
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۱۰۰
روابط فرهنگی ايران و ارمنستان
نویسنده: گریگور قضاریان
روابط فرهنگی ایران و ارمنستان
اهمیت فعالتر کردن دیپلماسی فرهنگی متقابل
ارتباطات فرهنگی از دیرباز بین اقوام و ملتها وجود داشته است و آنها همیشه از فرهنگ یکدیگر تأثیر پذیرفتهاند. آنچه دنیای امروز را با دنیای قدیم متفاوت ساخته سرعت و کمیت انتقال اطلاعات و ارتباطات و تأثیرات آنهاست. در دنیای جهانیشدة امروز، با توجه به گسترش ابزارهای ارتباطی بین مردم و جوامع که موجب شده تا مردم بیش از پیش با یکدیگر ارتباطات داشته باشند، نیاز است که شناخت بیشتری نیز از یکدیگر پیدا کنند. این نزدیکی و آشنایی تنها از طریق فرهنگ و تبادلات فرهنگی امکان پذیر است.تبادل فرهنگی یعنی تبادل ارزشها، آداب، سنن،عقاید، موسیقی، ادبیات، هنر و … . همة اینها بخشهایی از فرهنگ هستند و فرهنگ پلی است که دو ملت را به یکدیگر پیوند میدهد.قدرت اندیشه، گفتوگو، قلم، درک متقابل، ارتباطات انسانی و عوامل فرهنگی بیشتر از هر عامل دیگری در روابط میان ملتها اثرگذار است.
بسیاری از اندیشمندان حوزة علم سیاست و روابط بینالملل بر این باورند که در اواخر قرن بیستم و بهخصوص پس از جنگ جهانی دوم در کشورهای پیشرفته چرخشی فرهنگی اتفاق افتاد به طوری که در اثر آن بسیاری از حوزهها اعم از اجتماعی، فراغتی، سیاسی و حتی، اقتصادی جنبة قوی فرهنگی پیدا کرد. چرخش فرهنگی با نفوذ در تمامی حوزهها روابط میان کشورها را تحتتأثیر قرار داده و با تبدیل فرهنگ به عنصری مهم در روابط میان دولتها، نقش چشمگیری در مناسبات بینالمللی دارد. بر همین اساس، با در نظر گرفتن ماهیت وجودی فرهنگ و توانایی آن در ایجاد همگرایی میان ملتها و دولتها، نقش فرهنگ در سیاست خارجی کشورها از اهمیت فراوانی برخوردار شده است. تدوین دیپلماسی فرهنگی نقش مهمی در برقراری روابط حسنه و ایجاد زمینه برای تحرک بیشتر در روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میان کشورها ایفا میکند. امروزه، مسئولان سیاست خارجی کشورها پذیرفتهاند که برای موفقیت در دستیابی به منافع ملی، باید از فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی برای اثرگذاری مثبت در افکار عمومی استفاده کرد.
فرهنگ، روابط فرهنگی و دیپلماسی فرهنگی به بخش مهمی در سیاست خارجی کشورها تبدیل شده است به گونهای که کشورهای مطرح دنیا جایگاهی ویژه برای آن قائلاند. در حوزة دیپلماسی فرهنگی در ساختار وزارت امور خارجة خود نهادهای خاصی برای آن در نظر گرفتهاند و آن را از راهکارهای کلان در طراحی سیاست خارجی خود میدانند. حتی، برخی کشورهای در حال توسعه، مانند ترکیه، از دیپلماسی فرهنگی به منزلة ابزار سیاست خارجی خود استفاده میکنند.
صاحبنظران علم روابط بینالملل و علوم سیاسی، فرهنگ و مؤلفههای فرهنگی را رکن چهارم سیاست خارجی برای تأمین منافع ملی به حساب میآورند. ضروریات دنیای امروز دولتها را برآن داشته تا در کنار دیپلماسی سنتی و استفاده از ابزارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی به راهکارها و ابزارهای فرهنگی در طراحی سیاست خارجی روی آورند اما دیپلماسی و دیپلماسی فرهنگی چیست؟
به بیان سادهتر، دیپلماسی فن مدیریت تعامل با جهان خارج به منظور دستیابی به اهداف سیاست خارجی بهدست دولتهاست. دولتها برای اعمال این مدیریت ابزارهایی متعدد دارند که بهطور سنتی میتوان آنها را به سه حوزة اساسی سیاسی، اقتصادی و امنیتی تقسیمبندی کرد. دستیابی به مقاصد سیاسی، اقتصادی و امنیتی از مهمترین هدفهایی است که کشورها در سیاست خارجی خود مد نظر قرار میدهند. همانگونه که روابط اقتصادی و سیاسی به استحکام، ثبات و امنیت کشور کمک میکند روابط فرهنگی نیز چنین نقشی دارند.استفاده از دیپلماسی فرهنگی همچون ابزاری کار آمد در صحنة معادلات جهانی موجب توسعة سطح روابط ملتها و تفاهم میان آنان و تقویت پیوندهای منطقهای و جهانی میشود.برخلاف دیپلماسی سنتی، که فقط در حوزة فعالیت کارشناسان و متخصصان دیپلماسی یککشور قرار داشت در دیپلماسی فرهنگی بخش خصوصی نیز با تولید محصولات فرهنگی، هنری و ارائة خدمات فرهنگی ایفای نقش میکند؛ برای مثال، مراکز آموزش زبان که دولتهای فرانسه، بریتانیا و ترکیه در کشورهای مختلف دنیا دایر کردهاند.
اما عملکرد دیپلماسی فرهنگی چیست و چه اهدافی را دنبال میکند؟دیپلماسی فرهنگی ابزاری مهم برای نشر ارزشهای ملی و فرهنگی است. مهمترین نقش دیپلماسی فرهنگی ترویج گفتوگوهای فراملی است. دیپلماسی فرهنگی به دنبال فهم دقیق اصول موجود در فرهنگ سایر ملتها و تحقیق در ریشههای فرهنگی و اجتماعی دیگر جوامع با هدف ارتقای درک متقابل میان ملتهاست. همچنین، به دنبال کشف، تعریف و ترویج ارزشها و منافع مشترک و سپس، تأمین منافع ملی در چارچوب این ارزشها و منافع مشترک است. دیپلماسی فرهنگی باعث بهبود تصویر و وجهة بینالمللی، تأثیر و نفوذ در افکار عمومی جهان و گسترش مبادلات و ارتباطات فرهنگی بین کشورها میشود.دیپلماسی فرهنگی میتواند عرصة ظهور همة ظرفیتهای بالقوه و قابلیتهای تاریخی، علمی و هنری یک کشور در حوزههایی مانند شعر، ادبیات، موسیقی و سایر شاخههای فرهنگی، هنری و علمی باشد.
به بیان کوتاهتر، هدف دیپلماسی فرهنگی استفاده از فرهنگ و گفتوگوی بین فرهنگی برای ایجاد روابط صلحآمیز و سازنده در سطح بینالمللی است و آنگاه مفهوم پیدا میکند که کشورها برای انتقال غنای نهفته در فرهنگ و تمدن خود با استفاده از سازوکارها و ابزارهایی از جنس فرهنگ به انتقال آن به سایر ملل میپردازند و آن را در سیاست خارجی خود در نظر میگیرند.
جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان از زمینههای مشترک فرهنگی، تاریخی و تمدنی برخوردار هستند که بستر مناسبی برای همکاریهای حال و آیندة این دو کشور با یکدیگر و در سطح منطقه است.در منطقة قفقاز جنوبی، ارمنستان و ایران نزدیکترین روابط را با یکدیگر دارند. این دو کشور با این سابقة باستانی و بهرغم تفاوت مذهبی میتوانند بهترین الگو در منطقه برای اعمال دیپلماسی فرهنگی باشند. این دو کشور میتوانند با تکیه بر قابلیتهای تاریخی و فرهنگی خود در معادلات منطقه و تحولات پیرامونی اثرگذار باشند.
اشتراکات گسترده و دیرینة معنوی، فکری، فرهنگی، نژادی، جغرافیایی، تاریخی، حسن همجواری، احساس دوستی، رفت وآمد آسان، علاقة مردم ارمنستان به برخی شاعران معروف ایرانی، وجود جوامع یکدیگر در دو کشور و … همة این عوامل نشاندهنده ظرفیتهای فراوان در روابط فرهنگی دو کشور و لزوم گسترش و تقویت همکاریها و روابط فرهنگی آنهاست. این ارزشهای مشترک و همچنین درک متقابلی که جوامع ایرانی و ارمنی از یکدیگر دارند، در ذهن تصمیمگیرندگان دو کشور تأثیرگذار است و آنها را به هماندیشی مشترک و همکاری به سوی منافع مشترک هدایت میکند.
بهرغم وجود ظرفیتهای موجود و بسترهای عملکرد مطلوب دیپلماسی فرهنگی هم برای ایران و هم برای ارمنستان عواملی وجود دارد که این امر را با چالش مواجه ساخته. این عوامل را میتوان به دو دستة موانع داخلی و موانع خارجی تقسیم کرد. موانع داخلی مانند ضعف مدیریت فرهنگی و موانع موجود در حوزة قانونگذاری، اداری و اجرایی در سیاست خارجی دو کشور، ضعف در رویکرد و ضعف در بهکارگیری ابزارها باعث شده تا دیپلماسی فرهنگی از لحاظ قانونگذاری و نظارت هنوز جایگاهی مشخص در دستگاههای رسمی دو کشور نداشته باشند.علاوهبراین موانع داخلی موانع خارجی نیز وجود دارد، قدرتهایی که سعی دارند تا از نظر فرهنگی در منطقه تأثیرگذار باشند. منظور بازیگران و رقبای عرصة فرهنگی منطقهای هستند که پرداختن به آنها از حوصلة این مقاله خارج است.به عبارت دیگر، با وجود پتانسیل فراوان تحکیم روابط ایران و ارمنستان دستگاه سیاست خارجی دو کشور برای دیپلماسی فرهنگی برنامهریزی خاصی نداشته است. به هر حال، به دلیل پایداری و اثربخشی بلند مدت دیپلماسی فرهنگی، درک حساسیت، سرمایهگذاری و سیاستگذاری در این حوزه برای مسئولان امر دو کشور ضروری به نظر میرسد. این برنامهها باید به گونهای باشد که مردم و جوامع طرف مقابل و در سطح کلانتر، مردم و جوامع منطقه از آن استقبال کنند.مهم است که دو طرف ساختارهایی را برا ی تحقق، برنامهریزی، پیگیری و عملیاتی کردن امور و دغدغههای فرهنگی خود در قالب سیاست خارجی کشور متبوعشان پیشبینی و نهادهای مورد نظر را در وزارتخانههای متولی سیاست خارجی تأسیس نمایند تا مناسبات به نحو مطلوب تنظیم شود.
با توجه به تاریخ و فرهنگ مشترک ایران و ارمنستان و همکاریهای فراوان سه دهة گذشته و بهرغم روابط سطح بالاو خوب دو کشور و برنامهها و ارتباطات و همکاریهای فرهنگی، که هماکنون نیز وجود دارد، هنوز ظرفیتهای فراوانی در دو کشور برای فعالتر کردن روابط فرهنگی وجود دارد. این موضوع میتواند هم در سطح دولتی، کمیسیونهای مشترک دو جانبه و هم، در سطح بخش خصوصی مطرح و عملیاتی شود. مناسب است که از اندیشههای جدید، اشخاص، گروهها و انجمنهای دوستی و سایر سازمانهای مردمنهاد برای فعالتر کردن روابط و دیپلماسی فرهنگی دو ملت کمک بگیریم و بهمنظور ایجاد ثبات و صلح در منطقه، فرصت غلبة رقبا و سایر بازیگران را از بین ببریم.
در خاتمه، نمونه ای ازابزارها، روشها یا شیوههایی ( برخی از آنها در حال اجرا هستند ولی نه با برنامهریزی و سیاستگذاری ) را برمیشماریم که میتوان در برنامهریزیها و سیاستگذاریهای کوتاهمدت و درازمدت درچارچوب دیپلماسی فرهنگی دو کشور آنها را درنظر گرفت :
۱. برجسته کردن نقش و تأثیر فرهیختگان و دانشمندان تاریخ گذشته و معاصر دو کشور و استفاده از شهرت، محبوبیت و موقعیت آنها برای اهداف راهبردی دیپلماسی فرهنگی. نقش بالقوهای که شخصیتهای ماندگار در ادبیات، فرهنگ و هنر دو کشور مانند فردوسی، حافظ، چارنتس، سایات نوا، آرام خاچاطوریان و … در این حوزه برای کشورهای خود ایفا میکنند مثال بارزی از این مورد محسوب میشود.
۲. از آنجایی که در دیپلماسی فرهنگی فرصت بهتری برای حضور جدیتر و ایفای نقش مؤثرتر نهادهای مدنی و اشخاص حقیقی و حقوقی غیر دولتی وجود دارد و از سوی دیگر، با درنظرگرفتن این واقعیت که امروزه بازیگران صحنة بینالمللی فقط دولتها نیستند و سازمانها و تشکلهای غیردولتی نیز در عرصة بینالملل حضور فعال دارند، ایجاد سازمانهای مردمنهاد مشترک ایرانی ارمنی برای فعالیت در زمینههای فرهنگی، هنری، ورزشی، علمی، محیط زیست و گردشگری به خصوص با استفاده از نسل جوان و با هدف برقراری روابط پایدارتر در بین جوامع مختلف میتواند دردستور کار قرار گیرد.
۳. فعالتر کردن حوزة گردشگری ( گردشگری همچون ابزاری چندمنظوره که میتواند برای توسعة اقتصادی، آشناسازی فرهنگها، ایجاد تصویر مثبت از یکدیگر و در نهایت، برقراری ثبات و امنیت در منطقه استفاده شود)، ارائة خدمات اطلاعات گردشگری بهصورت رسمی، چاپ نشریههای گردشکری، تبادل وسیعتر گردشگر، سرمایهگذاریهای مشترک در زیرساختهای گردشگری و … .
۴. همکاری در زمینة آموزش و پرورش، زیرا تصویرسازی مثبت از کشورها و ملتها از کتابهای درسی مدارس آغاز میشود.
۵. چاپ کتاب و نشریه، تقویت سینما و محصولات فرهنگی دیگر.
۶. تولید و صدور فیلمهای سینمایی، مستند، مجموعههای نمایشی مشترک و تأثیرگذار با هدف نمایش در دو کشور و کشورهای دیگر منطقه.
۷. سیاستگذاری دراز مدت برای فعالیتهای فرهنگی بنیادیتر از جمله تأسیس مدرسه و دانشگاه، مراکز مطالعاتی مشترک، ایجاد بنیادهای آموزشی و مراکز فرهنگی در دو کشور بهمنظور گسترش زبان و فرهنگ،تبادل استاد و دانشجو، اعطای کمک هزینههای تحصیلی منظم و مستمر.
۸. حضور مؤثر در مجامع، همایشها و نمایشگاههای بینالمللی فرهنگی و هنری و شرکت فعال در رخدادها و جشنوارههای هنری و ورزشی بینالمللی (جشنوارههای بینالمللی فیلم، داستان، تئاتر، مسابقات ورزشی، برگزاری منظم نمایشگاهها، گرد هماییها،کارگاهها وهمایشهای فرهنگی در دو کشور، علاوه برآنچه در این سه دهه صورت گرفته است).
۹. تلاش هر دو طرف برای شناسایی، معرفی، مستندسازی، حفاظت، پژوهش، مرمت و بهرهبرداری ازجاذبههای ملموس و ناملموس فرهنگی( اعیاد مشترک، ادبیات مشترک) در سطح دوکشور و منطقه.
۱۰. تربیت نیروی انسانی، هنری و فنی مشترک در زمینههای یاد شده و همچنین، ارائة آموزشهای خاص فرهنگی به دیپلماتها و تربیت دیپلماتهای فرهیختة آشنا با تواناییها و ظرایف فرهنگی هر دو کشور.
۱۱. ارتقای آگاهی عمومی دربارة اهمیت مقولة دیپلماسی فرهنگی.
پینوشتها:
۱- صادقی، محمد مسعود؛ مشهدی موسی پور، مبینا. «نقش دیپلماسی در تعمیق روابط جمهوری
اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان». مطالعات راهبردی روابط فرهنگی سازمان فرهنگ و
ارتباطات اسلامی. س۵. ش۱۳. بهمن ۱۳۹۸.
۲- عراقچی، سید عباس؛ جنتی محب، فائزه. «دیپلماسی فرهنگی و تأثیر آن بر روابط سیاسی و
اقتصادی کشورها (مطالعه موردی:روابط ایران و ژاپن در دوران تحریم)». پژوهش روابط
بینالملل. ش ۲۶. اسفند ۱۳۹۶.
۳- کشاورز شکری، عباس؛ بیات، محسن؛ بخشنده، خاطره. «دیپلماسی فرهنگی ایران در خاورمیانه :
تحول ارتباطات و لزوم کاربرد ابزارهای نوین». مطالعات فرهنگ ارتباطات. ش ۲۳. پاییز۱۳۹۲.
۴- حسنخانی، م. دیپلماسی فرهنگی و جایگاه آن در سیاست خارجی کشورها. دوفصلنامة دانش
سیاسی. ش۲. ۱۳۸۴.
Clarke, D. «Cultural Diplomacy”. in https://orca.cardiff.ac.uk
Gumenyuk, T. , et.al. “Cultural Diplomacy in Modern International Relations: The
Influence of Digitalization”. Journal of Theorotical and Applied Information
Technology. vol.99. no.7. 2021. in http://www.jatit.org
Rhee,K. , Crabtree Ch..Horiuchi, Y. «Perceived Motives of Public Diplomacy
Influence Foreign Public Opinion”. Political Behavior. 2023. in https://doi.org
“What is Cultural Diplomacy? What is Soft power?» in www.culturaldiplomacy.org