فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۵
نگاهی به معماری صخره ای اورارتویی در اسلام تپه میاندوآب آذربایجان غربی
نویسنده: بهروز خان محمدی
جایگاه جغرافیایی
اسلام تپه نام روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان میاندوآب در استان آذربایجان غربی که در حدود ۲۵ کیلومتری شمال غرب شهر میاندوآب، در مسیر جادۀ ملکان، در طول و عرض جغرافیایی ً۵۰ َ۰۲°۳۷ و ً۵۰ َ۰۰°۴۶ واقع شده است (نقشۀ ۱و۲).
این روستا، که به شاه تپه نیز معروف است، با حدود ۱۴۰ خانوار هفتصد نفر جمعیت دارد و در دشتی سرسبز ـ که اطراف آن پوشیده از باغ های سیب و انگور و مزارع کشاورزی است ـ واقع شده است. تپه ای منفرد، صخره ای و نسبتاً مسطح در ضلع جنوب شرقی و شرق روستـا قرار گرفتـه که ارتفـاع آن از سطح روستا حدود ۱۰ متــر اسـت (تصویـر۱و۲). این تپـه، کـه در بخش مـشرف به روستـا دیواره ای صخره ای دارد، به تبعیت از نام روستـا شاه تپـه یا اسلام تپـه خوانده می شـود و آثـار تـاریخـی ارزشمنــدی برروی آن قــرار گرفتــه اسـت (نقشۀ ۳).
پیشینۀ مطالعاتی
این اثر تاریخی با وجود اهمیت زیادی که دارد تاکنون کمتر مورد توجه و پژوهش محققان قرار گرفته است. مطالعات مربوط به این اثر، به پژوهش های باستان شناس معروف آلمانی، پروفسور ولفرام کلایس محدود شده است که بیشتر محوطه های باستانی شمال غرب کشور و نواحی مرکزی و حتی جنوبی کشور را، با تأکید بر دورۀ اورارتو، مورد شناسایی و بررسی قرار داده است. وی، که مدتی مدیر مؤسسۀ ایران شناسی آلمان در ایران بود، در ۱۹۷۳م، طی بررسی های خود این محوطه را (با نام شاه تپه) شناسایی و ضمن تهیۀ نقشۀ توپوگرافی تپه، طرح، تصویر، برش و موقعیت کنده کاری های صخره ای(نقشۀ ۳)، اطلاعات ارزشمندی نیز در این زمینه ارائه کرد. وی یک سال بعد (۱۹۷۴م) نتایج تحقیقات خود را، در مجلۀ مطالعات باستان شناسی مؤسسۀ ایران شناسی آلمان در ایران منتشر ساخت. [۲]
اشتفان کرول آلمانی نیز در ۲۰۰۵م، در مقاله ای، با استناد به بررسی های کلایس و مطالعات خود، این محوطه را با شمارۀ MY07در فهرست «محوطه های عصر آهن ۳ در شمال غرب میاندوآب» طبقه بندی کرده است. وی معتقد است با توجه به اینکه تعداد سفال های جمع آوری شده محدود است، قدمت خود قلعه ممکن است بیشتر نیز باشد. [۳]
کریم حاجی زاده نیز در ۱۳۷۴ش، ضمن بررسی استقرارهای اورارتویی شمال غرب کشور به این اثر تاریخی اشاره کرده و توضیحاتی راجع به آن ارائه داده است. [۴]
اخیراً (بهار ۱۳۹۱ش)، با گزارش و پی گیری های شورای اسلامی و اهالی روستای فوق، نگارنده همراه با همکاران دفتر ثبت آثار ادارۀ کل میراث فرهنگی استان، با هدف ثبت این اثر تاریخی در فهرست آثار ملی کشور، اقدام به بررسی، مستند نگاری، نقشه برداری و تهیۀ پروندۀ ثبتی اثر فوق کرده است. [۵]
ویژگی های معماری
محوطۀ یاد شده، که تپه ای بیضوی شکل است، به لحاظ معماری صخره ای از دو بخش تشکیل شده است: تراش های صخره ای سطحی و تونل صخره ای پله دار.
ـ تراش های صخره ای سطحی
در غرب تپه، مشرف به روستا و در بخشی که قسمت عمدۀ آن را بستر صخره ای تشکیل می دهد، آثار برش، پله ها و کنده کاری صخره ای به چشم می خورد (تصویر ۳و۴). تراش های انجام شده انسجام و ترتیب خاصی ندارند و ابعاد مشخصی در آنها دیده نمی شود. با وجود این، به نظر می رسد تراش کاران این مجموعه قصد داشته اند که با تراش دادن، بریدن و جداکردن قطعات آنها را به مقصدی که هنوز برما پوشیده است منتقل کنند. آثار چکش و قلمکاری بر روی برخی از سنگ ها هنوز برجای مانده است. در برخی قسمت ها، آثار تراش سنگ ها به صورت مکعب مستطیلی برجای مانده و اشکالی نامشخص ایجاد شده است. در برخی قسمت ها، شیارهایی در صخره ایجاد شده که ظاهراً با هدف جداسازی قطعه سنگی صورت گرفته و بنا به دلایلی، ناتمام مانده است. هرچند، آثار مربوط به بناهای شاخص باستانی هم دوره در منطقه هنوز شناسایی نشده است اما به نظر می رسد بتوان با بررسی های بیشتر مقصد سنگ های برش خورده و جدا شده را مشخص کرد. علاوه بر این، در همین بخش، در صخرۀ تپه چند حفرۀ نیم دایره نیز ایجاد شده که به نظر می رسد کاربرد خاصی مانند هاون داشته اند. برش های صخره ای دیگری نیز در ضلع جنوبی و شرقی برجای مانده است. در نقشۀ ترسیمی کلایس در ضلع شرقی، فضای مستطیلی به چشم می خورد اما به لحاظ تخریب های صورت گرفته و رانش این بخش و نیز عبور جادۀ منتهی به قبرستان، این آثار از بین رفته اند و در حال حاضر از چند و چون آن اطلاعی در دست نیست. افزون بر این، برداشت مصالح در قسمت جنوبی تپه و محل اتصال به تونل صخره ای، باعت تخریب پله ها و تراش صخره ای در این قسمت شده است. در همین بخش هنوز آثار اندکی از کنده کاری صخره ای برجای مانده است.
ـ تونل صخره ای پله دار
در بخش جنوبی تپه، که مشرف به زمین های زراعی است، بستر صخره ای واقع شده که بلندترین قسمت تپه محسوب می شود. هنرمندان حجار، در این ضلع، تونل مکعب ـ مستطیل عمیقی در دل صخره تراشیده اند که به صورت مورب با شیب نسبتاً تند و با جهت شمالی ـ جنوبی به سمت زمین امتداد پیدا می کند (نقشۀ ۴و تصویر ۵ و۶). [۶]
عمق این تونل در حدود چهل متر است و احداث آن با استفاده از ۷۹ پلۀ سنگی انجام شده که به صورت یکپارچه از صخره تراشیده شده است. طول پله ها در قسمت های فوقانی ۱۷۰، عرض۳۰ و بلندی هرپله در حدود ۳۵ سانتی متر است و هرچه به سمت قسمت های انتهایی و عمیق تر تونل نزدیک تر می شویم این ابعاد اندکی افزایش می یابد [۷] به طوری که، در بخش های زیرین طول پله ها به ۱۸۵ ـ۱۹۰ سانتی متر، عرض ۳۵ و بلندی آنها به۴۰ ـ ۴۵ سانتی متر می رسد. سقف کل تونل به صورت مورب و تخت کنده کاری شده (تصویر ۷) اما در برخی قسمت ها انحنای طاق مانندی در آن ایجاد شده و بخش هایی از آن در زمان نامشخصی ـ از پلۀ ۲۲ تا پلۀ ۳۸ ـ (احتمالاً بر اثر زلزله یا فرسایش) تخریب شده و سنگ های ناشی از تخریب به درون تونل افتاده اند. این ویرانی خود سبب شکسته شدن سطح عمده ای از پله ها، به ویژه در قسمت های میانی، شده است.
با وجود عمق نسبتاً زیاد تونل، به نظر می رسد که حجاران و سنگ تراشان به هدف اصلی خود نرسیده اند و احداث تونل ناتمام مانده است. ظاهراً، وجود سفره های آب زیرزمینی در منطقه عملاً امکان هر گونه فعالیتی را غیر ممکن ساخته است. عدم ایجاد تغییر خاصی در انتهای تونل توسط حجاران از جمله دلایلی است که ما را به ناتمام بودن ساخت آن رهنمون می سازد.
گوردخمه
علاوه بر تراش ها و تونل صخره ای، گوردخمه ای سنگی نیز در ضلع شرقی تپه، ایجاد شده که طول و عرض آن ۱۶۰ × ۹۰ سانتی متر است. کلایس در نقشۀ ترسیمی خود به این اتاقک اشاره کرده است [۸] ولی از سقف، طاقچه و غیره گزارشی در دست نیست. در حال حاضر به دلیل رانش بخش شرقی و وجود قبرستان معاصر و منبع آب روستاییان اثری از این اتاقک برجای نمانده است. به نظر می رسد این دخمه کارکردهای متفاوت دیگری به جز تدفین داشته است.کلایس معتقد است این دخمه احتمالاً با توزیع آب با عملکرد مذهبی مرتبط بوده است. [۹]
سفال اسلام تپه
پراکندگی قطعات سفالی در اسلام تپه اندک است. بافت صخره ای تپه، به ویژه در بخش شمالی و غربی، وجود قبرستان اسلامی روستا، منبع آب در سطح تپه و رانش بخش هایی از ضلع شرقی آن در اندک بودن مدارک سفالی تأثیرگذار بوده است. در بازدید و بررسی کلایس، گزارشی درمورد آثار سفالی ارائه نشده اما کرول به کم بودن آثار سفالی در این محوطه اشاره کرده است. با وجود این، در بررسی سطحی نگارنده، هفده قطعه سفال به دست آمد که هفت قطعۀ آن جزو سفال های شاخص محسوب می شود. از ویژگی های این سفال ها این است که تمامی آنها با چرخ سفالگری ساخته شده اند، پوششی نخودی و نخودی تیره دارند، اغلب در حرارت مناسبی پخته شده و دارای سطحی صاف و در برخی موارد صیقلی هستند. سفال های این محوطه به لحاظ فرم با سفال های محوطه های بررسی و کاوش شده ای چون قالایچی بوکان، [۱۰] قلعه بردینه [۱۱] و داش تپۀ میاندوآب [۱۲]قابل مقایسه هستند (کاتالوگ ۱).
بحث و نتیجه گیری
منطقۀ شمال غرب کشور در هزارۀ اول قبل از میلاد، جایگاه تلاقی چند فرهنگ مهم مانند اورارتویی، مادی و مانایی بوده است. آثار مادی زیادی از این حکومت ها در منطقه برجای مانده است، که از آن میان تراش ها، پله ها و اتاقک های صخره ای همچون گوردخمۀ فخریکای مهاباد، دخمه های بی بی کند شاهین دژ، ایوان فرهاد ماکو، گوردخمۀ ورهرام، شدی پلدشت، چیر قره ضیاالدین، هدر و قارنی یارخ ملحم و روستای تمر سلماس، قلعه اسماعیل آقا، مقابر سدوک ارومیه، خان دره سی درۀ قاسملو، تل تخت ناناس، کل خرابۀ فیروزیان و غیره را می توان نام برد. شایان ذکر است که بیشتر این آثار به دست اورارتو ها ایجاد شده است. معماری صخره ای اسلام تپه نیز از مهم ترین آثاری است که اورارتوها در ساخت آن دست داشته اند. کلایس در ۱۹۷۳م، ضمن بررسی بقایای این اثر و ارائۀ نقشۀ توپوگرافی و برش های موجود، آن را به اورارتوها نسبت می دهد. وی، که پیش تر در ۱۹۶۹م، از محوطۀ شیطان آباد مهاباد (برد کنتۀ امروزی) بازدید و آن را بررسی کرده بود، معتقد است این دو (برد کنته و اسلام تپه) به لحاظ وجود تراش های پله ای صخره ای با یکدیگر قابل مقایسه اند. [۱۳] طبق نقشۀ کلایس در مجموع ۲۵ پلۀ صخره ای در ابعاد متفاوت در برد کنته ایجاد شده است. [۱۴]حمید خطیب شهیدی نیز شیطان آباد را با شمارۀ ۵۴ در فهرست محوطه های اورارتویی ایران قرار داده و معتقد است:« این محوطه نشانه هایی از معماری اورارتویی یا معاصر آن و آثار دیگر را در خود جای داده است». [۱۵]
حسن زاده نیز اخیراً محوطۀ قلعۀ بردینه بوکان را ـ که به لحاظ تراش ها و پله های صخره ای با اسلام تپه و بردکنته قابل مقایسه است و پیش تر، در ۱۹۷۶م، بابک راد و شاملو آن را شناسایی کرده بودند ـ مورد بازدید و بررسی قرار داده است. قلعۀ بردینه دوازده عدد پله با ابعاد ۱۳۵× ۳۵ × ۱۵ سانتی متر دارد. حسن زاده این اثر را به ماناها نسبت داده است. [۱۶]
از سوی دیگر، مهم ترین اثر تاریخی اسلام تپه، تونل صخره ای ضلع جنوبی آن است. وجود تونل های صخره ای پلکانی در چند نمونه از قلعه های اورارتویی قابل مشاهده است که بیشتر با استفاده از شکاف های طبیعی صخره در پیچ و خم ها به پایین هدایت شده اند. برای مثال می توان به تونل پلکانی صخره ای قلعه حیدری [۱۷]واقع در نزدیکی روستای خضرلو در ۶ کیلومتری جنوب غرب چالدران، در شمال غرب ایران، اشاره کرد. این قلعه دارای تونل پلکانی صخره ای با بقایای ۳۷ پله (نقشۀ ۵ و تصویر۱۰) است که به مانند اسلام تپه در گوشۀ صخره واقع شده و به صورت مورب امتداد یافته است با این تفاوت که در پلۀ ششم انحنای تقریباً نود درجه ای به خود می گیرد. [۱۸]
در داخل خاک ماد نیز نمونه چنین تونل هایی به دست آمده است. در ۱۹۷۴م، طی کاوش در کف تالار ستون دار نوشی جان ملایر بقایای تونلی شناسایی شد که حدود ۲۵ متر طول داشت و با شیب ۳۰ درجه درون پشته ای صخره ای کنده شده بود (نقشۀ۶ و تصویر ۱۱). [۱۹]آن بخش از تونل که در صخره کنده شده است ۸/۱ متر پهنا و ۷/۱ متر بلندا و در مجموع ۴۳ پله دارد که به صورت کم عمق و نامنظم کنده شده اند. [۲۰]کاوشگران معتقدند کار کندن تونل احتمالاً ناقص مانده و به پایان نرسیده است. پیشنهادهای کاربری این تونل، از جمله تهیۀ آب، انباری و آرامگاه را خود کاوشگران رد کرده اند. اخیراً، عطایی با استناد به برخی شواهد، فرضیۀ« مکان زیرزمینی مقدس که در آن مراسم مذهبی انجام می شده است» را در مورد این تونل مطرح کرده، فرضیه ای که اثبات آن دشوار است. [۲۱]
تونل های پله دار دیگری نیز در محوطه های اورارتویی خارج از ایران به ویژه، در شرق ترکیه، گزارش شده است. از جملۀ مهم ترین این محوطه ها می توان به محوطۀ باگین [۲۲]در منطقۀ پری شامل قلعه با دو تونل پله دار و دو کتیبه از منوا؛ محوطۀ پالو [۲۳]در ناحیۀ الازیغ شامل قلعه با تونل پله دار؛ اسکی پرتک قلعه؛ [۲۴]و حسن قلعه در منطقۀ ارزروم با کتیبه ای از منوا؛ تونل پله دارخارپوت قلعه [۲۵]در الازیغ؛ قلعه کوی [۲۶]و قلعه مازگیرت [۲۷]در منطقۀ تونجلی؛ [۲۸]دلیک تاش [۲۹]در الازیغ؛ اغیل [۳۰]در دیاربکر، با دو تونل پله دار؛ کاماخ [۳۱] در منطقۀ ارزینجان اشاره کرد. [۳۲]
هوبرتوس فن گال نیز در ۱۹۶۷م از وجود ۵۱ محل در آسیای صغیر خبر می دهد که دارای تونل های صخره ای هستند که به جز شماره ۵۱ مابقی از مرکز حکومت اورارتو فاصله نسبتاً زیادی دارند و اغلب در نواحی شمال مرکزی ترکیه واقع اند. [۳۳] کلایس معتقد است بیشتر این تونل ها به چشمه ها یا کنار رودخانه ها منتهی شده اند تا آب قلعه دور از دید دشمن تأمین شود. [۳۴]البته این احتمال هم وجود دارد که این تونل ها به منزلۀ منبع آب، انباری، آرامگاه، گریزگاه و مخفیگاه مورد استفاده قرار گرفته باشند. [۳۵]
نتیجه اینکه، تراش های صخره ای اسلام تپه، بردکنته، قلعه بردینه، قلعۀ اسماعیل آقا و تونل های اسلام تپه و قلعۀ حیدری و دیگر محوطه های مشابه مناطق اطراف مانند تونل نوشی جان، به لحاظ ساختاری تشابه قابل ملاحظه ای با یکدیگر دارند و چه بسا هنرمندان سنگ تراش در احداث آنها از منبع و سرچشمۀ واحدی الهام گرفته اند. بر این اساس، می توان گفت آثار صخره ای اسلام تپه میاندوآب به دست اورارتوها ساخته شده است. سپس، در نیمۀ نخست هزارۀ اول قبل از میلاد و با تأثیرپذیری از این سبک معماری، آثار مشابهی در محدودۀ مشترکی که دائم بین اورارتوها و ماناها دست به دست می شد، ایجاد شده است.
پینوشتها:
۱-کارشناس ارشد باستان شناسی ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آذربایجان غربی.
۲- W. Kleiss, “Planaufnahmen Urartaischer Burgen und Neufunde Urartaischer Anlagen in Iranisch – Azerbaidjan im Jahre 1973», A. M. I (1974), p. 105.
3- Stephan Kroll, “The Southern Urmia Basin in the Early Iron Age», Iranica Antiqua, (2005), vol. XL, p. 65-85.
۴- کریمحاجی زاده، بررسی استقرارهای اورارتویی در شمال غرب ایران(۷۰۰ ـ۹۰۰ق.م.) (پایان نامۀ کارشناسی ارشد باستان شناسی، دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تربیت مدرس) (۱۳۷۴)، به راهنمایی دکتر حسن طلایی، ص ۱۴۸(منتشر نشده).
۵- بهروز خان محمدی ؛ ابراهیم بداقی، «گزارش ثبتی اسلام تپۀ میاندوآب»، بایگانی فنی ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی (۱۳۹۱) ( منتشر نشده).
۶-این محل به دلیل تعدد پله ها در نزد اهالی منطقه و در زبان محلی (قرخ پله) به معنی چهل پله نیز معروف است.
۷-هنگام بازدید پروفسور کلایس در ۱۹۷۳م قسمت زیادی از این تونل با سنگ های ریز و درشت ناشی از تخریب بخشی از سقف پر شده بود. اخیراً (زمستان۱۳۹۰ش) با همت و پی گیری های مکرر شورای اسلامی و امام جمعۀ روستا و با کمک اهالی، قسمت های پر شده تا رسیدن به سفره آب زیر زمینی مجدداً از نخاله ها و سنگ ها تخلیه شد.
8- Kleiss, ibid.
9- ibid.
۱۰- ر.ک: بهمن کارگر، «قالایچی:زیرتو مرکز مانا لایه IB،۱۳۸۱-۱۳۷۸»، در مجموعه مقالات همایش بین المللی باستان شناسی ایران: حوزۀ شمال غرب، به کوشش مسعود آذرنوش(سازمان میراث فرهنگی وگردشگری(پژوهشگاه)،پژوهشکدۀ باستان شناسی، ۱۳۸۳) ؛
kazem Mollazadeh, “The Pottery From The Mannean Site of Qalaichi ,(NW-IRAN)”, Iranica Antiqua (2008) vol. XLIII, p.107-125.
۱۱- yousef Hassanzade, “Qalebardine, a Mannean Local Chiefdom in the Bukan Area, North-Western Iran”, AMIT, (2009), band 41, p.269-282.
۱۲- بهروز خان محمدی ؛ علی بیننده، «گزارش ثبتی داش تپه۱، میاندوآب»، بایگانی فنی ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی (۱۳۸۹) ( منتشر نشده).
۱۳- Kleiss, ibid. , p. 106.
۱۴- W. Kleiss, “Bericht über Zwei Erkundungsfahrten in Nordwest-Iran im jahre 1969», A. M. I, band.3 (1970), p. 107-132.
۱۵-بوریس پیوتروفسکی ؛ حمید خطیب شهیدی، تمدن اورارتو (تهران: نشر پژوهشکدۀ باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳)، ص۳۷۲.
16- Hassanzade, ibid.
۱۷- ولفرام کلایس، «معماری اورارتویی»، ترجمۀ فرامرز نجد سمیعی، اثر، ش ۲۷ و ۲8 (1375)، صص ۱۰۳ ؛
Kleiss, “urartaische plätze im iran (stand der forschungherbst 1975», A .M .I, band.9 (1976), p. 22.
۱۸- اخیراً تونل صخره ای دیگری در محوطه برد کنته بررسی شده که به صورت افقی ایجاد شده و در انتها دارای فضای وسیع تری با آثار معماری سنگی است. کلایس در بررسی محوطه، موقعیت تونل را با خط چین مشخص کرده است. جهت پلان و تصاویر این تونل ر.ک: عبدالکریم اسمعیلی، «کاوش در محوطۀ مانایی بردکنته در شهرستان مهاباد»، پژوهش های زاگرس، س۲، ش ۱ و۲، شمارۀ پیاپی ۲ و۳ (بهار و تابستان ۱۳۹۳): ۸۷-۹۶.
19- d. Stronach ; M . Roaf, Nushi-jan I, the Major Buildings of the Median Settlement (London:BIPS, 2007), p. 166.
20- ibid.
۲۱- محمد تقی عطائی، «شواهدی از مهر پرستی در نوشیجان تپه ملایر»، دوفصلنامۀ باستان پژوهی، دورۀ جدید، ش ۸ و ۹ (پاییز و زمستان ۱۳۸۸ و بهار و تابستان ۱۳۸۹): ۳۵ـ۳۹.
22- bagin
23- palu
24- eskipertek kale
25- harput kale
26- kalekoy
27-mazgirt
28-tonceli
۲۹- deliktas
30- egil
31- kamah
۳۲- پیوتروفسکی؛ خطیب شهیدی، همان، ص ۳۴۴ ـ ۳۵۳.
33- h. von Gall, “Zu den kleinasiatische treppentunneln”, Archäologischer Anzeiger (۱۹۶۷): ۵۱۱.
۳۴- ولفرام کلایس، «معماری اورارتویی»، ص۱۰۳.
۳۵- پس از تخلیۀ نخاله های تونل اسلام تپه، آب خنک و گوارای سفره های زیرزمینی تا حد قابل توجهی بالا آمد. لذا به نظر می رسد فرضیۀ کلایس در خصوص دسترسی به آب، پنهان از دید دشمن، منطقی و معقول است.
منابع:
اسمعیلی، عبدالکریم. «کاوش در محوطۀ مانایی بردکنته در شهرستان مهاباد». پژوهش های زاگرس. س۲. ش ۱ و۲. شمارۀ پیاپی ۲ و۳ . بهار و تابستان ۱۳۹۳.
پیوتروفسکی، بوریس؛ خطیب شهیدی، حمید. تمدن اورارتو. تهران: نشر پژوهشکدۀ باستان شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور،۱۳۸۳.
حاجی زاده، کریم. بررسی استقرارهای اورارتویی در شمال غرب ایران(۷۰۰ـ۹۰۰ ق. م.). پایان نامۀ
کارشناسی ارشد باستان شناسی، دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تربیت مدرس. به راهنمایی دکتر حسن طلایی. ۱۳۷۴(منتشر نشده).
خان محمدی، بهروز؛ بیننده، علی. «گزارش ثبتی داش تپه۱، میاندوآب». بایگانی فنی ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی، ۱۳۸۹ (منتشر نشده).
خان محمدی، بهروز؛ بداقی، ابراهیم. «گزارش ثبتی اسلام تپه میاندوآب». بایگانی فنی ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آذربایجان غربی. ۱۳۹۱(منتشر نشده).
شجاع دل، نادره؛ خان محمدی، بهروز. «بررسی مقابر صخره ای استان آذربایجان غربی». پیمان. ش۶۸. تابستان ۱۳۹۳: ۲۷۲ ـ ۲۹۵.
کارگر، بهمن. «قالایچی:زیرتو مرکز مانا لایه IB،۱۳۸۱-۱۳۷۸». در مجموعه مقالات همایش بین المللی باستان شناسی ایران: حوزۀ شمال غرب. به کوشش مسعود آذرنوش. سازمان میراث فرهنگی وگردشگری(پژوهشگاه)،پژوهشکدۀ باستان شناسی، ۱۳۸۳.
کلایس، ولفرام.« شهرهای اورارتو». ترجمۀ فرامرز نجد سمیعی. در محمد یوسف کیانی، نظری اجمالی بر شهرنشینی و شهرسازی در ایران. تهران: نشر جهاد دانشگاهی، ۱۳۶۵.
ـــــــ . «معماری اورارتویی». ترجمۀ فرامرز نجد سمیعی. اثر. ش ۲۷ و ۲۸. ۱۳۷۵.
عطائی، محمد تقی. «شواهدی از مهر پرستی (؟) در نوشیجان تپه ملایر». دوفصلنامۀ باستان ـپژوهی. دورۀ جدید. ش ۸و ۹. پاییز و زمستان ۱۳۸۸ و بهار و تابستان۱۳۸۹: ۳۵ـ۳۹.
میر فتاح، سید علی اصغر؛ صبوری نوجه دهی، رضا. فرهنگ اورارتو در شمال غرب ایران. ابهر: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۹۰. Gall, h. Von. “Zu den kleinasiatische treppentunneln”. Archäologischer Anzeiger. 1967. p. ۵۰۴-۵۲۷.
Hassanzade, yousef. “Qale bardine, a Mannaean Local Chiefdom in the Bukan Area, North-Western Iran”. A.M.I. band 41. 2009. p. 269-282.
Kroll, Stephan. “The Southern Urmia Basin in the Early Iron Age”. Iranica Antiqua. vol. XL. 2005. p.65-85.
Kleiss, w. «Bericht über Zwei Erkundungsfahrten in Nordwest-Iran im jahre 1969». A.M.I. band 3. 1970
ـــــــ . «Planaufnahmen Urartaischer Burgen und Neufunde Urartaischer Anlagen in Iranisch- Azerbaidjan im Jahre 1973». A.M.I. 1974
ـــــــ . «urartaische plätze im iran (stand der forschungherbst 1975)». AMI. band 9. 1976
Mollazadeh, kazem. “The Pottery From The Mannean Site of Qalaichi ,(NW-IRAN)». Iranica Antiqua. vol. XLIII. 2008, p.107-125.
Stronach, d.; Roaf, M. «Excavations at Tepe Nush-I jan part I. A Third Interim Report”. IRAN. vol.16.1978 p. 1-28.
ـــــــ . Nushi-jan I, the Major Buildings of the Median Settlement. London: BIPS, 2007.
Swiny, Stuart. “Survey in North-West Iran, 1971», East and West. vol. 25. No. 1/2 (March-June 1975), p. 77-97