فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۹ و ۹۰
گئورک آساطوریان
نویسنده: آرا آوانسیان
به بهانه انتشار ترجمه ارمنی کتاب زیبا صدایم کن اثر فرهاد حسن زاده در ایروان
یاد و خاطره ایران و حال و هوای عمیقترین و نهانیترین لایههای روح هر ارمنی ایرانی مهاجر، همانند هر ایرانی مهاجر دیگر، گرمایی میبخشد برخاسته از حس خاطرهانگیز شیرین و غمناک. این حس بین همه انسانهای دورمانده از زادگاه خویش مشترک است. ‘
سخن از آنهایی است که در سالهـای دور، از ایـران به سرزمیـن اجـدادی خـود ـ محـبوس در پسپـردهای آهنـین، که امروزه فرو ریخـته ـ مهاجـرت کردند و تنها وسیلـهای که برای تماس با خویشاوندان به جـا مانـده خود در ایران داشتند نامههـایی بـود کـه با شش ماه تأخـیر به مقصـد میرسید.
بارقهای از این شعله به نهانخانه روح گئورگ آساتوریان نیـز گـرما بخـشیده. او، کـه مترجـمی پرکار و صاحب اعتبار در جمهوری ارمنستان است، در ۱۳۳۴ش/ ۱۹۵۵م در تهـران متـولد شـد. پس از اتمام تحصیلات ابتدایی، در مدرسه نائیری محله زرکش تهران در دوازده، سیزده سالگی همراه والدینش به ارمنستان شوروی کوچ کرد و در شهر گیومری (لنیناکان آن سالها)، ساکن شد. او سالها بعد، در آن دیار به معرفی ادبیات معاصر و گاه کلاسیک فارسی روی آورد.
آخـرین کـار آساتوریـان ترجـمه زیبـای کتاب زیبـا صدایـم کـن اثر فرهـاد حـسنزاده، نویسنـده صاحبقلـم در حـوزه ادبیـات کـودک و نوجـوان، است کـه سال قبـل به همت مؤسسه بینالملی گرانت (حق نشر مترجمان) در ارمنستـان منتشر شد.
رونمـایی از ترجـمه ارمنـی کتـاب زیبا صدایم کـن در ۲۹ آبـان ۱۳۹۸ش، در سـرای اهـل قلـم تهــران صورت گـرفت. نویسنـده و مترجـم این کتـاب مـوفق به دریافـت جـایـزه نقـدی مـؤسسـه گـرانـت شـدند. ایـن مـراسـم بـرای رونـمـایی از کتـابهـای تـرجـمه شـده از ادبیـات فارسی ویـژه کودکان و نوجوانـان به زبانهای اقلیتهـای ایرانی، که در دیگر کشورها نیـز تکلـم میشوند، مانند ارمنی، ترکی، عربی و… برگزار شد.
همچنـین، جایزه مراسم انتخـاب مترجم محبوب من (در بخش مترجمان خارجی زبان)، در ۲۴آبان ۱۳۹۸ش، در فرهنگسرای اندیشه در تهران، به طور مشترک به آساتوریان و یک خانم مترجم لهستانی تعلق گرفت. این جایزه به مترجمان ایرانی خارجیای داده میشود که آثار فارسی را به زبانهای دیگر و یا بالعکس، ترجمه میکنند.(۱)
کتابهایی که آساتوریان در زمینه ادبیات کودکان و نوجوانان به زبان ارمنی ترجمه کرده و در ارمنستان منتشر شده، به قرار زیر است:
ـ سه سیب، مجموعه قصههای کودکان.
ـ کلیله و دمنه.
ـ داستانهای عامیانه ایرانی، گـردآوری و ترجمـه صد قصـه ایرانی به زبان ارمنـی. این کتاب برنده جایـزه کتـاب سال خـارجـی از سـوی جمهوری اسلامـی ایران در رشته کتـب بیـنالمـللی شد و مترجـم جـایزهاش را از دست رئیـسجمـهور وقـت ایـران، آقـای احمـدی نژاد، دریافت کرد.
ـ هفـت رؤیای یـک کلاغ، منتخـب قصـههای کودکان از نویسندگان معاصر ایرانی.
ـ زیبا صدایم کـن، اثر فرهـاد حسنزاده. گفتنـی است که این اثر جزو شش کتاب منتخـب نامزد دریافت جایزه بینالمللی هانس کریستین آندرسن ( جایزه نوبل ادبیات کودکان) قرار گرفته است.
ـ مثل همه عصرها و یک روز مانده به عید پاک. اثر زویا پیرزاد.
همچنین، ترجـمه رمان مشهور پرنـده من و مجمـوعه داستانحتی وقتی می خندیم، اثر فریبا وفی، نویسنده معاصر ایرانی، در حالحاضر از سوی انتشارات ادیت پرینت، در ایروان در شُرف انتشار است.
آساتوریان آثاری را نیز از نمایشنامهنویسان معاصر ایرانی از جمله محمد چرمشیر و علیرضا نادری و دیگران ترجمه و منتشر کرده است.
پیش از پرداختن به دیگر فعالیتهای ادبی گئورگ آساتوریان، خاطره سالهای دور وی را درباره شروع ترجمه از فارسی به ارمنی بازگو میکنیم:
گئورگ در نوجوانی در شهر خود پسرکی غریب بود. با اینکه در کشوری با مردمانی همکیش و همزبان خود زندگی میکرد، دیار جدید برایش ناآشنا بود. در دبیرستان، همراه همکلاسیهایش، که بیشترشان ایرانی و همسن و سال خود او بودند و همگی در تب عشق به فوتبال میسوختند، تیمی به نام ساسون تشکیل داد. ساسون نام منطقهای بود که مردمش به مبارزات آزادیخواهانه شهرت داشتند. طبیعی است که این نام، بنا به ملاحظات سیاسی آن سالها، چندان باب میل مسئولان آموزشی تابع مسکو نبود. او خود درباره این سالها میگوید که «پسران همکلاسیام درباره دختر محبوب خود شعرهای کودکانه میسرودند ولی من در آرزوی کاشتن گل در دروازه حریف، آرام و قرار نداشتم».
روزی از روزهای سال۱۹۷۰م مهاجری تازهوارد از تهران، که از آشنایان نزدیک گئورگ بود، به دیدار خانواده او آمد و یک شماره از مجله جوانان چاپ تهران را برای او سوغات آورد.آن سال (۱۹۷۰م)، مصادف بود با بازیهای جام جهانی فوتبال در مکزیک و پله، ملقب به «سلطان فوتبال»، در این دوره از بازیهای جام جهانی میدرخشید. توجه گئورگ به گزارش مفصلی درباره پله که در آن شماره به چاپ رسیده بود، جلب شد. پس از رفتن مهمان، ترجمه مقاله را شروع کرد.یک ضرب آن را به پایان رساند و بدون بازخوانی و اصلاح، آن را برای مجله جوانان آوانگارد در ایروان پست کرد. آوانگارد در آن سالها شمارگانی حدود صد هزار نسخه داشت و محال بود نوشته یک محصل پانزده ساله را چاپ کند. دو هفته بعد، ترجمه گئورگ با عکس و توضیحات در دو صفحه وسط مجله چاپ شد. از آن روز، زندگی گئورگ از زمین فوتبال به حوزه ادبیات تغییر مسیر داد.
آساتوریان میگوید که « زمانی که از ایران رفتم سطح آگاهی کودکانه من بر پایه اطلاعاتی بود که از کیهان بچهها و اطلاعات کودکان اندوخته بودم. در دوره تحصیلات دانشگاهی خود در ارمنستان، با فرهنگ و آثار فرهیختگان ایرانی آشنا شدم و به مطالعه ادبیات فارسی پرداختم».
او پس از اتمام دبیرستان از گیومری به ایروان رفت و در رشته زبان و ادبیات ارمنی، با گرایش مترجمی، در دانشکده زبانشناسی دانشگاه دولتی ایروان مشغول تحصیل شد. پس از پایان دوره تحصیل به روزنامهنگاری روی آورد. او طی چهل سال تقریباً در کلیه نشریات چاپ ایروان قلم زد.
آساتوریان مـدتی نیز سردبیـر بخـش سیاسی ـ اجتماعی رادیو بود. پس از استقلال ارمنستان، به مدت ۲۲سال به خدمت ارتش در آمد و سالها عهدهدار سمت معاونت سردبیری نشریه ارتشی زینوُر(سرباز) شد. همزمان با خدمت نظامی شروع به تدریـس در رشتـه زبان و ادبیات فـارسی در کـرسی ایرانشناسـی دانشکـده شرقشناسـی کـرد. وی در حـالحاضـر هـمیـن سمـت را در دانشـگاه اسلاونـیک ارمنستـان به عهـده دارد. آساتوریان در معـرفی ادبیات معاصر ایران به قشر کتابخوان ارمنستان، نقشی بسزا داشته است.
در نتیجه تلاش فراوان آساتوریان آثاری از نویسندگان معاصر ایران، در حوزه ادبیات داستانی کودکان، به کتابهای دبستانی ارمنستان راه یافته. در سالهای اخیر، دانشآموزان کلاس ششم ابتدایی در ارمنستان در دروس خود با حماسه آرش کمانگیر آشنا میشوند. شاید، ارمنستان تنها کشور مسیحیای باشد که دانشآموزان آن از کودکی با ادبیات فارسی آشنا میشوند. از این رو، شنیدن سخن درباره پیشینه و فرهنگ مشترک این دو ملت روح آساتوریان را آکنده از شوق میکند .
ترجمه شاهنامه به نثر ارمنی
در ادامه، بخـشهایی از گفـتوگـوی اسفندیار کیانـی با گئورگ آساتوریان در هفتهنامه امرداد را بازنشر میکنیم :
« …آساتـوریان اما از چهار سال پیش برگردان و بازنویسی کامل شاهنامه به نثر ارمنی را در دست دارد. بنا به گفته وی مردم ارمنستان شاعران کلاسیک ایران را به خوبی میشناسند. در آنجـا کسـی نیـست کـه شاهنامـه را نشناسـد و نـام فـردوسی را نشنیـده باشد. حتـی، ارمنیان نام فـردوس یا تهمینـه را برای فـرزندان خود بر میگزینند.
… دهها تن از دانشمندان ارمنی هستند که شاهنامـه را به زبـان مـا برگـردان کـردهاند امـا تنـها داستـانهـا و بخـشهایـی از شاهـنامـه را. بهتـرین و مفـصلترین آن برگردان سرگئـی اومـاریان است، به نظم بسیار زیبا. اما چـند داستان از شاهنامه است نه همـه شاهنامه. برگردان مـن به نثـر است. شاعـر نیستم که ترجـمهام را به نظم درآورم. هم اکنون، شاهنامه چاپ مسکو و شاهنامه چهارجلدی اتابکی را پیش رو دارم که آنها را با نثرگردانیها میسنجم و به ارمنی ترجمه میکنم. کار سنجش بسیار زمانبر است.
… ریشههای فرهنگی ایران و ارمنستان یکی است. یکی از دانشمندان زبانشناس ارمنی به نام هراچیا آجاریان، در بیش از هفتاد سال پیش، همه واژهها و بیتهایی را که در سراسر شاهنامه آمده و با تاریخ ارمنستان پیوند دارد بیرون کشیده و در کتابی جداگانه چاپ کرده است. آن جایی که آجاریان شاهنامه را برگردان کرده در ترجمه خودم با واژگان پررنگ میآورم تا همه بدانند که او چه کوشش ارزندهای کرده و ارزش کار او را بشناسند.
… هنگامی که رسیدم به آن بخش از شاهنامه، که رستم کشته میشود، کارم را برای نیم سال کنار گذاشتم. چون نمیتوانستم از رستم جدا شوم. به خودم گفتم شاهنامه من به پایان رسید. آخر فردوسی چگونه میخواهد شاهنامه را بدون رستم ادامه بدهد؟ زمان برد تا توانستم کارم را از سر گیرم».
پینوشتها:
جایزه اول بخش مترجمان ایرانی به آندرانیک خچومیان،مترجم پرکار ایرانی،تعلق گرفت.
منابع :
«مصاحبه با گئورگ آساتوریان». آزگ. ۶ دسامبر ۲۰۱۹/۵ آذر ۱۳۹۸.
«اخبار فرهنگی: پنج کتاب ایرانی در فهرست کتابخانه مونیخ». سایت برنامههای برون مرزی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. ۲۲ نوامبر ۲۰۱۶/۵ آذر ۱۳۹۵.
اخبار فرهنگی. ۲۵ نوامبر ۲۰۱۹/۴ آذر ۱۳۹۸ .
«جشن ادبیات و همبستگی». گئورگ آساتوریان. مجله ادبی ارگان انجمن نویسندگان ارمنستان.۲۷ ژانویه ۲۰۲۰/۷ بهمن ۱۳۹۸.
«مصاحبه با گئورگ آساتوریان مترجم ادبیات فارسی به ارمنی». آلیک. ۲۴ نوامبر۲۰۱۹/۳ آذر ۱۳۹۸.