فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷ و ۸
مسروپ ماشتوتس، پدید آورنده الفبای ارمنی
نویسنده: ادوارد آقایان/ ترجمه: آناهید هوسپیان
اشاره:
ابداع الفبای ارمنی در آغاز سدۀ پنجم میلادی صورت گرفت و طراح و عامل آن مسروپ ماشتوتس[۱] بود که بنیانگذار کتابت و ادبیات ارمنی به شمار می رود.
در آن زمان ارمنستان از لحاظ سیاسی بین دو نیروی قدرتمند وقت یعنی ساسانیان و رومیان تقسیم شده بود و سیاست هر دو قدرت در قبال ارمنستان، کم و بیش، در جهت محو عاملی بود که امروزه هویت ملی نامیده می شود.
مسروپ ماشتوتس، برای مقابله با خطر نابودی ملی، در شرایط فقدان استقلال سیاسی، به فکر تقویت مبانی فرهنگی افتاد و با ابداع الفبای ارمنی و آموزش آن و ترجمه کتاب مقدس و متون علمی و فلسفی و مذهبی، به مردم خود استقلال فرهنگی بخشید.
سده پنجم میلادی در تاریخ فرهنگ ارمنستان به سده طلایی معروف است و علت اطلاق این نام، جنبشی است که در آغاز سده پنجم پا گرفت و مسروپ ماشتوتس طلایه دار آن بود، جنبشی که با ترجمه و تألیف آثار ارزشمند، در مدت چند دهه به بالاترین درجه شکوفایی رسید. این جنبش در طول سده های متمادی چنان پرتوان شد که توانست ملت ارمنی را در برابر ناملایمات تاریخی و طوفان های مهلک، استوار و پابرجا نگهدارد.
نویسنده مقاله، پروفسور ادوارد آقایان (۱۹۱۳-۱۹۹۱) از برجسته ترین زبان شناسان معاصر ارمنستان به شمار می رود. وی در زبان شناسی عمومی، زبان شناسی تاریخی زبان ارمنی، گویش شناسی و مباحث مختلف زبان معاصر ارمنی سال ها تحقیق کرد و آثار ارزنده ای پدید آورد.
فرهنگ تشریحی زبان معاصر ارمنی، در دو جلد (۱۹۷۶) که شامل تقریباً کلیه واژه هایی است که در زبان ارمنی کنونی کاربرد دارد (۱۳۵۶۰۰ واژه و ۱۱۰۰۰ ترکیب و عبارت) از آثار ارزشمند اوست.
ادوارد آقایان در سال ۱۹۴۹ به دریافت درجه دکترای زبان و ادبیات نایل گردید و در سال ۱۹۸۲ به عضویت فرهنگستان علوم ارمنستان برگزیده شد.
***
مسروپ ماشتوتس پدپد آورنده الفبای زبان ارمنی، بنیانگذار ادبیات نوشتاری ارمنی، نخستین مترجم، نخستین مدرس و مؤسس نخستین مدارس ارمنی زبان، در روستایی به نام هاتسه کاتس[۲] واقع در ناحیه تارون[۳] ارمنستان، در یک خانواده روستایی نیمه آزاد دیده به جهان گشود. تاریخ ولادتش را سال ۳۶۲ میلادی تخمین زده اند و وفاتش در ۱۷ فوریه سال ۴۴۰۰ اتفاق افتاده است. درباره والدین او همین را می دانیم که نام پدرش وارتان بوده است. براساس نوشته کُریون[۴] –شاگرد و زندگینامه نویس مسروپ ماشتوتس-و شواهد عده ای دیگر از مورخان ارمنی از جمله پاربی[۵]، خورنی[۶]، و دیگران، مسروپ در زادگاهش، ناحیه تارون، به تحصیل علوم زمان خود پرداخت. آنگاه به پایتخت، یعنی شهر واقارشاپات[۷] رفت و در دربار خسرو سوم عهده دار مناصب منشیگری و سپس سپاهیگری گردید. او به زبان های یونانی، آشوری و پارسی که زبان های مرسوم مکاتبات درباری بودند آشنایی داشت. مدت خدمت مسروپ در دربار به درستی معلوم نیست ولی می دانیم که در آنجا از محبوبیت و احترام خاصی برخوردار بوده است چنانکه کریون با اشاره به این مطلب می نویسد: «او در مقام سپاهیگری مورد علاقه افراد خود بود».
ولی مسروپ با وجود موفقیت های شغلی از ادامه خدمت در سپاه چشم پوشید و به کسوت روحانیت در آمد، معتکف و منزوی گردید و دور از اجتماع به زندگی پرداخت. وی در دوران اعتکاف، افرادی را نیز با خود همراه کرده بود که به احتمال قوی، بعدها پیروان یا شاگردان او شدند. چندی بعد، او همراه شاگردانش به ناحیه گوقتان[۸] در ارمنستان، که تا آن زمان آیین و آداب و رسوم پیش از مسیحیت در آن همچنان پابرجا و محفوظ مانده بود رهسپار شد. شابیت[۹]، فرمانروای ناحیه از او به گرمی استقبال کرد و برای گسترش و تبلغ دین مسیح، امکاناتی در اختیار او گذاشت.
به روایت کریون، مسروپ موفق شد اهالی گوقتان را به دین مسیح آورد. اما این موفقیت مسروپ را اقناع نمی کرد. او نگران سرنوشت تمامی ارمنیان بود. در واقع، در آن سال ها اوضاع حاکم بر ارمنستان، بسیار دشوار و سرشار از پیامدهای مصیبت بار بود. این کشور در شرایطی که بین دو قدرت یعنی ایران و روم تقسیم شده بود[۱۰]، نه تنها عملاً وحدت و استقلال خود را از دست داده بود بلکه تحت تاثیر شرایط فرهنگی و سیاسی دوگانه ای نیز قرار داشت. بخش غربی ارمنستان که تحت حاکمیت روم بود، حکم ایالتی از آن امپراتوری را داشت که قیصر حکمران آن را تعیین می کرد. اما بخش شرقی که ایران بر آن حکومت می راند، با آنکه در آن سلطنت اسماً محفوط مانده بود، ولی عملاً مطیع شاهنشاهان ایران محسوب می شد. تقسیم مملکت از یک سو و نداشتن خط و ادبیات مدون از سوی دیگر، سرنوشت هولناکی را برای مردم رقم زده بود. زبان های آشوری و یونانی به عنوان زبان دیوانی، آموزشی و دینی، رایج بودند و این وضع، مانع از آن می شد که ارمنیان اصول و اعتقادات مسیحیت را به زبان مادری خود فراگیرند و جای تعجب نیست که یکصد سال پس از پذیرش رسمی مسیحیت در کشور[۱۱]، هنوز شمار قابل ملاحظه ای از مردم همچنان نسبت بدان بیگانه مانده بودند. ارمنستان، برای حفظ یکپارچگی و استقلال سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و حتی موجودیت خود مبارزه سختی را در پیش داشت. خطر نابودی ملی، در هر دو بخش از کشور، ارمنیان را تهدید می کرد. در بخش شرقی، گرچه حکومت ایران هنوز حضور مسیحیت را تحمل می کرد، ولی چنانکه تاریخ نشان داد، این تحمل نمی توانست در دراز مدت دوام داشته باشد. پادشاهان ایران درصدد آن بودند که مسیحیت را از میان برداشته و دین زرتشت را به ارمنیان تحمیل کنند که این امر، سرانجام به نبرد وارتانانک[۱۲] منجر شد. در واقع، بازگشت ارمنیان به دین زرتشت به معنی مستحیل شدن آنان در جامعه زرتشتی ایران بود. در چنین شرایطی نگرانی مسروپ بی مورد نبود. او ضمن ارشاد مردم در گوقتان که از نواحی ارمنستان شرقی بود، یقین حاصل کرد که در شرایط موجود، توده مردم به قدر کافی قادر به درک تعالیم مسیحیت نیستند، زیرا موعظه ها، چنانکه گفته شد، به زبان های یونانی و یا آشوری ایراد می شد که برای عامه مردم قابل فهم نبود. در آن شرایط، مسئله گسترش و تحکیم مبانی مسیحیت در میان ارمنیان، صرفاً یک مسئله دینی نبود بلکه یک هدف سیاسی نیز به شمار می رفت، چرا که می بایست در برابر خطر نابودی ملی حایل می شد، بنابراین مسروپ درصدد برآمد تا مسئله گسترش مسیحیت را در ابعادی وسیع تر از آنچه از طریق موعظه و تبلیغ میسر بود، به اجرا در آورد. این موضوع را کُریون به اختصار ولی به وضوح در اثر خود شرح داده است:
«و هنگامی که بذر سخن زندگی بخش را در میان آن ها بیفشاند، مردم آشکارا شاهد معجزات عظیمی شدند… او درصدد بر آمد که برای اهالی تمامی سرزمین (یعنی ارمنستان) نیز غمخواری کند، (پس) با ذکر سخن پیامبر، بر مناجات تضرع آمیز و استغاثه هایش بر درگاه خداوند و بر اشک و زاری مستمر بیفزود، و با اندوه می گفت: «…قلبم آکنده از درد است برای برادرانم و هم میهنانم». و همچنان در دام اندوه و در تلاطم افکار گرفتار بود که برای نجات چه تدبیری بیندیشد؟[۱۳]»
در این افکار و نگرانی ها بود که بنابه نوشته خورنی و پاربی اندیشه ابداع الفبای ارمنی به ذهن او راه یافت. مسروپ برای تحقیق این هدف عازم پایتخت شد و به حضور کاتولیکوس (جاثلیق) ساهاک پارتو[۱۴] رسید. در این ملاقات معلوم شد که جاثلیق نیز دستخوش همان افکار است. از این رو پیشنهاد مسروپ را با آغوش باز پذیرفت. اندیشه ابداع الفبای زبان ارمنی آن دو را چنان برانگیخته بود که یک گردهمایی عمومی ترتیب دادند و در آن به انجام این امر خطیر مهر تأیید زده شد. روحانیان کلیسای ارمنی بر آن بودند که از طریق ابداع خط و کتابت، در زمینه های فرهنگی و دینی نیز از تأثیرات کلیساهای یونانی و آشوری در امان بمانند. مسروپ و ساهاک در جستجوی امکاناتی، برای ابداع الفبای ارمنی برآمدند و نیت خود را با ورامشاپوه[۱۵] پادشاه ارمنستان ]شرقی[ در میان گذاشتند. او نیز موافقت خود را اعلام داشت. این امر گویای ضرورتی بود که از شرایط سیاسی و فرهنگی وقت سرچشمه می گرفت و در عین حال، تلاش مشترک رهبران سیاسی و دینی، برای مقابله با خطر نابودی ملی ارمنیان را نشان می داد. پادشاه ضمن تشویق آنان، اطلاع داد که یک اسقف آشوری به نام دانیال «به طور اتفاقی» الفبای ارمنی را یافته است. از این رو شخصی به نام واهریج[۱۶] را نزد یکی از بستگان دانیال گسیل داشتند. وی با شنیدن دستور پادشاه شتابان نزد دانیال رفت، نشانه های الفبا را از او گرفت و برای شاه ارمنستان ارسال کرد. این واقعه در پنجمین سال پادشاهی ورامشاپوه اتفاق افتاد. همه از این کشف غیرمنتظر به وجد آمده بودند. مسروپ گروهی از جوانان را گردآورد و الفبای دانیال را به آنان تعلیم داد. ولی بزودی آشکار شد، این الفبا که در ارمنی شناسی به «حروف دانیالی» شهرت دارد نمی تواند نیازهای زبان ارمنی را برآورد و برای نظام واجی غنی ارمنی ناقص است. بنابراین از آن چشم پوشیدند و جستجوها ادامه یافت.
مسروپ همراه گروهی از جوانان به یکی از بزرگترین مراکز علمی و آموزشی وقت، یعنی شهر ادسیا[۱۷] رهسپار شد. تنی چند از آنان را در ادسیا مستقر گردانید، دیگران را به شهر ساموسات[۱۸] روانه کرد تا در آنجا به تحصیلات یونانی بپردازند و خود به یاری افراد آگاه، در کتابخانه معروف ادسیا که گنجینه عظیمی از متون در آن نگهداری می شد شروع به کنکاش کرد. او با مطالعه کتاب های گوناگون، الفبای زبان های مختلف را مورد بررسی قرار داد، با ساختار و شکل نشانه ها و اصول نگارش آنان، که تسلط بدان ها برای ابداع الفبای ارمنی واجب می نمود، آشنا شد. پس از طی این مراحل مسروپ به ابداع نشانه های نوشتاری زبان ارمنی دست زد و الفبای ارمنی را با پیروی از بهترین اصول نوشتاری و با نشانه های خود ویژه پدید آورد. مهمترین ویژگی های الفبای ابداعی مسروپ عبارتند از:
۱- یک نشانه در برابر یک واج و یک واج در برابر یک نشانه؛ تنها استثنا نشانه u]=او[ است که از ترکیب دو نشانه تشکیل یافته است، ولی این نشانه مرکب در شمار الفبای زبان ارمنی نیست. مسروپ این مورد را از الفبای یونانی برگرفته بود که در آن نشانه مستقلی برای واج uوجود نداشت و برای نوشتن آن از ترکیب دو نشانه o و v استفاده می شد.
۲- جهت نگارش، راستگرای افقی (در زمان او بسیاری از خط ها چپگرا بودند).
۳- عدم استفاده از علایم زیر و زیری. در بسیاری از الفباهای آن زمان و از جمله الفبای یونانی، درکنار یا پایین و بالای حروف الفبا علایم گوناگونی برای مشخص کردن مصوت ها و نشان دادن تلفظ صحیح و موارد دیگر گذاشته می شد. مسروپ از به کار بردن این گونه علایم خودداری کرد و این یکی از امتیازات الفبای ابداعی اوست.
۴- در زبان ارمنی قرن پنجم نیز، همچون دیگر زبان های زنده دنیا، در نقاط مختلف کشور، اختلافاتی در تلفظ واج ها وجود داشت که حتی اگر سبب اختلافات گویشی بارزی نمی شد، ولی کم و بیش، وحدت تلفظ را مختل می کرد. مسروپ توانست در ورای این اختلافات، نظام الفبایی جامعی را عرضه کند که معرف نظام واجی زبان باشد.
این ویژگی ها که امکان به وجود آوردن الفبای جامعی را برای زبان ارمنی فراهم آوردند، نه تنها به نیازهای زبان ارمنی عصر خود به طور کامل پاسخ می گفتند، بلکه در طول ۱۵۰۰ سال گذشته نیز نیاز به تغییر اساسی الفبای احساس نشده است. تنها تغییرات صورت گرفته، منحصر به افزودن دو نشانه جدید، برای نشان دادن واج های «اُ» و «ف» است که به مرور زمان وارد زبان ارمنی شده و در سده های میانی، به صورت دو نشانه جدید که انتهای حروف الفبا افزوده شده اند.
مسروپ هیچ یک از حروف الفباهای مورد استفاده خود را بدون تغییر شکل وارد الفبای ارمنی نکرده، بلکه نشان های خود ویژه ای را طراحی کرده است. ترتیب حروف الفبای ارمنی در اصل، با ترتیب الفبای یونانی مطابقت دارد.
با ابداع الفبای ارمنی، کار مسروپ در ادسیا به پایان رسیده بود. از این رو وی به شهر ساموسات عزیمت کرد. در این شهر، خوشنویسی را به نام هروپانوس[۱۹] یافت که در کتابت خط یونانی متبحر بود و خوشنویسی الفبای ابداعی خود را به او سپرد و با ترجمه جمله ای از کتاب امثال حضرت سلیمان از هروپانوس خواست که آن جمله را به خط خوش بنویسد تا عملاً توانایی و قابلیت حروف ابداعی، نه تنها از نظر مطابقت آن ها با نظام صوتی زبان ارمنی بلکه همچنین از نظر زیبایی نگارش نیز محرز گردد.
در ارمنستان استقبال گرم و پرشوری از وی به عمل آمد. مطابق روایت کریون، هنگامی که خبر ورود مسروپ و شاگردانش را به شاه و جاثلیق رسانیدند، آنان «همه اشراف و شاهزادگان را برگرفتند و به خارج از شهر رفتند و کنار رودخانه «راه» از آن نیکبختان استقبال کردند» (کریون، ص ۵۵). جمعیت استقبال کننده با سرودهای شادمانی و تجلیل از مسروپ او را به پایتخت بردند و ورود او را با برگزاری جشن و سرور گرامی داشتند.
اینک الفبای ارمنی در دست بود و عملاً نیز با کتابت ترجمه جمله ای از کتاب «امثال» کارآیی آن به اثبات رسیده بود و زمان آن بود که مسروپ و یارانش به فعالیت های آموزشی و ادبی بپردازند. مسروپ خود از یک سو فعالیت های آموزشی و از سوی دیگر امور ترجمه و تبلیغ را سرپرستی می کرد. آنها در آغاز، چنانکه انتظار می رفت، به ترجمه کتاب مقدس (عهد عتیق) دست زدند. مسروپ خود، نخست در ناحیه «گقتان» و سپس در «سیونیک»[۲۰] به فعالیت و تبلیغ پرداخت. شاگردان تعلیم یافته به نقاط مختلف ارمنستان گسیل شدند تا مردم را آموزش دهند و مسیحیت را به زبان مادری تبلیغ کنند. تعداد این شاگردان کم نبود، «آنها خود از اطراف و اکناف ارمنستان، گروه گروه، راه می افتادند و به سرچشمه جوشان دانش می رسیدند» (کریون، ص ۵۹). به این ترتیب در مدت کوتاهی، در ارمنستان، خیل عظیمی از جوانان دانش آموخته وارد صحنه شدند و خود را وقف فعالیت های آموزشی و دینی کردند. اقدامات مسروپ، ساهاک و شاگردان آنان، در واقع جنبش روشنگرانه ای بود که نه تنها ارزش فرهنگی، بلکه بیشتر، اهمیت ملی و سیاسی داشت. زیرا بر اثر رشد فرهنگ مشترک، پایه های وحدت تمامی بخش های ملت و یکپارچگی ساختار معنوی و فرهنگی آن استوارتر گردید. این عامل چه در آن قرن-زمانی که ارمنستان بین دو قدرت بیگانه تقسیم شده بود-و چه در قرون آتی، حربه ای کار آمد برای مقابله با تهاجمات پی در پی و استیلای سلطه گران بیگانه بود. این مسئله را مسروپ، ساهاک و شاگردانشان، و همچنین ورامشاپوه پادشاه و دیگر سران حکومتی به خوبی درک کرده بودند. سخنان شورانگیز کریون که می گوید «شادمانی عظیمی سراسر ارمنستان را فراگرفته بود» بیهوده نیست.
مسروپ ماشتوتس که با تلاش پیگیر و مداوم و با کوشش فراوان در راه تحکیم یکپارچگی ایدئولوژیکی و معنوی ارمنیان گام نهاده بود و تا رسیدن به هدف نهایی از حرکت باز نماند، از سویی به صورت یک شخصیت از خود گذشته سیاسی-عقیدتی جلوه گر می شود و از سوی دیگر با ابداع الفبای ارمنی خود را به عنوان یک دانشمند بزرگ معرفی می کند. زیرا الفبای ارمنی از نظر کمال، بحق، حاصل یک فکر خلاق و پربار است. مسروپ ماشتوتس با انجام این کار، سلاح قدرتمندی را، برای تبلور بافت معنوی و اعتلای فرهنگی به دست ملت ارمنی سپرد.
ولی این آموزگار پرکار و نستوه هنوز رسالت خود را به پایان نرسانده بود. وی به موازات توسعه فعالیت های خویش در شهرهای ارمنستان شرقی، به ابداع الفبا برای گرجیان و ارانیان که همسایگان مسالمت جوی ارمنستان بودند پرداخت. مسروپ پس از انجام موفقیت آمیز این کار، همراه گروهی از شاگردان خود به ارمنستان غربی رفت تا در آنجا نیز مدارسی را تأسیس کند و به سواد آموزی بپردازد. بزرگان و مقامات کشوری و مذهبی، بخصوص سپهسالار و فرمانروای کشور، استقبال گرمی از او به عمل آوردند. ولی قصد و نیت مسروپ با استقبال چندان مطلوبی مواجه نشد. سپهسالار آناتولیس خبر ورود و قصد مسروپ و همراهانش را به اطلاع قیصر رسانید. قیصر نیز به موجب فرمانی به سپهسالار دستور داد تا مسروپ را به گرمی پذیرا شود و او را با اعطای لقب آکومید (سختکوش، نگهبان بیدار) بنوازد. با وجود این مسروپ ناچار شد برای دریافت اجازه مخصوص قیصر به قسطنطنیه برود. قیصر او را به گرمی پذیرفت، درخواست وی را مورد تأیید قرار داد و با فرمان های کتبی توصیه کرد اجازه گشایش مدارس ارمنی و آموزش نوباوگان به او داده شود. مسروپ به یاری همراهان خود این کار را نیز با موفقیت به انجام رسانید. مدارسی تأسیس کرد و همراهان خود را در آن ها به آموزگاری گماشت و شاگردان بسیاری را از نقاط مختلف گرد آورد.
مسروپ، پس از آنکه کار آموزش را در نقاط مختلف ارمنستان، همچنین در اران و گرجستان بر پایه های استواری نهاد، به پایتخت بازگشت و همگام با ساهاک به فعالیت های ادبی و ترجمه پرداخت. او در این دوره نیز، اغلب، برای بازدید از مدارسی که خود بنا نهاده بود، به نقاط مختلف سفر می کرد و به موعظه و ارشاد مردم می پرداخت. چنانکه از نوشته های کریون و تحقیقات محققان و ارمنی شناسان بر می آید، ساهاک و مسروپ کتاب مقدس (عهد عتیق) را تقریباً به طور کامل ترجمه کرده اند و تنها ترجمه کتاب «مکّابیان» مورد بحث و اختلاف نظر است. علاوه بر آن احتمال می رود که کتاب های مذهبی دیگری نیز به دست ساهاک و مسروپ و یا دست کم با نظارت مستقیم آنان ترجمه شده باشند. در هر حال تردیدی نیست که در این دروه، کارهای ادبی محور اصلی فعالیت های وی بوده است. علاوه بر ترجمه، تألیفاتی را نیز به او نسبت می دهند.
ماشتوتس همراه با ساهاک پارتو، این جنبش عظیم ادبی قرن را تا پایان عمر خود راهبری کرد. بنا به گفته کریون، مسروپ ۳۵ سال پس از ابداع الفبای ارمنی در قید حیات و فعال بوده است. دوره حیات و فعالیت او بعد از ترک دربار و آغاز فعالیت های دینی ۴۵ سال بوده است. او را در روستای اوشاکان[۲۱] به خاک سپردند. مراسم به خاک سپاری او بسیار با شکوه بود و مردم ساکن پایتخت به سرکردگی بزرگان و تمامی قشر روحانیون در آن شرکت داشتند.
هزاربد، واهان آماتونی[۲۲] سه سال پس از درگذشت مسروپ ماشتوتس، معبدی بر مزارش بنا کرد و یکی از شاگردان او به نام کریون بنا به توصیه جاثلیق هوسپ[۲۳] و درخواست همشاگردی هایش به تدوین زندگینامه مسروپ پرداخت. کریون می نویسد: «اما اکنون، نخست با مقدمه ای روشن کنیم که آیا نگاشتن شرح اعمال در مورد همه درگذشتگان مجاز است یا نه؟ (در این باره) نه با استدلال داد سخن خواهیم داد، بلکه با ارائه نمونه هایی به سادگی خلاف آن را ثابت خواهیم کرد» (کریون، ص ۲۵). مقصود آن است که آیا نوشتن شرح اعمال برای افرادی که به مرگ طبیعی مرده اند و نه از شهیدانند، نه از قدیسان، نه از پیامبرانند و نه از رسولان جایز است؟
دلیل نگرانی کریون و پیش کشیدن این مقدمه توجیهی کاملاً قابل درک است. در زمان او «شرح اعمال» فقط در مورد شهدا و قدیسان نوشته می شد، حال آنکه مسروپ نه شهید بود و نه قدیس. گرچه بعدها مسروپ در زمره قدیسان کلیسای ارمنی جای گرفت ولی احتمالاً، بلافاصله پس از مرگ، هنوز به این مقام نرسیده بود. از این جهت کریون لازم می داند عمل گستاخانه خود را در نوشتن شرح اعمال برای شخصی که به مرگ طبیعی از دنیا رفته است توجیه کند. مورخان و نیز برخی از محققان متأخر بر جنبه مذهبی فعالیت های مسروپ تاکید خاص کرده اند. این مطلب که کریون در اغلب موارد عمدتاً بر نقش مذهبی وی تکیه می کند کاملاً قابل درک است، زیرا نوشته او حول محور شخصیتی می گردد که نه یک شهید، بلکه فردی است که به مرگ طبیعی درگذشته است، به همین سبب نیز برای برائت خود، جنبه مذهبی فعالیت های او را مهم تر جلوه می دهد.
در دوره مورد بحث، توسعه و گسترش مسیحیت و تثبیت مبانی عقیدتی آن، در میان اقشار مردم از ارزش سیاسی-ملی بسیار چشمگیری برخوردار بوده است. در دوران محرومیت از حاکمیت ملی، تنها راه مقابله با تهاجم سیاست های بیگانه، در هر دو بخش ایرانی و رومی ارمنستان، ایجاد یکپارچگی معنوی بود که از طریق شکوفایی فرهنگی و حفظ زبان میسر می شد. حقانیت این امر، فقط یک دهه پس از درگذشت مسروپ، ثابت شد، یعنی زمانی که ارمنیان با شعار دفاع از دین به جنگی نابرابر برخاستند (جنگ وارتانانک)، جنگی که در اصل نه یک جنگ مذهبی بلکه جنگی مردمی و استقلال طلبانه با هدف حفظ موجودیت و نجات ارمنیان از اضمحلال به شمار می رفت. در حقیقت در آن زمان و در آن شرایط، دین جدا از ملیت نبود و از این نظر اقدام مسروپ در واقع شاهکاری در جهت نجات ملت ارمنی از نابودی قریب الوقوع بود.
پژوهشگران در ارزش والای الفبای ابداعی مسروپ ماشتوتس متفق القولند، زیرا این الفبا نظام آوایی زبان ارمنی را به طور کامل منعکس می کرد و برپایه اصول واج شناسی استوار بود. ولی مهم تر از آن، جنبش ادبی پرتوانی بود که مسروپ آغازگر آن شد. او، با آموزش الفبا به شاگردانش، از آنان مترجمان و مؤلفان کارآزموده ای ساخت. در مدت زمان نسبتاً کوتاهی، شخص او، ساهاک و شاگردانش نه تنها کتاب مقدس و بسیاری کتب کلیسایی و آثار با ارزش علمی و فلسفی زمان خود را ترجمه کردند بلکه تألیفات درخشانی، همچون آثار کریون، پاوستوس بیوزاند، آگاتانگقوس و یزنیک را پدید آوردند. این اقدامات جنبش ادبی روشنگرانه نیمه اول قرن پنجم را به بار نشاند و برای تألیفات و آثار بعدی، از جمله شاهکار ادبیات کهن ارمنی یعنی «تاریخ ارمنستان» موسی خورنی، آثار فلسفی داویت آنهاقت[۲۴] و بسیاری آثار دیگر پایه های استواری به وجود آورد.
بینانگذاری این جنبش ادبی و راهبری آن در طول ۳۵ سال، مسافرت به کلیه مناطق ارمنستان، تأسیس مراکز آموزشی در سراسر کشور، پرورش افراد تحصیل کرده برای آن مراکز و نگرانی در مورد سرنوشت ملل همسایه، عواملی هستند که شخصیت مسروپ ماستوتس را نه تنها به عنوان یک فرد اندیشمند و دانشمند، بلکه به عنوان یکی از بزرگترین فعالان فرهنگی همه ادوار، باز می شناسانند، به همین دلیل است که طی قرون متمادی نام و یاد مسروپ ماشتوتس زنده مانده و با گذشت زمان فروزان تر و درخشان تر شده است.
مسروپ ماشتوتس مشعل فروزان خط و کتابت را به مردم خود اعطا کرد تا در پرتو آن، ارمنیان بتوانند تحت حکومت استیلاگرانه دو نیروی متخاصم، در عین محرومیت از وحدت و حکومت ملی و بدون نیروی رزمی قابل ملاحظه هویت ملی خود را حفظ کنند و در مقابله با سیاست های هویت ستیز سلطه گران کلیه ادوار استوار بمانند. ملت ارمنی در پرتو این مشعل، هویت و فرهنگ خود را پاس داشت و بیش از پیش در تبلور آن کوشید و گرانبار از فرهنگ سده های گذشته، با سیمای معنوی و ملی خویش، با ادبیات غنی خویش و با دانش و هنر خویش به روزگار ما رسید.
ترجمه از کتاب نامداران فرهنگ ارمنی، قرن ۵ تا ۱۸ م.
انتشارات دانشگاه دولتی ایروان، ۱۹۷۶
(اندکی کوتاه شده)
منابع مؤلف:
– Koriun, Vark Mashtotsi, trans. By prof. M. Abeghyan, Yerevan, 1941
کریون، سلوک ماشتوتس، ترجمه از زبان کهن ارمنی به زبان معاصر، مقدمه و شرح و تفسیر و مقابله نسخ به اهتمام پروفسور مانوک آبقیان، ایروان، ۱۹۴۱ (به زبان ارمنی)
– Akinyan N., Mesrop Mashtots vartapet, kyankën u gortzuneutiunë, Vienna, 1949
اکینیان ن.، مسروپ ماشتوتس وارتاپت، شرح احوال و آثار، وین، ۱۹۴۹ (به زبان ارمنی)
– “Mesrop Mashtots. Hodvatzneri Zhoghovatzu”, HSSH GA hrat., Yerevan, 1962
«مسروپ ماشتوتس، مجموعه مقالات»، انتشارات فرهنگستان علوم جمهوری ش. س. ارمنستان، ایروان، ۱۹۶۲ (به زبان ارمنی).
– “Mesrop Mashtots. Hodvatzneri Zhoghovatzu”, Yerevani Hamalsarani hrat. Yerevan, 1963
«مسروپ ماشتوتس، مجموعه مقالات»، انتشارات دانشگاه ایروان، ایروان، ۱۹۶۳ (به زبان ارمنی).
– Leo, Mesrop Mashtots, Yerevan, 1963
لئو، مسروپ ماشتوتس، ایروان، ۱۹۶۳ (به زبان ارمنی).
– Atjaryan H., Hayots Girë, ht. I, Yerevan, 1968
آجاریان ه.، الفبای ارمنی، جلد اول، ایروان، ۱۹۶۸ (به زبان ارمنی).
– Manandyan Ya., Mesrop Mashtots I borba armyanskovo naroda za kulturnuyu samobtiost, Erevan, 1941
ضمیمه:
در پایان برای اطلاع خوانندگان حروف الفبای زبان ارمنی، حروف معادل فارسی و آوانگاری فارسی و لاتین آن ها ارائه می شود. آوانگاری لاتین مندرج در جدول زیر، همان است که در صفحات نشریۀ پیمان برای تلفظ کلمات و اسامی ارمنی به کار برده می شود. در کنار آن، آوانگاری ویژه ای نیز که زبان شناسان و خاورشناسان برای نشان دادن تلفظ کلمات ارمنی برگزیده اند و پیشنهاد هاینریش هوبشمان، دانشمند خاور شناس نامی است آورده شده است.
پینوشتها:
1- Mesrop Mashtots
2- Hatsekats
3- Taron
4- Koriun
5- Parpetsi
6- Khorenatsi
7- Vagharshapat اجمیادزین کنونی، در نزدیکی ایروان (م).
8- Goghtan یا Goghtn
9- Shabit
۱۰- تقسیم ارمنستان به دو بخش شرقی و غربی در سال ۳۸۷م اتفاق افتاد (م).
۱۱- پذیرش رسمی مسیحیت در ارمنستان در سال ۳۰۱م صورت گرفت (م).
12- Vartanank، سال ۴۵۱م (م).
۱۳- کریون، سلوک ماشتوتس، ترجمه از متن گرابار (ارمنی قدیم)، مقدمه و شرح و تفسیر و مقابله نسخ به اهتمام پروفسور مانوک آبقیان، ایروان ۱۹۴۱، ص ۴۱ (به زبان ارمنی).
14- Sahak Partev
15- Vramshapuh
16- Vahrij
17- Edesia یا اِدِسه، اورفۀ کنونی (م).
18- Samosat
19- Hropanos
20- Siunik
21- Oshakan
22- Vahan Amatuni
23- Hovsep Catholicos
24- Davit Anhaght (داویت شکست ناپذیر)(م)