
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۶
صادق هدایت و آندره سوروگیان
نویسنده : دکتر احمد مدنی
در اواسط دی ماه ۱۳۰۹ش، صادق هدایت، که تازه از سفر فرنگ به ایران برگشته بود، با یک جوان نقاش ارمنی به نام آندره (آندرئاس) سوروگیان)۱) آشنا شد. موجب این آشنایی کار شگرف این نقاش جوان برای کشیدن بیش از چهارصد تابلوی مینیاتور، از مجالس شاهنامه فردوسی بود. سوروگیان تابلوهای خود را روی کاغذ ضخیم و به قطع نسبتاً بزرگ۵۰ تا ۹۰ در۴۰ تا ۵۰ سانتیمتر کشیده و ابیات شاهنامه مربوط به همان پرده را به خط نستعلیق در کنار پرده نوشته بود.
آشنـایی هدایت با این جـوان بسیار محجـوب و وارسته، که خود را «درویش پرورده ایران» مینامید، یکی دوماه پس از بازگشت وی به تهران آغاز شد و به دوستی پایداری انجامید. هدایت گاهی پس از اتمام کارش در بانک ملی ایران به خانه سوروگیان میرفت و در یکی از این دیدارها، سوروگیان سه تابلو از نقاشیهای خود را به هدایت داد. او طرحی نیز از چهره هدایت کشید و به وی تقدیم کرد. او یکی دیگر از هنرمندانی بود که به گروه دوستان هدایت پیوست.
آندره سوروگیان، پسـر آنتوان خـان سوروگین، عکاس مشهـور ارمنی بود که قدیمـیترها تابلـوی بزرگ عکاسخانه او را در خیابان علاء الدوله (فـردوسی) به یاد داشتند. آندره نام خانوادگی سوروگیـان را برگزیـد. خانـه و کـارگاه نقاشـی او در خیـابان علاءالدولـه و سمـت راست کوچـهای قرار داشت که انـجمن ایران جوان در پیچ آن واقع بود. پس از درگذشت آنتوان خان، آندره در بالاخانـه وسیع خانه خود با مادر و خواهـرش زندگی میکرد و محـل کار و پذیرایی از دوستانش نیز هـمانجا بود.
در دی مـاه ۱۳۰۹ش، هـدایت با دیدن نگارگریهایی که سوروگیان از مجالس شاهنامه کشیده بود آقای بروخیم، صاحـب چاپخانه و انتشارات بروخـیم، را ترغیب به چاپ یک شاهنامـه کرد و مدیریت هنری چاپ چنین اثری را نیز خود عهـدهدار شد. گرچـه آقای بروخیـم ابتدا برای این کار اعلام آمادگی کـرد چاپ این شاهنامه برای سالها به فراموشی سپرده شد.در ۱۳۱۱ش روزی هدایـت در جـمع یارانش گفـت: «یک نفر نقاش است، آندره سوروگیان. این اسمش است اما خودش را درویش پرورده ایران مینامد. پدرش یک عکاس روسی بوده و مادرش یک ارمنی. خیلی به شاهنامه علاقه دارد. چهارصد مجلس تصویر از شاهنامه ساخته است. بیایید برویم کارش را ببینیم».
جماعـت دوستانش نیز میرونـد و میبینند و میپسندند. با آشنایـی که یکی از دوستـان هدایت، مجتبی مینُوی، با بزرگان داشت آنان هفته بعد ذکاء الملک فروغی، نخست وزیر و آقای میرزا ابوالحسن خان فروغی را به دیدن نقاشیهای سوروگیان میبرند. در نتیجه، یک ماه بعد، به دستور وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، تالار عمارت بزرگ دانشسرای عالی، که تازه بنای آن به اتمام رسیده بود، برای نمایش نقاشیهای سوروگیان تعیین شد و دعوتنامه را رئیسالوزرای فروغی امضا کرد. این نمایشگاه دوماه برقرار بوده است.هدایت با دیدن نگارگریهای سوروگیان از مجالس شاهنامه، پیش از این کوشیده بود که آقای بروخیم، صاحب چاپخانه و انتشارات بروخیم را به چاپ یک شاهنامه ترغیب کند که وی نپذیرفته بود اما پس از این نمایشگاه و با نزدیک شدن به هزاره فردوسی، وقتی کتابفروشی بروخیم خواست تا شاهنامه را از روی چاپ وولرز(۲) چاپ کند تصحیح آن را مجتبی مینُوی به عهده گرفت. هدایت و مینُوی با هم نزد سوروگیان رفتند و پس از برگزیدن یکصد پرده از مجالس شاهنامه، از آنها عکس گرفتند و برای تهیه گراوور به برلین فرستادند و سپس، آنها را در شاهنامهای که منتشر شد، گنجاندند.
سه شنبه شب، ۱۷ بهمن ۱۳۱۲ش، دوستان در خانه مجتبی مینُوی جمع شدند تا سی و یکمین سالروز تولدش را جشن بگیرند. در این مجلس، علاوه بر هدایت، یاران دیگری چون غلامحسین مین باشیان، بزرگ علوی، آندره سوروگیان نقاش و یان ریپکا، ایرانشناس اهل چک، نیز حضور داشتند.
در عکسی که از آلبوم مجتبی مینُوی ملاحظه میکنید، یان ریپکا با مینُوی و بزرگ علوی با دوستی که شناخته نشد مشغول گفتوگو هستند. هدایت ظاهراً کتابی را تورق میکند و سوروگیان مشغول دیدن کتابی است که مین باشیان نیز با علاقه به آن نگاه میکند.
هدایت کتاب ترانههای خیام را، با مقدمهای که در ۴مهر ۱۳۱۳ش نوشته بود، در پاییز همین سال منتشر کرد. در این کتاب، هدایت ۱۴۳ترانه گزیده خیام را، که اصیل تشخیص داده بود، به همراه شش مجلس از نگارگریهای آندره سوروگیان و با افزودن برداشتها و نگرشهای تازه خود به خوانندگان عرضه کرد.در پاییز همان سال، که محمدعلی جمالزاده از طرف دفتـر بینالمللی کار بـرای مأموریتی به تهـران آمد، روزی سری به کتابفروشی رمضانی زد و در میـان کتابها چشمش به کتاب کوچک ترانـههای خیـام از صادق هدایت افتاد و از دیدن تصویرهای قلمی خیام در این کتاب به وجد آمد زیرا شباهتـی به تصاویر مبتذلی نداشـت که در سایر کتابها از خیام میکشیدند.

جمالـزاده از رمضانـی سراغ نقاش را گرفت و بـا راهـنمـایی او بـه خـانـه او در کـوچـهای در خـیابان علاء الدولـه (فردوسی) رفـت. جوان نقـاش در بـالاخانـه وسیعـی، که آفـتاب در آن پیچیـده بود، وی را پذیرفت و جمالزاده دریافت که نقاش جوان و محجوب، آندره سوروگیان، پسر همـان آنتوان سوروگین عکاس است که قبلاً در خـیابان علاءالدوله تابلـوی بزرگ عکاسخانـه او را میدیده.آندره تعداد زیادی از تابلـوهای خود را به جمالـزاده نشـان داد کـه در آنهـا در کنـار هر پرده ابیاتـی از شاهنامه مربـوط به همـان پرده به خط نستعلیـق،نوشته شده بود. مـادر و خـواهر آنـدره در پستـوی همان اتاق بودند. اما جمالـزاده فقط صدایشان را میشنید. جمالزاده شـرح این ملاقات را تحـت عنـوان « درِ فیض باز است»، در شماره ۱۶روزنامه کوشش در تهران چاپ کرد.
روز جمعه، ۱۳مهر۱۳۱۳ش، برای گروه تئاتر نوشین و صادق هدایت روز بزرگی بود. نوشین و گروهش در دومین روز از کنگره هزاره فردوسی سه تابلو از سرودههای فردوسی را با شرکت هفتاد هنرمند و در حضور ایرانشناسان و بلندپایگان و اهالی ادبیات از سراسر جهان، به روی صحنه بردند و موفقیت بزرگی کسب کردند. این سه تابلو « رستم و تهمینه» ، « زال و رودابه» و « رستم و کیقباد» بود.
در تهیـه و تدوین متن این سه تابلو، عبـدالحسین نوشین، صادق هدایت، مجـتبی مینُوی و همچـنین، محمدعلی فروغـی(نخست وزیر) همکاری داشتند و موسیقی آن را غلامحـسین مینباشیان ساخته بود. این نمایشنامـه در تئاتر نکویی (محـل بعـدی سینما همـای) در خـیابان علاءالدوله (فردوسی)، نرسیده به خـیابان نادری (جمـهوری) به روی صحنـه رفت. نقاشی اعلان تبلیغی این نمایشنامـه را آندره سوروگیان (درویش پرورده ایران) کشیـد و در مطبعه مجلس به چاپ رسید.
پینوشتها:
آندره (آندرئاس) سوروگیان (Sevroguian)، که خود را « درویش» پرورده ایران میخواند، نقاش ارمنیتبار ایرانی و از پیشگامان دوره نوزایی (رنسانس) هنر ایران، در ۱۰ اسفند ۱۲۷۲ش / ۱مارس ۱۸۹۴م در تهران زاده شد. وی پنجمین فرزند از هفت فرزند آنتوان سوروگین، عکاس دربار ناصرالدین شاه، بود. پدر آنتوان، یعنی واسیلی سوروگین، در انستیتوی معروف لازاریان روسیه زبانهای شرقی آموخته بود و پس از آن، به عرصه سیاست روی آورد و در سمت منشی اول سفارت روسیه در تهران مشغول به کار شد. مانند بسیاری از ارمنیانی که در روسیه به کارهای سیاسی و دولتی مشغول بودند واسیلی نیز ضروری دانست که نام خانوادگیاش را تغییر دهد. اما بعدها نوه او آندره، با اضافه کردن «یان»، نام خانوادگیاش را به نامی ارمنی، یعنی سوروگیان، تبدیل کرد. آندره تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه فرانسوی سن لویی گذراند و پس از فارغالتحصیلی به تدریس نقاشی در همان مدرسه پرداخت. در جنگ جهانی اول، به ارتش فرانسه پیوست و پس از بهبودی جراحات ناشی از جنگ، به ایران بازگشت و همه زندگی خود را وقف هنر نقاشی کرد. در جشن هزاره فردوسی در تهران، پردههای درویش به نمایش گذاشته شد و نشان وزارت فرهنگ ایران را دریافت کرد. این نمایشگاه زمینهساز چاپ ترانههای خیام صادق هدایت با نگارههای درویش شد. سوروگیان در ۱۳۱۴ش نمایشگاهی از آثار شاهنامهای خود در هندوستان برپا کرد که با موفقیتی چشمگیر روبهرو شد. سپس، به اروپا رفت و پس از شصت سال دوری از وطن، در آذر ۱۳۷۵ش، پس از یک قرن زندگی پربار، در آلمان درگذشت (با تشکر از خانم آرمینه آراکلیان، سردبیر فصلنامه پیمان).
Vullers