فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۶

ناگفته های تاریخی

نویسنده: کارن خانلری

دربارۀ روستوم

روستوم (استپان زوریان) از بنیان گذاران فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون) است که در انقلاب مشروطه ایران نقش بسزایی ایفا کرد. اگرچه روستوم به هنگام تأسیس فدراسیون در ۱۸۹۰ به جرم شرکت در تظاهرات دانشجویی در زندان حکومت تزاری بود، به محض آزادی از زندان در سازماندهی فدراسیون فعالانه شرکت کرد و به همین دلیل وی را در کنار کریستاپور میکائیلیان و سیمون زاواریان از بنیان گذاران داشناکسوتیون می دانند.

قبل از تأسیس فدراسیون، کریستاپور میکائیلیان عضو تشکیلات نارودنایاولیا و سیمون زاواریان از فعالان جنبش آنارشیست روسیه بودند در حالی که روستوم مارکسیست بود. وی علاوه بر تسلط بر ادبیات کلاسیک مارکسیسم با مبانی ایدئولوژیک جنبش های سوسیالیستی روسیه (چرنف، لاوروف، پلخانف و غیره) و اروپا (لاسال، لیبکنخت، ببل و غیره) نیز آشنایی کافی داشت. از همین رو نقشی محوری در تدوین مرام نامهٔ فدراسیون برعهده گرفت.

روستوم ارتباط های گسترده ای با فعالیت های سیاسی روسیه و قفقاز داشت. از سویی با فعالان حزب سوسیال دموکرات کارگران روسیه و سوی دیگر با متفکران حزب سوسیالیست انقلابی روسیه در تماس بود و این ارتباط ها از او یک فعال سیاسی معتبر ساخته بود.

در ۱۹۰۷، که کنگرهٔ عمومی چهارم داشناکسوتیون تصمیم به مشارکت در انقلاب مشروطهٔ ایران گرفت، به روستوم مأموریت داده شد تا مقدمات همکاری را فراهم سازد. بنابراین وی در اواخر همان سال به تهران آمد و در۱۲۲۷ ش/ اوایل ۱۹۰۸ طی یک جلسهٔ شش روزه با هیئتی از سران مشروطه خواه، متشکل از وثوق الدوله، مستشارالدوله، حاج امین الضرب، حاج معین التجار، حاج میرزا ابراهیم آقا و سیدحسن تقی زاده، توافق نامهٔ مشارکت داشناکسوتیون در انقلاب مشروطه را تنظیم و امضاء کرد.

روستوم سپس به آذربایجان رفت و در مبارزات تبریز، رهبری انقلابیون ارمنی را در کنار نیروهای مشروطه عملا ً به عهده گرفت. می گویند که در خلا ل این مبارزات((روستوم شانه به شانهٔ ستارخان می جنگید)). ابراهیم صفایی در کتاب رهبران مشروطه در مورد نقش روستوم در جنگ های تبریز چنین می گوید: ((باید اعتراف کرد که قسمتی مهم از موفقیت های آذربایجان مرهون کمک و فداکاری ارمنی ها و مجاهدان مزدور قفقاز بود که زیر تعلیمات “روستوم”، نماینده فرقه “داشناکسوتیون”، با انجمن ایالتی همکاری می کردند…)).[۲]

از قول شاهدان عینی نیز نقل می شود که روزی ستارخان با اشاره به روستوم می گوید: ((اگر دویست نفر از این دغاهای (در زبان ارمنی یعنی افراد ک.خ.) داشناک را داشتم، توپ ها را برداشته و تا پطر (احتمالاً سن پطرزبورگ ک.خ.) یکسره می رفتم…)).

با ورود یپرم، کِری، سارهاد، نژده، پطرس و دیگر انقلابیون ارمنی به صحنهٔ انقلاب مشروطه، روستوم رسالت سیاسی خود را به اتمام رساند و به ارمنستان بازگشت.

روستوم در بخشی از گزارش خود به دفتر سیاسی داشناکسوتیون، مورخ ۱۰ ژانویه ۱۹۰۸ از تهران، ضمن ارسال نسخه توافق نامه ذکر شده، در مورد مفاد توافق های سیاسی به عمل آمده می گوید: ((باید در باب انقلاب مشروطه ایران در اروپا تبلیغ کنیم. قرار بر این است که اطلاعات و اخبار اینجا جهت درج در مطبوعات اروپا به شما ارسال گردد و شما نیز باید بریده جراید مربوطه را مرتباً ارسال نمایید. در مورد فرانسه تصور نمی کنم موفقیتی حاصل شود، زیرا فرانسه با انگلستان و روسیه روابط دوستانه دارد و این موضوع به نفع ایران نیست. در هر صورت لازم است تا از طریق مذاکرات و ملاقات تأثیرگذاری کنید و نتایج را به اطلاع تهران برسانید)).[۳]

روستوم همچنین در نامهٔ دیگری (مورخ ۲۶ ژوئیه۱۹۰۹ ) خطاب به یپرم می گوید: ((از طرف رفقا موفقیت های اخیرت را صمیمانه تبریک می گویم ولی سمت نامناسبی به تو واگذار شده است. صلاح در این است که به محض گذار از وضعیت انقلابی و آرامش اوضاع، از ریاست نظمیه استعفائ دهی)).[۴]

این توصیهٔ روستوم به یپرم در واقع مبین درک صحیح روستوم از شرایط موجود و پیش بینی وی از روند تحولات آتی انقلاب مشروطه بود.

دربارۀ شیخ محمد خیابانی

در یکی از وبلاگ ها مطلبی در مورد شیخ محمد خیابانی دیدم که توجه ام را بسیار جلب کرد. در آنجا گفته شده بود که در زمان تجاوز قوای عثمانی به ایران و اشغال آذربایجان شایعه ای تحت عنوان ((همکاری شیخ محمد خیابانی با ارامنه بر ضد اردوی اسلام!)) از سوی فرماندهی ارتش عثمانی و با هدف سلب اعتماد مردم از شیخ محمد خیابانی در تبریز اشاعه داده شده بود.

در مورد مبارزات خیابانی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی مطالعاتی دارم ولی آنچه برایم عجیب بود این است که چگونه شایعه ای با مضمون بالا می تواند در راستای اهداف ضد تبلیغاتی قرار گیرد؟

اخیراً در یکی از شماره های نشریهٔ آیگ، ارگان فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون) در تبریز، به دو مقاله به مناسبت شهادت شیخ محمد خیابانی برخورد کردم که با مطالعهٔ آنها متوجه بستر ذهنی مهمی شدم. محتوای این مقالات حاکی از احترامی عمیق و متقابل ما بین ارمنیان آذربایجان و شیخ محمد خیابانی است. افکار آزادیخواهانه و دموکراتیک وی و مبارزات بی امان او علیه تجاوز و تعدی بیگانگان اعتماد خاصی در میان ارمنیان و به خصوص در میان فعالان سیاسی آنان نسبت به شیخ محمد خیابانی ایجاد کرده بود.

برآن شدم تا این دو مقاله و نیز خبری مندرج در نشریهٔ آیگ مورخ ۱۹ سپتامبر ۱۹۲۰ (شهریور۱۲۹۹) را ترجمه کنم و در دسترس علاقه مندان مسائل تاریخی قرار دهم تا شاید گامی ناچیز در راه شناخت کامل تر و دقیق تر این رادمرد و انقلابی بزرگ مشروطه و دوران پس ازآن باشد.

خبر

کنگره منطقه ای هفتم فدراسیون انقلابی ارمنی (داشناکسوتیون)، شاخه آذربایجان در هفتاد و نهمین جلسه خود، قبل از پرداختن به دستور جلسه، یاد شیخ محمد خیابانی، انقلابی شهید آزادستان، را با قیام و سکوت گرامی داشت.

آیگ

۱۹سپتامبر۱۹۲۰

******

انقلابی بزرگ آزادستان

یکی از تکان دهنده ترین وقایع هفتهٔ اخیر مرگ اسفبار و دردناک شیخ محمد خیابانی بود که صفحه ای سیاه در تاریخ جهان گشود.

ما با خشم و انزجار خبر این واقعهٔ تاریخی جنبش انقلابی آزادستان را دریافت کردیم.

دست پنهان دشمن بزرگ حقوق عادلانه و خواست های به حق بشری این انقلابی بزرگ را به کام مرگ فرستاد زیرا او خائن به وطن و خواهان پایمالی حقوق انسان ها نبود، بلکه انقلابی ای پاک، صادق و منزه بود که علیه استبداد و چنگال های اجنبی، که ما را تحت ستم و تاراج قرار داده اند، قد علم کرد.

آزادستان و تمام ایران بزرگ مرد خود را از دست داد. بزرگ مردی که فعال بزرگ انقلاب و ترجمان احقاق حقوق پایمال شده بود.

بیش از دو ماه بود که این انقلابی بزرگ، توده های شرق را، که در جهل و تاریکی به سر می بردند، با نطق های پرشورش آموزش می داد و سراسر آزادستان را انقلابی می کرد. شهره او در دنیای انقلابیون پیچیده بود. آموزه وی که نه بر سلاح بلکه بر تفکر، اراده و حقیقت استوار بود، عناصر ضد انقلاب را همچون برگ خزان می لرزاند.

او پیروز شد ولی هزار افسوس که او و فقط او به اصول سیاست صلح جویانه وفادار ماند…

شیخ محمد خیابانی انقلابی بزرگ آزادستان شهید شد ولی عمل او زنده است…

مزارش زیارتگاه انقلابیون و نامش در تاریخ انقلاب زرکوب خواهد شد.

در برابر مزار انقلابی بزرگ آزادستان سر احترام فرو می آوریم…

آیگ

۱۹سپتامبر۱۹۲۰

******

چهرۀ بی همتا

در اول سپتامبر، زحمتکشان ایران شیخ محمد خیابانی، این چهره انقلابی بی همتا را از دست دادند.

او در جهل و ظلمت شرق چون فانوسی می درخشید و نوید نور، آگاهی و آزادی می داد اما از سوی همان اقشاری که در راه آزادی شان تمام وجودش را نثار کرده بود مورد بی حرمتی و خیانت واقع شد.

هر آنکه خیابانی را دیده است نمی تواند او را از یاد ببرد. نگاه نافذ و جدی او آینه روح، ذات و بی گناهی پاکش بود. لبخند ملایم و کلام موزون و پرمعنایش احترام برانگیز بودند. مطابق با ماهیت انقلابی اش اراده ای راسخ و اعتقادی ژرف داشت که به صداقت و ایثار آمیخته بودند. هر کسی شیخ را می دید شیفته او می شد.

وی محبوب توده هایی بود که قبل از شهادتش برای پیام های آزادی خواهانه اش کف می زدند ولی بعد از شهادتش حتی حرمتی برای جسدش قائل نشدند… خیابانی قربانی جهل این توده ها شد.

اگرچه بخشی از اصول و عقاید خیابانی با ایدئولوژی ما همخوانی ندارد ولی ما در برابر این اثوه انقلابی، فداکار و مخلص سر تعظیم و احترام فرو می آوریم.

خیابانی نمرده است. او نزد تمام کسانی که حتی جرقه ای کوچک از تنویر وی را در قلبشان حفظ کرده اند زندگی می کند. خونش نیز، همچون خون بسیاری از شهدای انقلابی، عقایدش را غسل و نمو داده است. مقام و منزلت این رهبر انقلابی صد چندان می شود زیرا او صادقانه و مستقیم عمل کرد، شجاعانه برخاست و همچون یک قهرمان در راه عقایدش جنگید و جان باخت.

عقاید ایجاب می کردند که او شهید شود. عقایدی صلب چون صخره وجود دارند که قربانیان خود را می طلبند. یکی از شایسته ترین این قربانیان بی شک خیابانی بود.

نسل های آتی ایرانی باید ارزش واقعی شیخ محمد خیابانی، این رهبر و چهره بی همتای جنبش انقلابی ایران را پاس دارند، زیرا او برای آزادی و برابری وسیع ترین اقشار مردمی قربانی شد…

آیگ

۱۹سپتامبر۱۹۲۰

******

پی نوشت ها:

۱- منابع مقالهٔ مذکور در دفتر فصلنامه موجود است.

۲- ابراهیم صفایی، رهبران مشروطه (تهران: بی نا،۱۳۶۲)، ص۴۱۱.

۳- روستوم (بیروت، بی نا،۱۹۰۹)، ص۱۶۸.

۴- همان، ص۱۶۹.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۶
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید