فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳ و ۴
نگاهی به مهره های ساسانی موزه تاریخ ارمنستان
نویسنده : فریدون آورزمانی
مجموعۀ ارزشمندی از مهرهای دوران ساسانی در موزۀ تاریخ ارمنستان موجود است که بخش عمدۀ آنها از طریق کاوشهای باستانشناسی در نقاط مختلف سرزمین کهن ارمنستان از جمله «دوین» و «اجمیادزین» بدست آمده و برخی نیز توسط افراد هنردوست و دانشپژوه به موزۀ تاریخ اهداء گردیده است.
دکتر ا. خورشیدیان طی مقالهئی در همین شماره به معرفی این مجموعه پرداخته است. هدف این نوشتار آشنایی بیشتر خوانندگان با این آثار ارزشمند فرهنگی است، آثاری که معرف پیوندهای مشترک فرهنگی و اجتماعی مردم دو سرزمین کهن و باستانی ایران و ارمنستان میباشد.
ارمنیان از کهنترین روزگاران یا بهتر است بگوییم از سپیدهدم تاریخ ایران، یعنی پس از مهاجرت آریاییها، با ایرانیان پیوندهای گوناگون، بویژه روابط فرهنگی و اقتصادی داشتهاند. سرزمینی که از اوایل قرن ششم قبل از میلاد ارمنستان نامیده شد، پیش از آن تاریخ کشور «وان» یا «آرارات» نام داشت که در کتیبههای آشوری به نام «اورارتو» از آن نام برده شده است. کهنترین سندی که نام ارمنیان در آن دیده شده آثار هکائتوس ملطی (حدود ۵۵۰ پ.م) است و تقریباً سی سال بعد از آن در کتیبههای داریوش اول فرمانروای هخامنشی از ارمنستان بنام «ارمنیا» یاد گردیده است.
مهاجرت ارمنیان به این سرزمین در چند مرحله انجام شد. آنها از فترت اورارتو بهره گرفتند و در آنجا مستقر شدند و زبان خود را که از زبانهای هند و اروپائی بود رواج دادند.
تاریخ دو ملت ایران و ارمنی به هم پیوسته است. پس از تباهی اورارتو بدست مادها این پیوستگی بیشتر گردید و در زمان هخامنشیان نیز همچنان پابرجا بود. در زمان پارتیان این پیوندها افزونتر و استوارتر گشت و با حضور شاهزادگان اشکانی در این سرزمین،زبان فارسی میانه با پهلوی بر زبان ارمنی کهن تأثیرات فراوانی برجای گذاشت. در سال ۲۲۴ میلادی سلسلۀ اشکانی در ایران توسط اردشیر فرمانروای ساسانی منقرض گردید. حکومت ساسانیان بیش از چهار قرن استوار و پابرجا بود (۶۵۲ میلادی) و نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن بر پهنۀ وسیعی از دنیای آن زمان، از جمله ارمنستان، بسط یافت. در زمان ساسانیان ارمنستان به مثابۀ بخشی از امپراتوری ساسانی شمرده میشد و فرمانروایان ایران از سوی خود مرزبانانی به آنجا میفرستادند[۱]. در این زمان گروه کثیری از دولتمردان و بازرگانان و سایر اقشار اداری و دولتی ایران در ارمنستان حضور داشتند. مُهرها و نگینهای منقوش یافت شده در این سرزمین بیانگر پیوندهای مشترک فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ایران و ارمنستان در زمان ساسانیان است که در اینجا به بررسی مختصر آنها میپردازیم.
***
از جمله آثاری که سهم بارزی در شناسائی فرهنگ و تمدن بشر داشتهاند مُهرها و نقوش کندهکاری شده میباشند. با بررسی این اسناد کوچک و گرانبها عقاید مذهبی، دیدگاههای اقتصادی و ذوق هنری و بسیاری از مجهولات دیگر آشکار میشود و گاهی نیز ارتباط کهن و دیرپایی که در بین اقوام از لحاظ باورها و سایر ارتباطات معنوی و مادی برقرار بوده روشن و آشکار میگردد.
مُهرها و نگینهای کندهکاری شده از اشیاء رایج و مهم هنر ساسانی به شمار میروند. پژوهش در نگینهای ساسانی بیانگر این مطلب است که گرچه دامنۀ موضوعات نگینها بسیار متنوع و گوناگون به نظر میرسند، با این همه مفاهیم و یکسانی خاصی را با شکلهای متنوع بیان میدارند. هُنر ساسانی تبلور یک جامعۀ مذهبی بود که قدرت مرکزی بیحد پادشاهی و موقعیت مستقر و مستحکم مذهب از خصوصیات آن بود. دین زرتشت بر زندگی و شئون اجتماعی مردم تسلط کامل داشت. اغلب نمونههای شناخته شدۀ هُنر ساسانی دارای پوششی نمادین میباشند که در مهرها و نگینهای کندهکاری شدۀ این دوران نشانههای آن به حد اعلای خود میرسد. به طوری که فقط با شناخت و آگاهی بر مفاهیم این نشانههای نمادین، شناخت مُهرها و هنر ساسانی در این دوران امکانپذیر است. از بررسی و پژوهش مُهرهای ساسانی چنین آشکار میگردد که نقشهای حک شده بر آنها دارای جنبههای نمادین و پیچیدهئی است که با آیین زرتشت مربوط و وابسته است و مظاهر ایزدان زرتشتی به ویژه میترا، آناهیتا، بهرام و اهورامزدا به گونههای متنوع بر روی آنها جلوهگر میگردد. این ایزدان دارای نمادهای آسمانی و زمینی بودند که در بین آنها رابطهئی استوار برقرار بود و در حقیقت این ایزدان و الهگان دارای مظاهر متعدد با اشکال مختلف بودهاند که در هُنر ساسانی جلوهگر شده است. برای مثال، نمادها و مظاهر مهر (میترا) به صورتهای زیر قابل دریافت و تشخیص میباشند:
نقش آسمانی: خورشید ۲. مظهر انسانی: مردی جوان و نیرومند ۳. شکل گیاهی: گُل آفتابگردان ۴. شکل حیوانی: شیر ۵. نماد هندسی: به شکل دایره و قرص خورشید ۶. نماد عنصری: طلا.
آناهیتا نیز دارای نماد آسمانی ماه بود. نمادهای زمینی او عبارت بودند از: زن جوان و زیبا، شکل گیاهی: انار، ترکیب حیوانی: گاو، نماد هندسی: قطرۀ باران و نماد عنصری: فلز نقره. بهران (ورثرغن) نیز به شکل شاهین و بالهای شاهین نمایانده میشد.
در دوران ساسانی اگرچه مذهب رسمی ارمنستان دین مسیح بود و مردم این سرزمین بر این آیین اعتقادی راسخ داشتند، اما با فرهنگ مذهبی و اساطیری ایران بیگانه نبودند. زیرا قبل از اینکه آیین مسیح در این سرزمین رواج یابد بسیاری از ایزدان ایرانی و ارمنی مشترک و مورد پرتسش مردم ارمنستان بودند. برای مثال: «اهورامزدا» خدای بزرگ ایرانیان با نام «آرامازد» پرستیده میشد و پرستشگاه عمدۀ او در قلعۀ «آنی» در نزدیکی روستای «کاماخ» بود. «میترا» مظهر خورشید و روشنایی و پشتیبان راستی را ارمنیان «مهر» مینامیدند. آناهیتا (آناهیت)، الهۀ آبها و باروری و دانش، الهۀ محبوب و پشتیبان ارمنیان شمرده میشد. بهرام (ورثرغن)، خدای جنگ و پیروزی و آتش را با نام «واهاگن» میپرستیدند و پرستشگاه بزرگ او در «آشتیشات» بود. پس از پذیرش آیین مسیح اگرچه پرستشگاههای خدایان گذشته متروک گردیدند و برافتادند، اما تأثیر عمیق این باورها در فرهنگ و هنر ارمنی تا قرنها برجای ماند و به راه خود ادامه داد. براساس این اندیشه باید پذیرفت که تعدادی از مُهرهای یافته شده در ارمنستان توسط هنرمندان ارمنی و در آن سرزمین برای مقامات دولتی و بازرگانان و سایر قشرهای ایرانی مقیم آن سامان ساخته شده است. اما تفکیک و تشخیص قطعی آنها از مُهرهائی که در سرزمین ایران ساخته شد و در ارمنستان مورد استفاده قرار گرفتهاند به آسانی امکانپذیر نیست. جنس مُهرها از عقیق، سنگ سلیمانی، سنگ یشم، سنگ بلور، سنگ آهن، لاجورد، فیروزه و بندرت برنز میباشد. شکل مُهرهای صاف اغلب به صورت نگین انگشتری استفاده میشد. بر بدنۀ مهرهای نیمکره و نیمبیضی و مخروطی سوراخی تعبیه شده است که تسمۀ چرمی و یا نخی از آن میگذراندند تا بدقت از آن نگهداری شود و در مواقع لزوم به آسانی در دسترس قرار گیرند.
اگرچه این مُهرها در کارهای اداری، تجاری و سایر امور مادی و روزمره کاربرد داشتهاند و معرف هویت، شغل و مالکیت افراد محسوب میشدند، اما مبین اعتقادات صاحب مُهر نیز به شمار میرفتند. در حقیقت این مُهرها علاوه بر کاربرد مادی وسیلهئی معنوی برای محافظت شخص و اموال و موقعیت او در مقابل نیروهای شر و مخرب و حوادث غیرمترقبه محسوب میشدند و همراه داشتن مُهر باعث آرامش و اطمینان خاطر شخص میگردید و همانطور که اشاره شد به طور یقین اغلب این نقوش معنی و مفهوم نمادین داشتهاند. با بررسی ۵۶ مُهر از ۶۱ مُهر معرفی شده از این مجموعه که تصاویر آنها در دست است میتوان نقوش آنها را در شش گروه متفاوت قرار داد:
نقش حیوانات و پرندگان
تصویر انسان
نقش آتشدان
تصویر گیاهان
مُنوگرام
تصویر ایزدان و الههها
نقش حیوانات و پرندگان
در این مجموعه نقوش حیوانات و پرندگان بیشترین تعداد مُهرها را تشکیل میدهد و ۳۲ مهر و نقش مربوط به این گروه میباشد. این تصاویر عبارتند از:
نقش گاو کوهاندار، شیر، بز، بزکوهی، گوزن، قوچ، اسب، اسب بالدار، خرس، گرگ، خروس، عقاب، کلاغ و لک لک.
این نقوش معنای نمادین دارند و علاوه بر نشانۀ ایزدان ایرانی و ارمنی برخی به ادوار گذشته و اساطیری ایران قدیم مربوط میگردند. زیرا هَُنر ساسانی خود ترکیبی است از هنر ایران باستان که بعضی از عناصر آن قدمتی سه هزار ساله دارد. در این نقوش کاو مظهر آناهیتا، شیر مظهر میترا، قوچ نشانۀ فره[۲] ایزدی، شاهین نشانۀ ورثرغن و خروس نشانۀ ایزد سروش است. در یکی از این مُهرها تصویر حیوان شاخداری را میبینیم که در هنر ایران و کشورهای همسایه پیشینهئی دیرین و کهن دارد. بر مُهر دیگری نقش گاو کوهانداری با ترکیبی بدیع به تصویر کشیده شده که بر پشت و در مقابلش دو ستارۀ چهارپر دیده میشود. به احتمال زیاد این مُهر در ارمنستان و توسط یک هنرمند محلی خلق گردیده است. در این تصویر هنرمند با ظرافت خاصی ستارهها را به شکل صلیب مجسم کرده اما برای ایجاد تعادل و نظم و القاء تصویر ستاره و صلیب آن را بصورت صلیبهای قبل از دوران مسیحیت و با طول و عرض مساوی به تصویر کشیده است. این نوع صلیب علامت گردش خورشید تصور میشد و در میان مهرپرستان رایج بود (تصویر شمارۀ ۱).
مُهر شگفتانگیز دیگری در این گروه به چشم میخورد که در آن گرگی در حال شیر دادن به بچۀ خود و یک کودک است. مفهوم این نقش را باید در افسانههای کهن جستجو کرد. این مُهر از سوئی انسان را به یاد بنیانگذاران افسانهئی شهر رُم یعنی روموس و رومولوس میاندازد که توسط ماده گرگی پرورش یافتند و با شیر او بزرگ شدند. در حاشیۀ مهر به خط پهلوی ساسانی نام صاحب مُهر «مارشید هرمزد» نقر گردیده است (تصویر شمارۀ ۲).
مار+شید+هرمزد دارای مفاهیم مذهبی است. مار[۳] در اساطیر کهن مظهر باروری، شید (خورشید) حیاتبخش و مظهر مهر و هرمزد یا اهورامزدا خدای بزرگ است و بعید نیست که این مُهر زمانی به یک روحانی عالیمقام زرتشتی تعلق داشته است.
۷ عدد از مُهرها با نقوش انسانی تزیین یافتهاند که به نظر میرسد این تصاویر واقعی و متعلق به افراد بلندمرتبه و مقامات مهم ساسانی در ارمنستان باشند. تصاویر این افراد شبیه تصاویر شاهزادگان و مقامات مهم دربار ساسانی است و آرایش صورت و لباس و سایر خصوصیات آنها شبیه افراد بلندمرتبهئی است که در کتیبهها و نقش برجستههای ساسانی و برروی ظروف و سایر آثار برجای مانده از دوران ساسانی دیده میشوند. بر یکی از این مُهرها تصویر فردی با خصوصیات فوق نقش گردیده که بر شانۀ او نقش ماه و خورشید مظاهر ناهید و مهر دیده میشود. موها و ریش او شبیه شاهزادگان ساسانی است و گوشوارهئی برگوش دارد. بر حاشیۀ مُهر به خط پهلوی ساسانی این جمله نقر گردیده است: اَپستان او یزدان (من به خدا ایمان دارم) (تصویر شمارۀ ۳).
بر مُهر دیگر نقش نیم تنۀ مردی با ریش بلند و کلاه و پیشانیبند که از علایم خاص بزرگان ساسانی است دیده میشود. در حاشیۀ این مُهر به خط پهلوی ساسانی نوشتهئی به سبک هُزوارش[۴] جلب نظر میکند که رسمالخط آن به صورت «یوم اشپور» و تلفظ و معنای آن «روزبه» است (تصویر شمارۀ ۴).
در این گروه از مُهرها تصویر مردی با کلاهی شگفتانگیز جلب نظر میکند که با شعاعهای خورشید که مظهر مِهر میباشد مزین شده است.
شش عدد از مُهرها با نقش آتشدان مزین گردیدهاند. این آتشدانها اگر چه ظاهراً متنوع میباشند اما فرم و سبک اصلی آنها همان آتشدان پایهدار و راس
تگوشهئی است که در آتشکدههای ساسانی بر روی آن آتش مقدس را بر میافروختند. بهرام ایزد آتش قبل از آیین مسیح در ارمنستان با نام «واهاگن» مورد پرستش و احترام بود و در ایران آتشکدههای بسیار برای روان بهرام (ورهران) که در آنها آتش بهرام در حال اشتعال و فروزش بود ایجاد شده بود.
نقش گیاهان
تعداد پنج مُهر دارای نقش گیاه میباشند. این گیاهان دارای ساقۀ ستبر و برگهای پهن هستند و اغلب دارای سه شاخه و برگ میباشند. این گیاهان احتمالاً تمثیلی از گیاه «ریواس» هستند که در فرهنگ باستانی ایران منشأ حیات انسانها در روی زمین بوده و به تعبیر دیگر درخت زندگی و جاودانگی به شمار میرفته است.
مُنوگرام
چهار مُهر با نقوش مرموزی تزیین یافتهاند که در هُنر ساسانی معمول و متداول بوده است. این نقوش اغلب از ترکیب هلالهای ماه تشکیل یافتهاند که در طول یک محور عمودی نمای زیبائی را ایجاد کردهاند. هلال ماه مظهر ایزدبانو آناهیتاست که در باورهای دو ملت ریشهئی عمیق و استوار داشته است.
نقش ایزدان و الههها
بر روی دو عدد از مُهرها نقش ایزدان و الههها نقر گردیده است.
نقش یکی از مُهرها تصویر ایزدی است که در دستهایش دو گیاه با ساقههای ستبر و برگهای پهن قرار دارد و موها و صورت و پاهای او به صورت شاخ و برگ گیاهان به تصویر کشیده شده است. این تصویر با الهام از داستان «کیومرث» ساخته شده است.
در فرهنگ اساطیری ایران کیومرث نخستین انسانی بود که توسط اهورامزدا آفریده شد. او مدت سی سال تنها در کوهساران بسر برد و در هنگام مرگ نطفۀ او بوسیلۀ اشعۀ خورشید تصفیه گردید و در درون خاک محفوظ ماند و پس از گذشت چهل سال از آن نطفۀ گیاهی به شکل دو ساقۀ ریباس (ریواس) رویید و پس از مدتی این گیاه تغییر شکل داد و به صورت دو انسان نر و ماده در آمد که موجود نر «مَشیه» و موجود ماده «مَشیانه» است. با ازدواج آنها نژادهای انسانی در روی زمین پدید آمدند و در هر سویی پراکنده شدند (تصویر شمارۀ ۵).
بر نگین دیگری نقش دو ایزدبانو به چشم میخورد. یکی از آنها ایزدبانوی رستنیها است که اندام او بسان گیاه مجسم شده و در مقابل او ایزدبانوی دیگری قرار دارد که به احتمال زیاد ایزدبانوی خورشید است، زیرا تاج او با شعاعهای خورشید تزیین گردیده است. این دو ایزدبانو دست اتحاد و اتفاق به یکدیگر دادهاند و موجودی اهریمنی را که احتمالاً مظهر تاریکی است زیر پاهای خود لگدمال کردهاند. هلال ماه، مظهر آناهیتا نیز در بالای سر آنها قرار دارد (تصویر شمارۀ ۶).
مُهرها با تصاویر مرموز و افسانهئی ما را به دورسوی تاریخ فرا میخوانند. باید کوشید تا رازهای نهان این نقشهای گرانقدر را از پس دیوار قرون دریافت. کلید این قفل کهن شناخت علایم مرموز و نمادینی است که با بررسی فرهنگ مشترک باستانی و تفسیر آن ممکن و میسر است و این آغاز ماجراست و راهی دراز در پیش است، به گفتۀ مولانا جلال الدین بلخی:
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
برخی یارنامههای سودمند:
هنر ایران، آرتور پوپ، پرویز ناتل خانلری.
تمدن ایران ساسانی، گ. لوکونین، عنایت الله رضا.
ارمنیان، سیرآرپی در نرسیسیان، معسود رجب نیا.
هنر ایران، رمان گیرشمن، بهرام فرهوشی.
یشتها، پورداود.
شناخت سکههای ساسانی، فریدون آورزمانی.
پیوند نمادها در ایران باستان، فردون آورزمانی، فروهر سال ۲۹، شماره ۷ و ۸.
پینوشتها:
در سال ۴۲۸ میلادی با پایان یافتن حکومت شاهان اشکانی در ارمنستان بخش شرقی کشور به یکی از مرزباننشینهای ایران تبدیل شد. پیمان
در دورۀ ساسانیان پادشاه از دیدگاه مردم دارای خاصیت ویژهئی بود که به آن «فره» میگفتند. این لفظ اصلاً به معنی نیروی زندگی و شکوه و بخت و از همه مهمتر بارقهئی الهی بود که در انسانها فقط در وجود فرمانروا متجلی میشد و او را از سایرین متمایز میکرد.
مار به مفهوم سلامت و تندرستی نیز آورده شده و به فردی که فاقد سلامت است بیمار گویند. نام روحانی بزرگ زمان شاپور دوم نیز اتورپات ماراسپند بوده است.
در زمان ساسانیان برخی واژهها به صورتی نوشته و به صورت دیگر خوانده میشدند. این واژهها را هُزوارش میگفتند. مثلاً واژۀ «ملکا» را مینوشتند اما آن را «شاه» تلفظ میکردند. ابن ندیم در کتاب الفهرست از قول عبدالله بن مقفع تعداد این هزوارشها را هزار لغت نوشته است.