فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۶
هاکوپ هوناتانیان،نقاش دربار ناصری
نویسنده: زویا خاچاطور و پوراندخت شمعی
درنیمۀ اول قرن نوزدهم میلادی، به دلیل مسائل سیاسی و درگیری های پی در پی در منطقۀ قفقاز، گرجستان و ارمنستان جزوی از کشور روسیه به شمار آمدند و این موضوع سبب شد دولت روسیه توجه بیشتری به شهر تفلیس داشته باشد. در پی این تحولات سیاسی، هنرمندان و چهره های برجستۀ اجتماعی قفقاز، به خصوص، ارمنیان در شهر تفلیس متمرکز شدند و این شهر را مبدل به یکی از مراکز پر جمعیت ارمنی نشین ساختند. تفلیس در این زمان از نظر سیاسی، فرهنگی و اقتصادی متحول شد.
طبقۀ روشنفکر ارمنی، که در این شهر گرد هم آمده بودند، در اندک زمانی گام هایی بزرگ در زمینه های فرهنگی برداشتند ازجمله تأسیس تئاتر، آموزشگاه های هنری، مدرسه ها و چاپخانه هایی که در آنها چندین عنوان روزنامه به چاپ می رسید. این روزنامه ها آخرین اخبار و وقایع سیاسی، فرهنگی و هنری روز قفقاز و اروپا را منتشر می ساختند.
با تجمع تجار در این شهر و رفت و آمد آنان به کشورهای اروپایی تابلوهای نقاشی و دیگر آثار هنری وارد این منطقه شد و این امر هنرمندان را خواه نا خواه با فرهنگ و هنر نوین اروپایی آشنا کرد و سبب شد تا با پذیرش اصول آن در راه همگامی با ملت های دیگر جهان گام بردارند.
در دهۀ ۶۰ قرن نوزدهم میلادی، نقاشان این شهر صنف و اتحادیۀ نقاشان تفلیس را تأسیس کردند و آموزشگاه هایی هنری به شیوۀ نوین بنا نهادند. این کارگاه ها فضایی بسیار مساعد برای ایجاد و گسترش هنر و فعالیت های هنری داشتند. تفلیس نه تنها برای هنرمندان گرجی و ارمنی مقیم آن بلکه برای مستعدان و هنرمندان دیگری که از شهرهای نزدیک ارمنستان غربی همچون ارزروم، ترابیزون و وان به این شهر روی می آوردند نیز محیط و فضایی مناسب به شمار می رفت.
با توجه به این شرایط، نخستین نگارگران ارمنی در این شهر پا به عرصۀ وجود گذاشتند و هنر نقاشی نوین ارمنی را بنا نهادند و شکوفا کردند. بیشتر این هنرمندان نگارگر، چهره پرداز و صورت ساز بودند. از سرشناس ترین آنها می توان هارتون هوناتانیان، سوکیاسیان، موسس ملکیان و استپان نرسسیان را نام برد اما هاکوپ هوناتانیان با استعداد و نبوغ هنری وافری که داشت از استادان مسلم در این هنر به شمار می رفت.
هاکوپ بنیان گذار حقیقی نقاشی نوین ارمنی است. او در ۱۸۰۹م، در تفلیس، به دنیا آمد. هاکوپ پنجمین نسل از خانوادۀ هنرمند هوناتانیان به شمار می آمد که هر یک در رشته ای از هنر مهارتی خاص داشتند و سال هایی طولانی را در خدمت امیران گرجی در تفلیس به سر برده بودند. بنیان گذار این خانواده، که در زمان صفویان در قفقاز زندگی می کرد، هنرمندی است معروف با نام مستعار ناقاش هوناتان (۱۶۶۰-۱۷۲۲م). او نقاشی ماهر و غزل سرایی دوره گرد بود.
هاکوپ هوناتانیان نقاشی را نزد پدرش، مگردوم هوناتانیان، فرا گرفت و در همان شهر به کار نقاشی مشغول شد. او در همان سال های جوانی با کمک پدر دیوار چند کلیسا را در تفلیس و ارمنستان نقاشی و تزیین کرد. در۱۸۴۱م/۱۲۸۲ ق، با ارائۀ یک اثر از نقاشی های خود به فرهنگستان هنر پطرزبورگ به منزلۀ نقاش غیر کلاسیک ارمنی شناخته شد و از این فرهنگستان نشان طلا دریافت کرد که باعث شهرت وی شد.
روش کار هاکوپ را می توان ادامۀ هنر خانوادگی خانوادۀ هوناتان دانست؛ هنر و شیوه ای که سالیان متمادی در بین خانوادۀ آنها مرسوم بوده و رابطۀ استاد و شاگردی ای که در بین پدر و پسر همچنان حفظ شده است. با وجود اینکه هاکوپ ادامه دهندۀ راه پیشنیان خود بود اما نوآوری هایی هم در کار خود ارائه کرد از جمله منحصر ساختن هنر خود به کشیدن تک چهره و ایجاد تحولی جدید در این شیوه.
شروع کار هاکوپ را می توان۱۸۳۰م دانست. ((دراین زمان تعداد نقاشان و شأن اجتماعی آنان را می توان از روی آگهی هایی که در این تاریخ به چاپ رسیده حدس زد که عنوان نقاش در کنار خیاط، حلاج، قناد، اسلحه فروش و اسامی مهمان سراها آورده شده است)).[۳] با این حساب سال های ۱۹۳۰ تا۱۹۴۰ م دوران سختی برای نقاش به شمار می رفته و برای اینکه او بتواند با کارهایی در سبک و سیاق جدید حرف تازه ای برای گفتن داشته باشد بسیار دشوار بوده.
با آغاز آشنایی استاد با هنر روسی و اروپایی شیوۀ وی مورد پسند طبقۀ مرفه جامعه قرار گرفت و سبب معروفیت و محبوبیت وی شد. در این خصوص، به غیر از نقاشی های باقی مانده می توان به مقاله ها و اطلاعات چاپ شده در روزنامه های گرجی زبان آن تاریخ نیز استناد کرد. در یکی از این مقاله ها می خوانیم:
((… مدت های مدیدی بود که هنری چنین زیبا در سرزمین ما ندرخشیده بود. هاکوپ سبب شده شخصیت های مهم قفقازی جاودانه شوند. او برخی از آنان را بدون حضور مدل یا حتی پس از مرگ شخص با کمک گرفتن از حافظه و نبوغ خود به تصویر می کشد….)).[۴]
از تعداد نقاشی های باقی مانده از۱۸۴۰ تا۱۸۵۰م می توان نتیجه گرفت که شمار سفارش دهندگان به استاد روز به روز بیشتر می شده و محبوبیتی خاص در بین خانواده های مرفه جامعه پیدا می کرده.
نقاشی های هاکوپ هوناتانیان اغلب بدون امضا هستند و این امر سبب می شود که آثار او با آثار دیگر هنرمندان اشتباه شود. البته، این موضوع بیشتر در خصوص نقاشی های اواخر زندگی او در تفلیس صدق می کند که دارای پختگی و مهارت زیادی نیستند. نقاشی های اوایل و اواسط کار هاکوپ به دلیل داشتن فن و شیوۀ خاص او و خانواده اش تقریباً به آسانی قابل تشخیص اند.
هاکوپ نگارگر، چهره پرداز و صورت گری ماهر بود. موضوع اغلب آثار او چهره های ثروتمندان، بازرگانان، روحانیان، ارتشیان و بانوان عالی مرتبۀ تفلیسی است. هاکوپ نقاشی های خود را در اندازه های کوچک ترسیم می کرد و در آثار خود تأکید زیادی بر روی مدل لباس و تزیینات آن داشت. او توجهی خاص به خصوصیات ظاهری و شخصیت درونی شخص سفارش دهنده نشان می داد و در نقاشی های خود معمولاً از رنگ های روشن و درخشان استفاده می کرد. تفاوت کارهای او با دیگر هنرمندان هم عصرش این بود که هوناتانیان حس زیباشناسی قوی ای داشت و هارمونی و ترکیب بندی رنگ به خوبی در نقاشی های او مشهود است. او توانست در آثار خود تمام کاستی های گذشتگانش را اصلاح کند و در خلق تک چهره های خود حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد.
به دلیل جریان های سیاسی قفقاز و رکود اقتصادی و رونق حرفۀ عکاسی، کشیدن تک چهره برای خانواده های تفلیسی مقرون به صرفه نبود. در نتیجه، کار هاکوپ هوناتانیان نیز، مانند دیگر نقاشان آن دوره، به کسادی گرایید. هوناتانیان در اواخر عمر گرایش و علاقۀ خاصی به نقاشی های شرقی، به ویژه، ایرانی پیدا کرد. این شیوۀ هنری برای او و نیز مردم قفقاز تازگی داشت. گفته می شود که هاکوپ به دلایل اقتصادی و به منظور کسب تجربه های جدید در۱۸۶۵م/ ۱۲۳۹ش رهسپار ایران شد. او پس از مهاجرت مدتی نزد دخترش، نونه،[۵] در تبریز به سر می برد.
بنا به کارشناسی مرحوم استاد یحیی ذکاء[۶] از اولین آثار موجود نقاش هوناتانیان در ایران اثری است به نام ((شمایل حضرت علی)). بنا به روایتی نقاش زمانی که در تبریز نزد دخترش زندگی می کرده خواب نما می شود و سپس، این تصویر را می کشد. این نقاشی تصویر حضرت علی(ع) را در حالی که دو زانو بر روی حصیری که روی تخت انداخته شده نشسته است نشان می دهد. حضرت قبای قهوه ای بر تن و دستاری سبز بر سر دارد و دست راست خود را بر روی نیام شمشیر نهاده و در دست چپ نیز، تسبیحی گرفته است. نگاهش متوجه آسمان است و دو فرشته بالای سرش حلقۀ گلی را نگه داشته اند. علاوه بر هالۀ نور دور سر حضرت از فراز آسمان چشمی(عین الله) نورانی پرتوهای خود را بر سر امام ساطع می کند. بخش بالای شمایل دارای قوس تزیینی است که دور تا دور آن را فراگرفته. این شیوۀ به تصویر کشیدن قدیسان کاملاً تأثیر نقاشی ارمنی و کلیسایی مسیحی را به نمایش می گذارد.
این اثر به ابعاد ۱۰۳×۷۲ سانتی متر، با قاب لایه چینی شده، به رنگ طلایی و بدون تاریخ و رقم (امضا) هم اکنون در موزۀ هنرهای تزیینی اصفهان به شمارۀ ۶۰۸ نگه داری می شود.
تاریخچۀ این اثر، به گفتۀ زنده یاد یحیی ذکاء، چنین است که ((پیشخدمت حاجی محتشم السلطنه اسفندیاری))[۷] این اثر را پس از مرگ اربابش به منزلۀ دستمزد دریافت می کند و بعدها، به علت نیاز مالی، آن را به فروش می گذارد. یحیی ذکاء نیز درحدود ۳۸-۱۳۳۷ش این اثر را به مبلغ ششصد تومان برای موزۀ هنرهای زیبای کشور (موزۀ کاخ ابیض) از پیشخدمت حاجی محتشم السلطنه اسفندیاری خریداری می کند.
طبق بررسی های صورت گرفته اثر مذکور متعلق به ((شمایل خانۀ ناصر الدین شاه)) بوده است و پس از مرگ شاه، که مجموعه آثار ((شمایل خانه)) پراکنده می شود، این اثر به دست حاجی محتشم السلطنه می رسد. دلیل این مدعا وجود تابلویی با ابعاد کوچک از این اثر با قاب زرین الماس نشان در موزۀ جواهرات بانک مرکزی است که ارتباط این دو اثر را با دربار ناصری آشکار می سازد.
بنا به گفتۀ هانری بروگش، دیپلمات روسی، به غیر از نقاشی، هاکوپ نشان هایی را نیز از شمایل حضرت علی(ع) برای ناصرالدین شاه قاجار آماده می ساخته. وی نشانی را بر روی سینۀ ناصر الدین شاه دیده که نقاش آن یک ارمنی تفلیسی بوده است.
هاکوپ حدود یک سال (۱۸۶۶-۱۸۶۷م) در تبریز در کنار خانوادۀ دخترش ماند. سپس، به تهران عزیمت کرد که این سفر مصادف بود با حکومت ناصرالدین شاه قاجار. شاه جوان، که به هنر و هنرمند توجهی خاص مبذول می داشت، با اظهار نظرهای هنرشناسانۀ خود آنان را در کارهایشان تشویق می کرد. شاید این هنرمند ارمنی هم از حسن نیت شاه نسبت به هنر و هنرمندان با خبر شده و به همین منظور هم به تهران نقل مکان کرده بود. او با داشتن سابقۀ درخشان و نبوغ و استعداد هنری مورد لطف شاهانه قرار گرفت. نخست به نام نقاش به دربار قاجار معرفی شد و سپس، با تجربۀ چندین ساله ای که در نقاشی چهره داشت سعی در ساختن تمثال ناصرالدین شاه قاجار کرد. این کار هم زمان شد با مرگ نقاش باشی دربار، ((صنیع الملک غفاری)).[۸] ناصرالدین شاه پس از بازدید از نقاشی خود لقب نقاش باشی دربار را به نقاش ارمنی، هاکوپ هوناتانیان، اهدا و سپس، وی را به دریافت نشان علمی نایل کرد.
این نقاشی رنگ روغن تمام قد ناصرالدین شاه قاجار را درکمال ابهت و شکوه به نمایش می گذارد. این اثر، که دو متر طول دارد، شاه را با سرداری، شلوار یراق دوزی، کلیجه ترمۀ خزدار، کلاه بلند و جقۀ پردار جواهر نشان و نشان مرصع کاری به شکل خورشید و تمثال حضرت علی(ع) در گردن به تصویر کشیده است درحالی که دوربین تک چشمی جواهر نشانی در دست دارد و بازوی دیگر خود را بر لولۀ توپی با چرخ های بزرگ تکیه داده. وجود تمثال حضرت علی (ع) ارتباط این اثر را با اثر قبلی از نظر تاریخی و موضوعی آشکار می سازد. این اثر هم اکنون در موزۀ تاریخ هنر وین، پایتخت اتریش، به شمارۀ ۲۶۹۱ نگه داری می شود.
((سه عنصر اساسی تصویری به عنوان سمبل های حاکمیتی با اندکی تغییر در این پرتره دیده می شود، تاج سلطنتی نشانی از شکوه پادشاهی، مدال مصور به چهرۀ حضرت علی (ع) سمبلی برای عدالت جویی حاکمیت و توپ به عنوان نشانی از قدرت و قاطعیت حاکمیت.
برای اولین بار در این تصویر شمشیر همیشه حاضر در تصاویر قاجار حذف شده و کارکرد سمبلیک آن را توپ جنگی ایفا می کند. از طرف دیگر پادشاه دوربینی را در دست گرفته که نقاش آن را مورد تأکید قرار داده است. شاید دوربین نشانی از دوراندیشی تلقی می شود. در این تابلو، برخلاف پرتره های دوران قاجار، که استفاده از مدال های شیر و خورشید[در آنها] باب بود، [اثری از این مدال ها] دیده نمی شود به جای آن مدال تصویر نشستۀ امام علی را می بینیم که از لحاظ فرم، کنتراست و ترکیب بندی کل اثر مورد تأکید بصری قرار گرفته است)).[۹]
نقاشی هایی که در دربار قاجار کشیده شده است با روش سنتی خانوادۀ هوناتانیان تفاوت چشمگیری دارد و در آنها ترکیب بندی و شکل قرار گرفتن موضوع و اندازۀ نقاشی ها کاملاً متفاوت است.
هاکوپ پس از آمدن به تهران، بنا به سنت خانوادگی خود، شروع به کشیدن نقاشی دیوارهای کلیسای تادِئوس و بارتوقیمِئوس[۱۰] و تزیین آن مکان مقدس کرد. این نقاشی ها در۱۹۷۰م، هنگام مرمت دیوارهای کلیسا، از زیر گچ نمایان شد.این تصاویر شامل گل و گیاه و پرندگان است که به طرز زیبایی با رنگ و روغن نقاشی شده. بر روی دیوار غربی کلیسا سه نقاشی قرینه ترسیم شده است؛ گلدانی پر گل در وسط که دو پرنده شبیه طوطی در دو طرف گلدان نشسته اند. بر روی گل ها، چهار پرنده دیده می شود. دو پرنده در پایین با بال های گشوده و دو پرنده درقسمت بالایی بر روی شاخه ها نشسته اند و بر روی سر آنها تاجی جلب توجه می کند.
در میان نقاشی های مجموعه های خصوصی می توان به تصاویر ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه که بین۱۸۷۰-۱۸۷۲م به تصویر کشیده شده است اشاره کرد.
در سفرنامۀ ادوارد پولاک، که در مقام پزشک در دربار ناصری مشغول به کار بود، آمده است:
((… ناصر الدین شاه دارای قدی متوسط و تقریباً لاغر بود (البته در آن تاریخ)، با ابروهای به هم پیوسته و پُر که روی بینی او سایه می افکند. چانه ای کوتاه[ داشت] که با ریش آن را می پوشاند و سبیل های بلند و آویزان داشت. او دارای دست هایی زیبا بود ولی پاهای کج و معوجی داشت که سعی می کرد با پوشیدن لباس های بلند آن را بر طرف کند اما موقع راه رفتن این مشکل آشکار می شد. پس، بنابراین بر روی اسب بهتر به نظر می رسید…)).
این توضیح می تواند دلیل خوبی باشد برای انتخاب موضوع نقاشی بر روی اسب. توضیحات چهرۀ سیاح نیز کاملاً با نقاشی همخوانی دارد. پولاک در جای دیگر می نویسد:
((نقاش دربار شاه را به تصویر می کشید اما شاه به دلیل بی صبری پس از اینکه نقاش سبیل هایش را به اتمام رساند صحنه را ترک کرد)).
گفته می شود تعداد معدودی از دیگر آثار این هنرمند نیز در بین خانواده های ارمنی نگه داری می شده که اکثر آنها هم اینک در موزۀ ملی ارمنستان و گرجستان قرار دارد.
این هنرمند بزرگ ارمنی با زندگی در شهرهای مختلف و آشنایی با اسلوب های هنری گوناگون ارتباطی نزدیک بین هنر ارمنی با کشورهای همسایه به وجود آورد. هاکوپ هوناتانیان، بنیان گذار مکتب مدرن هنر نقاشی ارمنی، در۱۸۸۱م/ ۱۲۹۹ش، در تهران، چشم از جهان فروبست و در کلیسای گئورگ مقدس،[۱۱] واقع در دروازۀ قزوین تهران، به خاک سپرده شده است.
پی نوشت ها:
۱- کارشناس و موزه دار موزۀ هنرهای تزیینی اصفهان و نمایندۀ سازمان میراث فرهنگی در کلیسای وانک.
۲- کارشناس و امین اموال موزۀ هنرهای تزیینی اصفهان.
۳- یقیشه مارتیکیان، تاریخ هنرهای تجسمی ارمنیان (ایروان: بی نا،۱۹۷۱)، ص۱۴۵.
۴- همان، ص۱۴۶.
۵- دختر هاکوپ، نونه، در تبریز به همسری آستوا زادورخان، پسر سعید خان، از ارمنیان آذربایجان درآمد. او تحصیل کردۀ دانشگاه آکسفورد لندن بود و در سمت مترجم و نایب در سفارت ایران در انگلستان کار می کرد. وی به دلیل مسافرت های دیپلماتیک مجبور بود به منطقۀ قفقاز، خصوصاً تفلیس سفر کند. حاصل این ازدواج سه پسر و سه دختر بود. یکی از پسران او صمصام خان (سامسون) نام داشت که اینک مسجدی در کوی ارمنی نشین تبریز (کوچه تلگراف خانه) به نام اومعروف است.
۶- استاد ذکاء در ۱۳۰۲ ش در تبریز به دنیا آمد و در ۱۳۳۵ش در رشتۀ باستان شناسی فارغ التحصیل شد. ادارۀ فرهنگ عامه به همت ایشان و دکتر عیسی بهنام تأسیس شد. مسئولیت موزۀ مردم شناسی ایران نخستین گام موزه داری استاد بود.
۷- با حضور وی و افراد دیگری همچون مستوفی الممالک، حاج سید نصرالله تقوی، مشیر الدوله،عبدالحسین تیمور تاش، ذکاء الملک فروغی و ارباب کیخسرو تدوین قانون عتیقیات در ۱۲ آبان ۱۳۰۹ ش به تصویب مجلس شورای ملی رسید وآیین نامۀ آن در ۲۸ آبان ۱۳۱۱ ش از تصویب دولت گذشت. طبق این آیین نامه کلیۀ آثار صنعتی و ابنیۀ تاریخی و اماکنی که تا اختتام دورۀ زندیه در مملکت ایران احداث شده بود اعم از منقول یا غیر منقول تحت حفاظت و نظارت دولت قرار می گرفت. تصویب این آیین نامه اولین قدم در راه احیای آثار تاریخی ایران به خصوص آثار تاریخی اصفهان به شمار می رفت.
۸- ابوالحسن (ابوالحسن ثانی) صنیع الملک غفاری، فرزند میرزا محمد، در ۱۱۹۹ق در کاشان متولد شد. او نقاش زبردست دربار قاجار بود که در ۱۲۶۲ق به دستور ناصرالدین شاه قاجار برای فراگیری فنون نقاشی به ایتالیا رفت. در ۱۲۷۷ق به لقب صنیع الملک مفتخر واجازۀ تأسیس هنرستان نقاشی به وی داده شد. او مردی فعال و مبتکر و نام آور بود که در همۀ عمر به فعالیت و تلاش در راه هنر و فرهنگ پرداخت. تاریخ مرگ وی به درستی معلوم نیست و به نظر می رسد پس از ۱۲۸۳ق باشد.
۹- مهدی محمد زاده، ((مدال های مصور و تقدیس قدرت در عصر قاجار))،گلستان هنر، س۳، ش ۲(شماره پیاپی ۸) (تابستان ۱۳۸۶).
۱۰- نخستین کلیسای ارامنیان در تهران است که درسال ۱۷۶۸م، در زمان کریم خان زند، در دروازۀ شاه عبدالعظیم، ساخته شد و در سال۱۹۷۰م هنگام تعمیرات کلیسا، نقاشی هایی از زیرگچ پیدا شد که طبق نظر کارشناسان نقاشی ها اثر هوناتانیان می باشد (آندرانیک هوویان، کلیساهای ارمنیان ایران[تهران: بی نا، ۱۳۸۲]، ص ۲۲۲).
۱۱- دومین کلیسای ارمنیان در تهران است که در ۱۷۹۵م/ ۱۱۷۴ش در بازارچۀ معیر در میدان قزوین (وحدت اسلامی) ساخته شده.
منابع:
دایره المعارف ارمنی، ج ۶.
ذکا، یحیی. ((هاکوپ هوناتانیان)). طاووس. ش۱: ص۳۲- ۳۴.
شیشمانیان، رافائل. نقاشی از مناظر طبیعی و نقاشان ارمنی. ایروان: [بی نا]، ۱۹۵۸.
غازاریان، مانیا. هنرهای تجسمی ارمنیان قرن هفدهم و هجدهم میلادی. ایروان: [بی نا]، ۱۹۷۴.
مارتیکیان، یقیشه. تاریخ هنرهای تجسمی ارمنیان. ایروان: [بی نا]، ۱۹۷۱.
محمدزاده، مهدی. ((مدال های مصور و تقدیس قدرت در عصر قاجار)).گلستان هنر. س۲. ش۲ (شمارۀ پیاپی۸). تابستان ۱۳۸۶.
هوویان، آندرانیک. کلیساهای ارمنیان ایران. تهران: [بی نا]، ۱۳۸۲.