فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۷

گزارش بازدید از مسجد جامع شوشی

نویسنده: حامد کاظم زاده

قره باغ یا آرتساخ،[۲] با مرکزیت استپاناکرت (خانکندی)، منطقه ‌ای کوهستانی است که از زمان شوروی به صورت جمهوری ای خودمختار اداره می شده. این سرزمین باستانی به دو پاره جلگه‏ای (سفلی) و کوهستانی (علیا) تقسیم می شود. بخش سفلی در شمال واقع شده و مرکز آن شهر گنجه است و قسمت کوهستانی آن نیز با عنوان رسمی جمهوری خودمختار قره‏باغ کوهستانی شناخته می‏شود. قسمت کوهستانی تقریباً ۱۲/۵ درصد کل سرزمین قره‏باغ را دربرگرفته است. از نظر موقعیت جغرافیایی قره ‏باغ بین ۲۵،̊۳۹ و ۴۰،˚۳۰عرض شمالی و ۲۰،˚۴۷ طول شرقی قرار دارد.

نمای کنونی مسجد از سمت شمال شرقی
نمای کنونی مسجد از سمت شمال شرقی

حدود این منطقه در جنوب از پل خداآفرین آغاز می شود و به پل شکسته بر روی رود ارس خاتمه می‏یابد. مرز قره باغ در قسمت شرقی رود کور است که در روستای جواد (صابرآباد کنونی) به رود ارس می‏پیوندد. رود گوران نیز حد شمالی را از مرز ایالت گنجه تا رود کور تشکیل داده و قله های کوه‌های کوشبک، سالوارتلی و اریکلی پایان این سرزمین در باختر به حساب می آید.

این ناحیه از نظر اقلیمی به سه منطقۀ آب و هوایی معتدل گرم، معتدل سرد و سرد تقسیم می‏شود. جنگل ها، که شامل درختان میوه‏ای چون گردو، سیب، گلابی، گوجه سبز و زغال اخته هستند،۳۳ درصد زمین های آن را پوشانده اند. زمین های کوهپایه‏ای زمستان های خشک و تابستان های ملایم و کوهستان های بلند اقلیمی سرد دارند. در جغرافیای تاریخی، از قره‏باغ به منزله سرزمینی پهناور، بلند و صعب  العبور در شمال رود ارس با یخچال های طبیعی و زیبا و جنگل های پوشیده از درختان گوناگون در سایۀ جاودانۀ کوهستان های سر به فلک کشیده یاد شده است.

نام قره ‏باغ نخستین بار در آغاز سلطنت آق قویونلوها آمده و سپس، در گاه‏نگار گرجی سدۀ چهاردهم و کتاب نزهۀ ‏القلوب، نوشته حمدالله مستوفی قزوینی، از آن یاد شده. این نام در نوشته‏های اسلامی و ایرانی به صورت قره‏باغ، قرا باغ، قراباق، غراباغ و قاراباغ در پژوهش های روسی به صورت ناگورنو کاراباخ؛ و در نزد ارمنیان به صورت آرساک، آرساخ و آرتساخ آمده است. از زمان مغول قسمت جنوبی اران (آران) قره‏باغ خوانده می‏شود. در آثار نویسندگان ایرانی، از این منطقه با نام قره باغ اران یاد شده؛ برای مثال،محمدعلی بن شبانکاره‏ای، از تاریخ نویسان مغول و از شعرای دربار ابوسعید، در کتاب مجمع الأنساب؛ عبدالرشید خوافی، معروف به حافظ ابرو، از نویسندگان نیمۀ دوم قرن هشتم و نیمه اول قرن نهم؛ رشیدالدین فضل‏الله همدانی، وزیر غازان خان و اولجایتو مغول؛ فصیحی خوافی، نویسندۀ دورۀ تیموری؛ و درویش توکل بن اسماعیل بن حاجی محمد مشهور به ابن بزاز اردبیلی، در صفوۀ الصفاء، نام این سرزمین را قره باغ اران ذکر کرده‏اند. سید حسن بن مرتضی حسین استرآبادی، در کتاب تاریخ سلطانی (از شیخ صفی تا شاه صفی)، از این سرزمین با نام های قراباق و غراباغ اسم برده است.

نام قره‏ باغ از دو بخش (( قره+ باغ)) به معنی جنگل سیاه تشکیل شده و به گفتۀ بسیاری از پژوهشگران قرا‏باغ به سرزمینی می گویند که دارای باغ های پهناور و انبوه باشد آن گونه که رنگ سبز درختان از انبوهی به رنگ سیاه متمایل شود. در یکی از نوشته های ارمنی آمده است که چون پستی‏ها و دامنه کوه های این سرزمین باغ سفید نام داشته بلندی های آن را باغ سیاه نامیده‏اند.

به گفته سر روبرت کرپورتر، پژوهشگر انگلیسی و نویسندۀ کتاب مسافرت به گرجستان و ایران (که در ۱۸۲۱م در لندن به چاپ رسیده)، منطقۀ قرا‏باغ همان جایی است که در دوران باستان قارابازار یا کارابازار؛ یعنی، بازار بزرگ نامیده می‏شده. این بازار بزرگ نزدیک به نُه کیلومتر مساحت داشته و در هفته یک روز فعال می‏شده. در این بازار خیابان هایی درست کرده بودند و هرکس می‏دانست برای خرید کالای مورد نیازش باید به کدام خیابان برود. بعدها، در محل این بازار، باغی بزرگ ساخته شد که آن را به نامِ قرا‏باغ نامیدند.

جمهوری قره باغ شامل شش استان آسکران، هادروت، مارتاکرت، مارتونی، شاهومیان و شوشی است.

مسجد جامع شوشی

شوشی[۳] با ارتفاعی بین ۱۴۰۰ تا۱۸۰۰ متر از سطح آب‌های آزاد دارای مناظر بی همتای کوهستانی پوشیده از جنگل‌های انبوه است. این شهر در دوران ملوک خمسه زیر نظر ملک شاه نظر ارمنی، حاکم واراندا، اداره می شد. پس از قتل نادرشاه، پناه خان جوانشیر در ۱۱۲۹ق به قره باغ آمد. وی ابتدا به ساختن قلعۀ بیات و سپس، قلعۀ شاه بلاغی (به ارمنی ترنکوت) اقدام کرد. پناه خان برای مقابله با خوانین محلی با مشورت و راهنمایی ملک شاه نظر ارمنی دست به ساخت قلعۀ شوشی در ۱۱۷۰ق زد. شوشی همواره متشکل از جمعیتی مسلمان و ارمنی بوده اما از نکات قابل توجه اشارۀ میرزا یوسف قره باغی در ۱۸۵۵م است که اکثر جمعیت این شهر را متشکل از ارمنیان دانسته.

شوشی، که موزه ای شهری به حساب می آید، در حصار قلعۀ شوشی محصور شده است؛ قلعه ایی بی همتا در قفقاز که آدمی را به یاد جنگ های ایران و روس و جان فشانی های عباس میرزا به همراه هم رزمان مسلمان و ارمنی خویش می اندازد، قلعه ای که همچنان استوار و زیبا در این کوهستان سر به فلک کشیده آرام گرفته. قلعۀ شوشی دارای کتیبه های متعدد فارسی است که متأسفانه تاکنون بررسی دقیقی از آن به عمل نیامده است.

شوشی، به غیر از قلعه، دارای گورستان های تاریخی، سقاخانه ها، کلیساها، مساجد (مسجد حسن خان و مسجد مهرنساء) و آثار تاریخی بسیاری است که از معروف ترین آنها می توان به مسجد جامع شوشی یا مسجد پناه خان اشاره کرد. آغاز ساخت این بنای زیبا، که احتمالاً در ۱۱۸۲ق/ ۱۷۶۸م به دست ابراهیم خلیل خان جوانشیر افتتاح شده، به سال ۱۱۶۹ق، در دورۀ پناه خان، باز می گردد. بنای عظیم این مسجد ، که آن را مسجد گوهریه نیز می نامند، در میدان قدیمی و اصلی شهر واقع شده است.

بناهای به جامانده از دورۀ ابراهیم خلیل خان جوانشیر در قره باغ عبارت اند از:

مسجد جامع که در ۱۱۸۲ق/۱۷۶۸م افتتاح یا تعمیر و پس از آن نیز به دستور دختر ابراهیم خلیل خان جوانشیر، گوهرآغا، مرمت شده است.
دیوار قلعۀ شوشی که در ۱۱۹۸ق در عرض سه سال ساخته شد.
دو قلعۀ عسکران که در ۱۲۰۳ق ساخته شدند.
عمارت واقع در خزینه ‏دره‏ سی.
عمارت خان باغی در یک فرسخی شوشی.
حصار باغ آغ‌دام و گنبدهای قبرهای پناه خان و فرزندش.
ابراهیم خلیل خان دختری داشت به نام گوهرآغا که مادرش از نجیب زادگان کارتلی گرجستان بود. وی با تعمیر مسجد جامع شوشی و ادامۀ روند ساخت و ساز شوشی همچون پدر نامی نیک از خود به یادگار گذاشته است. دو کتیبۀ فارسی، که داخل صحن مسجد قرار دارد، شامل فهرستی از اوقاف و خرج اوقاف مسجد است که هر دو در هفده سطر نگارش یافته اند.

در کنار مسجد، بنایی دو طبقه احداث شده که دارای چهار کتیبۀ فارسی است. بر اساس نوشته های کتیبه و صحبت های افراد بومی احتمالاً این بنا استراحتگاهی برای مسافران بوده و در برخی از دوره ها به منزلۀ مدرسۀ دینی از آن استفاده می شده است. کتیبه شامل اطلاعاتی در خصوص فردی به نام مشهدی حسین بن شهیدی میرسیاف است که در ۱۳۰۶ق دکان هایی را به مسجد جامع وقف کرده و احتمالاً، این بنا نیز به کمک وی ساخته شده است. میرسیاف از بازرگانان ثروتمند قره باغ در قرن نوزدهم میلادی بوده.

وضعیت کنونی مسجد

مسجد گوهریه، که بسیاری از دولتمردان باکو آن را ویرانه ای بیش نمی دانند و در تمامی رسانه ها و اخبار خود ارمنیان را به تخریب آن متهم می کنند، هم اکنون در حال بازسازی است و هیچ گاه نیز مورد بی احترامی ارمنیان قره باغ قرار نگرفته. با توجه به اطلاعاتی که از ۱۹۹۸م در دست است این مسجد به علت جنگ و عدم استفاده تقریباً به مخروبه ای تبدیل شده بود که خوشبختانه دولت قره باغ، با به وجود آوردن آرامش، از ۲۰۰۶م شروع به بازسازی آن کرده است که همچنان نیز ادامه دارد. تعمیر سقف، خاکبرداری از صحن مسجد، تعمیر کتیبه های آسیب دیده، صاف کردن سنگ قبرهای افتاده و نصب پله های جدید از جمله اقداماتی بود که این مسجد مخروبه را به بنایی قابل قبول در شأن نام یک مسجد تبدیل کرده است. البته، بدون تردید این بنا همچنان نیاز به احیاء و بازسازی دارد.

پیشنهاداتی فرهنگی در خصوص شوشی

با توجه به پیشینۀ تاریخی شوشی، ارتباطات آنان با ایران و وجود آثار تاریخی ارزشمند مربوط به گذشته و فرهنگ کشورمان در این سرزمین نگارنده در زیر پیشنهاداتی را به منظور حفظ این پیشینه و نیز گسترش ارتباطات دو ملت ارائه کرده است:

— کمک به بازسازی آثار ایرانی ـ اسلامی شوشی یا حتی قره باغ مانند مساجد و قلعه های تاریخی با استفاده از کارشناسان میراث فرهنگی ایران.

— احداث موزه ای ایرانی ـ ارمنی در منطقه به علت فراوانی آثار ایرانی در آن.

— ساختن فیلمی در مورد ارتباطات تاریخی شوشی با ایران و آثار تاریخی آن.

— احداث خانۀ فرهنگی ایران در شوشی و کمک به راه اندازی گروه ایران شناسی در دانشگاه دولتی آرتساخ.

پی نوشت ها:

عضو هیئت مؤسس انجمن دوستی ایران و ارمنستان.
Artsakh – Արցախ
۳.به ترکی آذربایجانی Şuşa، به فارسی شیشه و شوشی و به ارمنی ՇՈՒՇՒ.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۷
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید