فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۶

گریگور نارکاتسی مقدس

نویسنده: اسقف سبو سرکیسیان/ ترجمه: هرمیک آقاکیان

به مناسبت هزار و هفتصدمین سالگرد پذیرفتن مسیحیت به عنوان مذهب رسمی ارمنیان در سال ۳۰۱ میلادی و به مناسبت بزرگداشت یک هزارمین سال سرایش فغان نامه در ارمنستان

 

گریگور نارکاتسی مقدس

گریگور نارکاتسی مقدس[۱] نقطه اوج و افتخار ادبیات کهن ارمنی، در شمار درخشان ترین ستاره ادبیات مذهبی مسیحیت نیز قرار دارد.نابغه ای که نقش و اهمیت والایی در ادبیات ارمنی داشته است. همانند دانته که سیصد سال پس از وی پای به عرصه ادبیات ایتالیا نهاد.

گریگور نارکاتسی مقدس، از نعمات لایزال خداوندی است که در سده دهم میلادی به ارمنستان اعطا شد. کتاب فغان نامۀ او که مردم آن را به نام نارک می شناسند، یکی از آفرینش های جاودان بشریت است.

در دنیای نسخ خطی و در فهرست کتاب های منتشر شده پس از اختراع صنعت چاپ، کتاب فغان نامه گریگور نارکاتسی بیش از سایر کتاب ها استنساخ شده و به چاپ رسیده است. شاید در تاریخ ادبیات کهن سال ارمنی هیچ اثری به اندازۀ فغان نامه نارک نسخه برداری و منتشر نشده است. کتابی که به حق به عنوان کتاب بالین[۲] مردم ارمنی شناخته شده است.

شرایط سیاسی و تاریخی ارمنستان در سده دهم میلادی

در دوران پادشاهی گاگیک اول، شاهنشاهی باگراتونی به اوج شکوفایی و اقتدار سیاسی خود می رسد. رشد و بازسازی حیات فرهنگی جامعه از یک سو، و رونق حیات دینی و کلیسایی از سوی دیگر، از مشخصه های بارز این دوران آرامش سیاسی ارمنستان می باشد.

به برکت آرامش حاکم در سده های نهم تا یازدهم میلادی بر ارمنستان، فرهنگ جامعه رشد یافت. در شهرهای بزرگ مدارس بسیاری تاسیس شدند. وانک های (دیرهای) متعددی بازسازی و یا ساخته شدند. دیرهایی که هر یک از آن ها مرکز تجمع روحانیون و دیرنشین ها و هم چنین کانون تدریس علوم، الهیات و فلسفه بودند. از آن جملهاند مراکز تجمع روحانیون و دیرنشین های آرگینا، تاتو نارک، کارس، حورمسف کامرجازور و وانک های ساناهین و هاقبات. روحانیون تعلیم یافته در این وانک ها از رهبران و راهنمایان ادبیات ارمنی در سده های دهم و یازدهم میلادی شدند. ادبیاتی که مضمون و محتوای آن بشارت دهنده نوزایی بود.یکی از مشهورترین وانک های یاد شده، وانک نارک است که در روستایی به نام نارک واقع در ساحل جنوبی دریای زیبا و خرم وان در استان رشتونی قرار دارد. بنیانگذار اصلی این وانک پدر آنانیاف مترقی ترین روحانی عصر و عمومی مادر گریگور نارکاتسی، بوده است.

گریگور نارکاتسی بزرگ ترین و سرشناس ترین نماینده ادبیات عرفانی-مذهبی این دوران است که در کنار آثار مذهبی متعدد، اثر تکرار نشدنی و مفتون کننده فغان نامه و یا به زبان عامیانه، نارک را آفرید. اثری که طی قرون متمادی کتاب مجبوب و مقدس ارمنیان بوده است.

دوران گریگور نارکاتسی مقدس

عصر گریگور نارکاتسی مقدس از نیمه سده دهم میلادی شروع و تا اوایل سده یازدهم ادامه می یابد. زمانی که رنسانس به تدریج شکل می گرفت. اساساً در تاریخ مسیحیت مشخصه بارز قرن دهم، روح و مسلک مسیحیت است. روح و طریقت حاکم بر دنای مسیحیت این قرن، دین بود و ارمنستان نیز به عنوان بخشی از دنیای مسیحیت، به طبع نمی توانست از این رویداد به دور باشد. بخصوص که مسیحیت در ملت ارمنی بیش از هر چیزی نهادینه شده بود. به طوری که بازتاب حاکمیت دینی در همه ابعاد زندگی به ویژه ادبیات ارمنی به شدت مشهود است. مخصوصاً در نیمه آخر قرن دهم هنگامی که ارمنستان از نظر مناسبات سیاسی دوره نسبتاً آرامی را می گذراند، اعتقادات مسیحی تمامی روح و وجود انسان ها را تشکیل می داد. زندگی دنیوی با تمامی ابعادش رویایی بیش نبود. زندگی سایه ای محسوب می شد. زندگی و دنیای واقعی و موطن انسان، طبق روح مسیحیت حاکم بر زمانه، آخرت و زندگی جاودانه بهشتی بود که تنها بعد از مرگ و با انکار زندگی دنیوی امکان رسیدن به آن بود. انسان می بایست از طریق توبه کردن و روزه گرفتن ریاضت می کشید تا از زندگی جاودانه بهره مند می شد. و برای جاودانگی روح، باید با نادیده گرفتن زندگی دنیوی و ریاضت، جسم خود را از بین می برد.

نخستین جلوه عملی این طرز فکر را مسیحیت در اعتکاف و ریاضت می یابد. در این قرن بر تعداد وانک ها و دیرنشین های ارمنستان افزوده می شود. اگر چه در قرون گذشته نیز تعدادی زیادی وانک و دیرنشین وجود داشت، ولی در سده دهم میلادی به طور قابل ملاحظه ای این تعداد افزایش می یابد. در این جا تنها به ذکر اسامی وانک هایی که مهد علم و هنر و فرهنگ در سده های آتی شده اند، اکتفا می شود. از جمله وانک های ساناهین، هاقبات، که روحانیون آن، با هم، زندگی دیرنشینی دشواری را می گذارندند. در همین قرن وانک نارک نیز که در زمان جاثلیق آنانیا موگاتسی (۹۴۱-۹۶۵ میلادی) ساخته شده بود شهرت یافت. راهب اعظم این دیر آنانیا نارکاتسی، چهره سرشناسی بود، که از طرف مورخین هم عصرش فیلسوف بزرگ لقب گرفته بود. در همین دیر و به رهبانیت آنانیا نارکاتسی بود که گریگور کودک وارد وانک شد، تا بعدها به عنوان راهب، استاد تعلیم و تربیت، دانشمند و ادیب شوریده دل وارد جامعه شود.

گریگور نارکاتسی، فرزند جاثلیق خسرو آندزواتسی است که پس از فوت زود هنگام همسرش به جرگه روحانیون تارک دنیا در آمد و به مقام اسقفی استان آندزواتس رسید.خسرو آندزواتسی استاد متون و کتاب های کلیسایی بود و اساساً به عنوان دانشنمد و روحانی سرشناس و مترقی عصر شهرت داشت. از وی تالیفاتی نظیر تفسیر تشریفات مخصوص کلیسایی و تفسیر مفهوم نیایش مقدس به جا مانده است، که این آثار نشان دهنده وسعت افق فکری اوست.

از تاریخ تولد گریگور اطلاع دقیقی در دست نیست. سال تولد گریگور به روایتی بین سالهای ۹۴۱ تا ۹۴۹ میلادی و به روایتی دیگر بین سالهای ۹۵۰ تا ۹۵۱ بوده است. به هر صورت تاریخ تولد اهمیت چندانی ندارد. مهم، دوران زندگی اوست. از اوان کودکی پدرش او و برادر بزرگش هوانس را به وانک آنانیا می فرستد و سرپرستی آنان را به آنانیا نارکاتسی می سپارد. گریگور علاقه وافری به مطالعه و کسب علم و معرفت داشت. او عمیقاً در علوم متداول عصر آزموده می شود. اطلاعات وسیعی در مورد کتاب مقدس، تفاسیر روحانیون و آئین ها و سنن کلیسایی به دست می آورد. آن چنان مهارتی در محتوای کتاب مقدس کسب کرد که همواره فکر و ذکر وی گفتارها و توصیفات آن بود.بی تردید واقعیت احاطه وی از سوی افراد مترقی و فرزانگان تاثیر به سزایی در رفتار اخلاقی دینی وی داشته است.

این که در چه تاریخی به عنوان تارک دنیا منصوب شده است، اطلاع دقیقی در دست نیست. براساس آن چه وی در یادداتش پاپان تفسیر غزل غزل ها عنوان کرده، در سال ۹۷۷ میلادی روحانی تارک دنیا بوده است. بی تردید می توان گفت با القایی که نارکاتسی دریافت کرده بود و با توجه به دانش و استادی وی در علوم متداول آن زمان مقام وارتاپدی را نیز کسب کرده است. زهد و تقوای وی موجب شد تا هنگامی که در قید حیات بود شایستگی کسب لقب قدیس را داشته باشد.

زندگی در محفل دینی و دور از کانون خانواده موجب شده تا تمام زندگی را معتکف دیر شود. روزها و شب ها را با آه و ناله سجده و دعا می کرد و به ستایش خداوند می پرداخت و به طور خستگی ناپذیری تمام زندگی اش به این ترتیب سپری شده است.نارکاتسی فرد بی شائبه و با تقوای عصر، محبوب، مورد احترام دیگران و شناخته شده تر از همه بود. در زمان حیات خود به عنوان قدیس و معجزه گر شهرت داشت و به همین دلیل مورد جور و جفای مخالفان خود، کسانی که او را به فرقه گرایی متهم می کردند، قرار گرفت.

در مورد مرگ گریگور قدیس می گویند: روزی وی برای دعا به غاری می رود و دیگر بر نمی گردد. پس از انتظار و جستجوی بسیار وارد همان غار می شوند، ولی او را نمی یابند. سپس جستجوگران روزه می گیرند و با دعا به درگاه خداوند از او می خواهند، جا و مکان قدیس را به آنان بنمایاند. در پاسخ به دعاهای آنان، فرشته خداوند نازل می شود و می گوید: قدیس به سوی خداوند عروج کرده است. گارگین هوسپیان اسقف اعظم سیلیسی (کیلیکیه) در یکی از آثار خود نقل می کند که شخصاً از زبان مردمف سرودها و روایاتی شنیده است که در آن گریگور مقدس را به عنوان زاهدی تجلیل می کردند که معجزه گر نیز بوده است.

تاریخ تقریبی فوت گریگور نارکاتسی قدیس بین سالهای ۱۰۰۳ تا ۱۰۱۰ میلادی ذکر شده است.

آثار گریگور نارکاتسی

از گریگور نارکاتسی به عنوان حکیم دانشمند، استاد مسائل کلیسایی و زاهد،آثار ادبی بسیار غنی ای بر جای مانده است.

مضمون و سبک ادبی سرودها و گنج های[۳] گریگور نارکاتسی نمایانگر عظمت نبوغ اوست. سرودهای نارکاتسی که بیش از بیست شعر با مضامین دنیوی و روحانی است. همگی بیان گر نگاه وی به طبیعت و زندگی معنوی است. نارکاتسی، شاید نخستین ادیب در ادبیات ارمنی است که با آثار ادبی مذهبی خود طبیعت را با تمامی ویژگی های گوناگون و شگفت انگیزش به تصویر کشیده است.

مهم ترین اثر و اوج افتخار نارکاتسی کتاب فغان نامه است که حاصل زندگی روحانی، دیرنشینی، اندیشه و افکار دینی و نگاه وی به زندگی جاودانه است. نارکاتسی با خلق اثر فغان نامه در تاریخ ادبیات عرفانی جهان، جایگاه ارزشند خود را کسب کرد. فغان نامه که به نارک مشهور است، از زمان ظهورش تاکنون، مالک قلب های پیروان کلیسای ارمنی بوده و هست.

براساس یادداشت پایان کتاب فغان نامه، تاریخ نگارش آن بین سالهای ۱۰۰۰ تا ۱۰۰۳ میلادی می باشد. مانوک آبغیان با تفسیر یادداشت موجود در فغان نامه، سال ۱۰۰۳ را به عنوان سال نگارش اثر می پذیرد. و دیگران معتقدند که در سال ۱۰۰۲ نگارش این اثر، یعنی یک سال قبل از فوت او، به پایان رسیده است.

فغان نامه، کتاب راز و نیازهای عارفانه است که به درخواتس دیرنشین ها، معتکفان و روحانیون هم مسلک به رشته تحریر در آمده است. این اثر عنوان طویلی دارد و مشتمل بر ۹۵ باب و مبحث و یادداشت پایانی است.

فغان نامه اثری تکرار نشدنیف با رایحه و شعاع خدایی و چنان اثری است که در سطر سطر آن ذات خداوندی حضور دارد. خداوندی که به عنوان پدری بخشنده، عاشق و مهربان گوش به فرزند غرق در گناه خود می سپارد. به عبارتی فلک-خداوند و زمین-انسان متضاد یکدیگرند. یکی با کمال و بی نقص بودن اش و دیگری با ضغف و ناتوانی اشت. فغان نامه آوای خاموش نشدنی روح انسان گناهکار به درگاه خداونداست و به این سبب گویای سخن قلب هر فرد مسیحی است و شاید به همین دلیل فغان نامه،آن اثر استثنایی است که بیش از هر اثری در بین ملت ارمنی رایج است. به جهت نیست که وسکان یروانتسی بعد از چاپ کتاب مقدس مبادرت به چاپ فغان نامه در سال ۱۶۷۳ میلادی می کند.

فغان نامه اولین بار در سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۷۰۲ میلادی به طور کامل در اورشلیم به چاپ رسید. پس از آن در قسطنطنیه و نیز در سایر کشورها بیش از هفتاد بار، و نه تنها به زبان ارمنی بلکه به زبان های دیگر نیز چاپ شد. آخرین بار این کتاب به زبان های عربی و فارسی چاپ شده است که چاپ این کتاب به زبان عربی در شهر حلب سوریه و به زبان فارسی در تهران منتشر شده است.

و اینک آن چه خاچاطوریان و قازینیان در بررسی فغان نامه گریگور نارکاتسی می نوسید: «متون ملی ارمنی اثری که به اندازه فغان نامه نسخه برداری شده باشد، وجود ندارد. تعداد نسخ کامل و خلاصه شده موجود از این اثر در مجموعه های متفاوت بیش از ۱۵۰ نسخه می باشد. تعداد دست نوشته هایی که از کل یا بخش های منتخب فغان نامه در مجموعه (کتاب خانه ها) موجود هستند، به بیش از یکصد و پنجاه نمونه می رسد. به طور کلی، فغان نامه در ادبیات سده های میانه یکی از متداول ترین متون، بعد از کتاب مقدس و زبور داوود، است. بر اساس شواهد موجود در ادبیات ارمنی هیچ اثری، چه جدید و چه قدیم، به اندازه فغان نامه مورد بحث و بررسی های عمیق و ستایش و تحسین قرار نگرفته است. و دلیل اساسی آن اختصاص محتوای کتاب به ارتباط متقابل و رو در روبین انسان و خداتس. فراتر از این فغان نامه، فریاد و فغان روح متلاطم و سرگشته انسان و استغاثه امیدوارانه او برای رسیدن به ساحل آرامش است.

فطرت انسان در تقابل دو نیروی متضاد است. طبع خاکی اش که همواره او را به دنیا و مسائل دنیوی پیوند می دهد، و روح اش که همواره سعی دارد او را از دنیای مادی به دور و در اوج نگه دارد. به این ترتیب، نارکاتسی به عنوان انسانی خردمند تمام عمرش را وقف گفتگو با خدا کرد تا بتواند همواره به سوی کمال بتازد. می توان گفت، اثر بی نظیر فغان نامه سرود مبارزه دنیای مادی و معنوی است که به زیباترین سبک هنری ودرک والای آفرینندگی ارائه شده است: [۴]

«خداندا! به تصویر رنجور از درد تلخ شهوات و امراض خطرناک که در برابرت گسترده ام با ترحم نظر افکن، هم چون طبیبی تیمارم دار وهم چون دادگری بازخواستم مکن».[۵]

نارکاتسی خود را غرق در مرداب گناه احساس می کند. این احساس گناه، روح او را متلاطم و مضطرب می کند و با وجود این حس است که خداوند را با تمامی شکوه و جلال اش دست نیافتنی می بیند و می سراید:

«خداوند تو از برای خویش عدل را و از برای من شر و سرافکندگی را مقدر داشتنی.

از برای خویش جلال و شکوه را و از برای من ننگ و رسوایی را.

از برای خاطره ای شیرین و از برای من بلغم ترشیده واپسین روز را.

برای خویشتن تحسینی بی پایان و از برای من فریاد و فغان.

برای خویشتن سرودهای سرور و شادی و از برای من هجران و تبعید.

برای خویشتن حقوقی شایان و از برای من پاسخ گویی و پریشانی.

برای خویشتن مدح وشتایش وصف ناپذیر و برای من کیفرحقیر لیسیدن خاکستر».[۶]

کتاب فغان نامه جستجو و تفحص روح انسانی در مورد مرگ و پایان زندگی است. افزون بر این جلوه ای از هیجانات و نگاه درون است. نگاهی که او از این منظر می آفریند.

در اندیشه نارکاتسی جهان هستی متشکل از سه بخش است: آسمان، زمین و دوزخ یا جهنم. آسمان مکان فرشتنگان خداوند و معصومین است. زمین منزلگاه موقت انسانها و دوزخ شکنجه گاه شیاطین است. این سه بخش مضامین الهام بخش و تمام نشدنی این نویسنده بزرگ و غزل سرای عرفانی بوده است.نارکاتسی با نگارش فغان نامه به امید عفو و آمرزش، از درگاه خداوند بخشنده مهربان، روح گناهکار خود را در برابر وی می گشاید. این اثر، فغان بی پروای وی از سنگینی با رغم و درد به درگاه خداوند برای طلب آرامش الهی است. آرامشی که تنها با رهایی از این رنج ها امکان پذیر است و فقط انسان هایی با روحی مقتدر و قوی به این امر اهتمام می ورزند.

نارکاتسی ایستاده در انتهای زندگی گذرا، سستی وگناهکار بودن روح اش را احساس می کند، می خواهد از قید و بندهای دنیوی نجات یابد تا بتواند روح اش را جاودانه سازد. زیرا در خود نیرویی حس می کند که همواره وی را به سوی دنیای خاکی می کشاند و این نیرو جسم مادی اوست. می خواهد با آزار و اذیت جسم اش، از طریق روزه گرفتن و ریاضت در خلوت گاه خود، آن را رها سازد. تا بتواند وجودی خدایی به خدا تقدیم کند و بدین ترتیب شایسته برکت رهایی گردد. در واقع با خلق نارک وی جدال مهیب روح و جسم را توصیف می کند.فغان نامه که به واقع غلیان روح عارفانه است، در نوع خود، حتی در ادبیات بین المللی، بی نظیر است و سبک کلام اش با هیچ یک از تجلیات روحی و ذهنی انسان قابل قیاس نیست.

این نویسنده عارف پایان زندگی گذرا را با روح و روان خود حس می کند و متوجه تضاد وجود حقیر انسانی خود و خدواند عالم می شود و این جاست که تراژدی روح انسانی را سر می دهد. روح او همانند دریایی طوفان زده، متلاطم است. با قوه تخیل درخشان شرقی خود نعمات و احسان عیسی مسیح را نسبت به خود (مردم) و گناهان اش را یک جا مجسم می کند و به رغم نعمات عالی ترین رئوف هستی، غفلت هایش را می بیند.

«با قیاس ناسپاس روح گنه کارم با الطاف بی پایان ات خواهم نمود که تو در حقانیت خویش همیشه پیروزی و من در بی پروایی خویش پیوسته محکوم.

ای که مراشبیه تمثال پرشوه خویش آفریدی و با دست والای خود وجود ناتوان ام را مددکار گشتنی».

و اینک برخلاف نعمات ارزانی شده، مجدداً به گناهان خود اقرار می کند. و روح دردمنداش پس از شمارش آن ها، گناهانی که وجوداش را هم چون باغ بیگانه ای که مکان رشد میوه های تلخ و ناگوار ساخته بود، خالق هستی بخش و شفیق و نه خداوند عدل و بخشش را مورد خطاب قرار می دهد:

«اما چه سود از تصنیف این سخنان دردآلود و منقطع، زیرا که گناهان درمان ناپذیرم از حد گذشته. تنها نومی توانی روح مرده ام را حیات دوباره بخشی و بی خشم و کین دست یاری به سوی بنده محکوم ات دراز کنی. تو ای زنده جاوید و ای فرزند خدا جلال ابدی بر تو باد. آمین».[۷]

در نارکاتسی تصویر پررنگ دوزخ را نمی یابیم، که زیر بار سنگین گناهان خم شده است. روحی که در آستانه ورود به زندگی آسمانی ایستاده وهیبت گناهان خود را حس می کند. روحی که غرق در دریای گناهان است و رو به خداوند عقل و خرد آورده است.برای نارکاتسی گناه یک احساس روزمره است که او را تحت فشار قرار می دهد و انگار برگردن انسان پیچیده و روح او را می فرساید. نارکاتسی روحانی از شدت این گناهان می هراسد.

نارکاتسی به عنوان عارفی روحانی هر یک از کارهایش را گناه می داند. برای او هر آنچه دنیوی است و به جسم مادی مربوط می شود گناه است. و با این احساس است که به میزان گناهان خود پی می برد. گناهانی که بیش از ماسه های دریاست و به قدری گسترده که حتی اگر دشت های وسیع به صورت کتابی در آیند و نی ها به صورت قلم و آب دریاها به صورت جوهر، باز هم قادر به بازگویی مقدار گناهان اش نخواهد بود. زیرا آن چه در ساحل دریا انباشته است، اگر چه بسیار زیادند، اما فاقد خاصیت رشد و تکثیراند.

«من قلبم را همچون فرعون سخت و حشن ساختم، به سان دریایی توفان زده خروشیدم و از احکام پیامبرت مرعوب نگشتم، چنان که امواج دریا از کرانه های آن.

دانه های بی شمار شن های ساحلی در شمارش گناهان من به پایان آمدند و توده های عظیم شان در سنجش خطاهای من کفایت نکردند».[۸]

و هنگامی که از سهمگینی گناهان اش آگاه می شود و می خواهد از آنها فارغ شود در مقابل اش شیطان و دیو بد خواه، سلطان دوزخ که رسالت وی رهبری مردم به سوی گناه و افزودن بر ساکنین دوزخ است، ظاهر می شود. شیطان نماینده اعمال بشر در این دنیاست. او کار پرشورش را در ظلمات شروع و نمازگزار را محاصره می کند. نارکاتسی دعای مفتون کننده نیایشی موثر برای بلایای شبانه را دارد که هدف آن حمایت و دور نگه داشتن نمازگزار مومن از قید و بندهای شیطان است.

آیا حقیقتاً نارکاتسی تا این اندازه خود را گناهکار می داند، به حدی که گناهان اش غیر قابل شمارند؟ آیا نارکاتسی هنگامی که می گوید او گناهکارترین است، در این سخن بی ریاست؟ آری او گناه را با تمامی وجودش حس می کند و سخنان وی صادقانه است. زیرا روح متلاطم وسرگشته این نویسنده عارف مثل چشمه جاری است و نارکاتسی هنگامی که خود را با تمامی گناهان اش در مقابل خدا می بیند، انسانیت زمانه و همه مسیحیان را در وجود خود می بیند.

«این نو کتاب استغاثه و این دیوان ترانه های نوحه آمیز همچون عالمی بر غم های نهان، از شهوات شیطانی همه آدمیان ساکن در پهنه عالم، در همه سنین زندگی پرده بر می گیرد و آنان را مورد خطاب و عتاب قرار می دهد.جمع مسیحیان پراکنده در اکناف گیتی را، آنان را که در دوران شباب اند، آنان که در بلوغ اند و آنان که با ضعف و سستی به پایان عمر نزدیک شده اند.گنه کاران و بی گناهان را، خودنمایان گردن افراشته و معترفان به خطای خویش را، نیک اندیشان وجنایت کاران را، شکستگان و ظفرمندان را، بردگان و فرودستان را، نخبگان و برگزیدگان، متوسطان و آزادگان را، کشاورزان و مالکان را، مردان و زنان، فرمانروایان و فرمانبردارن، بلند پایگان و دون پایگان، مهان و کهان، خاصان وعامان، سواران و پیادگان، شهریان و روستائیان را، شاهان گردن کش را که به کمند مهیب خداوند گرفتار آمده اند و خلوت گزیدگانی را که با فرشتگان دم ساز گشته اند. متقیان پاک باخته را، کشیشان سعادتمند و برگزیده را واسقفان طاهر و پیشوایان مقدس را که من برای برخی از آنان تمنا و استغانه و برای برخی دیگر اندرزهای نیکو از برای دعا و مناجات ساختم و در این کتاب که به قوت روح تو آغازیده ام جای دادم تا خواسته من و آنان با این دعاها شامل رحمت توشود».[۹]

نارکاتسی تصویر دوزخ را همانند جاده پرپیچ وخم نابودی توصیف می کند جایی که رودهایش آتشین اند، جویبارهایش غیر قابل عبور، انبوه ظلمت و تاریکی و مه فوق العاده ای که مانع دیدن است، تالاب نجاست، بحران فراگیر ابدی و یخ بندان شدید، جایی که مجازات ها مطابق گناهان مرتکب شده است. با این وجود می توان گفت که دوزخ برای نارکاتسی بیش از یک واقعیت بزرگ، و یک وضعیت روحی است. و افزون بر این برای نارکاتسی، دوزخ از این دنیا شروع می شود. او غرق در امواج گناهان می شود هنگامی که گناه را در اعماق روح اش حس می کند. زیرا که آن سخن عیسی مسیح که «پادشاهی آسمان در درون شماست» همواره به این نویسنده قدیس یادآوری می کند که به همان ترتیب نیز می تواند دوزخ در درون ما باشد وقتی که از خدا درو می شویم.

نارکاتسی فرهیخته باتوجه به محتوای جان بخش وروح پرور فغان نامه، آن را اثری با قدرت شفابخشی و الگویی برای تربیت می داند. و به همین جهت از خداوند می خواهد آن را این گونه بپذیرد:

«دل های خوانندگان این کتاب را صفا و روشنی بخش. روان هایشان را درمان و گناهانشان را پاک کن. از دین ایشان درگذر و بند معاصی از آنان بگسل. بگذار اشک های انس گرفتگان با این کتاب فوران کند واین کتاب از برای آنان میل توبه ارمغان آورد.

و خداوند به همراه آنان مرا نیز اراده توبه عطا فرما، با سخنان من به قلب آنان دمی مطلوب بدم، استغاثه آنان را با این کتاب هم چون ناله های من بپذیر وبگذار تا پرتو جمال ات در دل هایی که این سرود غم را با محبت پذیرا می شوند بتابد و جای گزین گردد.

اگر چنان است که پرهیزگاران با این کتاب به توروی آرند، مرا نیز از آنان به شمار آر، آنان که از برای تو زنده اند.

اگر این سخنان اشک ندامت از چشمها بیفشانند، آن را بر من نیز ببار.

اگر همراهان با این کتاب رستگار گردند، تو با اراده خویش مرا نیز در جوار آنان مکانی عطا فرما.

ای خدای تعالی اگر سخنان ام ناله هایی از نهانگاه قلب انسانی برآرند، مرا نیز از آنان به شمار آر، آنان که از برای تو زنده اند.

اگر دستی پاک با عطری لطیف ا ز ندر به سوی تو افراشته گردد، بگذار آوای من نیز با دعاهای وی در آمیزد و به تو رسد.

اگر سخنان من با تقاضاهای بی شمار از لبی دیگر برآید، بگذار من نیز به همراه وی دیگر بار روی به تو آرم و خویشتن را وقف نو سازم».[۱۰]

نارکاتسی با کتاب شگفت انگیز فغان نامه به طور حیرت آوری اعماق تاریک روح انسان را آشکار می سازد. و با نگاه عمیق و بسیار ظریف روانشناسانه، دنیای درون انسان را ترسیم می کند. سبک بیان او بسیار متنوع و مخصوص به خود است. استعاره ها، تشبیهات و مقایسه های او زیبا و متاثر کننده اند. از مهارت های بی سابقه کلامی برخوردار است، با واژگان غنی و نثری روان و انعطاف پذیر. ویژگی ای که گاهی کلام را به سوی صعب الفهم بودن سوق می دهد. کلام وی سرشار از خلاقیت های فردی است، به طوری که یک مفهوم را در قالب جملات متفاوت و با کلماتی مترادف بیان می کند.

آنچه می توان با این مطالب مختصر درباره نارکاتسی گفت، این که او به عنوان شاعر عارف نمادگرا، از مفاخر ادبیات دینی ارمنی است. می خواهم این بررسی کوتاه را که به مناسبت هزارمین سالگرد نگارش کتاب فغان نامه نوشته شده است با سخنان ارزشمند محقق نامی و زبان شناس و ادیب بزرگ مانوک آبغیان به پایان برم: «با مطالعه این اثر یک بار دیگر باید تاکید کرد که فغان نامه که به زبان عامیانه دعای نارک یا نارک نامیده می شود، با تخیلی غنی و بیان پراحساس و صادقانه اعتقادات عمیق انسانی، نخستین اثر بسیار زیبا و معجزه گونه ای است که از نظر ملت ارمنی نه تنها معجزه است بلکه مقدس و با قدرت اعجاز است. و قرن های متمادی با اعتقادات مردم، قدرت شفابخش خود را داشته و نه تنها شفابخش روح های دردمند که مداواگر دردهای جسمانی نیز بوده است».

پی نوشت ها :

پی نوشت ها:

Grigor Narekatsi1ـ

۲ـکتاب فغان نامۀ گریگور تارکاتسی، بعد از کتاب مقدس، بزرگ ترین صحیفۀ مقدس کلیسای ارمنی به شمار می رود و اعتقادات ملت ارمنی به قدرت اعجاز آمیز آن در معالجۀ امراض روحی و جسمی موجب شده تا آ را بر بالین بیماران قرائت کرده و زیر سر آنان قرار دهند. (مترجم)

۳ـ نوعی مدیحه سرایی که گریگور نارکاتسی در ادبیات ارمنی ابداع کرده است. (مترجم).

۴ـ تمامی اشعار آورده شده از فغان نامه از ترجمۀ فارسی آن است: گرگوار نارکاتسی، فغان نامۀ گرگوار، ترجمۀ آزاد ماتیان (اصفهان، فردا، ۱۳۸۰).

۵ـ نارکاتسی، همان، ص۹۱ و ۹۲.

۶ـ همان، ص۸۳.

۷ـ همان، ص۳۵ ـ ۳۸.

۸ـ همان، ص۳۹ ـ ۴۰.

۹ـ همان، ص۲۸

۱۰ـ همان، ص۲۹.

منابع:

آبغیان. مانوک، مجموعه تالیفات. جلد سوم، ایروان، ۱۹۶۸.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۶
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید