فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۳ و ۹۴

میراثی به نام آرامستان

نویسنده: سبا رئیسی دهکردی

بـا خـواننـدگان …

فصلنامه پیمان تداوم فعالیت فرهنگی ـ اجتماعی خود را مدیون همراهی خوانندگان فرهیخته خود می‌داند. از این رو، در هر شماره بخشی با عنوان « با خوانندگان» قرار داده شده که انعکاس نظرات، پیشنهادها و انتقادات آنان است.

هم‌زمان با تدوین این شماره، که در آن مقاله‌هایی به مناسبت نودمین سال تأسیس و فعالیت انجمن فرهنگی ارامنه چهار محال آورده‌ایم، مطلبی دریافت کردیم از یکی از خوانندگان درباره میراث ارمنیان مقیم این استان که به نظر شما گرامیان می‌رسانیم.

هم‌رأی با این خواننده عزیز درباره لزوم حفظ میراث فرهنگی ایرانیان ارمنی، از فرصت به وجود آمده استفاده و از مسئولان مربوط دعوت می‌کنیم تا نظر خود را در این باره اعلام فرمایند.

 


میراثی به نام آرامستان

سبا رئیسی دهکردی

آرامستان به‌منزله فضای شهری، که بیشتر اوقات به حال خود رها می‌شود، اهمیتی ویژه دارد زیرا بازتابی از سکونت انسانی در تاریخی‌ترین شکل خود است. چنین تصور می‌شود که در این مکان، زمان و فرهنگ هر عصر تا ابد منجمد می‌شود و شاید، از همین منظر است که می‌توان مهم‌ترین عملکرد این فضا را انتقال گذشته به حال و حال به آینده دانست.

امروزه، شمار بسیاری از این فضاها در حال تخریب یا تغییر کاربری است. در این بین، بعضی از آرامستان‌ها به‌علت قدمت تاریخی یا به‌دلیل آنکه شخصیت‌های بزرگی در آنها به خاک سپرده شده‌اند یا دلایل دیگر ثبت ملی شده‌اند و جزئی از ثروت کشور به حساب می‌آیند، ثروتی از جنس تاریخ با گذشته‌ای همراه با جنگ، قحطی، بیماری، مهاجرت و… .

با آوردن اسم جنگ و مهاجرت به یاد ارمنیانی افتادم که در ۱۶۰۴م به دستور شاه عباس اول صفوی به ایران آمدند، مهاجرتی سخت و طولانی با سرنوشتی نا‌معلوم ! تعدادی از آنان در استان آذربایجان مستقر شدند و گروهی دیگر به اصفهان، یعنی پایتخت صفوی در آن زمان، رفتند. البته، بهتر است بگویم آورده شدند چراکه خواست آنان اهمیتی نداشت. اجبار بود و جنگ و سرنوشتی نامعلوم، جنگی بر سرِ زمین و تلاشی برای نفس کشیدن، برای بقا.

از آنانی که به اصفهان رسیدند برخی دست به کار ساخت جلفای نو شدند و گروهی دیگر به سمت روستاهای دور و نزدیک مهاجرت کردند، مانند برخی روستاهای استان چهارمحال و بختیاری که در آن زمان بخشی از اصفهان بود. این ارمنیان مهاجر یا در کنار بختیاری‌های منطقه ساکن ‌شدند یا خود شروع به ساخت روستاهای جدید کردند. بعدها، به دلایل گوناگون این روستاها را نیز ترک گفتند چنان‌که شاید امروزه تعدادشان در این مناطق انگشت‌شمار باشد. این ارمنیان به‌اجبار آمده بودند اما می دانستند که سرنوشت برایشان این گونه خواسته و حال، باید زندگی را بسازند. آنها رفته‌اند اما یادگارشان، میراثشان به جا مانده است !

از پانزده کلیسایی که نام و نشان آنها در فهرست نقشه پراکندگی کلیساهای ایران آمده رد و نشانی نیافتم. این فهرست را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران و پایگاه کلیساهای ایران تهیه کرده‌اند اما در آن اطلاعی از وضعیت این کلیساها در دست نیست. در واقع، تنها رد و اثر به جا مانده از این ارمنیان آرامستان‌هایی است که اتفاقاً به همت سازمان میراث فرهنگی استان چهارمحال و بختیاری ثبت ملی شده، اما تنها ثبت ! یعنی به حال خود رها شده‌اند تا تخریب شوند، از بین بروند و فراموش شوند. فهرست این آرامستان‌ها را، که تا چند سال دیگر اثری از آنها باقی نخواهد ماند، در زیر آورده‎ام:

ـ بلداجی

ـ حاجی آباد، متعلق به دوره قاجاریه

ـ لیواسگان

ـ گلوگرد، متعلق به دوره صفویه و قاجاریه

ـ ماموره

ـ گیشنیز‌جان، متعلق به دوره قاجاریه

ـ قلعه ماماکا، متعلق به دوره قاجاریه

ـ سیراک، متعلق به دوره قاجاریه

ـ آغ‌بلاغ، متعلق به دوره قاجاریه

ـ وستگان، متعلق به دوره صفویه و قاجاریه

ـ سناجان

ـ کوشکی، متعلق به دوره صفویه و قاجاریه

ـ سینی، متعلق به دوره صفویه و قاجاریه

ـ کُنارک بالا

می‌گویم در سال‌های دیگر اثری از این آرامستان‌ها نیست زیرا به دور نیمی از یکی از همین آرامستان‌ها حصاری کشیده‌اند و تبدیل به باغ شخصی شده است. در گورستانی دیگر، سنگ قبرها روی هم دپو شده‌اند تا سریع‌تر از بین بروند. آرامستانی دیگر بر روی تلی از خاک، که کمتر از ده سنگ قبر دارد، با زمین‌های کشاورزی احاطه شده. تصور اینکه تا چند سال آینده این تل خاک را نیز صاف و تبدیل به زمین کشاورزی کنند دشوار نیست.

این آرامستان‌ها علاوه بر قدمت به دلیل وجود کنده‌کاری‌های روی سنگ‌قبرهایشان نیز دارای اهمیت‌اند. تعداد بسیاری از قبرهای آرامستان سیراک دارای نقش‌هایی است که نشانگر مشاغل صاحبان قبر، نوع پوشش آنان و ابزار و ادواتی است که به کار می‌بردند اما ذکر مصیبت به تنهایی کافی نیست و باید کاری کرد، کاری برای آگاه ساختن، کاری برای حفظ آنچه میراث می‌خوانیمش. باید گامی برداریم برای حفظ ثروتی به نام میراث، میراثی به نام آرامستان.

این آرامستان‌ها نظامی نیستند و خفتگان در آنها جانشان را بر اثر جنگ از دست نداده‌اند اما اگر جنگ نبود آنان نیز در این مکان نبودند. شاید، جنگ برای آنان تمام نشده است. شاید، هنوز در حال جنگ هستند و این بار، برای فراموش نشدن، برای فراموش نشدن جنگ و ظلم ترک وطن.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۳ و ۹۴
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید