فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۵

نقش آلمان در نژادکشی ارمنیان

نویسنده: ایساک یونانسیان

بیش از دو دهه است که بحث در خصوص نقش آلمان در نژادکشی ارمنیان و مسئولیت این کشور درقبال وقایع سال های ۱۹۱۵ـ ۱۹۱۸م،که آن کشور درگیر جنگ جهانی اول بود، ادامه دارد. طبق نوشته های ‏مورخان و دیپلمات های آلمانی شاغل در امپراتوری عثمانی، شکی باقی نمی ماند که بسیاری از نظامیان و سیاست مداران ‏آلمانی، از متحد عثمانی خود در زمان جنگ جهانی اول، حمایت بی‌چون و چرا کرده اند، در برخی موارد از نابودی ‏ارمنی‌ها استقبال و در برخی موارد نیز منتقدان را به سکوت واداشته اند. آلمان در سازماندهی و نابودی ‏ملت ارمنی اغلب نقشی مخفی و گاهی غیرمستقیم داشته است اما در برخی موارد کوچ اجباری ارمنیان به دستور مستقیم مقامات آلمانی ‏صورت گرفته که به کشته شدن دسته‌جمعی ارمنیان انجامیده است.

آلمان همچنین، نقش بسزایی در سانسور اخبار مرتبط با نژادکشی ارمنیان داشته است. برای مثال، ‏کلیسای پروتستان آلمان یکی از مراکزی بوده که وظیفۀ سانسور اطلاعات را بر عهده داشته است. ‏در این میان، تلاش های یوهانس لپسیوس، کشیش و مبلغ آلمانی، برای جلب توجه آلمانی‌ها به رنج ارمنیان جالب ‏توجه است. او در ۱۹۱۶م، گزارشی در مورد کشتار وسیع ارمنیان، به بیست هزار کشیش آلمانی ‌فرستاد. این ‏گزارش هرگز به مقصد نرسید زیرا کلیسای پروتستان، که لپسیوس نیز عضو آن بود، وظیفۀ سانسور را برعهده داشت و هم سو ‏با حکومت آلمان عمل می کرد.‏

بایگانی های وزارت امور خارجۀ آلمان

ارمنیان و بسیاری از مورخان اروپایی و امریکایی همواره معتقد بوده اند که بایگانی وزارت امور خارجۀ آلمان، پس از ترکیه، ‏مهم ترین اسناد این جنایات را در خود دارد و بهترین مکان برای درک وقایع مرتبط با نژادکشی ارمنیان است و بازگشایی احتمالی این بایگانی می تواند حقایق بسیاری را دربارۀ نقش دولت آلمان در این جنایات و همچنین وقایع رخ داده در ‏طول سال های ۱۹۱۵ـ ۱۹۱۸م از سوی حکومت عثمانی، برملا سازد.

ولفگانگ گوست
ولفگانگ گوست

ولفگانگ گوست،[۲] خبرنگار، مورخ و سردبیر سابق روزنامۀ اشپیگل آلمان، حدود دو دهه مشغول تحقیق ‏در بایگانی های دولتی وزارت امور خارجه آلمان بود. او در ۲۰۱۳م، کتابی‎ ‎با نام نژادکشی ارمنیان بر ‏اساس اسناد و مدارک وزارت امور خارجۀ آلمان[۳] نوشت. گوست در این کتاب برای اولین بار صدها سند و مدرک در خصوص نژادکشی ارمنیان ارائه کرد که این اسناد و مدارک نقش آلمان ‏در این جنایت را فراتر از یک شاهد و متحد جنگی نمایان ساخت.

در این کتاب مدارک متعددی ارائه شده که نشان می‌دهد مقامات آلمانی به خوبی از سیاست پاک سازی قومی عثمانی‌ها ‏اطلاع داشتند و در برخی مواقع آن را تأیید نیز می کردند.‏یکی از صدها مدرک‎ ‎منتشر شده در این کتاب، یادداشت ۱۵ اوت ۱۹۱۵م، دریاسالار ویلهلم آنتون سوشون،[۴] ‏فرماندۀ آلمانی ناوگان دریایی عثمانی ـ ترکی است. سوشون در یادداشت خـود چنـین نوشتـه است: «ترکیه با دقت و رازداری بسیاری در مورد ارمنیان عمل می کند. سه چهارم آنها از بین رفته‌اند… . ‏وقتی کـار را با آخرین ارمنی یکسره کنند، زمـان نجات برای ترکیه فرا می‌رسد»‏‎.‎

ولفگانگ گوست در این کتاب، به اظهارات قیصر وقت آلمان، بتمان هولوگ،[۵] نیز اشاره می کند که گفته ‏بود:‏ ‏«تنها هدف ما این است که تا پایان جنگ ترکیه را در کنار خود داشته باشیم و سرنوشت ارمنیان برای ما ارزشی ‏ندارد»‏.

در خصوص نقش آلمان در نژادکشی ارمنیان نامیک چینار،[۶] ‏نویسنده و محقق ترک، طی تحقیقاتی به بررسی نقش ‏افسران آلمانی در این نژادکشی پرداخته. وی در ۲۰۱۴م در مقاله ای در روزنامۀ طرف،[۷] ‏چاپ استانبول، نوشت: ‏

‏« از یاد نبریم که سربازان و درجه داران آلمانی بارها دستوراتی برای اجرای عملیات جنایت کارانه به افسران ارتش ‏امپراتوری عثمانی و فرماندهان ترکان جوان داده اند. به نظر من نمی توان نقش فرماندهان آلمانی شاغل در ارتش ترکیه را ‏نادیده گرفت».‏[۸]

کتاب: نژادکشی ارمنیان بر ‏اساس اسناد و مدارک وزارت امور خارجۀ آلمان
کتاب: نژادکشی ارمنیان بر ‏اساس اسناد و مدارک وزارت امور خارجۀ آلمان

بنابر اسناد و مدارک موجود در طول جنگ جهانی اول بیش از هفت هزار جاسوس و ۳۵٬۰۰۰ درجه دار آلمانی در ترکیه ‏حضور داشتند که شمار بسیاری از این درجه داران در جنگ جهانی دوم در خدمت ارتش نازی آلمان بودند و فجایع مشابهی را ‏برای یهودیان رقم زدند.

چینار در ادامه می نویسد:‏

‏« فرماندۀ ارشد آلمانی، ریبنتروپ،[۹] ‏که به همراه طلعت پاشا و جمال پاشا برنامۀ تبعید اجباری ارمنیان را طراحی کرد، همان ‏شخصی است که بعدها وزارت امور خارجۀ دولت هیتلر را عهده دار شد. همچنین، دیگر فرماندۀ آلمانی شاغل در ‏امپراتوری عثمانی، فون پاپن،[۱۰] ‏نخست وزیر هیتلر شد. اما طراحان تبعید یهودیان به اردوگاه آشویتس چه کسانی بودند؟ یک جاسوس ‏آلمانی به نام هایز[۱۱] و فون ریختر،[۱۲] کنسول آلمان در ازمیر، که در دولت هیتلر وزیر دادگستری شد. به نظر بنده حکومت نازی ‏طرح و برنامه ریزی برای هولوکاست یهودیان را از نابودی و نژادکشی ارمنیان در ترکیه آغاز و تمرین کرده بود».[۱۳]

همچنین آرنولد توینبی،[۱۴] تاریخ دان انگلیسی و نویسندۀ کتاب کشتار یک ملت،[۱۵] در آغاز بخش هشتم کتاب در خصوص رویۀ آلمان در مشارکت با ‏نیروهای عثمانی و کشتار ارمنیان می نویسد:‏

‏«درست است که در داخل سرزمین عثمانی هیچ امیدی برای ارمنیان وجود نداشت و میانجیگری و دخالت دولت ها و سازمان های مسیحی خارجی نیز به جایی نرسیده بود ولی به عقیدۀ من تنها دولت آلمان با یک اشاره می توانست ارمنیان ‏امپراتوری عثمانی را نجات دهد و قتل عام آنان را متوقف سازد زیرا آلمان متحد نیرومند عثمانی بود و سردمداران حکومت ‏عثمانی از رهبران آلمان کاملاً حرف شنوی داشتند. اما شواهد امر نشان می دهد که آلمان نه تنها دست به چنین کاری ‏نزد بلکه در مواردی نیز مشوق عثمانیان بود، که خود نیازی به تشویق نداشتند.گویی برنامۀ حل نهایی مسئلۀ یهودیان و قتل ‏عامی که قرار بود در سال های آینده در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی اتفاق افتد باید در سرزمین عثمانی و با قربانی شدن ‏ارمنیان تمرین و آزمایش می شد.

هنگامی که دولت تازه کار ترکیه درحال اخراج ارمنیان از ترکیه به مناطق صحرایی بین النهرین (ناحیه ای که اکنون بین ‏عراق، کویت و سوریه کنونی تقسیم شده است) بود دولت آلمان نظاره گر این اقدام بود بدون آنکه واکنشی به آن نشان ‏دهد. آلمانی ها ادعا کردند که تمایلی به دخالت در این کار نداشته اند، هرچند که اطلاعات موثقی در این مورد دریافت می کردند»‏.

در هر حال، به نظر مجمع تاریخ دانان و کارشناسان آلمانی برای اثبات نقش آلمان در نژادکشی ارمنیان باید مدارک و ‏شواهد بسیاری مورد تحقیق واقع شوند. اما برخی از کارشناسان در مورد نقش و اطلاع آلمان از نقشۀ ترک های جوان ‏تردیدی ندارند؛ برای مثال، رافائل لمکین،[۱۶] حقوق دان لهستانی و مبدع واژۀ نژادکشی[۱۷] در ۱۹۴۸م، ‏در زمان ارائۀ طرح خود به سازمان ملل ‏متحد و در جلسۀ دفاع از نظریۀ خود در مورد نژادکشی ارمنیان و هولوکاست یهودیان، در خصوص نقش آلمان در ‏کشتارهای ارمنیان می گوید که کلیۀ شواهد دال بر موافقت و آگاهی دولت وقت آلمان در خصوص نژادکشی ارمنیان است. با اینکه دولت وقت آلمان ‏آغازگر نژادکشی نبوده ولی در جهت جلوگیری آن نیز از نفوذ خود استفاده نکرده است.‏

کریستین پشیچ هولتس[۱۸] از دانشگاه پوتسدام، هیچ تردیدی در این موضوع ندارد و پس از مطالعۀ اسناد موجود در بایگانی‏های وزارت امور خارجۀ آلمان،چنین نتیجه می گیرد که دولت آلمان اطلاعات گسترده ای دربارۀ سیاست های امپراتوری عثمانی در مورد نابودسازی ارمنیان ساکن در این ‏امپراتوری، از جمله پیاده روی های مرگبار، اعدام ها و کار اجباری در اختیار داشت. دیپلمات های آلمانی با دقت فراوان ‏هرآنچه را که در اطرافشان می گذشت زیر نظر داشتند.‏

رولف هوسفلد،[۱۹] تاریخ دان مؤسسۀ معتبر لپسیوس هاوس[۲۰] در پوتسدام، نیز می گوید ‏دولت آلمان در صد سال گذشته اطلاعات کاملی از نژادکشی ای داشت که در سال های ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶م در امپراتوری ‏عثمانی به وقوع پیوست.‏

در همین خصوص گزارش سال ۱۹۱۵م کوکهف،[۲۱] کنسول آلمان در شهر سامسون، به هانس وانگن هایم،[۲۲] سفیر آلمان در ‏استانبول، نیز جالب است. وی می گوید که در کار کشتار ارمنیان بدترین نکته آن است که تمام دنیا گناه این عمل را از چشم دولت آلمان خواهد دید. چنان که چه ‏مخالفان و چه موافقان بر این گمان اند که مقر تصمیم گیری حکومتی ترکیه تماماً در دست ماست و عملیات پاک سازی، ‏تخلیه و کشتار فقط با موافقت مستقیم دولت آلمان مقدور است.‏

همچنین کارل لیبکنخت،[۲۳] سیاست مدار آلمانی، در ژوئـیۀ ۱۹۱۶م در نامـه ای به وزارت امـور خارجـه آلمان می نویسد:‏

‏«آلمـان هم پیمان ترکیـه است که دستـان خود را به خـون ارمنیان آغشته کرد و گناه خود را در این جنگ به حـد اعلا رسانـد ‏و ملت ارمنـی را متحمل فجیـع ترین کشتارها کرد».‏[۲۴]

در خصوص اطلاع و نقش دولت آلمان در کشتار ارمنیان اظهارات هومان،[۲۵] وابستۀ نظامی نیروی دریایی آلمان در ‏استانبول، به هنری مورگنتاو،[۲۶] سفیر ایالات متحدۀ امریکا، قابل توجه است. وی گفته بود که من قسمت اعظم زندگی ام را در ترکیه گذرانده ام و مردم این کشور و همچنین، ارمنیان را خوب می شناسم. به اعتقاد من ‏ارمنیان نمی توانند با ترک ها در یک کشور زندگی کنند. یکی از این دو باید نابود شوند. من روش دولت ترکیه را نسبت به ‏ارمنیان نقد نمی کنم چرا که معتقدم این روش کاملاً محقانه است. ملتی که ضعیف تر است باید نابود شود.‏

این اظهار نظر هومان به شایعات مربوط به موافقت پنهانی آلمان با روش دولت ترکیه در قبال ارمنیان قوت می ‏بخشید.‏

گزارش‏ سرهنگ دوم اشتانگ، عضو کنسولگری آلمان در ارزروم، در ۲۳ اوت ۱۹۱۵م به هیئت نمایندگی نظامی ‏آلمان در استانبول نشان از آگاهی کامل نظامیان آلمانی شاغل در عثمانی از اوضاع کشور دارد. وی می نویسد:‏

‏«تصمیم تبعید، نابودی و کشتار ارمنیان از سوی کمیتۀ ترک های جوان استانبول اتخاذ شده است. اجرای این تصمیم به ‏کمک نیروهای نظامی و اشرار صورت گرفته و غیر از مقاماتی چون هولوس بیگ، رئیس شهربانی منطقه؛ و محمود کمال پاشا، ‏فرماندۀ کل نیروهای نظامی منطقه؛ برخی از اعضای کمیته مانند حلیم بیگ، شاکر بیگ، و سیف الله بیگ، نمایندۀ ارزروم، نیز دخیل ‏هستند»‏.[۲۷]

گوتلیب فون یاگوف،[۲۸] دیپلمات آلمانی، در ۲۹ سپتامبر۱۹۱۶م، گزارشی در مورد رویدادهای وحشتناکی که در امپراتوری عثمانی در حال وقوع بود ارائه کرده است. این گزارش دربارۀ تبعیدها و اعدام هایی است که در ‏بخش های شرقی امپراتوری عثمانی در حال وقوع بوده. وی در گزارش خود در دفاع از عدم مداخلۀ آلمان در این ‏موضوع نوشته است که ما هر آنچه در توان داشتیم، انجام دادیم.‏

در طول سال های ۱۹۱۵ ـ ۱۹۱۸م گزارش های دیگری نیز از آلمانی های مقیم عثمانی منتشر شده است که چند نمونۀ آن به شرح ‏زیر است:‏

ـ نامۀ ارنست جی. کریستوفل،[۲۹] کشیش پروتستان آلمانی، در ۲۶ مارس۱۹۱۷م، در مالاتیا:

‏«معتقدم اگر ملت ما واقعیت ها را می دانست سر به طغیان و اعتراض برمی داشت. شکی نیست که همۀ اقداماتی که علیه ‏ارمنیان صورت می گیرد و کماکان ادامه خواهد یافت بزرگ ترین جنایت در طول تاریخ جهانی است».[۳۰]

ـ تلگرام معاون وزیر امور خارجۀ آلمان به کولمان، وزیر خارجه، در۲۲ مارس ۱۹۱۸م، در برلین:

‏«در اثر بازگشت ترک ها به طرابوزان موج جدیدی از کشتارها مشاهده می شود. هزاران نفر از روس های باقی مانده تیرباران یا ‏طعمۀ حریق شده اند. ارمنیان تحت فجیع ترین شکنجه ها قرار دارند. بچه ها را داخل کیسه می کنند و آنان را به دریا می ‏افکنند. پیران را به صلیب می کشند و خفه می کنند»‏.[۳۱]

ـ گزارش بوگه،[۳۲] جانشین کنسول آلمان در آدانا، به وانگن هایم، سفیر آلمان، در۱۴ ژوئیۀ ۱۹۱۵م:

‏«جناب سفیر، تمام امکانات کشتار مسیحیان در دست دولت ترکیه قرار دارد و این یعنی نابودی کامل ولایت های ‏ارمنی نشین. اگر اوضاع موجود از نظر سیاسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، استدلال و منطق پاک سازی اجباری ارمنیان از ‏هر گونه ارزشی ساقط می شود.‏

جناب سفیر، موج ترس و وحشت کل مناطق ارمنی نشین آدانا را فرا گرفته است و گمان می رود پیروزی آلمان در جنگ پایان حضور ملت ارمنی در ترکیه باشد.‏‏ به خاطر وجود روابط خاص بین دولت آلمان و ترکیه اذهان عمومی بر این باور است که اعمال وحشیانۀ دولت ترکیه با ‏موافقت دولت آلمان یا حتی به فرمان آن صورت می گیرد».‏ [۳۳]

ـ گزارش محرمانۀ ماکس ‏اوپنهایم،[۳۴] سیاست مدار و تاریخ دان آلمانی، ‏به ارزبرگر،[۳۵] عضو بانفوذ دربار رایش سوم، ‏در مارس ۱۹۱۸م. وی در مورد لزوم دخالت آلمان دست کم برای جلوگیری از نابودی ارمنیان مناطق شرقی چنین می نویسد:‏

‏«اگر دوباره کشتاری رخ دهد، در آن صورت به اجبار باید به این حقیقت اعتراف کنم که سرزنش های جامعۀ جهانی به حق ‏بوده است. برعکس، بعد از جنگ برای ما بسیار دشوار خواهد بود که در مقابل بشریت و تاریخ خود را تبرئه کنیم. در حال ‏حاضر، ما باید از هرگونه کاری که به صورت دخالت در امور داخلی ترکیه جلوه کند بپرهیزیم تا موجب ناراحتی متحدان خود ‏نشویم».[۳۶]

در خصوص این موضوع که در وقایع مربوط به پنهان سازی نژادکشی ارمنیان دولت آلمان نیز نقش داشته تردیدی نیست زیرا روزنامه های آن ‏زمان امریکا، نظیر روزنامۀ هرالد[۳۷] طی مقالات متعدد و مبسوطی که در این مورد به چاپ رسانده اند سیاست های سفیر ‏آلمان در واشنگتن و موضع آن کشور نسبت به نژادکشی ارمنیان را بازگو کرده اند. از طرف دیگر، گزارش های ‏ ارسالی هانس وانگن هایم، سفیر آلمان، به دولت ‏مرکزی، خود گواه این موضوع است که آلمانی ها تمام جزئیات این کشتارها را پیگیری می کردند. برخی از این گزارش ها در ‏ادامه آورده شده است. [۳۸]

ـ گزارش مورخ ۷ ژوئن ۱۹۱۵م به صدراعظم آلمان

‏«دولت ترکیه اعلام کرده است که قصد نابودی نژاد ارمنی در امپراتوری ترک را دارد.»‏

ـ گزارش مورخ ۹ ژوئن ۱۹۱۵م

‏«ارمنیان، بدون آنکه به آنها کوچک ترین فرصتی داده شود، مجبور به ترک خانه های خود می شوند.آنها نه تنها مجبورند هر ‏آنچه را که دارند به حال خود رها سازند بلکه فرصت اینکه برای طول راه آب و غذا تهیه کنند را نیز ندارند و وقتی به مقصد می رسند بدون دفاع خود را با بومیان کینه توز جدیدی روبه رو می بینند».‏

ـ گزارش مورخ ۱۰ ژوئن ۱۹۱۵م به بتمان هولگ مشاور وزارت خارجه

‏« نابودسازی ارمنیان ساکن در استان های شرقی به مراحل پایانی خود می رسد. دولت ترکیه برای حل مسئلۀ ارمنی از راه ‏نابودی این قوم هیچ اعتنایی به درخواست های ما و سفارت امریکا و نمایندۀ پاپ و دولت های آنتانت نکرد و اکنون، مترصد نابودی ‏بازماندگان اولین تبعید است»‏.

ـ گزارش مورخ ۴ اوت ۱۹۱۵م

‏«اغلب ارمنیان پیش از رسیدن به مقصد از پای در می آیند. اگر می بینید که در این گزارش نام شهری را ذکر نمی کنم به ‏این دلیل است که قتل عام ها ادامه دارد و شاهدان عینی می ترسند جان خود را از دست دهند. این گزارش من زمانی تنظیم ‏می شود که جان انسان های بسیار دیگری در معرض خطر مرگ است. ما اینک در آستانۀ این قتل عام قرار گرفته ایم»‏.

ـ گزارش مورخ ۷ مارس ۱۹۱۶م

‏«دولت ترکیه یک کمیساریای ویژه برای رسیدگی به امور کودکان یتیم ارمنی تأسیس کرده است. بر اساس اطلاعات دست ‏دوم،کمیساریای مذکور در چارچوب اصول زیر فعالیت خواهد کرد:‏

ـ پسران بیش از سیزده سال تبعید خواهند شد.‏

ـ دختران بیش از سیزده سال شوهر خواهند کرد (البته با مردان ترک و مسلمان).

ـ کودکان ده تا سیزده ساله، که وقایع رخ داده را به یاد می آورند، جدا و به آموزشگاه های مخصوص اعزام می شوند.‏

ـ کودکان کمتر از ده سال در مراکز ویژه تحت تعلیم قرار خواهند گرفت.‏

به زبان ساده تر دولت ترکیه مصمم است پسران ارمنی بیش از سیزده سال را به قتل رساند و دختران بیش از سیزده سال را به ‏حرم سراها اعزام کند»‏.

ـ گزارش ۳۱ مه ۱۹۱۶م

‏«انور پاشا به صورت مکرر درخواست دارد او را ناراحت نکنیم و طلعت پاشا نیز به من گفته که باب عالی قصد دارد از فرصتی که ‏جنگ جهانی پدید آورده است استفاده و به طور کامل خود را از شر دشمنان داخلی، به خصوص ارمنیان، خلاص کند».

ـ گزارش مه ۱۹۱۷م دربارۀ تصویب قانون مصادرۀ اموال و دارایی های ارمنیان

‏«قوانین جدید، مرحلۀ پایانی تدابیر دولت برای نابودی ارمنیان عثمانی، به منزلۀ یک ملت زنده، به شمار می آید .پس از تبعید‏های گروهی، قتل عام مردان و به زور مسلمان کردن زنان و کودکان و ضبط و توقیف اموال ارمنیان اینک نوبت به ‏منزوی ساختن مذهبی و سیاسی آنان رسیده است».‏

هنری مورگنتاو، سفیر امریکا در استانبول، نیز در خاطرات خود دربارۀ روابط ترکیه و آلمان می نوسید:‏

‏«انور پاشا، که به طرفداری از آلمان شهرت دارد، روزی به من گفت که ترک ها و آلمانی ها همدیگر را ‏دوست ندارند. ما متحد هستیم چون نفع ما ایجاب می کند. در مورد آلمان هم باید بگویم که آن کشور تا وقتی به ما احتیاج ‏دارد به ما کمک می کند. متقابلاً، ما هم همین طور».[۳۹]

درخصوص نقش آلمان ها در طراحی و برنامه ریزی نژادکشی ارمنیان شهادت های بسیاری از پناهندگانی وجود دارد که به طریقی ‏جان سالم به در برده اند. افراد بی شماری در خاطرات و ‏شهادت های خود از نقش کنسول آلمان در حلب و دیگر شهرهای عثمانی سخن گفته اند اما از آنجا که این شهادت ها جنبۀ مستند ندارند واجد ارزش نیستند. اما آنچه مسلم است ‏اینکه حکومت عثمانی با ورود به جنگ جهانی اول خود را به طور کامل تحت سلطۀ آلمان قرار داد و اگر آلمان یک بار به مخالفت با اعمال ‏عثمانی ها می پرداخت، بی شک با اطاعت دولت عثمانی روبه رو می شد.‏

البته، دولت آلمان گاهی یادداشت و اعتراضی به دولت ترکیه ارسال و به سود چند ارمنی پادرمیانی می کرد اما این گونه اقدامات محدود در راهبرد سیاسی کلی دولت آلمان، که ‏در حمایت از حکومت ترک‎ های جوان شکل گرفته بود، تغییری به وجود نمی آورد. چندین مورد نامه نگاری یا درخواست ‏سفیر آلمان در استانبول نیز بیشتر برای آن بود که دولت برلین از کشیده شدن ماجرای نژادکشی ارمنیان به مجلس آلمان ‏واهمه داشت و می ترسید که مبادا تحقیقات مبلغان مذهبی نظیر لپسیوس، که به رغم میهن پرستی شدید به بیان ‏حقایق می پرداخت، به وجهۀ دولت آلمان در افکار عمومی این کشور لطمه زند.‏

اما بی شک، نتیجۀ نژادکشی ارمنیان و بی مجازات ماندن عاملان آن نیروی محرکی شد برای آلمان نازی که بعدها، دست به قتل عام یهودیان زد.

گزارش های آلمانی ها در تأیید کذب بودن خیانت ارمنیان به امپراتوری عثمانی[۴۰]

سیاست مداران یا مسئولان آلمانی ای که هم زمان با نژادکشی ارمنیان در ترکیه خدمت می کرده اند در گزارش های خود به صراحت ابراز ‏داشته اند که ادعای ترک ها در مورد خیانت ارمنیان به امپراتوری عثمانی و وجود گروه های جاسوسی در میان آنان یا شورش های ‏ارمنیان کذب محض است و تنها به منظور موجه جلوه دادن اعمال خود و گمراه ساختن جامعۀ بین الملل مطرح شده است.

ناگفته نماند که دربارۀ حقیقت این قضیه، اسناد و مدارک بسیاری به زبان های ارمنی، انگلیسی، فرانسه و روسی وجود دارد اما مدارک موجود به زبان آلمانی از اهمیت و اعتبار بیشتری برخوردار است زیرا نشان می دهد که کذب بودن این مسائل حتی از طرف نزدیک ترین متحد ترکیه در جنگ جهانی اول، یعنی آلمان، نیز به اثبات رسیده است و به این ترتیب، شایعه پردازی ترکیه، مبنی بر اینکه مدارک ‏موجود تنها ساخته و پرداختۀ ذهن ارمنیان و مخالفان ترکیه است، نفی می شود.‏

سیاست مداران و تاریخ نگاران ترک در نوشته های خود آورده اند که سیاست مداران آلمانی ای که در بین سال های ۱۹۱۵ ـ ۱۹۱۸م در ترکیه به سر می بردند نیز این مسئله را تأیید می کنند که عاملان نژادکشی ارمنیان، که به صورت دسته های منظم یا نامنظم یا گروه های راهزنی در این جنایت شرکت داشتند، به طور مستقیم از سوی کادر مرکزی دولت ترک های جوان هدایت می شدند و مجبور به اجرای بی چون و چرای ‏اوامر آنها بودند.‏

ـ هاینریش فویرباخر،[۴۱] مترجم و همرزم ژنرال آلمانی، لیمان فون ساندرز،[۴۲] که بین سال های ۱۹۱۵ـ ۱۹۱۸م در ‏ترکیه خدمت می کرد، در گزارش خود به دستور صادر شده از سوی طلعت پاشا، که در ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۵م به رئیس انتظامات ‏شهر حلب ارسال شده، اشاره می کند:‏

‏« پیش تر اعلام شده است که دولت قصد دارد نسل ارمنیانی را که در ترکیه زندگی می کنند کاملاً ریشه کن سازد. کسانی که ‏درمقابل این دستور به مخالفت برخیزند از خدمت دولت اخراج خواهند شد. بدون استثنا قائل شدن برای زنان، کودکان و ‏معلولان و بدون گوش دادن به ندای وجدان باید به موجودیت ارمنیان پایان داده شود».‏

فویرباخر می گوید کلمۀ پیش تر که در ابتدای جمله به کار رفته است نشان می دهد که برنامۀ کشتار ارمنیان پیش از آغاز جنگ ‏جهانی اول طراحی شده بود و در این تلگرام صحبتی از تبعید ارمنیان برای حفظ امنیت آنان نشده و تلگرام تنها حاکی ‏از طرح و برنامۀ کشتار کامل ملت ارمنی است.‏ [۴۳]

ـ در گزارش هرمان هوفمان،[۴۴] ‏معاون کنسول آلمان در آلکساندراپول، در ۸ نوامبر ۱۹۱۵م، آمده است:

‏«به استحضار می رساند که تبعید و تخلیۀ اجباری ارمنیان به همکاری آنان با دشمن(چنان که در وان اتفاق افتاد) ‏ارتباط داده می شود اما این افترا زمانی پایه و اساس خواهد داشت که بدانیم مسئلۀ همکاری با دشمن نه تنها به ارمنیان ‏بلکه به دیگر اقوام مسیحی ساکن ترکیه و حتی مسلمانان از جمله کردهای بدران یا طایفه های مهم عرب عراقی یا ‏عربستانی ارتباط پیدا می کرد. اگرچه بدیهی است که حتی با این گمان تخلیه و تبعیدها تنها می باید در قسمت هایی که ‏در جوار مناطق نظامی قرار داشت صورت می گرفت و نه در سطح تمام کشور. بنابراین، به حقیقت نزدیک تر است که دولت ‏ترکیه جنگ جهانی اول را به منزلۀ فرصتی مناسب برای کشتار و نابودی کامل ساکنان ارمنی و مسیحی، که از نظر ‏سیاسی و اقتصادی برای حکومت عثمانی بار سنگینی بودند، مغتنم یافته است. البته، واقف هستم که این گفته ها هیچ کدام ‏برای آلمان قیصری تازگی ندارد ولی ابراز آنها برای تکمیل مطلب مهم است».‏

ـ در مورد اخلالگری ارمنیان و استدلال ترک ها شویبنر ریختر،[۴۵] کنسول آلمان در ارزروم، که از شهرت سیاسی و نظامی خاصی برخوردار بود، در ۵ اوت ۱۹۱۵م به سفیر آلمان در قسطنطنیه چنین اظهار می دارد:‏

‏«به نظر من هیچ گونه شواهدی دال بر اخلالگری برنامه ریزی شده و سازمان یافته در بین ارمنیان وجود ندارد. اگر چنین ‏قصدی در میان بود، مناسب ترین موقعیت ژانویۀ ۱۹۱۵م بود که قوای روسی به ۳۵ کیلومتری ارزروم رسیده بودند و در ‏ژاندارمری ولایت ارزروم فقط چند صد تن نیروی نظامی ترک وجود داشت در حالی که در اردوگاه های کار اجباری حداقل ‏‏سه تا چهار هزار ارمنی ساکن بودند. از این رو، زمانی که ملتی از طرف دولت خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته باشد، آن هم دولتی ‏که از نظر آئین و مذهب با ملت یکی نیست، نیروی متخاصم و فاتح در جنگ را همچون نیروی رهایی بخش تصور می کند ‏و طبیعی است که به آن ملحق خواهد شد. این عمل تأسف بار اما تکراری است. بنابراین، اگر ارمنیان دارای تجهیزاتی بودند و با ‏علم به این موضوع که نفرات آنها بر ترک ها برتری داشت و با خطر نابودی هم مواجه بودند، حتماً در مقابل تخلیۀ ‏اجباری مقاومت می کردند. ده ها هزار ارمنی در هرجا، مانند ارزروم، در مقابل ترک ها و گروه های راهزن کرد‏ هیچ گونه ‏مقاومتی نشان ندادند. تبعید و تخلیۀ اجباری هم تقریباً بدون ایجاد هرگونه مانعی صورت گرفت و این امر نشانگر این ‏حقیقت است که ارمنیان هیچ گونه تصوری از نیروی نظامی خود نداشتند».‏

ـ گزارش کوکهف، کنسول آلمان در سامسون، به وانگن هایم، سفیر آلمان در استانبول، در همین خصوص، نیز جالب است. وی ‏می گوید:‏

‏«مسئلۀ خیانت و شورش های ارمنیان ساخته و پرداختۀ دولت ترکیه برای کتمان عملیات وحشیانۀ خود است، دولتی که ‏با برنامه ریزی قبلی به همه جا نیروهای منظم و یا گروه های متعصب ترک را گسیل داشته و آنها اقدام به کشتار ارمنیان ‏کرده اند. این مسئلۀ نابودی تمامی یک ملت است، ملتی که نمایندگانش به صورت فعال و مستقیم در مبارزات انقلابی ‏شرکت نکرده اند. بنابراین، شهیدانی بی گناه هستند … . بدون هیچ استثنائی تمام ارمنیان از مرد و زن، پیر و جوان و کودکان همه مجبور ‏به تخلیه هستند. هیچ فرد ارمنی ای نمی تواند در اینجا بماند … . امروز تصمیم راسخ فرمانروایان ترک، عثمانی کردن تمام کشور ‏است و در این راه از هیچ وحشیگری ای خودداری نمی کنند …»‏.

بوگه، جانشین کنسول آلمان در آدانا، در گزارش ارسالی خود برای وانگن هایم سفیر در خصوص ادعای ترک ها در مورد ‏اخلالگری ارمنیان در کشور و خیانت آنان نیز می گوید:‏

‏«اگر شرایط آدانا در نظر گرفته شود، این شهر از لحاظ نظامی هیچ گونه ارزشی ندارد. شک موجود که ارمنیان دست به ‏جاسوسی و خیانت می زنند دروغی بی پایه و اساس است و در آدانا هیچ گونه سازمان زیرزمینی انقلابی ارمنی یا چیزی شبیه ‏به آن وجود ندارد»‏.

ژنرال های آلمانی کرسن اشتاین،[۴۶] ‏و لوسو،[۴۷] از مقام های بلندپایۀ ارتش آلمان بودند که در دوران جنگ در ترکیه خدمت می کردند. آنها، که از نقشه های ‏دولت ترکیه و فرماندهان ارشد آن اطلاع داشتند و در تنظیم این نقشه ها با آنها همکاری می کردند، در گزارشی که در ۱۹۱۵م به سفارت آلمان‏ ارسال داشته اند به صراحت وجود گروه های متجاوز ارمنی و خیانت و اخلالگری آنها را در امپراتوری عثمانی رد کرده اند.‏

کرسن اشتاین در نوامبر ۱۹۱۵م خطاب به کنسول شهر حلب، والتر روسلر،[۴۸] می نویسد:‏

‏« در زمانی که ترک ها فرمان کشتار مردان ارمنی را در راه تبعید می دادند بهانۀ آنها سرکوب خیانت و اخلالگری بود و ‏حال، زمانی که کودکان و زنان را مورد تجاوز قرار می دهند بهانه را از دست رفتن افسار کردها و ژاندارم ها عنوان می کنند»‏.

اوپنهایم،‏ سیاست مدار و تاریخ دان آلمانی، در ۱۷ فوریۀ ۱۹۱۸م، در گزارشی محرمانه به ارزبرگر، عضوبا نفوذ دربار رایش ‏سوم، می نویسد:‏

‏«ادعای خیانت ارمنیان به امپراتوری عثمانی کذب محض است و این ادعا تنها مسئله ای تبلیغاتی است و آنان سعی در ‏گمراه ساختن مجامع بین المللی دارند. در گزارش های ارتش ترکیه، دربارۀ گروه های متجاوز، آمده است که شورشیان با ‏قساوت تمام با ساکنان ترک رفتار می کنند اما از ملیت این افراد سخنی به میان نیامده. ارمنی بودن این افراد تنها ‏تصوری است که به نظر رسیده».‏

در ماه های آوریل و ژوئیۀ ۱۹۱۸م از طرف ستاد کل فرماندهی ترکیه و نمایندۀ مرکزی اطلاعاتی اتریش ـ مجارستان و ‏رابط دولت ترکیه با مقام های دولتی از سخنران معروف اتریشی، دکتر اشتفن اشتاینر،[۴۹] دعوت به عمل آمد تا به ترکیه رود ‏و در مورد اثبات ادعای خیانت ارمنیان سخنرانی کند اما دکتر اشتاینر نه تنها انتظار ترک ها را برآورده نساخت بلکه در ‏گزارشی که به دولت اتریش ـ مجارستان نوشت توطئۀ دولت ترکیه را بر ملا ساخت و اطلاع داد که دولت ترکیه در هر منطقه پیش از ‏شروع کشتار ارمنیان، دست به شایعه پراکنی زده و ارمنیان را بزرگ ترین جنایتکاران جهان ‏و ترک ها را قربانی حوادث قلمداد کرده است.‏

نامۀ پاستور اشتیر،[۵۰] کشیش پروتستانی که مدتی طولانی در ترکیه در سمت مبلغ مذهبی به سر برده، با عنوان «تبعید ‏ملت ارمنی» در اوت ۱۹۱۷م، از اهمیت خاصی برخوردار است. آ. شرایبر،[۵۱] مدیر مرکز کمک رسانی مبلغان کلیسای ‏انجیلی آلمانی، در ۲۸ نوامبر همان سال نامه و گزارش اشتیر را به ولف، وزیر امور خارجۀ آلمان، تسلیم کرد. اشتیر از آن دسته ‏افرادی بود که به سختی از سیاست های ولف و وزارت امور خارجۀ آلمان انتقاد می کرد. او در این نامه می نویسد:‏

‏«ولف و کادر او در ۱۹۱۶م به جمع آوری اطلاعات دربارۀ اعمال و شورش های مسلحانۀ ارمنیان مشغول ‏بودند. گردآورندگان این مطالب هیچ تفاوتی بین ارمنیان روسیه و ارمنیان ترکیه نمی گذاشتند و حتی، درک این مطلب که ‏ارمنیان روسیه، به منزلۀ تبعۀ آن کشور، مجبور به خدمت در ارتش روسیه بودند برایشان سخت بود.‏

از طرف دولت ترکیه آلبوم عکسی از جنبش و خیانتکاران انقلابی ارمنی منتشر شده است. این آلبوم حاوی مطالبی به زبان ‏ترکی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی است. حتی، برای اشخاصی که از وجود چنین آلبومی اطلاع داشتند کاملاً مشهود است که ‏ترکیه در ارائۀ مدارک کافی راجع به جنبش های ادعایی ارمنیان چقدر ناتوان بوده است. در برخی عکس ها اسلحه های ‏ضبط شده از ارمنیان نشان داده شده که بیانگر این است که مردم شرق ترکیه مسلح هستند و بقیه عکس ها به دوران ‏پیش از شروع حکومت ترک های جوان مربوط می شود، زمانی که ترک های جوان خود جزو احزاب انقلابی به شمار می رفتند و کمی هم از شعور ملی برخوردار بودند».

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها:

۱-پژوهشگر مسائل قفقاز و ترکیه.

2- Wolfgang Gust

3- Wolfgang Gust, The Armenian Genocide: Evidence from the German Foreign Office Archives, 1915-1916 (Germany: Berghahn Books, ۲۰۱۳).

4- Wilhelm Anton Souchon

5- Theobald Theodor Friedrich Alfred von Bethmann Hollweg

6- Namik Çinar

7- taraf

8- http://www.taraf.com.tr/arama.html?arama=namik+cinar+and+armenian+genocide

9- ribbentrop

10- von Papen

11- Hize

12- von richter

13- http://www.taraf.com.tr/author/namik-cinar‏/‏

14- Arnold J. Toynbee (۱۸۸۹ – ۱۹۷۵)

15- Arnold J. Toynbee, Armenian atrocities: the murder of a nation (London, New York [etc.] : Hodder & Stoughton, ۱۹۱۵).

16- Raphael Lemkin

17- Genocide

18- Peshich Hults

19- Rolf Hosfeld

20- Lepsiushaus

21- M. Kuckhoff.

22- Hans von Wangenheim

23- Karl Liebknecht

۲۴- کارل لیبکنخت، مجموعۀ اسناد پتروگراد (بی جا: بی نا، ۱۹۱۸). ص ۵۴.‏

25- Humann

26- Henry Morgenthau

۲۷-به نقل از:

Johannes Lepsius, Germany and Armenia 1914 Ü 1918: Collection of Diplomatic Documents‎ (Potsdam: Tempelverlag, 1919).

28- Gottlieb von Jagow

29- Ernst Jakob Christoffel

30- ibid. , p. ۳۵۵.

31- ibid. , p. ۳۷۷.

32- Eugene Buge

33- Peter Balakian, The Burning Tigris: The Armenian Genocide and America’s Response (New York City: Harper Perennial 2004), p. 186.

34- Max von Oppenheim

35- Matthias Erzberger

36- gust, ibid. , p. ۳۳۳.

37- Herald

۳۸-تمام گزارش های هانس وانگن هایم به نقل از کتاب آلمان و ارمنستان، ۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸م است.‏

Johannes Lepsius, Germany and Armenia 1914 Ü 1918: Collection of Diplomatic Documents‎ (Potsdam: Tempelverlag, 1919).

39- Henry Morgenthau , Ambassador Morgenthau’s Story (N.Y: Garden City, 1919), p. 296 – 383.

-تمام گزارش هایی که در این بخش ارائه شده برگرفته از سمینار بین المللی«آلمان، قفقاز و ارمنستان از ۱۸۷۸ تا به امروز»، بوخوم،آلمان، ۱۹۹۶م و منابع مورد استفاده متعلق به بایگانی سیاسی وزارت امور خارجۀ دولت قیصری آلمان (بن) است.

41- Heinrich Feuerbacher

42- General Liman Von Sanders

43- Lepsius, ibid. , p. ۳۷۲.

44- Hermann Hoffmann

45- Max Erwin von Scheubner-Richter

46- Friedrich Kress von Kressenstein

فرماندۀ آلمانی گردان چهارم ارتش ترکیه، که در ۱۹۱۸م، به مقام ریاست کمیساریای آلمان در ‏گرجستان ترفیع یافت.

47- Losov

48- Walter Rössler

49- Dr. Stefen Steiner

50- Stir

51- A. W. Schreiber

منابع:

کارل لیبکنخت، مجموعۀ اسناد پتروگراد (بی جا: بی نا، ۱۹۱۸). ص ۵۴.‏

Balakian, Peter. The Burning Tigris: The Armenian Genocide and America’s Response. New York City: Harper Perennial 2004

Gust, Wolfgang. The Armenian Genocide: Evidence from the German Foreign Office Archives, 1915-1916 .Germany: Berghahn Books, 2013

Lepsius, Johannes. Germany and Armenia 1914 Ü 1918: Collection of Diplomatic Documents. Potsdam: Tempelverlag, ۱۹۱۹

Morgenthau, Henry. Ambassador Morgenthau’s Story. N.Y: Garden City, 1919

Toynbee, Arnold J. Armenian atrocities: the murder of a nation. London, New York [etc.]: Hodder & Stoughton, 1915

www.taraf.com.tr/arama.html?arama=namik+cinar+and+armenian+genocide

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۵
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید