
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۷
به مناسبت صد و بیست و پنجمین سالگرد تئاتر در جلفای اصفهان
نویسنده: نیکید میرزایانس
مقالۀ حاضر کوششی است هر چند مختصر اما مفید در زمینۀ تاریخچۀ تئاتر ایران که تا به امروز به صورت علمی و جامع مورد بررسی قرار نگرفته است. گرچه تاکنون کتاب های بسیاری به صورت جداگانه در خصوص خطه های تئاتری گوناگون ایران به چاپ رسیده، پاسخ گوی نیاز موجود در این زمینه نبوده است. شاید دلیل آن را باید در پراکندگی و نبود اسناد مربوط به اجرای نمایش های دوران ناصری، مظفری و تا حدودی دوران رضاشاهی دانست که عمدتاً شامل منطقۀ قفقاز و شمال ایران بوده است و بازیگران آن هستۀ اصلی پیشگامان تئاتر ایران را تشکیل داده اند. عکس ها، نشریات و اسناد بسیاری در آرشیوهای جمهوری های قفقاز موجود است که هنوز محققان ایرانی آنها را مورد تفحص جدی قرار نداده اند. امید است در آینده بتوان این نقیصۀ جدی در زمینۀ تاریخچۀ تئاتر را، که از ارکان اصلی فرهنگ هر کشوری است، برطرف نمود.
در این میان تنها کتابی که دربارۀ تاریخ تئاتر ارمنیان جلفای اصفهان نگاشته شده متعلق به لئون.گ.میناسیان است[۱] که به زبان ارمنی انتشار یافته. میناسیان که محققی فرهیخته است در طول دوران زندگی پربارش کتاب های بسیاری را، خصوصاً، در زمینۀ تاریخ به جامعۀ ارمنی زبان تقدیم کرده و چه بسا اگر ایشان به انتشار کتاب تاریخ تئاتر ارمنیان جلفا اهتمام نمی ورزید همچنان در زمینۀ تاریخچۀ تئاتر دچار خلأ بودیم. با وجود این با کنکاش در کتاب فوق به ایرادهایی برمی خوریم که وظیفۀ خود می دانم به مهم ترین آنها، یعنی تاریخ بنیاد نمایش در جلفای اصفهان، بپردازم.
ایشان در صفحۀ ۱۷ کتاب تاریخ تئاتر ارامنۀ جلفا نوشته اند:
« به این ترتیب این موضوع به تأیید می رسد که برخلاف داده ها و باورهای گذشتگان بنیاد تئاتر جلفای نو نه در تاریخ ۱۸۸۸ میلادی بلکه به سال ۱۸۸۶ برمی گردد، یعنی دو سال زودتر از آنچه انتظار می رفت و بدان استناد می شد. علی رغم اینکه در این مورد متأسفانه سندی وجود ندارد و تیکران آبکاریان نیز در نوشتۀ خود به منبع و مأخذی اشاره ای ندارد ولی در هر صورت سخن ایشان وزین و از شبهات به دور است».
استناد به مستندات غیر واقعی و رونویسی از نوشته های دیگران، حتی بزرگان، برای محقق امری نابخشودنی است و اعتبار تاریخی ندارد.
بر اساس سندی متعلق به تارنمای خانوادۀ آبکاریان،[۲] تاریخ آغاز نمایش در جلفای نو اصفهان ۹ فوریۀ ۱۸۸۷م است و نه ۱۸۸۶م.
این سند نسخه ای خطی مربوط به اعلان برنامۀ نمایش در جلفای نوست که با دشواری بازخوانی و به فارسی ترجمه شده است. (سند شمارۀ ۱)
پروگرام ۹ فوریۀ ۱۸۸۷م
اولین نمایش به شرح ذیل خواهد بود:
آقایانس آواز ارمنی « اراگادز» را خواهد خواند.
انجیر خچو
بازیگران:
خچو (یک خدمتکار نادان) —- آقای ب. آقایانس
مونون کالپیچیانس (جوان تحصیلکرده) — آقای ه. میرزایانس
قسمت دوم
آقایانس ترانۀ زیبا و نیکی را خواهد خواند.
هر دو گرسنه ایم و هردو پول نداریم
بازیگران:
کاکولی وای(خدمتکار مهمان سرا) — آقای آقایانس
میهمان اول — آقای آستوادزادور
میهمان دوم — آقای هاروتیون
بازرگان اهل استانبول — آقای میرزایانس
دانته — آقای آستوادزادور
فرانسوا — آقای جالالیان
پزشک — آقای هاروتیون
سوفلور (یادآوری کنندۀ متن نمایش) — آقای میکایل
پایان
گروه، همه با هم ترانۀ « شهروند شهر وان» را می خوانند.
آقایانس اشعاری از گامار کاتیبا می خواند.
امیدواریم این دو مختصر نمایش طنز مورد طبع و خوشایند شما جماعت بزرگوار قرار گیرد و از صحنۀ کوچک ما راضی بمانید.
ما در حد توان تلاش کردیم تا سوگنامۀ ملی مان را به نمایش گذاریم اما علل گوناگونی مانع از انجام این کار شد.
سند بعدی مربوط به تاریخ بنیاد نمایش در رشت است که ترجمۀ آن به دست ژانت هوسپیان، در صفحات ۶۲ و۶۳ کتاب تئاتر گیلان، اثر فرامرز طالبی، آمده است اما در اینجا متن تصحیح شده را، که احتمالاً بازخوانی دست نویس آن مشکلاتی را برای مترجم داشته است، بار دیگر بازخوانی می کنیم. (صفحۀ ۱۱۱)
« آقای هُوانس دولت بیگیان، شهروند تفلیس، در ۱۸۸۳م به رشت آمد و به دلیل بیماری در این شهر اقامت گزید. وی پس از بهبودی نسبی به درخواست ارمنیان رشت به سمت معلم در مدرسۀ کلیسای ارمنیان رشت مشغول تدریس شد. از زمان پذیرش این سمت آقای دولت بیگیان متوجه شد که امکانات آموزشی و فرهنگی موجود در مدرسه کم است. بنابراین، ضروری دانست تا چند نمایشنامه برگزار و عواید آن را صرف مدرسه کنیم. در این مورد ما ضمن مشورت و همفکری تصمیم گرفتیم از جوانان گروه کُر کلیسا درخواست همکاری کنیم که همگی با خوشحالی پیشنهاد ما را با استقبال پذیرفتند. در اسرع وقت نمایشنامه های مناسب را انتخاب کردیم و برای اولین بار نمایشنامه هایی به زبان ارمنی در رشت اجرا کردیم که تا کنون هیچ سابقه ای نداشت.
در کوتاه ترین مدت توانستیم دو بار نمایشنامه هایی را اجرا کنیم. اولین نمایشنامه در ۲۸ژانویۀ ۱۸۸۴م و دومین آن در ۱۹ فوریۀ همان سال اجرا شد.شاید می توانستیم برای سومین و چهارمین و شاید هم چندمین بار نیز این اجراها را ادامه دهیم ولی اولاً ضعف شدید جسمانی آقای دولت بیگیان و ثانیاً دور شدن تعدادی از اجراکنندگان از رشت مانع از ادامۀ فعالیت سودمند و مفید تئاتری ارمنیان رشت شد. در اینجا لازم می بینم تا از افرادی که در این کار به ما کمک کرده اند و در نمایش شرکت داشته اند یادی کنم. این افراد عبارت بودند از آقایان داوید شاهگلدیان، هامازاسب صافرازیانس، بگلر آقایانس، هووسپ دِر هاکوپیان، آراکل زاراپیانس، سارگیس هاقلاتیانس و هووسپ میرزایانس.
اولین بار نمایشنامه های اجرا شده به نام های هر دوگرسنه هستیم و هر دو پول نداریم و انجیر خچو بود که در ۲۸ ژانویۀ ۱۸۸۴م اجرا شد و دومین بار نمایشنامه های اجرا شده به نام های قازوی دلال و الی آهنگر مست، لرد است به روی صحنه رفت. در زمان شروع به کار هیئت تئاتری، بنده ابتدا به سمت خزانه دار و صندوق دار انتخاب شدم. هم زمان با تنظیم حساب مالی تئاترخود را مسئول و متعهد دانستم تا ضمن شرح ماوقع مربوط به تاریخچۀ فوق از کلیۀ کسانی که با کمک های مالی و معنوی در این راه ما را یاری رساندند یاد و تشکر کنم.
هم زمان با دعوت عمومی، برای اولین نمایشنامه، مناسب دیدم تا از دوستان گرامی خود در شهرهای مختلف بخواهم تا به مدرسۀ ارمنیان رشت کمک های مالی کنند و در قبال کمک آنان به همراه نامه بلیت های تئاتر را ضمیمه کردم.تشکر و قدردانی بسیار از تاجر ارمنی اهل استانبول (قسطنطنیه)، هواکیم فنرچیان، که به تنهایی ده تومان ایرانی به مدرسۀ کلیسای ارمنیان رشت کمک کرد و به همراه وجه مذکور با نامه ای تشویق آمیز ما را شرمنده ساخت. در
آخر از جامعۀ ارمنیان رشت هم تشکر می کنم که با حضور خود در اجرای هر بار نمایشنامه ها، موجب خوشحالی و افتخار ما شدند.
با توجه به موفقیت به دست آمده و علی رغم اینکه از میان ما یا شرکت کنندگان در نمایشنامه ها، که بعضاً به صورت موقت و یا کوتاه مدت به رشت آمده و حالا باید به شهرشان بروند، تردیدی نیست که چنانچه در آینده جوانان تمایل داشته باشند هیئت های مشابهی تشکیل دهند و نمایش به روی صحنه برند موفق خواهند بود. قلباً آرزو می کنم که اقدام ما، که گام اول و سودمندی برای جامعه است، ادامه یابد.
موسِس آنانیانس».[۳]
اسامی بازیگرانی که در این سند به اشتباه بازخوانی شده عبارت اند از: صافرازیانس، بگلر آقایانس، دِر هاکوپیان، زاراپیانس و هاقلاتیانس که به صورت صافاریان، بگلرازایان، دِرهاخبیان، جاواخکیان و هاخوردیان ذکر شده اند. همچنین نام آقای هواکیم فنرچیان به غلط آقا فنر قید شده است.
در هر دو سند نام دو چهرۀ شاخص، بگلر آقایانس و هووسپ میرزایانس[۴] به چشم می خورد که هستۀ اصلی تئاتر را ابتدا در رشت (۱۸۸۴م) و سپس در جلفای نو اصفهان (۱۸۸۷م) به وجود آوردند و آن را سازماندهی کردند.
هووسپ میرزایانس چهره ای معروف و شناخته شده در جامعۀ ارمنیان ایران است اما بگلر آقایانس احتمالاً دوستی هم سلیقه و هم عقیده با وی بوده که با همکاری یکدیگر به نقش آفرینی در عرصۀ هنر تئاتر پرداخته اند. در آن زمان میرزایانس جوانی نوزده ساله و تحصیلکرده با افکاری تجددطلب و روشنفکرانه بود که می بایست شخصی همچون بگلر آقایانس را در این امر مقدس یاری می کرد. متأسفانه، دربارۀ زندگی و شخصیت آقایانس اطلاعات اندکی در دست است. تنها می دانیم که او اهل قراباغ و ساکن تبریز بوده و در اواخر قرن نوزدهم میلادی به اصفهان و شیراز مسافرت کرده و به هنر عکاسی پرداخته است. یحیی ذکایی در کتاب تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران به عکس های او اشاراتی دارد[۵] و خاطرنشان می سازد که بخشی از عکس های او هم اکنون در موزۀ کاخ گلستان موجود است. در تحلیل چنین شخصیت هنری ای باید گفت که او شایستگی و لیاقت آن را داشته که دوستدار تئاتر نیز باشد. پس به احتمال نزدیک به یقین باید اذعان داشت که او کسی نیست جز همان بگلر آقایانس، بازیگر و پیش کسوت تئاتر.
و اما در سند دوم از تاجر ارمنی به نام هواکیم فنرچیان یاد شده که دوستدار تئاتر بوده و کمک های مالی بسیاری به رشد و شکوفایی تئاتر کرده. ایشان عموی مارتیک فنرچیان،[۶] بازیگر معروف تئاتر در جلفای اصفهان و اهل تبریز است که ادامۀ تحصیلاتش را نزد عموی خود در استانبول در رشتۀ دندانپزشکی به پایان رساند. سپس، در ابتدای جنبش مشروطه خواهی، به انقلابی های ارمنی پیوست و به اجبار به اصفهان پناه آورد. مارتیک در اصفهان با یقسابِت، نوۀ تاجر معروف ارمنی، امیرخان امیرخانیان،[۷] اهل جلفای اصفهان، که او نیز فرزند بزرگ خاندان طایفۀ امیرخانیان عاشیق امیراوغلی است، پیوند زناشویی بست و با حضوری فعال در صحنه های گوناگون تئاتر جلفای اصفهان به نقش آفرینی پرداخت.
تئاتر ملی
چهارشنبه ۱۲/۲۴ اکتبر ۱۸۸۸م، بعد ازظهر ساعت ۷
برنامۀ نمایش
قول ترکی
درام در چهار پرده
بازیگران
دِر آنتون (کشیش) — آستوادزادور سارکیسیان
کنستانتین (یک جوان درباری) — ماییل یسایانس
لیون (ساکن شهر موش) — گریگور دِرسِقبِستروس
مامبره — (هاروتیون دِرکاراپتیان)
آتوم — (آستوادزادور سارکیسیان)
سینان —- (بغوس ملکومیان)
تاگوور — (نِرسِس دِرگریگوریان)
لامبرون — (میهران ه.هایراپتیان)
لوسبارون — (آرام ه.هایراپتیان)
ملیک سِت — (آرام گِوُرگیان)
سرهنگ عثمانی — هاروتیون دِرکاراپتیان
سه سرباز عثمانی
ستاد بحران
کمدی در یک پرده
آقای شعبده باز — آستوادزادور سرکیسیان
آقای شربت —- هاروتیون دِر کاراپتیان
آقای سلمانی — هاروتیون دِر کاراپتیان
آقای کرفس کوهی — گریگور دِرسِقبِستروس
آقای پتان (نوعی علف هرز) — یپیپان ه. هایراپتیان
آقای کاکولی (خدمتکار) — بوغوس ملکومیان
در نخستین سند (صفحۀ۱۰۸)، که اساس نظریۀ ما را در مورد اولین نمایش در جلفای نو اصفهان تشکیل می دهد و به صورت نسخۀ خطی است، به جز نقش آفرینان اصلی، یعنی بگلر آقایانس و هووسپ میرزایانس، نام دیگر بازیگران به طور کامل مشخص نیست. اما با مقایسۀ این سند با سند چاپی مربوط به اعلان نمایش (صفحۀ۱۱۴) که به فاصلۀ یک سال (۱۸۸۸م) پس از نخستین نمایش (۱۸۸۷م) چاپ شده می توان به این نتیجه رسید که به احتمال قریب به یقین آقای آستوادزادور همان آستوادزادور سرکیسیان و آقای هاروتیون، همان هاروتیون دِرکاراپتیان است.
البته دربارۀ زندگی آنان و دیگر بازیگران تاکنون اطلاع دقیقی به دست نیامده که البته نیازمند تحقیق و تفحص بیشتری است.
در پایان باید اضافه کرد که آخرین و تنها کتاب جامع به زبان فارسی در مورد تاریخ تئاتر اصفهان مربوط به ناصر کوشان[۸] است که او نیز دچار همان خطا شده و تاریخ پیدایش تئاتر در اصفهان را ۱۸۸۸م دانسته. امید که این مقاله بتواند محققان فارسی زبان ما را یاری داده و آنها را از گمراهی هرچه بیشتر نجات دهد.
پی نوشت ها:
۱ـ لئون میناسیان، تاریخ تئاتر ارامنۀ جلفا (اصفهان: کلیسای وانک، ۱۹۹۵م).
www.abcarians.com2ـ
۳ـ از یادداشت های دست نویس موسِس آنانیانس، حسابدار منتخب هیئت تئاتری مدرسۀ ارمنیان رشت.
۴ـ هووسپ (یوسف) میرزایانس (۱۸۶۸ ۱۹۳۵م)، ادیب، مترجم و اولین نمایندۀ ارمنیان ایران در مجلس شورای ملی.
۵ـ هویس، ش ۸۹ (۲۰۱۰م): ص۱۴.
۶ـ مارتیک فنرچیان (۱۸۸۵۱۹۱۹م) مدتی در چهارمحال و بختیاری به دعوت خان ها به شغل دندان پزشکی مشغول بود و هم زمان برای انقلابی ها مواد انفجاری می ساخت. وی پس از مدتی از ادامۀ همکاری با انقلابی ها سرباز زد و به دست لرها به قتل رسید. ر.ک: لئون میناسیان، تاریخ تئاتر ارامنۀ جلفا (اصفهان: کلیسای وانک، ۱۹۹۵م)، ص۱۳۶.
۷ـ کتاب شجره نامه و نسب شناسی طایفۀ امیرخانیان به دست اینجانب در دست تدوین و ترجمه است که به زودی وارد بازار کتاب خواهد شد.
۸ـ ناصر کوشان، تاریخ تئاتر در اصفهان (اصفهان: آتروپات، ۱۳۷۹ش).