فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۴
نخستین جمهوری ارمنستان و دستاوردهای آن (۱۹۱۸ – ۱۹۲۰م) | ادوارد هاروطونیانس
نویسنده: ادوارد هاروطونیانس
۱ . دوران سلطۀ بیگانگان و اسارت (سده های یازدهم تا چهاردهم – ۱۹۱۸م)
با حملۀ امپراتوری روم شرقی به ارمنستان و انقراض پادشاهی خاندان باگراتونی (۸۸۵ ـ ۱۰۴۵م) و سپس، برافتادن حکومت پادشاهان ارمنی در منطقۀ کیلیکیه، در شمال شرقی دریای مدیترانه (۱۰۸۰ـ ۱۳۷۵م)، به دست مملوک ها (سلسلۀ فرماندهان ترک در شام و مصر)، نام کشور ارمنستان ازصحنۀ تاریخ و نقشه های جغرافیا زدوده شد. سرزمین اصلی ارمنستان در مناطق شرقی ترکیه و همچنین، قلمرو پادشاهی ارمنستان در کیلیکیه به تصرف حکومت عثمانی درآمد و امروزه، در درون مرزهای ترکیۀ کنونی قرار گرفته است. همچنین، سرزمین های شرقی ارمنستان، در جنوب رشته کوه های قفقاز، که پیش از انعقاد پیمان ترکمنچای تحت حکومت ایران بود، جزء متصرفات امپراتوری روسیه شد.
انقلاب روسیـه و سقوط امپراتـوری تزارها تمامی مـعادلات موجود را برهم ریخت. در۲۸ فوریۀ ۱۹۱۷م، مجلس روسیه (دوما) نیکلای دوم را خلع و در کشور نظام جمهوری برقرار کرد. گئورگی لووف[۱]و پس از او آلکساندر کرنسکی[۲] در رأس دولت موقت قرار گرفتند. دولت موقت اعلام کرد که روسیه سیاست سلطه گرانۀ تزاریسم را رد می کند. هدف روسیه تصرف دیگر کشورها و تسلط بر دیگر ملت ها نیست. روسیه خواستار صلح پایدار برای ملت ها بر پایۀ حق تعیین سرنوشت است.[۳]
دولت موقت هیئتی چهار نفره را، مرکب از نمایندگان قفقاز در دوما، با عنوان کمیتۀ ویژۀ ماورای قفقاز[۴] (اوزاکوم)[۵] برای ادارۀ امور منطقه به تفلیس فرستاد. اعضای کمیته، که مرکب از یک ارمنی، یک تاتار قفقازی و دو گرجی به سرپرستی خارلاموف روس بود، در ۱۶ مارس ۱۹۱۷م وارد تفلیس شدند.[۶] کمیتۀ ماورای قفقاز صرفاً نهادی اجرایی تابع سن پترزبورگ بود و از جمله وظایف آن برقراری نظم در منطقه و نیز ادارۀ امور غیر نظامی مناطق تصرف شده در جبهۀ قفقاز[۷] بود. در کمیتۀ ماورای قفقاز، گرایش های بسیار متضادی حاکم بود. گرجی ها، با آنکه ابراز نمی کردند، خواستار استقلال بودند. تاتارهای قفقاز خواهان پیوستن به ترکیه بودند اما ارمنیان، که خود را تنها می دیدند، مایل به قطع ارتباط با روسیه نبودند. از این رو، این کمیته از گام های نخست با ناکارآمدی و بن بست روبه رو شد. هریک از سه گروه اصلی قومی قفقاز ـ گرجی ها، تاتار ها و ارمنی ها ـ برای ادارۀ امور داخلی خود یک شورای ملی تشکیل دادند که در ماه های پایانی ۱۹۱۷م فعال شدند و در عمل ادارۀ امور قفقاز به دست این شوراها بود. تشکیل گروه های نظامی قومی برای برقراری امنیت داخلی و یاری رساندن به جبهه های جنگ نیز از وظایف هر شورای ملی بود. شورای ملی ارمنیان در اکتبر ۱۹۱۷م تشکیل شد و در تفلیس مستقر بود.[۸]
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷م مسیر اتفاقات را به کلی تغییر داد. دولت موقت کرنسکی سقوط کرد و حکومت به دست بلشویک ها افتاد. رویکرد قفقاز نسبت به انقلاب اکتبر به جهات گوناگون منفی بود. ارتباط کمیتۀ ویژۀ ماورای قفقاز، که تقریباً کارایی نداشت، با مرکز قطع بود. در۲۷نوامبر، در همایشی متشکل از احزاب سیاسی و نهادهای محلی و شوراهای کارگری، دهقانی و نظامی تصمیم گرفته شد حکومتی محلی در قفقاز ایجاد شود (سِیم قفقاز). نهاد اجرایی آن، با عنوان کمیساریای ماورای قفقاز در تفلیس جایگزین کمیتۀ ماورای قفقاز شد و ادارۀ کلیۀ امور قفقاز را بر عهده گرفت. اعضای کمیساریای ماورای قفقاز به تساوی از گرجی ها، تاتارهای قفقاز و ارمنیان برگزیده شدند. کمیساریای قفقاز در آغاز کار قفقاز را بخش جدایی ناپذیر روسیه اعلام کرد ولی حاکمیت بلشویک ها را نپذیرفت.[۹]
کمیساریای ماورای قفقاز نیز مانند کمیتۀ ویژۀ ماورای قفقاز فاقد انسجام و هماهنگی لازم بود. تضادهای قومی آن را از پی و بن می فرسود و راه را بر هر اقدامی می بست. قدرت واقعی در شوراهای ملی متمرکز بود که هرکدام از منافع جامعۀ خود دفاع می کردند. در حالی که ارمنی ها و تا حدی نیز گرجی ها جهت گیری ضدترکی داشتند مسلمانان به شدت از ترکیه طرف داری می کردند و اقدامات آنان را در جهت منافع خود می دیدند. اعضای مسلمان کمیساریا بر آن بودند تا هرچه زودتر با ترکیه، با شرایط مناسب برای آن کشور، حتی به زیان قفقاز، آشتی کنند. در صورت عدم توافق در مسئلۀ جنگ حکومت محلی قدرت و وجهۀ سیاسی خود را از دست می داد و زمینۀ هرج و مرج واقعی ایجاد می شد.[۱۰]
بلشویک ها با سربازان جبهه های مقابل اعلام برادری کردند و به طرف های متخاصم پیشنهاد صلح و مذاکره دادند. فروپاشی جبهه های نبرد به سرعت آغاز شد. نیروهای روسیه سنگرها را رها می کردند، تفنگ بر دوش، برای تصاحب سهم خود از « زمین ها و اموال بورژواها» به سوی خانه و دیار خود می شتافتند. به این ترتیب، از دریای بالتیک تا کرمانشاه میلیون ها فرد مسلح به پشت جبهه ها هجوم آوردند.[۱۱]
تـرک عمـومی صـحنـه های نبـرد اثـرات بسیـار نامطلوبی در پشت جبـهه بر جای گذاشت، به ویژه، در قفقـاز کـه در آن تقـابل هـای میـان قومـی شدیـد و تحـرکات و تحریکات ترکیه در میان مسلمانان قفـقاز بسـیار قـوی بود و راه را برای پیشروی نیروهـای ترکیه هموارتر می کرد. با توافق حکومت محلی قفقاز شورای ملی ارمنیان دفاع از جبهۀ قفقاز را بر عهده گرفت زیرا حملۀ احتمالی ترکیه، در وهلۀ نخست، برای ارمنیان سرنوشت ساز می شد.[۱۲]
ارمنیان به سرعت به تدارکات رزمی پرداختند. فرماندهی کل جبهۀ قفقاز به ژنرال توماس نازاربگیان[۱۳]، از فرماندهان پیشین ارتش تزاری، سپرده شد. نیروهای ترکیه به سبب ناکامی در جبهه های غرب از تحرک بیشتر در جبهۀ قفقاز خودداری می کردند. پس از چندی، وهیب پاشا، فرماندۀ نیروهای ترکیه در جبهۀ قفقاز، به حکومت محلی ماورای قفقاز پیشنهاد آتش بس داد و پس از مذاکراتی کوتاه در ارزنجان، در ۵ دسامبر ۱۹۱۷م، قرارداد توقف عملیات رزمی در جبهه ها بین ترکیه و حکومت محلی ماورای قفقاز منعقد شد.[۱۴]
در اواسط ژانویۀ ۱۹۱۸م، نیروهای ترک آتش بس را زیر پا گذاشتند و شروع به پیشروی کردند. حکومت محلی ماورای قفقاز بر اثر اختلافات درونی یارای اعزام نیرو به جبهه را نداشت. تاتارهای قفقاز خواستار استقلال قفقاز، جدایی از روسیه و صلح با ترکیه بودند. سرانجام، هیئتی برای مذاکره و انعقاد پیمان صلح با ترکیه به طرابوزان اعزام شد اما مذاکرات طرابوزان ثمربخش نبود. ترک ها روز به روز بر درخواست های خود می افزودند و تخلیۀ فوری بندر باتومی و شهرهای قارص و اردهان را همراه با مناطق پیرامون آنها مطالبه می کردند.[۱۵]
در اواخر ژانویۀ ۱۹۱۸م، ترک ها در سراسر جبهۀ قفقاز دست به تهاجم زدند. از سوی دیگر، تاتارهای قفقاز نیز عملیات تخریب در پشت جبهه را تشدید کرده بودند و همراه با اشرار کرد به روستاهای ارمنی نشین حمله ور و موجب اخلال در کار نیروهای اعزامی به جبهه می شدند.
نیروهای کم شمار ارمنیان ـ که نمی توانستند هم زمان در خط مقدم، که بالغ بر۱۵۰ کیلومتر بود و در پشت جبهه، وارد عملیات رزمی شوند ـ ناچار عقب نشینی کردند و شهرهای ارزنجان، ارزروم، ساری قامیش و وان به دست ترک ها افتاد. همراه با نیروهای نظامی، ارمنیان نقاط تخلیه شده نیز به سوی نقاط امن می گریختند. بسیاری از آن بی پناهان را برف و سرما و بیماری از پای درآورد. نیروهای در حال عقب نشینی از آنان نیز مراقبت و دفاع می کردند.[۱۶]
در خطوط شمالی جبهه، مجاور گرجستان، نیز مقاومت دیرهنگام نیروهای گرجی در هم شکست و دشمن شهرهای گرجستان را یکی پس از دیگری به تصرف درآورد. ورود نیروهای ترکیه به این مناطق با استقبال تاتارهای محلی رو به رو می شد.
ملت ارمنی در برابر دشمن دیرین خود تنها مانده بود. سرانجام، در اجلاس ۹ آوریل ۱۹۱۸م استقلال قفقاز اعلام و دستور تخلیه قارص طی تلگرافی به ژنرال نازاربگیان، فرماندۀ جبهۀ قفقاز، ابلاغ شد. مذاکرات جدید صلح در باتومی آغاز شد. ترکیه، سرمست از پیروزی، به سرحدات تعیین شده در پیمان برست ـ لیتوفسک[۱۷] قانع نبود و شهرهای آخالکالاک[۱۸] و آخالتسخا[۱۹] (در گرجستان کنونی)، آلکساندراپول (گیومری کنونی در ارمنستان)، قسمتی از بخش اجمیادزین و ایروان و خط آهن منتهی به جلفا را مطالبه می کرد. این درخواست رد و راه حل به اسلحه واگذار شد.[۲۰]
در ۱۵مه۱۹۱۸م ترکیه دست به تهاجم زد و آلکساندراپول را تصرف کرد. در ۲۲ مه، حماملو (اسپیتاک کنونی در ارمنستان) را متصرف شد. مسیر ایروان در برابر ترک ها باز شده بود.
در پی نابودی کامل ارمنیان ترکیه و تملک کلیۀ دارایی های آنان، اینک ارمنیان قفقاز در خطر نابودی قرار گرفته بودند. مسئلۀ بودن یا نبودن ارمنیان در میان بود.
شورای ملی ارمنیان برای مقابله با اوضاع بحرانی موجود، ادارۀ کلیۀ امور را با اختیار تام به آرام مانوکیان[۲۱]سپرد. آرام مانوکیان به یاری دراستامات کانایان[۲۲]، معروف به درو، ژنرال سیلیکیان[۲۳] و ژنرال بگ ـ پیرومیان[۲۴]، از فرماندهان پیشین ارتش روسیه، به برقراری نظم و تجهیز نیروهای مردمی و کمک به جبهه های نبرد همت گماشت.[۲۵]
نیـروهای ارمنـی در سـه نبـرد سرنـوشت ساز در ساردارآباد، باش آباران (آبـاران کنـونی) و قـراکلیسا (وانـادزور کـنونی) به مقابلـه با قـوای مهاجـم تـرک برخـاستند و با وجـود تفوق افراد و تجـهیزات دشمن نیروهای مهاجم را شکست دادند.
در آخـرین اجلاس مجمـع نمایندگان حکومت ماورای قفـقاز (سِیم)، در ۲۶ مـه ۱۹۱۸م، در پـی بحث و گفـت و گـوی فراوان، با پافشاری گرجـی ها و توافـق تاتارهای قفقاز، اتحاد ملت های قفقاز منحل شد. همان روز، گرجستان اعلام استقلال کرد. روز بعد، آذربایجان استقلال خود را اعلام کرد.[۲۶]
در ۲۸ مه ۱۹۱۸م، در باتومی، پیمان صلح ترکیه ـ ارمنستان امضا شد. این پیمان نخستین سند امضا شدۀ ارمنستان آزاد به شمار می رود. دو روز بعد، در ۳۰ مه در تفلیس، شورای ملی ارمنیان استقلال ارمنستان را اعلام کرد. ازآنجا که تاریخ نخستین سند ارمنستان آزاد ۲۸ مه ۱۹۱۸م بوده است، روز استقلال ارمنستان ۲۸ مه ۱۹۱۸م تعیین شد.[۲۷]
با اعـلام استـقلال ارمنستان، پس از چنـدین قـرن اسـارت، کشـور مستقـل ارمنستـان با حدود دوازده هزار کیلومتـر مربـع وسعت و حدود یک میلیون جمعیت بار دیـگر در میـان کشورهـای بزرگ و کوچـک جـهان سر برافـراشت و نـخـستین دولـت آن بـا نخـست وزیـری هـوهانس کاجـازنونی[۲۸]در تفلیـس شکل گـرفت. هیئت دولـت پـس از رسیـدگی بـه برخـی امـور در ۱۹ ژوئـیـۀ ۱۹۱۸م روانـۀ ایروان شد.
۲. دوران جمهوری اول (۱۹۱۸ـ۱۹۲۰م)
در بهار ۱۹۱۸م، در حالیکه تنها سه سال از آغاز فاجعۀ مصیبت بار نژادکشی ارمنیان، نابودی و آوارگی بیش از دو میلیون انسان و تصاحب سرزمین های تاریخی و اجدادی آنان همراه با آثار مادی و معنوی و فرهنگی شان در قرن های متمادی می گذشت و هنوز بازماندگان نژادکشی در جست و جوی سرپناهی سرگردان بودند، دشمن تا دندان مسلح، به عزم نابودسازی آخرین نشانه های حیات ارمنیان در قفقاز، درصدد تحقق هدف دیرین خود و تکمیل کار نژادکشی بود. در این اوضاع سرنوشت ساز، شکست دشمن و واداشتن او به امضای پیمان صلح دستاوردی سترگ بود که با راهبری درست، بسیج همۀ نیروها و به کارگیری همۀ امکانات حاصل شد.
ظهور ناگهانی جمهوری ارمنستان، آخرین پایگاه ارمنیان، در صحنۀ بین المللی برای خود ارمنیان نیز دور از انتظار بود. ارمنیان برآن بودند تا با به دست آوردن خودمختاری در ولایت های شرقی ترکیه در حکومت عثمانی پایگاهی برای گردآوری و اسکان آوارگان و نجات یافتگان نژادکشی فراهم آورند و هیچ برنامه ای برای استقلال در منطقۀ قفقاز نداشتند.
جمهوری نوبنیاد ارمنستان با مشکلات فراوان رو به رو بود. قحطی و فقر و بیماری های واگیردار، بیداد می کرد و سبب مرگ و میر هزاران پناهندۀ بیمار و قحطی زده شده بود. حضور صدها هزار پناهندۀ بی خانمان، خیل عظیم یتیمان، لزوم حفاظت از مرزها و دفع تعرض مداوم دشمن، هرج و مرج داخلی، توطئه های دشمنان و عوامل داخلی آنان، کارشکنی های عوامل بلشویک و معضلات دیگر اوضاعی وخیم ایجاد کرده بودند. سازمان های اداری و حکومتی برای ادارۀ محدودۀ کوچکی، که خود را جمهوری ارمنستان خوانده بود، تقریباً وجود نداشت و دولتمران و سیاست پیشگان مجرب نیز حضور نداشتند. رزمندگان دیروز باید چرخ حکومت کشوری نوخاسته را می چرخاندند.
در دوران حکومت روسیه، تفلیس به تدریج مرکز فرهنگی و سیاسی ارمنیان شده بود. اندیشمندان ارمنی، مراکز معتبر آموزشی و شورای ملی ارمنیان که امور داخلی جامعۀ ارمنیان را سرپرستی می کرد و تشکل های اجتماعی و سیاسی آنان در این شهر مستقر بودند. ایروان، به رغم قدمت تاریخی، به صورت شهری درجه دو و نیمه روستایی در نزدیکی اجمیادزین درآمده بود. پس از اعلام استقلال ارمنستان و تعیین ایروان به عنوان پایتخت کشور، سازمان ها و نهادهای مستقر در تفلیس رفته رفته به ایروان انتقال یافتند. در اندک زمانی، نهادهای دولتی پا گرفتند و پایه های حکومت بر اساس اصول مردم سالاری و عدالت اجتماعی استقرار یافت.
سوسیالیسم در اروپا هنوز در عمل به مرحلۀ دولتی نرسیده بود.کلیۀ احزاب سوسیالیست تلاش می کردندتا اصول و عقاید خود را از طریق دولت ها بین مردم گسترش دهند. ارمنستان، که حزب داشناکسوتیون با مرام سوسیالیستی در رأس حکومت آن قرار گرفته بود، توانست اصول سوسیالیسم را، به ویژه در حوزۀ کشاورزی به کارگیرد.[۲۹]
در ۲۱ـ۲۳ ژوئن ۱۹۱۹م، نخستین انتخابات مجلس با سرپرستی هیئت ویژۀ انتخاباتی برگزارشد. در این انتخابات، افراد بالای بیست سال، از هر قوم و دین و جنس اجازۀ انتخاب کردن داشتند. از هشتاد کرسی مجلس نمایندگان، حزب داشناکسوتیون ۷۲ کرسی، حزب سوسیالیست انقلابی چهار، ترک ها سه و غیرحزبی ها یک کرسی را در اختیار گرفتند.
پیش از استقلال جمهوری های سه گانه در قفقاز، زبان روسی زبان ارتباطی رایج و نیز زبان رسمی اداری در سراسر منطقه بود. زبان های ترکی و گرجی و ارمنی نیز کاربرد قومی و محلی داشتند. در شروع کار جمهوری ارمنستان، مطبوعات در ترویج کاربرد زبان ارمنی نقشی مؤثر بر عهده گرفتند. مطبوعات از کارکنان ادارات، حتی برخی از وزیران که به زبان روسی تکلم می کردند، انتقاد می کردند. در آوریل ۱۹۱۹م، زبان ارمنی زبان رسمی مدارس و دوایر دولتی اعلام و مقرر شد در ادارات و سازمان های دولتی مکاتبات و گفتارها به این زبان صورت گیرد و نشریات به ارمنی چاپ شوند. در عین حال، زبان های اقلیت ها محترم شمرده می شدند. در ادارات دولتی برای ارتباط با مردم کارکنان آشنا به زبان ارمنی استخدام شدند.
آموزش همگانی شش سالۀ ابتدایی اجباری اعلام و درس های تاریخ ارمنی، زبان ارمنی، جغرافیا، حساب و علوم طبیعی جزو مواد درسی تعیین شد. برای سوادآموزی بزرگ سالان در شهر و روستا کلاس های شبانه دایر شد. با وجود بحران اقتصادی مسئلۀ آموزش همگانی با جدیت پیگیری می شد. به موجب قانون، مدارس وابسته به مراکز دینی با کلیۀ تجهیزات و بناها، چنانچه فعالیتشان در راستای اهداف نبود، دولتی اعلام می شد. برای توسعۀ آموزش در میان مردم بیشترین تلاش صورت می گرفت. در سطح کشور، ۴۵۰ دبستان با بیش از هزار آموزگار و ۴۱ هزار دانش آموز و بیست دبیرستان با حدود ۳۰۰ دبیر و بیش از پنج هزار دانش آموز دایر شد. مدرسۀ تئاتر تأسیس شد و با حمایت دولت گروه های نمایشی شروع به کار کردند. برنامۀ مدرسۀ موسیقی نیز تنظیم شد. گشایش مدارس علوم تربیتی، صنایع نظامی و دیگر شاخه ها نیز در برنامه قرار گرفت.[۳۰]
در طول قرن ها تسلط بیگانگان، بسیاری از نام های جغرافیایی تغییر یافته و نام های بیگانه، به ویژه ترکی، جایگزین نام های ارمنی شده بود. از سوی دولت هیئتی ویژه برای تغییر جای نام های بیگانه و مغلوط و مغایر با فرهنگ ارمنی و بازگرداندن نام های اصلی به کار گمارده شد.
از ماه مه ۱۹۱۷م، هنگامی که کمیتۀ ویژۀ ماورای قفقاز ادارۀ امور را بر عهده گرفت، از تمامی دانشمندان و اندیشمندان ارمنی پراکنده در نقاط گوناگون جهان و افرادی که از تیغ ترکان عثمانی جان به در برده بودند دعوت شد تا برای آبادانی سرزمین مادری به وطن باز گردند.
در ۱۶ مه ۱۹۱۹م، تأسیس دانشگاه به تصویب دولت رسید اما به سبب نبود بنای مناسب در ایـروان در ۳۱ ژانویـۀ ۱۹۲۰م، در آلکساندراپـول (گیومری کنونی)، نخستین دانشگاه دولتی با هشت استاد و دویست دانشجـو با رشته های زبان شناسی و اقـتصاد گشایش یافـت. در ماه ژوئن، دانشگاه به ایروان انتقال یافت و رشته های تاریخ، علوم طبیعی، حقوق و ریاضی ـ فیزیک نیز دایر شد. رشتۀ پزشکی در برنامۀ سال آینده پیش بینی شده بود.
نشان حکومتی جمهوری ارمنستان را هنرمند نامی، هاکوپ کوجویان، طراحی کرد. این طرح پیشنهاد آلکساندر تامانیان، مهندس معمار و شهرساز و طراح آیندۀ هستۀ مرکزی ایروان بود.
هیئتی ویژه برای طراحی پرچم جمهوری ـ شامل دانشمندانی چون هاکوپ ماناندیان، تاریخ دان، استپان مالخاسیان، زبان شناس و دیگران ـ تشکیل شد. آنان با بررسی های تاریخی پرچم ارمنستان را با رنگ های سرخ و آبی و نارنجی پیشنهاد کردند.[۳۱]
روبل واحد پول ملی تعیین شد. در ۱مارس۱۹۲۰م، یک دلار معادل ۵۸۰ روبل و یک لیرۀ ترک معادل سه هزار روبل ارزش داشت. حداقل حقوق دو هزار روبل معادل ۵/۳ دلار تعیین شده بود.[۳۲]
کانون نویسندگان تشکیل شد و نویسندگان خارج از ارمنستان نیز به عضویت آن درآمدند. به رغم بودجۀ بسیار اندک دولت، نویسندگان مورد تشویق واقع شدند و کتاب های آنان انتشار یافت. انجمن های زنان، صنفی و گروهی تشکیل یافتند. برای راه اندازی جنبش پیشاهنگی از انجمن کل تربیت بدنی ارمنیان[۳۳] دعوت کردند. در شهرها، کتابخانه و در روستاها، کلبه های کتاب راه اندازی شد و از خارج کشور نیز کتاب های بسیاری برای کتابخانه ها رسید. هیئتی ویژه برای حفاظت از آثار تاریخی و کلیساها و تنظیم برنامۀ مرمت آنها به کار گمارده شد. هیئتی نیز به جست و جو و گردآوری متون قدیمی و دست نوشته هایی پرداخت که در اختیار افراد بود و آنها را به کتابخانۀ متون کهن مرکز دینی اجمیادزین تحویل داد. این مجموعه در آینده هستۀ اولیۀ ماتناداران ـ مرکز اسناد و متون کهن ارمنستان ـ شد.[۳۴]
با تلاش پیگیر مقامات جمهوری ارمنستان هیئت نمایندگی جمهوری ارمنستان در کنار کشورهای پیروز جنگ اول در مذاکرات صلح پاریس حضور یافت و در ۱۰اوت۱۹۲۰م، در شهر سِور[۳۵] فرانسه معاهدۀ صلحی را امضا کرد که به موجب آن، تعیین مرزهای بین ارمنستان و ترکیه از طریق داوری به وودرو ویلسون[۳۶]، رئیس جمهور ایالات متحده، واگذار شده بود. رأی داوری ویلسون، ممهور به مهر بزرگ ایالات متحده، در ۲۲ نوامبر۱۹۲۰م اعلام شد. با آنکه براثر تحولات سیاسی معاهدۀ سِور به تصویب مجلس ترکیه نرسید. وجود مهر ایالات متحده در پای رأی داوری این کشور را همچنان متعهد به اجرای آن می کند.
با توجه به وقوع نژادکشی و پیامدهای جبران ناپذیر آن و لطمه هایی که این فاجعه بر ملت ارمنی وارد آورد و بی توجهی قدرت های بزرگ به سرنوشت ارمنیان، با وجود همۀ وعده و وعیدها، پیدایش جمهوری ارمنستان در ۲۸ مه ۱۹۱۸م دستاوردی بسیار بزرگ بود که ملت کهن سالی را از خطر نابودی حتمی نجات داد. نخستین جمهوری ارمنستان بیش از دو سال و نیم دوام نیاورد و در ۲ دسامبر۱۹۲۰م طی توافق نامه ای حکومت به نیروهای شوروی واگذار شد. با این حال، نمی توان انکار کرد که ادامۀ حیات ارمنیان مرهون ایجاد همان جمهوری و در سایۀ آخرین تلاش های نسلی از جان گذشته صورت گرفته است که بر لبۀ پرتگاه نابودی و مرگ توانست آیندۀ ملت ارمنی را تضمین کند. در واقع، وجود ارمنستان در نظام اتحاد شوروی و امروزه به صورت کشوری مستقل، مدیون ایجاد نخستین جمهوری ارمنستان بوده است، واقعیتی که حکومت شوروی همواره منکر آن می شد و برای بزرگ نمایی نقش حکومت شوروی سال های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰م را در تاریخ ارمنستان نادیده می گرفت.
دستاوردهای دورۀ کوتاه مدت جمهوری اول چنان چشمگیر و برجسته است که تحقق آنها در وضعیت کنونی نیز شگفت آور به نظر می رسد، به ویژه آنکه در کشوری نوخاسته بدون پیشینۀ حکومتی محقق شده است.
به کارگیری اصول سوسیالیسم نخستین بار در مقیاس دولتی، آزادی احزاب، اعطای حق رأی به کلیۀ شهروندان ـ در حالیکه در بیشتر کشورهای توسعه یافته زنان هنوز از حق رأی محروم بودند ـ انتصاب نخستین سفیر زن در تاریخ روابط بین المللی، تأسیس دانشگاه، به کارگیری آموزش همگانی و بسیاری اقدامات دیگر دستاوردهایی هستند که به همت بزرگ مردانی آرمان گرا تحقق یافتند، مردانی که در کارنامۀ خود سابقۀ سال ها مبارزه و ایثار داشتند. در سطح بین المللی، امضای معاهدۀ سِور در۱۰ اوت ۱۹۲۰م دستاوردی سترگ بود که به موجب آن حقوق پامال شدۀ ملت ارمنی در جهان به رسمیت شناخته شد.
جمهوری ارمنستان بر چندین قرن اسارت و تحقیر و بیداد نقطۀ پایان گذاشت. یوغ صدها سال ستم و سلطۀ بیگانه از دوش مردم رنج کشیده برداشته و سرزمین اشک و خون تبدیل به میهنی شد که برای حراست از آن هرکسی آمادۀ جان فشانی بود. در مدت دو سال، از دل آشوب و بلوا کشوری نظام مند بر پایۀ اصول عدالت اجتماعی با همۀ نهادهای دولتی و ملی برخاست که مایۀ دلگرمی و امید ارمنیان از اینجا رانده و از آنجا مانده شد. اما دورانی پرآشوب فرا رسید و تاریخ یک دورۀ هفتاد سالۀ خاموشی و فترت را برای این نهال نوخاسته رقم زد.
پینوشتها:
Georgy Lvov
Alexander Kerensky
سیمون وراتسیان، جمهوری ارمنستان،چاپ دوم (تهران: آلیک، ۱۹۸۲)، ص ۵۱.
ماورای قفقاز(Transcaucasia) به منطقه جنوبى قفقاز گفته شده، که در جنوب رشته کوه هاى قفقاز قرار دارد و شامل کشورهاى گرجستان، ارمنستان و آذربایجان است. در واقع، قفقاز جنوبى است که روس ها به آن ماوراى قفقاز می گویند، یعنى آن سوى کوه هاى قفقاز.
۵. Ozakom
۶. وراتسیان، همان، ص ۱۸.
۷. منظور جبهه شرقی آناتولی در جنگ روس و عثمانی (۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸م) است. در ۱۹۱۷م، روس ها مناطق شرقی ترکیه شامل شهرهای ارزروم و طرابوزان را در تصرف داشتند.
وراتسیان، همان، ص ۴۷.
۹. همان، ص ۵۳.
همان، ص ۷۰ و ۷۱.
همان، ص ۵۲ و ۵۳.
۱۲. همان، ص ۵۸.
13Tovmas Nazarbegian(1885 -1931) .
وراتسیان، همان، ص ۶۲.
همان، ص ۸۳ و ۸۵.
۱۶. همان، ص۹۰.
پیمان صلح برست ـ لیتوفسک (Brest-Litovsk) در ۳ مارس ۱۹۱۸م بین بلشویک ها و قدرت های مرکزی (امپراتوری آلمان و متحدانش) منعقدشد. به موجب این پیمان اراضی بسیاری از دست روسیه خارج شد. در این پیمان خروج نهایی روسیه از جنگ (جهانی اول)، واگذاری سرزمین های جدا شده در ۱۸۷۷ـ ۱۸۷۸م از عثمانی به ویژه قارص و اردهان و باتومی به عثمانی و بازگشت ارمنیان آواره و در تبعید به سرزمین های خود در ارمنستان غربی پیش بینی شده بود. تسلیم آلمان در ۱۹۱۸م خود به خود پیمان برست ـ لیتوفسک را ملغا کرد.
18.Akhalkalak
Akhaltskha
وراتسیان، همان، ص۱۱۴و ۱۱۵.
21.Aram Manoukian (1879-1919)
Drastamat Kanayan (Dro, 1884 -1956)
23.Movses Silikian (1862-1937)
24.Piroumian ـ Beg
۲۵. همان، ص۱۳۶.
همان، ص ۱۵۱ـ۱۵۳.
۲۷. همان، ص۱۵۳ و ۱۵۴.
۱۹۳۸) ـ( ۱۸۶۸ Hovhannes Kajaznuni
۲۹.آرمنتونویان،«دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و … ارمنستان در ۱۹۱۸ ـ۱۹۲۰.»، ویژه نامه آلیک (تهران،۲۷مه۱۹۹۸)، ص۲۵ـ۳۱.
همان.
همان.
همان.
۳۳. انجمن کل تربیت بدنی ارمنیان در ۱۹۱۸م تشکیل شد و هدف آن تقویت تن و روان جوانان و نوجوانانی بود که مصیبت سنگین نژادکشی را پشت سر گذاشته بودند. این انجمن امروزه نیز در جوامع ارمنی فعال است.
آرمن تونویان، همان.
35.Sèvres
36.Woodrow Wilson
منابع:
تونویان، آرمن. «دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و … ارمنستان در ۱۹۱۸ ـ۱۹۲۰م». ویژه نامۀ آلیک. تهران، ۲۷مه ۱۹۹۸.
وراتسیان، سیمون. جمهوری ارمنستان. تهران:آلیک.۱۹۸۲(به زبان ارمنی).