فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۹
پیمان را باید با پیمانه فکر سنجید
نویسنده: خسرو خواجویان
فصلنامۀ فرهنگی پیمان در آستانۀ بیستمین سال حیاتش، نامه ها و پیام هایی ازسوی مسئولان فرهنگی فاضل، همراهان فرهیخته و پژوهشگران خردمند دریافت کرد که بی تردید محتوای یکایک آن پیام ها در جهت تشویق و ارتقای فعالیت های علمی و فرهنگی پیمان نمود خواهد یافت و اگرچه شماری از این پیام ها در شمارۀ۷۷ انعکاس یافت در این بین نامه ها و پیام های زیادی از سوی جمعی از خوانندگان دوستدار پیمان ارسال شده بود که دربرگیرندۀ نقطه نظرات، انتقادات و سخن سنجی آن بزرگان و مایۀ انگیزش و دلگرمی خانوادۀ پیمان بود. لیکن محدودیت صفحات امکان بازتاب همۀ آنها را فراهم نکرد.
دریافت نامه ها از خوانندگان ادیب و سخن دان پیمان پس از انتشار شمارۀ ۷۷ همچنان ادامه یافت و خانوادۀ پیمان را مسرور و مفتخر نمود. شورای سردبیری و هیئت تحریریۀ پیمان با ابراز رضایت و تشکر از تمام خوانندگان وفادارش و عذرخواهی از اینکه امکان درج همۀ آن پیام ها مقدور نیست، نامۀ یکی از آن بزرگان را دراین بخش ارائه می کند تا علاوه براینکه مراتب سپاس خود را از لطف بی پایان خوانندگانش ابراز کند بار دیگر بر اهمیت برقراری ارتباط با آنان، که از اولویت های این نشریه است، صحه گذارد.
پیمان را باید با پیمانۀ فکر سنجید
شمارۀ ۷۷ فصلنامۀ پیمان، که به مناسبت بیستمین سال انتشار آن در اختیار علاقه مندان قرار گرفته، حاوی مقالات مختلفی است که هریک می تواند مخاطبانی خاص داشته باشد و محتوای کل مجموعه به صورت گنجینۀ تاریخی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در بایگانی مطالعه گر حفظ شود.
پیمان، چه زیبا با هم پیمانان، پیمان می بندد تا در سفر تاریخی به سیر و سلوک در عرصۀ شناخت نام آوران برجستۀ علم، هنر، فرهنگ و سیاست بپردازد و بدون خستگی اندوخته های ذهنی هویت شناسانۀ گذشته های دور و نزدیک، با فراز و نشیب پنهان و آشکار، برای نسل جدید به صورت آیینۀ تمام نمای ادوار گذشته خودنمایی کند.
صفحات ابتدایی تاریخچۀ انتشار فصلنامۀ پیمان را مرور می کند. خواننده با مطالعۀ ۳۴ صفحۀ نخست ناخودآگاه به فکر فرو می رود. با توجه به قیمت متغیر و گران کاغذ و ملزومات چاپ و هزینه های جانبی مربوط به کارکنان و از همه مهم تر، عدم درج آگهی های تبلیغاتی انتشار بدون وقفه و مستمرکاری بس دشوار و ستودنی است. از این رو، باید از شورای خلیفه گری ارامنۀ تهران برای حمایت های مالی تشکری ویژه به عمل آورد.
مسئولان هیئت تحریریه اجر معنوی خود را طی هفتاد صفحه از طریق دست نوشته های محبت آمیز و تحسین برانگیز صاحب منصبان مذهبی، سیاسی و فرهنگی ایران دریافت کرده و توشۀ راه آینده ساخته اند. اندیشمندان اهل قلم با ارسال دیدگاه های خود با شایستگی هرچه تمام توانسته اند خستگی بیست ساله را ازتن هیئت تحریریه بزدایند و روحیه ای مضاعف برای تداوم انتشار شماره های آتی به آنان بخشند (طبعاً خوانندگان نیز همین آرزو را دارند).
در صفحۀ ۱۰۲، به مقاله ای بر می خوریم در حدود شصت صفحه که حاصل تلاش دکتر قوام الدین رضوی زاده است. این مقاله با عنوان « راه دشواری که پیمان پیمود» مرجعی است که همانند فانوسی فراروی محققان قرار می گیرد تا بدون اتلاف وقت با رجوع به فهرست مقاله ها، که به صورت حرفه ای تنظیم شده، به مطالعۀ عملکرد مثبت و منفی ارمنیان ایران و جهان هدایت شوند. از این طریق «راه دشواری که پیمان پیموده» برای جویندگان سهل الوصول می شود.
جا دارد، در مقام یک خواننده، برای حل معمای ده ساله ای که در ذهنم لاینحل مانده بود تشکری ویژه از دکتر رضوی زاده داشته باشم (قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری). از وقتی فهرست مقالات را در شمارۀ ۳۷ فصلنامۀ پیمان، در پاییز ۱۳۸۵، مطالعه کردم نام گردآورندۀ آن برای اینجانب به صورت معما باقی مانده بود. پس از ده سال دکتر رضوی زاده در فهرست مقالات دهۀ دوم از گردآورندۀ فهرست مقالات دهۀ نخست با شایستگی تقدیر به عمل آورده و با عنوان کردن نام خانم النا ماسحیان جواب معمای ذهنی خوانندگان را روشن ساخته است.
در صفحات ۱۶۴ـ ۱۸۷ آقای ادوارد هاروتونیان مطالبی در رابطه با ماهنامۀ هور ارائه می نماید و فهرست مقالات را برای تداعی خاطرات دوران جوانی به ارمغان می آورد. او با مرور مطالب تلنگری به ذهنیت جوانان و روشنفکران امروز می زند که در آن روزها و شرایط خاصی که حاکم بود افراد فرهنگ دوستی وجود داشتند که از مسائل حاشیه ای نهراسیدند و ماهنامه ای درخور تحسین به علاقه مندان ارائه کردند که پس از ۴۵ سال هنوز هم پاره ای از مطالب آن در محافل ادبی مورد بحث قرار می گیرد، متأسفانه، پس از انتشار شمارۀ مشترک ۳۷ و ۳۸، شاید بنا به صلاحدید از انتشار خودداری شد.
پس از خاموشی شعلۀ هور خلأ آن در جامعۀ ادبی تا مدت ها حس می شد. حدود ۲۲ سال بعد، افراد فرهنگ دوست و اهل قلم همت گماردند و با انتشار فصلنامۀ پیمان خلأ به وجود آمده را برطرف ساختند.
مقالۀ«کمربند مقدس ایران و ارمنستان» از آقای دکتر محمود جعفری دهقی در صفحات ۱۸۸ ـ ۱۹۵ مطالب جالبی دربارۀ آداب و سنن و مشترکات دیرین پیش از اسلام ایران و ارمنستان را نمایان می سازد. وی برای درج مطالب منابع گوناگونی را کاوش و اطلاعاتی درخورتوجه به علاقه مندان و مخاطبان ارائه کرده است. سنت های زیبایی که طی قرون متمادی مورد استفادۀ ارمنیان بوده و پس از صنعتی شدن جوامع و مدرنیزه شدن زندگی اندک اندک به مانند بسیاری از آداب و رسوم و سنت های دیرین متداول رنگ باخته است.
صفحۀ ۱۹۶ مزین است به مقالۀ «وام واژه های ایرانی و واژه های دینی گویش های ارمنی».نویسنده، خانم هایکانوش مسروپیان، کاوشی دقیق در این زمینه انجام داده و آقای ادوارد هاروتونیان به خـوبی آن را ترجمـه کرده و در اخـتیار مخاطب قرار داده است. مقالـه به ریشـه یابی واژه هایی می پردازد که در گذر زمان سایه نشین شده اند.
هنگامی که تاریخ کشورهای مختلف، به ویژه ملت های آسیایی را مطالعه می کنیم متوجه می شویم که این ملت ها به دلیل مراودات اقتصادی ناگزیر به معاشرت با کشورهای همسایه بوده اند. همین امر سبب تلفیق مشترکات فرهنگی می شده. ارمنیان نیز از این قاعده مستثنا نبوده اند. جالب اینکه بسیاری از واژه ها که ریشه ای مذهبی داشته و روحانیون به طور مستمر آنها را در فضای مقدس کلیساها تکرار می کرده اند، در ذهن شنونده آشناست و در فضاهای مذهبی مصرف روزمره دارد اما کمتر شنونده ای به ریشه یابی واژه ها دقت دارد. از این رو، مقالۀ خانم مسروپیان ارزشی واقعی پیدا می کند و خواننده را به تمرکز وامی داردتا برای حفظ واژه ها تحلیل داشته باشد و به اشتراکات فرهنگی ارمنیان و ایرانیان از دورۀ باستان پی برد، برای تداوم هریک از واژه های کهن خود را میراث دار شمارد و آنها را به نسل آینده انتقال دهد.
در صفحۀ ۲۰۲، مقالۀ خانم آنوشیک ملکی را با عنوان «واژه های ایرانی میانه غربی در کلیسای ارمنیان» مطالعه می کنیم که از جنس مقالۀ مربوط به وام واژه هاست و خوانندۀ غیرارمنی اگر به نام نویسنده توجهی نداشته باشد تصور خواهد کرد که ادامۀ مقالۀ وام واژه ها را مرور می کند.
باید به آگاهی و تجربۀ تنظیم کنندۀ مقاله ها تبریک گفت که با مهارت مطالب همگن را صفحه بندی کرده. ضمن اینکه نوشته های فوق نوشته هایی وزین و پربار فرهنگی هستند. دین مسیحیت در کشور ارمنستان نخستین بار در سال ۳۰۱م از سوی تیرداد سوم اشکانی به رسمیت شناخته شد. در ابتدای مقاله، به طور مختصر به بررسی تاریخ دینی ارمنستان پرداخته شده که برای خوانندۀ فارسی زبان تازگی دارد و مورد استقبال قرار خواهد گرفت. بقیۀ مطالب نیز در مورد واژه های دینی است که محققان خاص خود را می طلبد.
در صفحۀ ۲۱۹، ادوارد هاروتونیان طی مقاله ای در شانزده صفحه اطلاعاتی جامع دربارۀ زندگی نامۀ هامو واسیلیان و فعالیت های وی در زمینۀ کتابداری و تألیفات ارزندۀ وی، چه در ایران و چه در محل سکونت فعلی خود در خارج از کشور، ارائه کرده است.
واسیلیان بیش از طول زندگی عرض عمر خویش را گسترش داده و به وسعت جهانی رسانده است. احسنت به ایشان که در سنین بالا همچنان حوزۀ فعالیت خود را گسترش می بخشد و با نوآوری در حرفۀ تخصصی خود سکان دار پیشرفت است.
در صفحات ۲۳۶ ـ ۲۴۶، آرمیک نیکوقوسیان یکی از چهره های افتخار آفرین لرزه شناسی و زمین لرزه ها به نام پروفسور مانوئل بربریان را معرفی می کند و با نوشتن مختصری از رنج نامۀ پدر مانوئل به ذکرتلاش و سخت کوشی و پشتکار پروفسور می پردازد و راه و روش پیمودن قله های علم را به نگارش درمی آورد. سوابق کاری پروفسور و تقدیر سازمان های مربوطه از وی برای تألیف کتاب های علمی تخصصی، که در مدتی کوتاه به چندین زبان ترجمه شده و مورد بهره برداری محافل علمی قرار گرفته، سبب شده است تا نام پروفسور بربریان به عنوان چهرۀ برجستۀ علمی به جهانیان معرفی شود. مهم تر از آن اینکه نام ایشان به منزلۀ نخستین دانشمند زمین شناس ارمنی ایرانی الاصل در ردیف دانشمندان نام آور جهان ثبت شده است.
انجمن زمین شناسی امریکا به پاس ۴۵ سال خدمات علمی پروفسور، نشستی علمی برگزار کرد. مقالات رسیده به صورت کتابی چاپ و پروفسور مانوئل بربریان به منزلۀ یکی از شاخص ترین چهره های زمین شناسی به دنیا معرفی شد.
خواننده باید لحظه ای در سکوت افکار تمرکز داشته باشد و عمیقاً به راه های پیموده شده برای رسیدن به درجات علمی پروفسور بیندیشد. هدف گذاری برای رسیدن به هریک از افتخارات چه زمانی نیاز داشته؟ تفکرات شبانه روزی همراه با مطالعات گستردۀ علمی و کاوش میدانی در دشت و دمن و کوه و کویر در فصول سرد و گرم سال تا حصول به نتیجۀ دلخواه، رمز موفقیت پروفسور بوده است. باید به مردان فولادین برای افتخارآفرینی تبریک خالصانه گفت و همواره آرزوی راهی پردوام داشت.
در صفحات ۲۴۷ ـ ۲۶۳، با نام شخصیت تأثیرگذار تاریخی مواجه می شویم که گذر زمان نام او را در لابه لای صفحات تاریخ به فراموشی سپرده. جناب دکتر طهمورث ساجدی با کاوش در منابع مختلف سعی کرده با امانت داری راستین چهرۀ واقعی تاریخ نگار، مورادگئادوسون، را علاوه بر هم وطنان ایرانی به جامعۀ تاریخ پژوه ارمنیان جهان نیز معرفی کند، چهره ای که خصیصه هایی بسیار از پدر به ارث برده و وام دار پنج زبان زندۀ دنیا و علوم سیاسی از پدر بود. دوسون پس از درگذشت پدرش، در ۱۸۰۷م به جای وی صاحب منصب دیپلماتیک پدر شد و در مقام فرستادۀ کشور سوئد در برلین آغاز به کار کرد. او توانست کتاب معروف تاریخ مغول ها از چنگیزخان تا تیمورلنگ را به همراه نقشۀ جغرافیایی آسیا در قرن سیزدهم میلادی منتشر سازد. این کار وی سبب شهرت جاودانۀ او در عصر نوین خاورشناسی فرانسه شد.
کتاب فوق به منزلۀ مرجع مورد تأیید تاریخ نگاران بسیاری قرار گرفته و بسیاری از نویسندگان صاحب نام دربارۀ آن اظهارنظر کرده اند. علامه محمد قزوینی در نوشته هایش بارها از بارون دوسون یاد کرده است. دکتر ساجدی دربارۀ این شخصیت تاریخ پژوه مطالعات دقیقی به عمل آورده و با توجه به شناخت کافی که از روحیۀ ارمنیان ایران داشته مقاله ای پرمحتوا و ارزشمند ارائه کرده که تحسین همگان را برانگیخته است.
در صفحات ۲۶۴ ـ ۲۹۲، خانم لیدا بربریان و آقای واراند، که هردو از چهره های شاخص و برجستۀ ادبی جامعه هستند، توانسته اند با همکاری یکدیگر به خوبی حق مطلب را در مورد نقاش پرآوازۀ معاصر ایران، ادمان آیوازیان (ادیک)،ادا کنند. به ویژه، دوران سخت جوانی را با حلاوت و شیرینی برای مخاطب بازگو و خواننده را به فراگیری درس موفقیت دعوت کنند.
ادمان آیوازیان در خاطرات مدرسه اش در نهایت خلوص شرح می دهد که برای همکلاسی هایش نقاشی می کرد و دوستانش برای قدرشناسی به او کشمش و آجیل می دادند (معاملۀ تهاتری). این همان کلید و رمز موفقیت است که می تواند برای نسل جوان درس پیشرفت باشد (البته، اگر درست الگوبرداری شود).
خانم لیدا بربریان با مهارت توانسته سلسله مراتب به اوج رسیدن هنرمند را مرحله بندی کرده و خواننده را به صدر اهداف برساند. او با ارائۀ تصویر نمونه کارهای آیوازیان سبک نقاشی او را برای بیننده روشن ساخته. بربریان با نگارش اسامی موزه ها و مکان هایی که هنر آیوازیان در آنها خودنمایی می کند، هر ایرانی را وامی دارد تا به چنین هنرمندی افتخار کند.
در خاتمۀ مقاله، آقای گریگور قضاریان با مدیر برنامۀ نمایشگاه های ادمان آیوازیان ، سرکار خانم زهرا راد، مصاحبه ای انجام داده که قابل توجه است. خواننده نیک آگاه است که بسیاری از حرفه های متداول در جامعۀ جهانی متأسفانه هنوز در کشور ما جا نیفتاده و ارزش واقعی خود را نمایان نساخته است. مدیریت برنامه ریزی نمایشگاهی در اکثر کشورها از شغل های تأثیرگذار محسوب می شود. خانم زهرا راد توانسته در پاسخ به سؤال ها به خوبی جایگاه حرفۀ خود را برای مخاطب روشن سازد. او با برگزاری نمایشگاه های آثار آیوازیان در ارمنستان و ایران ارزش کار خود را به اثبات رسانده است.
صفحات ۲۹۳ ـ ۳۱۶ مزین است به شرح حال و خاطرات دوران فعالیت تئاتری مرحوم شاهین سرکسیان. خاطرات پرفراز و نشیب زنده یاد را آقای ایساک یونانسیان از نوشته های گوناگون گردآوری و با تراوش های ذهنی خویش تلفیق کرده و جمع بندی آن را در اختیار علاقه مندان تئاتر قرار می دهد.
چه زیبا گفته آن مرد دانا! که «کارهای بزرگت را نزد افراد کوچک به زبان نیاور زیرا آدم های کوچک توان انجام کارهای بزرگ را ندارند و شما را دروغگو می شمارند». این اشاره در مورد مرحوم سرکسیان به درستی صدق می کند.
کمتر کسی است که سابقۀ کار نمایشی داشته باشد و از ایشان به نیکی یاد نکند. سرکسیان با اندوخته ای که از متدهای صحنه داشت جلوتر از زمان حرکت می کرد، دیگران اما به علت اینکه در گرداب تئاتر سنتی و روحوضی فرورفته بودند، از روش های تئاتر نوین بی اطلاع بودند و سبک کار ایشان را باور نداشتند.
در تمام دنیا، صحنۀ نمایش سکوی پرش به سوی شهرت شناخته شده است. از این رو، حس حسادت را در بازیگران تقویت می کند و در افراد ضعیف النفس چنان تأثیر سوئی می گذارد که تبدیل به حس غرض ورزی و کینه توزی می شود. گاه با افرادی مواجه می شویم که به جای اصلاح ساختاری خویش، برای رسیدن به شهرت، دچار خودشیفتگی شده و با غرور کاذب باعث درهم شکستن سکوی موفقیت سایرین می شوند، بدون توجه به اینکه تیشه به ریشۀ خود می زنند و روزی فرا خواهد رسید که حقایق آشکار شده و سیاهی به زغال می ماند. هر هنرمندی در دنیای نمایش به اندازۀ کافی تجربۀ این سنگ اندازی ها را دارد و شاهین سرکسیان نیز از این قاعده مستثنا نبود. او با روحیۀ قوی ای که داشت توانست تمام مشکلات را کنار زند و با تشکیل گروه نمایش تئاتر نوین را در ایران پایه گذاری کند و مشتاقان را به سوی تئاتر مدرن سوق دهد. هنرآموختگان مکتب آن مرحوم با به روی صحنه بردن نمایشنامه هایی به سبک نوین راه او را ادامه داده اند و پس از پنجاه سال همچنان یادش را گرامی می دارند.
آقای ایساک یونانسیان در این مقاله کوشیده تا از دریچه های گوناگون به زوایای مختلف زندگی، فعالیت های هنری و حاشیه های تلخ و شیرین خاطرات شاهین سرکسیان نظری بیندازد و با مهارت تمام توپ جمع بندی مقاله را در زمین مخاطب رها سازد تا خواننده با تعمق شخصیت افراد را تحلیل کند. همین مسئله ارزش محتوایی مقاله را دوچندان می سازد.
در صفحات ۳۱۷ ـ ۳۲۸، آرمیک نیکوقوسیان به کتابجلفای نو در عصر صفویه اشاره دارد و مؤلف کتاب، خانم دکتر شکوه السادات اعرابی هاشمی، را در حد توان قلم معرفی می کند.
نویسندۀ کتاب در توضیح روند شکل گیری جامعۀ ارمنیان در ایران در ابتدا به شرح چگونگی سکونت آنان در منطقۀ جلفای نو در اصفهان و روستاهای اطراف می پردازد. سپس، چگونگی کوچ و سکنا گزیدن ارمنیان در ایران و خدمات دوجانبۀ شاه به کوچندگان و ارمنیان را به حاکمیت ایران و شاه شرح می دهد.
مقالۀ فوق از این نظر حائز اهمیت است که شخصی غیرمسیحی آن را نگاشته است. نویسنده در طی این مقاله به تحقیق در مورد ارمنیان پرداخته و دیدگاه خود را صادقانه به صورت کتاب در اختیار هم وطنان قرار داده است. مؤلف با نیک اندیشی کوشیده که تاریخ را تحریف نکند و هرچند گذرا، به واقعیت های تلخ و شیرین سده های گذشته اشاره کند و نیم نگاهی نیز به تصمیمات خصمانۀ شاهان وقت داشته باشد. او شادی و غم را در کنار هم مورد قضاوت قرار داده، خرسندی و ناخشنودی مهاجران را با استادی به قلم آورده و توانسته رضایت خاطر خواننده را فراهم سازد.
جامعۀ ارمنیان همواره از صاحب نظران، محققان و اندیشمندان ایرانی، که به تاریخ ارمنیان علاقه نشان داده و سال ها برای به دست آوردن منابع اطلاعاتی وقت سپری کرده اند سپاسگزار بوده و از حاصل پژوهش های این بزرگواران به نحو شایسته قدردانی کرده اند.
بخش پایانی، در صفحات ۳۲۹ ـ ۳۴۶، به مقالۀ «سکه های خلفای عرب ضرب شده در ارمنستان» می پردازد. در این مقاله، آقای شاهن هوسپیان به صنعت ضرب سکه در ارمنستان اشاره دارد. او نقش سکه را در شکوفایی اقتصاد و اثر مثبت آن را در تجارت مطرح می سازد.نویسنده عملکرد صنعتکاران ارمنی درضرب سکه را به رخ کشورهای عربی می کشد و با تبحر گذری تاریخی درحوادث قرن منتهی به قرن هفتم میلادی را قلم می زند و خواننده را به چالش می کشد.
چنانچه خواننده سیری در تونل زمان داشته باشد و در مقطع قرن هفتم توقف کند و نظاره گر حملات وحشیانۀ حاکمان متخاصم و کشورگشا و غیره باشد به سادگی پی می برد کشوری که تنها یک بار درگیر جنگ شده باشد، باید سالیان متمادی برای جبران خسارات و ویرانی ها تلاش نماید تا به نقطۀ صفر پیش از شروع جنگ برسد. حال باید توجه داشته باشیم که کشور نابسامان ارمنستان طی یک قرن بارها و بارها از سوی کشورهای دور و نزدیک مورد حمله قرار گرفته بود که در نتیجۀ آن به ویرانه ای تبدیل شده و هستی آن به یغما برده شده بود. اما جالب این است که در همان مقطع زمانی ویرانگران به صنعت ضرابخانۀ ارمنستان وابسته بوده اند.
حملات پی در پی دشمن و دفاع مردم از کشور روحیه و ارادۀ آنها را قوی تر ساخته است. آنان با تلاش جان فرسا توانسته اند خاک اجدادی را احیا و به آینده ای روشن امیدوار باشند.
با مطالعۀ دقیق هفتاد و هفتمین شمارۀ فصلنامۀ پیمان، ویژۀ بیستمین سال انتشار، با چهره های نام آور و شاخص ارمنیان آشنا می شویم و با بررسی زندگی نامۀ افتخار آفرینان به نتیجه ای بس گران پی می بریم. برای الگوبرداری کلید موفقیت آنها را بررسی می کنیم و به شاخصه های مثبت گوناگون می رسیم. متوجه می شویم تمامی افراد موفق اشتراکات جالبی دارند و هریک از این اشتراکات کلیدی برای موفقیت است:
کلید اول: تسلط بر زبان های گوناگون، حداقل چهار زبان یا بیشتر
کلیددوم: هدف گذاری برای آرمان های ذهنی
کلید سوم: پیدا کردن راهکار مناسب برای رسیدن به هدف
کلید چهارم: داشتن اراده و پشتکار قوی
کلید پنجم: نا امید نشدن از شکست در کار، قرار دادن شکست به منزلۀ سکوی پرش و حرکت امیدوارانه به سمت هدف
کلید ششم: نهادینه کردن بردباری و تحمل سختی ها در خود و درک ارزش روزهای خوب
کلید هفتم: داشتن شخصیت اجتماعی متواضع و پرهیز از غرور و خودخواهی
کلید هشتم: داشتن حشر و نشر عالی، فراگیری علوم و فنون و آموزش خالصانۀ آن به علاقه مندان جوان
کلید نهم: تصور نکردن خود در قله و تلاش وافر برای رسیدن به قله حتی در سنین بالا
کلید دهم: توانایی مدیریت خود با شایستگی.
اندیشمندان موفق نیک آگاه هستند که افراد ناامید محکوم به فنا هستند و افراد امیدوار روحیه ای قوی برای رسیدن به هدف دارند.
در مجموع، شمارۀ ۷۷ فصلنامۀ پیمان، که نمایانگر تلاش بیست سالۀ دست اندرکاران متعهد و دلسوز است، محتوایی ارزنده و مفید برای جامعۀ ارمنیان دربر دارد. خواننده باید برای آسایش وجدان خود خسته نباشیدی جانانه به تمامی کارکنان نشریه بگوید و به هیئت تحریریه و به خصوص سردبیر محترم امتیاز عالی هدیه دهد.
با آرزوی درخشش بیشتر و موفقیت روزافزون
با سپاس فراوان
خسرو خواجویان
(لطفاً نقد را برای اصلاح پذیرا باشید:
از بدو شروع مطالعه، جلد مجله جدا و صفحات به مرور مثل جگر زلیخا پرپر شد. کیفیت صحافی برای ۲۰۰ صفحه تدارک شده بود ولی شمارۀ ۷۷ دارای ۳۵۰ صفحه است و صحافی معمولی جواب مطلوب نداده است).