فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹ و ۱۰

مینیاتورهای ایرانی سده هفدهم مکتب اصفهان در مجموعه های ایروان

نویسنده: رایا امیربگیان/ ترجمه: هرمیک آقاکیان

نگارگری مکتب اصفهان که در سده‌های ۱۶-۱۷ میلادی در دربار شاه عباس اول (۱۵۸۷-۱۶۲۹م/۹۹۶-۱۰۳۸هـ.ق.) بنیانگذاری شد، در رشد و اعتلای هنر نقاشی ایران نقش مؤثری داشته است.

دوران شاه عباس اول، از نظر برقراری روابط فعال با دنیای غرب شهرت دارد. در این دوره، مرزهای کشور از شرق و غرب گسترش یافت و ثروت هنگفتی در خزانۀ دولت اندوخته شد. در سال ۱۰۰۶هـ.ق. اصفهان پایتخت کشور شد. تختگاه جدید، با چنان شکوه و جلالی بنا گردید که با زیباترین شهر مشرق زمین، یعنی قسطنطنیه برابری می‌کرد.

تجار خارجی از هر سو به پایتخت سرازیر شدند و در میدان مرکزی شهر حجره‌هایی دایر کردند و ارمنیان که در جلفای نو، واقع در حومۀ اصفهان می‌زیستند، نقش رابط تجاری را بر عهده گرفتند.

با نزدیک‌تر شدن روابط ایران و اروپا و نفوذ تدریجی برخی از عناصر فرهنگ اروپایی در زندگی ایرانیان، فرهنگ ایرانی نیز آمادۀ پذیرش فنون رایج در هنر اروپایی شد. استادان مکتب اصفهان، دیگر از تأکید بر تصاویر دوبعدی و پیروی از اصول تزیینی که بیشتر بر هماهنگی رنگ‌ها استوار بود، اجتناب می‌ورزیدند.

توجه بیشتر به خط و تأکید بر نقش برتر خطوط طراحی نسبت به رنگ، از شیوه‌های جدیدی بود که استادان در آفرینش آثار هنری مورد توجه قرار دادند. نقش خط، دیگر منحصر به ترسیم اجسام و پیکرها نبود، بلکه خطی که با حرکات و ضربات آزاد و بدون قید و بند قلم مو ترسیم می‌شد، به عاملی برای واقعیت بخشیدن به تصاویر مبدل شد. در آثار این دوره، گرایش نقاشان ایرانی به تأکید بر هویت تصاویر بوضوح، مشاهده می‌شود.

مکتب نگارگری اصفهان، از دیر باز مورد توجه محققان قرار گرفته است. سبک مینیاتورهای رضا عباسی از اوایل قرن هفدهم در اروپا شناخته شده بود و از آن پس، در بررسی تاریخ هنر ایران، این سبک نقاشی، موضوع تحقیقات و مقالات بسیاری واقع شده است[۲].

هدف از نگارش این مقاله، معرفی اجمالی مینیاتورهای ایرانی مکتب اصفهان مربوط به قرن هفدهم در مجموعه‌های ماتناداران، مخزن متون و اسناد کهن ارمنستان، و نگارخانۀ ملی ایروان است و اغلب آن‌ها برای نخستین بار مورد بررسی قرار می‌گیرند. بسیاری از این آثار، بدون امضا و فاقد اطلاعات مربوط به تاریخ و محل خلق اثر می‌باشند. دو مجموعۀ یاد شده، شامل شصت نگاره است که شش نگارۀ آن در نگارخانۀ ملی ایروان و بقیه، در بنیاد عربی-فارسی ماتناداران نگهداری می‌شوند.

مینیاتورهای موضوعی یا مجلس نگاره‌ها، مربوط به سه نسخۀ خطی موجود در ماتناداران می‌باشند. نخستین آن‌ها یک نسخه از «خمسۀ نظامی»[۳] است که در سال ۱۶۷۷م کتابت شده است. دو نسخۀ دیگر که حاوی مینیاتورهایی با مضامین شاهنامۀ فردوسی است، یادداشت‌های سفر محمد علی، یکی از دولتمردان ایرانی قرن هفدهم است که در ماتناداران به شمارۀ ۱۰۳۶ ثبت شده و نگاره‌های شاهنامه، صفحات داخل جلد آن‌هاست.

گروه دیگری از مینیاتورها با آبرنگ، قلم نی و قلم مو و با رنگ آمیزی مختصر اجرا شده‌اند و زمینۀ یکرنگ آن‌ها با نقوش گیاهان و ابرهای طلایی که از ویژگی‌های این مکتب نقاشی است، تزیین شده است.

خمسۀ نظامی مطابق یادداشت کاتب، در سال ۱۰۹۸هـ.ق (۱۶۷۷م) به خط ابن بریم‌الدین مقداح شیرازی بهبهانی کتابت شده و حاوی ۳۸ میانیاتور و سرلوح و ۲۸ صفحۀ سفید برای مصور کردن آن‌ها در آینده است.منظومۀ نخست «مخزن‌الاسرار» حاوی یک نگاره است و در آن، یکی از مضامین آشنا و مشهور مشرق زمین یعنی شکایت پیرزن از ستم کارگزاران شاه و دادخواهی از او به تصویر در آمده است.

در صفحات بعد، در منظومۀ «خسرو و شیرین» ۹ نگاره و در منظومۀ «لیلی و مجنون» هفت نگاره تصویر شده است. دو منظومۀ دیگر خمسۀ نظامی یعنی «هفت پیکر» و «اسکندرنامه» به ترتیب دارای ۱۰ و ۹ نگاره‌اند. سبک این نگاره‌ها را می‌توان شاخۀ روستایی مکتب اصفهان به شمار آورد. تصاویر بدن انسان با اشکال مکتب رضا عباسی همخوانی دارند. خطوط طرح اندکی ضخیم و هنرمندانه ترسیم شده‌اند. این تصاویر گویا، جاندار، زنده و سرشار از نیروی درونی‌اند. چهره‌ها به صورت سه رخ با دهان کوچک، چشم‌های بادامی و ابروان باریک و کمانی ترسیم شده‌اند. در این نگاره‌ها، اصول مکتب رضا عباسی برای ترسیم اندام انسان رعایت شده است؛ از جمله اینکه دهان، زنخدان، بینی، گوش‌ها و ساعد به رنگ قرمز، ابروان و موها به رنگ سیاه ترسیم شده‌اند و مطابق همین اصول، چهره‌ها فاقد حالت و احساس‌اند. جزئیات طرح جامه‌ها و سلاح‌ها مطابق شرایط زمان تصویر شده است.

در این نگاره‌ها، تصاویر حیواناتی از قبیل اسب، شیر، گورخر، غزال، شتر و خرگوش که استادانه و با آگاهی از کالبدشناسی آن‌ها ترسیم شده‌اند، سهم بزرگی را به خود اختصاص می‌دهند. این تصاویر نیز مانند تصاویر انسان‌ها با تأکید بر خطوط ظاهری بدن و لحظات حرکت و سکون طراحی شده‌اند.در مینیاتورهای «خمسۀ نظامی» ترکیب کلی رنگ‌ها بسیار ظریف و ملایم است و رنگ‌آمیزی برخی از آن‌ها بسیار هنرمندانه صورت گرفته است. جا دارد که به کیفیت خوب رنگ‌ها و طلای به کار رفته در این نگاره‌ها اشاره شود. ساختار نگاره‌ها از نظر برخورداری از بیان قوی، به کارگیری فنون و مهارت والای هنرمند اعجاب‌انگیز است.

اینک به مینیاتورهای موضوعی شاهنامه فردوسی می‌پردازیم که چنانکه اشاره شد، صفحات داخل جلد نسخه خطی شمارۀ ۱۰۳۶ در ماتناداران می‌باشند. اولین نگاره، صحنه‌هایی از داستان «بیژن و منیژه» را نشان می‌دهد. ساختار تصاویر سرشار از تحرک و گویایی است. اندام‌های انسانی، طبیعت و جامه‌ها، همه به سبک مکتب رضا عباسی به تصویر درآمده‌اند. رنگ‌آمیزی ظریف آن‌ها تلفیقی از رنگ‌های ملایم هماهنگ و رنگ طلاست. خطوط زنده و مؤکد تصاویر سبب شده‌اند که با وجود بی‌احساس بودن چهره‌ها، همۀ شخصیت‌ها، سرشار از تحرک به نظر آیند. نگارۀ مورد نظر از این دیدگاه، با نگاره‌ای مشابه و معاصر آن، در موزۀ بریتانیا، قابل قیاس است. (389.f16751Add.)

در نگارۀ دوم، صحنۀ نبرد تن به تن رستم و دیو سپید و نجات «اولاد» به تصویر در آمده است. همانندی‌های سبکی این دو نگاره به اندازه‌ای است که با اطمینان می‌توان خالق هر دو اثر را یک استاد دانست. نگاره‌های دیگر نسخۀ خطی مزبور هم، از نظر سبک در مکتب اصفهان جای می‌گیرند. یکی از آن‌ها چهرۀ مرد سالخورده‌ای را با عبای سبز نشان می‌دهد و از دو تصویر دیگر، یکی را «جوان سبو به دست» و دیگری را که به شیوۀ سیاه قلم نقاشی شده است، «جوانی با ردای خز» می‌نامیم؛ این دو به شیوۀ مشابه کار شده‌اند.

شیوۀ چهره‌نگاری در تصویر نخست به گونه‌ای است که در سبک مورد بررسی جای نمی‌گیرد ولی دو تصویر دیگر یعنی «جوان سبو به دست» و «جوانی با ردای خز»، نمونه‌های بارزی از سلیقه و آداب نیمۀ اول قرن هفدهم می‌باشند. در این نگاره‌ها، لباس‌ها بسیار مشخص نقاشی شده‌اند. عناصر جامه‌های اروپایی، بویژه جامه‌های مدرن فرانسوی قرن هفدهم از قبیل پورپوان (نیم‌تنۀ کوتاه)، شلوار، کلاه نرم پردار، یقۀ حاشیه دار، برگردان‌های آستین، جوراب‌ها و غیره، با مکمل‌هایی از قبیل دستمال گردن (فوته)، بالاپوش ابریشمی چینی، سبوی ایرانی و غیره در کنار هم قرار گرفته‌اند[۴]. این نگاره‌ها یا فاقد عناصر زمینه‌ای هستند، و یا دیگر عناصر نقاشی حضوری کمرنگ در آن‌ها دارند. نگارۀ «جوان سبو به دست» با اشعار عرفانی محمد قلی سلیمی همراه است. وجود این اشعار در حواشی نقاشی، سنت هم‌آمیزی نیکی و بدی را در فرهنگ اسلامی نشان می‌دهد.

درخشندگی شگفت‌آور رنگ‌ها که حاصل تلفیق رنگ‌های هماهنگ و متضاد و استفاده از دو رنگ زرد و سبز برای تجسم رنگ طلایی تزیینات لباس‌ها است، جلوۀ پرشکوهی به نگاره‌ها داده است. در این نگاره‌ها تکنیک نگارگری و کیفیت رنگ‌ها قابل توجه است.مجموعۀ دیگری که، مرکب از پنج مینیاتور است، همانگونه که از ویژگی‌های سبکی آن‌ها بر می‌آید، به مکتب مینیاتور اصفهان تعلق دارند. این مجموعه را خواهرِ «لوییزیا اصلانیان» مبارز شهید عضو گروه جنبش مقاومت فرانسه به ماتناداران اهدا کرده است.

دو نگاره از این مجموعه، یعنی جوان کاتب چپ‌دست و دختر ایستادۀ بادبزن به دست را می‌توان از نظر ویژگی‌های سبکی، در یک گروه جای داد. این دو اثر بدون تردید باید کار یکی از استادان بزرگ باشند. مشابه این نگاره‌ها را می‌توان در آثار مشهور رضا عباسی که به شیوۀ سیاه قلم کار شده‌اند یافت. شاختار این نگاره‌ها به لحاظ ایجاز و وضوح، از دیگر آثار متمایزاند. این تصاویر در واقع، پیکرهایی هستند که بر روی یک زمینۀ گرافیکی متشکل از ابرهای «چی چینی»، شاخه‌های نازک بید، بوته‌های گل و درختان صنوبر نشانده شده‌اند. رنگ‌آمیزی دارای زمینۀ کلی زرد کمرنگ است که با رنگ تیرۀ پوست و مو، کلاه‌ها و کمربندهای زرد و قرمز هماهنگی ظریفی دارد.

از ویژگی‌های مینیاتورهای اوایل قرن هفدهم مکتب اصفهان، می‌توان به عدم تحرک، قدرت بیان ضعیف و سردی آشکار تصاویر اشاره کرد که ارتباط این مکتب را با مکتب قرن شانزدهم قزوین، بویژه با سبک «محمد» نشان می‌دهد. به عنوان مثال، آثار مشهور رضا عباسی از قبیل «دختری با کلاه پوستی» در مجموعۀ ارمیتاژ، «دسته گل» در کتابخانۀ ملی پاریس و همچنین «نامه» را می‌توان نام برد که پژوهندگان، آن‌ها را از کارهای اولیۀ او برشمرده‌اند. مینیاتور دیگر، تصویر جوان شعرخوان با ردای آبی است. در این نگاره، کلیۀ ویژگی‌های سبک دهۀ سوم قرن هفدهم که حاکی از شور و تحرک درونی و نشاط و قدرت بیان طرح است، به چشم می‌خورد. به نظر ما تصویر چهرۀ « مردی با ردای طلایی» ارزشمندترین آن‌هاست. این نگاره، شباهت‌های زیادی با آثار واپسین سال‌های رضا عباسی دارد. «شچوکین» دربارۀ آن‌ها چنین می‌گوید: «در این دوره، استاد، برجسته‌ترین آثار خود را آفریده است. هیچگاه، مهارت وی تا این حد درخشان، قلمش جسور و تخته رنگش اینچنین رنگین نبوده است»[۵]. میانیاتورهای «بز چران» (اِرمیتاژ) «مارگیر» (کتابخانۀ سالتیکف- شدرین، سن پترزبورگ) و «چهرۀ یک مرد» (اِرمیتاژ) به این دوره تعلق دارند. مجموعۀ ماتناداران، از نظر تصویربردازی و بیان هنری به مینیاتورهای مجموعۀ اِرمیتاژ نزدیکتر است.

در مورد مجموعۀ مینیاتورهای قرن هفدهم مکتب اصفهان، موجود در نگارخانۀ ملی ایروان، باید گفت که اکثر آن‌ها فاقد مضمون‌اند. در این مینیاتورها نیز، همانند مینیاتورهای ماتناداران، عناصر هنری و فنی شاخص نگاره‌عای معروف این دوره، از قبیل زمینۀ یکرنگ، جزئیات اندک از طبیعت، تفسیر ویژه از لباس‌ها، موها و بشره و هماهنگی رنگ‌ها و غیره حضور دارند. نگارۀ جوان نشسته‌ای که جامی در دست دارد جالب توجه است. این نگاره، بدون تردید کار استاد بزرگی است که سبک وی به مکتب رضا عباسی بسیار نزدیک است. در این اثر، تصویرگریِ ظریف، توازن عناصر طرح، هماهنگی عالی رنگ‌ها و تکنیک والا شگفت‌آور است. مسیر مهاجرت این مجموعه نیز جالب است. تقریباً تمامی این نگاره‌ها به «آ. فیودوروف» کارپرداز موزۀ روسیه در زمان تزار آلکساندر سوم تعلق داشته است. وی با برخورداری از شناخت هنری، اطلاعات گسترده و امکانات مالی فراوان، موفق به گردآوری این مجموعۀ شگفت‌انگیز شده که اکنون زینت‌بخش نگارخانۀ ملی ایروان[۶] است.

در پایان می‌توان امیدوار بود که با مطرح شدن مینیاتورهای قرن هفدهم مکتب اصفهان، موجود در مجموعۀ ایروان، در محافل و مجامع علمی و جلب نظر متخصصان، دامنۀ تحقیق و بررسی دربارۀ این نگاره‌های بی‌نظیر گسترش یابد…

ترجمه شده از “ایران نامه”

نشریۀ ایران شناسان جمهوری ارمنستان،

شماره ۱۴-۱۵

ژوئیه-اکتبر ۱۹۹۵

ایروان

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹ و ۱۰
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید