فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۹
گارنیک درهاکوپیان و مجموعه تصویر دوگانگی
نویسنده : حمیدرضا کرمی
مجموعـة پيشِ رو که با عنـوان « تصويرِ دوگانگي» به نمايـش درميآيد، دو دوره از آثار گارنيـگ دِرهـاکوپيان را شامـل ميشـود؛ کارهاي مشبـک و طبيـعت بيجان. هرچند، مراد از دوره در تقسيمبنديِ آثار او لزوماً به معناي عقيده به عبور هنرمند از نوعي سبک و زبان پس از خاتمه دادن به آن و شروع به اختيار کردنِ شيوه و بياني سراسر متفاوت و جديد نيست. بهعکس، کارنامة چندين دهسالة او نمايانگر کوششي پيوسته در رفت و برگشت ميان درونمايهها و زبان و اسلوبهايي است که در برهههاي زمانيِ مختلف آنها را آزموده و براي خلق آثارش از آنها بهره گرفته است.
چنين رويکردي به او اجازه ميدهد بسته به نيازهاي درونياش که ملهم از شرايط متغير زمان بودهاند، گاه به اثري تکميلشده ـ اما هرگز نمايشداده نشده ـ برگردد، باز در آن تعمق کند، آن را در بستري از الهامها و الزامهاي نو دوباره ببيند و دست به کارِ تغيير دادن و به نوعي خلق دوبارة آن شود.آغاز اولين تجربهورزيهاي هنرمند، که به خلق آثار مشبکِ سيماني منجر ميشوند، به سال ۱۳۵۴ش برميگردد و ترکيببنديهايي با پرترههاي انساني را بازنمايي ميکنندکه از تجمع سطوح شکستة هندسي، با کنارههاي منحني و نرم يا شکسته و خشن، و رنگگذاريهاي درخشان ساخته ميشوند.
اين آثار،که براي اولين بار با اسلوب خراش روي سطوح سيمانيِ کشيدهشده و بر تخته اجرا ميشوند، ادامة تجربههاي پيشين هنرمند با ترکيببنديهاي انتزاعيِ فرمهاي ارگانيک يا هندسي در بافتهاي درهمتنيده هستند که بر روي کاغذ يا بوم اجرا ميشدند. اين تجربهها در سال ۱۳۶۸ش ديگر قالب محکم و پختهاي پيدا ميکنند که تا امروز استمرار مييابد. رويين پاکباز در توصيف اين آثار مينويسد: «…مشبککاريهاي سيماني حاصل تلفيق آگاهانة تجربيات قبلي او هستند. گرايشهاي دوگانه در آثار هنرمند در اين کارها به وحدت رسيدهاند، تأثيرات بيروني از صافي درون گذشته و پالايش يافتهاند. نشانههاي تصويري در الگوي انتزاع خطي مستحيل شدهاند. اگرچه ترکيببنديها بر روال اغلب نقاشيهاي قبلي او در خود بستهاند، به دليل درهمبافتگيِ نگارهها و نقوش، ضرباهنگي آرام يا تند را القا ميکنند، تباين خطوط گرد و سطوح تخت توأم با سايهپردازيهاي سياه ـ سفيد و رنگي، فضاي کار را دوبعدي/ سهبعدي مينمايانند. تأثير تعليق فضايي به نوبة خود بر پوياييِ طرحها ميافزايد.
استتار سطح شيارشدة سيمان در زير رنگهاي مات يا براق، موجب تلطيف بافت زمينه ميشود که با کليت کار جور درميآيد». آثار مشبکي که در اين نمايش به تماشا گذاشته ميشوند، براي اولين بار نمايانگر جنبة کمتر ديدهشدهاي از ظهور و جلوة حروف و خط به مثابة نماد در کارهاي هنرمند هم هستند. چنين رويکردي به نمادگرايي که پيشتر به شکل تنيده شدنِ نشانههايي از اشيا يا اعضا و اندام انساني در بافتار و طرحي درهمپيچيده در اين آثار نمود پيدا ميکرد، اکنون به صورت پراکندگيِ حروف در ترکيببنديهاي مشابه پي گرفته ميشود، که گاه تنها حروف به خوديِ خود بيآنکه واژهاي ـ و به تبعِ آن، معنايي ـ را برسانند مينماياند تا به نقش نمادين زبان اشاره کند و گاه معنا و دلالت صريح واژهاي چون «پوچ» را به قصد دعوت به تأمل در آن بستر برجسته ميسازد. خود هنرمند در اشاره به خاستگاه اين اسلوب خاص مينويسد: «کار با سيمان و به روش حکاکي در ادامة همان تأثيرات دوران کودکي بود که خطوطي را با ناخن روي شيشة يخزدة پنجرة اتاق ميخراشيدم و از ميان خطها ناگهان اشکال طبيعي و متنوع ظاهر ميشد. البته، تجربههاي عملي در زمينههايي چون گچبري، کاشيکاري، تذهيب، حکاکي روي لينولئوم و پلاستوفوم و چوب هم در انتخاب سيمان براي کارم بسيار مؤثر بود».
نقاشيهاي طبيعت بيجانِ هاکوپيان ادامة دلبستگي ديرپايي است که از سالهاي آغازين حيات حرفهاياش با او همراه بوده. ترکيببنديهاي چشمنواز او از آرايش اشيا (سازها، گلها، گياهان، گلدانها، ميوهها، و ظرفها) که با همان اسلوب آشناي خراش و رنگگذاري روي سطح سيماني اجرا ميشوند، مضمون و درونمايهاي تکرارشونده در تمام اين سالها بوده است.
به نظر ميرسد براي نقاشي که از آغاز در بازنماييِ سوبژکتيو جهاني که در گذر از صافيِ ذهن او به قوارة نقشاندازيهاي انتزاعي درميآيد، تأکيد و تأمل بر تنش ميان عناصر کلاسيک طراحي و ترکيببنديِ هندسي را جست و جو ميکند، چيدمان اشيا از اين دست در نقاشي، بازگشت به لذت ساده و بيواسطة نگاه به چيزها باشد. در اين تابلوها، که هميشه موضوع در آنها در نوعي ترکيببنديِ کانوني جاگير ميشود، سادهسازيِ اشيا بيآنکه به مرز انتزاعيسازي برسد و آنها را بدون بُعد بنمايد، رخ ميدهد. نرميِ نقاشانه در پرداخت و رنگگزيني و رنگگذاريِ اثر در تضاد با سطوح تخت و دورگيريهاي بارز، موجب پويايي و پديد آمدن انرژي بصري در سطح اثر ميشود که به رغم ايستاييِ معمولِ سوژهها در نقشِ اشيا، چشم بيننده را به گردش در جاي جايِ اثر دعوت ميکند. او گرچه در تجربهها و جست وجوهايش وامدار هنر مدرن غربي بوده و از شيوههاي خلق فضاي تصويريِ فرادستآمده از کوبيسم و اکسپرسيونيسم در پرداخت شکل و رنگ بهره برده اما در درآميختنِ اين دستاوردهاي نو با ميراث رسيده از پيکرنگاريِ قديم ايراني و نقشاندازي و تزيينگريِ ارمني، زبان و بيان خاص خود را پرورده است.
پی نوشت: چاپ شده درکاتالوگ نمايشگاه «تصوير دوگانگي»، « آثار گارنيک دِرهاکوپيان»، نگارخانة آريا، ۲۰ دي تا ۴بهمن ۱۳۹۸.