فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۶۱

نگاهی به روابط عرب ها و ارمنیان از گذشته تا حال

نویسنده: نیکولای هوُهانیسیان / ترجمه: مسعود احمدی و تورج خسروی

خلاصه ای از فعالیت ها و آثار نویسنـده

 

نیکولای هوْهانیسیان
نیکولای هوْهانیسیان

نیکولای هوْهانیسیان، در ۱۹۳۰م، در ارمنستان به دنیا آمد و در۱۹۵۳م از دانشکدۀ روابط بین‌الملل دانشگاه دولتی ایروان فارغ‌التحصیل شد. وی درجه دکتری خود را در ۱۹۶۸م در رشتۀ علوم تاریخی دریافت داشت و در ۱۹۷۲م به درجۀ استادی نایل آمد. هوْهانیسیان عضو دائم فرهنگستان ملی علوم ارمنستان و همچنین از دانشمندان بنام و مهم ارمنی است. زمینۀ اصلی پژوهش‌های علمی وی عبارت اند از تاریخ کشورهای عربی و خاورمیانه، روابط منطقه‌ای و بین الملل در خاورمیانه، روابط میان کشورهای عربی و ارمنستان، جنبش‌های آزادی خواهانه در جهان عرب، اقلیت های قومی در خاورمیانه و خلیج فارس، قتل عام و نژاد کشی ملت ها، اسلام سیاسی، درگیری‌های نژادی سیاسی و غیره.

فعالیت  هــا

ـ بنیان‌گذار و رئیس بخش کشورهای عربی در مرکز مطالعات شرق‌شناسی (۱۹۶۱ـ ۲۰۰۰م) و مشاور کنونی مرکز

ـ مؤسس و مدیر مرکز حل منازعات ارمنیان و رئیس انجمن اطلس ارمنستان

ـ برگزار کنندۀ همایش های علمی در دانشگاه های سوریه، حلب، آکسفورد و لندن

ـ فعالیت در مؤسسۀ والبریت دانشگاه جورج واشینگتن و دانشگاه مریلند به منزلۀ استاد مهمان

ـ عضویت در فرهنگستان علوم نیویورک و فرهنگستان بین‌المللی علوم پاریس موسوم به«آرارات».

آثـــار

تشکیل جمهوری مستقل سوریه
نبرد آزای خواهانۀ ملی
جنبش آزادی بخش ملی در عراق( ۱۹۱۷ـ ۱۹۵۸)
سیاست نیروهای استعمارگر در شرق جهان عرب(۱۹۳۹ـ ۱۹۴۵)
روابط دوستانۀ ارمنستان با اعراب
جنگ خلیج فارس و مسئلۀ کردها
سیاست خارجی ارمنستان
انعکاس قتل عام ارمنیان در تاریخ عرب ها
تاریخ کشورهای عربی ( از قرن هفتم تا کنون).

مقدمــه

عرب ها و ارمنیان از متمدن ترین ملل خاورمیانه به شمار می روند. منطقه ای که همواره نقشی مهم و گاهی اوقات تعیین کنند ه در تاریخ جهان داشته است و امروزه نیز ارزش ژئوپولتیک و راهبردی منحصر به فرد آن تأثیری مستقیم بر روابط بین الملل جهان دارد. از این رو مطالعه و بررسی روابط تاریخی ارمنیان و عرب ها و همچنین روابط دو جانبۀ سیاسی ارمنستان و جهان عرب و همکاری های مشترک آنها ضروری به نظر می رسد.

منابــع

مهم ترین منابعی که این مقاله بر آن تکیه داشته است منابع ارمنی، عربی، یونانی و لاتینی است که به ترتیب بدان ها می پردازیم.

ـ منابع ارمنی

پس از ابداع الفبای ارمنی به دست مسروپ ماشتوتس در قرن پنجم میلادی موضوع اعراب همواره یکی از موضوعات اساسی در نوشته های مورخان ارمنی همانند سبئوس،[۴] هوهانس دراسخاناکرتسی[۵] غوند،[۶] توما آرتزرونی[۷] موسس کاغانکاتواسی،[۸] مخیتار آنتسی[۹] وارتان آرولتسی،[۱۰] گریگور داتواتسی[۱۱] و دیگران بوده است. آنان به موضوعات مهمی از جمله: حوادث تاریخی و سیاسی دنیای عرب، ظهور اسلام، مسائل دینی و طبیعی، روابط ارمنستان و جهان عرب، نژاد و منشأ اعراب، جغرافی و تاریخ آنان و طریقۀ زندگی قبایل عرب از زوایای گوناگون پرداخته اند. در اینجا باید اشاره کنیم که سبئوس، مورخ ارمنی، که در قرن هفتم میلادی می زیسته نخستین نویسندۀ غیر عرب است که در نوشته ها و آثارش از حضرت محمد(ص) سخن گفته و بخش اصلی کتابش را به دین جهان شمول اسلام اختصاص داده است.

منابع عربی

تاریخ دانان و جغرافی دانان عرب همانند بلاذری، طبری، مسعودی، ابن اثیر، مقریزی، ابن کثیر، قاضی بهاء الدین بن شداد، استخری، ابن بطوطه، ابن فقیه، ابن حوقل، مقدسی و یاقوت حموی نیز اطلاعات با ارزشی را نه تنها دربارۀ روابط اعراب با ارمنیان بلکه دربارۀ نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ارمنستان در اختیار ما گذاشته اند که در این مقاله از آن بهره برده ایم.

به علاوه، از منابع عربی، که به زبان ارمنی ترجمه شده اند، همانند سفرنامۀ ابن بطوطه ترجمۀ هراچیا آجاریان، زبان شناس معروف، الکامل فی التاریخ و تاریخ سلسلۀ اتابکان اثر ابن اثیر ترجمۀ آرام درغوندیان نیز استفاده کرده ام. لازم به ذکر است که همین مؤلف کتابی را به نام منابع عربی تألیف کرده که آثار مورخان و جغرافی دانان عرب مانند ابن هشام، واقدی، ابن خیاط، ابن قتیبه دینوری، بلاذری، یعقوبی، خوارزمی، جاحظ، ابن خردادبه، ابن فقیه، ابن رسته فرغانی، قدامه بن جعفر، استخری و ابن حوقل را در آن آورده است.

به غیر از ترجمۀ هراچیا آجاریان و آرام درغوندیان کتاب هاکوپ نعلبندیان،[۱۲] عرب شناس برجستۀ ارمنی، تحت عنوان منابع عربی دربارۀ ارمنستان و ارمنی ها، که شامل گزیده ای از کتاب معجم البلدان اثر یاقوت حموی و المختصرفی اخبارالبشر اثر ابن کثیر است، مفید واقع شده. در کنار منابع عربی و ارمنی از منابع لاتینی و یونانی تاریخ نویسانی چون استرابو، ژوستینیان، ژوزف فلاویوس،[۱۳] اپیانوس[۱۴] و دیگران، که اطلاعات مهمی از روابط اعراب و ارمنستان به ویژه روابط قدیمی و دیرینۀ این دو ملت ارائه می دهند، نیز بهره گرفته ام.

لازم به ذکر است که درباره روابط ارمنستان و دنیای عرب در دوران معاصر منابعی همچون  بیانیه های سازمان ها، تشکل ها، کمیته ها، احزاب سیاسی، سخنرانی های رهبران برجستۀ سیاسی، مذهبی و نظامی، اظهارات نمایندگان مجالس ، اسناد رسمی، توافق نامه ها، آگهی های عمومی، برنامه ها و یادداشت نامه ها و… اهمیت یافته اند.

روابط بینابین ارمنیان و اعراب ( از قرن اول پیش از میلاد تا قرن چهاردهم میلادی )

عرب ها و ارمنیان همواره از هزاران سال پیش در عرصۀ تاریخ ظاهر شده اند و هر دو ملت، در طول این پانزده قرن در دوره های گوناگون، دارای حکومت های مستقلی بوده اند که در پاره ای از اوقات روابط سیاسی صمیمی و مستحکمی نیز در سطح حکومتی و میان دو ملت ارمنی و عرب حاکم بوده است. آن گونه که از حوادث تاریخی استنباط می شود این روابط از دوران حکومت پادشاه ارمنی، تیگران کبیر (۹۵ ـ ۵۵ ق  م)، شروع شده و با سقوط پادشاهی کیلیکیه در قرن چهارده هم روابط میان دو ملت پایان یافته است.

در زمانی که تیگران کبیر قدرت را به دست گرفته بود، سوریه وضعیتی بسیار پیچیده  داشت و هرج و مرج سیاسی شدیدی آن را فرا گرفته بود به طوری که مورخ هوستینیانوس[۱۵] گفته: «مردم سوریه تصمیم گرفتند برای پایان دادن به این نابسامانی دست به دامن قدرت های خارجی شوند. بنابراین، بزرگان و اشراف سوریه، تیگران را بر مهرداد، حاکم ایالت پونتوس و بطلمیوس، والی مصر، ترجیح دادند و از وی خواستند تا بر سوریه نیز حکومت کند. تیگران با سپاهی عظیم وارد سوریه شد و نه تنها شمال سوریه بلکه کیلیکیه، جنوب سوریه، فینیقیه (لبنان) و شهرهای بیروت، لاذقیه و فلسطین را نیز به قلمرو خود ملحق ساخت».

آمیانوس نیز تأکید می کند: «همۀ منطقۀ خاورمیانه تا مرزهای مصر تحت ولایت و حکومت تیگران بوده است».

مناطق فوق الذکر تا حدود بیست سال جزئی از ارمنستان به شمار می رفت تا اینکه در ۶۶ ق م پس از انعقاد پیمانی که در پایتخت آن روز ارمنستان میان تیگران و امپراتور روم به امضا رسید، تیگران شاه برطبق آن مجبور شد از همۀ مناطق عربی تصرف شده دست بردارد و آن را تسلیم امپراتوری روم کند.

در طی بیست سال حکومت تیگران بر مناطق عربی نظم و امنیت در آنجا حکم فرما بود و اقتصاد و فرهنگ شکوفا شد. این نخستین فرصت همزیستی میان ارمنیان و اعراب در یک حکومت واحد بود که به طور مستقیم با هم ارتباط داشتند. به خاطر پویایی و تحرک سیاسی تیگران شاه، نویسندگان و تاریخ نگاران عرب به او لقب «سلطان کبیر آسیا» داده اند و همین امر باعث شد تا بعداً زمینه ای برای درک بهتر افکار و عقاید تمایلات و آداب و رسوم دو ملت فراهم آید.

بر طبق برخی منابع عربی و ارمنی در طی سال های ۱۳۶ق م ـ ۲۱۶م امارتی به نام «رُها» وجود داشته است. مورخ مصری، فؤاد حسن حافظ در کتاب ارزشمند خود، تاریخ ملت ارمنی از ابتدا تا عصر حاضر، می گوید: «در امارت رُها تیره های مختلفی از ارمنی و عرب سکونت داشتند و از ۱۳ـ ۱۵م براین استان ارمنی و عرب نشین حاکمی ارمنی به نام ,آبگار پنچم، حکومت می کرد اما متأسفانه اطلاعات کمی راجع به این موضوع وجود دارد که پژوهش و تحقیق بیشتری را می طلبد».

با شروع قرن هفتم میلادی پدیده ای جدید به نام خلافت اسلامی پا به عرصۀ تاریخ نهاد که سرآغاز تحولی بزرگ برای همۀ جهان به شمارمی رفت و موجب تغییر معادلات قدرت ها در جهان شد و بر سرنوشت بسیاری از حکومت ها و ملت ها، از جمله ملت ارمنی، تأثیری اساسی گذاشت. ارمنستان در طول سال های ۶۴۲ ـ ۶۴۸ م وارد قلمرو اسلامی شد و زیر سلطۀ یک حکومت عربی اسلامی درآمد و یک منطقۀ اداری به نام «ارمینیه» شکل گرفت که شامل ارمنستان، گرجستان و آلبانیا (آران) بود.

حاکمان عرب سیاست محتاطانه و حکیمانه ای در قبال ارمنیان در پیش گرفتند. آنها هیچ فشاری برای پذیرش اسلام به جای مسیحیت اعمال نکردند و سیاست ادغام ارمنی ها را با اعراب در پیش نگرفتند و این سیاست راه را برای همکاری های سیاسی و نظامی ارمنی ها و عرب ها فراهم آورد. مسئلۀ مهم دیگر اینکه خلافت اقدام به تصفیۀ طبقۀ حاکم ارمنیان، اشراف و بزرگان آنان نکرد بلکه حقوق و امتیازات آنان را محترم شمرد. در نتیجه، نیروهای نظامی ارمنی با نیروهای نظامی خلافت همکاری کردند.

عهدنامه ای در ۶۵۲ م میان شاهزاده تئودور رشتونی،[۱۶] حاکم ارمنی و معاویه بن ابوسفیان، حاکم شام، به امضا رسید که سبئوس، تاریخ نگار ارمنی، این عهدنامه را، که در آن استقلال داخلی ارمنستان ضمانت شده بود و بر همکاری نظامی میان ارمنستان و خلافت اسلامی تأکید می کرد، عهدنامۀ صلح می خواند. بر طبق این عهدنامه ارمنستان می توانست نیروهای نظامی تحت فرماندهی یک فرد ارمنی داشته باشد و در صورتی که هریک از دو طرف در معرض خصومت یا تجاوز قرار می گرفتند می بایست از یکدیگر دفاع می کردند. در مقابل ارمنستان نیز سیادت خلافت اسلامی را به رسمیت شناخت و پذیرفت که باید جزیه دهد.

در واقع، ارمنستان به موجب این عهدنامه پذیرفت که یک دولت نیمه مستقل و تحت الحمایۀ خلافت بماند و دو طرف به شرط ها و بندهای توافق نامه رضایت دادند و به شرایط این عهدنامه ملتزم و متعهد شدند. در اواخر قرن نهم، روابط عرب ها و ارمنیان پا به مرحلۀ جدیدی نهاد. در ۸۸۵م، ارمنستان اعلام استقلال کرد و خلافت عباسی بلافاصله استقلال ارمنستان را به رسمیت شناخت. از این رو معتمد بالله، خلیفۀ عباسی، تاج زرینی را برای آشوت باگراتونی، نخستین پادشاه مستقل ارمنستان، فرستاد که نوعی اعتراف رسمی به پادشاه ارمنی بود. روابط حسنۀ هم جواری ارمنیان و همکاری های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی عرب ها حدود دویست سال ادامه پیدا کرد.

در قرن یازدهم میلادی، حکومت باگراتونی ها در۱۰۴۵م به دست امپراتوری بیزانس منقرض و این امر باعث وخامت اوضاع سیاسی خاورمیانه و دخالت اقوام بیابانگرد ترک شد. بغداد در ۱۲۵۶م به دست مغولان سقوط کرد و حکومت عباسی نیز منقرض شد و از طرفی دیگر، بیزانس نیز بخش آسیای صغیر خود را از دست داد و ترکان عثمانی توانستند در ۱۴۵۳م بر قسطنطنیه نیز تسلط یابند.

پس از سقوط حکومت باگراتونی تعداد بسیار زیادی از ارمنیان به کیلیکیه، واقع در مجاورت دریای مدیترانه، مهاجرت کردند و در۱۰۸۰م، یک ولایت ارمنی نشین به نام امارت ارمنستان در کیلیکیه بنا نهادند و روابط و مناسبات سیاسی، اقتصادی، بازرگانی و فرهنگی با کشورهای عربی از جمله مصر برقرار کردند و در ۱۳۲۳م، توافق نامۀ همکاری بین کیلیکیۀ ارمنی و دولت ممالیک مصر منعقد شد. اما حملات صلیبی ها، که می کوشیدندتا از سرزمین ارمنی نشین و حکومت بیزانس به منزلۀ پایگاهی برای اهداف سیاسی  خود استفاده کنند سرانجام کیلیکیه را در موقعیتی دشوار قرار داد که در نهایت سبب شد رابطۀ این امیرنشین با همسایگانش به سردی گراید. این امیرنشین نیز در ۱۳۸۵م نیز سقوط کرد.

خدمات ارمنیان به دولت عربی

حقایق بسیاری در مورد مشارکت جدی و مفید ارمنیان برای پیشرفت سرزمین های عربی و تلاش برای حل و فصل مشکلات سیاسی و نظامی وجود دارد. تاریخ نویسان عرب از ابن یحیی، سیاستمدار برجسته و فرمانده ارمنی، که در جنگ علیه سپاهیان صلیبی بیزانس در قرن نهم میلادی نقشی مهم ایفا کرده، تمجید و ستایش کرده اند. وی همچنین والی ارمنستان بود که همان گونه که پیش تر اشاره شد این سرزمین شامل ارمنستان، گرجستان، آران و داغستان بود. علاوه بر ابن یحیی می توان به حسام الدین لؤلؤ، فرماندۀ ناوگان دریایی مسلمانان اشاره کرد که ارمنی تبار بود و او را یکی از بنیان گذاران شهر قاهره می دانند.

ارمنیان در دوران خلافت فاطمیان در مصر (۹۰۹ـ ۱۱۷۱م) مناصب والایی را در اختیار داشتند. یکی از آن افراد بدرالدین جمالی است که در ابتدا فرماندۀ نیروهای دمشق بود. سپس، والی عکا و فرماندۀ کل نیروی دریایی مصر شد. المستنصر، خلیفۀ فاطمی، او را به قاهره فراخواند تا به اوضاع آشوب زده و نابسامان آنجا پایان دهد. بر اساس کتاب وفیات الاعیان نوشتۀ ابن خلکان، وی در ۱۰۷۴م با نیروهایش وارد قاهره شد و بلوای پیش آمده را فرونشاند و نظم و آرامش را در آن دیار مستقر ساخت. بدرالدین پس از آن وزیر خلیفۀ فاطمی، امیرالجیوش(فرماندۀ کل سپاه) و قاضی اعظم شد. وی تمام این مناصب را تا زمان مرگش(۱۰۹۴م) در دست داشت. پس از وی، پسرش به نام افضل جانشین پدر شد و مانند وی وزیر و حاکمی حقیقی بود تا اینکه در ۱۱۲۲م ترور شد.

در اینجا می توانیم از بهرام ارمنی، شاهزاده ای ارمنی، ذکری به میان آوریم که وزیر خلیفۀ حافظ(۱۱۳۰ـ ۱۱۴۹م) و از قدرتی نامحدود برخوردار و به تاج الدوله ملقب بود.

در لبنان نیز سیاست مداران ارمنی نفوذ وسیعی داشتند. در ۱۸۶۱م و پس از کشتار وسیع ارمنیان در ۱۸۶۰م و بنا به تصمیم قدرت های بزرگ به ویژه فرانسه و انگلستان و در اثر اجبار و فشاری که به سلاطین عثمانی وارد کردند سلطان عثمانی ناچار شد به لبنان خودمختاری اعطا کند و در نهم ژوئیۀ ۱۸۶۱م سلطان عثمانی در استانبول قانون اساسی لبنان را امضا کرد. بر طبق این تصمیم رئیس حکومت اقلیم و نمایندۀ سلطان عثمانی می بایست یک شخص مسیحی کاتولیک می بود که سلطان عثمانی بنا به توصیۀ قدرت های بزرگ اروپایی آن را تعیین می کرد. اولین رئیس حکومت خودگردان که در لبنان منصوب شد شخصی ارمنی به نام کارائیب آرتین داوودیان بود که به آرتین یا داوود پاشا نیز معروف است و حاکم آن وقت ولایت لبنان بود و با توجه به اینکه تحصیلات بالایی نیز داشت و فردی تحصیل کرده و روشن فکر بود سیاست مداری حکیم و دور اندیش به شمار می رفت و به همین دلیل اقدامات بسیاری را برای ایجاد توافق و آشتی ملی میان قومیت ها و مذاهب مختلف در لبنان صورت داد و تمامی پیروان ادیان و طوایف مختلف را به همکاری با همدیگر تشویق می کرد و کمک شایانی به رشد اقتصادی و فرهنگی در لبنان کرد و بدین صورت نام نیکی از خود و کارهایش بر جای گذاشت. این وضعیت در ایالت خود مختار لبنان به همین صورت ادامه یافت تا اینکه شعله های جنگ جهانی اول زبانه کشید و در این هنگام سلطان عثمانی در ۱۹۱۴م خود مختاری این ایالت را لغو و باطل اعلام کرد. در این فاصله، هشت حاکم خود مختار بر لبنان حکومت کردند که چهار تن از آنان ارمنی بودند و آخرین آنها هوهانس کیومجیان[۱۷] بود.

در مصر نیز نقش ارمنیان در خدمت دولت رو به افزایش بود و این امر با برخی از تغییرات اساسی و ریشه ای در این دیار ارتباط داشت. برای نمونه در ۱۸۰۵م محمد علی پاشا حاکم مصر شد. گرچه وی در ظاهر به اطاعت سلطان عثمانی گردن نهاد و مصر بخشی از امپراتوری عثمانی باقی ماند هدف نهایی محمد علی پاشا جدا کردن مصر از امپراتوری عثمانی و استقلال آن کشور بود. به همین دلیل نیز دست به برخی اصلاحات زد که این ایالت را در قرن نوزدهم میلادی تبدیل به قدرت مندترین ایالت عثمانی کرد. این سیاست محمدعلی نه تنها از حمایت مسلمانان بلکه از پشتیبانی ارمنیان نیز برخوردارشد.

بازرگانان، سیاست مداران و روشنفکران ارمنی در تحقق برنامه های محمدعلی به وی یاری بسیار رساندند. از این رو، به منزلۀ مشاوران وزرا در مصر خدمت کردند. ارمنی های توانگر و سرمایه دار کمک های مالی بسیاری به طرح های محمد علی پاشا کردند از جمله در جنگ او علیه دولت مرکزی به وی یاری رساندند. در ۱۸۳۷م، نخستین بانک ارمنی در مصر تأسیس شد. ارمنیان صنعت چاپ را در مصر دایر و اقدام به ترجمۀ بسیاری از کتاب ها از زبان های اروپایی کردند و آنها را در مصر منتشر ساختند. برای نمونه آرتین شارقیان کتاب شهریار، نوشتۀ ماکیاولی، را به دستور محمدعلی پاشا به عربی ترجمه کرد. محمدعلی به توانایی های فکری، شایستگی و مهارت های ارمنیان در زمینه های گوناگون در مصر اطمینان کامل داشت به همین دلیل، ارمنیان سمت های بالایی مانند وزارت خارجه، وزارت بازرگانی، آموزش و پرورش و ارتباطات را به دست گرفتند. از جمله وزرای خارجۀ مصر که ارمنی بودند می توان به بولوس یوسفیان، آرتین شکری و نوبار نوباریان اشاره کرد که اقدامات بسیاری برای تقویت استقلال مصر در آن روزگار صورت دادند.

از جمله شخصیت های بارز سیاسی در، مصر در دهه های هفتاد تا دهۀ نود قرن نوزدهم، نوبار نوباریان یا نوبرپاشا بود که شماری از خدیو های مصر چندین بار او را در مقام نخست وزیر منصوب کردند و با تلاش ها و توانایی های وی مصر توانست به دستاوردهایی بزرگ و عظیم در زمینه های مختلف امور داخلی و سیاست خارجی دست یابد. نوبر پاشا از جمله افرادی بود که خطر تسلط امپراتوری انگلستان را بر مصر و دیگر کشورهای عربی درک کرد و برای جلوگیری از اشغال کشور به دست بریتانیا دست به هر تلاشی زد و برنامۀ وی در این زمینه نیز با موفقیت همراه بود. همین الگوی سهیم کردن ارمنی ها در ادارۀ سیاسی کشور در دیگر کشورهای عربی میزبان ارمنیان نیز ادامه یافت و در دوران جدید به مرحلۀ تحول و تکامل خود رسید.

موضع ارمنیان نسبت به جنبش های آزادی بخش اعراب

کشورهای عربی تقریباً طی چهار قرن زیر سلطۀ عثمانی بودند. این سلطه با اشغال این کشورها به دست امپراتوری عثمانی در ۱۵۱۶م شروع شد و تا زمان سقوط این امپراتوری در ۱۹۱۸م ادامه یافت.

از دهۀ چهارم قرن نوزدهم میلادی زمزمه های جنبش جدید در زندگی همۀ ملت های غیر ترک زبان داخل امپراتوری عثمانی به خصوص عرب ها شنیده می شد. این جنبش جدید یک حرکت آگاهی بخش سیاسی و فرهنگی بود که سبب دمیدن روح تازه ای در کالبد ملت های عرب شد. رهبران جنبش ملی گرایی عرب به آزادی و رهایی عرب ها از قید حکومت عثمانی نظر داشتند و تلاش کردند هویت نژادی، زبان، فرهنگ و آداب و رسوم ملی خود را حفظ کنند. سه کشور سوریه، لبنان و مصر از مراکز اصلی جنبش عربی بودند.

افکار جنبش ملی عرب ها تأثیر بزرگی بر ملت های غیر ترک زبان بر جای نهاد و ارمنیان نخستین ملتی بودند که از این جنبش تأثیر پذیرفتند. ارمنیانی که در کشورهای عربی می زیستند اصول این نهضت را به منزلۀ پرتو امیدی دانستند و با جان و دل آن را پذیرفتند. شمار بسیاری از منادیان روشنفکری ارمنی با رهبران جنبش آزادی بخش عرب، در مبارزه برای استقلال این کشورها، سهیم شدند. یوسف یزیک، نویسندۀ بنام لبنانی، در این خصوص می گوید: «شماری از شریف ترین انسان های ارمنی در زنده کردن حرکت ادبی عربی، که در سدۀ گذشته در میان عرب ها شروع شده بود، شرکت کردند». وی همچنین به این مسئله اشاره می کند که دکتر گریگور واردپت[۱۸] یکی از پایه گذارن دانشکدۀ پروتستانی سوری ها بود که بعدها به دانشگاه امریکایی بیروت تغییر نام داد. همچنین، نامبرده یکی از پایه گذاران انجمن گسترش علوم و توسعۀ فنون بود که در ۱۸۴۷م تأسیس شد. از میان دیگر اعضای این انجمن ارمنی ای به نام میخاییل فرج الله میزبان جلسات این انجمن در خانۀ شخصی اش بود. از دیگر شخصیت های ارمنی، که در جنبش عرب ها مشارکت داشت حنا ابجاریوس، هوفسیب باکوس، رزق الله حاسونیان و دیگران بودند. تلاش های رزق الله حاسونیان با ستایش بسیاری رو به رو شد و کسانی مانند آی. کراچکوفسکی کریمسکی،[۱۹] جرجی زیدان و فیلیپ طرزی، وی را پایه گذار رسانه های عربی دانستند. لیوکاتلوف،[۲۰] خاورشناس روسی، خاطر نشان می کند:«حاسونیان نخستین کسی بود که اندیشۀ استقلال  عرب ها را تبلیغ کرد و مردم را به سوی این اندیشه فرا خواند».

اما بیشتر پژوهشگران تاریخ عرب ها و جنبش آزادی خواهانۀ خلق عرب اتفاق نظر دارند که برجسته ترین شخصیت در حرکت نهضت عربی ادیب اسحاق یا با نام ارمنی اش، ادیب زلماتیان (۱۸۵۶ـ ۱۸۸۹م)، [۲۱] است. وی در دمشق و در خانواده ای ارمنی چشم به جهان گشود. یوسف یزیک دربارۀ وی می نویسد: « اگر بخواهیم بزرگ ترین شخصیتی را که در زیر لوای جنبش ملی عرب به فعالیت می پرداخت معرفی کنیم ناگزیریم از ادیب اسحاق، روزنامه نگار بی نظیر، نویسنده و مترجم معروف، یاد کنیم که با وجود آنکه در سن کمتر از سی سالگی فوت شد اما در انقلاب ملی مصر علیه اشغالگران انگلیسی جنگید و نام و آوازه اش به سبب مقالاتش در پاریس، لندن و در همۀ شرق پیچید».

مسئلۀ ارمنیان و موضع اعراب در قبال نژاد کشی آنان

مورخان و کارشناسان تاریخ و روابط دیپلماتیک بین المللی و همچنین روشنفکران مسئلۀ ارمنیان را بخشی از مسئلۀ شرق عنوان کرده اند و از این زاویه بدان نگریسته اند و عرب ها نیز نمی توانستند از کنار مسئلۀ ارمنیان با بی تفاوتی و سادگی بگذرند. به دنبال کنفرانس برلین در ۱۸۷۸م مسئلۀ ارمنیان محور دیپلماسی بین المللی شد.

اصل مسئله ارمنیان مبارزۀ آنان برای حفظ هویت نژادی شان و نپذیرفتن سیاست ترک سازی اجباری و تحلیل هویت ارمنی ها در هویت ملت حاکم بود. ارمنیان خواستار زندگی در سرزمین و میهن  اجدادی خود و کسب خودمختاری ای شبیه به نظام سیاسی ای بودند که در لبنان به اجرا در آمده بود و خواستار متوقف شدن کشتار ارمنیان بودند.

در پیامی که نجیب عازوری، یکی از شخصیت های ملی گرای عرب و پایه گذار انجمن ارتباطی میهن عربی، در ۱۹۰۵م در پاریس برای میناس شیراز، سردبیر روزنامۀ لِآرمنی[۲۲] (این روزنامه به زبان فرانسوی و در پاریس چاپ و منتشر می شد) فرستاد آمده است: «می خواهم از شما و همکارانتان به خاطر تلاشی که در راه بیداری ملت عرب کرده اید و احساسات پاکی که در قبال حرکت ملی گرایانۀ ما داشته اید صمیمانه تشکر کنم».

رهبران عرب اندیشۀ متحد کردن تلاش های ملت های گوناگونی را که در امپراتوری عثمانی می زیستند در دستور کار خود قرار دادند. به همین خاطر، در بیانیۀ کارگروه (کمیتۀ) مرکزی انجمن ارتباطی میهن عربی در ۱۹۰۶م آمده است: «به خاطر جدا شدن ما از عثمانی، کردها، ارمنی ها، آلبانیایی ها و دیگر ملت های تحت سلطۀ عثمانی می توانند به اهدافشان برای تحقق آزادی امیدوار باشند … . از همین حالا مشروعیت سلطان عثمانی را مورد تردید قرار می دهیم و در آینده دیگر ملت ها نیز خواهند توانست اعلام استقلال کنند».

بر اساس تصمیم های اولین همایش عربی در ۱۹۱۳م، که در پاریس تشکیل شد، یک هیئت ارمنی در جلسات همایش مذکور در کنار نمایندگان حرکت های آزادی بخش عربی مصر، سوریه، لبنان، عراق و … شرکت کرد و بند هشتم قطعنامۀ این همایش به مسئلۀ ارمنستان اختصاص داده شد. متن این قطع نامه به این صورت است که: «این همایش خواسته های ارمنیان از عثمانی را، که بر اساس تمرکز زدایی استوار است، تأیید و از طریق نمایندۀ ارمنیان سلام های گرمش را به ملت ارمنی ابراز می کند». عبدالحمید زهراوی، رئیس همایش عرب کشورهای عربی، در زمان رأی گیری بر سر مادۀ هشتم گفته است: «وضعیت برادران ارمنی ما همانند وضعیت ماست. آنان از همه ملت ها به ما شبیه ترند. مانند ما مهاجرت و ترک دیار کرده اند. همان خواسته هایی را دارند که ما نیز داریم. ما و آنها در خصوص تمرکززدایی از دولت عثمانی خواسته های مشترکی داریم».

این مسائل ثابت می کند که هم زمان و کمی پیش از شروع جنگ جهانی اول چارچوب ها و اهداف همکاری اعراب و ارمنیان بنا نهاده شده بود.

حزب ترکان جوان از اتحاد ملت ها غیر ترک زبان همانند عرب ها و ارمنیان، که امپراتوری عثمانی را تهدید می کردند، به خوبی آگاه بودند و جنگ جهانی اول فرصتی را برای آنان فراهم ساخت تا با کشتار و نژاد کشی مسئلۀ اقلیت ها را حل کنند. امین سعید، مورخ مصری، در کتابش انقلاب های اعراب در قرن بیستم در این خصوص می نویسد: «رهبران حزب ترکان جوان به این نتیجه رسیدند که زمان تصفیه و پاک سازی این دو حرکت نیرومند ملی یعنی جنبش ملی عرب ها در سوریه، عراق و حجاز و جنبش ملی ارمنیان در شمال آناتولی فرا رسیده است». در ۱۹۱۵م، حزب ترکان جوان اقدام به کشتار دسته جمعی ارمنیان غربی کرد که نخستین نژاد کشی در قرن بیستم به شمار می آید و ۵/۱ میلیون ارمنی قتل عام و یک میلیون دیگر نیز آواره شدند.

می توان گفت که این نژاد کشی ضربۀ سختی به عرب ها وارد کرد و آنها از این اقدام جنایت کارانه شوکه شدند و این فاجعۀ غم انگیز در کتاب های تاریخی و آثار ادبی نویسندگان و شاعران عرب انعکاس یافته است. فایز الغصین، نویسندۀ اهل سوریه، کتابی را با عنوان نژاد کشی در ارمنستان تألیف کرده که در ۱۹۱۶م انتشار یافت و سپس به چند زبان دیگر ترجمه شد. این کتاب از نخستین کتاب هایی است که به قتل عام ارمنیان به طور کامل پرداخته. الغصین در هنگام فاجعه دلخراش ارمنیان در ارزروم بود و سپس، مجبور شد تا شش ماه در شهر آمد یا دیاربکر بماند. بنابراین، وی هرچه را که در خصوص قتل عام ارمنیان دیده یا شنیده روی کاغذ آورده است. از این نظر کتاب وی منبعی استثنایی در این زمینه به حساب می آید.

حزب ترکان جوان گمان کردند که با راندن ارمنی ها به دشت های عربی و آواره ساختن آنان حتماً آنها در یک محیط نژادپرستانه و مذهبی مخالف با ارمنیان قرار خواهند گرفت و مسلمانان و عرب ها کشتار خونینی را که حزب ترکان جوان به راه انداخته بودند تکمیل خواهند کرد ولی تمام امید آنها نقشه بر آب شد. عرب ها، با وجود شرایط دشوار خودشان، نه تنها اقدام به کشتار ارمنیان نکردند بلکه دست خود را به سوی ایشان دراز کردند و از لحاظ مادی و معنوی به آنها یاری رساندند. مقامات عرب در دولت عثمانی تلاش کردند تا آنجا که امکان دارد دستورات سردمداران استانبول را اجرا نکنند و از زیر آن شانه خالی کنند؛ برای نمونه، علی سوفاد بیگ، حاکم دیرالزور، از هزاران پناهندۀ ارمنی استقبال کرد، آنها را پناه داد و از ایشان محافظت کرد و نه تنها هیچ کدام از ارمنی ها را، که از منطقۀ دیرالزور می گذشتند، نکشت بلکه برای حدود هزار یتیم ارمنی خانه و سرپناه مهیا کرد اما از مقامش کنار گذاشته شد.

یکی دیگر از عرب های بسیار مهربان و مهمان نواز عبدالله ماسا بود که یتیم خانه ای را برای ارمنی ها در حماۀ سوریه بنا نهاد و با تهیۀ غذا و لباس به آنها یاری رساند. همچنین دو تن از فرمانداران بشیری و ولیدجان و فرماندار دیاربکر به علت سرپیچی از اجرای دستورات دولت عثمانی در خصوص نابود کردن پناهندگان ارمنی به دار اعدام آویخته شدند. علاوه بر اینها، همچنین حاکم موصل، هنگامی که دستورات حزب ترکان جوان را مبنی بر اینکه «همۀ ارمنی های موصل و کاروان هایی را که از این ناحیه عبور می کنند به قتل برسانند و نابودشان کنند» دریافت کرد، از اطاعت سرباز زد و بزرگان موصل را جمع کرد تا در این مورد با آنان مشورت کند. شورای بزرگان موصل تصمیم گرفتند که از اجرای این دستورات سرپیچی کنند.

همچنین، شریف حسین بن علی هاشمی، حاکم حجاز و یکی از رهبران نهضت عربی، در طی سال های ۱۹۱۵ ـ ۱۹۱۷م چندین بار اعمال حزب نژادپرست ترکان جوان را محکوم کرد و در پیامی که از طرف قوۀ مجریۀ حجاز فرستاد به امیر فیصل(پسرش) و امیر عبدالعزیز الجربه دستور داد که انواع حمایت ها را برای ارمنی ها و دفاع از ایشان مهیا سازید و همان طور که از خودتان و فرزندانتان و مستملکاتتان دفاع می کنید از ارمنی های ذمی، یعنی ارمنیانی که در پناه مسلمین هستند، دفاع کنید.

در ادامۀ نژاد کشی ارمنیان، حزب ترکان جوان بر آن بودند که عرب ها را نیز مجازات کنند. بنابراین، در ۱۹۱۵ـ ۱۹۱۶م بنا به دستور جمال پاشا ۳۲ نفر از مهم ترین و برجسته ترین رهبران جنبش ملی گرای عرب در بورجی، دمشق و بیروت اعدام شدند که می توان از میان این چهره های شاخص به عبدالحمید زهراوی، عبدالکریم خلیلی، شقیق عزم و سالم جزائری اشاره کرد. بسیاری از خانواده های مشهور عرب به اجبار از سرزمینشان به آناتولی کوچانده شدند.

ارمنیان موضع پاک و برادرانۀ عرب ها را در قبال پناهندگان ارمنی از یاد نبرده اند. رهبر معنوی پناهندگان ارمنی مقیم سوریه و دیگر مناطق عرب نشین در روز ۹ مه ۱۹۱۹م در تالار همایش های شهرداری دمشق، که امیر فیصل و شخصیت های مردمی سوریه، لبنان، اردن و فلسطین، در آن گرد هم آمده بودند، حمایت کامل خود را از نهضت آزادی خواهانۀ عرب ها برای نیل به استقلال سرزمینشان اعلام و اظهار کرد باید نام عرب ها با حروف طلایی در تاریخ ارمنی نگاشته شود».

اکنون اقلیت های ارمنی مقیم کشورهای عربی از جمله لبنان، سوریه، مصر، عراق، اردن، امارات متحدۀ عربی و کویت از طرفی در زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای عربی میزبان سهیم و از طرفی دیگر پل ارتباطی میان کشورهای عربی با جمهوری ارمنستان هستند.

مرحلۀ کنونی روابط ارمنی ـ عربی

پس از استقلال کشورهای عربی، در دهۀ هفتاد قرن بیستم میلادی و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال ارمنستان در ۱۹۹۱م فرصت هایی تازه در روابط کشورهای عربی با ارمنستان در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به وجود آمد.

تونس نخستین کشور عربی بود که استقلال ارمنستان را، در ۲۶ دسامبر۱۹۹۱م، به رسمیت شناخت. یک روز بعد نیز مصر و الجزایر استقلال ارمنستان را به رسمیت شناختند. لبنان و مغرب نیز در ۳۰ دسامبر۱۹۹۱م همین عمل را در مورد ارمنستان انجام دادند و یک سال بعد همۀ کشورهای عربی استقلال ارمنستان را به رسمیت شناختند و روابط دیپلماتیک خود را با این کشور شروع کردند. نخستین کشوری که با ارمنستان روابط دیپلماتیک برقرار کرد سوریه بود. سوریه و ارمنستان در ۵ مارس۱۹۹۲م دربارۀ برقراری روابط دیپلماتیک با یکدیگر به توافق رسیدند. در ۹ مارس ۱۹۹۲م روابط دیپلماتیک ارمنستان با مصر آغاز شد.

کشورهای سوریه، لبنان، مصر و عراق اقدام به گشودن سفارتخانه در ایروان کردند و ارمنستان نیز سفارتخانۀ خود را در قاهره، دمشق، بیروت، ابوظبی و بغداد دایر ساخت. به رسمیت شناخته شدن ارمنستان از سوی کشورهای عربی و برقراری روابط دیپلماتیک با آنها جایگاه والایی به ارمنستان در سطح بین المللی بخشید و راه را برای پذیرفته شدن در نظام استراتژیکی خاورمیانه هموار ساخت.

می توان گفت در حال حاضر میان ارمنستان و کشورهای عربی هیچ گونه مسئلۀ تاریخی، سیاسی، منطقه ای یا ملی وجود ندارد و ارمنستان این فرصت را پیدا کرده است که بیش از پیش در نظام سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، مالی و فرهنگی خاورمیانه سهیم باشد و این امر سبب تقویت جایگاه این کشور در این منطقه خواهد شد. ارمنستان از میان کشورهای عربی روابط سطح بالایی با مصر در زمینه های سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی، بورس و علوم مختلف برقرار کرده و همچنین دیدارهای رسمی و غیر رسمی هیئت های نمایندگی دو طرف برقرار است.

لِوُن ترپتروسیان، اولین رئیس جمهور ارمنستان، نخستین دیدار خود را از مصر در ۱۹۹۲م انجام داد و در طی دیدار با محمد حسنی مبارک، رئیس جمهور این کشور، تفاهم نامۀ همکاری اقتصادی و علمی میان دو طرف به امضا رسید و کارگروه مشترک ارمنستان و مصر پایه گذاری و همچنین یک مرکز ارمنی مصری برای ترویج بازار و تجارت در ایروان برپا شد. مصر همچنین ارمنستان را در آماده کردن کارکنان دیپلماتیک یاری می رساند. روابط مصر با ارمنستان در نتیجۀ سفر رسمی روبرت کوچاریان، رئیس جمهور پیشین ارمنستان، در آوریل۲۰۰۷م، گسترش بیشتری یافت و جدول کاری بزرگی دربارۀ گسترش هرچه بیشتر روابط دو کشور در زمینه های اقتصادی، بازرگانی، تعلیم و تربیت و … تنظیم شد.

روابط سوریه و ارمنستان نیز بر اساس دوستی و همکاری استوار است. علاوه بر بودن سفارتخانۀ سوریه در ایروان و سفارت ارمنستان در دمشق این کشور در حلب نیز کنسولگری دارد که نه تنها به ساکنان بومی این شهر کمک شایانی می کند بلکه پلی میان ارمنیان و عرب های اردن،عراق و دیگر کشورها نیز هست. نخستین سند همکاری میان سوریه و ارمنستان دربارۀ رایزنی های وزارت  خارجۀ دو طرف برای تسهیل روابط میان دو کشور در چارچوب منافع ملی خود بود که در ۳۰ مارس۱۹۹۲م، در ایروان، به امضا رسید.

دیدار لِوُن ترپتروسیان از سوریه در آوریل۱۹۹۲م ـ که بنابه دعوت حافظ اسد، رئیس جمهور وقت سوریه، انجام شد ـ نقش بسیاری در گسترش روابط ارمنستان با سوریه ایفا کرد. روابط میان ارمنستان و لبنان نیز روابطی پویا و رو به گسترش است. سفارتخانۀ ارمنستان در بیروت در ۱۹۹۴م دایر و سفارتخانۀ لبنان در ایروان نیز در ۱۹۹۷م افتتاح شد. لبنان تنها کشور عربی است که نژاد کشی ارمنیان را به رسمیت شناخته است. طی دیدار رفیق حریری، نخست وزیر لبنان، از ارمنستان در مه ۱۹۹۸م تفاهم نامۀ دوستی و همکاری میان ارمنستان و لبنان به امضا رسید.

دیدار رسمی روبرت کوچاریان از لبنان در فوریۀ۲۰۰۰ و ۲۰۰۴م تأکید دیگری بر عمق روابط صمیمی لبنان و ارمنستان است. دیدار امیل لحود، رئیس جمهور لبنان، از ارمنستان نیز در مه ۲۰۰۱م تأکیدی بر همین مطلب محسوب می شود. نباید نقش اقلیت ارمنی را در لبنان را در تقویت روابط مستحکم لبنان و ارمنستان فراموش کرد. ارمنیان مقیم لبنان شش کرسی در مجلس این کشور دارند و موفق به کسب یک یا دو کرسی از کرسی های وزیران شده اند.

ارمنستان همچنین با اتحادیۀ کشورهای عربی ارتباطاتی دارد و رهبران این اتحادیه به صورت واضح و روشن مسئلۀ قراباغ را درک می کنند و پذیرفته اند که این مسئله مسئله ای دینی یا مذهبی نیست بلکه یک نزاع و کشمکش سیاسی و ملی است.می توان گفت که کشورهای عربی می توانند نقش مؤثرتری در فراهم کردن امنیت و ثبات در جنوب قفقاز داشته باشند چراکه این کشورها امکانات و بسترهای سیاسی و اقتصادی کلانی دارند و موقعیت استراتژیکی مهمی را به خود اختصاص داده اند.

لازم است تا ارمنستان این جریانات و جهت ها را درک و طرح ها و برنامه هایی را با همکاری کشورهای عربی وضع کند تا هم از امنیت ملی خود محافظت کند و هم در نظام و معادلات منطقه ای و جهانی نقش بهتری داشته باشند.

پی نوشت ها :

منابع:

www.ancme.net

پی نوشت ها:

۱ـ این مقاله، خلاصه ای از متن سخنرانی نیکولای هوانسیان در مرکز مطالعات ارمنی دانشگاه قاهره در۲۰۰۷م، است که تحت عنوان «العلاقات التاریخیۀ الأرمنیۀ ـ العربیۀ »، به زبان عربی، در پایگاه اینترنتی کمیتۀ ملی ارمنستان ـ خاور میانه (الهیئۀ الوطنیۀ الأرمنیۀ ـ الشرق الأوسط) (www.ancme.net) به چاپ رسیده است.

۲ـ کارشناس ارشد مترجمی زبان و ادبیات عرب از دانشگاه تهران.

۳ـ کارشناس ارشد تاریخ اسلام از دانشگاه تهران.

Sebeos 4ـ

Hovhannes Draskhanakertsi 5

Gheveond 6ـ

Tovma Artzruni 7ـ

Kaghankatvatsi Movses 8ـ

Mekhitar Anetsi 9ـ

Vardan Areveltsi 10ـ

Grigor Datevatsi 11ـ

Hacop nalbandyan 12ـ

Josef phalavios 13ـ

appianos 14ـ

hustinianos 15ـ

Theodor Reshtuni 16ـ

Hovhannes Kuyumjian 17ـ

Grigor Vardpet 18ـ

Krachkovski Krimski 19ـ
Levkatlov 20ـ

Adib Zalmatyan 21ـ

L’armenie 22ـ

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۶۱
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید