فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۸
سواستیکا و گردونه ابدیت ارمنیان
نویسنده : رافی آراکلیانس

درباره سواستـیکا بسیـار نوشتـه و خواهند نوشت،
چـرا که آن نمادیست بسیـار کهن از ابدیت و خوبی‌ها.(۱)نماد

نماد، یا نشان شیئی است که نمایشگر شیئی دیگر بنا بر وابستگی‌های اجتماعی یا شباهت بین آن دو است. نماد می‌تواند عنصری مادی و ملموس برای نمایش شیئی ناملموس مانند احساسات، روابط و تجربه‌ها باشد. دایره‌ای قرمز رنگ با نواری سفید در میانه، نماد توقف است؛ بره در مسیحیت نماد بی‌گناهی است؛ هر علامت در ریاضیات نمایشگر عملی انتزاعی یا تطبیقی است؛ نماد فروهر، مجسم کننده گفتار وکردار و پندار نیک است و … .

در طول تاریخ نمادهای گوناگون و بسیار به شمار ملت‌ها،جوامع، انسان‌ها، سنت‌ها، باورها و … پدید آمده. از این میان می‌توان برای نشان سواستیکا(۲) که قدمتی چند هزار ساله، مقبولیتی خاص نزد اقوام بی‌شمار و شکل و شمائلی گوناگون دارد، مقامی استثنایی قائل شد.اورارتویی‌ها یا پدران ارمنیان در عصر مفرغ و اجداد آنان که در دوران نوسنگی پیشا سفال(۳)‏ ساکن شرق و جنوب شرقی آناتولی بودند، هم با اقوام گوناگون ساکن در میان رودان شمالی و غرب دریاچه ارومیه با سواستیکا یا طرح علامت بعلاوه شکسته(۴) آشنا بودند و از عهد عتیق تاکنون، به موازات آن برای انعکاس باورهای خود از نماد گردونه ابدیت استفاده می‌کردند.

خاچکار،با نشان سواستیکا در صومعه ساناهین
خاچکار،با نشان سواستیکا در صومعه ساناهین

از جلجتا(۵) تا قتلگاه
علامت جمع (بعلاوه) یا ضربدر یا مصنوعاتی ساده به‌شکل این علامت به‌دلیل سادگی آن، که به‌صورت دو خط متقاطع و عمود بر هم است، درطول تاریخ هزار‌ساله فرهنگ بشر رایج بوده. در دوران پیش از مسیحیت، آن ‌را برای پرستش خدایان به کار می‌بردند؛ در مزارع، از دو قطعه چوب عمود بر هم برای فراری دادن پرندگان استفاده می‌کردند؛ در مصر باستان آن را نمودی از مردانگی می‌دانستند و در میان طرحی به شکل دایره یا بیضی، قرار می‌دادند تا هماهنگی طبیعی را در تحول و تکامل زندگی حیوانی، پاس بدارند. این علامت از سده دوم میلادی به احترام دو تیر چوبی عمود برهمی که حضرت مسیح را بر آن آویختند، به نماد مسیحیت تبدیل شد. اسبابی که از روزگار کهن تا آغاز هزاره نخست میلادی، برای شکنجه یا اجرای حکم اعدام مجرمان، از آن جمله حضرت مسیح به‌کار می‌رفت، از تیر چوبی به صلیب مقدس تغییر شکل داد و با اشکال متفاوت در فرهنگ‌های گوناگون ثبت شد. در دوران نخست مسیحیت، علامتی به‌شکل حرف تی لاتین(۶) نماد مسیحیت و داری بود که مسیح را بر آن آویختند. این علامت در تاریخی نامشخص در فاصله روز رستاخیز حضرت مسیح(۷) و ظهور اسلام و به‌گفته بسیاری، فروپاشی پادشاهی ساسانیان در ۶۲۶م، به‌منزله نماد تقریباً رسمی مسیحیت در جوامع مسیحی پذیرفته شد.

سرزمین الشرق با شام

در فارسی به‌جای صلیب از واژه چلیپا استفاده می‌‌کنند. هر دوی این واژه‌ها به ابزاری اشاره می‌کنند که بنا بر روایت انجیل، حضرت مسیح را بر روی آن به‌دار کشیدند. این دو واژه‌ ریشه در زبان آرامی دارند، که زیر شاخه‌ای از زبان سامی است. بررسی اینکه صلیب معرب چلیپاست یا چلیپا بر‌گرفته از واژه صلیب، در حیطه دانش زبان‌شناسی است. شاید که اندیشمندان ریشه و رابطه تاریخی و فرهنگی دو زبان عربی و فارسی را تنها ملاک رابطه موجود بین دو واژه صلیب و چلیپا بدانند. در حدود این نوشته تنها می توان به این نکته اشاره کرد که حضرت مسیح در سرتاسر عمر خود ـ در شش سده پیش از ظهور اسلام ـ در منطقه‌ای موسوم به الشرق(۸) می‌زیست، که ساکنانش به زبانی از مشتقات زبان سامی مانند عربی، عبری، سریانی و کلدانی، سخن می‌گفتند.در صلیب مسیحی، یکی از بازوها بلندتر از سه بازوی دیگر است. از این رو، تفاوتی چشمگیر با علائم ریاضی دارد. با در نظر گرفتن این موضوع، هم‌چنین تاریخ رواج این نشان، می‌توان استفاده از واژه‌‌های چلیپا و صلیب را برای اشاره به نشان سواستیکا، مردود دانست. شکلی از سواستیکا که بیش از سایر طرح‌ها عمومیت پیدا کرده، ترکیبی است ازعلامت ضربدر در وسط یک دایره که انتهای هر چهار بازوی مساوی آن به زاویه قائمه و همه خم شده در یک جهت.

نشان سواستیکا از جمله نمادهایی نادر مربوط به دوران‌های سنگی و برنجی است که نقش آن را بر روی سنگواره‌های چهار گوشه جهان کشف کرده‌اند. این نماد را به دلائلی مشهود به آریایی‌ها، یا سردمداران تمدن بشر، نسبت می دهند. وابستگی سواستیکا به نیازهای حیاتی انسان، شکل آن را متناسب با شیوه زندگی مردم هر منطقه ثبت کرده. از این رو، نگارگران باستانی، جدا از مختصات مکانی خاص و هویت ساکنان آن، طبیعت، حیوانات و برخورد انسان با این دو و ظواهر آشکار زندگی به‌خصوص خورشید و آفتاب را به منزله نمودی اصلی در طرح نشان سواستیکای خود گنجانده‌اند.

سواستیکا در لاتین (swastika) و در سانسکریت (svastica) از دو کلمه sv به معنی خوب و sti به معنی بودن تشکیل شده و معنای تحت‌اللفظی آن خوب زیستن‌ است اما در در باورها و فرهنگ های اقوام گوناگون، تعبیرهایی مختلف یافته و به همان نسبت، دارای طرح‌های گوناگون بوده. سواستیکا تا میانه‌های سده بیستم میلادی در همه جا مفهومی مثبت داشت و آن را چرخ هستی، گردونه مهر، نمایشگر چهار عنصر حیاتی ـ آب، آتش، خاک و باد ـ گردونه خورشید، چرخ زندگی، چرخ خلقت، گردونه ابدیت، حقیقت و موجودیت، چهار جهت جغرافیایی و … می‌دانستند. در ۱۹۳۳م، حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان یا همان حزب نازی، سواستیکا را به عنوان نشان خود انتخاب کرد. انتخاب سواستیکا به منزله نماد نازیسم(۹) از سوی رهبر حزب و هم‌رزمان فاشیست(۱۰) او، آن را به نماد پنداری زشت و کرداری منفور تبدیل کرد. اینکه چرا آدلف هیتلر سواستیکا را به عنوان نشان حزب نازی انتخاب کرد مشخص نیست، اگرچه نظرات گوناگونی در این باره مطرح شده. در این میان، نظر دانیل لفرر،(۱۱) ‏دانش‌آموخته الهیات و پژوهشگر مسیحیت، جلب نظر می‌کند. او معتقد است که نفرت هیتلر، مؤسس رایش سوم(۱۲) از یهودیان، ریشه در دوران کودکی وی دارد، زمانی که در صومعه بندیکتی(۱۳) ‏در اتریش به‌سر می‌برد و صلیب عیسی مسیح شبانه روز در برابر دیدگان او بود. باور عمومی مبنی بر اینکه حضرت مسیح را همشهریان یهودی او به صلیب کشیدند سبب شد تا وی، که در محیطی منضبط تحت تربیت مذهبی خشک قرار داشت، کینه‌ای عمیق از قوم یهود و نژاد سامی در دل بپروراند.

نام آریایی یا آریا، تا پیش از سرقت آن به‌دست هیتلر، معنایی کاملاً متفاوت داشت. رهبر نژاد‌پرست حزب نازی، واژه آریا را که نام ساکنان اصیل منطقه آریا آوارتا(۱۴) در هندوستان بود، با واژه آلمانی اِر(۱۵) مترادف دانست و آلمانی‌ها را از نژاد برتر و تنها افتخار جهان معرفی کرد. سواستیکای هندوهای برهمایی در هزاره ۱۵۰۰ تا ۵۰۰ ق‌م، از آن پس با طراحی شخصی هیتلر به نشان سه رنگ(۱۶) و شیطانی اس‌اس بدل شد.

سواستیکا از تروا تا برلین
کشف تاریخچه نماد سواستیکا و هم‌چنین، تبدیل کاوشگری و باستان‌شناسی به دانشی نوین مدیون تلاش‌های هاینریش اشلیمان(۱۷)‏، مشهورترین کاوشگر آلمانی سده نوزدهم میلادی، است. یکی از هدف‌های مهم او در سفر به شهر ایتاکا(۱۸) در یونان در ۱۸۶۸م کشف بقایای شهر قدیمی تروا(۱۹) بود. در روایت‌های اساطیری یونان، جنگ بین یونانیان و مردم شهر قدیم تروا در این محل رخ داد.تروا صحنه وقایع تاریخی داستان ایلیاد(۲۰) اثر هومر(۲۱) است. اشلیمان بر خلاف باور عموم، داستان ایلیاد را نه افسانه‌ای حماسی بلکه واقعه‌ای تاریخی می‌دانست، که کشف محل وقوع آن کلید کشف شهر‌های گمشده باستانی است.این تاجـر آلمانـی که طـی سال‌های متمـادی ثروت فراوانـی از طریـق فروش مـواد اولیه ساخـت تسلیحـات در روسیه اندوخته بود، گرداگرد دریای مدیترانه را مدت سه سال با اتکا به نوشته هومر جولانگاه خود ساخت تا از آداب و سنن محلی گرفته تا روش معالجه بیمار های محلی را بازبینی کند. او، که در دانشگاه سوربن فرانسه(۲۲)‏ تحصیل کرده بود، استعداد شگفتی در فرا گیری زبان داشت. این استعداد به او کمک کرد تا با خوانش دقیق آثار هومر اشارات وی را نقشه راه خود برای کشف محل این حماسه قرار دهد. اشلیمان، که شیفته تاریخ و کشف حقیقت پنهان در دنیای هومری، جنگ تروا و ارائه این اطلاعات بود، گاه حقایق را فدای روش‌های جدید ارائه آن ‌کرده.اشلیمان، در ۳۱ مه ۱۸۷۳م، به آرزوی دیرینه‌اش رسید و به گنج پریام(۲۳) پادشاه تروا، دست یافت. کشف شهر چهار هزار ساله در قلب تمدنی به قدمت هشت هزار سال او را، که به عنوان ثروتمندی خیالباف شناخته شده بود، شهره عالم ساخت و توجه بسیاری را جلب کرد.او در ساحل شرقی ترکیه در شمال دریای اژه، شهر تروا و نشان سواستیکا را یافته بود.

هاینریش اشلیمان

اشلیمان کاوش‌های باستان‌شناس انگلیسی، فرانک کالورت(۲۴) ‏را در مکانی موسوم به تپه حصارلیق(۲۵) ادامه داد. روش خشن و نامتعارف اشلیمان برای حفاری یعنی استفاده از دیلم فولادی و پتک‌های سنگین، او را به هدف خاص خود رساند. اشلیمان در زیر هفت لایه‌ای که هر‌کدام از آنها حاوی آثار به جای مانده از تمدن‌های چند هزار ساله منطقه بود، بقایای شهر تروای هومر را کشف کرد.اشلیمان را نه تنها به خاطر استفاده از ابزار نامناسب برای حفاری، نظیر پتک و دیلم، مورد نکوهش قرار دادند بلکه او را متهم به فدا کردن آثار تمدن‌های گوناکون برای رسیدن به گنج پریام نیز کردند. باستان‌شناسان محل حفاری اشلیمان را حاوی حداقل نه لایه و هر لایه را معرف تمدنی خاص می‌دانستند. روش کار غیر‌عادی و در عین حال موفقیت او در ادامه کار کالورت‌، سبب شد که برخی از باستان‌شناسان اشلیمان را کاوشگر مبارز و درعین حال خرابکار بنامند.

شهر تروا

ارزش یافته های اشلیمان غیر قابل انکار بود و بسیاری از دانشمندان وقت مانند زبان‌شناس انگلیسی‌،آرچیبالد سایس(۲۶)، در ۱۸۹۶م اعلام کردند که اشیای کشف شده در تروا، دنیا را در شناخت دوران سنگی نژاد آریایی هدایت خواهد کرد. در سطح و حاشیه بیش از هزار و هشتصد مجسمه و شئ سفالی و فلزی، انواع نشان سواستیکا و دایره‌هایی با خطوط هم‌مرکز و حلزونی شکل، مشابه سواستیکا، حکاکی شده بود.اشلیمان، در سفر به دورترین نقاط جهان، از تبت گرفته تا پاراگوئه و شاخ طلا در آفریقای جنوبی، بارها با نماد سواستیکا رو‌به‌رو شده بود. شهرت روزافزون اشلیمان و رشد سریع نقش باستان‌شناسی در تأیید و تثبیت هویت ملی جوامع، سواستیکا را در جایگاهی بالاتر قرار داد. تصویر این نماد بر روی انواع مصنوعات پر مصرف و معروف روز چاپ شد و روی لباس پیش‌آهنگ‌ها و حتی، نیروهای مسلح کشورها نقش بست. افزایش موارد استفاده از این نماد و مقبولیت آن، طی چند دهه، موجی فراگیر به راه انداخت و در زمانی کوتاه آرمان گرایش‌های فرّار و جهنده اجتماعی را نیز در آلمان دربر گرفت.(۲۷)

واژه آریایی در آغاز تنها برای دسته‌بندی زبان‌ها استفاده می‌شد و نام زیر‌شاخه‌ای از زبان‌های هند و اروپایی بود اما در تقسیم‌بندی نژادها به‌کار نمی‌رفت. در دوره‌ای از تاریخ زبان‌شناسی توجه به ریشه و ساختار زبان‌ها فزونی یافت و زبان‌شناسان، متوجه شباهت‌هایی بین ساختار سه زبان آلمانی، لاتین عامیانه(۲۸)‏ و سانسکریت شدند. در نتیجه، اصطلاح آریایی به گروهی از مردم که به طیف وسیعی از زبان‌های هم‌خانواده، شامل بیشتر زبان‌های اروپایی و شماری از زبان‌های آسیایی صحبت می‌کردند، اطلاق شد. در سده نوزدهم و بیستم، گرایش روز‌افزون به‌علم اصلاح نژاد انسان و اشتیاق به تکوین و دخالت در ساختار نژادها، سبب انحراف در تعریف واژه آریایی شد و به‌مرور معانی جدید و متفاوتی یافت تا اینکه سرانجام گروهی کلمه آریایی را به نژادی افسانه‌ای اطلاق کردند که مافوق سایر نژادهاست. استفاده مغرضانه در طبقه‌بندی نژادها در نهایت در قلب اروپا منجر به تبعیض نژادی و فجایعی شد که به دست آلمان نازی به وقوع پیوست.روزنامـه واشنگتـن پسـت در مقالـه‌ای درباره ریشه‌یابی و بازبینی دلایل ظهور نازیسم، نوشت که فلسفـه آریایی‌گـری و اثبات وجـود یک نژاد برتر و بی‌مانند به‌نام آریایی‌ها در مقطعی از سال‌های پیش‌ از جنگ جهانی دوم، موضوع بحث شماری از متفکران بـوده. در سـده نوزدهـم آرتـور گوبینیـو(۲۹)، تاریـخ‌نگار و پژوهشگـر فرانسـوی و برخی دیگر از اندیشمندان اروپایـی پا را فراتر نهاده و آلمانـی‌ها را از اعقاب راستین آریایی‌های افسانه‌ای معرفی کردند که وظیفه دارند با غلبه بر همسایگان خود جهان را به‌سوی برتری مطلق هدایت کنند.

آرتور گوبینیو

حفاری‌های اشلیمان در ساحل اژه ناگهان با نظریه‌ای نوظهور گره خورد. نشان زیرخاکی مرموز او، برای ملی‌گرایان افراطی، نماد برتری‌جویی و انحصار‌طلبی شده بود. گروه‌هایی مانند باواریان فرایکورپ(۳۰)؛یا مزدوران جدایی‌طلب ضد‌کمونیسم سده نوزدهم و بیستم آلمان، که در صدد براندازی جمهوری وایمار(۳۱)‏ آلمان بودند و جنبش‌های یهودی‌ستیز‌ در دهه دوم سده بیستم، سال‌ها پیش از ظهور نازیسم، سواستیکای کشف شده را نمود ماهیت برتر نژاد خود می‌دانستند. نقش و مفهوم سواستیکا در مجسمه خدایان یونان باستان و آیین براهما و بودا و در میان سرخ‌پوستان امریکا، به فراموشی سپرده شد و دیگر کسی از پیام راستین آن در سنت ملل گوناگون، یعنی خوب زیستن، هستی نیک و خوش‌اقبالی، یاد نمی‌کرد. سرقت نشان سواستیکا به دست افراد ستیزه‌جو و به‌کارگیری آن توسط گروه‌های تندرو، پرخاشگر و برتری‌طلب، پیام صلح‌آمیز و مسالمت‌جوی این علامت بسیار کهن را برای همیشه در سایه قرار داده بود.انسان‌شناس، گوئندولین لایک(۳۲)‏، نشان سواستیکا و تصویر‌‌های مشابه حک شده برروی قطعات سفالی کشف شده در تروا را نه تنها دارای جنبه تزیینی، بلکه نماد نژاد آریایی ساکنان منطقه و حیات آنان می‌داند.جعل رابطه بین سواستیکا و ریشه هند و اروپایی آن اصلاح‌پذیر نبود. راهی باز شده بود برای بروز احساسات تند ملی‌گرایانه و تبدیل سواستیکا به نشانی جهانی که میان آریایی‌ها و دیگر نژاد‌ها و به‌خصوص، بین ژرمن‌ها و غیر ژرمن‌ها مرز می‌کشید.آمیختگی روز‌افزون سواستیکا با ملی‌گرایی ژرمن‌ها، با رشد نفوذ هیتلر در آلمان و انتخاب صلیب شکسته به منزله نماد آرمان او همراه بود. بی‌گمان، انتخاب این نشان خاص بنابر مقبولیت آن نزد گروه‌های نژاد‌پرست دیگر در ایام گذشته بود. استیون هلر(۳۳)‏، معتقد است هیتلر ناخود‌آگاه به دنبال نشانی بود که با قدرت در برابر داس و چکش روس‌ها، که دشمن درجه یک او بودند، قد علم کند.

جوزف گوبلز(۳۴)‏، دستیار تبلیغات هیتلر، به منظور افزایش اهمیت سواستیکا، در ۱۹ مه ۱۹۳۳م، فرمانی مبنی بر منع اکید استفاده از نشان صلیب شکسته در امور تجاری صادر کرد. خانم لنی ریفنشتال(۳۵)، در فیلم خود، پیروزی اراده، اعلام کرد که: در غیاب پیشوا صلیب شکسته را باید نمادی از شخصیت و قدرت رهبری او شمرد. از آن پس استفاده از طرح صلیب شکسته بر روی پرچم رسمی، یونیفرم ارتش و در جایگاه تشریفات تثبیت شد.

فردریک ماکس مولر

به‌نظر می‎رسد که قانـون منـع استفاده از نشان صلیب شکسته، سلام نازی و دیگر علامت‌های یادآور نازیسم پس از جنگ جهانی دوم تا به امروز، تنها به جنبه شیطانی سواستیکا رونق بیشتری بخشیده. امروزه، هم جنبش‌های آرام و هم، گروه‌های نژادپرست در ایالات متحده امریکا که دست به تحرکات مسلحانه می‌زنند، از این نشان استفاده می‌کنند. فشار دولت‌ها برای حذف این نشان از صحنـه اجتماع، نتیجه‌ای معکوس به بار ‌آورده. هلـر می‌گوید که هرچـه برای از بین بردن تصویر صلیب شکسته و ایدئولـوژی‌ای که این نشان نمـاد آن است و احساسات نژاد‌پرستانه این تفکر، تلاش بیشتری صورت ‌گیرد، افکار شیطانی هم با قوت بیشتری گسترش می‌یابد.(۳۶)‏

سواستیکای قوم ارمن
در منطقه‌ای از جهان که زمانی اورارتوییان بر آن حکم می‌راندند، سواستیکا نماد خوشبختی بود. پیش از این تاریخ، در دوران نوسنگی، ساکنان این ناحیه سواستیکا یا همان گردونه مهر را نماد ابدیت می‌دانستند. این گردونه دایره‌ای است با چهار شعاع خمیده عمود بر هم یا هشت بال منحنی که حرکت دَوَرانی را تداعی می‌کند. وجود این نقش در آثار به جا مانده حکایت از آن دارد که ارمنیان پیش از میلاد به خدای خورشید باور داشتند و این نقش در میان آنان نماد خورشید، چرخه زندگی، حرکت چرخشی جهان، ارابه شکارچیان و جنگجویان و … بوده است.آثار کشف شده در سرتاسر نیم‌کره شمالی و بخشی از جنوب مصر با نقش سواستیکا حکایت از قدمت و تداوم استفاده از این نماد در میان اقوام گوناگون دارد. گستردگی این نشان در نقاط مختلف و باورهای گوناگون دانش‌پژوهان را بر آن داشته تا مسیر جا‌به‌جایی تمدن‌ها و مراودات آنها با یکدیگر را بررسی کنند. زبان شناسان معتقدند که نقل مکان گویش‌وران یک زبان سبب تحول در ساختار زبان و تکامل آن می‌شود. جامعه‌شناسان نیز جا‌به‌جایی زبان‌ها را عاملی مؤثر در تعیین مسیر مهاجرت‌ها و شکل‌گیری تمدن‌ها می‌دانند.گسترش زبان هند ‌و ‌‌اروپایی از خاستگاه اولیه آن به نقاط دور و نزدیک جهان، نشانگر شباهت‌های موجود بین تمدن‌هاست.اهمیت نقش زبان در تمدن‌ها سبب شده که در کاوش برای کشف خاستگاه اقوام هند و اروپایی و هند و ایرانی و تعیین مسیر مهاجرت آنان، زبان نخستین عامل در نظر گرفته شود. جامعه‌شناسان با استناد بر فرضیات زبان‌شناسان پژوهش‌های خود را در آسیای مرکزی، آسیای صغیر، بالکان و نواحی هم‌جوار دریای سیاه متمرکز کرده‌اند.

توماس گامکرلیدزه(۳۷)‏، زبان‌شناس، شرق‌شناس و مدیر فرهنگستان علوم عالی گرجستان و ویاچسلاو ایوانف(۳۸)‏، مردم‌شناس، جامعه‌شناس اهل روسیه و متخصص زبان‌های سامی، کالین رنفرو، باستان‌شناس و زبان‌شناس انگلیسی متخصص در زبان‌های سامی و آدونتس، آجاریان و کاووکجیان زبان‌شناسان شهیر ارمنی، در ۱۸۸۴م، در کتاب تاریخ زبان هندو اروپایی(۳۹)‏، نظریه‌ای را مطرح کرده‌اند که بر اساس آن منشأ زبان‌های هند و اروپایی بلندی‌های ارمنستان، شمال میان‌رودان، غرب دریاچه ارومیه و جنوب قفقاز است و ساکنان این مناطق در اصل به این زبان صحبت می‌کرده‌اند. نظریه این پژوهشگران تطابق دارد با این فرضیه که زبان ارمنی قدیم (گرابار) اصل و نیای زبان هند و اروپایی است که پیش از گسترش آن، کاملاً شبیه زبان محاوره‌ای قبایل آریایی ساکن منطقه بوده. گامکرلیدزه معتقد است که زبان‌های آناتولی و هیتیتی، هند و ارمنی ـ ایرانی، یونانی و اسلاو ـ آلمانی ـ ایتالیایی، ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد از زبان‌های هند و اروپایی منشعب شده‌اند و دو هزارو پانصد تا هزار سال قبل ا ز میلاد از طریق ایران، به سمت شرق و از سواحل شمالی دریای سیاه به سمت غرب گسترش یافته‌اند.تحقیقات زبان‌شناسان معاصر، بر نظریه گامکرلیدزه در باره خاستگاه زبان هند و اروپایی و نماد سواستیکا در حوالی کوهستان‌های ارمنستان صحه می‌گذارد.(۴۰)

سواستیکا در بلندی‌های ارمنستان
بسیاری از جوامع در دوره‌های گوناگون مجذوب اسرار پنهان در نشان سواستیکا بوده‌اند. پژوهشگران اروپایی، به خصوص از آغاز سده بیستم، در پی آن بوده‌اند تا تعریفی برای این نشان بیابند. قدمت این نماد، شمار تمدن‌هایی که آن را به کار برده‌اند و گوناگونی طرح‌های آن در آثار کشف شده آن در چهار گوشه جهان، سبب تفسیر و ارائه گزارش‌های گوناگون شده است. شماری از زبان‌شناسان و باستان‌شناسان ارمنستانـی در کنکاش خود در خصـوص تمدن کهـن منطقه‌ای که ارمنسـتان کنونی در آن قرار دارد، با نیم‌نگاهی به یافته‌های گامکرلیدزه، عامل زبان را شاخص این و هر تمدن دیگر یافته‌اند.

نماد سواستیکا، در میـان بسیـاری از اقوام سـاکن نیم‌کره شمالی، از جمله در بلندی‌های ارمنستان، خاور دور، شمال شبه‌قاره هند، شمال افریقا و سواحل مدیترانه به‌ویژه، در ستاره‌شناسی و آیین‌های دینی به کار گرفته شده. قدیمی‌ترین نگاره سواستیکای کشف شده در ارمنستان، متعلق به دوره سنگی، ۱۰٬۰۰۰ تا ۷۰۰۰ پ‌م است. نقش حجاری‌شده سواستیکا در بیشتر نگاره‌های سنگی کشف شده در مناطق کوهستانی ارمنستان‌ و نیز آثار متعلق به تمدن کهن آناتولی و میان‌رودان، صفحه گردی شبیه به منظومه شمسی است. بسیاری از زبان‌شناسان سال‌ها برای کشـف پیام یا پیـام‌های نهفتـه در خطوط این نشان با طرح‌هـای گـوناگون تلاش کـرده‌اند. برخی از پژوهشگران ارمنی تحقیقات خود را در ساختار نام سواستیکا متمرکز کرده‌‌ و تعاریفی نیز ارائه کرده‌اند. بنا بر بررسی آنان، ریشه بخش دوم واژه svastic در سانسکریت، یعنی « ast» یا « asd»، در زبان ارمنی به‌معنیتوان است. این بخش در نام خدا در زبان ارمنی، یعنی آستوادز (Աստւած) نیز به همین مفهوم به کار رفته. بخش دوم کلمه خدا در زبان ارمنی یعنی« tvats» (տւած) به معنی داده است درنتیجه واژه آستوادز را توان داده شده یا توان کامل ترجمه کرده‌اند. توان نیز به قدرت فیزیکی و معنوی، روشن ضمیری و گاهی رستگاری معنا شده. ریشه بخش نخـست واژه svastics، یعـنی sva در سانسکـریـت معنـی درخشنـدگی و تابناکی می‌دهـد. در نتیجـه، سواستیکا را می‌توان توان تابناک نیز ترجمه کرد. در عهد باستان لقـب توان تابنـاک یا خدای درخـشان، عنوانی بود که به آفریننده، خدا یا خدایان و پادشاه اختصاص داشت. استفاده از این عنوان در طول تاریخ ادامه یافت و در روزگار معـاصر مدعـیان قـدرت برتـر نیـز آن را به کارگرفـتند.

گردونه ابدیت یا سواستیکای ارمنیان
بسیاری از متخصصان از جمله جامعه‌شناسان ارمنی برآن‌اند که سواستیکا واژه‌ای سانسکریت متشکل از دو واژه« su» و«asti» و به معنای خوب زیستن یا زندگی خوب است. این نشان نزد اقوام گوناگون و در دوره‌های مختلف، از زمان هومر تا هیتلر، به‌اشکال گوناگون رسم شده که همه آنها در سه ویژگی مشترک‌اند. نخست، هم‌مرکز بودن خطوط میانی که بیانگر یکی بودن منشأ حیات و قدرت و همه خصیصه‌های ناشی از آنها است. دوم، وجود شعاع‌هایی که به تعداد گوناگون به‌صورت شکسته یا منحنی از مرکزی مشترک خارج شده‌اند و حرکتی دَوَرانی همانند منظومه شمسی را نشان می‌دهند و سوم، باورعمومی در باره منشأ هند و اروپایی آن و اشتقاق لفظ سواستیکا از زبان سانسکریت.این نشان نزد ارمنیان نماد گردونه ابدیت است که به ‌اشکال گوناگون نقش شده، اما شکل غالب دایره‌ای محاط بر چهار یا هشت بازوی عمود بر هم، مانند علامت بعلاوه یا ضربدر است. این نشان بنابر سنتی کهن، نماد خوبی و مهربانی، پیام‌هایی از خورشید، زندگی، آتش، رعد و برق، آفرینش و تکثیر، پیشرفت و ترقی و گاهی چهار جهت جغرافیایی است. انحنا به سمت چپ و راست به ترتیب به‌مفهوم کنش پذیر و کنشگر است و بنا بر موقعیت نشانگر مفعول و فاعل. طبق سنت، نشان کوچک چرخ گردون را با انحنای بازوها به سمت راست بر روی گهواره نوزاد پسر و در جهت مخالف آن را بر گهواره نوزاد دختر نصب می‌کرده‌اند. در مواردی هم، انحنا به دو جهت عقربه ساعت را با نیت نمایش خوبی و بدی، دوستی و دشمنی و خورشید و ماه ـ به‌خصوص در سواستیکای روسی ـ به کار می‌بردند.امروزه، در ارمنستان این نشان را می‌توان علاوه بر حجاری‌ها و آثار عتیقه، بر روی دیوار کلیساها و سایر اماکن مذهبی، نقاشی‌های دیواری، نقش قالی‌ها، چلیپاسنگ‌ها، ظروف تزئینی، علایم خاص دولتی و حتی، سنگ قبرها مشاهده کرد.در ارمنستان، سواستیکای ارمنی را به‌نام‌های ‌گوناگون می‌شناسند شامل آرِواخاچ (صلیب خورشید)؛ کِرخاچ (صلیب کج)؛ واهاگناخاچ (صلیب واهاگن) ؛ خدای اساطیری پیروزی؛ و صلیب نبرد.(۴۱)

در داستان‌های اساطیری ارمنیان، بارها از صلیب نبرد، از انواع سواستیکا کـه بر سینه و بازوی جنگاوران ارمنـی نقش می‌بستـه، سخن به میـان آمده.زبان از عناصـر بنیـادی هـر تمـدنی اسـت. قـدمت زبـان، میـزان دگـرگـونی، سیـر تکامـل و تـداوم آن، معـرف هویت و ساخـتار تمـدن گویشـوران آن زبان است. زبان کـهن ارمنـی با الفبای هـزار و هفتصد ساله و کاربرد آن تا به امروز، رمـز بقـای قوم ارمـن در آسیای صغیـر بوده.(۴۲)

در کنار اقوام کهن و پرجمعیت منطقه، یعنی سوری‌ها، آشوری‌ها و عرب‌ها در قفقاز و آسیای صغیر نزدیک به صد ملت کم جمعیت دیگر وجود داشته که امروزه بیشتر آنان فراموش شده‌اند. از میان آنها ارمنیان ـ و نیز گرجی‌ها، که آنان نیز دارای زبانی قدیمی‌اند ـ جایگاه خود را در جمع تمدن‌های امروزی تثبیت کرده‌اند. در آثار کشف‌شده از چنین تمدنی، به یقین بارها به نماد هندو اروپایی، البته طرح ارمنی آن بر خواهیم خورد.الفبای هر ملت نقشی مهم در بقای تاریخ، فرهنگ، هویت و شخصیت خاص آن ملت دارد. سال‌های آخرین سده چهارم و آغاز سده پنجم میلادی، آبستن سرنوشت‌سازترین حادثه فرهنگی اجتماعی قوم ارمن بود. اوضاع سیاسی جغرافیایی منطقه، ارمنیان را بیش از پیش به پناه مذهب حواری مسیحی می‌راند. تنها ده سال پیش‌تر، در ۳۹۵م، ارمنستان به دو نیم شده، نیمه غربی آن به تصرف امپراتوری بیزانس (مسیحی غیرحواری) درآمده و نیم بزرگ‌تر آن در شرق در زیر پرچم ساسانیان و موبدان آن قرار گرفته بود. بزرگان دینی و ملی ارمنی، نیاز روزافزون قوم خود را به دسترسی به انجیل مقدس و درک درست مطالب آن تشخیص داده و در پی راه چاره بودند.

مسئولیت خطیر نجات ارمنیان در آن مقطع به یک روحانی، به نام مسروپ ماشتوتس(۴۳) سپرده شد. در ۴۰۵م، الفبای زبان ارمنی به دست این روحانی ابداع شد و جمله‌ای منتسب به حضرت سلیمان ـ از کتاب قانون عهد عتیق(۴۴)ـ برای نخستین بار با حروف بدیع ارمنی نوشته شد. الفبای زبان ارمنی متأثر از نگاهی دینی است چراکه هدف اولیه برای ابداع حروف آن ترجمه انجیل مقدس از زبان یونانی بود. حرف اول آن یعنی« آ»، نخستین حرف واژه آستوادز یا خدا به زبان ارمنی است و سی و ششمین یا آخرین حرف آن، یعنی «ک»، نخستین حرف واژه کریستوس یا عیسی مسیح به زبان ارمنی است. شش حرف از حروف الفبای ارمنی از طرح سواستیکا الهام گرفته‌اند. تصویر این حروف بر‌روی سنگ‌نگاره‌هایی در کوهستان‌های فلات مرتفع ارمنستان یافت شده. مسروپ ماشتوتس پس از تطبیق موفق حروف ابداعی خود با آهنگ زبان ارمنی، طراح نهایی حروف را به هروپانوس، خطاط هنرمند قرن پنجم یونانی(۴۵)، سپرد.

پژوهشگران ارمنی نتوانسته‌اند ثابت کنند که آیا مسروپ ماشتوتس و همراهان او در ابداع الفبای ارمنی از شکل سواستیکا الهام گرفته‌اند‌ یا تحت‌تأثیر جو فلسفی حاکم در آن روزگار، ناخودآگاه حروف را به این شکل طراحی کرده‌اند.
Ծ Ց Ձ Փ Ք Ը
شش حرف از الفبای ارمنی
با صدای تز، تس، دز، پ، کهِ و اِ ( از چپ به راست)

نشان ابدیت در فرهنگ ارمنی،که در کوهستان‌های ارمنستان بر روی سنگ‌نوشته‌ها کشف شده نشانگر تعلقات قومی ارمنیان و شکلی از اشکال سواستیکا در تمدن هند و اروپایی است.نماد ابدیت ارمنیان با شعاع‌های متعدد منحنی و خمیده به راست یا چپ، تصویری از خورشید و منظومه آن است.خورشید تا مدت‌ها تنها منبع نیروی انسان محسوب می‌شد و در عهد باستان، در مقام خدا پرستش می‌شد. از این رو، در سواستیکای ارمنی جایگاهی خاص داشت. در گذشته‌های خیلی دور، اجداد ارمنیان در بلندی‌های ارمنستان بزرگان خود را پسران نور می‌خواندند. ارمنیان پیش از قبول مسیحیت در ۳۰۱م، به‌خدایان و آیین‌هایی دیگر باور داشتند. از جمله این آیین‌ها مهرپرستی بود که شماری از باورها و آداب و رسوم آن همچنان در فرهنگ ارمنی باقی ماند و با دین جدید انطباق یافت.نماد سواستیکا از یادگارهای آن دوران است که همچنان در ارمنستان مسیحی به‌ حیات خود ادامه داد و نمودی گسترده یافت.

نماد گردونه ابدیت به‌جزئی از تمدن قوم ارمن بدل شده و در داخل مرزهای جمهوری ارمنستان و خارج از آن نزد ارمنیان دیاسپورابه کار بـرده می‌شـود. ارمنیـان از معدود اقوامی هستنـد که از عهـد کهن تا به امروز، سواستیکا را از نماد‌های معرف هویت ملی خود می‌دانند. ایـن در حـالی است که طـرح صلیب شکسته سواستیکا، در جهان غرب هنوز هم یاد‌آور نفرت و خشونت است.نه طرح از سواستیکای ارمنی، زینت‌بخش چهار سطح از برج ۵۰ متری یاد‌آور آزادی ارمنستان واقع در یکی از بلند‌ترین نقطه‌های پایتخت ارمنستان است.

خاج خمیده
واژه خاج از خاچ ارمنی(۴۶) ‏‏گرفته شده. قدیمی‌ترین تصویر خاج خمیده را در انبوهی از حجاری‌ها و سنگ‌‌نگاره‌های کوهستان گِقاما(۴۷) ‏‏در استان سیونیک(۴۸) ‏‏(استان هم مرز با ایران) کشف کرده‌اند.

این نشان در بیشتر نقش‌های زینتی ظروف سفالی، کمربندهای فلزی، اسباب و آلات جنگی و زیورآلات عصر مفرغ مشاهده می شود. در گور بیشتر فرماندهان نظامی و بر روی سلاح‌های جنگی کشف شده، متعلق به دوره‌های گوناگون، نیز این نشان به‌چشم می‌خورد که حاکی از کاربرد فراوان آن نزد لشکریان و رسوخ آن در آداب دینی است. از سده پنجم میلادی به بعد، سواستیکا به منزله نماد ابدیت و زندگی معنوی بر روی سنگ‌واره‌های یادبود، به خصوص چلیپاسنگ‌ها، ‌به‌کار رفت.در بسیاری از آثار معماری ارمنستان متعلق به‌دوران رسمیت یافتن مسیحیت، نیز نماد آرِواخاچ (صلیب خورشید) نقش شده است.آنچه در حجـاری‌ها به خـصوص در سنگ‌واره‌های کوهستـان‌ گِقاما جلـب نظر می‌کند، باور پیشینیان به وابستگی روح انسان به خورشید و اهرام آسمانی است. نیکول آقبالیان(۴۹)، اندیشمند بزرگ ارمنی، باور آنان را حتی به وابستگی مستقیم بدن انسان به «آسمان»‌ها تشخیص داده است. اعتقاد راسخ به این باور، اندیشمندان مشهوری چون یزنیک کوقباتسی(۵۰) را در سده چهارم و پنجم میلادی، نگران خدشه‌دار شدن آرمان مسیحیت در کشوری کرد، که به تازگی به این آیین گرویده بود.کوقباتسی، جماعت خورشید‌پرست را فرقه‌ای متحجر و باورشان را متزلزل می‌دانست. او معتقد بود که سستی باور آنان در اتکای کامل به قدرت خورشید و آفتاب، مانند شکنندگی چرخی است که بقای آن در گرو استحکام تنها چند پره است ( اشاره به گردونه هستی، سواستیکا).

هنـدو‌ها در سده هفتـم و ششـم پیش از میلاد تقابل روح و مـاده و در عیـن حال آمیـزش و وابستـگی این دو را به‌یکدیگـر، که نماینـده مادیات و معـنویات هستند، از اصول باورهای خود می‌دانستند و تاکنون نیز به آن پایبندند. سواستیکا نزد آنان نمادی به این مفهوم است.از آنجا که گسترش تمدن آریایی از سیبری به‌سمت هندوستان از طریق آسیای صغیر و منطقه‌ای که ارمنستان در آن قرار دارد صورت گرفته، می‌توان طرح سواستیکای هندی را در سنن هند و اروپاییان فلات ارمنستان، غرب دریاچه ارومیه و شمال میان‌رودان مشاهده کرد. آریایی‌های این منطقه (خاستگاه اورارتویی‌ها)، بازوی عمودی آرِواخاچ (صلیب خورشید) را نماد روح و بازوی افقی را نماد ماده و تقاطع آن دو را نشان وابستگی آنها به هم می‌دانستند.در همه نشان‌های ابدیت یا همان سواستیکای ارمنی، پره‌های چرخ یا بال‌های صلیب در انتها به سمت راست خم شده و نشانگر حرکتی در جهت عقربه‌های ساعت است. این طرح مفهوم عمل یا موقعیتی مثبت را می‌رساند و حرکت در جهت مخالف به‌مفهوم عمل یا موقعیت منفی است. به احتمال زیاد، هدف هیتلر از انتخاب طرحی با نشان مثبت توجیه حقانیت خود و دفاع از آرمان شیطانی‌اش با استفاده از پیام تاریخی نمادی آشنا بوده.

نماد چهار پر ابدیت عمیقاً در فرهنگ و سنن ارمنی، به خصوص در فرهنگ آنی، پایتخت پادشاهان باگرادونی در سده دهم و یازدهم میلادی، رسوخ کرده و اشکال گوناگون آن در تزیینات به‌کار می‌رفت.
نقش قالی معروف ارمنی آرتساخ یعنی، قالی اژدهایی (ویشاپاگورگ) ، همان نماد ابدیت به‌شکل چهار پر است که انتهای حلقه‌مانند شعاع‌های آن، تداعی‌گر نقش اژدهاست. چهار اژدهای دو سر، به هر دو جهت راست و چپ خوبی و بدی را توأمان به‌نمایش می‌گذارند. برخی از کارشناسان دو نوع خمیدگی بال‌ها یا دم‌ها در طرح قالی ویشاپاگورگ را معرف جنس مذکر و مؤنث دانسته‌اند.از سال ۱۹۸۷م، بنا به درخواست مقامات ارمنستان، نماد سواستیکای ارمنی، در جمع بین‌المللی یونیکُد(۵۱) ‏جای گرفت. نشان ابدیت یا سواستیکای ارمنیان (֍)، با کد D058 از ۲۰۱۲م، در فهرست نشان استانداردهای بین المللی قرار گرفت و تحت شماره ۱۰۴۶ ISO /IE ) ۵۲) به ثبت رسید.
به باور عمومی، نماد سواستیکا، به هر شکل و تصویر نمادی آریایی است. ارمنیان از معدود ملت‌هایی هستند که این نماد را در حوزه‌های گوناگون فرهنگ خود به‌کار گرفته‌اند و تا به امروز نیز، آن را نشانی بیانگر هویت خود می‌دانند.

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها:
Sanahin، صومعهساناهین، متعلق به سدهدهم میلادى در استان لورى در شمال جمهورى ارمنستان و مجاورت گرجستان.
Swastika-Svastika
Pre- pottery Neolithic B 8500 – 6500 BCE
نمادی که امروزه عموم آن را با نام (اس اس) می‌شناسند.
Golgotha، مکان تصلیب حضرت مسیح در مجاورت دیوار بیت‌اللحم
حرف T الفبای لاتین
27 تا 33 میلادی (تاریخ صحیح مورد بحث است)، مصادف با عید پاک
شام یا الشرق، نواحی مجاور ساحل شرقی مدیترانه که در حال حاضر شامل کشورهای سوریه، لبنان، اردن، اسرائیل و فلسطین تا شمال مصر است.
Nazism ، مجموعه نظریه‌های حزب نازی
Faschism ، مرام سیاسی راست افراطی و گونه‌ای نظامِ حکومتی خودکامه که نخستین بار در 1922 تا 1945م، در ایتالیا به دست بنیتو موسولینی به قدرت رسید.
Daniel Rancour-Laferriere
Großdeutsches Reich، رایش سوم، حکومت حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان در 1923تا 1933م
Benedictine monastery، فرقه مذهبی بندیکتی در سده هشتم میلادی در انگلستان آغاز شد و به تدریج به جایگاهی در سایر کشورهای اروپایی و امریکای جنوبی دست یافت. راهبان صومعه‌های بندیکتی در کنار انجام مناسک دینی، نقشی اساسی در امور اقتصادی و سیاسی حوزه خود داشتند.
Aryavarta، ناحیه وسیعی در شمال شبه قاره هند در جنوب سلسله جبال هیمالیا که در دوران کهن محل سکونت هند و آریان‌ها بود.
ehr، به معنی افتخار
Imperial Germany (1871ـ 1918م)، رنگ‌های سیاه، سفید و سرخ پرچم امپراتوری آلمان تا پیش از جنگ جهانی اول
Heinrich Schliemann
Ithaka، جزیره‌ای متعلق به یونان در شرق این کشور
Troy، شهر اساطیری یونان قدیم که اکنون در خاک ترکیه واقع شده.
ایلیاد ( Iliad ) و هم‌چنین اودیسه (Odyssey ) شامل 24 کتاب، از قدیمی‌ترین داستان‌های حماسی هومر
Homer ، شاعر حماسه‌سرای یونانی. وی در سده ششم پیش از میلاد در شهر باستانی ایونا از ساحل دریای اژه در ترکیه به‌دنیا آمد.این شهر در گذشته متعلق به یونان بود.
Sorbonne
Priam ،آخرین پادشاه حماسی تروا در روزگار جنگ سرنوشت‌ساز تروا
Frank Calvert (1828 – 1908)
Hisarlik mound ، تپه‌ای در شش کیلومتری ساحل دریای اژه در غرب ترکیه که از نظر باستان‌شناسی اهمیت فراوان دارد.
Archibald Sayce (1845ـ1933م)، صاحب کرسی آشور‌شناسی دانشگاه آکسفورد و از نویسندگان سه بخش از دانشنامه بریتانیکا. او به نوشتن بیست زبان قدیمی تسلط کامل داشت.
گزارش بی بی سی، مورخ 23 اکتبر 2014م
Romance
Joseph Arthur de Gobineau (1816 ـ 1882م)، خاورشناس، تاریخ‌نگار و سیاستمدار. وی اشراف‌زاده‌ای فرانسوی و از مبلغان نژادپرستی بود.
Bavarian Freikcorp، مزدوران مسلح فرایکورت که با هدف براندازی امپراتوری آلمان، از جمهوری وایمار حمایت می‌کردند.
Weimar Republic 1918)- 1933 م (، نخستین نظام دموکرات آلمان
Gwendolyn Leick، انسان‌شناس برجسته و تاریخ‌نگار تاریخ قوم آشور و بین‌النهرین باستان و استاد دانشکده هنر دانشگاه چلسی انگلستان
Steven Heller، روزنامه‌نگار و منتقد امریکایی
Joseph Goebbles
leni Riefenstahl (1902 ـ 2003م)، فیلم‌نامه‌نویس،عکاس حرفه‌ای آلمانی و کارگردان فیلم کم‌نظیر المپیا (1938) که در زمان جنگ جهانی دوم با استقبال بی‌نظیر مردم مواجه شد. او موفقیت خود را مدیون استعداد هنری خود و حمایت حزب نازی می‌دانست.
Friedrich Max Müller (1823 ـ 1900م)، زبان‌شناس، شرق‌شناس و مترجم زبان سانسکریت آلمانی. وی از پایه‌گذاران دانش هند‌شناسی بود. مولر در 1946م به انگلستان نقل مکان کرد. او با شناخت عمیقی که از زبان سانسکریت ودایی (از زبان‌های باستانی هندواروپایی که کهن‌ترین کتاب‌های هندو اروپایی به این زبان نوشته شده) داشت به این نتیجه رسیده بود که فرهنگ ودایی منشأ باورهای کفرآمیز و نژادگرایانه اروپا شده است.
Tamaz Valerianis dze Gamkrelidze
Vyacheslav Vsevolodovich Ivanov
Thomas V. Gamkrelidze;V. V. Ivanov‚ «The Early History of Indo-European Languages», Scientific American, vol.262, no. 3 (March 1990), p. 110 – 117.
www.hayary.org (Swastika in Armenia)
Makaravank، صومعه‌ای در غرب دریاچه سوان در جمهوری ارمنستان
Lchashen، روستایی در ساحل شمال غربی دریاجه سوان در شرق جمهوری ارمنستان
Saint Mesrop Mashtots، روحانی‌ای که در 405 میلادی 36 حرف الفبای زبان ارمنی را ابداع کرد. در سال‌های بعد، دو حرف دیگر به فهرست اولیه او اضافه شد. این حروف تا به‌امروز الفبای زبان عموم ارمنیان است.
شناختن خرد و رهنمود، درک توان بزرگان …
Ճանաչել զիմաստութիւն եւ զխրատ, իմանալ զբանս հանճարոյ
To recognise wisdom and guidance; to know the creations of the greats
طرح نهایی حروف الفبای ارمنی و تحریر نخستین جمله به این زبان در شهر ساموست در ارمنستان (در حال حاصر در جنوب شرقی ترکیه) به انجام رسید. بقایای این شهر تاریخی در 1371ش برای همیشه در زیر آب‌های سد آتاتورک مدفون شد.
در زبان ارمنی խաչ
در زبان ارمنی Գեղամայ
در زبان ارمنی Սիւնիք
Nikol Poghosi Aghbalian ( 1875ـ 1947م)، فعال اجتماعی و نخستین وزیر فرهنگ ارمنستان
Eznik Koghbatsi (381 ـ450م)، فعال اجتماعی و از شاگردان مسروپ ماشتوتس مقدس، ابداع کننده الفبای ارمنی
unicode
International Organization for Standardization، کامل‌ترین استاندارد جهانی. استاندارد ISO/IEC17025 برای اطمینان از صحت و دقت جواب‌های آزمایشگاهی، نمونه‌برداری و انجام آزمون، تدوین شده‌ است.

منابع:

Գեւորգյան, Վ․; Շտիբեն, Ռ Ա. Գեղամա Լեռների Ժայռապատկերները.1970
Լալայեան, Երւանդ. Ազգագրական Հանդես.17 րդ գիրք, 1908
Մարտիրոսյան. Հ. Ա. « Գեղամա Լեռների Ժայռապատկերները». Հայաս- տանի հնագիտական Յուշարձանները. Հ.11. Հայկական ՍՍՌ Գ. Ա. Հրատարակչություն, 1981
Gamkrelidze, Thomas V. ; V. Ivanov‚ V. «The Early History of Indo-European Languages», Scientific American. vol.262, no. 3.March 1990.
Philips Greg, Robert. Archaeologia .«XIV. On the Meaning and Origin of the Fylfot and Swastika». vol. 48. Issue 2. Cambridge University Press, 25 Jan. 2012
www.hayary.org

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۸
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید