فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵ و ۶

آندره سوروگیان، درویش

نویسنده: لیدا بربریان، آرمینه زیتونچیان

آندره سوروگیان «درویش»، نقاش ارمنی‌تبار ایرانی، در ۲۷ آذر ۱۳۷۵ (۱۷ دسامبر ۱۹۹۶) پس از یک قرن زندگی پربار در شهر اشتوتگارت آلمان بدرود زندگی گفت. خبر درگذشت او در شمارۀ گذشتۀ «پیمان» درج شد. درویش ۴۰ سال از عمر خود را در ایران گذراند و با آنکه آثار او سرشار از درونمایۀ شرقی و ایرانی است ولی ۶۰ سال دوری از وطن، برای هنرمندی که دور از هیاهو و خودنمایی می‌زیسته، از او چهره‌ئی ناآشنا برای بسیاری از هنرمندان و هنرشناسان امروز ایران پرداخته است.

مطلبی که در پی می‌آید از مجموعۀ چاپ نشدۀ «هنرمندان ارمنی ایران»، به قلم خانم لیدا بربریان، هنرشناس و منتقد هنری است که به مناسبت درگذشت هنرمند در روزنامۀ ارمنی‌زبان «آلیک» به چاپ رسیده است. گفتنی است مقاله در زمان حیات هنرمند نگاشته شده است.

درویش در کهنسالی در حال نقاشی

درویش به نسل گذشتۀ نقاشان ارمنی‌تبار ایران تعلق دارد. او زمانی به نقاشی پرداخت که نقاشان ایران انگشت‌شمار بودند. درویش از پیشگامان دورۀ رنسانس هنر ایران بوده است و آثاری به سبک نگارگری ایرانی (مینیاتور) آفریده که از نظر بدعت، طراحی قوی و متهورانه، بیان زنده و مضمون‌پردازی با نگاره‌های کلاسیک ایران به رقابت می‌پردازند.

درویش با آنکه اصول مینیاتور ایرانی را به کار گرفته است، اما در نگاره‌هائی که تحت تأثیر رباعیات خیام به تصویر درآورده از رنگ‌های سبز، صورتی و بنفش روشن که در نگارگری ایرانی بسیار متداول بوده استفاده نکرده است. او از تخته رنگ، قرمزی را که یادآور رنگ «قرمزدانه» است بر گرفته و روی آن رنگ طلائی را به درخشش افکنده و بخصوص از دو رنگ اصلی دیگر، یعنی رنگ آبی با انواع مختلف آن و رنگ زرد استفاده کرده است. این رنگ‌ها که در نگارگری ارمنی به کار برده می‌شدند، چنان جلوۀ تازه‌ئی به نگاره‌های رباعیات خیام بخشیده‌اند که از آن‌ها سلیقه و برداشت هنرمندی از تباری دیگر آشکار است.

درویش کیست؟ آندره سوروگیان نگارگر شرق افسانه‌ئی با هزار و یک جلوه و رنگ، استاد بزرگ رنگ‌ها و حرکت‌ها، عاشق حماسه و آفرینندۀ بیش از سه هزار پردۀ نقاشی است.

پاسخ او به نامۀ من بسیار محبت‌آمیز، ساده و توأم با خویشتنداری است. او پس از پاسخ گفتن به چند سوال من، در پایان‌نامه متواضعانه می‌نویسد: از من به عنوان یک نقاش مردمی یاد کنید.

ولی این جواب مرا راضی نمی‌کند. زیرا می‌دانم که زندگی طولانی او سرشار از آفرینش بوده است. پس به راه‌های دیگر متوسل می‌شوم. تقریباً به همۀ آشنایان و بستگانی که در تهران دارد مراجعه می‌کنم. به همۀ خانه‌هائی که آثاری از او را در اختیار دارند می‌روم، برنامه‌های هنری و جزوه‌هائی (بروشور) در ارتباط با گذشتۀ او به دست می‌آورم و زندگینامه‌ئی تنظیم می‌کنم که بتواند تا حدودی زندگی و آثار سوروگیان را – ولی البته نه عظمت کار او را – معرفی کند.

پدرش، آنتوان سوروگیان عتیقه‌شناس و مجموعه‌دار آثار هنری کمیاب ایرانی بود. بنا به اظهار معاصرانش، منزل وی موزه‌ئی بود منحصر به فرد که مانند آن در هیچ جای دیگر یافت نمی‌شد. او که حرفه‌اش عکاسی بود مجموعۀ نفیسی از شیشه‌های عکاسی (نگاتیف) و بخصوص عکس‌های نادری از زنان ایرانی قرن گذشته با آرایش و جامه‌های مخصوص در اختیار داشت. پسرش آندرئاس – چنان که مقاله‌نویس یک نشریۀ آلمانی می‌نویسد – در محیطی چنین پرمایه رشد می‌کرد که در آن آثار عتیقه حکایت از میراث قرون گذشته داشتند و او در عالم خیال خود را یکی از قهرمانان شاهنامه می‌پنداشت.

عشق و علاقۀ او به رویدادهای تاریخی در تمام سال‌های عمر و در تمام آفرینش‌های هنری با او همراهی می‌کند و شناخت زن شرقی از طریق تصاویری که از کودکی دیده بود به شیوه‌ئی بس شاعرانه در نگارگری صفحات دیوان‌های غزلسرایان پارسی‌گوی جلوه‌گر می‌شود.

آندره سوروگیان، با نام مستعار درویش، در اول ماه مه سال ۱۸۹۶ میلادی [۱۲۷۵ شمسی] در تهران زاده شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در مدرسۀ فرانسوی «سن لوئی» گذراند و سپس به تدریس نقاشی در همان مدرسه پرداخت. در جریان جنگ جهانی اول داوطلبانه به ارتش فرانسه پیوست. پس از پایان جنگ و بهبودی جراحات ناشی از جنگ، به ایران بازگشت و همۀ زندگی خود را وقف هنر نقاشی کرد و در زمینه‌های گوناگون به آفرینش آثار هنری پرداخت.

قلم موی سحرآمیز هنرمند از داستان‌های شاهنامه ۴۱۶ اثر به تصویر کشید. او برای خلق آن‌ها اغلب از استادان نقال دعوت می‌کرد و تحت تأثیر داستان‌پردازی‌های آنان به آفرینش شخصیت‌های جاودانه شاهنامه فردوسی می‌پرداخت. از روی تصادف یا تعمد، عدد ۴۱۶ سال درگذشت شاعر بزرگ حماسی بر طبق تقویم قمری است.

سال ۱۳۱۳ شمسی (۱۹۳۴م) هزارمین سال تولد فردوسی بود. در جشن هزارۀ فردوسی در تهران، پرده‌های درویش به نمایش گذارده شدند و نقاش به دریافت نشان وزارت فرهنگ ایران نایل شد.

این نمایشگاه سبب آشنایی بیشتر صادق هدایت و سوروگیان و زمینه‌ساز چاپ «ترانه‌های خیام» صادق هدایت با نگاره‌های درویش شد (۱۳۱۳ش).

سوروگیان در سال ۱۹۳۴م برای برپایی نمایشگاهی از آثار شاهنامه‌ئی خود به هندوستان سفر کرد و با موفقیت چشمگیری روبرو شد. «نظام» حیدرآباد شیفتۀ آثار او گردید و یکصد نگاره از آثار او را برای تزیین تالارهای باشکوهِ شرقی هندوستان خریداری کرد.

درویش، خرسند از این موفقیت به تهران بازگشت و خود را وقف آفرینش آثار جدید با الهام از رباعیات خیام کرد. سال بعد نیز بار دیگر برای برپایی نمایشگاه به هندوستان رفت و این بار نیز توفیقی شایسته نصیب او گردید.

پس از بازگشت از هندوستان در سال ۱۹۳۵م به اروپا سفر کرد و در وین اقامت گزید. آثار خود را در وین، برلن، بروکسل، پاریس و لندن به نمایش گذاشت و در مدتی کوتاه به شهرت جهانی دست یافت. در سال ۱۹۴۳م در شهر اشتوتگارت آلمان اقامت دائمی اختیار کرد. در سال ۱۳۳۷ش (۱۹۵۸م) در تالار نمایشگاه «استتیک» تهران نمایشگاهی بزرگ از آثار درویش گشایش یافت. به دنبال آن در سال ۱۹۶۲ نمایشگاه دیگری از آثار او از سوی وزارت فرهنگ برپا شد. هر دوی این نمایشگاه‌ها از سوی هم‌میهنان به گرمی مورد استقبال قرار گرفتند.

مینیاتورهای ایرانی درویش را به سه بخش عمده می‌توان تقسیم کرد: اول تعداد ۱۸۲ اثر بر مبنای رباعیات خیام و باباطاهر عریان که درویش در دهۀ ۱۹۳۰، هنگام اقامت در ایران به تصویر کشیده است. دوم پرده‌هایی به سبک مینیاتور ولی در اندازه‌های بزرگ، بدون موضوع داستانی. سوم آثاری که هنرمند در اشتوتگارت با بهره‌گیری از فن باتیک ]نقاشی روی پارچه[ آفریده است.

در آثار سوروگیان مضامین ارمنی نیز از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند. منبع الهام آن‌ها مختلف است، بیشتر تاریخ ارمنستان است، یا مناظری از روستاها و تصاویری برگرفته از آثار ادبی است. به همین سبب در مجموعۀ «ارمنستان» به آثاری با عناوین «آرتاشس و ساتنیک»[۲]، «عروسی آرداشس و ساتنیک»، «مرگ سپهسالار وارتان[۳]»، «گریگور لوساوُریچ»[۴]، «مسروپ ماشتوتس»[۵]، «شامیرام[۶] در سوگ آرا»، «آندرانیک و همرزمانش در مدخل دیر آراکل[۷] قدیس» و «چهل روز موسی داغ» برمی‌خوریم. از آثار روستایی «زنان قالیباف ارمنی»، «دستگاه نخریسی»، «زایران» و از آثار ادبی «ناموس» و «دیدار آنوش و سارو» را می‌توان نام برد. در این آثار نگارگری و نقاشی بهم درآمیخته‌اند و رنگ‌های درخشان و شیوۀ بیان هنرمند جلوۀ خاصی دارند.

سوروگیان شاهکارهای خود را در آثاری که به شیوۀ باتیک می‌باشند به وجود آورده است. در مینیاتورهای ایرانی به شیوه باتیک او دنیای تخیلی-روانی انسان و ریزه‌کاری‌ها و سلیقه برتر کلاسیک مورد تأکید بیشتر قرار گرفته است. در آثار باتیک با نقش‌مایۀ ارمنی، «سایات نووا»[۸] شاعر خوش‌سخن، مفسر خوش قریحه خود را یافته است. درویش در آثاری که با الهام از اشعار «سایات نووا» آفریده، شکوه شرقی، حالات روحی و جلوۀ عشق را که تا حد پرستش می‌رسد، به خوبی خود شاعر به تصویر کشیده است.

آندره سوروگیان

به آثار یادشدۀ سوروگیان باید ۱۸۰ نگارۀ سال‌های اخیر با مضامین برگرفته از غزل‌های حافظ، همچنین آثاری مربوط به تاریخ کهن ایران (دورۀ هخامنشی و دوره‌های بعد) و آثاری با مضمون‌های برگرفته از انجیل و کتاب مقدس را نیز افزود.

درویش علاوه بر آبرنگ و رنگ روغن از فن تمپرا[۹] نیز بهره جسته که با سبک آثار او هماهنگی فراوان داشته است. با وجود از بین رفتن بخشی از آثار او در سال‌های جنگ، از درویش میراث هنری بزرگی به یادگار مانده است.

منتقدان هنری سوروگیان را چه به عنوان هنرمندی بزرگ و چه به عنوان فردی فاضل که علاوه بر زبان مادری و زبان فارسی به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، آلمانی و روسی تسلط داشته است مورد ستایش قرار داده‌اند.

در تاریخ نقاشی ایرانی و ارمنی نام درویش به عنوان تصویرگر زندگی افسانه‌ای پررنگ و جلا و عارفانۀ شرقی، نگارگر بی‌همتای داستان‌های حماسی، نقاش و مفسر بی‌مانند اشعار پرشور ئ عشق «سایات نووا» و استاد بزرگ رنگ‌ها، احساس‌ها و حرکات همواره به یاد خواهد ماند.

ترجمه از روزنامه «آلیک» شماره ۱۷۱۰۴

۲۷ دی ۱۳۷۶/۱۶/۱/۱۹۹۷

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها:

1- André (Andreas) Sevrugyan

2-  Artashes & Satenik

3- Vardan

4- Grigor Lusavorich (گریگور روشنگر)

5- Mesrop Mashtots

6- Shamiram

7- St. Arakel

8- Sayat Nova شاعر ارمنی قرن هجدهم (م).

9- Tempera شیوه نقاشی با گرد رنگ که از قرن 12 یا 15م در اروپا متداول بود، سپس جای خود را به رنگ روغن داد (م).

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵ و ۶
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید