فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۹
مسیحیت در شعر فارسی
نویسنده: قمر آریان
دوستان عزیز، خانم ها و آقایان سلام. بسیار متأسفم که علی رغم علاقهٔ قلبی نتوانستم در جمع شما حضور پیدا کنم. بیماری اخیر توان اندکی را که داشتم از من گرفته است و واقعاً امکان فعالیت برایم محدود شده است. امیدوارم در آیندهٔ نزدیک بتوانم در اجتماعات شما شرکت کنم.
من و همسرم، زنده یاد دکتر زرین کوب، همواره با ارامنه دوستی و آشنایی داشته و هنوز هم من دوستان بسیار مهربانی در میان شما دارم. من هم نژادکشی ارمنیان را محکوم می کنم و امیدوارم روزی به این مسئله در مجامع جهانی رسیدگی شود.
در ادبیات ایران، عیسی تقریباً همواره با چهره ای که در قرآن کریم از وی تصویر می شود آشکار می گردد. جزییات تازه ای هم که بر این تصویر روشنی می افکند از تفسیرها مأخوذ است و البته، تا حدی از اناجیل ـ رسمی یا اپو کریفا ـ اخذ شده است اما چهرهٔ مسیحیت گاهی با آنچه در قرآن در باب نصارای عرب آمده است تفاوت پیدا می کند. این از آن روست که نصارای ایران در شهرها و روستاهای این سرزمین سابقهٔ دیگر و آداب و رسوم دیگری را ورای آنچه نزد نصارای حجاز معمول بوده است داشته اند. با این حال ترسا در ادبیات فارسی همچنان گاه چهرهٔ زاهد متنسک را دارد گاه مظهر شرک و انکار نسبت به توحید اسلام تلقی می شود. مواردی هم هست که رمزی از عشق و زیبایی و مستی و خوشباشی است، وجودش با باده و ساده و با بی قیدی نسبت به حدود شریعت همراه است. اعتقادش در اسناد الوهیت به مسیح و در تلقی از او به عنوان فرزند خدا نمونه ای از ضلالت و جهالت محسوب است. لباس او از طیلسان تا زنار و مسکن او از دیر و صومعه تا کوی ترسایان حس تحقیر و حس نفرت را بر می انگیزد و ارتباط او با روم، که تقریباً همیشه در عهد اسلام و قبل از اسلام دشمن ایران است، همچنین با یونان، که به جهت وجود فلاسفه اش نوعی سرزمین شرک و شک و کفر محسوبست، تصویر آن را غالباً تیره می دارد. با این وجود در نزد صوفیه ترسایی گاه رمز تجرید و تجرد محسوب است و حیات ترسایان مانند نمونهٔ زهد و عزلت و سعی در تزکیه نفس به عنوان سرمشق یا به عنوان نمونه ای که مسلمانان باید در راه خدا از آنها باز پس نمانند وسیلهٔ اعزاز و تشویق یا تحذیر و تقریع واقع می شود. در سراسر ادبیات، این صورت های گونه گون جلوه دارد و تنوع قابل ملاحضه ای به تصویر عیسی و عیسویت در ادبیات ایران می بخشد.
بسیاری از لغات و عبارات خاص مربوط به آیین مسیح در نظم و نثر فارسی آمده است و در اقوال و کلمات صوفیه و عرفا، همان طورکه اشاره شد، بر سبیل تمثیل و مجاز از آنها مکرر استفاده شده است.
تعبیرات و ترکیباتی مانند دیر راهب، بت ترسا، زنار زلف، اعجاز مسیحا، نفس عیسوی، مکرر در شعر و نثر فارسی آمده است. لیکن تداول و انتشار این لغات در شعر و ادب فارسی همه جا و همیشه به سبب آن نیست که گویندگان و نویسندگان فارسی معرفت صریح و واضح و قاطعی از این معانی و مفاهیم داشته اند بلکه تا اندازه ای این تداول انتشار سببش همان طور که گفتیم رواج و شهرت و تداول قصص قرآن و تفاسیر و روایات و اخبار اسلامی مربوط به عیسی است.
البته، بعضی از این گویندگان و عرفا در عقاید متکلمین و ملل و نحل تتبع داشته اند و بسا که با متون اناجیل و کتب نصاری مربوط بوده اند و احیاناً هم به دیر و کلیسا آمد و شد داشته اند لیکن غالب آنها از آیین مسیح اطلاع درست و قاطعی نداشته اند و از الفاظ و معانی خاص مربوط به آیین مسیح نیز آنچه دانسته اند از قبیل مسموعات مبهم و درهم و غیر موژق بوده است. نه با کلیسا و راهبان و آباء نصاری آشنایی داشته اند و نه از متون اناجیل و کتب و اسفار قوم مطلع بوده اند. بسا که مطران و کشیش نصاری را نیز با موبدان و مغان و برهمنان اشتباه می کرده اند و زنار مسیحی را از کستی گبران تفاوت نمی نهاده اند. کسانی مانند ناصرخسرو، خاقانی، نظامی که بیش و کم اطلاعات صحیح تر و جامع تری از طریق مراوده و معاشرت و یا از راه مطالعه و مباحثه از عقاید و مناسک مربوط به آیین مسیح داشته اند، در بین گویندگان و نویسندگان بسیار نیستند.
مع ذلک تمام الفاظ و عبارات خاص مربوط به آیین مسیح که بر وجه تمثیل و استشهاد و یا بر سبیل مجاز و استعاره، در شعر و ادب فارسی وارد شده است یکسره از طریق قرآن و اخبار اسلامی و یا از راه تقلید و تکرار اقوال سابقین نبوده است. نه فقط زندگی عیسی به سبب غرابتی که داشته است و مواعظ و تعالیم او به جهت مناسبتی که با آراء صوفیه و عرفا داشته است مورد توجه و اعتنای خاص اهل فضل و ذوق واقع شده است بلکه وجود دیرها و کلیساها در اکثر بلاد قدیمی ایران و اشتمال کتب کلام و ملل و نحل بر پاره ای عقاید آنها و نیز مباحثه ها و معاشرت هایی که در بیشتر اوقات بین مسلمین و پیروان مسیح روی می داده است و نیز سفرهایی که بعضی از مسلمین به بلاد نصاری می کرده اند و روابط تجارتی و صلح و جنگ که بین مسلمین و رومی ها بوده است همهٔ اینها از اسباب و علل عمده و مهمی بوده است که توجه مسلمین را به آراء و عقاید و آداب و مناسک پیروان مسیح معطوف کند و هر چند این توجه در بسیاری موارد سطحی و ظاهری بوده است و کمتر به عمق و غور این عقاید و مناسک فرو می رفته اند اما ناچار در رفتار و گفتار مسلمین بی تأثیر نبوده است. صوفیه، بدون شک، بعضی از مناسک و آداب راهبان مسیحی را اقتباس کرده اند و بدان ها لباس عرفانی پوشیده اند و در عقاید و آداب خویش وارد و داخل کرده اند، مثل عزلت و سیاحت و فقر و ریاضت و تجرد و دریوزگی و امثال اینها، که تمام از تأثیر فقر عیسوی است و محققان صوفیه آنها را از فقر محمدی دور و برکنار می دیده اند و در این باب باید به تفصیل تر سخن راند اما البته این تأثیر و نفوذ اطوار و اقوال نصاری در بین عامه و خاصهٔ مسلمین فقط در رفتار آنها نبوده است در گفتار آنها نیز ناچار تأثیری داشته است و بسا که مسموعات ساده بی تحقیق که از اقوال و احوال نصاری به گوش مسلمین رسیده است در آنها تأثیر قوی نموده و بر سبیل عبرت و موعظه در کلمات و اقوال آنها منعکس شده است.
به هر حال تحقیق در این مطلب که در اقوال و آثار شاعران و عرفای ایران تأثیر آیین مسیح تا چه حد بوده است و نزد کدام یک از مشاهیر شاعران این تأثیر سطحی و ظاهری بوده است و کدام یک نفوذی عمیق تر و صحیح تر از آن آیین پذیرفته اند فواید بسیار دارد و منابع و مبانی قسمتی از معانی و مضامین رایج در ادب فارسی را بیان می کند.
پی نوشت ها:
۱- متن سخنرانی دکتر قمر آریان قرائت شده توسط استاد محمد گُلبُن در مراسم یادبود نود و دومین سالگرد نژادکشی ارمنیان. انجمن ارامنهٔ تهران، سه شنبه ۲۸ فروردین۱۳۸۶.
۲- دکتر قمر آریان استاد سابق دانشگاه ملی ایران و عضو هیئت علمی دایره المعارف بزرگ اسلامی است. از دکتر آریان تا کنون مقالات بسیاری در مطبوعات ادبی منتشر شده و از کتاب های ایشان نیز می توان به کتاب چهرهٔ مسیح در ادبیات فارسی اشاره کرد.