فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۵
نگاهی به زندگی و آثار آرام خاچاطوریان
نویسنده: النا ماسهیان
در جهان ما هنرمندانی هستند که آثارشان همچون پرتوهای خورشید در دنیای هنر می درخشد. اینان در میان طوفان ها و تلاطم تاریخ، انسان ها را در راه دستیابی به آزادی و دفاع از زندگی و ایمان، به سوی پیروزی هدایت می کنند.
آرام خاچاطوریان موسیقی دان نامدار قرن بیستم، در زمرهٔ چنین هنرمندانی است. دورهٔ رشد و ترقی موسیقی ارمنی همزمان با ظهور و درخشش موسیقی دانان جوانی همچون خاچاطوریان است. آثار آرام خاچاطوریان با تم ها، شخصیت ها، روش ها و شیوهٔ بیان موسیقایی خود، باعث هرچه غنی تر شدن موسیقی ارمنی شدند.سمفونی آرام خاچاطوریان، نه تنها در موسیقی ارمنی، بلکه در موسیقی همهٔ ملت های شوروی سابق پدیده ای نو به شمار می آید.
خاچاطوریان پس از شناخت کامل وتسلط به موسیقی جهان، با دنیای شگفت انگیز موسیقی فولکلور ارمنی آشنا شد، اما تم اصلی ترانه های ارمنی هیچ گاه در آثار او جای نگرفت. ترانه های محلی در دستان هنرمند او مواد خامی بودند برای شکل دادن اهداف نوین هنری.
آرام خاچاطوریان نخستین موسیقیدان ارمنی است که با برخورداری از نیروی مسحورکنندهٔ هنر، میهنش، ارمنستان را ستود و لذت خوشبختی و شادی آزاد زیستن را سرود. این است خدمات تاریخی و ارزندهٔ این هنرمند.یونسکو سال ۲۰۰۳ میلادی را سال آرام خاچاطوریان نامگذاری کرده و این در تاریخ موسیقی ارمنی افتخاری بس عظیم به شمار می آید.
آرام خاچاطوریان در ششم ژانویه سال ۱۹۰۳ میلادی در تفلیس چشم به جهان گشود. والدین او از روستائیان نخجوان بودند. پدرش یقیا (ایلیا) در سیزده سالگی با چاروق های روستایی اش پا به شهر تفلیس نهاد و به عنوان شاگرد در یک کارگاه صحافی به کار پرداخت. او پس از سال ها کار و تجربه اندوزی یکی از مشهورترین صحافان شهر شد.
آرام در هشت سالگی به همراه خانواده اش به یکی از نقاط جنوبی تفلیس نقل مکان کرد. خانواده او در یک خانه قدیمی دو طبقه در خیابان اولژینسکایا (Olginskaya) زندگی جدیدی را آغاز نمود. تفلیس همانند وین زمان هایدن (Hyden) محل جوش و خروش فرهنگ ها بود. آرام خود چنین می گوید: ‹‹تفلیس، همچون شهر آوازه خوان ها در یاد من نقش بسته. همه آواز می خواندند، صنعتگران هنگامی که در حیاط یا خیابان مشغول کار بودند، فروشندگان در حالی که میوه و ماهی به اهل محل می فروختند، همه و همه با آواز ویژهٔ کار خود، مشغول به کار بودند. فروشندگان کالای خود را با آواز و آهنگ به مشتریان عرضه می کردند. همین که خورشید غروب می کرد از حیاط خانه ها صدای آواز و پایکوبی به گوش می رسید. از هر گوشه نسیمی از موسیقی بر می خاست. آن هنگام ما بچه ها در تپه ماهورهای اطراف سرگرم سرسره بازی بودیم››.
با آن که درآمد ناچیز پدرش کفاف تائمین مخارج زندگی ساده و یکنواخت خانواده را نمی داد، اما عشق و گرایش به فرهنگ و هنر در خانواده به خوبی آشکار بود. همیشه از خانهٔ آن ها صدای دل نشین موسیقی گوش ها را نوازش می داد. همهٔ افراد خانواده آواز می خواندند. پدر و برادرانِ آرام در خانه و هنگام کار در کارگاه صحافی آوازی را زمزمه می کردند. مادرش قوماش، ترانه های زیبای ارمنی را که از دل بر می خاست، می خواند و به راستی این نغمه های مادر بودند که نخستین بار موسیقی را در ذهن و وجود آرام نشاند. او می گوید: ‹‹پدر و مادر من، عشق به ترانه های محلی را در من به ارث گذاشتند. مادرم بسیاری از ترانه های ارمنی و آذربایجانی را به من آموخت. هیچگاه فراموش نمی کنم، چگونه وقتی که گلدوزی می کرد ترانهٔ ارمنیِ صیاد را زمزمه می کرد. سال ها بعد این نغمه به عنوان اساس اولین تم در سمفونی شماره دو من، به شیوه ای سمفونیک جای گرفت››.
آن پسر فعال و کنجکاو علاقهٔ زیادی به نقاشی، شعر، ادبیات و تئاتر نشان می داد. اما با گذشت زمان او بیش از پیش مجذوب موسیقی گشت. پدر با دیدن اشتیاق فرزند، یک پیانوی قدیمی و کهنه برای او فراهم کرد، پیانویی که تنها تعدادی از کلاویه هایش کار می کرد. آرام، نواختن پیانو را نزد خود آموخت. خاچاطوریان خود می گوید: ‹‹تا آنجا که به خاطر می آورم، آواها و صداهایی را که می خواستم به نوازم به طور اتفاقی و از روی شانس در روی کلاویه ها می یافتم››.
به زودی شهرت او در نوازندگی در میان دوستان و آشنایان پیچید. دوستان اش او را به میهمانی های خانوادگی دعوت می کردند و او با نواختن آهنگ های شاد، خوانندگان را همراهی می نمود.آرام ده ساله، در کنار درس و مدرسه، در یک ارکستر سازهای بادی شروع به نواختن شیپور کرد. او در گروه کر کلیسا نیز آواز می خواند. کم کم نواختن نت های تکراری برای وی کاری یکنواخت و کسل کننده شد، به طوری که گاهی حوصله اش سر می رفت و به صورت نوازنده ای تک نواز و تک رو در میان ارکستر جلوه گر می شد و با یاری گرفتن از تخیلات اش به ابداع و ساخت فیگورهای ریتمیک برای نمایشنامه ها می پرداخت. روزی رهبر ارکستر با دیدن گستاخی غیر منتظرهٔ آرام، وی را تهدید به اخراج کرد.
بعدها دیدن اپرای آبه سالوم و اِتری اثر زاخاری پالیاشویلی، تأثیر عمیقی در خلق آثار آیندهٔ آرام نوجوان بر جای گذاشت. در آن سال ها اتفاق مهمی در زندگی خاچاطوریان رخ داد، که سرنوشت وی را رقم زد. در این زمان برادر ارشدش سورن، که یکی از چهره های برجستهٔ تئاتر زمان خود بود، به تفلیس آمد. او برای کارش به چند جوان با استعداد نیاز داشت، از این رو پدرش فرزندان کوچکتر، لِوُن و آرام را همراه وی روانهٔ مسکو کرد. خاچاطوریان با اقامت در خانهٔ برادر بزرگتر، خود را در فضایی سرشار از فعالیت های هنری یافت. او از میان بازیگران اولین استودیوی تئاتری دوستانی پیدا کرد و با بسیاری از هنرپیشگان و کارگردانان بزرگ ملاقات نمود.
خاچاطوریان، به توصیهٔ برادرش در پائیز۱۹۲۲ (در سن۱۹ سالگی) در دانشکدهٔ ریاضی و فیزیک مسکو ژبت نام کرد و همزمان در کلاس های موسیقی اولین استادش م.گِنسینGenesin ، موسیقی دان برجسته ای که تعلیمات خود را زیر نظر ریمسکی کورساکوف Rimsky Korsakovو لیادف Liadov در کنسرواتوار سن پترزبورگ به پایان برده بود، نواختن ویولن سل را آغاز نمود. استاد با دیدن نبوغ و پیشرفت سولیست جوان، او را تشویق به آهنگ سازی نمود. هنر آهنگ سازی آن چنان آرام را شیفته و مجذوب ساخت که نواختن ویولن سل را به زودی از یاد برد.
خاچاطوریان به تدریج با آثار باخ، هندل، موتسارت، بتهوون، و موسیقی دانان رمانتیکی چون برلیوز، لیست و واگنر آشنا شد. موسیقی کلاسیک روسی افق های تازه ای به روی او گشود. خاچاطوریان با مشورت و راهنمایی گِنسین، تعدادی قطعهٔ موسیقی تصنیف کرد که در آن ها، فرم خاص موسیقی او به چشم می خورد. طبعاً در این آثار خطاهایی از نظر شیوه و سبک آهنگ سازی دیده می شد، لیکن با اصالت و فریبندگی شاعرانه ای که در آثارش دیده می شد، جذابیت و نوآوری خاصی به چشم می خورد. این نغمه ها را هر چند یک شاگرد تصنیف می کرد، از تنوع و تازگی برخوردار بودند. به عنوان مثال می توان از پوئم برای پیانو، پوئم برای ویولن و رقص برای ویولن و پیانو را نام برد که در آن زمان نه تنها توجه استادان، بلکه توجه هنرمندان را نیز به خود جلب نمود، به طوری که در عرض یک سال این آثار در تالارهای کنسرت به اجرا در آمد.
در سال۱۹۲۹ ، خاچاطوریان از آموزشگاه گِنسین فارغ التحصیل شد و خود را برای شرکت در امتحانات ورودی کنسرواتوار مسکو آماده نمود. در اوایل تابستان همان سال به ایروان رفت و در آنجا آثار متعددی به اجرا در آورد. در آن زمان خاچاطوریان برای نخستین بار به روستاها سفر کرد، با دهقانان و روستائیان آشنا شد و ترانه ها و نغمه های محلی را، همان طور که آنها اجرا می کردند به خاطر سپرد. آشنایی بیشتر خاچاطوریان با ملت خود، انرژی ای مضاعف در او پدید آورد و به این ترتیب او در ایمان و اعتقادش به کاری که در پیش گرفته بود، راسخ تر شد.
استعداد و توانایی های خاچاطوریان در آفرینش آثار زیبا در دوران تحصیل، به سرعت شکوفا شد. او آثار بسیاری در زمینه و سبک های مختلف پدید آورد. تماس پیوسته و آشنایی روزافزون وی با فولکلور و گردآوری آوازها و رقص های محلی، امکان درک عمیق روح و سرشت انسان ها را به وی داد.
پس از پذیرفته شدن در کنسرواتوار مسکو، خاچاطوریان موسیقی را به طور جدی تحت آموزش و سرپرستی موسیقی دان و مربی برجسته، نیکلای میاسکوفسکیNicolai Miascovsky ادامه داد. در کلاس های درس میاسکوفسکی، خاچاطوریان موسیقی را با روش های پیشرفتهٔ کلاسیک روسی آموخت. او وارد مدرسهٔ بزرگ مهارت های حرفه ای شده بود. بعدها او نقش موسیقی روسی را در خلق آثارش بسیار مؤژر دانست.
خاچاطوریان دربارهٔ استادِ خود چنین می گوید: ‹‹مدت ها پیش از آنکه شخصاً با نیکلای میاسکوفسکی از نزدیک آشنا شوم، دربارهٔ او بسیار شنیده بودم و با موسیقی او آشنایی داشتم. برای ما آهنگ سازان جوان و تازه کار، نام او در یک هالهٔ نورانی ستایش انگیز می درخشید. لازم به یادآوری نیست، که شاگرد او بودن برای ما افتخاری بود بس بزرگ.
من شخصاً در آمال خود شاگردی او را می دیدم. ولی اگر بخواهم حقیقت را گفته باشم، باید بگویم که هیچ گاه فکر نمی کردم آرزوی من به واقعیت بپیوندد. روزی من این موضوع را با و.و. ژانووسکیJanovski .V. Vیکی از دوستان میاسکوفسکیدر میان گذاشتم.یکی از روزهای زمستان بود و من سخت بیمار و در بیمارستان بستری بودم. در آن هنگام دوستانمخبری مسرت بخش برای من آوردند که بیش از هر دارویی، در بهبودی ام مؤژر بود: نام من در کلاس موسیقی میاسکوفسکیژبت شده بود! ››.
در سال۱۹۳۴ ، خاچاطوریان با درجهٔ ممتاز از کنسرواتوار مسکو فارغ التحصیل شد. نام او در کنار موسیقی دانان مشهور روسی، با حروف طلایی بر روی لوح افتخارات کنسرواتوار مسکو، حک شد. آرام خاچاطوریان سمفونی شمارهٔ یک خود را برای دریافت دیپلم فارغ التحصیلی آفرید، سمفونی ای که استعداد خارق العادهٔ او را بر همگان آشکار نمود. این اثر همچنین گواه آن بود که آرام از توانایی و پختگی یک موسیقی دان برجسته برخوردار است. خاچاطوریان سمفونی خود را به پانزدهمین سالگرد بنیان گذاری ارمنستان شوروی، تقدیم نمود.
این اثر اولین سمفونی ارمنی او و همچنین نشان گر مسیر ترقی این نوع موسیقی در فولکلور ارمنی به شمار می آید.سمفونی شماره یک خاچاطوریان ازنظر ساختاری به یک داستان حماسی شبیه است. ستایش او از کشورش ارمنستان، زندگی مردمان آن و طبیعت زیبای میهن، همه و همه، در این اثر گنجانده شده است.خاچاطوریان با استادی تمام این سمفونی را از صحنه های داستانی آکنده و با آمیختن رقص ها با موسیقی، سمفونی را به اوج خود می رساند.
موومان اول این سمفونی با مقدمه ای حکایت گونه آغاز می شود، به طوری که رنج و اندوه مردمش را ـ که در راه آزادی و عدالت جنگیده اند ـ در ذهن هر شنونده ای مجسم می کند.
موومان دوم، موسیقی شبانه ای است که به غزل می ماند، و نمایان گر تصویری از کوه های ارمنستان است. مناظر دل فریب و پرشکوه طبیعت، احساسات شاعرانهٔ آمیخته با عشق به میهن، رویاها و صحنه هایی از رقص فولکلور، عناصر اصلی این پرده را تشکیل می دهند. بخش پایانی سمفونی، همچون شعله های آتشخیره کننده است.
سمفونی شمارهٔ یک آرام خاچاطوریان نخستین بار در ۲۳ آوریل ۱۹۳۴ در تالار بزرگ کنسرواتوار مسکو اجرا شد. با این که اثری پیراسته و خالی از عیب نبود و گاهدر آن زیاده گویی هایی دیده می شد، اما در موسیقیِ آن، چنان قدرتی نهفته بود و توانایی چشم گیر موسیقی دان را آن چنان آشکارا و پررنگ به نمایش گذاشته بود، که از همان دقایق اولیهٔ اجرا کنجکاوی و حیرت همگان را برانگیخت. شوستاکوویچ Shostakovich دوست موسیقی دان و هم دورهٔ او می گوید: ‹‹ملودی غنی و غیر معمول این اثر، ارکستراسیون مجذوب کننده و محتوای عمیق سوژهٔ آن، مرا حیرت زده کرد. مطمئناً دیگر هنرمندان حاضر در اجرا این سمفونی، همانند من، از تولد موسیقی دان با استعدادی چون خاچاطوریان، به وجد آمده بودند››.
در همان سال، خاچاطوریان به توصیهٔ میاسکوفسکی وارد دورهٔ دکترای موسیقی کنسرواتوار مسکو شد. کنسرتو پیانوی مشهور او در این دوره تصنیف گردید. این اثر اولین بار در سال ۱۹۳۷ اجرا و به اولین اجرا کنندهٔ آن، لئو. ابورین (Oborin.Leo)،تقدیم شد.
خاچاطوریان به هنگام تصنیف این کنسرتو،از آن می ترسید که آفریدهٔ او تقلیدی از آثار لیست، چایکوفسکی، گریگ و راخمانینف باشد. اما هراس او بی مورد بود؛ زیرا با ساخت این اثر توانست سبک ویژه ای پدید آورد، به طوری که این اثر خیلی زود در فهرست برنامه پیانیست های معروف جهان، جای گرفت.در سال ۱۹۳۷ پسرش کارِن Karen متولد شد. خاچاطوریان از همسر اول خود دختری به نام نونه Noune داشت. همسر دوم او نینا ماکارووا Nina Makarovo نوازندهٔ پیانو، آهنگ ساز و از شاگردان میاسکوفسکی بود. خاچاطوریان سه کنسرت ـ آریا برای سوپرانو و ارکستر (۱۹۴۶) را به همسرش ماکارووا تقدیم کرده است.
در همان دوره، روند آفرینش باله در ارمنستان آغاز شد. اولین موفقیت بزرگ در زمینه آفرینش باله های ملی ارمنی نصیب آرام خاچاطوریان شد.خاچاطوریان به زودی در سال ۱۹۳۹ بالهٔ خوشبختی را که شامل سه پرده است، تصنیف نمود. در ۲۴ اکتبر همان سال این باله به اجرا درآمد و از شهرت بسیار برخوردار شد.در این باله زندگی روستایی ارمنی به تصویر کشیده شده، زندگی روستائیانی که دلیرانه از کشور خود در برابر دشمن دفاع می کنند و همچنین صحنه هایی از شادی دهقانان در این باله گنجانده شده است ـ البته بالهٔ خوشبختی نقص های آشکاری داشت و بعدها، مصنف اصلاحاتی در آن انجام داد.جستجوهای پی گیر خاچاطوریان در فرهنگ ملی در آن سال ها منجر به خلق اثر جاودانهٔ وی، بالهٔ گایانه در سال های۱۹۴۱ ـ ۱۹۴۲ شد. اثری که از نظر تشخّص ملی و شیوهٔ موسیقایی، دارای اصالت و از نظر ارکستراسیون از مرتبه ای والا برخوردار است.بالهٔ گایانه داستان زندگی مردم عادی، کشاورزان ارمنی و سربازان گسیل شده به جبهه های جنگ است. حالات ویژهٔ گایانه، زن با شهامت ارمنی، برادرش، و آرمن دوست او و گیکو، همسر خائن و جانورخوی او که به میهن خود خیانت می کند، به خوبی در این باله تصویر شده است.در این اثر، مهارت خاچاطوریان در داستان سرایی، از تصویر گایانه و رفتار او در برابر دیگر قهرمانان داستان نمایان می گردد.این اثر از آغاز تا پایان مملو از صحنه های رقص است. بخش عمدهٔ موسیقی این باله، در آنجا که رقص هایی پرشور و آتشین کردها جلوه گری می کند، نواخته می شود. این همان بخشی است که نغمه های رقص شمشیر را که آوازهٔ جهانی دارد، در آن می شنویم.
در پردهٔ آخر، موسیقی دان سوئیت زیبایی از رقص های محلی ترتیب داده و باله را با جشنی پرشکوه به پایان می رساند.
در سال۱۹۴۰ ، کنسرتو ویولن آرام خاچاطوریان خلق شد و به زودی شهرت جهانی یافت. این اثر به وسیله ویولونیست معروف جهان، دیوید اویستراخ David Oistrakh اجرا شد. اولین اجرای این اثر نه تنها باعث حیرت حاضران گردید، بلکه رویدادی عظیم در پیشرفت موسیقی اتحاد جماهیر شوروی به شمار آمد.سمفونی شماره دوِ خاچاطوریان، محصول سال های جنگ جهانی دوم بود. این سمفونی که سمفونی زنگ ها نیز نامیده می شود، در سال ۱۹۴۳ تصنیف گردید. خاچاطوریان با قلبی آکنده از درد، در حالی که از رویدادهای خانمانسوز جنگ تا اعماق روح ضربه دیده بود، تصمیم گرفت با ساختن این سمفونی افکار و احساسات هم میهنان خود را در دورهٔ جنگ از طریق موسیقی بیان کند.پس از آن و در سال۱۹۴۷ ، خاچاطوریان سمفونی شمارهٔسه خود پوئم سمفونی را ساخت. این اثر برعکس سمفونی زنگ ها،تصویری از پیروزی بزرگ مردم شوروی بر آلمان هیتلری است. او به منظور گسترش این سمفونی به مقیاس بین المللی، از سازهای ویژه ای استفاده کرده و بدین گونه پانزده ساز بادی و یک اُرگ به ارکستر خود افزوده است.
در سال ۱۹۵۰ ، برای نخستین بار از خاچاطوریان درخواست شد که رهبری بخش هایی از بالهٔ گایانه و بخش پایانی کنسرتو ویولن خود را برعهده بگیرد. این برای او، دعوتی بسیار جالب و وسوسه انگیز بود.بعدها، او بارها رهبری ارکسترهای بزرگ را در کشورهای دیگر به عهده گرفت و البته موفقیت های چشمگیری نیز به دست آورد و در سفرهای خود دوستان صمیمی بسیاری از میان برجسته ترین آهنگ سازان روز جهان برای خود یافت.
در همان سال (۱۹۵۰) به هنگامی که در رُم اقامت داشت، طرح بالهٔ اسپارتاکوس در ذهن او نقش بست. به این منظور او مطالعه دربارهٔ تاریخ و شخصیت اسپارتاکوس، رهبر قهرمان گلادیاتورهای شورشی، را آغاز کرد. بارها از خرابه های باستانی و میدان های بازی دیدن کرد و توانست تصویری از زندگی مردم رومِ قدیم را در ذهن خود ترسیم نماید. تصنیف بالهٔ اسپارتاکوس نزدیک به چهار سال به طول انجامید.
این باله در دسامبر ۱۹۵۶ به روی صحنه آمد. در سال ۱۹۵۹ خاچاطوریان به خاطر آفرینش بالهٔ اسپارتاکوس مفتخر به دریافت جایزهٔ لنین گشت.
شخصیت اسطوره ای اسپارتاکوس به نماد پیکار بین المللی و ارادهٔ تزلزل ناپذیر آزادی خواهان علیه نظام برده داری و فئودالی در میان جوامع بشری تبدیل شد. خاچاطوریان خود می گوید: ‹‹عده ای از منتقدین مرا در این مورد که بی جهت به گذشته های دور بازگشته ام ملامت کردند. ولی من فکر می کنم که آنها در اشتباه اند. دوران اسپارتاکوس دورانی پرجوش و خروش در تاریخ بشریت بود. اکنون که بسیاری از ملت ها برای دستیابی به آزادی و استقلال ملی خود به پا خاسته اند، تصویر فنا ناپذیر اسپارتاکوس اهمیت و شکوهی دوباره می یابد. هنگامی که من سرگرم ساختن موسیقی این باله بودم، و می کوشیدم فضای روم قدیم را به منظور آفرینش تصویرهایی از گذشته های دور حس کنم، همواره از شباهت دورهٔاسپارتاکوس به دورهٔ خودمان، به مبارزه علیه هر گونه استبداد، به پیکار ملت های ستمدیده بر ضد امپریالیسم آگاهی داشتم. جنگ در راه صلح و آزادی، قهرمانانی پدید می آورد که ما را به یاد اسپارتاکوس، فرماندهٔ شورشیان روم قدیم می اندازد››.
نمایشنامهٔ بالهٔ اسپارتاکوس سرشار از تضادها و صحنه هایی اغراق آمیز است. خاچاطوریان کوشیده است با نشان دادن این تضادها، نیروی فعالی را که در پشت پرده باعث برانگیختن نزاع در میان دو جبههٔ مخالف می گشت، بشناساند.بازار برده فروشان، سیرک، جنگ خونین تن به تن گلادیاتورها، اردوگاه گلادیاتورها، جشن در قصر کراسوس و میدان جنگ صحنه هایی هستند که در این باله به تصویر کشیده شده اند. گلادیاتورها و نجیب زادگان، بردگان و سربازان، روستاییان و بازرگانان، دزداندریایی و شهرنشینان با چهره های متنوع و لباس های خاص خود در برابر دیدگان تماشاگران ظاهر می شوند.
موومان اول، مقدمهٔ باله، جشن پیروزی روم را به تصویر می کشد. روم از فرماندهٔ قهرمان خود کراسوس، که با پیروزی از نبرد تراکیه بازگشته است استقبال می کند: شیپورها به صدا در می آیند، انبوه مردم شادی و پایکوبی می کنند و گروه سربازان با گام های سنگین رژه می روند. اسیرانی که محکوم به بردگی شده اند، ارابهٔ جنگی را که به نشان پیروزی با برگ های درخت غان تزئین شده است، می کشند. در این میان چهرهٔ بارز اسپارتاکوس تعالی می یابد.
در موسیقی این بخش، تضاد میان دو تم مربوط به روم و اسپارتاکوس به طرز چشمگیری نمایان است. در تم روم، قدرت سترگ امپراتوری روم مجسم شده، و تم اسپارتاکوس شعله ور شدن و قلیانِ حس آزادی خواهی را به نمایش می گذارد.در موومان دوم، افسانهٔ اسپارتاکوس با شدت بیشتری گسترش می یابد. در زیر طاق های تاریک اردوگاه، گلادیاتورهای محکوم به بردگی با مرگ دست و پنجه نرم می کنند. امروز نوبت کدام یک از آنهاست که خود را فدای هوس های مردم کند؟ چند روز دیگر زنده خواهد ماند؟ این افکار ذهن اسپارتاکوس را پریشان و مشغول کردهاست. به این ترتیب او دوستان خود را تشویق به شورش علیه کراسوس می کند.
نمایش در موومان سوم به پایان نزدیک می شود. در این بخش چادر اسپارتاکوس را در حالی که بردگان زیر فرمان او آمادهٔ شورش می شوند، به تماشا می گذارد. جرقه های آغازین آتش شورش در حالی شکل می گیرد که در چادر کراسوس، معشوقهٔ او اِگینا با رقص های خود کراسوس را سرگرم می کند.در همین زمان بردگان محکوم به اعدام از کنار چادر عبور داده می شوند. به این ترتیب در بخش پایانی موومان سوم، به پایان تراژدی شورش گلادیاتورها اشاره می شود.
موومان آخر، جنوب ایتالیا و تنگهٔ مسینا را به تصویر می کشد: دریا، یک شب مهتابی و صخره های کنار ساحل. در دوردست ها کشتی های دزدان دریایی آماده حرکت هستند. در پشت صخره ها دسته های سربازان رومی مخفی شده اند…
در صحنهٔ آخرین نبرد، اسپارتاکوس از دستهٔ سربازان جدا شده و به کراسوس نزدیک می شود. او به کراسوس یورش می برد تا با او نبرد کند، اما کمانداران کراسوس با تیرهای خود او را از پای در می آورند…
سال ۱۹۶۳ مصادف با شصتمین سالگرد تولد خاچاطوریان بود. در این زمان او هم چنان آفریننده و خستگی ناپذیر، کار خود را هم چون وظیفه ای ملی ادامه می داد. کلاس های آهنگ سازی او در کنسرواتوار مسکو و آموزشگاه گنسین، پر از جوانانی بودند که مشتاقانه پا به عرصهٔ شناخت و آموزش موسیقی نهاده بودند.
خاچاطوریان با بسط اصول تربیتی آموزگار خود میاسکوفسکی و با تکیه بر تجربیات ضروری هنرمندانهٔ خویش، مکتب آهنگ سازی خود را بنیان نهاد. او توجه خاصی به رشد همه جانبهٔ موسیقی دانان جوان، از نظر شکوفایی سبک شخصی خود و نمو روحیهٔ شهروندی و هنرمندی در آنان، مبذول می داشت. خاچاطوریان خود می گوید: ‹‹من در وهلهٔ اول از هنرجو ابتکار عمل انتظار دارم. اشتباهات تکنیکی بیشتر قابل بخشش اند تا فقدان ایده های شخصی. هر اندازه تأثیرپذیری از زندگی بیشتر باشد، خلاقیت و زایش موسیقایی آن پر محتواتر و جذاب تر خواهد شد››.
ادوارد هوانسیان، موسیقی دان معروف ارمنی دربارهٔ خاچاطوریان چنین می گوید: ‹‹خاچاطوریان سخت گیر است. تملق گویی، سستی و تنبلی را دوست ندارد و فخر فروشی به خاطر ابتکار برای وی غیرقابل تحمل است. هنرجو باید پاسخگوی سطرسطر نت های خلق کردهٔ خویش باشد. خاچاطوریان اراده و عزم راسخ هنرجویان خود را می ستاید. او سخت گیری نسبت به خود را به هنرآموزان خود یاد می دهد. و به آن ها می آموزد که برای انسان ها زندگی کنند، آنها را دوست بدارند و برای آنها موسیقی بیافرینند››.
در سال ۱۹۶۳ خاچاطوریان به تصنیف یک سونات برای پیانو پرداخت که برای اولین بار در مسکو توسط لِئوابورین اجرا شد. همچنین یک سوناتینا برای پیانو و آلبومی از قطعات پیانویی برای کودکان نوشت.در زمستان همان سال خاچاطوریان چند کنسرت در ژاپن اجرا کرد. در این سفر، لِئوابورین و لئونید کوگان Leonid Kogan که آثار او را با موفقیت هرچه تمام تر اجرا می کردند، او را همراهی می کردند. تماشاگران ژاپنی با حرارت و شیفتگی به آثار آهنگ ساز ارمنی که سمفونی شمارهٔ دو، گایانه، اسپارتاکوس، سوئیت ماسکاراد و کنسرتوهای خود را با همراهی کوگان و ابورین (به عنوان دو سولیست) اجرا می کرد، گوش فرا دادند.
در سال ۱۹۶۴ خاچاطوریان یک سوئیت برای ارکستر بر اساس قطعه ای که بر روی داستان ب.لرمونتوف نوشته بود، به نام لرمونتوف تهیه کرد.
در سال ۱۹۶۵ چهارمین سوئیت او برای ارکستر از بالهٔ اسپارتاکوس و همچنین تصنیف قطعه ای به نام به شما دوستان عرب که به دوستی میان اعراب و شوروی تقدیم شده بود، به پایان رسید.
در اوت همان سال، خاچاطوریان با برنامه ای مشتمل بر اجرای سمفونی شمارهٔ دو، کنسرتو پیانو و ارکستر و سوئیت گایانه به یونان رفت. او در این سفر در حضور شش هزار تن از کسانی که در آمفی تئاتر عظیم و باستانی آکروپولیس، واقع در شهر آتن، مشتاقانه گرد آمده بودند، آثار زیبای خود را به اجرا گذاشت. در همان زمان روزنامهٔ یونانی امپروس چنین نوشت: ‹‹تماشاگران یونانی امکان شنیدن موسیقی یکی از بزرگ ترین آهنگ سازان عصر حاضر را به دست آوردند. لحظاتی فراموش ناشدنی بود. حیرت آور است که این آهنگ ساز نغمه های سرزمین خود، هیاهوی جنگل ، نفس کشیدن خاکو غرش امواج آن را با چنین دقتی می شناسد››.
سال ۱۹۷۸ ، مصادف بود با هفتاد و پنچمین سالگرد تولد آرام خاچاطوریان و پنجاهمین سالگرد آغاز فعالیت های هنری وی. خاچاطوریان در هفتاد و پنج سالگی به اوج زندگی و قلهٔ آفرینش های هنری خود نزدیک می شد و جامعهٔ موسیقی با بی تابی منتظر آثار جدید او بود، اما قلب پرشور او یک ماه مانده به جشن پنجاهمین سالگرد زندگی هنری اش، در اول ماه مه ۱۹۷۸ از تپش باز ایستاد.مرگ جان گداز وی نه تنها یک ملت، بلکه همهٔ اهل هنر و موسیقی را در سوگ عمیقی فرو برد. این واقعه عزایی عمومی و ضایعه ای جبران ناپذیر برای موسیقی ارمنی بود.
پیکر آرام خاچاطوریان را در سالن بزرگ کنسرواتوار چایکوفسکی مسکو قرار دادند. مدال ها و لوح های تقدیر او بر روی پارچه ای قرمز مخملی نصب شده بود و تابوت او غرق در دسته گل ها و تاج گل های بی شمار شده بود.در همان روز پیکر خاچاطوریان با هواپیما به ایروان برده شد. هزاران مشایعت کننده با اندوهی عمیق فرزند نابغهٔ میهن را تا منزل گاه جاودانی او همراهی کردند. نمایندگان بی شماری از کشورهای مختلف حاضر بودند و هزاران نامه و تلگراف تسلیت، مرژیه ها و نطق های پرشور، خطابه های افتخارآمیز و قدردانی ها و ابراز احساسات بی شائبه ای نثار استاد فقید نمودند. در آن هنگام، به یک باره موسیقی ماندگار آرام خاچاطوریان نواخته شد…
به منظور جاودانه ساختن نام و خاطرهٔ آن موسیقیدان بزرگ، هیئت وزیران اتحاد جماهیر شوروی، آلبوم کاملی از آثار خاچاطوریان را منتشر و یکی از خیابان های مسکو را به نام او نام گذاری کرد.
لوح یادبودی نیز بر دیوار خانه و محل کار او نصب گردید.
اکنون، آرام خاچاطوریان، موسیقی دان معروف جهان، در پانتیون ایروان، در کنار دیگر هنرمندان ارمنی، آرمیده است.
یاد و نامش گرامی باد.
آثار آرام خاچاطوریان
اپوس [۱]: پوئم[2] poem برای پیانو (۱۹۲۵) تقدیم به گیلا ن/ اپوس۲ : تصنیف عاشیق دوره گرد، برای ویولن سل و پیانو (۱۹۲۵)تقدیم به مادرش/ اپوس۳ : رویا Dream برای ویولن سل و پیانو (۱۹۲۵)/ اپوس۴ : الگیا[۳]در سُل مینور برای ویولن سل و پیانو (۱۹۲۵)/ اپوس۵ : آندانتینو[۴]برای پیانو (۱۹۲۶)/ اپوس۶ : اتود[۵] ـ والس[۶]برای پیانو (۱۹۲۶)/ اپوس۷ : قطعه برای ویولن سل و پیانو (۱۹۲۶)/ اپوس۸ : کاپریس[۷] ـ والس در دودیزمینور برای پیانو (۱۹۲۶)/ اپوس۹ : رقص در سُل مینور برای پیانو (۱۹۲۶)/ اپوس۱۰ : لالایی lullably برای ویولنو پیانو (۱۹۲۶) تقدیم به کارن خاچاطوریانKhachaturian Karen / اپوس۱۱ :رقص شماره I در سی بمل ماژور برای ویولن و پیانو (۱۹۲۶)تقدیم به آ.گابریلیانGabrielian .A/ اپوس۱۲ :پواِم poem در دو دیزمینور برای پیانو (۱۹۲۷) تقدیم به لو.سوخارفسکیSukharevsky .Lu/ اپوس۱۳ : پانتومیم برای اُبوا و پیانو (۱۹۲۷)/ اپوس۱۴ : موسیقی نمایشنامه باغداسار آخبار اثر: هـ . بارونیانParonian . Hاولین اجرا ۱۴ مه۱۹۲۷ / اپوس۱۵ : موسیقی نمایشنامه خاطا بالااثر:گ. سوندوکیانSundukian . Gاولین اجرا اول فوریه۱۹۲۸ / اپوس۱۶: واریاسیون[۸]بر اساس تمsolveig برای پیانو (۱۹۲۸)/ اپوس۱۷ : موسیقی نمایشنامه دندانپزشکی از شرق اثر: هـ . بارونیان، اولین اجرا ۱۶ آوریل۱۹۲۸ /اپوس۱۸ : آلگرتو[۹] برای ویولن و پیانو (۱۹۲۹)/ اپوس۱۹ :تصنیف ــ پوئمpoem – song” گرامیداشت عاشیقها” برای ویولن و پیانو (۱۹۲۹)/ اپوس۲۰ : مارش رژه ای شماره I در لابمل ماژور برای ارکستر سازهای بادی (۱۹۲۹)/ اپوس۲۱ : مارش رژه ای شماره II در فامینور برای ارکستر سازهای بادی (۱۹۳۰)/ اپوس۲۲ : موسیقی نمایشنامهٔ مسئله حیثیتی اثر:ل. میکتنکوMikitenko . Lاولین اجرا دوم ژانویه۱۹۳۱ / اپوس۲۳ : کوارتت زهی. فقط موومان اول، اولین اجرا ۱۴ سپتامبر۱۹۳۱ / اپوس۲۴ : توکاتا[۱۰] در می بمل مینور برای پیانو (۱۹۳۲)/ اپوس۲۵ : رقص گروهی برای بایان[۱۱] (۱۹۳۲)/ اپوس۲۶ : دو قطعه بر اساس تم های محلی ازبکی برای ارکستر سازهای بادی (۱۹۳۲) به مناسبت پانزدهمین سالگرد ارتش سرخ/ اپوس۲۷ : دو قطعه بر اساس تم های محلی ارمنی برای ارکستر سازهای بادی (۱۹۳۲) به مناسبت پانزدهمین سالگرد ارتش سرخ اپوس۲۸ : سوئیت[۱۲] برای پیانو ، I ـ توکاتاII ـ والس ـ کاپریس III رقص/ اپوس۲۹ : سونات[۱۳]برای ویولن و پیانو، اولین اجرا در سال۱۹۳۳ / اپوس۳۰ : تریو[14] Trio در دومینور برای کلارینت سی بمل، ویولن و پیانو،اولین اجرا در سال۱۹۳۳ /اپوس۳۱ : رقص شماره III برای پیانو (۱۹۳۳)/ اپوس۳۲ : سوئیت ـ رقص برای ارکستر (۱۹۳۳)/ اپوس۳۳ : موسیقی تراژدی مکبث اثر ویلیام شکسپیر، اولین اجرا ۲۵ آوریل۱۹۳۳ /اپوس۳۴ : مارش شمارهٔ III برای پیانو (۱۹۳۴)/ اپوس۳۵ : سمفونی شمارهI ، اولین اجرا ۲۳ آوریل۱۹۳۵ ،به یادبود پانزدهمین سالگرد استقرار حکومت شوروی در ارمنستان/ اپوس۳۶ : موسیقی نمایشنامه قلب ویران شده اثر: گ.سوندوکیان (۱۹۳۵)/ اپوس۳۷ : موسیقی متن فیلم په پو اثر: گ.سوندکیان (۱۹۳۵)/ اپوس۳۸ : کنسرتو برای پیانو و ارکستر در رِه بمل ماژور، اولین اجرا ۱۲ جولای ۱۹۳۷ تقدیم به لئو.ابورین/ اپوس38 A : تنظیم کنسرتو پیانو در رِه بمل ماژور برای دو پیانو/ اپوس۳۹ : موسیقی نمایشنامه روز بزرگ اثر: و.کیرشونKirshon . Vاولین اجرا ششم ژانویه۱۹۳۷ / اپوس۴۰: موسیقی نمایشنامه باکو اثر:ن. نیکیتینNikitin. N ـ با همکاری آ.پیزینPeisin .A، اولین اجرا ۲ نوامبر ۱۹۳۷ / اپوس۴۱ : تصنیف عاشیق پواِم درباره استالین برای ارکستر و گروه کُر مختلط (۱۹۳۷ ـ ۱۹۳۸ )اولین اجرا ۲۳ نوامبر ۱۹۳۸ اپوس۴۲ : موسیقی متن فیلم تاریخی ـ انقلابی زانگه زور (۱۹۳۸)/ اپوس42 A : مارش بر اساس موسیقی فیلم زانگه زور برای ارکستر سازهای بادی (۱۹۳۸)/ اپوس۴۳ : باله خوشبختی در سه پرده، لیبرتو[۱۷]از: گ. آوانسیانOvanesian . Gاولین اجرا سپتامبر۱۹۳۹ / اپوس۴۴ : موسیقی فیلم باغ (۱۹۳۹)/ اپوس۴۵ : موسیقی متن کمدی بیوهٔ والنسیایی اثر: لوپ دو وگاLope de Vega . Fاولین اجرا ۱۴ نوامبر۱۹۴۰ /اپوس45 A : سوئیت بر اساس موسیقی کمدیبیوهٔ والنسیاییبرای ارکستر/اپوس۴۶ : کنسرتو برای ویولن و ارکستر در رِه مینور، تقدیم به دیوید اویستراخ، اولین اجرا ۱۶ نوامبر۱۹۴۰ /اپوسA 46: تنظیم کنسرتو ویولن در رِه مینور برای ویولن و پیانو/ اپوس۴۷ :رقص گروهی “بودیونووکا” Budionovka برای پیانو (۱۹۴۰)/ اپوس۴۸ : موسیقی درام ماسکاراد اثر: م.لرمونتوفLermontov . Mاولین اجرا ۲۱ ژوئن۱۹۴۱ / اپوس48 A : سوئیت بر اساس درام ماسکاراد برای ارکستر، اولین اجرا ۶ آگوست۱۹۴۴ /اپوس48 B : سوئیت بر اساس درام ماسکاراد برای پیانو (۱۹۴۴)/ اپوس48 C : نوکتورن[۱۶] برای ویولن و پیانو (۱۹۴۸) تنظیم بر اساس موسیقی ماسکاراد اثر: لرمونتوف/ اپوس۴۹ : موسیقی متن فیلم تاریخی ـ انقلابی سالاوات لولایف Salvat Lulaev (1941)/ اپوس۵۰ : باله گایانه در چهار پرده (۱۹۴۱ ـ ۱۹۴۲) لیبرتو: ک.درژاوینDerzhavin . Kاولین اجرا ۳ دسامبر۱۹۴۲ / اپوس۵۱ : موسیقی نمایشنامه زنگ های کرملین اثر: ن.پوگودینPogodin .A،اولین اجرا ۲۲ ژانویه۱۹۴۲ / اپوس۵۲ : مارش تقدیم به قهرمانان جنگ برای میهن در لابمل ماژور برای دسته سازهای بادی (۱۹۴۲)/ اپوس۵۳ : سوئیت اول بر اساس بالهگایانه برای ارکستر،اولین اجرا ۳ اکتبر۱۹۴۳ / اپوس۵۴ : سوئیت دوم بر اساس بالهگایانه برای ارکستر (۱۹۴۳) اولین اجرا ۱۸ فوریه۱۹۴۵ / اپوس۵۵ : سوئیت سوم بر اساس بالهگایانه برای ارکستر (۱۹۴۳)/ اپوس۵۶ : سمفونی شمارهII سمفونی زنگ ها در می مینور (۱۹۴۳) اولین اجرا ۳۰ دسامبر۱۹۴۳ / اپوس۵۷ : موسیقی نمایشنامه تفحص دقیق اثر: آ.کرونKron .A، اولین اجرا ۲۳ ژوئن۱۹۴۳ / اپوس۵۸ : رقص والس موزون برای پیانو (۱۹۴۴)/ اپوس۵۹ : فانتزی روسی برای ارکستر سمفونیک (۱۹۴۴) اولین اجرا ۶ نوامبر۱۹۴۵ /اپوس۶۰ : سرود ملی جمهوری سوسیالیستی ارمنستان برای گروه کُر و ارکستر سمفونیک (۱۹۴۴). لیبرتو به زبان ارمنی از: آ.سارمنSarmen .A/ اپوس۶۱ : سه قطعه برای دو پیانو (۱۹۴۴) اولین اجرا ۹ دسامبر۱۹۴۵ / اپوس۶۲ : آلبوم کودکان، کتاب I برای پیانو (۱۹۴۷)/ اپوس۶۳ : موسیقی نمایشنامه آخرین روز اثر: و. شکوارکینShkvarkin . Vاولین اجرا ۵ آوریل۱۹۴۵ / اپوس۶۴ : موسیقی متن فیلم زندانی شمارهٔ ۲۱۷/ اپوس۶۵ : کنسرتو برای ویولن سل و ارکستر، تقدیم به س.کنوشویتسکیSviatoslar Krushevitsky اولین اجرا ۳۰ اکتبر۱۹۴۶ / اپوس۶۶ : سه کنسرت آریا برای سوپرانو[۱۷]و ارکستر (۱۹۴۶) تقدیم به همسرش ن.ماکاروواMakarova Nina / اپوس۶۷ : سمفونی شمارهٔ III “سمفونی ـ پواِم” (۱۹۴۷) اولین اجرا ۱۳ دسامبر۱۹۴۷ / اپوس۶۸ : موسیقی نمایشنامه اثر: م.آلیگرAliger . Mبا همکاری نینا ماکارووا، اولین اجرا ۱۹۴۷ / اپوس۶۹ : موسیقی نمایشنامه تقاطع جنوبی اثر:ا. پرونتسوPerventsev . Aاولین اجرا ۷ نوامبر۱۹۴۷ /اپوس۷۰ : موسیقی متن فیلم مسئله روسی (۱۹۴۸)/ اپوس۷۱ : یادوارهٔ لنین برای ارکستر، اولین اجرا ۲۶ دسامبر۱۹۴۸ / اپوس۷۲ : موسیقی فیلم مستند ولادیمیر ایلیچ لنین (۱۹۴۸ ـ ۱۹۴۹ )/ اپوس۷۳ : موسیقی نمایشنامه ایلیا گولووین اثر: س.میخالکوف، اولین اجرا ۱۰ نوامبر۱۹۴۹ /اپوس۷۴ : موسیقی متن فیلم نبرد استالینگراد (۱۹۴۹)/ اپوس74 A : سوئیت بر اساس موسیقی فیلم نبرد استالینگراد برای ارکستر (۱۹۴۹)/ اپوس۷۵ : پواِم poem پیروزی در رِه ماژور برای ارکستر، اولین اجرا ۹ دسامبر۱۹۵۰ / اپوس۷۶ : موسیقی متن فیلمآنها وطن دارند (۱۹۵۰)/ اپوس۷۷ : موسیقی متن فیلم مائموریت مخفی (۱۹۵۰)/ اپوس۷۸ : موسیقی متن فیلم دریادار اوشاکوف (۱۹۵۳) اپوس۷۹ : موسیقی متن فیلم حملهٔ کشتی ها به جبهه ها(۱۹۵۳)/ اپوس۸۰ : موسیقی نمایشنامهٔ فرشتهٔ نگهبان نبراسکااثر: ا. لاکوبسونLakobson . Aاولین اجرا ۲۸ اکتبر۱۹۵۳ / اپوس۸۱ : موسیقی نمایشنامه جویبار بهاری اثر: لو. چپورینChepurin . Luبا همکاری نینا ماکارووا، اولین اجرا ۱۸ نوامبر۱۹۵۳ / اپوس۸۲ :اسپارتاکوس باله در چهار پرده (۱۹۵۰ ـ ۱۹۵۴) لیبرتو از:ن.وولکوفVolkov .N، اولین اجرا ۲۷ دسامبر۱۹۵۶ / اپوس82 A : سوئیت اول بر اساس بالهاسپارتاکوس برای ارکستر (۱۹۵۵)/ اپوس82 B : سوئیت دوم بر اساس باله اسپارتاکوس برای ارکستر (۱۹۵۵)/ اپوس82 C : سوئیت سوم بر اساس بالهاسپارتاکوس برای ارکستر (۱۹۵۵)/ اپوس82 D : تصویر سمفونیک از صحنه های IV و V بالهاسپارتاکوس (۱۹۵۵)/ اپوس82 E : تصویر سمفونیک از صحنه IX باله اسپارتاکوس (۱۹۵۵)/ اپوس۸۳ : موسیقی متن فیلملرمونتوف اثر: ب.لاورنیوفLovrenev . Bاولین اجرا ۳۰ دسامبر۱۹۵۴/ اپوس۸۴ : موسیقی تراژدی مکبث اثر: و.شکسپیر، اولین اجرا ۳۰ دسامبر۱۹۵۵ / اپوس۸۵ : موسیقی متن فیلم سلطنت (۱۹۵۵) اپوس۸۶ :موسیقی متن فیلمآتش جاودانه (۱۹۵۶)/ اپوس۸۷ : موسیقی متن فیلم اوتلو اثر: و. شکسپیر(۱۹۵۶)/ اپوس87 A : سوئیت اول بر اساس فیلماوتلو برای ارکستر(۱۹۵۶)/ اپوس۸۸ : کانتات[۱۸]شادی برای متسوسوپرانو[۱۹]، گروه کُر مختلط، آنسامبل[۲۰] زهی آنسامبل چنگ و ارکستر ، متن: س. سمیرنوفSmirnov .S، اولین اجراپائیز۱۹۵۶ / اپوس۸۹ : گایانه، باله در سه پرده، لیبرتو: پ. پلتنف، اولین اجرا ۲۲ مه۱۹۵۷ / اپوس۹۰ : موسیقی متن فیلم دوئل (۱۹۵۷)/ اپوس۹۱ : اورتور[۲۱] خوشامدگویی در رِه بمل ماژور برای ارکستر (۱۹۵۸) اولین اجرا ۳ آوریل۱۹۶۰ /اپوس۹۲ : موسیقی تراژدی شاه لیر اثر: و.شکسپیر، اولین اجرا ۸ مه۱۹۵۸ /اپوس۹۳ : سوناتینا [۲۲] در دوماژور برای پیانو (۱۹۵۸)/ اپوس۹۴ : سوئیت بر اساس موسیقی فلیملرمونتوف اثر: ب. لاورنیوف برای ارکستر (۱۹۵۹)/ اپوس۹۵ : سونات در می ماژور برای پیانو (۱۹۶۱) تقدیم به یاد و خاطره معلمش نیکولای میاسکوفسکی، اولین اجرا به وسیله امیل گیللس در سال۱۹۶۱ ، بازبینی شده در سال های۱۹۷۷ ـ ۱۹۷۶/ اپوس۹۶ : کنسرتو ـ راپسودی[۲۳]برای ویولن و ارکستر در سی بمل مینور (۱۹۶۱) تقدیم به لئونید کوگان، اولین اجرا ۷ اکتبر۱۹۶۲ / اپوس۹۷ : بالاد[۲۴]وطن برای تک خوان باس[۲۵] و ارکستر، تقدیم به چهلمین سالگرد ارمنستان شوروی، متن: آ. گارناکریانGarnakerian .A، اولین اجرا ۲۴ اکتبر۱۹۶۱ / اپوس۹۸ : موسیقی متن The Tocsia of Peace (1962)/ اپوس۹۹ : کنسرتو ـ راپسودی برای ویولن سل و ارکستر (۱۹۶۳) تقدیم به م.روستروپوویچMstslav Rostropovich ، اولین اجرا ۴ ژانویه۱۹۶۴ / اپوس۱۰۰ : آلبوم کودکان، کتاب II برای پیانو (۱۹۶۴ ـ ۱۹۶۵ )/ اپوس۱۰۱ : رچیتاتیو[۲۶]و فوگ[۲۷] برای پیانو (۱۹۶۶)/ اپوس۱۰۲ : کنسرتو ـ راپسودی برای پیانو و ارکستر در رِه بمل ماژور ، اولین اجرا ۹ دسامبر۱۹۶۸ / اپوس102 A : تنظیم کنسرتو ـ راپسودی در رِه بمل ماژور برای دو پیانو/ اپوس۱۰۳ : مارش نظامیان شوروی در می بمل ماژور (۱۹۷۳) تنظیم برای دسته بزرگ بادیها به وسیلهٔ د. براسلاوسکیBraslavsky .D/ اپوس۱۰۴ : سونات ـ فانتزی در دو ماژور برای ویولن سل و سولو (۱۹۷۴)/ اپوس۱۰۵ : فانفار[۲۸] پیروزی در فاماژور برای ترومپت ها و طبل ها (۱۹۷۵) تقدیم به سی امین سالگرد پیروزی در جنگ بزرگ میهنی/ اپوس۱۰۶ : سونات ـ مونولوگ[۲۹] برای ویولن سولو (۱۹۷۵) تقدیم به ویکتور پیکایزن Viktor Pikaizen / اپوس۱۰۷ : سونات ـ تصنیف برای ویولن سولو (۱۹۷۶)/ اپوس۱۰۸ : ووکالیز[۳۰]در دو ماژور برای پیانو (۱۹۷۸).
پی نوشت ها:
opus 1ـ
معنی لاتین کلمه ” کار” شماره گذاری ترتیبی آژار یک موسیقیدان.
۲ـ قطعه ای شاعرانه.
elegy 3ـ
قطعه ای محزون، معمولاً مبیّن احساسات غمناک برای شخص متوفی.
Andantino 4ـ
کمی تندتر از Andante (وزن ملایم و روان در موسیقی)
Etude5ـ
اصطلاح فرانسوی برای کلمهٔ “study” ، قطعه ای که به منظور تمرین برای ارتقائ تکنیک نوازندگی تصنیف شده.
Waltz 6ـ
نوعی موسیقی در ضرب۴ /۳
Caprice 7ـ
یک قطعهٔ سازی در فرم آزاد با تمپویی پویا و بیانگر احساسات زودگذر
Variation 8ـ
یک روایت متفاوت (تزئین یافته تر، پیچیده تر و گسترده تر) از یک ملودی یا تم.
Allegretto 9ـ
کمی کندتر از Allegro (وزن تند و دارای تمپوی پویا).
Toccata10ـ
یک قطعهٔ سازی در فرم آزاد، معمولاً برای کیبورد، به منظور نمایش تکنیک نوازنده.
Bayan 11ـ
نوعی آکاردئون شستی دار.
Suite 12ـ
قطعهٔ سازی در چندین موومان، معمولاً مجموعه ای از رقص ها که در قرن۱۷ ـ ۱۸ فرم تثبیت شده ای یافت.
Sonata 13ـ
قطعه ای در چند موومان برای آنسامبل کوچک شامل تک نواز و آکومپانیست ها (همراهی کننده).
Trio 14ـ
قطعه ای برای سه نوازنده
Libretto 15ـ
کلا م
Nocturne 16ـ
موسیقی شبان
Soprano 17ـ
زیرترین صدای زنانه.
cantata 18ـ
قطعه ای برای یک یا چند صدا با همراهی ارکستر، معمولاً بر اساس متون مذهبی.
soprano ـ mezzo 19ـ
صدای زنانه بین آلتو و سوپرانو.
ensemble 20ـ
گروه، دسته کوچک.
Overture 21ـ
قطعه موسیقی ارکستری به عنوان مقدمه ای برای قطعه بزرگتر(اُپرا، کانتات…)
Sonatina 22ـ
سونات کوچک.
Rhapsody 23ـ
یک تصنیف سازی با فرم نامنظم.
Ballad 24ـ
قطعهٔ سازی، الهام گرفته از ژانر شعر روایتی.
bass 25ـ
بم ترین صدای مردانه
Recitative 26ـ
نوعی سبک آواز که تقریباً دکلمه می شود.
Fuge 27ـ
عالیترین فرم موسیقی به سبک کنترپوان که یک تم ملودیک در چند بخش پلی فونیک به تناوب تکرار می شود
Fanfare 28ـ
قطعه ای برای سازهای بادی برنجی.
Monologue 29ـ
تک نوازی یا تک خوانی.
Vocalise 30ـ
قطعه آوایی سولو بدون کلام
منابع:
۱ ـ تیگرانیان گ .، آرام خاچاطوریان،۱۹۸۳ .
۲ ـ آتایان ر.، د. دِرماردیروسیان، نظریه مقدماتی موسیقی،۱۹۸۰ .
3- Claude V. Palisca,Donald Jay Grout, A history of western music, ۱۹۹۶.
4- Alison Latham, Stanley Sadie, The Cambridge Music guide, ۱۹۹۶.
۵ ـ خوبُف گئورکی، آرام خاچاطوریان، ترجمهٔ و.ل.وارطانیان.
۶ ـ اشنیرسون گریگوری، دو مقاله، ترجمهٔ افشین آزادمنش، پائیز۱۳۳۵ .