فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۶۴
هنر ارمنیان و وزن یک اقلیت در میان یک ملت
نویسنده: ایساک یونانسیان
زمان به سرعت می گذرد و گذشته تنها در اذهان و آثار هنری به جای می ماند. آن هنگام که می خواهیم از گذشتۀ یک ملت آگاه شویم به آثار بر جای مانده از آنان مراجعه می کنیم چراکه ذهن آدمی ماندگار و قابل اطمینان نیست. آن کسی که گفته یک عکس، یک تابلوی نقاشی و یک اثر معماری کار هزاران کلمه را می کند راست گفته است. هنر از وقایع و سرگذشت یک قوم و ملت حکایت ها می گوید.
در فرهنگ و هنر ایران، بسیارند ارمنیان هنرمندی که آثاری زیبا، تأثیرگذار و البته چشمگیر بر جای گذاشتهاند، هنرمندانی که در رشتههای گوناگون هنری از جمله موسیقی، نمایش، سینما، عکاسی، معماری، نقاشی، پیکره سازی و دیگر هنرهای تجسمی در این سرزمین کهن نقشآفرین بودهاند.
ارمنیان ایران، طی قرن ها حضور در این مرز و بوم، ارزش های فرهنگی و هنری بی شماری را به وجود آورده اند، ارزش هایی که آنها را همراه با آداب و سنت های خود از ارمنستان به ایران آوردند و در موطن جدید نسبت به نگاهداشت و رشد آن مساعی همه جانبه ای را به کار بردند. ارمنیان، پس از کوچ اجباری در زمان شاه عباس صفوی (۹۹۶ – ۱۰۳۸ق) و استقرار در جلفای اصفهان و ترمیم جراحت هایی که شاه عباس به جد در آن زمینه ها کوشید، ایرانی شدند و در آبادانی کشور بی اندازه کوشیدند و از آنجا که میراث دار ملتی کهن و با فرهنگ بودند در تمام زمینه ها پیش گام ترقی و نوآوری شدند. در سیاست، علم و دانش، موسیقی، سینما، نقاشی، تئاتر، عکاسی، روی آوری به تمدن، چاپ و نشر، صنعت، معماری و در هر زمینه ای که بتوان فکر کرد نام ارمنیان ایران در صف پیش گامان جای دارد. شاید، هیچ اقلیتی را در هیچ جای جهان نتوان یافت که این همه به کشوری که در اصل کشور دوم آنان بوده و در عمل کشور اصلی شان شده خدمت کرده باشند.
تأثیر فرهنگ و هنر ایران بر خلاقیت هنری ارمنیان این سامان بر هیچ کس پوشیده نیست. هنرمندان و اندیشمندان ارمنی ایران آنچه را که به سلیقۀ خود نزدیک یافتند از ایرانیان فراگرفتند و پایه های فرهنگ و هنر جدید خود را در سرزمین ایران بنیاد نهادند، فرهنگ و هنری که شایستۀ همه گونه مطالعه و بررسی است.
در قرن های هفدهم و هجدهم میلادی، جلفای اصفهان مهد علم و دانش ارمنیان ایران بود. در دهۀ سوم قرن هفدهم میلادی، با تلاش و اهتمام خلیفه خاچاطور کساراتسی، پیشوای مذهبی ارمنیان جلفای اصفهان، مکتب جدیدی آغاز شد که در تاریخ تمدن و فرهنگ ارمنیان به منتهای شکوفایی رسید و نام دانشگاه به خود گرفت.
دانش آموختگان این مکتب هر کدام منشأ خدمات بسیار شدند و هریک از آنان در تاریخ ارمنیان ایران چهره های درخشان نام گرفتند. آثاری که به دست هنرمندان ارمنی، به ویژه در زمینۀ نقاشی های دیواری و مینیاتور، آفریده شده است به نوبۀ خود از آثار چشمگیر در این حوزه محسوب می شود. در زمینۀ نسخه های خطی، ارمنیان جلفا صدها کتاب تحریر کرده اند که همۀ آنها با تصاویر گوناگون و مینیاتور منقوش شده است. از جملۀ این هنرمندان می توان به میناس تزاغگوق اشاره کرد. مینیاتورساز و نقاش معروف جلفای اصفهان که کاخ های شاه عباس و نمازخانۀ یمانیان جلفا به دست وی نقاشی شده است. از دیگر نقاشان معروف هوانس مرکوز را می توان نام برد که بیشتر نقاشی های دیواری کلیساهای جلفای اصفهان از آثار اوست و یا می توان به هنرمند معروف، هاکوپ جوقایتسی، اشاره کرد که در ۱۶۱۰م، به دستور خواجه آودیس، نسخۀ خطی کتاب مقدس را با مینیاتورهایی ظریف مزین ساخت که یکی از آثار بی نظیر هنر مینیاتور ارمنیان ایران محسوب می شود.
جلفای اصفهان در تاریخ فرهنگ و هنر ارمنیان یکی از قدیمی ترین مراکز چاپ و نشر کتاب است و به عبارتی، می توان نخستین چاپخانۀ ایران را چاپخانۀ کلیسای وانک اصفهان دانست که در اثر کوشش های خستگی ناپذیر خلیفه خاچاطور کساراتسی بنیان نهاده شد و اولین کتاب آن، به نام ساقموس داوید، در ۱۶۳۸م به چاپ رسید. این چاپخانه در بدو امر بسیار ساده و دارای وسایلی ابتدایی بود چنان که طلاب کلیسا با دست خود حروف چوبی را تراشیدند و کاغذ و مرکب ساختند.
تأثیر هنر ارمنیان بر هنر ایران نیز به دنبال اسکان ارمنیان در نقاط مختلف ایران آشکارتر شد و در زمینه های مختلف هنری به شکوفایی رسید. در زمینۀ آموزش، بانو برسابه هوسپیان، بانویی ارمنی و زادۀ استان چهارمحال و بختیاری که از یک سالگی به همراه خانواده اش ساکن تهران شده بود، نخستین کودکستان ایران را در ۱۳۰۹ش با مجوز رسمی وزارت فرهنگ در تهران بنا نهاد.
در زمینۀ نمایش نخستین زنان ایرانی که بر روی صحنه ظاهر شدند و نقش آفرینی کردند دوشیزگان و بانوان ارمنی بودند و یا اولین نمایشی را که در رشت به روی صحنه رفت، یعنی خچوی دلال، ارمنیان اجرا کردند. پژوهشگران تاریخ نمایش ایران همواره نقش هنرمندان ارمنی را در اعتلای نمایش ایران ستوده و برای مثال، از شاهین سرکیسیان به منزلۀ بنیان گذار نمایش نوین ایران نام برده اند.
در زمینۀ سینما نیز ارمنیان از پیش گامان بوده اند و هنرمندان ارمنی بسیاری در این زمینه فعالیت داشته اند که از میان آنها آوانس اوگانیانس، نخستین کارگردان سینما و بنیان گذار نخستین مدرسۀ بازیگری و به بیانی پایه گذار سینما در ایران و ساموئل خاچیکیان، با بیش از چهار دهه فعالیت سینمایی، سرآمدند. نخستین استودیوی دوبله را نیز در ایران آلکس آقابابیان پایه گذاری کرده است.
در زمینۀ عکاسی می توان از آنتوان سوروگین نام برد که پایه گذار عکاسی در ایران است و بعدها مفتخر به دریافت لقب خان از مظفرالدین میرزا شد. همچنین، می توان به نیکول فریدنی، سلطان عکاسی طبیعت در ایران، اشاره کرد.
از پیش گامان باله باید از سرکیس جانبازیان نام برد که نخستین هنرستان رقص و باله را در ۱۳۲۰ش در تهران بنا نهاد. پس از او دخترش، آناهید جانبازیان، به مدت دوازده سال هنرستان بالۀ تهران را اداره کرد و پس از آنها نیز مادام یلنا به تهران آمد و میراث دار هنر باله در ایران شد.
هنرمندان ارمنی در زمینۀ موسیقی نیز بسیار فعال و از نخستین استادان هنرستان موسیقی در ایران بوده اند. در این زمینه می توان از هنرمندانی چون روبن گریگوریان، پایه گذار موسیقی فولکلور ایران و یکی از پایه گذاران ارکستر سمفونی تهران و اولین رهبر ارکستر سمفونیک تهران؛ لوریس چکناوریان، پدید آورندۀ سمفونی های لیلی و مجنون، خسرو و شیرین و شیرین و فرهاد و اپرای رستم و سهراب؛ بانو هاگینت وارطانیان، نخستین خوانندۀ زن اپرا در ایران؛ هوانس آبکاریان، معروف به یحیای تارساز؛ امانوئل ملیک اصلانیان، موسیقی دان شهیر؛ و ویگن دردریان، سلطان موسیقی پاپ ایران نام برد.
پیشینۀ ارمنیان در معماری ایران نیز بسیار پربار است و تاریخ حضور آنان در معماری ایران مصادف است با برپایی کاخ های شوش و تخت جمشید به دست داریوش اول که در ساخت آنها از معماران و سنگتراشان ارمنی استفاده شدهاست. همچنین، می توان از اردشیرخان داویدیان، معمار سی و سه پل اصفهان، نام برد. در دورۀ معاصر نیز، با نگاهی گذرا به چهار گوشۀ ایران و بناهای ساخته شده می توان ردپای معماران ارمنی را مشاهده کرد، معمارانی مانند لئون تادئوسیان، که بیشتر کاخ های معروف ایران را ساخته؛ هوانس اونیک غریبیان؛ وارطان هوانسیان؛ گابریل گورکیان،پایه گذار معماری نوین در ایران؛پل آبکار؛ مارکار گالستیان؛ و اوژن آفتاندلیانس.
اکنون، برای شناخت آنچه از این میراث بزرگ برجای مانده است باید گام هایی استوار برداشت و دستاورد پژوهش ها و تحقیقات اندیشمندان را گرد آورد و به نسل جوان و نسلی که فردای این دیار ازآن اوست سپرد. شناخت و بازکاوی زوایای آشکار و نهان هنر ارمنیان از سال ها پیش دغدغۀ اندیشمندان و تاریخ دانان ارمنی و ایرانی بوده و امروز، نوشتن مقاله و برپایی نمایشگاه هنرمندان ارمنی گامی کوچک اما محکم در راستای رسیدن به این هدف محسوب می شود.