فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۶

چگونگی شکل گیری احزاب ارمنی

نویسنده:  تورج خسروی

فعالان سیاسی ارمنی پس از تشکیل انجمن‌های مختلفی از جمله ((یرگوتیونی میوتیون))، ((باری نپاتاک انکروتیون)) و غیره این ‌بار برای وحدت بخشیدن به فعالیت های خود و انسجام بیشتر به فکر تشکیل احزاب افتادند تا بتوانند قدم‌های مؤثرتری را در این راستا بردارند.

اولین حزب سیاسی که در میان ارمنیان به وجود آمد حزب آرمناکان ها[۲] بود که در ۱۸۸۵م، در وان، به دست عده ای از افراد تحت تعلیم مخیتار پورتوگالیان[۳] از جمله گریگور اودیان، گریگور عجمیان، روبن شاتاووریان، مخیتاریچ ترلمزیان و دیگران تأسیس شد.[۴]

اعضای این حزب در ابتدا اندک بودند اما پس از کشتارهای۱۸۹۰م تعداد آنها به ۱۵۰ گروه دوازده نفری رسید. حزب شعباتی نیز در تارون (موش)، ترابوزان، استانبول، قفقاز و ایران تأسیس کرد. اعضای حزب به دو دستۀ فعال و حامی تقسیم می شدند. تفاوت آنها در این بود که فعالان از لحاظ مالی کمک می کردند و تابع تصمیمات و مقررات حزب بودند اما حامیان هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی به حزب کمک می کردند اما تابع قانون و مقررات حزب نبودند. [۵]

آنها در ابتدا، که هنوز سازمان یافته نبودند، می خواستند نخست از طریق تعلیمات فرهنگی، سیاسی و نظامی مردم ارمنی را برای قیام آماده سازند و سپس دست به انقلاب زنند زیرا به قول خودشان ((ساختمان باید بروی خاک سفت بنا شود نه در هوا)). [۶] همچنین افکار، برنامه ها، و بیانیه های این حزب در روزنامۀ آرمینیا، به سردبیری مخیتار پورتوگالیان، در مارسی فرانسه منعکس و برای مشترک ها فرستاده می شد. صفحات روزنامۀ فوق الذکر مملو از مطالب تسلی بخش برای خوانندگان بود اما این روزنامه هیچ گاه ارگان رسمی حزب آرمناکان نشد. [۷] با وجود این باید گفت که اهداف کلی حزب آرمناکان، که در واقع بیانیۀ آنها به حساب می آمد، به دلایل سیاسی آشکارا اعلام نمی شد و تا ۱۹۰۷م نیز به چاپ نرسید اما روزنامۀ صدای وطن[۸] در شمارۀ ۲۸ (۱۹۰۷م) خود آن را به چاپ رساند که خلاصه ای از برنامه ها و اهداف آنها به شرح زیر بود:

((واجب است علیه استبداد ترکان به پاخیزیم و آنها را از طریق انقلاب ساقط کنیم چون در این صورت است که می توانیم خودمان را اداره کنیم. بین طبقات و اصناف نباید هیچ گونه تبعیض و اختلافی وجود داشته باشد چون این اختلافات جنبش ارمنی ها را سست می سازد و از کارایی آن می کاهد.

آرمناکان ها باید از ایجاد تظاهرات، اعتراضات، هرج و مرج های بی موقع و همچنین از انجام ترور، جز در موارد استثنایی، احتراز ورزند.

حزب باید رهبر و سازمانی مرکزی داشته باشد و با نمایندگان دیگر ناحیه ها و بخش ها ملاقات و جلسات برگزار کند همچنین زمان جنبش های عمومی را تشخیص دهد.

حزب باید روزنامۀ آرمینیا را از لحاظ مادی و معنوی حمایت کند اما مدیر مسئول آن هیچ گونه مسئولیتی در عملیات اجرایی و مالی حزب نخواهد داشت.

اگر مردم جنوب یعنی کردها، ترک ها و دیگران به رشد فکری رسند و پیشنهاد همکاری با ارمنیان را دهند باید با آنها همکاری کرد چون آنها فرزندان این حکومت هستند ولی با این تضمین که بعد از موفقیت با هم حقوق مساوی داشته باشیم)). [۹]

همان طوری که ملاحظه می شود هدف این حزب آزاد ساختن ارمنستان غربی و استقلال آن از طریق انقلاب است. اگرچه در این بیانیه حرفی از ارمنستان غربی به میان نمی آید اما از آنجایی که فعالیت حزب در شهر وان از ایالت واسپوراکان عثمانی بوده است می توان احتمال داد که آنها ابتدا قصد داشته اند ارمنستان غربی را آزاد و سپس در آینده کشور ارمنستان مستقل را، با دعوت از تمامی ارمنیان شرقی و غربی، تأسیس کنند. دیدگاه اعضای این حزب معتدل بود و آنها احساس می کردند که می توانند بدون استفاده از خشونت و تظاهرات و تنها از طریق فعالیت های فرهنگی مردم را برای انقلاب آماده سازند و به اهداف خود رسند.

دومین حزبی که خود را مدافع حقوق پایمال شدۀ ارمنیان احساس و فکر می کرد برای رسیدن به آزادی برنامه ها و دستورالعمل های پیشرفته تری نسبت به آرمناکان ها دارد هنچاکیان[۱۰] بودند. این حزب در اوت ۱۸۸۷م، در ژنو، تشکیل شد اما تا ۱۸۹۰م دارای یک نام رسمی نبود تا آنکه سرانجام به نام حزب سوسیال دموکرات هنچاکیان شناخته شد و شعباتی در مناطق مختلف عثمانی از جمله استانبول و سیلیسیه تأسیس کرد. بنیان گذاران این حزب آوتیس نظربگیان، مریم واردانیان، گِوُرگ قاراجیان، روبن خان آزات و دیگران بودند. آنان از ارمنیان روسیه بودند که هیچ گاه تحت لوای عثمانی زندگی نکرده بودند اما نسبت به اوضاع ارمنیان عثمانی بی تفاوت نبودند. [۱۱] این حزب اولین حزب سوسیالیست در عثمانی محسوب می شد که تمامی مؤسسان و نظریه پردازان آن مارکسیست بودند. [۱۲]

اعضای حزب هنچاک، در ۱۸۸۱م، اهداف خود را در روزنامۀ هنچاک[۱۳] اعلام کردند. مهم ترین اهداف آنها به شرح زیر بود:

((جماعت انسانی به دو طبقۀ کاپیتالیست و پرولتاریا تقسیم می شود. اکثر سرمایه در دست کاپیتالیست هاست و پرولتاریاها از آن محروم هستند که نیاز است از طریق انقلاب وسایل تولیدی را عمومی و دست استثمارگران را از آن کوتاه و جامعه ای جدید بر اساس واقعیات اقتصادی و عدالت سوسیالیستی تأسیس کنیم. حزب قبل از هر چیز باید ارمنیان عثمانی را، که وضعیتی بدتر از روسیه و ایران دارند، از طریق شورش جدا ساخته و استقلال ملی ارمنیان غربی را فراهم سازد که این اولین هدف آنهاست.

تأسیس مجلس مؤسسان دائمی، که تمام طبقات اجتماع در انتخاب نمایندگان آن شرکت کنند. آزادی کامل مطبوعات، سخنرانی ها، اجتماعات، سازمان ها و انتخابات.

استقرار نظام معین مالیات بردرآمد و نیز نظام آموزش اجباری همگانی. تظاهرات علیه حکومت، سرپیچی از پرداخت مالیات، ترور آقاها، خیانتکاران ملی و مأموران حکومتی و شخصیت های خطرناک ارمنی که در دستگاه دولت کار می کنند. به علاوه مناسب ترین زمان برای برپا کردن آشوب عمومی هنگام اشغال عثمانی به دست کشوری دیگر است)). [۱۴]

همچنین در این برنامه قید شده بود که به دنبال کسب استقلال ارمنستان عثمانی جنگ ها همچنان ادامه یابند تا دامنۀ انقلاب به ارمنستان روسیه نیز کشیده شود و در نتیجه، یک جمهوری مردم سالار متشکل از ارمنستان روسیه و عثمانی به وجود آید.آنگاه باید به سوی هدف نهایی حزب هنچاک، که عبارت است از جامعه ای سوسیالیستی برای تمام بشریت، شتافت. [۱۵]

حزب هنچاک تنها حزب سیاسی ارمنستان در قرن نوزدهم بود که نه تنها خواستار استقلال و جمهوری متحد برای ارمنیان بلکه خواهان حکومتی سوسیالیستی برای مردم سرتاسر جهان بود که البته اهداف و برنامه های آنها تحت تأثیر حزب نارودنیک های[۱۶]روسی بود و این مسئله عجیب به نظر نمی رسید زیرا تمام اعضای آن حزب یا در روسیه به دنیا آمده بودند یا در دانشگاه های آنجا تحصیل کرده بودند و همگی با ایدئولوژی انقلابی های روسیه آشنایی داشتند. [۱۷]

اما پس از مدتی هنچاک ها از خیال بافی های حزب نارودنیک ها امتناع ورزیدند و مجبور شدند که بورژوازی را قبول کنند چون حکومت عثمانی دیگر از نظام فئودالی در آمده و وارد نظام بورژوازی و سرمایه داری شده بود. به علاوه روستاییان ارمنی نیز آمادگی پذیرش افکار و اندیشه های سوسیالیستی را نداشتند. [۱۸] همچنین پس از کشتارهای سال های نود[۱۹] قرن نوزدهم میلادی در بین اعضای حزب هنچاک دو دستگی و اختلاف آرا به وجود آمد و ارمنیان نیز تا حدود زیادی از آنها روی برگردانند. هنچاک ها برای خارج شدن از این بحران، در ژانویۀ ۱۸۹۶م، در لندن، تشکیل جلسه دادند و دربارۀ هدف حزب و روش های رسیدن به آن به بحث و گفت و گو نشستند. تعدادی از آنها می خواستند از این پس از تظاهرات و جنگ امتناع ورزند زیرا اظهار می‌کردند که این مسئله فقط به ارمنی ها ضربه می زند و باید فوراً آن را متوقف و مردم را برای شورش عمومی آماده ساخت.

همچنین آنها خواهان این بودند که کلمۀ سوسیالیزم را از برنامۀ خود حذف و هنچاک ها را حزب ملی ارمنی بنامند. دلیل این خواستۀ آنها این بود که اولاً، کشورهای اروپایی با احزاب سوسیالیست دشمن هستند و به ارمنی ها کمک نمی کنند. ثانیاً، با امید بستن هنچاک ها به سوسیالیست ها مسئلۀ ارمنیان کاملاً از بین می رود. [۲۰]

بنابراین، دیری نگذشت که حزب به دو دستۀ هنچاک ها و نوهنچاک ها تقسیم شد که این اختلاف آرا آنها را به شدت تضعیف کرد و هنچاک ها دیگر نتوانستند کمر راست کنند. پیش از ایجاد این دو دستگی در میان هنچاک ها حزبی دیگر، در ۱۸۹۰م، در تفلیس و در خاک روسیه شکل گرفت به نام فدراسیون انقلابیون ارمنی[۲۱] یا به اختصار داشناکسوتیون. این حزب بر خلاف هنچاک ها موقعیت مستحکمی در میان ارمنیان به دست آورد. اعضای این حزب از طبقات مختلف ارمنیان قفقاز، کارگران، نارودنیک های قدیمی، هنچاک ها و دیگران بودند و به همین دلیل آن را فدراسیون نامیدند. رهبری این حزب را کریستاپور میکائیلیان و سیمون زاواریان بر عهده داشتند[۲۲] اما از آنجایی که حزب فدراسیونی متشکل از گروه ها و احزاب مختلف بود از همان ابتدا بر سر هدف، نام ارگان رسمی، محل دفتر مرکزی و… اختلاف به وجود آمد[۲۳] ولی رهبران حزب توانستند میان هنچاک های مارکسیست و نمایندگان لیبرال هماهنگی ایجاد کنند. آنها بدون به کار بردن کلمۀ سوسیالیزم هدف حزب را ((استقلال اقتصادی و سیاسی ارمنستان عثمانی)) اعلام کردند[۲۴] (لازم به ذکر است که واژۀ سوسیالیزم بعدها، در ۱۹۰۷م، در برنامۀ داشناکسوتیون مطرح شده و از همان سال نیز حزب به طور رسمی به عضویت بین الملل دوم در آمد).

روزنامۀ دروشاک[۲۵] ارگان رسمی حزب شد. اعضای حزب‌ در تابستان۱۸۹۰م، در تفلیس، تصمیماتی اتخاذ کرده بودند که همین تصمیمات تبدیل به بیانیۀ حزب شد و در اولین شمارۀ دروشاک به چاپ رسید:

((… ارمنیان طی قرن ها می خواستند استبداد عثمانی را از طریق صلح و با کمک کشورهای اروپایی حل کنند اما اروپاییان کمکی نکردند و وضع آنها روز به روز وخیم تر شد. امروز مسئلۀ ارمنی ها پا به مرحلۀ جدیدی گذاشته است و ارمنیان متقاعد شده اند که دیگر امید بستن به اروپاییان بیهوده است. باید با دست های خود از حقوق، جان، شرف و خانواده هایمان دفاع کنیم. امروز تصمیم گرفته ایم یا آزاد شویم یا بمیریم. ارمنیان امروز برای آزادی خویش خواهش نمی کنند بلکه اسلحه به دست می گیرند و حق خود را می ستانند.

… ارمنیان، بیایید متحد شویم و بدون ترس و واهمه وظیفۀ مقدس کسب آزادی ملی خود را به انجام رسانیم)). [۲۶]

اما بعد از حملۀ گوگونیان،[۲۷] در ۱۸۹۰م، حزب در خوش بینی وطن پرستانۀ خود تجدید نظر کرد و دیگر از این فکر که عثمانی دستخوش هرج و مرج های داخلی شده و دولت های اروپایی نیز حریصانه منتظر زوال آن هستند و فقط جرقه ای کافی است که استبداد را سرنگون سازد دست برداشتند و با این استدلال که شورش عمومی برای ارمنستان غربی غیر ممکن است جنگ های پارتیزانی و شهادت طلبانه ای را شروع کردند. دروشاک در شمارۀ دوم خود، در ۱۸۹۱م، می نویسد:

((جنگ ارمنیان باید جنگ پارتیزانی باشد. ما در وضعیتی هستیم که جنگ به طریق دیگر امکان ندارد. جنگ منظم برای ما در این زمان نامناسب است. این را الگوهای تاریخی یونانی ها، ایتالیایی ها، بلغارها و دیگر ملت ها به ما آموخته)). [۲۸]

لازم به ذکر است که سلطان عبدالحمید در آناتولی شرقی برای مقابله با خطرات ارمنیان، در ۱۸۹۱م، به تقلید از هنگ های قزاق روسیه، گروهی شبه نظامی به نام هنگ حمیدیه تأسیس کرد و آنها را در امتداد محور ارزنجان وان مستقر ساخت. زمانی که حکومت قادر به پرداخت حقوق به افسران حمیدیه نبود کار گردآوری مالیات از روستاهای ارمنی به آنها سپرده می شد و بدین ترتیب، موجبات نارضایتی ارمنیان را بیش از پیش فراهم می ساختند. [۲۹]

اما جدا از به وجود آمدن هنگ حمیدیه در این زمان و ایجاد مانع بر سر راه فعالیت های داشناکسوتیون هنچاک ها خیلی زود از طرز رفتار اعضای آن حزب ناراضی شدند و شکایت های متعددی به دفتر مرکزی در ژنو فرستادند و متذکر شدند که با آنها به طور مساوی برخورد نمی شود و حتی در بعضی از موارد مورد بی احترامی قرار می گیرند. به علاوه، به آوتیس نظربیگیان گفته شده بود که انتشار روزنامۀ هنچاک را به مناسبت چاپ ارگان جدید داشناکسوتیون، به نام دروشاک، متوقف سازند. این مسائل سبب شد که کمیتۀ مرکزی حزب هنچاکیان، در ۱۸ مه و ۵ ژوئن ۱۸۹۱م اخطاریه هایی رسمی صادر و اعلام کند که حزب انقلابی هنچاک دیگر هیچ گونه رابطه ای با داشناکسوتیون ندارد. این قطع رابطه هنچاک ها با داشناکسوتیون موجبات کشمکش طولانی بین دو حزب را فراهم آورد. از این پس فدراسیون انقلابی ارمنی جای فدراسیون انقلابیون ارمنی را گرفت. [۳۰]

در اثر این انفکاک و دو دستگی حزب داشناکسوتیون، در ۱۸۹۲م، برای به دست آوردن طرفداران بیشتر شعباتی در ارمنستان عثمانی، روسیه، ایران، ماورای قفقاز، بنادر دریای سیاه، ترابوزان، ادسا و استانبول تأسیس کرد. در این میان، ایران تبدیل به یکی از مهم ترین مراکز عملیات حزبی در امور ارمنستان عثمانی شد و اعضای حزب داشناکسوتیون در شمال غربی ایران به خصوص، تبریز، سلماس و خوی استقرار یافتند و به اشاعۀ افکار انقلابی خود در این مناطق پرداختند. از جمله نخستین سازمان دهندگان داشناکسوتیون در ایران تیگران استپانیان[۳۱] بود که در ۱۸۹۱م وارد تبریز شد و کارخانۀ اسلحه سازی کوچکی را در آنجا تأسیس کرد.[۳۲]

کردها نیز برای حزب داشناکسوتیون عنصری باارزش تشخیص داده شدند و برای جلب دوستی و همکاری آنها تلاش های بسیاری صورت گرفت و در اثر این تلاش ها بود که یکی از کردهای ژنو به نام عبدالرحمان، طی مقالاتی در دروشاک، هم کیشان خود را به نبرد بر علیه دولت عثمانی و همکاری و تشریک مساعی با انقلابی های ارمنی دعوت کرد. [۳۳]

بنابراین، حزب داشناکسوتیون تا ۱۸۹۶م همچنان در ایجاد شعبات جدید، تشکیل دسته های چریکی، تبلیغات ضد دولتی، تدارک ابزار جنگی و همچنین عقد پیمان با سایر گروه های انقلابی فعال و کوشا بود و در همین سال بود که تغییری اساسی در سیاست حزب به وجود آمد و دیگر نه تنها یادداشت اصلاحات مائیس (ماه مه) [۳۴] را پذیرفتند بلکه در آتیه برای اجرای آن در کشمکش بودند و هم زمان از بد بینی خود نسبت به اروپاییان دست برداشتند و برای حل مسئلۀ ارمنی ها دوباره به سیاست آنها امید بستند. در ۱۸۹۶م حزب به طور علنی اعلام کرد که بدون مداخلۀ دیپلماسی مسئلۀ ارمنی ها در ارمنستان عثمانی نمی تواند به راه حل دست یابد. [۳۵] تصرف بانک عثمانی، در ۱۴ اوت ۱۸۹۶م، به دست اعضای داشناکسوتیون، به فرماندهی بابکن سیونی، به منظور جلب توجه دولت های اروپایی به مسائل ارمنیان و عثمانی صورت گرفت. اشغالگران طی اعلامیه ای به قدرت های اروپایی اعلام کردند:

((ما اینک در ساختمان بانک عثمانی هستیم و از آن بیرون نمی رویم مگر با وعدۀ سلطان که به ما قول بدهد به درخواست های برحق ما رسید گی و حل مسئلۀ ارمنیان را به یک داور بین المللی محول کند. در غیر این صورت ما پس از سه روز ساختمان بانک را با خودمان که در آن هستیم منفجر خواهیم کرد)). [۳۶]

سرانجام، سفیران قدرت های اروپایی موفق شدند با وعدۀ اصلاحات اشغالگران را واداربه تخلیۀ بانک و سپس آنها را با کشتی از استانبول به مارسی تبعید کنند. [۳۷] اینچنین بود که تلاش حزب داشناکسوتیون برای کسب امتیاز و استقلال اقتصادی و سیاسی ارمنستان عثمانی بی نتیجه ماند و از این پس آنها با اعتقاد به اینکه دیگر به تنهایی نمی توانند ارمنستان غربی را آزاد سازند به کمک دولت های اروپایی تمایل نشان دادند و به جنبش های بین المللی طرفداران ارمنی روی آوردند.

((اکنون بازوی دومی برای ما به وجود آمده است که مردم ما را از کُشت و کشتار نجات خواهد داد اکنون می توانیم باور کنیم که جنبش دوستداران ارمنی درمانی برای زخم های ارمنی است…. حامی ای جدید…)). [۳۸]

***

مناسبات سیاسی ارمنیان را با حکومت عثمانی در قرن نوزدهم میلادی می توان به دو دورۀ متفاوت و منفک از یکدیگر تقسیم کرد. نخست، از آغاز قرن نوزدهم تا کنگرۀ برلین در ۱۸۷۸م و دیگری پس از کنگرۀ برلین تا پایان قرن نوزدهم میلادی.

در دورۀ اول، ارمنیان عثمانی آرزو می کردند که سرنوشتی همانند ارمنیان روسیه داشته باشند که در ۱۸۲۸م، طبق معاهدۀ ترکمن چای از ایران جدا شده بودند. اگرچه ارمنیان شرقی نیز در مقایسه با ارمنیان غربی، که بعضی از سلاطین عثمانی کشتارهای ادواری مردم ارمنی، اجبار به تغییر دین و تعقیب و آزار آنان را آغاز کرده بودند، وضع بهتری داشتند. به همین دلیل ارمنیان در طول جنگ های روسیه با عثمانی در ۱۸۲۸، ۱۸۵۴، ۱۸۷۷م به دولت روسیه به چشم ناجی می نگریستند.

همین مسئله نیز باعث شد که مقامات عثمانی در وفاداری و صداقت آنها نسبت به دولت عثمانی شک کنند و در مقابل غارتگری ها و اجحاف ها، نه تنها از آنان حمایتی به عمل نیاورند بلکه برعکس سیاست تبعیض و ستم را شدت بخشند.

البته، باید توجه داشت که این وضیعت و این دیدگاه بیشتر در میان ارمنیان هم مرز با روسیه و روستاییانی بود که در زیر بار سنگین مالیات ها وشرایط دشوار زندگی نظام فئودالی عثمانی دچار یأس شده بودند وتنها تمسک به روسیه را راه نجات ورستگاری خود می دانستند. در حالی که ارمنیان شهرنشین به خصوص بازرگانان، تجار،امیرها، خود پاتریارک (خلیفۀ اعظم ارمنیان) و همچنین شورای خلیفه گری ملی ارمنیان، واقع در استانبول، از محافل بین المللی، همانند کنفرانس برلین، خواستار بهبودی و اصلاحات و نوعی خودمختاری اداری و سیاسی در چهارچوب امپراتوری عثمانی برای ارمنیان بودند.

اما ارمنیان در دورۀ دوم، یعنی پس از کنگرۀ برلین تا پایان قرن نوزدهم میلادی، به دلیل ناامید شدن از حمایت قدرت های اروپایی و همچنین به خاطر ترور آلکساندر دوم و بر سر کار آمدن نیکلای دوم، که سیاست روسی کردن و اعمال فشار بر اتباع غیر روس را در پیش گرفت، سیاستی کاملاً متفاوت از دورۀ اول اتخاذ کردند.

در این زمان آنان دیگر نمی خواستند در زیر سایۀ روسیه باشند بلکه خواستار آن بودند که به تبعیت از مردمان شبه جزیرۀ بالکان، به خصوص، بلغاری ها خود اسلحه به دست گیرند و به استقلال رسند غافل از اینکه وضعیت آنها در آناتولی شرقی بسیار متفاوت از بالکان بود. دولت عثمانی به آناتولی به چشم قلمرو اصلی خود می نگریست و از دست رفتن آن برای حکومت عثمانی بحرانی فوق العاده عظیم محسوب می شد. همچنین در میان ارمنیان نیز از نظر طبقاتی، موقعیت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اختلاف نظرهای های درونی وجود داشت که وحدت و احساسات ملی را کم رنگ می‌کرد.

پی نوشت ها :

منابع:

پادماگریان و دیگران، تاریخ سیاسی اجتماعی ارامنه.تهران: سازمان فرهنگی پاد، ۱۳۵۲.

هراند، پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان. ترجمۀ محمد قاضی. تهران: زرین، ۱۳۷۷.

کریسکوچرا، جنبش ملی کرد،ترجمۀ ابراهیم یونسی. تهران: نگاه،۱۳۷۱.

.Barseghian, Kh.H. Marksizmi Daratzume Hayasdanum,Yerevan: [s.n], 1907

Darbinian, A. Hay Azadagerakan Orerin.Paris: [s.n.], 1947

ـ. N.SH.V. Ashkharhagerutyun, [s.l.]:[s.n.],[n.d.]. Deroshak, no.1.1891

ـ. No.11.1894.

ـ. No.7.1902.

.Divan Hay Heghapokhakan Dashnaksutyan, Yerevan:[s.n.], 1985,vol.3 .Henchak, no.14.1891

.Leo. Turkiyai Heghapokhutian Gaghaparabanutyune, Paris: [s.n], 1989, vol.1 Yerkri Dzayn, no.28. December1907

پی نوشت ها:

۱ـ کارشناس ارشد تاریخ و پژوهشگر بنیاد مطالعات قفقاز.

Armenakan 2ـ

۳ـ حکومت عثمانی او را در ۲۸ مارس ۱۸۸۵م از وان به فرانسه تبعید کرد. وی در مارسی به انتشار روزنامۀ ارمنستان پرداخت.

A.Darbinian, Hay Azadagerakan Orerin(Paris: [s.n.], 1947) p.19-324ـ

Ibid 5ـ

A.Darbinian. N.SH.V. Ashkharhagerutyun. P170.6ـ

۷ـ پادماگریان و دیگران، تاریخ سیاسی اجتماعی ارامنه (تهران: سازمان فرهنگی پاد، ۱۳۵۲)، ص ۱۷۱.

Yerkri Dzayn 8ـ

Yerkri Dzayn, no.28, December1907 9ـ

۱۰ـ هنچاک به معنی ناقوس و زنگ است. نام این حزب از نام ارگان رسمی خود گرفته شده بود.

۱۱ـ پادماگریان و دیگران، همان، ص ۱۹۷.

۱۲ـ همان، ص ۱۸۲.

Henchak13ـ

Henchak, no.14(1891), p.1&214ـ

۱۵ـ پادماگریان و دیگران، همان، ص ۱۹۳و۱۹۴.

۱۶ـ به معنای خواستۀ مردم.

Leo. Turkiyai Heghapokhutian Gaghaparabanutyune (Paris: [s.n], 1989), vol.1, p.148.17ـ

Henchak, ibid., p.12 18ـ

۱۹ـ منظور کشتارهای ۱۸۹۴ـ۱۸۹۶م ارمنیان است که به دلیل اغتشاشات و تظاهرات حزب هنچاک در استانبول اتفاق افتاد و هزاران ارمنی بی گناه دراین میان کشته شدند.

Kh.H.Barseghian,.Marksizmi Daratzume Hayasdanum (Yerevan: [s.n], 1907), p.17220ـ

Hay Heghapokhakan Dashnaksutyun 21ـ

Hay joghovurdi Badmutyune(Yerevan: [s.n], 1898), vol.6, p.194-199 22ـ

۲۳ـ پادماگریان و دیگران، همان، ص ۲۵۳.

Deroshak, no.11(1894), p.2 24ـ

Deroshak 25ـ به معنای پرچم.

ibid 26ـ

۲۷ـ در ۲۳ سپتامبر ۱۸۹۰م، گروه کثیری از ارمنیان قفقاز به رهبری گوگونیان به امید آزاد ساختن ارمنستان غربی راهی سرزمین های عثمانی شدند اما پیش از رسیدن به آنجا مورد حملۀ قزاق های روسی قرار گرفتند و همگی باز داشت شدند. ۲۶ تن از این افراد به حبس با اعمال شاقه محکوم و بقیه به سیبری تبعید شدند.

Deroshak, no.1(1891), p.1 28ـ

۲۹ـ کریس کوچرا، جنبش ملی کرد،ترجمۀ ابراهیم یونسی(تهران: نگاه،۱۳۷۱)، ص ۱۲۷ـ ۱۲۹.

۳۰ـ پادماگریان و دیگران،همان، ص ۲۶۸ـ۲۷۲.

Tigran Stepanian 31ـ

۳۲ـ همان، ص ۲۸۱و ۲۸۲.

Deroshak,ibid. p.1 33ـ

۳۴ـ پس از کشتارهای ۱۸۹۰م، از طرف سفرای انگلستان، فرانسه و روسیه، در ۱۱ مه ۱۸۹۵م، یادداشتی مبنی بر اجرای اصلاحات به باب عالی ارائه شد که از آن به منزلۀ یادداشت اصلاحات مائیس نام برده می شود.

Divan Hay Heghapokhakan Dashnaksutyan (Yerevan: s.n, 1985),vol.3, p.252 35ـ

۳۶ـ هراند، پاسدرماجیان، تاریخ ارمنستان، ترجمۀ محمد قاضی (تهران: زرین، ۱۳۷۷)، ص ۴۱۷ـ۴۱۶.

۳۷ـ همان.

Deroshak, no.7, 1902, p.97 38ـ

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۶
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید