فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۸
نقد و بررسی کتاب ارامنه و روسیه تاریخچه ای مستند (۱۷۹۶ – ۱۶۲۶)
نویسنده : مسعود عرفانیان
نام کتاب : ارامنه و روسیه، تاریخچهای مستند (۱۷۹۶ ـ ۱۶۲۶)
نویسنده : پروفسورجورج بورنوتیان (۲)
مترجم : دکتر رجبعلی کاوانی
مشخصات نشر : تهران، نگارستان اندیشه
سال نشر : ۱۳۹۹ش (چاپ نخست)
تعداد صفحات : ۶۵۶
شمارگان : ۳۰۰ نسخه
کتاب حاضر یکی از آثار جورج بورنوتیان، استاد ممتاز و برجسته ایرانی الاصل، در چندین دانشگاه معتبر ایالات متحده امریکاست که متأسفانه در ۳۱ مردادماه ۱۴۰۰ش / ۲۲ اوت ۲۰۲۱م درگذشت.
همان گونه که از نام کتاب پیداست این اثر پژوهشی است بر پایه اسناد و مدارکی که در آرشیوها و بایگانیها و مراکز اسنادی در روسیه، ارمنستان، گرجستان و دیگر جاها نگهداری میشوند و امروزه اهمیت آنها در پژوهشهای روشمند و علمی بر کسی پوشیده نیست.
برخی از آرشیوهایی که این اسناد در آن نگهداری میشوند عبارتاند از: آرشیو آکادمی علوم روسیه، مسکو؛ آرشیو آکادمی علوم گرجستان، تفلیس؛ آرشیو شاهزاده ورونتسوف، مسکو؛ آرشیو سیاست خارجی روسیه، مسکو؛ آرشیو دولتی ولایت هشترخان؛ آرشیو ماتناداران ارمنستان، ایروان؛ آرشیو حکومت مرکزی از فرمانهای قدیمی، مسکو؛ آرشیو تاریخی حکومت مرکزی سنت پترزبورگ و چند آرشیو دیگر.این کتاب دربرگیرنده یک دوره ۱۷۰ ساله از روابط میان ارمنیان و روسیه است که کمتر مورد توجه قرار گرفته و با قدیمیترین سند آرشیوی موجود در روسیه که در مارس ۱۶۲۶م تنظیم شده آغاز میشود و تا درگذشت کاترین کبیر در نوامبر۱۷۹۶م ادامه مییابد.
بورنوتیان کتاب را در پنج فصل تدوین کرده که فصلهای اول تا چهارم آن اختصاص به بازخوانی و بررسی اسناد دیده شده دارد و در مجموع ۴۴۰ برگ سند در چهار فصل کتاب آورده شده و فصل پنجم نیز دربرگیرنده تعلیقات نویسنده است که مهم و درخورتوجه است و در آن نویسنده اطلاعات و توضیحات تکمیلی را درباره پارهای از اسناد بررسی شده در کتاب داده است. به دنبال آن نیز نویسنده بیوگرافیهای کوتاه و مختصری از شاهان، سرداران، روحانیان و کسان دیگری که در اسناد از آنان نام برده شده به خواننده ارائه کرده است.
در فصل نخست، اسناد ۱ ـ ۳۳ مربوط به سالهای ۱۶۲۶ ـ ۱۶۸۸م؛ در فصل دوم، اسناد ۳۴ ـ ۱۳۹مربوط به سالهای ۱۶۸۹ ـ ۱۷۲۵م؛ در فصل سوم، اسناد ۱۴۰ ـ ۲۶۷ مربوط به سالهای ۱۷۲۵ ـ ۱۷۶۲م؛ در فصل چهارم، اسناد ۲۶۸ ـ ۴۴۰ مربوط به سالهای ۱۷۶۲ ـ ۱۷۹۶م؛ خوانده، ترجمه و بررسی شده است.
بورنوتیان ضمن ارائه توضیحاتی درباره شیوه کارش در ترجمه که درنهایت فقط ساختار به کار برده شده در نثر و زبان اسناد بوده، هدف نهایی خود از این پژوهش را ایجاد سهولت در دسترسی دانشجویان تاریخ ارمنی، آذربایجانی، گرجی، کرد، ایرانی، عثمانی (ترکیهای) و روسی به این اسناد، نوشته است که به راحتی قابل دسترسی نیستند.مضمون اسناد بررسی شده بیشتر درباره مسایل اقتصادی و تجاری، درگیریها و نزاعها، درخواست رفع تبعیضها و رفتارهای خشونتآمیز نسبت به ارمنیان، موضوعات دینی و مذهبی و درخواست برداشته شدن فشارها در این باره، از روی آنان، ایجاد سهولت در اجرای آداب و رسوم و آیینهای دینی و احداث کلیسا در پارهای از نقاط قفقاز و روسیه که محل تردد دائمی یا محل بود و باش ارمنیان بوده و این قبیل مسائل است که به عنوان هم دین بودن آنان با روسها از آنان درخواست شده و در اسناد بازتاب یافته است.اما بخش بزرگی از اسناد ارائه شده در کتاب به مسائل تجاری و به ویژه صادرات کالا از سوی ارمنیان به روسیه اختصاص دارد. به ویژه ارمنیان ساکن در نواحی گوناگون ایران مانند جلفا، تبریز، همدان و دیگر نقاط. به همین مناسبت در اسناد دهها بار نام ایران و شهرهای آن مانند تبریز، مشهد، رشت، همدان، کاشان، اصفهان و باکو، گنجه، شروان، شکی، شماخی، نخجوان، شمکور و قراباغ ـ که در آن روزگار جزئی از خاک و سرزمین ایران به شمار میرفتند ـ برده شده است.از آنجایی که کتاب حاضر پژوهشی است برپایه آگاهیهای اسناد، ما با اطلاعات دست اول ارزشمندی درباره روابط تجاری و به ویژه صادرات از سوی بازرگانان و تجار ارمنی از مبدأ ایران به روسیه روبهرو هستیم که به حتم آنها را در همه جا نمیتوان یافت. در اسناد نوع و جنس کالاها، اوزان، ارقام و تعداد آنها به دقت ثبت شده که به لحاظ بررسی وضعیت اقتصادی در دوره مورد بحث از اهمیت ویژهای برخوردار است که منبع با ارزشی برای پژوهشگران حوزه اقتصاد خواهد بود.از آن گذشته، به جهت اینکه بسیاری از این اجناس و کالاها حاصل هنر و دسترنج صنعتگران و هنرمندان ایرانی بوده است، کتاب مأخذ و سرچشمه بسیار مهمی در بررسی اوضاع اقتصادی، وضعیت صنعتگران و صاحبان حرفههای گوناگون و نوع محصولات و کالاهای تولیدی آنان در ایران و به ویژه در دوره صفویه است.در بسیاری از اسناد موجود در کتاب به روشنی اشاره شده که انواع پارچهها و شالهای بافت کاشان، پارچههای کتانی زبر و براق اردبیلی، پارچههای نقش چاپی تبریزی، قالی تبریز، پوست گوسفند خاکستری مشهد، کفپوش کتانی تبریزی، پارچه ایرانی، لباس های ایرانی، پارچه ابریشمدار اصفهانی، پرده اصفهانی، توری ایرانی و بسیاری اجناس و دیگر کالاهای ایرانی در میان اقلام صادراتی از ایران به روسیه دیده میشود.
اگرچه عنوان کتاب این موضوع را به ذهن متبادر میکند که کتاب تنها درباره مناسبات ارمنیان و روسیه است، اما به مناسبت آگاهیهایی که پیرامون ایران در اسناد ارائه شده در کتاب وجود دارد، کتاب سرچشمه بسیار مهمی در بررسی مناسبات میان ایران و روسیه و همچنین، نوع نگاه پادشاهان صفوی به ارمنیان است که خود در خور توجه و دارای اهمیت میباشد و به حتم مأخذ مهمی برای مراجعه پژوهشگران تاریخ ایران در دوره صفویه خواهد بود. چراکه کسی تاکنون به این اسناد دسترسی و یا حتی از وجود آنها آگاهی نداشته است.یکی دیگر از نکات قابل توجه و مهمی که در این کتاب دیده میشود ـ و از آن جهت که استخراج شده از روی اسناد است اهمیت بیشتری دارد ـ تفکیک کاملاً روشن و آشکار میان سرزمینهای واقع شده در آن سوی رودخانه ارس است که در آن روزگار به نامهای باکو ، شروان، گنجه، قراباغ، شکی، شماخی، شمکور و … شناخته میشدند و هیچگاه آنجا را آذربایجان نمینامیدند. در تمامی اسناد هرکجا که به نام آذربایجان ایران ـ آذربایجان تاریخی و حقیقی ـ اشاره شده از آن به عنوان «آذربایجان» یاد شده است و در تمامی اسناد نیز سرزمینهای آن سوی رودخانه ارس به نامهایی که در بالا گفته شد نوشته شده و نه آذربایجان. به نمونه زیر توجه نمایید:
«دو راه از تفلیس به دربند وجود دارد اولی از درون شماخی که کوتاهتر اما کوهستانی است. دومی، از طریق باکو که طولانیتر اما برای عبور آسانتر است». (ص۳۵۷ و ۳۵۸)
«۸. کلید حمله آن است که ابتدا قلعه دربند را تسخیر کنید و قدرت جلوگیری خان آن را سلب نمایید». (ص۳۵۸)
همانگونه که دیده میشود حتی به خاننشین بودن آن سرزمین در آن دوران به روشنی و صراحت اشاره شده است. توجه خوانندگان را به نمونه دیگری جلب میکنم:
«از آن رو که خطری از جانب ترکان نمیباشد، نیازی به فرستادن یک نیروی عظیم به گرجستان نیست، و ارتش اصلی باید به گنجه برود. عبور به داخل آذربایجان و گیلان از طریق گنجه ، نسبت به گرجستان آسانتر خواهد بود». (ص۴۶۶)
اگرچه در نخستین نگاه به کتاب و مرور چندین صفحه از آن، به ظاهر با ترجمهای به نسبت خوب و روان مواجه میشویم، اما با توجه و دقت بیشتر، به جملهها، عبارات و ترکیبات و واژگانی برمیخوریم که غلط، نامأنوس و مهجور بوده و از روانی و سلاست متن ترجمه کاسته است. در زیر به نمونههایی از این موارد اشاره میکنیم:
«پروفسور جورج بورنوتیان استاد ایرانی ارمنی مذهب کالج یونا است». (ص۹)
در خطایی فاحش تبار ارمنی با مذهب آنان یکی دانسته شده است و این به آن میماند که از فردی انگلیسی، فرانسوی یا امریکایی که پیرو مسیحیت است به عنوان استاد ایرانی امریکایی مذهب یاد شود.
«او در زبان روسی روان بود». (ص۵۶۶)
روشن نشده که او زبان روسی را روان صحبت میکرده؟
«یا آنقوره (آنکارای قدیم)». (ص۶۸)
به حتم منظور همان آنکارای کنونی یا آنکارای امروزی است.
« آنان بر ضد روسیه اسلحه بر نخواهند کرد». (ص۴۶۶)
« اسب اصیل طلاپوش». (ص۲۶۵۱)
آیا منظور ساز و برگ اسب است که از طلا بوده؟
« نادر با چند تن از ملکهای قراباغ و … روابط دلپذیری داشت». (ص۵۹۳)
مگر «حسنه»، « مطلوب» و « خوب» و … چه ایرادی دارد که از واژه « دلپذیر» استفاده شده است؟
«وی ساختمانهای جدید ساخت و بناهای قدیمیها را مرمت نمود». (ص۵۶۲)
«در ۱۷۸۴ به خدمت روسیه داخل شد و تا درجه سرگردی ارتقا پیدا کرد». (ص۵۷۴)
آیا منظور ارتش یا دولت روسیه است؟
« گروه نجبا یک زمسکی سوبور(۳) در ۱۶۱۳ تشکیل دادند».(ص۵۹۰)
زمسکی سوبور؟؟؟!!
و بسیاری جملهها و عبارتهای دیگر از این دست که کار خواننده را دشوار ساخته.
یکی دیگر از مواردی که باید به آن اشاره شود ضبط نامعمول و نادرست بسیاری از جاینامها، نام اشخاص و برخی دیگر از واژگان است، مانند « هییت» به جای «هیئت» (در ص ۵۸۱، ۵۸۲، ۵۸۶، ۵۹۷، ۵۹۸ و ۵۹۹ و بسیاری صفحات دیگر)؛ « ستپانوس»به جای « استپانوس» (در ص ۵۹۳ و ۵۹۴ و …) ؛ «کوبا» به جای «قوبا» (ص۵۷۸) ؛ « ناپلیون» به جای « ناپلئون» (در بسیاری صفحات) ؛ «لیوپولد» به جای «لئوپولد» (ص۵۸۸) ؛ « ژوین» به جای « ژوئن » (ص۲۰۱ و ۲۷۹)؛ «شبران» به جای « شابران» (ص۲۳۸)؛ «بلوکان» به جای « بالاکن» (ص۳۲۰)؛ «پروث» به جای « پروس» (ص۵۶۴)؛ استفاده از واژه «ترکیه» برای نامیدن امپراتوری عثمانی در پیش از جنگ جهانی اول (ص ۵۱۱، ۵۳۵، ۶۰۰ و بسیاری صفحات دیگر)؛ ضبط تلفظ ترکی نامهای عربی به همان صورت که در ترکی تلفظ میشوند مانند «محمت» (ص۱۹۰ و …)، «احمت» (ص۱۹۰ و ۱۹۱)، «ماحموت» (ص۱۹۵ و …) ؛ ضبط دوگانه از یک جاینام مانند «زاوریف / زاریف» (ص۲۶۰) ؛ «اگوستینوف / اگوستیونوف» (ص۲۶۳)؛ «فرایوندوروف / فرایوندروف» (ص۲۷۷) ؛ «کرچتنیکوف / کرچتینکوف» (ص۳۲۴) و … که روشن نیست کدامیک از آنها درست و کدام نادرست است.
در تمامی صفحات کتاب از «ارامنه» (ص۲۰۵، ۲۰۶، ۲۳۰، ۲۳۱، ۲۴۶ و …) و « ارمنیان» (ص ۱۹۲، ۲۱۰، ۲۱۲، ۲۱۳، ۲۱۹، ۲۲۵ و …)، به عنوان جمع «ارمنی» استفاده شده است. با درنظر گرفتن اینکه « ارامنه» به قیاس از جمع مکسر عربی ساخته شده مانند « الوار» (= لرها)، « اکراد» (=کردها)، « اتراک» (= ترکها) و … نادرست است. اگرچه مدت زمان به نسبت زیادی است که کاربرد دارد، درستتر است که از « ارمنیها» یا « ارمنیان» استفاده شود تا « ارامنه».
تا آنجایی که من دیدهام در مجله پیمان نیز، که متعلق به هممیهنان ارمنی زبان است، این نکته رعایت نمیشود و آنان نیز از « ارامنه» استفاده میکنند که باید به آن توجه و تا حد امکان از استفاده از آن خودداری و به جای آن از همان علامتهای جمع « ها» و « ان» رایج در زبان فارسی برای جمع بستن « ارمنی» استفاده کنند.
آخرین نکتهای که در چارچوب دیگر تذکرات میگنجد درباره ناقص بودن « فهرست اعلام» کتاب است که متأسفانه کاملاً ناقص بوده و چندان کمکی به خواننده نخواهد نمود چراکه بسیاری از نامهای اشخاص، جاینامها و نامهای دیگری که در کتاب به آن اشاره شده و باید فهرست میشدند در فهرست اعلام دیده نمیشوند. مانند: آرارات، آرخانگل، اجمیادزین، ایران، پوتمکین، تبریر، تفلیس، داغستان، دُن، روسیه، زوستوف، سقناق، شماخی، قازان، قاپان، قراباغ، قرقیز، کریمه، گنجه، گندسازا، لزگی، لهستان، نیژنی نوگرود، هشترخان، همدان و دهها واژه دیگر که تعداد آنها بدون اغراق در حدود دو برابر واژگانی است که در فهرست ضبط شده است.با این توضیح که تعدادی از واژگانی که در فهرست اعلام به آنها اشاره شده شامل تمام صفحههایی که این واژگان در آنها به کار رفته نمیباشد.
پارهای از نام اشخـاص به دو صـورت در فهـرست اعلام ضبط شده است. به عنوان نمونه، «شاه عباس» (ص۶٬۱۵٬۱۷٬۲۴ و …)و « شاه عباس اول» (ص۳۱۷ و ۳۱۸). در عین حال هنگامی که به دو صفحه ۳۱۷ و ۳۱۸ مراجعه میکنیم، میبینیم که نامی از « شاه عباس اول» در این دو صفحه برده نشده است. یا مثلاً وقتی به «سارای لازارف» مراجعه میکنیم متوجه میشویم که این نام در آن صفحه وجود ندارد.
اساساً «فهرست اعلام» کتاب بسیار سرسری، باشتاب و بدون دقت لازم تنظیم شده است. مثلاً بسیاری از نامها گاهی عیناً دوبار تکرار شده است. مانند: «هووهانسیان» (ص۸) و «هووهانسیان» (ص۸)؛ « ناهاپت» (ص۶۸، ۷۳٬۱۸۳ و…) و « ناهاپت» (ص۷۰)؛ «تیودوزیوس» (ص۶۸) و «تیودوزیوس» (ص۶۸، ۱۱۸ و ۱۲۳)؛ «پترماتوویچ ابراکسین» (ص۸۷) و )؛ «پترماتوویچ ابراکسین» (ص۸۹)؛ « سنت گریگوری» (ص۷۴، ۱۵۱، ۳۴۳ و …) و« سنت گریگوری» (ص۳۰۹، ۳۱۰، ۳۱۲ و …) و بسیاری نامهای دیگر.
برخی از نامها یک بار با نام خانوادگی و مرتبه دیگر همراه با نام کوچک در فهرست اعلام ضبط شده است، مانند: «هووهانس» (ص۴۲) و «یوان هووهانس» (ص۴۲) یا مثلاً « نادر» (ص۴) و بار دیگر به صورت « نادرشاه» (ص۴۹) فهرست شده است.همچنین است استفاده از القاب، پستها و مدارج علمی در ابتدای نامهای پارهای از شخصیتهای علمی مانند « پروفسور اچ . خاچاتاریان»، «پروفسور ام. نرسسیان» ، «پروفسور وی. پارسامیان» ، «پروفسور وی . وسکانیان» و چند نام دیگر که در اصل نادرست است.
درپایان، یادآور میشوم چنانچه اگر کار ویرایش ـ که هنوز هم از ارکان مهم کار آمادهسازی کتاب به جهت نشر آن است اما متأسفانه در ایران چندان به آن توجهی نمیشود ـ برروی کتاب انجام میگرفت، بیتردید به میزان قابلملاحظهای از نکاتی که به آن اشاره شد کاسته و کتاب به صورت پاکیزهتر و کم غلطتر به دست خواننده میرسید.
اما تأکید میشود آنچه گفته شد در کل از ارزش کتاب و اهمیت آن به عنوان پژوهشی اسنادی نکاسته و اعتبار آن به عنوان پژوهشی روشمند به قوت خود باقی است.
پینوشتها:
George A. Bournoutian, Armenians and Russia (1626-1796): A Documentary Record(Costa Mesa, CA: Mazda Publishers, 2001).
برای آگاهی از زندگی و آثار بورنوتیان نک : جواد مرشدلو (گردآورنده)، برفراز ارس، نگاهی به زندگی و کارنامه علمی جورج بورنوتیان (تهران : نگارستان اندیشه، ۱۳۹۵)؛ همو، « نگاهی به آثار و پژوهشهای جورج بورنوتیان در حوزه مطالعات ارمنیشناسی و قفقاز»، پیمان، ش۸۱ (پاییز ۱۳۹۶) : ۵۴ ـ ۶۵.
Zemeski Sobor