فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۱

نگاهی به آثار و پژوهش های جورج بورنوتیان در حوزه مطالعات ارمنی شناسی و قفقاز

نویسنده: دکتر جواد مرشدلو

دربارۀ نویسنده

جواد مرشدلو دانش آموختۀ دکتری تاریخ از دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس است. ‏رسالۀ دکتری وی در زمینۀ تحولات تاریخی قفقاز از سقوط صفویان تا تسلط روسیه نوشتـه شده است و در ‏پژوهـش های اخـیر خود بر مباحـث تاریـخ اجتماعی، فکری و فرهنگی قفقاز و آسیای مرکزی در سدۀ نوزدهم ‏تمـرکز کـرده است. «استعـمار روسی و اسلام شیعـی»، «واپسیـن سال های حکومت خاندان جوانشیر بر قراباغ»، ‏‏«زمینۀ تاریخی و منطق راهبردی توسعه طلبی روسیه تزاری در قفقاز»، «جدیدیه، اسلام و روسی گردانی» و ‏‏«نیمیم ز ترکستان، نیمیم ز فرغانه» عنوان برخی از این پژوهش ها است که در آنها کوشیده است نگاهی انتقادی ‏و متفاوت به روند تحولات اجتماعی و فرهنگی در دورۀ تسلط حکومت تزاری بر قفقاز و آسیای مرکزی ارائه ‏شود. ‏

جواد مرشدلو
جواد مرشدلو

اشاره

در این نوشتـار به زنـدگی و آثار جـورج بورنوتیـان در زمیـنۀ مطالعات ارمنی شناسی و قفقاز پرداخته شده است. از این مورخ برجستۀ ‏ارمنی و ایرانی تا کنون بیش از چهل کتاب به چاپ رسیده که سهم چشمگیری در روشن ساختن بخش مهمی از تاریخ مردم ارمنی ‏به مثابه یک ملت باستانی صاحب فرهنگ و تمدن کهن در ایران و قفقاز داشته است. این آثار بخشی از مرجع اصلی پژوهشگرانی ‏است که در حوزۀ تاریخ قفقاز و ارمنستان مشغول به کار هستند. بهانۀ این یادداشت چاپ تازه ترین پژوهش بورنوتیان در زمینۀ ‏تاریخ مردم ارمنی است که به زودی توسط انتشارات روتلج[۱] روانۀ بازار نشر خواهد شد. با این حال، نظر به شناخت کمی که از این ‏استاد برجستۀ تاریخ و آثار او در ایران وجود دارد، در این نوشتار به آثار پیشین او نیز که به زبان انگلیسی نوشته شده است توجه ‏می شود.‏

جـورج بورنوتیـان
جـورج بورنوتیـان

زندگی و زمانۀجورج بورنوتیان

جورج بورنوتیان، استاد ارشد و ایرانی کالج آیونا[۲] در نیویورک است که به عنوان متخصص سرشناس تاریخ ارمنستان، ایران و ‏قفقاز شناخته می شود. وی در ۱۹۴۳م/۱۳۲۲ش در اصفهان چشم به جهان گشود و در همان بدو کودکی خانواده اش به تهران نقل ‏مکان کردند. داستان زندگی و سرگذشت وی خود جلوه ای از تاریخ پرافت وخیز مردم ارمنی در سدۀ اخیر است. پدرش ارمنی ‏ایرانی تباری زادۀ باکو بود که از مادری اهل گنجه متولد شده بود. خانوادۀ پدری اش چندسالی پیش از آغاز جنگ جهانی دوم ‏به اصفهان مهاجرت کرده بودند. چند سال بعد، بورنوتیان پدر در همان شهر با یک دختر لهستانی پیوند یافت که از جمله ‏هجرت کشیدگان روزهای تار جنگ جهانی دوم بود و مقدر بود در مقام مادر، نقشی اساسی در سرنوشت جورج ایفا کند. او ‏بود که همۀ همت خود را صرف آن کرد تا پسرش در مدارس مطرح آن روزگار تهران تحصیل کند و همکلاس و همدرس ‏پسرانی از طبقات بالای اجتماعی باشد. این خاستگاه ویژۀ خانوادگی افزون بر اینکه زمینۀ اشراف بورنوتیان به زبان های ‏ارمنی، فارسی، روسی و لهستانی را فراهم آورد، پیوندی میان او و تاریخ سرزمینی برقرار کرد که طبق عهدنامه های تحمیلی ‏گلستان و ترکمن چای تقسیم شده بود. جورج خردسال در سایۀ حمایت پدر و نظارت آینده نگرانۀ مادر، سال های آموزش ‏ابتدایی تا کالج را در آموزشگاه های جدید وابسته به نهادهای تبشیری خارجی به پایان رساند. پیشینۀ تحصیلی جورج جوان، به ‏او امکان داد تا افزون بر زبان های یادشده، به زبان انگلیسی نیز تسلط کاملی یابد، چنان که در همان دوره توان آموزش این ‏زبان را به برخی هم سالان خود داشت. خانوادۀ جورج به گفتۀ خودش به طبقۀ متوسط تعلق داشت و به همراه پدر و مادر و ‏سه برادر دیگر و خواهرش در آپارتمان کوچکی زندگی می کردند که امکانات ساده ای داشت.با وجوداین، به برکت وجود ‏مهربان و آینده بین مادرش از این بخت برخوردار شد که در بهترین و گران ترین مدارس آن روز ایران تحصیل کند و باز همان ‏مادر بود که او را تشویق کرد تا برای ادامۀ تحصیل راه ینگه دنیا را در پیش گیرد. ‏

بورنوتیان در ۱۹۶۴م/۱۳۴۳ش و در آستانۀ جوانی به آمریکا مهاجرت و در دانشگاه یوسی ال ای ثبت نام کرد. دورۀ کارشناسی، ‏کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی اش را به ترتیب در سال های ۱۹۷۱، ۱۹۷۳ و ۱۹۷۶م در همان دانشگاه و در زمینۀ تاریخ ‏ایران، ارمنستان و روسیه با موفقیت گذراند. اما پس از پایان تحصیلات یافتن کار برای او اندکی مشکل بود. به رغم اینکه ‏وی با سه حوزۀ تاریخ ارمنیان، تاریخ ایران و تاریخ روسیه پیوند یافته بود، اما نه مطالعات تاریخ ارمنی هنوز وسعت و دامنۀ ‏امروز را یافته بود، نه استقبال چندانی از مطالعات تاریخ روسیه و قفقاز می شد و در بحبوحۀ جنگ سرد، مطالعات این حوزه ‏به مقوله های سیاسی و راهبردی که باب طبع وی نبود، محدود شده بود و زمینۀ مطالعات ایرانی نیز اقبال پیشین را نداشت. ‏این وضعیت تا مدتی ادامه یافت و وی ناگزیر بود برای تأمین زندگی موقعیت های شغلی موقت را مغتنم بداند و بخت خویش را بیآزماید. سرانجام موقعیت یک کار پایدار در کالج آیونا فراهم شد و جورج که اکنون در آغاز میانسالی بود به مسیر جدیدی در زندگی اش گام نهاد که نتیجۀ آن نگارش چندین پژوهش و ترجمۀ شمار قابل توجهی متن دست اول مهم از زبان های ارمنی و روسی بود. آثاری که تا به امروز بالغ بر سی جلد کتاب و چندین مقاله شده است. ‏

نگاهی به آثار و پژوهش های بورنوتیان در زمینۀ مطالعات تاریخ ارمنی ‏

بورنوتیان را امروزه در مجامع علمی بین المللی به عنوان متخصص برجسته و خبره تاریخ اروپای شرقی، قفقاز و ایران ‏می شناسند. کانون اصلی تمرکز پژوهش های او وضعیت سرزمین های ارمنی نشین و مردم ارمنی در اواخر دورۀ میانه و آستانۀ ‏دورۀ مدرن است.تاریخ مختصر مردم ارمنی‏[۳] او که نخستین اثر از این نوع در زبان انگلیسی بوده، تا کنون به زبان های ‏روسی، ارمنی، عربی، اسپانیایی، ژاپنی وبه تازگی، فارسی ترجمه شده است. تاریخ مردم ارمنی[۴] ‏در دو جلد، ارمنستان شرقی ‏در واپسین سال های فرمانروایی ایران (۱۸۰۷ـ ۱۸۲۸م)‏ [۵] و خان نشین ایروان زیر فرمان حکومت قاجار (۱۷۹۵ ـ ۱۸۲۸م)‏‏ [۶] دیگر آثار مطرح وی است که به تاریخ مردم ارمنی پرداخته است. دو کتاب اخیر در اصل رسالۀ دکتری وی است که با دو ‏ویرایش به چاپ رسیده است و ترجمۀ فارسی خان نشین ایروان در آستانۀ چاپ قرار دارد. ‏

افزون بر اینها باید از مجموعۀ ترجمه های بورنوتیان از آثار دست اول ارمنی به زبان انگلیسی یاد کرد که نه تنها اهمیت ‏منحصر به فردی در پیوند با تاریخ این مردم در سده های پانزدهم تا بیستم میلادی دارد، بلکه منابع بی نظیری برای آن دسته از ‏پژوهشگرانی است که به تحقیق در حوزۀ قفقاز و ایران این دوره علاقه مند هستند. تاریخ آراکل تبریزی[۷] ‏(ویرایش نخست در ‏دو جلد، ۲۰۰۵ـ۲۰۰۶م؛ ویرایش دوم، ۲۰۱۰م) مهم ترین گزارش دست اول دربارۀ وضعیت ارمنیان در سدۀ هفدهم، یعنی دورۀ ‏پرفراز و نشیبی در تاریخ این مردم است که شاهد جابه جایی های بزرگ جمعیتی و پیامدهای آن بود.جامبر[۸] اثر سیمئون ‏ایروانی (۲۰۰۹م) در واقع، گزارشی است از تاریخ کلیسای ارمنی تا ۱۷۸۰ میلادی و منبع ارزشمندی برای آگاهی از وضعیت ‏دینی ارمنیان پیش از تسلط روسیه بر قفقاز است. وقایع نامۀ ذکریای کاناکری[۹] (۲۰۰۴م)گزارش دست اول و منحصربه فردی از ‏وضعیت سرزمین های ارمنی نشین و سرزمین های پیرامون آن در سدۀ هفدهم و آغازین سال های سدۀ هجدهم به دست می دهد، ‏سفرنامۀ سیمئون لهستانی[۱۰] (۲۰۰۷م) و وقایع نامۀ ذکریای آگولیسی[۱۱] (۲۰۰۳م) دو گزارش ارزشمند دیگر است به قلم ‏بازرگانان ارمنی در همین دوره که افزون بر اطلاعات دست اول دربارۀ وضعیت ارمنیان و کلیسای اجمیادزین، اطلاعات مهمی ‏نیز دربارۀ وضعیت راه ها و مسیرهای تجاری در ایران، عثمانی و اروپا و شبکۀ تجاری ارمنیان در سطح جهان آن روزگار، ‏مناسبات سیاسی و تجاری ایران و عثمانی و موقعیت ارمنیان و نیز سیمای اجتماعی و اقتصادی ایالات ایروان و نخجوان به ‏دست می دهد.تاریخ مختصر دیار آغوانک، ۱۷۰۲ ـ۱۷۲۳[۱۲] (۲۰۰۹م)‏ ؛تاریخ جنگ ها، ۱۷۲۱-۱۷۳۸ [۱۳](۱۹۹۹م)‏ ‏اثر آبراهام ‏ایروانی و تاریخ آبراهام کرتی[۱۴] (۱۹۹۹م)‏ سه گزارش دست اول دیگر است که برای آگاهی از وضعیت مردم ارمنی در سدۀ ‏هجدهم، به ویژه دورۀ پرآشوبی که از سقوط دولت صفوی تا ظهور نادرشاه به طول انجامید، اهمیت منحصربه فردی دارند. ‏بخشی از این آثار پیش از این توسط بروسه در مجموعۀ گنجینۀ مورخان ارمنی[۱۵] به زبان فرانسه به چاپ رسیده بود.‏ ‏ اما ‏چاپ بورنوتیان از این آثار در مقایسه با مجموعۀ بروسه افزون بر اینکه کامل تر و جامع تر است، امتیازات معینی هم دارد؛ ‏در واقع، هیچ یک از این آثار ترجمۀ صرف به حساب نمی آیند و دارای تعلیقات و یادداشت های عالمانه ای در پیوند با مطالب ‏متن اصلی است که بازتابی از اشراف و احاطۀ مترجم به زمینۀ موضوع به شمار می آید. همین امتیازات و اشراف علمی وی ‏باعث شده است که انتشارات پرآوازۀ بریل نیز در مجموعه ای که در چند سال اخیر با عنوان بررسی کتاب شناختی مناسبات ‏مسیحیان و مسلمانان در دست چاپ دارد از او نیز در کنار چند پژوهشگر سرشناس دیگر دعوت کرده است تا سهمی در ‏معرفی منابع اصلی سدۀ هفدهم و هجدهم برعهده گیرد. [۱۶]

نفس اشراف بورنوتیان به زبان ارمنی قدیم در کنار آشنایی با زبان های فارسی، ترکی و عربی به او این توانمندی را بخشیده ‏است تا معنای بسیاری از واژه ها و اصطلاحاتی را که در زبان ارمنی جدید شاید نامفهوم باشد به انگلیسی برگرداند. افزون بر ‏این، شماری از این آثار که توسط او ترجمه شده است نسخه های کمیابی دارند. در یک کلام باید گفت چاپ بورنوتیان از ‏این آثار، حرفه ای، فاضلانه و روزآمد است. در کنار این آثار، که همگی متون نگاشته شده به دست ارمنیان سدۀ شانزدهم تا ‏هجدهم است، باید از کتاب مهم دیگری یاد کرد که در قالب دو جلد مجموعه ای از اسناد مراودات ارمنیان و رو س ها از سدۀ ‏شانزدهم تا آستانۀ سدۀ بیستم[۱۷] را دربر می گیرد.‏ ‏ بیشتر این اسناد نامه ها و گزارش هایی است که به زبان روسی نوشته شده و ‏در مجموعه های آرشیوی به زبان های روسی، ارمنی و گرجی مذکور وجود داشته است و بورنوتیان با اشراف منحصربه فردش ‏به این زبان توانسته است آنها را گردآوری، ترجمه و در دو جلد نسبتاً پرحجم تدوین نماید. ‏

همۀ این آثار با اینکه با موضوع تاریخ ارمنی ها ارتباط دارد از یک منظر دیگر، اهمیت ویژه ای برای خوانندگان ایرانی آن ‏دارد؛ بورنوتیان با اشراف بی نظیرش به زبان های فارسی، روسی، انگلیسی، ترکی و ارمنی در کنار تسلط و تعلق خاطر ویژه ای ‏که به تاریخ و تمدن ایران دارد، توانسته است در کنار فراهم آوردن متون دست اول برای پژوهش، روایتی متفاوت از دیگر ‏پژوهشگران و متخصصان، از تاریخ تحولات قفقاز از دورۀ صفوی تا قاجاریه به دست دهد. روایتی که به ویژه از منظر مناسبات ‏و پیوندهای تاریخی ایران و قفقاز بسیار اهمیت دارد. در یک کلام، با اینکه بورنوتیان خاستگاه ارمنی دارد و شاید در ‏برداشت نخست نسبت کارنامۀ علمی وی با تاریخ و تمدن ایران درست درک نشود، اگر نگوییم تنها ایرانی، از معدود ‏ایرانیانی است که توانسته است با تولید آثار علمی معیار و مرجع، تصویر روشن و به لحاظ روش شناختی معیاری از مناسبات ‏تاریخی ایران و قفقاز و میراث فرهنگی ایران در این حوزه عرضه کند. سهم جورج بورنوتیان در توسعۀ تحقیقات ‏قفقازشناسی نیز در خور توجه ویژه است. اهمیت آثار بورنوتیان برای نگارش تاریخ مردم جنوب قفقاز در دورۀ پیش از ‏استیلای روسیه را از دو منظر می توان بررسی کرد؛ نخست الگوی روش شناسانه ای که در این تحقیقات پیشنهاد شده است و ‏در مقایسه با تحقیقات دورۀ شوروی و نیز عمده پژوهش های غربی نمونۀ متفاوتی است. دوم، اطلاعات خامی که در برخی آثار ‏ترجمه شده توسط وی ـ از زبان های ارمنی و روسی ـ در اختیار محققان قرار گرفته است.‏

چنان که پیش از این گفتیم یکی از آثار مطرح بورنوتیان یعنی تاریخ مختصر مردم ارمنی چنان که از عنوان آن برمی آید، ‏باتمرکز بر تاریخ مردم نوشته شده است. نگاهی کلی به این اثر حاکی از آن است که نویسنده بیشتر در پی ارائۀ روایتی کلی ‏و یک دست از تاریخ هم کیشان خود در کشاکش تاریخ بوده است. با وجود این، بررسی انتقادی این پژوهش و شیوه ای که ‏بورنوتیان در روایت تاریخ مردم ارمنی قفقاز در سده های شانزدهم تا نوزدهم در پیش گرفته است با توجه به اینکه ‏جمعیت های مسلمان قفقاز نیز در وضعیت مشابهی به سر می بردند، می تواند راه گشای تحقیقات مشابهی دربارۀ دیگر اقوام ‏این حوزه باشد. نویسنده هدف از نگارش کتاب را آگاهی ارمنیان امریکا از گذشتۀ خویش و آشنایی غیرارمنی ها با مردمی ‏دانسته است که به رغم دیرینگی تاریخشان، بخش بزرگی از سرزمین تاریخی خویش را از دست داده و اکنون در جای جای ‏گیتی پراکنده شده اند. هدف نویسنده روایت زندگی ملتی هم کیش اما نامنسجم بوده و اثر خویش را در دو بخش تنظیم کرده ‏است؛ بخش نخست تاریخ ارمنیان را از ابتدا تا سال۱۵۰۰میلادی و بخش دوم ادامه آن را تا سال ۲۰۰۵ روایت می کند. ‏نویسنده در سراسر اثر خود کوشیده است از نگرش عاطفی و داوری های تعصب آمیز یا طرفدارانه پرهیز جوید و به اصل ‏عینیت وفادار بماند. بر این اساس، زندگی مردم ارمنی به مثابه مردمی که مانند سایر ملل و اقوام اقلیت ناگزیر از زندگی در ‏شرایط مختلف بوده اند، روایت می شود. این ملت که زبان و دین مشترک آنان را به یکدیگر پیوند داده است تا روزگاری ‏معین در سرزمین مشخصی می زیسته اند و سپس شاهد تسلط مردمانی با قومیت و کیشی متفاوت بر سرنوشت خود بوده اند. ‏برخی در سرزمین نیاکان به زندگی ادامه داده اند، برخی در کشاکش حوادث از میان رفته اند و برخی دیگر راه هجرت در پیش ‏گرفته و هسته های جمعیتی مهاجر(‏دیاسپورا‏)[۱۸] در کشورها و ممالک دیگر تشکیل داده اند. در میان این مردم برخی فرمانروا ‏بوده اند، برخی اشرافی زمین دار یا روحانی بوده اند، برخی تاجر، برخی اهل قلم، برخی صنعت گر، برخی پیشه ور، برخی دهقان و ‏برخی دیگر بی چیز. حجم زیادی از کتاب به تاریخ سیاسی ارمنستان تاریخی و مردم آن اختصاص یافته است و نویسنده ‏کوشیده است روایتی جامع از موضوع به دست دهد. در مجموع، تاریخ مردم ارمنی تلفیقی از تاریخ سیاسی ارمنستان و روند ‏کلی تحولات اجتماعی آن در گذر قرون است. امتیاز این روایت تلاش نویسنده برای متعهد ماندن به واقعیت تاریخی است. ‏او با تسلطی که بر منابع ارمنی و روسی داشته توانسته است اطلاعات دست اولی از تاریخ یک ملت به دست دهد و در لابه لای ‏این گزارش سرشت فرهنگی و اجتماعی ویژۀ این مردم را در تطبیق خود با ارادۀ تاریخ نشان دهد. در اثر بورنوتیان تاریخ ‏سیاسی غلبه دارد و حضور مردم عادی در این روایت چندان چشمگیر نیست. حتی آن بخش از مردم نیز که در طیف بالا یا ‏مؤثر جامعه قرار می گیرند نظیر ملیک ها، خواجه ها و تجار برجسته جز به صورت جمع و کلی خطاب قرار نگرفته اند. با ‏این حال، نویسنده کوشیده است در بررسی موضوع به زمینۀ تاریخی آن وفادار باشد و از دخالت دادن نگرش های ‏ایدئولوژیک و تفسیرهای بی بنیاد و مصادره به مطلوب معنای رخدادها پرهیز جوید. او در عین اینکه از رنج مردم ارمنی در ‏گردونۀ تهاجمات اقوام مختلف و تبدیل این مردم از اکثریت به اقلیت در فاصله چند سده و کوچ و هجرت اجباری آنها به ‏ارادۀ شاهان و سلاطین سخن می گوید اما از بازگویی رفتارهای حمایت گرانه یا امتیازاتی که به آنان برای توسعۀ تجارت یا ‏حفظ هویت دینی خود اعطا شده است نیز غفلت نمی کند. سازماندهی و فصل بندی کتاب نیز به نحوی تنظیم شده است که در ‏عین پوشش تاریخ چندهزارسالۀ یک ملت، جغرافیای وسیع و پراکندۀ این مردم نیز در آن پوشش داده شود. در مجموع، ‏گزارش بورنوتیان از زندگی مردم ارمنی بیش از هر چیز به واقعیت تاریخ وفادار است و کوشیده است جنبه های مختلف آن ‏را پوشش دهد.‏

در مقایسه با این اثر، تحقیق دیگر بورنوتیان،خان نشین ایروان زیر فرمان حکومت قاجار، فراتر از دایرۀ جامعۀ ارمنی گام ‏برداشته و با تمرکز بر یک مقطع نسبتاً کوتاه (۱۷۹۵ـ ۱۸۲۸م/۱۲۱۰ـ۱۲۴۳ق) توصیفی از بافت اجتماعی ناهمگون خان نشین ‏ایروان در دورۀ مذکور و زندگی مردم آن در چهارچوب یک حکومت سنتی محلی به دست داده است. الگویی که بورنوتیان در ‏این تحقیق به دست داده است از چند نظر اهمیت دارد:یکم، مبتنی بر بررسی های آماری دورۀ تزاری است و بنابراین، توصیف ‏روشن تری از ساختار اجتماعی، توزیع جمعیتی، نقش های اجتماعی و کارکرد آنها در یک جامعۀ سنتی، و به ویژه جلوه های ‏زندگی مردم فرودست ارائه شده است. دوم، بورنوتیان کوشیده است سیمای واقع نمایی از یک جامعۀ قفقازی در دورۀ ‏پیشااستعماری به دست دهد و به جای دنباله روی از نگرش های ایدئولوژیک که نتیجۀ آن قلب واقعیت تاریخی است، بر ‏اساس منابع دست اول، به خصوص گزارش های آماری و سفرنامه ای، تصویری عینی از یک جامعۀ سنتی ترسیم کند. از ‏محدود کردن چشم انداز به تحولات سیاسی صرف پرهیز شده و به سهم خود کوشیده است طیف های مختلف اجتماعی را در ‏جامعۀ سنتی ایروان دست کم در همان مقام عناوین کلی آنها مانند حکام، اشراف، بیگ ها و ملیک ها، دیوانیان، علما، تجار، ‏پیشه وران و دهقانان پوشش دهد. نظام زمین داری و مالیات گیری سنتی بررسی شده و نقش و سهم دهقانان و رنجبران در آن ‏تا جایی که اعداد و ارقام موجود در بررسی های آماری ثبت شده، نمایانده شده است. در این تحقیق نیز،یک امتیاز مهم آن را ‏می توان تلاش محقق برای وفاداری به اصول پژوهش حرفه ای در بازنمایی واقعیت تاریخی و همزمان، ترسیم نمایی وسیع تر و ‏فراگیرتر از موضوع در مقطعی از تاریخ دانست که دسترسی به اطلاعات ناظر بر بافت و ساختار اجتماعی دشوار است. در ‏واقع، توانمندی خاص مؤلف در بهره گیری از منابع موجود به زبان های مختلف نقش مهمی در فراهم آوردن این اطلاعات ‏داشته است.‏

اما جنبۀ دیگر سودمندی آثار بورنوتیان برای نگارش تاریخ مردم قفقاز در دورۀ پیش از استیلای روسیه، ناظر بر اطلاعات ‏خامی است که در منابع ترجمه شده توسط وی از زبان های ارمنی و روسی فراهم آمده است. اهمیت این اطلاعات را زمانی ‏می توان بهتر درک کرد که توجه کنیم حجم منابع نوشتاری فارسی برای این حوزه در مجموع کم است و منابع موجود نیز با ‏وجود اهمیت و سودمندی، بیشتر بر محور تاریخ نگری سنتی نوشته شده و کمتر جنبه های حیات اجتماعی را پوشش می دهند. ‏به علاوه، در منابع ارمنی اطلاعاتی آمده است که به طور طبیعی نمی توان توقع دست یافتن به آن را در منابع فارسی داشت. ‏یکی از وجوه مهم سودمندی این آثار برای مطالعۀ تاریخ اجتماعی جنوب قفقاز مطالبی است که در آنها راجع به صور و ‏نظام های اجتماعی محلی، بافت و پراکندگی قومی، جمعیت شهرها، روستاها و طوایف، صور روابط و پیوندهای اجتماعی، ‏پایگاه اجتماعی فرمانروایان محلی، توزیع منابع ثروت و غیره آمده است. البته تردیدی نیست که استخراج این اطلاعات و ‏به کارگیری روشمند آنها خود نیازمند اشراف زبانی و نظری کافی است. با وجوداین، نفس در اختیار قرار گرفتن این مطالب ‏برای محققانی که علاقه مند به پژوهش در این حوزه هستند نویدبخش است و راه را برای تحقیقات گسترده تر هموار می کند. به ‏ویژه اگر این واقعیت را بپذیریم که زمینۀ تاریخی مذکور یعنی قفقاز پیشااستعماری به استناد شواهد فراوان تاریخی ‏پیوندهای مشهود و ریشه دار اجتماعی و فرهنگی با ایران داشته است و بنابراین، مطالعۀ آن می تواند به روشن شدن ابعادی از ‏حیات اجتماعی این سرزمین کمک کند. ‏

ارمنستان و افول امپراتوری: ایالت ایروان ۱۹۰۰ـ ۱۹۱۴‏م[۱۹]

جورج بورنوتیان در تازه ترین اثر خود، که بهانۀ یادداشت حاضر است و به زودی توسط انتشارات بین المللی روتلج چاپ ‏خواهد شد،سیمای اداری، اجتماعی و اقتصادی ایالت ایروان را در آخرین سال های حیات امپراتوری تزاری و آستانۀ انقلاب ‏روسیه از دریچۀ آمار بررسی کرده است. ارزش ویژۀ این اثر ناظر بر اطلاعاتی است که از وضعیت ایالت ایروان پیش از ‏تغییرات دورۀ شوروی و نیز اشغال بخشی از آن توسط عثمانی در ۱۹۱۸م ارائه شده است.این کتاب، که همچون چند اثر اخیر ‏بورنوتیان[۲۰] در واقع یک مطالعۀ تحلیلی ـ آماری مبتنی بر اسناد و گزارش های برجای مانده از دورۀ تزاری و به زبان روسی ‏است، در قالب یک مقدمه و هفت فصل تدوین شده است. چنان که نویسنده در پیشگفتار این اثر بیان می کند، در این کتاب ‏برای نخستین بار تلاش شده است تا وضعیت اجتماعی و اقتصادی ایروان در دو دهۀ نخست سدۀ بیستم و پیش از آن که ‏انقلاب روسیه تغییرات گسترده و ژرفی را در این حوزه باعث شود بررسی شده است. به نوشتۀ وی «این پژوهش به دنبال آن ‏است تا نشان دهد که ارمنیان از زندگی در سایۀ امنیتی که تزار فراهم آورده بود نه تنها سود بردند بلکه در مقام دیوانیان و ‏مدیران بالارتبه و دون پایه به مهارت های اداری و حرفه ای دست یافتند». این مهارت ها به نوشته بورنوتیان نقش مهمی در ‏فراهم آمدن زمینۀ تأسیس جمهوری جدید ارمنستان در فردای انقلاب بلشویکی و فروپاشی رژیم تزاری داشت.‏

در فصل نخست کتاب چشم اندازی از زمینۀ تاریخی موضوع در سه بخش ارائه شده است؛ گفتار نخست سال های ۱۸۰۰ ـ ‏‏۱۸۲۸م و روند تاریخی الحاق ایروان به قلمرو روسیه تزاری را به صورت کوتاه بررسی می کند؛ در گفتار دوم روند تحولات ‏در فاصلۀ سال های ۱۸۲۸ ـ ۱۸۵۰م و در گفتار سوم، همین روند تا ۱۹۱۷ بررسی شده است. سیاست استعماری روسیۀ تزاری ‏در قبال قفقاز و ایروان و تغییرات آن موضوع جذابی است که در این فصل به آن پرداخته شده است. مبنای این بررسی ‏اطلاعاتی است که نویسنده از منابع موجود به زبان های مختلف به ویژه منابع اصلی روسی گرد آورده است. در فصل دوم، ‏سیمای جغرافیایی و طبیعی ایالت ایروان و منابع آن، وضعیت ریخت شناسی شهر ایروان و محلات آن، شهرها و روستاها و ‏بخش های مختلف این ایالات همراه با تغییرات ناشی از رخدادهای سیاسی، جنگ، سیاست استعماری حکومت تزاری و غیره ‏بررسی شده است. در فصل سوم، مقولۀ مهم مردم و جمعیت و ترکیب قومی بررسی شده است که بر اساس برآوردی آماری در ‏‏۱۹۰۷ شامل شش گروه ارمنیان (۲/۵۶٪) تاتارها (مسلمانان ترک زبان، ۴۵/۳۷٪)، کردها (۱/۵٪)، روسها (۷۳/۰٪)، ‏آشوری ها (۳۲/۰٪) و یونانی ها (۲۰/۰٪) می شدند. این ترکیب جمعیتی در دهه های بعد و متأثر از تحولات دورۀ شوروی ‏دگرگون گشت. در فصل چهارم ساختار اداری ایروان در دورۀ مذکور بررسی شده است و در فصل پنجم به مقولۀ زمین داری ‏و کشاورزی توجه شده است که اطلاعات موجود در آن برای پژوهشگران حوزۀ تاریخ روستایی قفقاز نیز اهمیت ویژه دارد. ‏

در دو فصل پایانی نیز به مقوله های اقتصاد و مالیات گیری پرداخته شده است که برای آگاهی از وضعیت اقتصادی و مالی ‏ایروان در دورۀ مذکور و سیاست های مالیاتی دولت تزاری به ویژه در مقایسه با حکومت شوروی اهمیت دارد. از منظر تاریخ ‏اجتماعی، اطلاعات جمعیت شناختی و قوم شناختی ارائه شده در این اثر به پژوهشگران علاقه مند کمک خواهد کرد تا بتوانند ‏نمایی از تغییر اجتماعی و جمعیتی در جریان گذار ایروان به دورۀ شوروی و تأسیس کشور جدید ارمنستان ترسیم کنند. در ‏کنار این بررسی های محتوایی و تحلیلی از موضوع، نقشه ها و به ویژه جدول های آماری که به کتاب پیوست شده است و ‏بخش دوم و حجم چشمگیری از کتاب را تشکیل می دهد نیز امتیاز مهم این اثر است. هر یک از هفت جدول پیوست به یکی ‏از محلات اداری ایالت ایروان تعلق دارد و اطلاعات مربوط به جمعیت روستایی، وضعیت زمین داری و درآمدهای مالیاتی ‏این محله ها را با تفصیل و جزئیات آورده است. اطلاعات آماری و داده شناختی موجود در این جدول ها از منابع اصلی به زبان ‏روسی استخراج شده و در قالب جدید تدوین شده است. چاپ این اثر می تواند نویدبخش انجام پژوهش های جدیدی در این ‏حوزه مبتنی بر آمار و اطلاعات معتبر باشد.

پی نوشت ها :

پی نوشت ها:

1- Routledge Publishers

2- Iona College

3- A Concise History of the Armenian People (Mazda Publishers, ۲۰۰۲).

4- A History of the Armenian People,vol. I, from Prehistory to 1500 AD, vol. II, 1500 to the Present (Mazda Publishers, ۱۹۹۳ – ۱۹۹۴)

5- Eastern Armenia in the Last Decades of Persian Rule (1807-1828)(Mazda Publishers, ۱۹۸۲).‎ 6- The Khanate of Erevan under Qajar Rule (1795-1828)‎(Mazda Publishers, 1992).‎

7- History of Vardapet Arak’el of Tabriz, Two Volumes ‎(Mazda Publishers, 2005 – 2006);Book of History/ Arak’el of ‎Tabriz ‎(Mazda Publishers, 2010).

8- Jambre (Simeon of Erevan), ‎‎(Mazda Publishers, 2009).‎

9- The Chronicle of Deacon Zak’aria of K’anak’er ‎‎(Mazda Publishers, 2004).‎

10- The Travel Accounts of Simeon of Poland, Travel Journal from an Armenian from Poland to Italy, to Egypt, Syria, ‎Holy Land and Turkey‎ (Mazda Publishers, 2007).‎

11- The Journal of Zaka’ria of Agulis (Mazda Publishers, 2003).‎

12- A Brief History of Aghuank’ Region, 1702-1723 (Esayi Hasan Jalaleant’s)‎

13- History of the Wars, 1721-1738 (Abraham of Erevan), (Mazda Publishers, ۱۹۹۹).‎

14- The Chronicle of Abraham of Crete (Katoghikos Abraham Kretatsi), (Mazda Publishers, ۱۹۹۹).‎

15- M. Brosset (ed. & trans.), Collection d’historiens arméniens, 2 vols (Saint Petersburg: 1874 ـ ۱۸۷۶‎) .

۱۶- این مجموعه به زودی با مشخصات زیر به چاپ خواهد رسید:‏

Christian-Muslim Relations: A Bibliographical History, vol. 10: Ottoman and Safavid Empires (1600-1700), ed. ‎By David Thomas and John Chesworth, (Brill: Leiden & Boston, 2017)‎

17- Armenians and Russia:1626-1796, A Documentary Record (Mazda Publishers, 2000); Russia and the Armenians of ‎Transcaucasia, 1797-1889, A Documentary Record‎ (Mazda Publishers, 1998).‎

18- diaspora

19- Armenia and Imperial Decline, Erevan Province: 1900-1914, foreword by Ronald G. Suny, Routledge Advances in ‎Armenian History (Routledge: 2018)(forthcoming)‎

۲۰- برای یک معرفی کامل و مختصر از کارنامۀ علمی و آثار بورنوتیان بنگرید به: جواد مرشدلو (گردآورنده)، بر فراز ارس، نگاهی به زندگی و کارنامه علمی جورج بورنوتیان (‏تهران: نگارستان اندیشه، ۱۳۹۵‏).

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۱
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید