فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۴
مقایسه ای میان کلیساهای ارمنیان و آشوریان در استان آذربایجان غربی
نویسنده: نادره شجاع دل
مقدمه
ویژگی های معماری هر قوم و ملتی برخاسته از عقاید مذهبی، فرهنگ و باورهای آنان است و بدون شناخت ویژگی های قومی ـ مذهبی یک سرزمین شناخت و تحلیل معماری آن سرزمین امکان پذیر نیست. بنابراین برای بررسی و مقایسۀ کلیساهای ارمنیان و آشوری ها در شمال غربی ترین استان کشور لازم است در ابتدا مروری کلی بر پیشینۀ تاریخی و مذهبی ارمنیان و آشوری ها و سابقۀ استقرارشان در سرزمین ایران داشته باشیم. هر چند در شماره های قبلی فصلنامۀ پیمان در خصوص پیشینۀ تاریخی و مذهبی ارمنیان مباحثی تخصصی مطرح شده به دلیل آنکه در این نوشتار قصد داریم مقایسه ای کنیم میان کلیساهای ارمنیان و آشوریان تکرار پاره ای از این مباحث ضروری به نظر می رسد. لذا پس از مروری بر پیشینۀ تاریخی و مذهبی این دو قوم نمونه های موردی کلیساهای ارمنیان و آشوری ها را بررسی خواهیم کرد تا به امید خدا در شماره های آتی به مقایسۀ جزئی تر آنها و دلایل این تفاوت ها بپردازیم.
پیشینۀ تاریخی و مذهبی آشوری ها
آشوری ها که در قرن سیزدهم ق م فرمانروایی برسرزمین بین النهرین را به دست گرفتند به هیچ وجه تازه واردان به منطقه نبودند. آنها قدیمی ترین ساکنان بین النهرین بودند و از این لحاظ مقدم بر همۀ مردمانی بودند که درطول دو هزار سال گذشته بر بین النهرین تسلط یافتند.
((در یک لوح گلی بر جای مانده از قرن هشتم قبل از میلاد فهرستی از نام بیش از یکصد و شانزده پادشاه آشور (از سه دورۀ آشور قدیم، آشور میانی و آشور جدید ) به ثبت رسیده است. البته، این به این معنی نیست که آشور همیشه استقلال داشته است بلکه بر عکس آنها در طول حیات طولانی خود تنها دوره های کوتاهی را با استقلال به فرمانروایی پرداختند. آشور و نینوا بارها زیر سلطۀ حکومت های بیگانه بوده و اکدی ها و سومری ها بارها آشور و نینوا را در اشغال خود داشته اند)).[۲]
((امپراتوری قدرتمند آشور سرانجام در سال۶۱۲ ق م در برابر اتحاد مادها و سکاها،که از مدت ها پیش سرزمین آنها را تهدیدکرده بودند، تاب مقاومت نیاورد و از پای درآمد. اندک زمانی پیش از آن یک نظامی کلدانی به نام نبوپولاسر در جنوب اعلام استقلال کرد و خود را پادشاه بابل خواند)).[۳]
((آشوری ها پس از سقوط نینوا و انقراض امپراتوری آشور در منطقۀ بین النهرین، سوریه، ایران و سایر کشورهای منطقه پراکنده شدند)).[۴]
قسمت غربی سرزمین آشور به دست بابلی ها و قسمت شرقی، که شامل قلب امپراتوری آشور؛ یعنی، شهر آشور کهن می باشد، به دست مادها افتاد.
((از سال ۶۱۲ ق م؛ یعنی، تاریخ سقوط نینوا تا تولد عیسی مسیح، که در حدود ۶۰۰ سال می باشد، در تاریخ به عنوان دورۀ سکوت یاد می شود چرا که هیچ سند یا مدرک علمی دال بر موجودیت قوم آشور در این دوره وجود ندارد)).[۵]
با ظهور مسیحیت در ۴۵میلادی مارادی و مارمری، که جزو شاگردان هفتادگانۀ مسیح بودند، این آیین را وارد شمال بین النهرین و سرزمین های اطراف آن کردند. فرقه های مذهبی آشوری ها در حال حاضر شامل سریانی ها، یعقوبی ها، نسطوری ها، کلدانی ها و مارونی ها هستند.
((سریانی ها همان آشوری هایی بودند که در شمال عراق و سوریه ساکن گشته و بر خود نام آرامی نهادند و پس از گرویدن به دین مسیحیت در سدۀ دوم و سوم میلادی خود را ,سریانی یا سوریایا؛ یعنی، مردم کشور سوریه نامیدند و آشوری های غیر مسیحی سوریه را آرامایا، نامیدند تا از آنها متمایز گردند)).[۶]
در طی سده های سوم و هفتم میلادی بحث دربارۀ سرشت مسیح و مادر او مریم و پاره ای بهانه های سیاسی دیگر پیروان کلیسای سریانی زبان (آشوری) را به فرقه های یعقوبی، مارونی و نسطوری تقسیم کرد.آشوری های ساکن شمال غرب ایران پیرو فرقۀ نسطوری می باشند. نسطوریان از پیروان نسطوریوس یونانی الأصل شامی بوده اند که در ۴۲۸میلادی به مقام اسقف اعظمی قسطنطنیه رسید. نسطوریوس معتقد به انفصال مطلق بین جنبۀ الهی و بشری حضرت مسیح بود. این عقیده به نسطوریت موسوم گردید زیرا شخص نسطوریوس تعلیم دهندۀ آن بود.
((این اعتقادات در شهر اورهای (ادسا)، در مدرسه ای که برای تدریس علم الهی تأسیس شده بود، طرفداران زیادی پیدا کرد و در اندک زمانی پیروان بی شماری یافت. کلیسای روم ( کلیسای کاتولیک ) در سال ۴۳۱میلادی شورای افسس را تشکیل داد و نسطوریوس را از مقام خویش عزل و وی را مرتد خواند. در ۴۵۷میلادی شورشی بر علیه نسطوریان به وقوع پیوست و بسیاری از نسطوریان اورهای به ایران پناهنده شدند)).[۷]
((شکاف بین نسطوری ها و کلیسای روم در دوره های تاریخی مختلف عمیق تر شد و در نهایت آشوریان ایران، که پیرو فرقۀ نسطوری بودند، در نتیجۀ آزار و اذیتی که پیوسته در اثر تیرگی روابط ایران و روم گریبانگیرشان می شد تصمیم گرفتند کلیسای خود را از کلیسای روم جدا سازند تا سوءظن شاهنشاهان ساسانی و مغان زرتشتی رفع شود. از این رو، در ۴۲۴ میلادی شورایی به ریاست اسقف اعظم پاتریارک به نام شورای , دادیشوع، با حضور۳۰ اسقف تشکیل و رسماً کلیسای ایران از کلیسای روم مستقل شد و به نام کلیسای شرق بنیان شد. بدین ترتیب نسطوریت مذهب رسمی کلیسای شرق گردید و از آن تاریخ تا زمان محمد شاه قاجار همۀ آشوری های ایران تابع اعتقادات نسطوری و معروف به کلیسای نسطوری بودند)).[۸]
با ورود مبلغان اروپایی و امریکایی به ایران از ۱۸۴۱م مذاهب کاتولیک، پروتستان و ارتدکس در میان آشوری های شمال غرب ایران خصوصاً شهر ارومیه تبلیغ شد و هر کدام از این مذاهب گروهی را جلب و تابع اعتقادات خود ساختند. آشوری هایی که هنوز در اعتقادات خود استوار مانده و به هیچ کدام از مذاهب فوق نپیوسته اند نسطوری نامیده می شوند و رهبران دینی آنان کلیسای خود را کلیسای شرق آشور می خوانند.
پیشینۀ تاریخی و مذهبی ارمنیان
سرزمینی که از اوایل سدۀ نهم ق م اورارتو نامیده می شد به لحاظ موقعیت جغرافیایی بین سرچشمه های دجله و فرات و در منطقه ای میان دریاچه های وان، سوان و ارومیه قرارداشت.
در طی حکومت سیصد سالۀ اورارتو ها، آشوری ها بارها به کشور اورارتو یورش بردند. اورارتو ها طی سال های۷۳۳ – ۸۳۲ ق م قوی تر شدند و قسمت عظیمی از سرزمین آشور به دست آنان افتاد ولی زمانی که مجدداً آشوری ها قدرت خود را باز یافتند اورارتوها همه چیز را از دست دادند.
((در ترکیب کشور اورارتو سرزمین های زیادی با حفظ سلسله های حکومتی خویش شرکت داشتند و بسیاری از آنها در جغرافیای تاریخی ارمنستان در قرون وسطی عناوین خود را حفظ کرده اند. جالب توجه است که عناوین دوران اورارتویی در مناطقی محفوظ مانده است که در زندگی سیاسی ارمنستان از آغاز تشکیل دولت آن تأثیرعمده ای داشته اند)).[۹]
((در منابع سنگ نوشتۀ آشوری مربوط به اوایل قرن دوازدهم پیش از میلاد دربارۀ پاره ای از قبایل ارمنی زبان هند و اروپایی ساکن در جوار سرزمین های حوری ها؛ یعنی، مناطق واقع درجنوب غربی کوهستان های ارمنستان گزارش هایی داده شده است. این قبایل بعدها در منابع یونانی آرمن ها نامیده شده اند. بدین گونه این قبایل ماقبل ارمنی؛ یعنی، اجداد بلافصل ارمنیان از قرن دوازدهم پیش از میلاد در سرزمین های پهنا پهن گسترده از حاشیۀ رود فرات تا کوهستان ساسنا می زیسته اند و در اینجا با اجداد حوری ها و حتی لوویامی ارمنیان ارتباط داشته اند. از آن پس ساکنان این مناطق راه اختلاط و ادغام زبانی قومی را در پیش می گیرند و روند تشکیل ملت یکپارچۀ ارمنی را آغاز می کنند)).[۱۰]
((در اوایل ظهور مسیحیت ارمنیان ساکن ارمنستان و مناطقی از شمال غرب ایران آشنایی مختصری با تعلیمات دینی مسیح پیدا کرده بودند. پس از مصلوب شدن حضرت مسیح و معراج وی توماس حواری تادئوس، یکی دیگر از حواریون، را به شهر یدیسا فرستاد چرا که قبل از مصلوب شدن عیسی مسیح آبکار، پادشاه ارمنستان، از عیسی مسیح دعوت به عمل آورده بود. با سفر تادئوس به ارمنستان آبکار و بسیاری از مردم شهر یدیسا به آیین مسیح گرویدند ولی پس از مرگ آبکار و سلطنت خواهر زاده اش، ساندروک، وی به مخالفت با مسیحیت پرداخت و در نهایت، تادئوس قدیس را به شهادت رساند. مردم ارمنستان به مدت ۳۰۰ سال در خفا به تبلیغ دین مسیحیت پرداختند تا اینکه در ۳۰۱ میلادی با کوشش گریگور روشنگر و حمایت تیرداد، پادشاه اشکانی تبار ارمنستان، مسیحیت دین رسمی کشور ارمنستان اعلام گردید و ارمنیان به دین مسیح گرویدند)).[۱۱]
((دو سال بعد گریگور لوساوریچ اولین کلیسای ارمنیان را در شهر اجمیادزین نزدیک شهر ایروان بنا کرد که می توان آن را اولین کلیسای رسمی جهان مسیحیت نامید و به نام وی مذهب ارمنیان گریگوری یا گریگورین نامیده شد)).[۱۲]
((تا سده های چهارم و پنجم میلادی روحانیون ارمنی در مجمع های مسیحیان جهان شرکت می کردند و از مصوبات آن مجمع پیروی می کردند. مجامع بزرگ مسیحیان جهان در سال های ۳۲۵٬۳۸۱٬۴۳۱ میلادی تشکیل گردید. آخرین مجمعی که روحانیون ارمنی در آن شرکت کردند مجمع سال ۴۳۱ میلادی در شهر افسوس در آسیای صغیر بود)).[۱۳]
((در دورۀ استیلای مغول چون بین واتیکان و دربار هلاکوخان روابط سیاسی برقرار شد لذا نمایندگان روحانی واتیکان یکی پس از دیگری به ایران گسیل شدند. در این زمان، که مصادف با سدۀ ۱۳ و ۱۴ الی نیمۀ دوم قرن ۱۵ میلادی است، نخست مسیونرهای فرانسیسکوها و دومینیکن ها و بعدها کارملیت ها (فرقه های مختلف مذهب کاتولیک و کلیسای روم) به سلطانیه و سپس به شهرهای مراغه و تبریز آمدند و از آنجا راهی شمال غرب آذربایجان؛ یعنی، منطقۀ ماکو و کلیسای تادئوس مقدس شدند و هم زمان درآن ناحیه نزدیک آبادی بارون (لقب نجبا و فئو دال های اروپایی که از آن زمان مانده است) دیر مریم مقدس معروف به کلیسای زرزر و مدرسۀ دینی به وجود آمد)).[۱۴] از این دوره، علاوه بر مذهب گریگوری، فرقه های مختلف مذهب کاتولیک نیز در میان ارمنیان رواج یافت.
از دیگر تحولات تاریخی مهم ارمنیان باید به کوچ اجباری آنها در فاصلۀ سال های ۱۶۰۲ تا ۱۶۲۰م اشاره کرد.
در بررسی معماری کلیساهای ارمنیان و آشوری ها نمونه هایی موردی را از کلیساهای ارمنی و آشوری متعلق به قرون اولیۀ مسیحیت، سده های میانی وسدۀ هجدهم تا نوزدهم میلادی معرفی خواهیم کرد و سپس به مقایسۀ این نمونه ها می پردازیم.
کلیساهای آشوری
کلیسای مارسرکیس ارومیه
این کلیسا در دامنۀ کوه سیر، در روستایی به همین نام، درحومۀ جنوب غربی ارومیه، واقع شده است. این بنا با توجه به شیوۀ معماری و بنابر روایت های مورخان آشوری بنایی است متعلق به دورۀ ساسانی که درزمان خسرو پرویز به مناسبت غلبۀ ایران بر رومیان به دستور همسرخسرو پرویز ساخته شده است. همه ساله در فصل تابستان آشوری ها به زیارت این کلیسای تاریخی می روند.
کلیسای مارسرکیس پلانی مستطیل شکل به ابعاد ۱۶/۵ در ۱۰/۵ متر دارد و تمام مصالح به کار رفته در آن سنگ است. پلان بنا کشیدگی شرقی ـ غربی دارد و ورودی بنا در ضلع جنوبی پلان واقع شده است. از این ورودی می توان به تالار نیایش راه یافت. این تالار پلانی به ابعاد ۹/۵ در ۴/۵ متر و سقفی رفیع به ارتفاع هفت متر با قوس مازه دار دارد و با مصالح سنگ بر روی دیوارهای قطور سنگی ساخته شده است. محراب کلیسا با سه پله اختلاف سطح در ضلع شرقی تالار قرار گرفته و در پشت محراب نیز اتاقکی واقع شده که دسترسی به آن از تالار امکان پذیر است. تالار دوم کلیسا، که از طریق تالار اول می توان به آن دسترسی یافت، به موازات تالار قبلی و به ابعاد ۹/۵ در۳ متر با همان پوشش سقف بنا شده است.
کلیسای پطروس پولس ارومیه
کلیسای پطروس پولس در هشت کیلومتری شرق ارومیه در روستای کلیسا کندی واقع شده و قدمت آن به قرن هشتم میلادی می رسد. پلان این بنا دارای دو بخش اصلی و الحاقی است. بخش اصلی پلانی مستطیل شکل به ابعاد ۱۷در ۶/۵ متر دارد. کشیدگی آن شرقی ـ غربی است و محراب با سه پله اختلاف سطح در ضلع شرقی و ورودی در ضلع جنوبی پلان تعبیه شده است. پوشش سقف تالار اصلی طاق گهواره ای با قوس مازه دار و مصالح سنگ است. در پشت محراب نیز اتاقی با پوشش گنبدی واقع شده است. در ضلع جنوبی پلان ، فضاهایی شامل ورودی، دو اتاق و پله های دسترسی به پشت بام را در دوره های بعد به بنا اضافه کرده اند.
کلیسای مارگیورگیز ارومیه
در ده کیلومتری جنوب شرقی ارومیه، در روستای گلپرچین، سه کلیسای آشوری مارگیورگیز، مریم و مهیون واقع شده اند که قدمت آنها به قرن نوزدهم میلادی (قاجاریه) می رسد. کلیسای مارگیورگیز درحاشیۀ جادۀ اصلی روستا واقع شده. این بنا پلانی مستطیل شکل به ابعاد ۱۶ در ۸/۶ متر با کشیدگی شرقی ـ غربی دارد. محراب درضلع شرقی و ورودی و برج ناقوس در ضلع جنوبی پلان واقع شده اند. محراب کلیسا اتاقی به ابعاد ۶/۸ در ۳ متر است که با یک پله اختلاف سطح با طاق نمایی به عرض سه متر به تالار نیایش راه می یابد. در داخل این اتاق نیز جایگاه اصلی با یک پله اختلاف سطح تعبیه شده است. مصالح به کار رفته در قسمت اصلی بنا خشت با سقف تیرچوبی و پوشش شیروانی و در قسمت برج ناقوس آجر است. نمای داخلی بنا با اندود گچ و نمای خارجی با اندود کاهگل پوشانده شده است.
کلیساهای ارمنی
قره کلیسا (کلیسای تادئوس قدیس)
قره کلیسا یا کلیسای تادئوس قدیس درشمال غربی دشت چالدران، درمجاورت روستای کلیسا کندی، واقع شده است و قدمت آن، بنابه روایت موسس خورناتسی، مورخ مشهور ارمنیان، به قرون اولیۀ میلادی می رسد. قره کلیسا را بر روی آرامگاه تادئوس، از مبشران دین مسیحیت، ساخته اند. این کلیسا در ۱۳۹۱م دراثر زلزله ویران شد و پس از آن اسقف وقت، زاکاریا، طی ده سال آن را بازسازی کرد. در زمان ولایت عهدی عباس میرزای قاجار بخش دیگری به ضلع غربی بنا اضافه شد. پلان بنا ترکیبی از شکل بازیلیک و چلیپاست که از ترکیب دو بخش قدیمی و جدید به وجود آمده است. محراب با یک متر اختلاف سطح با اتاق های دو طرف در ضلع شرقی و ورودی در ضلع غربی پلان قرار گرفته است. بخش قدیمی با سنگ های سیاه آذرین ساخته شده است و گنبدی دوازده ترک دارد. بخش جدید را نیز با سنگ های سفید حجاری شده ساخته اند. این بخش دارای سه ورودی در اضلاع شمالی، جنوبی و غربی است که ورودی ضلع غربی ورودی اصلی بنا محسوب می شود و بر سر در آن کتیبۀ عباس میرزا نصب شده است. برج ناقوس این ورودی را در سال های اخیر بازسازی کرده اند. تزیینات بنا شامل حجاری های نماهای خارجی با نیم ستون های برجسته، طاق نماها، نقش های گل و بوته، هندسی و حیوانات و چهره های حجاری شده به صورت فرشتگان و قدیسان است. اطراف کلیسا را حصاری تدافعی با حجره هایی در پیرامون و تأسیساتی در گوشۀ جنوب غربی آن محصور کرده است. این اثر به تازگی درفهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است.
کلیسای قره باغ ارومیه
کلیسای قره باغ در هفتاد کیلومتری شمال شرقی ارومیه، در روستایی به همین نام، واقع شده است و قدمت آن با مقایسه با نمونه های مشابه به قرن سیزدهم میلادی می رسد. بنا پلانی مستطیل شکل به ابعاد ۱۵ در ۱۲ متر دارد. کشیدگی پلان شرقی ـ غربی است و محراب در ضلع شرقی و ورودی در ضلع جنوبی تعبیه شده. اتاق های دو طرف محراب نیز در دو ضلع شمالی و جنوبی محراب قرار دارند. پلان بنا را به شکل بازیلیک با چهار ستون سنگی مربع شکل طراحی کرده اند که طاق هایی رومی با سنگ تراش دار و گنبد هایی پوششی با قلوه سنگ بر آنها استوار شده است. دیوارهای جانبی را نیز با سنگ های تراش دار و قلوه سنگ ساخته اند. نمای داخلی بنا، در حال حاضر، فاقد هر گونه تزیینی است ولی با توجه به شواهد به جای مانده نماهای داخلی قبلاً اندود گچ داشته اند.
کلیسای آخته خانۀ سلماس
قدمت این کلیسا، که در جنوب غربی شهر سلماس واقع شده، به قرن نوزدهم میلادی می رسد. بنا پلانی مستطیل شکل با کشیدگی شرقی ـ غربی به شکل بازیلیک دارد و چهار ستون مدور آجری پلان را به سه ناو تقسیم کرده اند که سه گنبد پوششی ناو میانی و طاق های گهواره ای ناوهای دو طرف بر آنها استوار شده. محراب در ضلع شرقی و ورودی در ضلع غربی پلان قرار گرفته است. مصالح عمدۀ به کار رفته در بنا عبارت اند از سنگ لاشه و آجر. نماهای داخلی نیز با اندود گچ پوشیده شده اند.
پی نوشت ها:
۱- عضو هیئت علمی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آذربایجان غربی.
۲- یوسف مجیدزاده، تاریخ و تمدن بین النهرین (تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۰)، ص۱۴۵.
۳- همان، ص۲۳۸.
۴- داوید پیراش، ششصد سال سکوت (بی جا: بی نا، بی تا)، ص۱۲.
۵- همان، ص۸.
۶- کورش هرمز نازلو، پیدایش فرق مذهبی در نزد آشوری ها (بی جا: بی نا، ۱۳۶۵)، ص۱.
۷- همان، ص۵.
۸- همان، ص ۶ و ۸.
۹- پیوتروفسکی، تمدن اورارتو، ترجمۀ حمید خطیب شهیدی ( تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳)، ص ۱۸۷.
۱۰- احمد نوری زاده، تاریخ و فرهنگ ارمنستان ( تهران: چشمه، ۱۳۷۶)، ص ۱۴ و ۱۵.
۱۱- آندرانیک هویان، کلیساهای مسیحیان در ایران زمین ( تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳)، ص ۱۵.
۱۲- شاهن هوسپیان، ((نگاهی مختصر به تاریخ کلیساهای ارمنیان در ایران))، پیمان، س۷، ش۲۷ (بهار۱۳۸۲) : ۵۳.
۱۳- هویان، همان.
۱۴- واروژان آراکلیان، ((تاریخچه و روند شکل گیری بناهای مذهبی ارمنیان در ایران))، در اولین کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران(۱۳۷۵)، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده (تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور،[۱۳۷۵])، ج۳: ارگ بم، ص ۴۰۸.
منابع:
آراکلیان، واروژان. ((تاریخچه و روند شکل گیری بناهای مذهبی ارمنیان در ایران))، در اولین کنگرۀ تاریخ معماری و شهر سازی ایران(۱۳۷۵)، مجموعه مقالات و سخنرانی های ارائه شده، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور،[۱۳۷۵]، ج۳: ارگ بم. بایگانی سازمان میراث فرهنگی آذربایجان غربی.
پیراش، داوید. ششصد سال سکوت [بی جا]: [بی نا]، [بی تا].
پیوتروفسکی. تمدن اورارتو. ترجمۀ حمید خطیب شهیدی. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳.
مجیدزاده، یوسف. تاریخ و تمدن بین النهرین. تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۰، ج۱و۳.
نوری زاده، احمد. تاریخ و فرهنگ ارمنستان. تهران: چشمه، ۱۳۷۶، ج۱.
هرمز نازلو، کورش. پیدایش فرق مذهبی در نزد آشوری ها. [بی جا]: [بی نا]، ۱۳۶۵.
هوسپیان، شاهن. ((نگاهی مختصر به تاریخ کلیساهای ارمنیان در ایران)). پیمان. س۷، ش۲۷. بهار ۱۳۸۲ : ۵۲-۶۸.
هویان، آندرانیک.کلیساهای مسیحیان در ایران زمین. تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۳.