فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۸

معرفی و بررسی سندی نویافته از حزب داشناکسوتیون

نویسنده: دکتر علی ططری

درآمد‏

هدف مهم و اساسی جنبش مشروطیت ایجاد مجلس و استقرارحکومت قانون بود. این جنبش، همچون ‏هر جنبش دیگری، با حضور ‏اقشار مختلف جامعه پدید آمد که منعکس کنندۀ طیف وسیعی از ‏تمایلات روشنفکرانه، پیش زمینه های اجتماعی و مطالبات سیاسی ‏گوناگون بود و در سایۀ حرکتی ‏همه جانبه (اجتماعی، فرهنگی و سیاسی)، یا به بیان دقیق تر با بهره گیری از جنبش ملی، ساختار کهن ‏‏سیاسی ایران را برانداخت.‏

در این جنبش، علاوه بر طبقات و اقشار مختلف اجتماعی، اقلیت های مذهبی نیز نقشی بسیار فعال ایفا ‏کردند که در این میان نقش ‏اقلیت های زرتشتی و ارمنی بارزتر بود.‏ نقش مؤثر ارمنیان در روند رخدادهای سیاسی دوران مشروطیت و به ویژه، تلاش آنان در برچیدن استبداد ‏صغیر بر هیچ محقق و ‏مورخی پوشیده نیست. بروز استبداد صغیر و همگرایی و همبستگی مجدد اقلیت ها ‏در صیانت از نظام نوپای مشروطیت صحنۀ دیگری ‏را ایجاد کرد که نشانگر سهم مهم و کارآمد آنان در ‏برپایی و تداوم نظام مردم سالاری در ایران بود.‏

در پیوند با همین موضوع، نگارندۀ این سطور با تأکید بر سندی نویافته از حزب داشناکتسوتیون (یا داشناکسوتیون) ارمنیان، ‏هرچند مختصر و گذرا، ‏قصد دارد تا همبستگی سیاسی ـ اجتماعی ارمنیان را با دیگر هموطنان ایرانی در دورۀ ‏مشروطیت، با توجه به فضای تساهل و تسامح و ‏مدارای کم نظیری که در سایۀ دوران مشروطیت در بین ‏اقوام و مذاهب ایرانی شکل گرفت، مورد بررسی قرار دهد. سطور پسین این مقاله ‏با تأکید بر این سند ‏نویافتۀ چاپی از حزب داشناکتسوتیون شکل گرفته است.‏

شرح سند‏

کمتر از سه ماه است که این سند بازیابی شده. سند حاضر، که در بین مجموعه ای از اسناد ‏خریداری شده توسط مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی قرار داشت، بازیابی و به آن مجموعه اضافه شده است.‏

این سند نشان از مواضع رسمی پرطرفدارترین تشکل ارمنیان ایران و قفقاز دارد که می تواند نکاتی بسیار ‏مهم از جمله فضای سیاسی و فکری آن روز اقلیت مذهبی ارمنی را تا حدودی روشن سازد.‏

سؤال اصلی تحقیق این است که فضای مدارا و تسامحی که در سایۀ تحولات انقلاب مشروطه و ‏فروپاشی نظام استبدادی به وجود آمد تا چه اندازه سبب بروز و حضور اقلیت ارمنیان در عرصۀ سیاسی و ‏اجتماعی ایران شد؟ و سؤال دیگر اینکه اقلیت ارمنیان در فضای باز سیاسی جنبش مشروطه تا چه حد ‏توانستند در تقسیم قدرت سهیم و محق باشند؟

برای رسیدن به پاسخ سؤال های مطرح شده، نگارنده در این ‏پژوهش، با بررسی سند نویافتۀ مذکور و با تأکید بر آن، به دنبال یافتن پاسخ مناسب و مستقیم است.‏

از این رو، در ادامه با تکیه بر سندی از حزب داشناکسوتیون کوشیده ایم تا حضور، همگرایی و ‏همبستگی اقلیت ارمنیان با مشروطه خواهان ایرانی ـ با توجه به همزیستی چندین صدسالۀ ارمنیان و دیگر ‏ایرانیان در پیشبرد اهداف مشترک سیاسی و بر پایه اعلامیۀ صادره از سوی حزب داشناکسوتیون و ‏همگرایی آنها در مشارکت با دیگر گروه های مشروطه خواه در ایران ـ بررسی کنیم. این سند متعلق به دورۀ ‏استبداد صغیر در دو برگ و با قطع اندکی بزرگ تر از برگه ‏A4‎‏ امروزی به صورت چاپ سنگی خطاب به ‏‏«عموم ملت ایران» و به صورت «مجانی» منتشر شده است.‏

سند حزب داشناکسوتیون، که به نحوی شرایط همکاری و همبستگی ارمنیان آزادی خواه با جریان ‏مشروطه خواهی دیگر هموطنان ایرانی را بازگو می کند، در واقع، اعلامیه ای است که در دورۀ کوتاه سلطنت ‏محمدعلی شاه (دوره استبداد صغیر) صادر شده و به خوبی، رویکرد ارمنیان را نسبت به مشروطیت ایران و ‏همبستگی و همراهی آنان را با آزادی خواهان نشان می دهد. آنان نیز همچون دیگر هموطنان همفکر خود ‏به نبود مدرسۀ «علوم و صنایع»، کارخانجات، راه آهن و حقوق بشر اعتراض داشتند. گرچه این کمبودها ‏گریبان همۀ اقشار ایرانیان را می فشرد. بازتاب این کمبودها و فشارهای ناشی از آن را می توان از ‏کلیدواژه های این اعلامیه دریافت.‏

نویسنده یا نویسندگان اعلامیه با استفاده از کلمۀ «هموطنان»، به آنها هشدار می دهد:‏

‏«هموطنان! ما ایرانیان روزهای تاریخی طی میکنیم. مشروطیت ایران در معرض خطر است: شاه مخلوع در کار آمدن و ‏برانداختن اولاد خود و در خیال جور و ستم ما است: پیش آمد امروزه مهمی است حقوقی که جز با شمشیر با چیز دیگر ‏نتوان حل نمود: مهم حقوقی این است ایران مال ایرانیان است یا مال شاه مخلوع؟‏ »

و در فرازی دیگر، باردیگر از این کلمه استفاده شده است:‏

‏«هموطنان نباید فراموش کنیم که در این مدت زمان مشروطیت رؤسا و اولیاء امور ما اشخاص مغرض سست عنصری ‏بوده و بجای آنکه برای آسایش و امنیت ما کار کنند فقط برای منافع شخصی و غرض رانی خود کار می کرده و اکثر ‏اوقات باسباب چینی و باتهام یکدیگر میپرداخته اند ـ مسلم است که این اولیای امور ما از تربیت یافتگان هوای کثیف در ‏دربار شاهی بودند و در اوضاع جدید مشروطیت با تربیت و تمدن دورۀ استبدادی امور مملکت تو را اداره می نمودند»‏.

از نکات جالب دیگر سند اینکه متن با سه جملۀ مهم و کلیدی به پایان رسیده است:‏

‏«پاینده باد اتفاق ملل

نیست باد استبداد

پاینده باد مشروطیت ایران».‏

در پاسخ به سؤال اصلی و با توجه به متن سند و منابع معتبر اولیۀ دوران مشروطیت این نکته را باید ‏متذکر شد که انقلاب مشروطیت، انقلابی بود که تمامی اقشار اجتماعی و مذهبی، که حس وطن دوستی در ‏وجودشان غلیان می کرد، در آن حضور فعال یافتند. در این میان، ارمنیان به دلیل روابطی که در مرزهای ‏شمالی داشتند و آشنایی با روشن فکری سیاسی ـ اجتماعی روز اروپا و مواجهه با شکست ها یا ‏پیروزی هایی واقع شده در صحنه سیاست روسیۀ تزاری خود را نسبت به دیگر ملل انقلابی ‏مسئول می دانستند و می کوشیدند تا در کنار آنان طعم شیرین مردم سالاری را به خود و دیگران بچشانند. ایرانیان، به ‏دلیل نزدیکی مرزها و سابقۀ روابط چندین صدساله، نمونۀ بارز این تفکر در میان ارمنیان مبارز سیاسی بودند؛ تفکری ‏که در انقلاب مشروطۀ ایران بروز یافت.‏

از سوی دیگر، این اقلیت، که همچون دیگر هموطنان خود (مسلمان و غیرمسلمان) در ظلم و جور ‏حاکمان مستبد در تمامی دوران تاریخی ایران زیر فشار بودند، به دنبال نیروهای همراه در خارج از مرزها ‏دست تمنا گشودند و فضای باز سیاسی انقلاب مشروطیت فرصتی مغتنم بود تا از تجربه های هم کیشان خود ‏در خاک روسیه مدد گیرند. هستۀ اصلی حزب داشناکسوتیون در روسیۀ تزاری شکل گرفت و شاخۀ ‏نظامی آن، در دورۀ استبداد صغیر، نقش مؤثری در عقب راندن نیروی محمدعلی شاه و کسب پیروزی برای ‏جبهۀ مشروطه خواه ایفا کرد. به کار گرفتن ابزار جنگی، همچون بمب های دستی و دسترسی به سلاح هایی ‏که از مرزهای شمالی به کشور وارد می شد و آموزش های نظامی به مشروطه خواهان از جمله عملکردهای ‏این حزب در ایران بود که شاخه ای از آن، با عضویت ارمنیان ایران، در کشور ما به فعالیت مؤثر پرداخت.

با این همه، ارمنیان با وجود تلاش بسیار در پیش از استبداد صغیر، نتیجۀ چندانی از نظام مردم سالاری به ‏دست نیاوردند؛ در دورۀ نخست مجلس شورای ملی، وکیل مستقلی از سوی آنان به صحن مجلس راه ‏نیافت و سیدمحمد طباطبایی نمایندۀ آنان و حافظ منافعشان در مجلس معرفی شد. با این توضیح، ‏حتماً یکی از عوامل مهم در حضور مؤثر و پررنگ ارمنیان در دورۀ استبداد صغیر، آن بود که ایشان خواهان ‏ایفای نقش بیشتر در صحنۀ سیاست کشورشان بودند، آن گونه که جان بر کف نهادند و کوشیدند و نتیجۀ این تلاش آن بود که پس ‏از بیرون راندن محمدعلی شاه از کشور، در مجلس جدید، نمایندۀ مستقل ارمنیان بر کرسی وکالت تکیه زد و ‏تاکنون، این رسم ادامه دارد و ارمنیان شمال و جنوب، هریک نماینده ای به مجلس گسیل می دارند.‏

متن سند‏
‏[مهر:] مجانی است
بعموم ملت ایران

هموطنان! ما ایرانیان روزهای تاریخی طی میکنیم. مشروطیت ایران در معرض خطر است: شاه مخلوع در ‏کارآمدن و برانداختن اولاد خود و در خیال جور و ستم ما است: پیش آمد امروزه مهمی است حقوقی که ‏جز با شمشیر با چیز دیگر نتوان حل نمود: مهم حقوقی این است ایران مال ایرانیان است یا مال شاه ‏مخلوع؟

سلاطین ایران همیشه تصور کرده اند که ایران خانه ملکی متصرفی خودشان است و باین جهت مملکت را ‏مثل خانه خود اداره کرده اند: و ما امروزه اثرات وخیمه ایران ویران کن آن وضع اداره کردن را که با یک ‏منظره حزن انگیز مجسم است مشاهده مینمائیم: کو مدارس و مکاتیب ما؟ کجا است دارالفنون و ‏دارالعلم های ما؟ کو علم و صنایع ما؟ کجا است محصول کارخانجات ما؟ کو طرق آهنین و ماشینهای ما؟ ‏کجا است ایرانی راحت و نعمت دیده منوری که دارای حقوق بشری بوده باشد: تمام مملکت در تاریکی ‏ضخیم کورکورانه حرکت مینماید ـ سلاطین مستبد برای اینکه اعمال شنیعه خود را پنهان نمایند همواره از ‏علم و روشنائی فراری بودند: مملکت ایران در پنجه های آهنین. فقر و فلاکت پیچ میخورد و در زیر بار ‏گران استقراض دولتی نالان است: سلاطین و مستبدین همواره مشغول غارت و چپاول بوده ملیون ها پول ‏ملت را در عیش و عشرت صرف کرده اند: ملت ایران در چنگال مستبدین خورد و کلان خونخوار اسیر ‏و در فشار است ـ افراد ملت نیمه سیر و برهنه قواء روحیه آنها در اسارت و قواء فکری او در ظلمت ‏مانده:‏

سلاطین ایران تا بحال مملکت را به این طریق اداره کرده اند ـ کلیه نقاط مملکت از حیث آبادی و تمدن ‏یک دشت ویرانیرا بنظر میاورد ـ همه جا جماعتهای بی حس بی حقوق بی بضاعت سرگردان و لاتکلیف ‏مانده اند:‏

مشروطیت آمد با حکم محکم خود بگوید که صاحب حقیقی این مملکت خود ملت است یعنی ایران مال ‏ایرانیان است و شاه هم از حیث حقوق با یک فرد ملت ایران مساوی است:‏

سلاطین ایران اراده شخصی خود را بجای قانون بلکه وحی منزل میدانسته مشروطیت آمد تمام اراده های ‏شخصی را در تحت قانون درآورد:‏

شاهنشاهان ایران کلیه امور داخلی و خارجی مملکت را مطابق سلیقه و میل خود و بدون اینکه مسئولیت ‏یا سیاستی در کار باشد اداره میکردند ـ مشروطیت آمد کلیه عمال و حکام و وزرا و غیره را در تحت ‏مسئولیت بیاورد:‏

سلاطین ایران تمام عایدات و منابع ثروت مملکت را بدون آنکه بکسی حساب دهند و کسی نظارت ‏داشته باشد می فروختند و می بخشیدند مشروطیت آمد تمام واردات و صادرات مملکت را در تحت ‏حساب و میزان صحیح درآرد:‏

شاهان ایران در کلیه نقاط ایران تخم ظلم ـ ستم ـ اسارت ـ تاریکی ـ جهالت فقر و ظلم افشانده اند ‏مشروطیت با ورود خود آزادی ـ قانون ـ عدالت ـ علم روشنایی ـ و راحتی میاورد:‏

و امروز دو مالک برای تصاحب و تصرف ایران با هم میجنگند ـ یکی محمدعلی شاه مخلوع دیگری ملت ‏ایران: مگر محمدعلی مخلوع دارای چندین سر می باشد که بتواند ناتج شود؟

هموطنان! نباید فراموش کنیم که در این مدت زمان مشروطیت رؤسا و اولیاء امور ما اشخاص مغرض ‏سست عنصری بوده و بجای آنکه برای آسایش و امنیت ما کار کنند فقط برای منافع شخصی و غرض رانی ‏خود کار میکرده و اکثر اوقات باسباب چینی و باتهام یکدیگر میپرداخته اند ـ مسلم است که این اولیای ‏امور ما از تربیت یافتگان هوای کثیف دربار شاهی بودند و در اوضاع جدید مشروطیت با تربیت و تمدن ‏دورۀ استبدادی امور مملکت تو را اداره مینمودند.‏

ای ملت ایران! ای مالک و صاحب حقیقی این قطعه زمین! از حقوق مسلمه تو است که نمایندگان امین ‏داشته و اداره کنندگان امین بی غرض فعال برای امور مملکت دعوت نمائی ـ لیکن سلطان مستبد تو را و ‏حقوق تو را نشناخته و ملت در نظر او هیچ قدر و منزلتی ندارد تمام هستی ملت را از وجود خود میداند ‏پس بر ما است که بیک جنبش دلیرانه نشان دهیم هر چه هست در هستی ملت است و سلاطین هیچ ‏هستند:‏

ای ملت ایران! تمام دنیا تو را بی حس و مرده تصور می نماید- در این قطعه کره زمین که ایرانش خوانند ‏تو از سالیان دراز بدون علائم زندگانی افتاده و لگدهای متهور درباریان ایران شرف و حقوق تو را پایمال ‏نموده و تو با کمال صبوری و بردباری متحمل شدۀ: دنیای متمدن نظرش بتو دوخته- هان بیدار شو و بنما ‏که هنوز ایران زنده و خون ایرانیان بکلی فاسد نشده بدنیای متمدن نشان ده که مملکت ایران دارای قوائی ‏میباشد که هر گاه بکار برده شود هم برای خود نافع خواهد بود هم برای انسانیت: مملکتی که به تمام دنیا ‏اصول نیک و بد – زشت و زیبا آموخت خود چگونه میتواند خدمت بظالم نماید و مطیع مرگ شود:‏

پس ای ملت ایران! از خواب گران قرون متمادیه بیدار شو! بردار شمشیرت و حقوق مسلمه بشری و ‏اجتماعی خود را حفظ نما و شاه مخلوع را که بقوه اجنبی اعتماد و تکیه کرده و در کار آمدن و بخیال ‏تصاحب تخت و تاج تو می باشد قلع و قمعش نما:‏

عقاب از شمال و شیر از جنوب با چشمهای تیز خود در کمین نشسته منتظر نفس واپسین تو می باشند که ‏جسد بی پناه و بی حافظ تو را قطعه قطعه نموده ببلعند:‏

هان حرکت نما! و بیک جنبش دلیرانه شجاعان و شیران و پسران غیورت را مسلح نما و بدنیا نشان ده که ‏هنوز ایران وجود دارد و ایرانیان زنده هستند:‏

پاینده باد اتفاق ملل نیست باد استبداد پاینده باد مشروطیت ایران

کمیتۀ محلی فرقۀ داشناکسوتیون

 

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۸
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید