فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۱

کارا کلیسا یا قره کلیسا – بررسی ریشه شناسی

نویسنده: جامی شکیبی گیلانی

بنا بر فلسفهٔ وجودی و خط مشی فصلنامهٔ پیمان، باب مناظره برای دستیابی به حقایق فرهنگی همیشه باز بوده است.

نوشتار ‹‹کاراکلیسا یا قره کلیسـا، بررسی ریشه شناسی›› به قلم محقق و دانشمند بزرگ، پزشک جامی شکیبی گیلانی، بازنگاهی است به مقاله ای تحت عنوان ‹‹کارا کلیسا یا دیرقلعهٔ تادئوس›› نوشتهٔ مهندس گلناز عدل چاپ شده در شمارهٔ ۲۹ این فصلنامه.

خواننده این نوشتار به سادگی پی به نقش و اهمیت مناظره، گفت و گو و جستار در ریشه های فرهنگ خواهد برد.

تفاوت ساختاری زبان ها و مشکلات آواشناسی (phonetic)، استفاده از حروف زبان های دیگر چون لاتین را در بررسی ریشه ها الزامی کرده است.

برای ادای کامل کلام، متن اصلی نوشتار به زبان انگلیسی را در صفحات پایانی این شماره به چاپ رسیده است. باشد که چاپ متون انگلیسی مقالات سنگین، خوانندگان انگلیسی زبان فصلنامه را جوابگو بوده باشد.

پیمان

بازگشت به گفتار ‹‹کارا کلیسا›› نوشتهٔ گلناز عدل که در فصلنامهٔ پیمان (۲۰ ـ ۲۹؛۲۹ :۱۳۸۳) به چاپ رسید؛ نویسنده کوششی باارج کرده است، اما در آنجا که می نویسد ‹‹کارا در زبان آذری که مردم آذربایجان قبل از استیلای ترکان به آن تکلم می کردند و شاخه ای از زبان های تاتی و هرزنی [horzeni] که منشعب از زبان پهلوی است معنای بزرگ و جامع می دهد. اما از قرن هشتم هجری کارا تبدیل به قره شده و بنای مذکور را قره کلیسا نامیدند که درست نیست و صحیح آن کارا کلیسا است››، لغزشی پیش آمده که در خور بررسی است.

بررسی ریشه شناسی (etymologic) واژهٔ ‹‹کارا›› این پرسش را پاسخ می دهد. هم ‹‹کارا›› و هم ‹‹قره›› درست اند. هر دو به مینی (maini) (معنی) ‹‹گران و سنگین و بزرگ و ارجدار (مهم)›› می باشند. نخست باید چند سامان (قانون) ریشه شناسی را دانست. در اینجا ما به همین اندک بسنده می کنیم:

۱- واکی ها (vowel) (حروف با صدا) می توانند جای خود را به هم بدهند.

۲- وات (vat) (letter) حرف k می تواند q (غ یا ق) یا x (خ) یا g (گ) گردد.

۳- وات r می تواند l گردد.

هر دو واژه ایرانی بوده و هر دو از ریشهٔ هندو اروپایی شکافته اند و ما در زیر این داستان را بیشتر روشن می کنیم.

گرچه گلناز عدل از سیداحمد کسروی در فهرست آبشخورهای (references) (مرجع های) گفتار خود نام برده است، اما آن چه را که کسروی بیش از هشتاد سال پیش دربارهٔ ‹‹قره›› نوشته بود، یاد نکرده است. کسروی گرچه با دانش ریشه شناسی آشنایی فنی نداشت، اما در زمینهٔ زبان پارسی کوشش های ارجدار کرده و بسیاری گرفتاری ها را از میان برداشته است. دربارهٔ ‹‹قره›› او دو واژهٔ ‹‹قره چمن›› و ‹‹قره باغ›› را پیش می کشد و می پرسد: ‹‹کدام چمن سیاه تواند بود و کدام باغ سیاه است؟›› سپس از روی سامان های semantic reconstuction می گوید که قره ‹‹ایرانی است و به مینی “بزرگ” است. پس قره چمن “چمن بزرگ” است و قره باغ، “باغ بزرگ” است» (NKZZP) و در این زمینه داوری بسیار درست و هوشمندانه کرده است.

اکنون از دیدگاه فنی وریشه شناسی در زیر مینی واژه های ‹‹کارا›› و ‹‹قره›› را می دهیم.

باز گردیم به واژهٔ ‹‹گران» (EDPL) این واژه (geran/garan)به مینی ‹‹سنگین پربها دشوار سخت›› است geran )پهلوی) ـــ در اوستایی , gouruکه خود شکافته از واژهٔ اوستایی , garuاست. نیز (grana گویا پارسی باستان) بسنجید با (golem روسی و بلغاری) به مینی ‹‹بزرگ و بلند یا برز.›› نیز با واژهٔ (سربوکروآت Serbocroatian) (بزرگ)از یک ریشه است. ریشهٔ واژه gueruبه مینی (گران ـــ سنگین) (heavy) است.

Guruh (سنسکریت)(گران سنگین ارجدار) garima(سنسکریت)(سنگینی گرانی) و گران (پارسی نو) (یونانی) (وزن) و (یونانی) (گران سنگین) gravis (لاتین) (سنگین گران )

Goura (کردی) (ارجدار بزرگ) (JGS)

Guru (سنسکریت) gurvi (ستای برتر) (comparative) نیز، gariyas (ستای برترین) (superlative) نیز gariwta (سنسکریت) ۱. گران سنگین؛۲. بزرگ؛ ۳. ارجدار بزرگ؛ ۴. سخت دشوار؛ ۵. بزرگ ـ بیش از اندازه ـ درشت؛ ۶. سنگین ـ دشگوار وdowgovar) (indigestible))؛ ۷. برمنش (EDPL) (JGS).

اکنون واژه های زیر را که همگی از یک ریشه شکافته اند میآوریم.

کارا= قره=قل=کل=خر=گل،kara=qara=qol=kal,xar=gol همگی به مینی ‹‹بزرگ گران سنگین ارجدار›› هستند. به بالا باز گردید. اکنون به نمونه های زیر بنگرید:

قره: قره چمن (چمن بزرگ) ـ قره کلیسا (کلیسای بزرگ و ارجدار) ـ قره باغ (باغ بزرگ) قره نی (نی بزرگ نه سیاه) قره ترکی نیست. ایرانی است و قرهٔ ترکی (سیاه) از ریشه ای دیگر است و تنها ریخت آن بختکی به قرهٔ ایرانی همانند است.(JGS)

قل (بزرگ سنگین درشت): قلچماق (دارای چماق بزرگ از این رو ستمگر و زورگو)

غول: چون غول پیکر غول آسا غول تشن (qultawan).

غر ـ (herniated)(دارای فتق) غری (hernia) (فتق) (چیزی گران سنگین و بزرگ)

کل ـ: کلفتار(kalfatta r)=کل = بزرگ+ فتار (بر کسی افتندهattacker ) (big attacker) (بزرگ بسیار حمله کننده)

گل (سنگین بزرگ): گلدسته (منار بلند در مزگت (mazget) (mosque) و مانند آن) و آن چیزی همانند دست است بزرگ و گران.

گلبانگ= گلبام: بانگ و بام آواز بلند (چون برای فراخواندن مردم به نماز)

خر ــ: خرگوش (دارای گوش بزرگ) خرپول (دارای پول فراوان) خرپا (ستون بزرگ نگهدارنده در ساختمان) خرمگس (مگس درشت) و خرچنگ (دارای چنگ های درشت و بزرگ)

هوده (conclusion): واژهٔ ‹‹کارا›› و همچندان آن مانند ‹‹قره›› ایرانی بوده و هر دو به مینی ‹‹بزرگ گران سنگین و ارجدار›› است. واژهٔ ‹‹کاراکلیسا›› یا ‹‹قره کلیسا›› ترکی نیست و به مینی سیاه نمی باشد. این یک پدیدهٔ بختکی است که ریخت ‹‹قره›› ترکی در اینجا همانند ‹‹قره›› پارسی گشته است و از این رو در برخورد folk etymology با آن چنین گمان می رود که واژهٔ ترکی به کلیسا چسبیده است که درست نیست.

برای فهرست واژه های کوتاه شده و نیز آبشخورها به گفتار انگلیسی بازگردید.

برای درست خوانده شدن واژه های پارسی از دبیرهٔ (الفبای)آوایی زیرکمک گرفته شده است:

A را چون ا در ابر بخوانید.

و A را چون آ در آب بخوانید.

B را چون ب در برف بخوانید.

C را چون چ در چرم بخوانید.

D را چون د در دام بخوانید.

‘D را چون ذ در ذال(تازی) بخوانید.

E را چون ا در امروز بخوانید.

F را چون ف در فردا بخوانید.

G را چون گ در گرگ بخوانید.

H را چون ه در هر بخوانید.

I را چون ی در سیب بخوانید.

J را چون ج در جام بخوانید.

K را چون ک در کام بخوانید.

L را چون ل در لب بخوانید.

M را چون م در مادر بخوانید.

N را چون ن در نام بخوانید.

O را چون ا در اردک بخوانید.

P را چون پ در پدر بخوانید.

Q را چون ق در قرمز بخوانید.

R را چون ر در رام بخوانید.

S را چون س در سیب بخوانید.

T را چون ت در توت بخوانید.

‘ T را چون ث در ژلث(تازی) بخوانید.

U را چون و در بود بخوانید.

V را چون و در ونک بخوانید.

W را چون ش در شش بخوانید.

X را چون خ در خام بخوانید.

Y را چون ی در بیا بخوانید.

Z را چون ز در زود بخوانید.

‘ Z را چون ژ در ژاله بخوانید.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۱
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید