشگران و سخنرانان آن محفل بود، مقاله ای با عنوان «بررسی اسناد انتخابات ارمنیان در دورهٔ پهلوی اول» در این نشست ارائه کرد که درمرتبت مقالات منتخب قرار گرفت و در شمارهٔ سوم فصلنامهٔ اسناد بهارستان نیز به چاپ رسید. مقاله سپس با بازنگری و افزودن برخی مطالب در شمارهٔ ۵۶ پیمان نیز بازنشر یافت و بار دیگر، گوشه ای از حیات سیاسی و اجتماعی ارمنیان در ایران و مجموعه ای از اسناد تاریخ مجلس در اختیار خوانندگان علاقه‌مند به تاریخ معاصراین سرزمین قرار گرفت.

از دیگر مطالب علمی و جالب توجه این شماره نوشتاری با عنوان «ارمنستان در نقشه‌های جغرافیایی» به قلم آقای شاهن هوسپیان بود که در طی یک دورهٔ دوهزار و هفتصدساله به بررسی نقشه‌های جغرافیایی‌ای می‌پرداخت که در آنها سرزمین ارمنستان و سرحدات آن به تصویر کشیده شده بود و اگرچه گردآوری و بررسی این نقشه‌ها که محدودهٔ زمانی گسترده‌ای را شامل می‌شدند کاری سخت بود، مؤلف با صبر و بردباری مختص به خود با ارائهٔ مقاله‌ای علمی و تخصصی به سرانجامی مؤثر رساند. این نوشتار به لحاظ ارزش‌های باستان شناختی و نقشه نگاری هم پژوهشی جدید بود و اطلاعات علمی جامعی را در اختیار خوانندگان قرار می‌داد و از سطرهای برجسته ومهم آن، بخش مربوط به نقشه‌های جهان‌نمای جغرافی دانان اسلامی بود که از ارجاعات با ارزش و در نوع خود بی‌نظیر این نوشتار محسوب می‌شد.

آقای شاهن هوسپیان، نگارندهٔ این مقاله و مقالات پرتعداد دیگری که در طی سال‌های متوالی حیات پیمان از ایشان به چاپ رسیده است، از نویسندگان پیش‌کسوت و پژوهشگران اندیشمند فصلنامهٔ پیمان است که بیش از نیمی از عمر خود را صرف مطالعات باستان‌شناسی، سکه‌شناسی و معماری ارمنیان در آسیای میانه و شرق اروپا کرده است. او در شناخت تأثیرات متقابل فرهنگ دو ملت ایرانی و ارمنی مدت‌هاست به کاوش در اماکن باستانی و تاریخی و بررسی سکه‌های ضرب شده در دوران حکومت‌های ایرانی در ارمنستان مشغول است.سال‌ها همکاری و اشتراک‌گذاری اطلاعات و دستاوردهای علمی وی با گروه فکر پیمان، که اغلب حاصل تجربیات و کاوش‌های شخصی است، سبب ثبت نوشتارهایی شده‌اند که می‌توان از آنها در جایگاه منابع مطالعاتی و پژوهشی بی‌بدیل بهره برد.

از مقالات قابل‌تأمل دیگری که درشمارهٔ ۵۶ پیمان به چاپ رسید، نوشتاری به قلم خانم آنوشیک ملکی با عنوان «آرتساخ قراباغ در گذرگاه تاریخ» بود. از آنجایی که این منطقهٔ ارمنی‌نشین در سده‌های متأخر شاهد اتفاقات ناگوار و جنگ‌های پی‌درپی بوده که زندگی ساکنانش را با دشواری همراه ساخته و شمار زیادی را ناگزیر به ترک خانه‌هایشان کرده است در جایگاه یکی از موضوعات معاصر مورد توجه گروه فکر پیمان قرار گرفت؛ بنابراین، با در نظر گرفتن اهم مسائلی که در ارتباط با قراباغ در جلسات گروه فکر پیمان مطرح شد نویسندهٔ این مقاله سعی کرده است با ارائهٔ تاریخ مختصری از منطقهٔ قراباغ چگونگی حضور ارمنیان و دستاوردهای فرهنگی و تمدنی آنان را بر پایهٔ مستندات هرچه بهتر بشناسد و سپس، برای مخاطبش بازگو کند. در واقع، نیت اصلی وی جلب توجهٔ آرا، اندیشه‌ها و صاحبان قلم به پیشینهٔ حضور قوم آرمن در این منطقه و تشویق این گروه به مطالعه و پژوهش‌های بیشتر در این حوزه و باز کردن موضوعی برای پژوهش با تأکید بر قوم‌شناسی بومی با رویکردی دیگر است.

نگارندهٔ این مقاله، خانم آنوشیک ملکی، که خود پژوهش‌های متعددی در زمینهٔ قوم‌شناسی دارد، از پیش‌کسوتان، نویسندگان و مترجمان ارشد پیمان بوده که از سال‌های نخست شکل‌گیری آن در کناردیگر اندیشمندان و اهالی قلم در پیشبرد اهداف این فصلنامه خدمات شایسته‌ای ارائه کرده و مقالات پرباری نگاشته است. او در روزگاران سختی که پیمان با دشواری‌های فراوانی همراه بود، با سخت‌کوشی بی‌مثالش تمام توان خود را در جهت حفظ و ادامهٔ راه این نشریه به‌کار بست و هرآنچه را که در وجود خود برای کمک و مساعدت به فرهنگ اندوخته کرده بود در کمال بخشندگی تقدیم کرد.

در آستانهٔ پانزدهمین سال انتشار پیمان، در شمارهٔ ۵۷، دست‌اندرکاران و گروه فکر نشریه مصمم شدند تا به مناسبت هشتادمین سال انتشار روزنامهٔ آلیک گزارش مبسوطی دربارهٔ تاریخچهٔ این روزنامهٔ پرقدمت، که پیوندی عمیق با زندگی روزمرهٔ یکایک ایرانیان ارمنی دارد، ارائهٔ دهند چراکه تاریخ این روزنامه افزون بر اینکه بخشی از گذشتهٔ مطبوعات ارمنیان را در ایران تشریح می‌کند شامل اطلاعات فراوانی دربارهٔ بسیاری از چهره‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و مقالاتی از نویسندگان مشهوری را در خود محفوظ کرده که چه بسا شماری از آنان امروزه در قید حیات نیستند و راوی بخشی از رویدادها و حوادث این سرزمین‌اند.به این ترتیب، پیمان با صبر و بردباری به مسیر خودادامه می‌داد و در پایان سال ۱۳۹۰خ نوجوانی پانزده ساله شد و اگرچه هنوز در عنفوان جوانی بود و نه چندان با تجربه، داشته‌هایش آن‌قدر ارزشمند بودند که ادامهٔ حیات را برایش شیرین‌تر می‌نمود.

مراسم پانزدهمین سالگرد انتشار فصلنامه با حضور جمعی از مقامات دولتی، استادان، سردبیران مطبوعات، اندیشمندان، ‏نویسندگان، پژوهشگران و همراهان فارسی‌زبان و چهره‌های اجتماعی و فرهنگی جامعهٔ ارمنیان در ۱ اسفند ۱۳۹۰خ در محل تالار اجتماعات باشگاه فرهنگی ورزشی آرارات برگزار شد. این مراسم افزون بر اینکه فرصت دیگری برای ملاقات و رویارویی اهالی پیمان با همکاران و نویسندگان فارسی‌زبان بود گوشه‌هایی از تاریخ فعالیت پانزده سالهٔ پیمان را از زبان سردبیرش منعکس می‌کرد.

«نشریهٔ فرهنگی پیمان، در مقام تنها مجلهٔ کاملاً فارسی‌زبان ارمنیان ایران، به صورت فصلنامه و با کوشش و همت جمعی از پژوهشگران و فرهنگ دوستان ارمنی و همکاری بی‌دریغ فرهیختگان و نویسندگان علاقه‌مند از بهار ۱۳۷۵ تا کنون در مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور بدون وقفه منتشر شده. ‏وابستگی ایرانیان و ارمنیان پیشینه ای چند هزار ساله دارد و فصلنامهٔ پیمان، در راستای بررسی اشتراکات ناشی از پیوستگی، در طول پانزده سال گذشته، نه فقط به دلیل گذر از دوران چاپ به صورت سیاه و سپید به چاپ رنگی و نه به دلیل افزایش دو چندان حجم هر شماره، بلکه صرفاً با اختیار رویکردی فرهنگی و ترکیب مقالاتی که به بزرگداشت وقایع تاریخی و فرهنگی اختصاص داشته‌اند با رخدادهای روز سطح مقالات خود را ارتقا داده و با عمل به رسالت خود در معرفی و بررسی مشترکات فرهنگی تاریخی دو قوم جایگاه خاص خود را در جامعهٔ بزرگ مطبوعات ایران تثبیت کرده است».

در طی این مراسم آقای سعید تقوی، مسئول آن زمان دفتراقلیت‌های مذهبی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پس از مرور خاطرات جالب گذشته‌شان در ارتباط با چگونگی تأسیس فصلنامهٔ پیمان بر بار علمی و اهمیت این نشریه در مقام مرجعی معتبر تأکید کردند.

«مطالب پیمان تخصصی است و کلیهٔ نشریات ارمنی و دیگر اقلیت‌ها نیز جزو نشریات تخصصی محسوب می‌شوند که قشر خاصی آن را دنبال می‌کنند. ‏مطالب پیمان در حوزهٔ آداب و رسوم و فرهنگ ارمنیان برای دانشجویان و محققان رشتهٔ تاریخ و هنر و افرادی که بر روی مشترکات قوم ایرانی و ارمنی مطالعه می‌کنند و کسانی که قتل‌عام ارمنیان، کلیسای ارمنی، معماران و هنرمندان ارمنی را دنبال می‌کنند بسیار آموزنده و مفید می‌باشد که به عنوان یک منبع مهم به پیمان مراجعه می‌کنند».

دیگر سخنران این مراسم گریگور آراکلیان، سفیر آن روزهای جمهوری ارمنستان در ایران، بود. وی درطی سال‌های اقامت خود در ایران با پیمان همکاری و پیوند نزدیکی داشت و طی دوران مأموریتشان در تهران، چند مقاله نیز از ایشان در فصلنامه به چاپ رسید. او در این مراسم و در فرصتی که به منزلهٔ یکی از سخنرانان این محفل در اختیار او گذاشته شده بود، از اندیشه‌ها و برداشت‌های خود دربارهٔ فصلنامهٔ پیمان و اهداف فرهنگی آن سخن گفت:
«بی شک وقتی فصلنامهٔ پیمان را نام گذاری می‌کردند مبتکران امر به سراغ واژه ای رفتند که برای هر دو زبان مشترک باشد. این واژهٔ مشترک کلمهٔ پیمان بود و همین نامی را که برای نشریه برگزیدند پیمانی ناگسستنی بین ناشران فصلنامه و مخاطبان آن به وجود آورد. ‏نشریهٔ پیمان حکم دریچه ای را دارد که می‌توان از طریق آن به دنیای ارمنیان نظری افکند و گرایش نشریه کمک به مخاطبان آن در شناسایی این دنیای اسرارآمیز برای پی بردن به غنای فرهنگ ارمنی است، فرهنگی که گهگاهی در گذر تاریخ دستخوش صدماتی شده و با چهره‌های دگرگون به ما رسیده، فرهنگی که چه بسا آفرینندگانش به دست اقوامی که به جز نابود کردن ساختهٔ دست دیگران هنری ندارند از بین رفته‌اند‎. رسالتی که فصلنامهٔ پیمان بر عهده دارد در خور ستایش و تقدیر است. اصولاً، نقش سازندهٔ مطبوعات،برای جوامعی که به حکم سرنوشت در گوشه و کنار دنیا پراکنده شده‌اند، انکارناپذیر است، زیرا چنین نشریاتی به حفظ هویت آنها کمک می‌کنند».

و در روزهای پایانی زمستان ۱۳۹۰خ، شمارهٔ ۵۸ فصلنامه با محوریت پانزدهمین سالگرد انتشار آن به چاپ رسید. این شماره مشتمل بر مقالاتی دربارهٔ تاریخ شماری از مطبوعات ارمنیان در ایران و معرفی برخی ازچهره‌های مطبوعاتی، نویسندگان و دست‌اندرکارانی بود که با تحمل دشواری‌ها و سختی‌های زمانه از پرداختن به اهداف فرهنگی خود هرگز مأیوس نشدند و به رسالت فرهنگی خود وفادار ماندند.از این مقطع به بعد، صاحبان اندیشه و اهالی قلم فصلنامه نسبت به ثبت و نگارش مطالب پرمحتواتر و علمی‌تر مصمم‌تر شدند و پژوهش‌هایی با مطالب بدیع و نوشتارهایی مبسوط شکل گرفت که بیشتر در باب پیشینه و حضور تاریخی ارمنیان در ایران و مشترکات دو ملت ایرانی و ارمنی بود. تعداد مقالات چاپی نیز افزایش یافت و به تبع آن، بر تعداد صفحات و حجم نشریه نیز افزوده شد. این امر اتفاق نویی در تاریخ پیمان محسوب می‌شد ومسلماً، حمایت مالی بیشتری از شورای خلیفه‌گری ارامنهٔ تهران را طلب می‌کرد که اصلی‌ترین منبع تأمین‌کنندهٔ نیازهای مادی پیمان از بدو تأسیس تا به امروز بوده است.

سرانجام، شمارهٔ ۶۰ پیمان با مقالاتی چون «پژوهش‌های باستان‌شناسی و باستان‌ژئوفیزیکی در قره کلیسا»، «سرسکه‌های یافته شده از دورهٔ صفوی در ارمنستان»، «سرزمین و تاریخ پارس به روایت موسس خورناتسی»، «معبد گارنی» و «جک گورگیان، معروف به دکتر مرگ» شاهدی بر این مدعا بودند که اندیشه و قلم علمی نویسندگان پیمان و همکاران پیرامونش بیش از پیش در مسیر رسالت اصلی و اولویت‌های فرهنگی آن قرار گرفته است.اما در بین نوشتارهای شمارهٔ ۶۰ پیمان مقاله‌ای پژوهشی به قلم یکی از نویسندگان ارشد این فصلنامه با عنوان «آذربایجان در اطلس‌ها و متون رسمی عثمانی» که به لحاظ اهمیت اسناد و مدارک موجود در آن در صفحات رنگی به چاپ رسید در جایگاه مقاله‌ای که بیانگر دیدگاهی قابل تأمل و منطبق بر مستندات تاریخی بود، ازمراتب علمی خاصی برخوردار است. نویسندهٔ این متن پژوهشی دکتر کارن خانلری، که سمت نمایندگی ارمنیان تهران و شمال را در طی دو دوره درمجلس شورای اسلامی برعهده داشته، سال‌هاست که در مقام نویسنده‌ای پژوهشگر بیشتر در حوزهٔ تاریخ فعال است و تعمق و دغدغه‌های فکری‌اش به حدی در وی پرورش و رشد یافته‌اند که در جایگاه نظریه‌پردازی معتمد، تفکر و اندیشهٔ خواص را به دیدگاه‌ها و رویکردهایش جلب کرده و آنان را بر آن می‌دارد تا با سیری در نظریاتش به دیدگاه‌هایی نو که اغلب به راهکارهایی برای حل و فصل شبهاتی در بطن حوادث و رویدادهای تاریخی ختم می‌شوند دست یابند.

هم‌زمانی پاییز ۱۳۹۱خ با پانصدمین سال صنعت چاپ ارمنی فرصت مغتنمی بود تا سردبیر و گروه نویسندگان پیمان درنتیجهٔ همفکری و پیشنهادات ارائهٔ شده شمارهٔ ۶۱ پیمان را به بخشی از تاریخ و سیر صنعت چاپ ارمنی و شماری از چهره‌های ماندگار این عرصه و بررسی بخشی از مطبوعات ارمنی اختصاص دهند. «تاریخ صنعت چاپ ارمنی در ایران»، «نشریات ارمنی زبان در خدمت کودکان»، «مروری کوتاه بر تاریخچهٔ سالنامه‌های ارمنی» و «گذر تاریخ با نائیری» (یکی از پویاترین پایگاه‌های صنعت چاپ ارمنی در ایران) از جمله مقالات خواندنی این شماره هستند.

شمارهٔ ۶۱ با تحولاتی در ساختار اداری این فصلنامه نیز همراه بود. از مدت‌ها پیش و به سبب علاقه‌مندی و استقبال شمار زیادی از فرهیختگان، پژوهشگران و مراکز فرهنگی و دانشگاهی درخواست‌ها برای دریافت فصلنامه افزایش یافته بود و ایجاد واحدی مجزا در ذیل عنوان توزیع برای پیمان و پیمانیان ضرورت به حساب می‌آمد. از این‌رو، پس از جلساتی که با مدیران مؤسسهٔ هور و گروه فکر پیمان برگزار شد برای رسیدگی به امور توزیع و پیوند هرچه بیشتر با مخاطبان بخشی به نام روابط عمومی و پخش فصلنامه با مسئولیت آقای نژده مارکاریان شکل گرفت.
آقای مارکاریان در روزهای آغازین کارش دغدغه‌های بسیاری پیش رو داشت چراکه مرتب‌کردن فهرست متقاضیان پیمان و قرار دادن اشخاص و مراکزی که تازه به جرگهٔ مخاطبان و علاقه‌مندان آن پیوسته بودند زمان، ارتباط قوی و دقت‌عمل بالایی طلب می‌کرد که البته با توجه به شرایط نابسامان بخش توزیع پیمان در آن روزها و محدودیت زمانی‌ای که برای پخش مجلات وجود داشت نظم بخشیدن به آن کار دشواری بود.هم‌زمان با سروسامان دادن به بخش توزیع تهران و شهرستان‌ها پیگیری درخواست‌های متقاضیان و خوانندگان دیرین پیمان در فراسوی مرزها، که مدت‌ها بود در انتظار دریافت شماره‌های مورد علاقهٔ خود بودند، بر سختی کار می‌افزود و فقط با همت و پشتکار مسئول پخش و رهنمودهای سردبیر بود که بخش توزیع در فاصلهٔ چند ماه به ثبات و نظم رسید و نتایج مثبت آن کماکان یکی از دلایل و نیروی محرکه‌ای است که گروه نویسندگان پیمان را به ادامهٔ راه ترغیب می‌کند.امروزه، مسئول روابط عمومی و پخش فصلنامه افزون بر وظایف سنگینی که در بخش توزیع پیمان داراست، موظف به حفظ ارتباط متقابل با مخاطبان، متقاضیان، مراکز دانشگاهی و فرهنگی، ناشران و کتابخانه‌ها با سردبیر و گروه نویسندگان پیمان است و می‌بایست پس از دریافت دیدگاه‌ها و نقطه‌نظرات، انتقادها و بازخوردها آنها را به اطلاع دفترسردبیر و گروه نویسندگان پیمان برساند و البته، در کنار تمام این اموروظیفهٔ تدارکات فصلنامه را نیز متقبل شده است.

تابستان ۱۳۹۲خ و شمارهٔ ۶۴ پیمان یکی از نمادهای بارز پیوند و همکاری سردبیر و گروه نویسندگان پیمان با فعالیت‌های فرهنگی مؤسسهٔ ترجمه و تحقیق هور بود. پیش‌تر و در زمستان ۱۳۹۱ خ، به همت صاحب‌نظران و همکاران هور، نمایشگاهی برای شناساندن و معرفی چهره‌های تأثیرگذار ایرانی ارمنی در خانهٔ هنرمندان برپا و شبی نیز به آن اختصاص داده شده بود. بعد از پایان نمایشگاه و استقبال بی‌سابقهٔ علاقه‌مندان و با همفکری وصحبت‌هایی که با گروه فکر پیمان صورت گرفت، لزوم انعکاس بازخوردهای این اتفاق فرهنگی و مستندات مربوط به چهره‌های معرفی‌شده در آن نمایشگاه بیش از پیش درک و احساس شد و پیمانیان مقرر کردند که یکی از شماره‌های این نشریه به این اتفاق اختصاص یابد و مقالاتی که محتوای آنها معرفی شخصیت‌های برجستهٔ علمی و فرهنگی و هنری بود در آن باز نشر داده شوند. سرانجام، شمارهٔ ۶۴ پیمان، که به دانشنامه‌ای از چهره‌های ماندگار ایرانی ارمنی تبدیل شده بود، در تابستان ۱۳۹۲خ به دست خوانندگان رسید.

و بالاخره، نوبت به شمارهٔ ۶۵ پیمان می‌رسد که در پاییز و هم‌زمان با بزرگداشت فرهنگ و ادب ارمنی منتشر شد و محتوایی ادبی و هنری داشت. بررسی نخست‌نامه، اولین کتاب آموزشی به زبان فارسی برای نوآموزان ابتدایی، که به دست ماطه وُس خان ملیکیانس در سال ‏۱۳۲۳ق به چاپ رسیده، از مقالات این شماره به قلم آقای ادوارد هاروتونیان است. نگارنده در این نوشتار با تبحر و تسلطی که بر زبان و ادبیات و دستور زبان فارسی دارد به تبیین جزء به جزء متن کتاب بر مبنای تصاویری از صفحات مختلف آن پرداخته است و با دقت‌نظری که خاص تفکر و قلم خود اوست به نکات آموزشی و تربیتی که در آن کتاب موجود است با ریزبینی زیرکانه‌ای اشاره کرده و تأمل مخاطب را به سوی مطالب آموزشی‌ای جلب می‌کند که فارق از هرمحدودهٔ زمانی توانایی ارائه و عمل دارد.نگارنده، که خود از نویسندگان و مترجمان نامی هم‌روزگار وخالق آثار چندی است که به چاپ رسیده‌اند، از فعالان فرهنگی جامعهٔ ایرانیان ارمنی نیز هست و از روزهای نخست حیات پیمان خاضعانه با وقف تمام اندوخته‌های معنوی خود همراه این نشریه بوده است و سالیان طولانی در مقام نویسندهٔ ارشد مقالات پربار ادبی و ترجمه‌های درخوری در این فصلنامه ارائه کرده که تقدیر و ستایش دوستداران پیمان را در پی داشته است.مجموعهٔ مطالب و اسناد موجود در مقالهٔ مرتبط با نخست‌نامه، که گوشه ای از آن بازگویی سهم ایرانیان ارمنی در بخش‌هایی از حوزهٔ تاریخ آموزش کشوراست، مورد توجه اهالی ادب و فرهنگ همچون استاد مرحوم دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی قرار گرفت.

اکنون، بیایید لحظه‌ای درنگ کنیم و برای ادامهٔ روایتم از شماره‌های گذشتهٔ پیمان بگذارید لحظه‌ای هرچند کوتاه وارد دروازهٔ تاریخ شویم و به تهران قدیم سفر کنیم، در آن روزهایی که تازه به پایتختی انتخاب شده بود.در ۱۷۸۵م / ۱۱۹۹ق، گروه‌های نظامی آغا محمدخان قاجار)‏۱۲۰۹تا ۱۲۱۲ق)، که در نیت تصاحب قدرت از خاندان زند بودند، روستاهای ارمنی‌نشین اطراف اصفهان را مورد تاخت‌وتاز قرار دادند. در جریان این تهاجمات، بسیاری از اهالی این روستاها ناگزیر مساکن خود را ترک کرده و به کوه‌های اطراف پناه بردند.بعد از مدتی، آغامحمد خان به سپاهیانش دستور داد تا پس از آنکه روستاییان فراری را به سکونتگاهایشان بازگرداندند این نواحی را ترک کنند اما چند سال بعد به فرمان او۱۵۰ خانوار ارمنی ساکن در روستاهای این مناطق به تهران کوچ داده شدند. در ابتدا، برای سکونت این روستاییان اراضی واقع در ساوه و اطراف آن در نظر گرفته شده بود.در پی اقامت این گروه‌ها، شماری از ارمنیان از قفقاز، جلفای نو و روستاهای اطراف آن نیز به تهران مهاجرت کردند. در ۱۷۹۰تا ۱۷۹۵م/۱۲۰۴تا ۱۲۰۹ق، ارمنیان ساکن در تهران عبادتگاهی ساختند که بعدها با توسعهٔ ساختمان آن به کلیسا تبدیل شد و سورپ گئورک نام گرفت. کلیسای سورپ تادئوس بارتوقیمئوس نیز، که بنای آن به ۱۸۰۸م /۱۲۲۳ق بازمی‌گردد، از نخستین بناهای مذهبی ارمنیان تهران است.

پس از آن و به تدریج و با افزایش جمعیت ارمنیان تهران، مراکز مذهبی، آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی متعددی با همکاری جامعهٔ ارمنیان ساکن در این شهر ایجاد شد آنچنان‌که امروزه از نظر تمرکز و تعدد بناهای مذهبی و انجمن‌های فرهنگی و اجتماعی از مهم ترین مراکز سکونتی ارمنیان به‌شمار می‌آید؛ بنابراین، اهمیت تهران به منزلهٔ یکی از مراکز تجمع ارمنیان مدت ها موضوع مورد بحث در جلسات گروه نویسندگان پیمان بود و سرانجام، تصمیم بر آن شد تا در قالب معرفی تاریخچهٔ بناهای مذهبی و چگونگی شکل‌گیری انجمن های فرهنگی و اجتماعی این شهر به آن در مرتبت موضوعی جداگانه و برجسته پرداخته شود و اگرچه در گذشته بارها موضوعاتی از این دست مورد توجه نویسندگان قرار گرفته بود و نوشتارهایی هم در ارتباط با آن وجود داشت این بار مقصود معرفی آثار و انجمن ها به شکلی گسترده‌تر و با تکیه بر اسناد موجود در بایگانی این مراکز و بررسی تاریخ و فعالیت های فرهنگی ارمنیان تهران بود تا علل اصلی شکل‌گیری و نتیجهٔ فعالیت‌های آنها برای مخاطبان پیمان توضیح داده شود؛ بنابراین شمارهٔ ۶۶ پیمان با تأکید بر این هدف، به تاریخچهٔ شکل‌گیری کلیسای مریم مقدس و مجتمع آموزشی پیرامون آن که یکی از مهم‌ترین و قدیمی‌ترین مراکز مذهبی و فرهنگی ارمنیان تهران است اختصاص داده شد. تاریخ و معماری این کلیسا، معرفی موزهٔ آرداک مانوکیان به منزلهٔ یگانه موزهٔ ارمنیان تهران، پایگاه میراث جهانی کلیساهای تاریخی ایران، مرکز توان‌بخشی آگونک، انجمن های مستقر در پیرامون کلیسای مریم مقدس و بررسی تاریخ شماری از مدارس ارمنیان تهران از موضوعات این شماره بود که گوشه هایی از زندگی مذهبی و فعالیت های اجتماعی و فرهنگی ارمنیان تهران را بازگو می کرد.

اما جلفای نو اصفهان، که نخستین سکونتگاه ارمنیان پس از کوچانده شدنشان به ایران بود، حکایتی منحصربه‌فرد دارد، شهری حیرت‌انگیز با گذشته‌ای باشکوه که در سفرنامه‌های سیاحان اروپایی در هاله‌ای از رؤیاهایی باورنکردنی روایت می‌شود. بر مبنای اسناد ارمنی در ۱۶۱۱م /۱۰۲۰ق پنج هزار خانوار ارمنی در جلفای نو اصفهان سکونت داشتند و دیر آمناپرکیچ، به منزلهٔ مهم‌ترین نهاد مذهبی آنها،مقر اسقف و روحانیان ارشد ارمنی بود. در سال‌های نخست بنای این دیر، در جوار آن مکتب‌خانه‌ای کوچک وجود داشت که به آموزش کودکان و نوجوانان ارمنی جلفای نو می‌پرداخت. بعدها، طی مرمت و بازسازی بنای دیر، درمحوطهٔ آن کلیسایی با عنوان سورپ هوسپ آرماتاتسی ساخته و مکانی نیز برای اقامت راهب‌ها و پدران روحانی ایجاد شد. در طی سال‌های متوالی، دکان‌ها، مزارع و باغ‌های متعددی در مالکیت دیر سورپ آمناپرکیچ قرار داشتند. این دیر، در آغاز فعالیت مذهبی، افزون بر اینکه تمامی مهاجرنشین‌های ارمنیان ایران را تحت حمایت و نظارت خویش داشت، نهادهای مذهبی مهاجرنشین‌های ارمنی در دیگر سرزمین‌ها همچون افغانستان، هندوستان و عراق را نیز اداره می‌کرد.

اهمیت این دیر و نقش آن در زندگی مذهبی و فرهنگی ایرانیان ارمنی به قدری بود که در تاریخ ۲۵ و ۲۶ مهر ۱۳۹۳خ به همت خلیفه گری ارامنهٔ اصفهان و به مناسبت سیصد و پنجاهمین سالگرد ساخت دیر آمناپرکیچ مقدس، که سال هاست با عنوان وانک از آن نام برده می شود، مراسمی با حضور روحانیان عالی رتبهٔ کلیسای ارمنی، مقامات بلند مرتبهٔ دولتی ایران و ارمنستان، مقامات استانی و شهری و پژوهشگران و هنرمندان در شهر اصفهان برگزار شد. هدف این مراسم بازتاب تعامل میان پیروان ادیان توحیدی اسلام و مسیحیت و ارتباط فرهنگی و اجتماعی میان آنان و نقش مجموعهٔ دیر آمناپرکیچ مقدس و تأثیرات آن در این زمینه بود. ‏

برگزاری چنین مراسمی که با حضور جاثلیق آرام اول، رهبر کلیسای ارمنی حوزهٔ سیلیسی، بر اهمیت آن افزوده شده بود در تداوم اهداف و پیگیری اولویت های پیمان، یعنی ثبت و حفظ تاریخ ارمنیان در این سرزمین، بی تأثیر نبود؛ بنابراین، گروه نویسندگان پیمان با در نظر گرفتن این اصل برآن شدند تا موضوعی را که پیش تر در شمارهٔ ‏۴۰، یعنی تاریخ جلفا و ساکنان ارمنی آن، بدان پرداخته بودند با دقت و گستردگی بیشتری پژوهش کنند و اطلاعات تاریخی جامع و کامل‌تری دربارهٔ چگونگی حضور ارمنیان در جلفای نو و تاریخ و معماری دیر آمناپرکیچ مقدس ارائه دهند، دیری که از همان ابتدای بنیانش از مراکز مهم مذهبی ارمنیان محسوب می شد.

مجموعهٔ این نوشتارهای پژوهشی، که مشتمل بر اندیشه های ایرانیان ارمنی جلفای نو و دیدگاه های تاریخی و مذهبی آنان بود، در شمارهٔ ۷۰ پیمان به صورت ویژه نامه ای انتشار یافت. مطالب این شماره مشتمل بر مقالاتی دربارهٔ بررسی معماری و نقاشی های دیواری بناهای واقع در جلفای نو و انجیل های مزین به مینیاتور و همچنین، مطالبی در خصوص هنر، چهره های هنری و آثار مربوط به آنان بود. از دیگر نوشته های ارزشمند این شماره می‌توان به مقاله ای اشاره کرد که با تشریح و تبیین اهمیت جلفای نو در گردشگری بین‌المللی سعی کرده تصویر واضحی از موقعیت برجستهٔ جلفا و میراث بی همتا و شناخته شدهٔ آن در سطح فرهنگ جهانی در اختیار خوانندگان قرار دهد. نویسندهٔ این مقاله آقای گریگور قضاریان از نویسندگان ارشد و مترجمان توانای پیمان است. ایشان، که سال‌هاست در حوزهٔ خبرنگاری فعال بوده‌اند، بخش انجام مصاحبه با چهره‌های برجستهٔ هنری، فرهنگی و سیاسی ایران و ارمنی‌تباران ساکن در دیگر کشورها را انجام می‌دهند حاصل این مصاحبه‌ها ثبت دیدگاه‌ها،نگرش‌ها و نظریه‌های نوین و ذکر آرا و اندیشه‌های متفکران و فرهیختگانی است که دربارهٔ تاریخ و فرهنگ ارمنی رویکردهای جدیدی را در دنیای مدرن مطرح کرده‌اند. به جمع این چهره‌ها می‌بایست شماری از شخصیت‌های برجستهٔ فرهنگی و هنری دنیای امروز را نیز اضافه کنیم که به سبب تجربه و توانایی و محبوبیت ایشان پیشنهاد شرکت در مصاحبه را می‌پذیرند و نسبت به ثبت نقطه‌نظراتشان در پیمان ابراز علاقه می‌کنند.

آقای قضاریان در زمینهٔ گردشگری و شناخت میراث ملی و فرهنگی این سرزمین پیشینه‌ای طولانی دارد و همین امر وی را در تحریر مقالاتی در ارتباط با شناسایی و بها دادن هرچه بیشتر به نمادهای فرهنگی ارمنیان این سرزمین راغب‌تر کرده است. مقالهٔ «کلیسای وانک اصفهان و جایگاه آن در گردشگری بین‌المللی و ایران» با اشاره به سابقهٔ تاریخی جلفای نو و مستندات آماری به اهمیت چگونگی و لزوم رشد گردشگری در کشور و بهره‌وری بیشتر از آن پرداخته است.ویژه نامهٔ شمارهٔ ۷۰ در حالیکه حمایت‌های مادی خلیفه‌گری ارمنیان اصفهان را به همراه داشت با عنوان سیصد و پنجاهمین سالگرد بنای کلیسای وانک جلفای نو در زمستان ۱۳۹۳خ چاپ و با استقبال فراوان اندیشمندان و جامعهٔ فرهنگی روبه رو شد.

هم‌زمانی بهار ۱۳۹۴ خ با یکصدمین سالگرد واقعهٔ تلخ و دردناک نژادکشی ارمنیان ویژه نامه‌ای به همین مناسبت را در قالب شمارهٔ ۷۱ پیمان رقم زد. این شماره دربرگیرندهٔ مطالب قابل تأملی دربارهٔ سرگذشت ساکنان ارمنی ارمنستان غربی و برخی نواحی دیگر امپراتوری عثمانی و معرفی جایگاه سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آنان تا پیش از جنگ جهانی اول و تبیین فعالیت ها، اندیشه ها و دغدغه های ارمنیان پراکنده در سطح جهان پس از این رویداد بود.

موضوع نژادکشی ارمنیان که بیش از یکصد سال است به جزء جدایی ناپذیر تاریخ ملت ارمنی بدل شده و بی شک، در تغییر سرنوشت و تقدیر تاریخ این قوم تأثیرگذار بوده است کماکان برای تمام اقشار این ملت تازگی دارد و هر ارمنی‌ای فارغ از مکان و زمانی که در آن به سر می برد با یادآوری این حادثهٔ جانکاه دردی عمیق را درقلب خود احساس می کند.امروزه، آنچه بیشتر برای این ملت اهمیت دارد داستان مردمانی نیست که زمانی در سرزمینشان ساکن بودند و به مانند هر انسان دیگر بر روی کرهٔ زمین گذران عمر می‌کردند و در چرخهٔ زمانی چندساله، اثری از آنها جز تلی از ویرانه‌های کلیساها و خانه‌هایشان باقی نمانده بلکه نگرش کارگزاران حکومت و احساسات مردمی است که در حال حاضر در آن اراضی ساکن‌اند و پیرامون خود شاهد بقایای میراث اقوام پیشین آن‌اند.با در نظر گرفتن چنین دیدگاهی بود که بخشی از نوشتارهای این شماره به بررسی میراث تمدنی و فرهنگی بازمانده از قوم آرمن درترکیه و رویکرد کارگزاران آن اختصاص یافت.

در بخش ادبی شمارهٔ ۷۱ مقاله‌ای از دکتر قوام‌الدین رضوی‌زاده به چاپ رسیده که امکان ندارد توجهٔ خوانندهٔ علاقمند پیمان به آن جلب نشود. دکتر رضوی‌زاده که ابتدا به صف نویسندگان همکار فصلنامه پیوست و سپس، در مرتبت یکی از نویسندگان ارشد این نشریه به خدمات فرهنگی خود ادامه داد و بر بار علمی آن افزود ادیبی است که تسلطش بر چند زبان اسباب مطالعهٔ آثار مشهور ادبیات دنیا را برایش هرچه بیشترفراهم آورده و از این‌رو، با بسیاری از نویسندگان نامی ارمنی، داستان‌ها و سبک و شیوهٔ نگارش آنها، که به زبان‌های مختلف نوشته یا ترجمه شده‌اند، به خوبی آشناست.سال‌ها مطالعه و خواندن و تأمل بر این دست از آثار ادبی او را به ترجمهٔ شماری از آنها ترغیب کرده و این کار آن‌قدر او را در دنیای فرهنگ و ادب غرق کرده است که به قول خودش از سپیده دم تا ساعات پایانی شب در گوشه‌ای از اتاق و پشت میز تحریرش مشغول است و به قدری با شور و اشتیاق مطالعه و ترجمه می‌کند که واژهٔ زمان و حس گذر آن برایش ناملموس است.

مقالهٔ دکتر رضوی‌زاده با عنوان «کاروان مرگ» بخشی از کتاب خنجری در این باغ به قلم نویسندهٔ ارمنی‌تبار فرانسوی، واهه کاچا، است که ترجمه‌ای از خود اوست. این کتاب و گونهٔ روایی آن، که مستنداتی تاریخی را در بر می‌گیرد، در طی مراسمی، که بانی‌اش گروه فکر پیمان بود، با همیاری مؤسسهٔ هور رونمایی و با استقبال وصف ناپذیر خوانندگان روبه‌رو شد.مقالهٔ «کاروان مرگ» در مدخلش دغدغه‌های فکری و شخصی نویسنده‌ای را ارائه می‌دهد که در نهایت وی را به ترجمهٔ این اثر سوق داده است، کودکی که روزی در جایی دور از خانه‌اش محو یک تابلوی نقاشی و صحنه‌های آن می‌شود و از کسی در آنجا توضیح می‌خواهد و آن فرد از سرگذشت ملتی می‌گوید که شاهد اتفاقاتی ناخوشایند و دردناک بوده‌اند و آن تابلو و روایت آن مرد در ذهن آن کودک حک می‌شود و سال‌ها بعد، زمانی که خود کتابی دربارهٔ آن می‌خواند، عمق رنج‌های بشریت او را مصمم می‌کند تا واقعه‌ای تلخ از دردهای انسان سدهٔ بیستم را به زبان مردمش و با قلمی مملو از اندیشه و احترام به ارزش‌های انسانی بر روی کاغذ بازنویسی کند.

و اما شمارهٔ ۷۳ پیمان، بنابر سبک و سیاق چندین سالهٔ این نشریه، محتوایی ادبی و هنری داشت وشماری از چهره های ادبی، هنری و علمی ارمنی را به خوانندگان معرفی می‌کرد.این شماره با دگرگونی در شیوهٔ پژوهش و بررسی آثار و فعالیت های چهره‌های نامی همراه بود و بیشتر به معرفی شخصیت‌های برجستهٔ این عرصه می‌پرداخت. در فهرست مقاله های این شماره، که زوایایی از حیات فرهنگی ایرانیان ارمنی را در روزگار ما آشکار می سازد، نوشته ای دربارهٔ زندگی و فعالیت‌های علمی هایک میرزایانس، از پیشگامان علم حشره‌شناسی، به چشم می خورد. مؤلف این مقاله، آقای آرمیک نیکوقوسیان، از نویسندگان ارشد و مترجمان پیمان است که تجربهٔ کار مطبوعاتی را از سال‌ها پیش در نشریه‌ای تخصصی کسب کرده و پس از پیوستن به پیمانیان به جمع آنان آورده است.او به سبب تخصص و فعالیت کاری‌اش در چندین شماره از پیمان به معرفی شماری از چهره‌های علمی‌ای پرداخته که در حوزهٔ محیط زیست و منابع طبیعی این مرز و بوم فعال بوده و آثار علمی با ارزشی از تجربیات خود در قالب کتاب‌های چند جلدی به یادگار گذارده‌اند. نیکوقوسیان در مقالهٔ خود در شمارهٔ ۷۳ پیمان افزون بر اینکه از سرگذشت این چهرهٔ علمی سخن گفته به تبیین جایگاه وی درزمرهٔ نخستین دانشمندان علم حشره‌شناسی در ایران می‌پردازد. این مقالهٔ جالب و خواندنی نمونه ای روشن از فعالیت‌های نگارنده درشناسایی و معرفی پایه‌گذاران رشته‌های گوناگون علمی در ایران و تبیین نقش آنها در رشد و ترقی دانش این سرزمین به حساب می‌آید.

اکنون بیایید یک بار دیگر به گذشته برویم و قومی مهاجر را تصور کنیم که کوچ‌های متعددی درصفحات زندگی خود به ثبت رسانده است. این مهاجرت‌ها اغلب با نقل‌مکان شمار زیادی از جمعیت‌های انسانی همراه بوده‌اند که بنا به دلایل مختلف، خواسته یا ناخواسته، برای همیشه سرزمین مادری خود را به مقصد دیگری ترک کرده‌اند.شاید، قوم آرمن به سبب موقعیت جغرافیایی و رویدادهای تاریخی که شرایط زندگی را در سرزمین ارمنستان سخت می‌کرد بیشتر از هر ملت دیگری تجربهٔ مهاجرت دارد اما آنچه که این قوم را از سایر اقوام متمایز می‌کند انگیزه‌ای است که مهاجران ارمنی را پس از سکونت در سرزمین‌های جدید وادار می‌کرد تا با تکیه بر استعدادهای ذاتی و سرشت خلاق و فعال خویش به موقعیت اجتماعی و اقتصادی مناسبی دست یابند و به‌موازات آن با بهره‌گیری از دستاوردهای مادی خود نهادهای مذهبی، آموزشی و فرهنگی مختص به خود را بنیان نهند.سرزمین ایران از دوران کهن به سبب هم‌جواری با زیستگاه قوم آرمن و تعاملات و تبادلات متفاوت متأثر از وقایع و رویدادهای تاریخی نزدیک‌ترین مکان برای سکونت مهاجران ارمنی بوده و در برهه‌ای از زمان، مهم‌ترین مهاجرنشین آنها محسوب می‌شد که گروه‌های عظیمی از مهاجران ارمنی را درخود جای می‌داد. این مهاجرنشین به سبب گستردگی جغرافیایی، پراکندگی جمعیت، رویدادهای خاص، پویایی نهادهای اقتصادی و تعدد اماکن مذهبی، آموزشی و فرهنگی ویژگی‌های منحصربه‌فردی را به خود اختصاص داده که نمونه‌های آن با یک چنین وسعت و گوناگونی در هیچ‌کدام از سایر مهاجرنشین‌های ارمنیان در دیگر سرزمین‌ها قابل مشاهده نیست. ‏با توجه به همین موضوع واهمیت مهاجرنشین های ارمنی درایران دست‌اندرکاران پیمان از مدت ها پیش قصد آن داشتند که ویژه نامه ای را به این مقولهٔ مهم تاریخی اختصاص دهند. پژوهش در این خصوص، با در نظر گرفتن گستردگی مطالب و پراکندگی اسناد و منابع،محقق را در مسیری بس دشوار و طولانی قرار می داد. به همین دلیل، از شکل‌گیری این اندیشه تا عملی ساختن آن زمانی دو ساله طی شد لیکن سرانجام زحمات شورای سردبیری، ‏نویسندگان و دیگر پژوهشگران اندیشمند و پرتوان همراه پیمان در ویژه نامهٔ شمارهٔ ۷۴ این فصلنامه به بار نشست.این شماره مشتمل بر مجموعه‌مقالاتی پژوهشی در حوزهٔ تاریخ، ‏معماری، هنر، ادبیات، آموزش و پرورش و به‌طور کلی فرهنگ و تمدن ایرانیان ارمنی در زمستان ۱۳۹۴خ منتشر شد. اهمیت این شماره در آن است که ابعاد زندگی اجتماعی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی ارمنیان را در ایران به تصویر کشیده. از این رو، موضوع بیشتر مقالات و مستندات آن برای اولین بار در نشریه ای فارسی‌زبان، با خاستگاه ایرانیان ارمنی، نمود یافته است.

از مقالات خواندنی این شماره می توان به نوشته ای دربارهٔ مساعدالسلطنه به قلم بی‌نقص آقای رافی آراکلیانس، که با توجه به موقعیت اجتماعی و ادبی آن دیوان‌سالار ادیب و با تأکید بر جایگاه و فعالیت‌های سیاسی وی نوشته شده است اشاره کرد. اگرچه در گذشته در پیمان و در دیگر نشریات دربارهٔ این شخصیت، به منزلهٔ یکی از رجال سیاسی دورهٔ قاجار، گاه‌وبیگاه سخن به میان آمده برتری این مقاله در آن است که به یمن زحمات علمی مؤلف نخستین بار مجموعه ای از اسناد مهم را در اختیار پژوهشگران قرارمی دهد و به تعبیر خود مؤلف مقاله گوشه های نویی از زندگی ادبی و سیاسی مؤثر این «سیاست‌مدار تسبیح گردان ارمنی» را آشکار می سازد. ‏نگارندهٔ این مقاله، که در طی بیش از دو دهه در فصلنامهٔ پیمان در زمرهٔ نویسندگان ارشد، دانش و آگاهی خود را در صفحات این نشریه ماندگار کرده از نویسندگان و مترجمان صاحب سبک و نامی جامعهٔ ایرانیان ارمنی است. او، که همواره ازآوردن نامش در زمرهٔ فهرست هیئت تحریریهٔ پیمان با فروتنی بی‌مثالش ممانعت کرده به پژوهش، نگارش و ترجمهٔ مقالاتی با مضامین گوناگون فرهنگی، هنری، جغرافیای سیاسی، مردم‌شناسی و ادبیات همت گمارده است. همچنین، از وی مقالاتی در باب پیامدهای روانی نژادکشی ارمنیان و تأثیرات منفی آن درسطح وسیع جامعهٔ بشری به چاپ رسیده که در نوع خود بدیع و بیانگر نظریه‌ای قابل‌تأمل در باب شناخت آسیب‌های اجتماعی حاصل از وقایعی همچون جنگ و کشتارهای دسته‌جمعی است.مقالهٔ «آوانس خان ماسحیان (مساعد السلطنه)، سیاست‌مدار تسبیح گردان ارمنی» نمونهٔ برجسته‌ای از حاصل قلم این نویسندهٔ متفکر پیمان است که سیر شخصیتی کودکی ارمنی را از پس کوچه‌های محلات ارمنی‌نشین تهران قدیم تا تبدیل وی به مترجم دربار قاجار و سپس، دیوان‌سالاری ممتاز و ادیبی که به سبب خلاقیت‌های خود در زمینهٔ آثار ترجمه‌شده‌اش از شکسپیر در تاریخ ادبیات ارمنی جاودانه شد روایت می‌کند و مرگ نابه‌هنگامش را در تنهایی و غربت اما به گونه‌ای افتخارآمیز و رؤیایی و بر طبق مستندات و دیدی واقع‌گرایانه بر صفحات کاعذ می‌آورد.ویژه نامهٔ ۷۴ پیمان از معدود شماره های فصلنامه بود که در روند تکمیل پژوهش های علمی همکاری نویسندگان و پژوهشگران برجسته و علاقه‌مند را از نقاط مختلف ایران جلب کرد و به لطف قلم توانمند این فرهیختگان توانست برگی دیگر بر صفحات وزین خود بیفزاید. ‏

طرح روی جلد این شماره از فصلنامه یکی از برجسته‌ترین و زیباترین طرح‌هایی است که برای مجلدهای پیمان اجرا شده است. این طرح افزون بر اینکه خود به تنهایی معرف مجموعه نوشتارهای داخل شمارهٔ ۷۴ است و مستنداتی از گذشته و حیات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی ایرانیان ارمنی را به تصویر می‌کشد حاصل خلاقیت، نوآوری و نبوغ طراح و صفحه‌آرای آن، خانم کارولین آرمن، است. او که پیش از پیوستن به پیمان در این عرصهٔ هنری توشهٔ پرباری اندوخته بود، مجموعهٔ تجربیات و اندیشه‌ها و ابتکارات منحصربه‌فرد خویش را در طراحی این شماره و ده‌ها شمارهٔ دیگر فصلنامه به‌کار برد و در نتیجهٔ بداعت و ذوق هنر ایشان است که در نگاه نخست توجه و کنجکاوی هرمخاطب آشنا و ناآشنا به پیمان برانگیخته می‌شود و وی را به مطالعهٔ محتوای داخل نشریه مشتاق می‌کند.

پیمانیان تالار محفل های موسسه هور،1395 خ.نشسته از راست: کارولین آرمنآرپی مانوکیان،آرمینه آراکلیان،استینه جان در میان.ایستاده از راست: آرمیک نیکوقوسیان،ادوارد هاروتونیان،گریگور قضاریان،دکتر قوام الدین رضوی زاده،روبرت بگلریان

و بالاخره، در بیست سالگی پیمان شمارهٔ ۷۷ این مجله منتشر شد. بهتر است از گزافه‌گویی بپرهیزم و سخن‌ها در باب گذر عمر بیست سالهٔ این نشریه را به سرمقالهٔ این شماره واگذار کنم.«فصلنامهٔ پیمان پس از گذشت ۲۲ سال از تاریخ انتشار آخرین شمارهٔ ماهنامهٔ هور، ‏نخستین ماهنامهٔ دو زبانهٔ (فارسی ارمنی) ‏ایرانیان ارمنی، در بهار ۱۳۷۵ خورشیدی پا به عرصه نهاد و به خانوادهٔ بزرگ رسانه‌های مکتوب ایران پیوست. ‏نیاز مبرم به گسترش تعامل فرهنگی میان دو قوم پارس و ارمن و ایجاد و گسترش زمینه‌هایی برای تعمیق شناخت متقابل موجود در نزد ایرانیان فارسی زبان و ارمنی زبانان ایرانی جمعی از اندیشمندان و فرهیختگان ارمنی پایتخت را بر آن داشت تا به فکر ایجاد راهکاری در این خصوص برآیند. ‏سرانجام، بنیان‌گذاران راهکار را در ایجاد و نشر رسانه ای مکتوب یافتند که می‌بایست بار سنگین برقراری تعامل فرهنگی میان ایرانیان مسلمان فارسی‌زبان و ایرانیان مسیحی ارمنی زبان را بر دوش کشد. ‏انتخاب نام برای نشریه ای که قرار بود بخش اعظمی از فلسفهٔ وجودی خود را به گذشته، ‏حال و آیندهٔ زندگی مشترک و مسالمت آمیز اقوام پارس و ارمن اختصاص دهد، بی شک، ‏چالش بزرگی برای هیئت مؤسس آن بود. ‏چالشی که درنهایت منجربه انتخاب کلمهٔ پیمان برای نام نشریه شد. ‏واژهٔ پیمان، با اندکی تفاوت در تلفظ، در زبان ارمنی نیز همانند زبان فارسی به معنای میثاق و قول و قرار برای همکاری و همیاری است. مفهوم این واژه، که تطابقی کامل با اندیشه و باورهای بنیان‌گذاران نشریه دارد، از آغاز تا به امروز سرلوحهٔ فعالیت های نشریه و شاخص راستین هویت آن و روشنگر مسیر آیندهٔ آن بوده است».

پیمانیان و همکاران در محفل خودمانی رونمایی از شماره 78 زمستان 1395 خ. ایستاده از راست: گریگور قضاریان،روبرت بگلریان،دکتر کارن خانلری،دکتر قوام الدین رضوی زاده،دکتر علی ططری،آرپی مانوکیان،نژده مارکاریان

بیاید به رویداد تاریخی دیگری رجوع کنیم. رویدادی که به ظن بسیاری از مورخان و آگاهان یکی از مهم‌ترین دوره‌های گذشتهٔ این سرزمین را رقم زد. بله، سخن از نهضت مشروطه است. نهضتی که در نتیجهٔ تأثیر اندیشه‌ها و حرکت گروه‌ها و نیروهایی شکل گرفت که در مسیر اعتلای مبانی اجتماعی و سیاسی این مزر و بوم گام برداشتند.بر همه واضح و آشکار است که در طی سالیان متمادی جزئیات و ابعاد این نهضت، به مثابه یکی از حساس‌ترین رویدادهای تاریخ کشور، از سوی مورخان و محققان بسیاری بررسی و ثبت شده است و هریک از این کتاب‌ها، متن‌ها و اسناد افزون بر اینکه بخش‌هایی از این رخداد تاریخی را روایت می‌کنند به شرح مبارزات مشروطه‌خواهانی نیز پرداخته‌اند که به نوعی در به‌سرانجام‌رسیدن این رویداد نقش داشته‌اند.اگرچه پیمان در گذشتهٔ خود بارها و بارها به این نهضت و لحظه‌های حضور ارمنیان در طی مبارزات روی‌داده اشاراتی کرده است اما در آستانهٔ یکصد و دهمین سالگرد آن بر خود لازم می‌دانست تا براساس رسالت نخستین خود، یعنی معرفی اشتراکات ایرانیان و ارمنیان، شماره‌ای را به بازگویی تاریخ ارمنیان در ایران در برهه‌ای ازتاریخ تأثیرگذار نهضت مشروطیت اختصاص دهد.مشارکت ارمنیان با این نهضت و همکاری آگاهانه و فعال آنان، در کنار دیگر مبارزان مشروطه‌خواه، یکی از مباحث برجستهٔ تاریخ ارمنیان در ایران بود که اگرچه در شماری از کتاب‌ها گوشه‌هایی از آن روایت شده اما هرگز منابع، اسناد و مدارک و متون و گزارش‌ها و خاطرات و نامه‌های موجود به زبان ارمنی آن‌چنان‌که باید مورد توجه، پژوهش و ترجمهٔ فرهیختگان این عرصه قرار نگرفته‌اند. این درحالی است که شمار زیادی از این مدارک بخش‌های مهمی از جزئیات رویدادها، جنگ‌ها و نقش‌آفرینی برخی چهره‌های فکری و مبارز مشروطه‌خواه را درخود محفوظ کرده‌اند؛ لذا، پیمانیان ویژه نامه‌ای درقالب شمارهٔ ۷۸ با عنوان یکصد و دهمین سال مشروطه منتشر کردند که حاصل پژوهش‌های علمی هیئت تحریریه و همکاران فرهیخته و تاریخ‌دانی بود که هیچ‌گاه این نشریه را در روند پژوهش‌های علمی و رویکردهای نو خود تنها نگذارده بودند.در نتیجهٔ این همکاری علمی، مجموعه نوشتارهایی با محتوای بدیع و مستندات دسته اول ماندگار شدند که جزئیات وعمق رویدادهای نهضت مشروطه و مبارزات آن را به تصویر می‌کشیدند و ابعاد تازه‌تری از اتفاقات درحین همکاری‌های ارمنیان با گروه‌های فکری و نظامی مشروطه‌خواه را آشکار می‌کردند.

 

ویژه‌نامهٔ شمارهٔ ۷۸ پس از انتشار با تقدیر و تشویق شمار زیادی از اندیشمندان و فرهیختگان فارسی‌زبان مواجه شد و اسباب همکاری‌های پیمانیان با صاحبان قلم و چهره‌های نویی که پس از این شماره به پیمان و دیدگاه پژوهشی‌اش بیشتر علاقه‌مند شده بودند را فراهم آورد.و به این ترتیب پیمان و پیمانیان با پشتکار مثال‌زدنی‌شان دو دههٔ سخت را پشت سر نهادند و در بیست و دومین سال فعالیتشان با یادمان واقعهٔ تاریخی دیگری مواجه شدند که تعیین‌کنندهٔ سرنوشت ملت ارمنی در آستانهٔ سدهٔ بیستم و حتی، پس از آن بود و دگرگونی‌ها و تغییراتی در روابط فرهنگی و سیاسی این سرزمین با همسایهٔ دیرینه‌اش ـ ایران ـ را در پی داشت. از این‌رو، سرمقالهٔ شمارهٔ ۸۴ پیمان به تبیین و تفسیر اهداف و نیات گروه فکر خود در جهت روشن شدن این برهه از تاریخ ارمنستان، یعنی چگونگی ظهور و شکل‌گیری نخستین جمهوری ارمنستان در چارچوب نوشتارهای آن شماره می‌پردازد.

«تاریخ قفقاز و قوم ارمن، کهن‌ترین ملت ساکن در جنوب آن، گذشته‌ای به‌غایت تنیده با تاریخ ایران و قوم پارس دارد. از این رو، شناخت هریک از آنها به تنهایی، نه فقط بیانگر برخی از نانوشته‌های تاریخ است بلکه روشنگر روابط اجتماعی و سیاسی کل منطقه خواهد بود. طرح سؤالات گوناگون از سوی پژوهشگران علاقه‌مند ایرانی نیز دلیل دیگری است که هیئت نویسندگان پیمان را بر آن داشته تا از هر فرصت ممکن برای اطلاع‌رسانی و پاسخ گویی به خواسته‌های خوانندگان خود بهره برده و براساس منابع تاریخی‌ای که به زبان‌های متداول در قفقاز، به ویژه ارمنی و روسی، در اختیار دارد، به وظیفهٔ رسانه‌ای خود عمل کند.یادمان صدمین سالگرد تأسیس نخستین جمهوری ارمنستان فرصت دیگری است برای بزرگداشت واقعه‌ای استثنایی و تحکیم بیعت با شخصیت‌هایی که در اوضاعی بحرانی نام خود را در تاریخ جاودانه ساختند. مرور این برگ از تاریخ ارتباط مستقیمی نیز با خط مشی فصلنامهٔ پیمان دارد. مسئولان فصلنامه بر این باورند که تفحص در دلبستگی ها و تعهدات یک قوم و تحلیل اینکه چرا آحاد مردمان آن این دلبستگی‌ها و تعهدات را یادآوری می‌کنند و بزرگ می‌دارند بخشی از هویت ملی آن قوم را به نمایش می‌گذارد. در نتیجه، سبب شناخت هرچه بیشتر ذهنیات آن مردم و بانی دوستی های بیشتر بین اقوام خواهد شد».

از تابستان ۱۳۹۸خ تا کنون، که روزهای گرم تابستانی ۱۴۰۱خ را سپری می‌کنیم و در حال طی مراحل مختلف نگارش و چاپ شمارهٔ ۱۰۰ هستیم با شما مخاطب عزیز، رفیق قدیمی و یار دیرین پیمان سفرهٔ دل می‌گشاییم و می‌گوییم که اگرچه در این مدت سه‌ساله، شانزده شمارهٔ دیگر از پیمان در اختیار شما همراهان همیشگی این فصلنامه قرار گرفت پیمان و پیمانیان در سال‌های اخیر با دشواری‌های گوناگونی روبه‌رو بوده و هستند. دشواری‌هایی که گاه‌وبیگاه ادامهٔ مسیر و دستیابی به رسالت فرهنگی نابی که اولویت این نشریه بوده و هست را بسیار سخت‌تر از پیش کرده‌اند. این روزها سردبیر سخت‌کوش و با ارادهٔ پیمان، بانو آراکلیان و هیئت تحریریهٔ همیشه مشتاق و عاشقش، که فرهیخته‌ای همچون خانم دکتر ایوت تجریان را نیز در جمع خود دارند، برای چاپ و به‌نتیجه‌رساندن شماره‌های پیمان نیروی مضاعفی صرف می‌کنند.

گاهی هجوم انبوه مشکلات و موانع آن‌قدرهم‌زمان و توأم با هم هستند که در مقطعی از زمان چنین به نظر می‌رسد فعالیت پیمانیان در آستانهٔ توقف است اما آنان که عاشق‌اند و مهم‌ترین شاخصهٔ عشق یعنی از خودگذشتی را اساس کار خود قرار داده‌اند و در طی دو دهه و نیم، دشواری‌های متعددی را پشت سر نهاده‌اند خوب می‌دانند که تجربه به کمک آنان خواهد آمد و از همه مهم‌تر پشتکار به همراهی صبر و شکیبایی، که مهم‌ترین ویژگی شخصیتی هر خادم فرهنگی است آنان را هرگز از مسیرشان منصرف نخواهد ساخت.

در مرتبت یکی از پیمانیان و نویسنده و پژوهشگر تاریخی که بخش‌هایی از گذشتهٔ مطبوعات ارمنی‌زبان این سرزمین را از لابه‌لای قفسه‌های بایگانی‌ها استخراج و ثبت و ضبط کرده و با روحیهٔ بردبار و سرشت فداکار بانیان و خادمان فرهنگ این مرز و بوم کاملاً آشناست، از شما خواننده و همراه عزیر پیمان می‌خواهم به من اجازه دهید تا فروتنی را از خود دور کنم با افتخار اظهار دارم که حضور بیست و شش سالهٔ پیمان و آنچه که بالاخره در شمارهٔ ۱۰۰ به بار نشست حاصل روحیهٔ از خودگذشتگی تمامی افراد، دست‌اندرکاران، سردبیر و هیئت تحریریه ای بود که در طی این سال‌ها به گونه ای در بطن یا در کنار این نشریه حضور داشته اند و دارند و بخش‌هایی ازتوان مادی و زندگی با ارزش معنوی خود را در راه صیانت از ارزش های فرهنگی با سخاوت و بخشندگی فراوان و بدون هیچ گونه توقعی وقف کرده‌اند و از این طریق، نام خود را در تاریخ مطبوعات ارمنیان ایران و فرهنگ عظیم و بی‌همتای این سرزمین جاودانه ساخته اند.

سخن را کوتاه می‌کنم و مابقی روایت از پیمان و پیمانیان را به تصاویری از مجلدهای آن در سال‌های اخیر می‌سپارم.

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها: ‏ ‏

آراکلیانس، رافی. «آوانس خان ماسحیان (مساعد السلطنه)، سیاستمدار تسبیح‌گردان ارمنی».پیمان. س ۱۹. ش۷۴. زمستان۱۳۹۴.
ــ. . «جک گورکیان معروف به دکتر مرگ». پیمان. س ۱۶. ش۶۰. تابستان ۱۳۹۱.
بگلریان، روبرت. «تجربهٔ نمایندگی در مجلس: نگاهی مفهومی». پیمان. س۱۴، ش۴۸. تابستان ۱۳۸۸.
ــ. . «سرمقاله». پیمان. س۱۳. ش۴۸. تابستان ۱۳۸۸.
پیمان. س ۱. ش۱. بهار۱۳۷۵.
ــ. . س۱۰. ش۳۸. زمستان ۱۳۸۵.
ــ. . س۲۰. ش۷۸. زمستان ۱۳۹۵.
تئودیک. «تاریخ صنعت چاپ ارمنی در ایران». ترجمهٔ آناهید هوسپیان. پیمان. س۱۶. ش۶۱.پاییز ۱۳۹۰.
خاچاطور، زویا. «پوشاک ارمنیان جلفا». پیمان. س۱۱. ش۴۰. تابستان ۱۳۸۶.
خانلری، کارن. «آذربایجان در اطلس‌ها و متون رسمی عثمانی». پیمان. س ۱۶. ش۶۰. تابستان ۱۳۹۱.
خان محمدی، بهروز. «پژوهش‌های باستان‌شناسی و باستان ژئوفیزیکی در قره کلیسا». پیمان. س ۱۶. ش۶۰. تابستان ۱۳۹۱.
خاچیکیان، لیا. «نشریات ارمنی زبان در خدمت کودکان». پیمان. س۱۶. ش ۶۱. پاییز ۱۳۹۰.
داویدیان، کارینه. «گزارش مراسم بزرگداشت دکتر لئون داویدیان در بیمارستان طالقانی تهران». پیمان. س۱۳. ش۴۸. تابستان ۱۳۸۸.
رضوی زاده، قوام الدین. «کاروان مرگ». پیمان. س۱۹. ش۷۱. بهار ۱۳۹۴.
«سرمقاله». پیمان. س۱۰. ش۳۷. پاییز ۱۳۸۵.
ــ. . پیمان، س۱۴، ش۴۸، زمستان ۱۳۸۹.
ــ. . پیمان، س ۲۲، ش۸۴، تابستان ۱۳۹۰.
ظهرابیان، آرمینه. «سرسکه‌های یافته شده از دوران صفوی در ارمنستان». ترجمهٔ شاهن
هوسپیان. پیمان. س ۱۶. ش۶۰. تابستان ۱۳۹۱.
فرینی، داریو. «گذر تاریخ با نائیری». ترجمهٔ مهرداد مؤمنی. پیمان. س۱۶. ش۶۱. پاییز ۱۳۹۰.
«فصلنامهٔ پیمان در پانزدهمین جشنواره و نمایشگاه بین‌المللی مطبوعات». پیمان. س۱۲. ش۴۵. پاییز۱۳۸۷.
قضاریان، گریگور. «کلیسای وانک اصفهان و جایگاه آن در گردشگری بین‌المللی و ایران». پیمان. س۱۸. ش۷۰. زمستان ۱۳۹۳.
ماتیان، آزاد. «ادبیات عاشق‌های ارمنی اصفهان». پیمان. س۱۱. ش۴۰. تابستان ۱۳۸۶.
مانوکیان، آرپی. «ارمنیان و مجلس از مشروطیت تا سقوط قاجاریه». پیمان. س۱۳. ش۴۸. تابستان ۱۳۸۸.
ــ. . «بررسی اسناد انتخابات ارمنیان در دروهٔ پهلوی اول». اسناد بهارستان. س اول. ش۳. پاییز ۱۳۹۰.
ــ. «بررسی اسناد انتخابات ارمنیان در دروهٔ پهلوی اول». پیمان. س۱۵. ش۵۶. تابستان ۱۳۹۰.
ــ. «بیست سالی که گذشت»، پیمان. س۲۰. ش۷۷. پاییز۱۳۹۵.
ــ. «سرزمین و تاریخ پارس به روایت موسس خورناتسی». پیمان. س ۱۶. ش۶۰. تابستان ۱۳۹۱.
ــ. «واقعهٔ کوچاندن ارمنیان». پیمان. س۱۱. ش۴۰. تابستان ۱۳۸۶.
ــ. «مصاحبه با آرمینه آراکلیان». تهران. دی ماه ۱۳۹۰.
ــ. «مهاجرنشین‌های ارمنی در ایران». پیمان. س۱۹. ش۷۴. زمستان ۱۳۹۴.
ملکی، آنوشیک. «ارمنیان و مجلس از دورهٔ ششم تا بیست و جهارم قانون‌گذاری». پیمان. س۱۳. ش۴۸. تابستان ۱۳۸۸.
ــ. «آرتساخ قراباغ در گذرگاه تاریخ». پیمان. س۱۵. ش۵۶. تابستان ۱۳۹۰.
نیکوقوسیان، آرمیک. «آشنایی با هایک میرزایانس، ازپیشگامان علم حشره‌شناسی». پیمان. س۱۹. ش۷۳. پاییز۱۳۹۴.
ــ. «نگاهی بر بخش نسخه‌های خطی ماتناداران». پیمان. س۲۲. ش۸۵. پاییز ۱۳۹۷.
هاروتونیان، ادوارد. «شهیدان ارمنی جنگ تحمیلی». پیمان. س۱۴. ش۴۸. تابستان ۱۳۹۸.
ــ. «نخست‌نامه نخستین کتاب درسی زبان فارسی برای نوآموزان دورهٔ ابتدایی». پیمان. س۱۷. ش۶۵. پاییز ۱۳۹۲.
هوسپیان، آناهید. «مروری کوتاه بر تاریخچهٔ سالنامه‌های ارمنی». پیمان. س۱۶. ش۶۱. پاییز ۱۳۹۰.
هوسپیان، شاهن. «ارمنستان در نقشه‌های جغرافیایی». پیمان. س۱۵. ش۵۶. تابستان ۱۳۹۰.
ــ. «معبد گارنی». پیمان. س ۱۶. ش۶۰. تابستان ۱۳۹۱

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۱۰۰
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید