فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۹
مراسم بزرگداشت دیانا آبکار
روابط عمومی مؤسسه ترجمه و تحقيق هور
اشاره
ديانا آبکار (متولد اکتبر ۱۸۵۹م در رانگون هندوستان) بانوي ارمني ايرانيتباري است که از او به عنوان نخستين يا يکي از نخستين زنان ديپلمات در دنيا ياد ميشود. او از ۲۱ ژوئية ۱۹۲۰م تا دسامبر همان سال سفير دولت ارمنستان در ژاپن بود. آبکار سرانجام در ۸ ژوئيه ۱۹۳۷م در سن ۷۷ سالگي در ژاپن درگذشت.
مراسم بزرگداشت اولين سفير افتخاري زن جهان، ديانا آبکار، شنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ش، به همت مؤسسة ترجمه و تحقيق هور و با حضور جناب آقاي آرسن آواکيان، سفير جمهوري ارمنستان در ايران؛ جناب آقاي ساتوشي ماتسوشيتا، دبير سوم سفارت ژاپن در ايران؛ آرمن موتافيان، کنسول افتخاري استوني؛ نمايندگان مجلس شوراي اسلامي : زهره الهيان، نمايندة تهران؛ فاطمه مقصودي، نمايندة بروجرد؛ معصومه پاشايي بهرام، نمايندة جلفا و مرند؛ روبرت بگلريان، نمايندة ارمنيان اصفهان و جنوب کشور؛ آرا شاهورديان، نمايندة ارمنيان تهران و شمال کشور؛ الهام اکبري، عضو شوراي فرهنگ عمومي کشور؛ و جمعي از ارمنيان مقيم تهران در انجمن اجتماعي ارامنة تهران برگزار شد. مراسم، با پخش سرود ملي جمهوري اسلامي ايران شروع شد. سخن آغازين را خانم سوسه يونانسيان دربارة اهميت و نقش زنان در جوامع قرائت و سخنان خود را چنين آغاز کرد : «يکي از اين زنان افتخارآفريني که امشب مؤسسة ترجمه و تحقيق هور با افتخار مراسم گراميداشت وي را برگزار ميکند، ديانا آبکار، بانوي ايراني ـ ارمني، است که به عنوان نخستين سفير افتخاري زن جهان شناخته شده و نمايندة تامالاختيار اولين جمهوري ارمنستان در ژاپن محسوب ميشده».در ادامه، پيامي ويديويي از نوادة ديانا آبکار، ميمي مالايان، پخش شد. وي در سخنان خود به زندگينامة ديانا آبکار، دستاوردهاي او و نقش بسيار مهم اين بانو در نجات بازماندگان نژادکشي ارمنيان در ۱۹۱۵م پرداخت. وي در پايان سخنان خود گفت : « در پايان، صميمانه از مؤسسة هور بابت فرصتي که در اختيار من گذاشتند تا بتوانم با شما صحبت کنم تشکر ميکنم. از علاقة شما براي به اشتراک گذاشتن داستان ديانا و دعوت گرم و مهربانانة شما بسيار سپاسگزارم. ».(۲)
زهره الهيان
خانم آبکار فردي انساندوست و پيگير حقوق مردم بودخانم زهره الهيان، عضو کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس، که در اين مراسم حضور داشت، در سخنراني خود گفت: «در مقام رئيس کميتة حقوق بشر مجلس اين طرح را در نظر داريم که با ياري اساتيد گرانقدر اشتراکات فرهنگي را با اديان توحيدي ـ که ساليان دراز دربارة موضوعات مشترک مانند صلح، دوستي و عدالت ـ فعاليت داشتهاند توسعه دهيم. اين اشتراکات زمينة تعامل بين اسلام و اعتقادات ارمنيان را فراهم ميکند. سالهاست با خواهران و برادران ارمني تعاملات هميشگي داريم و در ساية جمهوري اسلامي ايران، در مسير صلح، دوستي و عدالت در کنار هم فعاليت ميکنيم».وي در پايان سخنان خود گفت: «ياد خانم ديانا آبکار را به عنوان فردي انساندوست و فعال در عرصة بينالملل بزرگ ميداريم. همچنين، چهلمين سالگرد شکلگيري مؤسسة هور را نيز گرامي ميشماريم».
زويا خاچاطور
ارمنستان براي ديانا وطني بود که هيچگاه موفق به ديدن آن نشد.(۳) خانم زويا خاچاطور، کارشناس ميراث فرهنگي و مدير گنجينة موسيقي ارمنيان جلفاي نو، سخنراني مفصلي دربارة ديانا آبکار زندگي و فعاليتهاي ارزشمند اين بانوي ارمني داشت. وي در سخنانش خاطرنشان کرد: «پس از گذشت بيست سال از تحقيقاتم دربارة ديانا آبکار، امروز اين سعادت را پيدا کردم که دربارة او صحبت کنم. ميتوانم ادعا کنم که ويژگيهاي شخصيتي او با ويژگيهاي زنان موفق قرن بيست و يکم قابل مقايسه است، زيرا وي زني فراتر از زمان خويش بود».وي در صحبتهاي خود از ويژگيها، آرمانها و فعاليتهاي ديانا آبکار سخن گفت:« نکتة مهم انتصاب ديانا آبکار در مقام سفير افتخاري ارمنستان در ژاپن اين بودکه او در زماني به اين سمت منصوب شد که زنان در ژاپن نميتوانستند سمتهاي دولتي داشته باشند. ديانا در ۶۱ سالگي به اين سمت برگزيده شد».« ارمنستان براي ديانا وطني بود که هيچگاه موفق به ديدن آن نشد. هرگاه به جلفا سفر کرديد از موزة کليساي وانک غافل نشويد و غرفة سمت راست طبقة دوم را دقيقتر ببينيد، زيرا اين ديداري با ديانا آبکار است، زني که در وجودش خورشيد داشت و گرمابخش قلب نيازمندان بود».پس از سخنراني خانم خاچاطور، فيلم کوتاهي پخش شد که شامل سرگذشت بانو ديانا آبکار، اهمّ فعاليتهاي سياسي و اجتماعي او، انتصاب وي به مقام سفير افتخاري جمهوري ارمنستان در ژاپن، تلاشهاي بي وقفة او براي ياريرساني به بازماندگان نژادکشي ارمنيان، که در ژاپن با مشکلات و سختيهاي بسياري دست و پنجه نرم ميکردند و در انتها، سالهاي پاياني زندگي او بود.دکتر فاطمه مقصودي ديانا آبکارها به خاطر ديگر خواهي و دگر دوستي ماندگار شدند.
خانم دکتر فاطمه مقصودي، نمايندة بروجرد در مجلس شوراي اسلامي و عضو کميسيون امور داخلي کشور و شوراها، نيز در ادامه به سخنراني پرداخت و گفت :
«بسيار خوشحالم که در اين محفل براي بزرگذاشت زندگي ارزشمند يک زن دور هم جمع شدهايم».وي در ادامه از جايگاه زن در اسلام سخن گفت و در پايان، سخنان خود را با اين جمله خاتمه داد :« نوعدوستي و انساندوستي ديانا آبکار به عنوان يک زن فداکاري، ايثار و از خود گذشتگي زنان براي ديگران را نشان ميدهد».
آرسن آواکيان
ديانا آبکار تا زمان مرگ به مبارزه و ميهنپرستي ادامه دادآقاي آرسن آواکيان، سفير جمهوري ارمنستان در ايران، در پيام خود گفت : «اثبات شده است که ديانا آبکار از اولين زنان ديپلمات و سفير در جهان بوده. هرچند نتوانست مأموريت خود را درمقام سفير به پايان برساند زيرا عمر اولين جمهوري ارمنستان بسيار زود به پايان رسيد.ديانا آبکار تأثير بسزايي در شناسايي رسمي اولين جمهوري ارمنستان در سال ۱۹۲۰م از سوي ژاپن داشت. در ۲۱ ژوئية همان سال ديانا آبکار در مقام نماينده و سفير تامالاختيار جمهوري ارمنستان در شرق دور با مرکزيت ژاپن انتخاب شد. ديانا دربارة مسئلة نژاد کشي ارمنيان نه کتاب نوشته. اين مراسم وزين، که امشب به همت مؤسسة ترجمه و تحقيق هور برگزار ميشود علاوه بر آنکه گوشههايي از تلاش و کوشش يک بانوي ارمني را در نقش يک ديپلمات براي پيشبرد منافع ملي نشان ميدهد، نمونه بارزي از زني ميهنپرست را به تصوير ميکشد، زني که حتي پس از آنکه وضعيت ارمنستان تغيير کرد و استقلالش را از دست داد، دست از مبارزه برنداشت و همچون فردي ميهنپرست براي احقاق حق از دست رفتة ملت خود به سختي تلاش کرد».
روبرت بگلريان
ديانا آبکار شخصيتي ويژه بوددر ادامه، نمايندة ارمنيان اصفهان و جنوب کشور در مجلس شوراي اسلامي، آقاي روبرت بگلريان، پشت تريبون قرار گرفت و در سخناني گفت: «با اغتنام فرصت، وظيفة خود ميدانم از جناب آقاي ماتسوشيتا به عنوان نمايندة سفارت ژاپن و مردم ژاپن خواهش کنم که بهخاطر مهماننوازيشان در دورة نژادکشي از ارمنياني که نجات يافته بودند، مراتب تشکر جامعة ارمنيان ايران و مردم آزادة جهان را به دولت و مردم عزيز ژاپن ابلاغ کنند. اين ارمنيان با ابتکار عمل ديانا آبکار و همراهي مقامات دولتي ژاپن توانستند جان سالم به در ببرند و زندگي تازهاي را آغاز کنند. تعداد زيادي از اين افراد بعدها در زمرة بازماندگان نژادکشي سند زندة جناياتي بودند که صورت گرفته بود و توانستند جهانيان و تاريخ را با اين جنايتها آشنا کنند».دکتر معصومه پاشايييکي از افتخارات آذربايجانيها زندگي بسيار مسالمتآميز و خوب با ارمنيان بودهخانم دکتر معصومه پاشايي، نمايندة مرند و جلفا در مجلس شوراي اسلامي، نيز در ادامه به سخنراني پرداخت و گفت :« در تاريخ ما آمده زماني که يکي از رهبران ارمنيان در تبريز فوت کرد، در همين شهر مراسم تشييع جنازه برگزار شد، تشييع جنازهاي که تا به امروز در تاريخ سابقه نداشته زيرا تمام مردم استان آذربايجان در اين مراسم شرکت کرده بودند». وي در ادامه گفت :«زمان آن رسيده که با تاريخمان آشتي کنيم. تاريخ ثروت ملي ماست. در کنار هم بايد به ايران، وطنمان، معنا بدهيم».
ايساک يونانسيان
ارمنيان ايران در هر جاي دنيا با افتخار نام ايران را فرياد مي زنند.
ايساک يونانسيان، رئيس هيئت مديرة مؤسسة ترجمه و تحقيق هور، آخرين سخنران مراسم بود که پشت تريبون قرار گرفت و ضمن تشکر از مهمانان و دست اندرکاران برنامه گفت:
«ديانا آبکار با اينکه در ايران زاده نشد و پنجاه سال از عمرش را در ژاپن گذراند اما همواره خود را ايراني ميدانست و از ايران به نيکي ياد ميکرد. وي در مقدمة يکي از آخرين کتابهاي خود، که سه سال قبل از مرگش نوشت، مينويسد :,اين کتاب را تقديم به وطنم، ارمنستان غربي، ميکنم. نه، نه، آنجا که ويران شد. براي وطن اصليام، ايران، مينويسم که والدينم در آنجا متولد شدهاند و اجداد من در خاک آن خفتهاند،».
يونانسيان در انتها گفت : «باور داشته باشيد ارمنيان ايران در هر جاي دنيا که باشند، با افتخار نام ايران را فرياد زده و خواهند زد».
در بخش پاياني مراسم، استاد هاميک آلکساندريان، پايهگذار رهبر گروه کر داتِو، از قطعة خود با نام مادام ديانا آبکار، که تلفيقي از موسيقي سنتي ژاپن و جلفاي نوست با آهنگسازي و نوازندگي خود، رونمايي کرد. سپس، قطعة الگيا از آرنو باباجانيان، آهنگساز شهير ارمني و قطعة سرزمين مادري اثر ديگري از خود را اجرا کرد.
متن پيام ويدئويي ميمي مالايان، در مراسم بزرگداشت ديانا آبکار
سلام. من ميمي مالايان هستم. از دعوتتان براي شرکت در جشن چهلمين سالگرد تأسيس مؤسسة هور و همچنين، بابت تجليل از ديانا آغابگ آبکار متشکرم. بهطور قطع، ديانا از اينکه شما به کسب اطلاعات دربارة زندگي و دستاوردهاي او علاقهمند هستيد خوشحال و مفتخر خواهد شد. در کودکي، داستانهايي دربارة ديانا يا همان طور که مادرم او را خطاب ميکرد «گرني»(۴) شنيده بودم اما هيچ تصوري از گستردگي دامنة دستاوردهاي او و تأثير فعاليتهايش بر ارمنستان و مردم ارمني نداشتم تا اينکه شروع به تحقيق دربارة او کردم. هرچه بيشتر تحقيق کردم بيشتر بهتزده شدم و خيلي زود، فهميدم که بايد تا حد امکان داستان زندگي او را با افراد بيشتري به اشتراک بگذارم. به نظرم رسيد که مؤثرترين راه براي دستيابي به اين هدف ساختن فيلمي دربارة اوست. اين فکر مرا بر آن داشت تا مستند ديپلمات بدون مرز را بسازم.ديانا در سال ۱۸۵۹م در رانگون برمه به دنيا آمد. پدرش، هوهانس آغابگ، از اولين نسل ارمنيان هند بود که همراه والدينش از جلفاي نو ايران به هند مهاجرت کرده بود. خانوادة مادري ديانا نيز پيشتر از شيراز به هند آمده بودند. ديانا سالهاي نوجواني و جواني را در کلکته گذراند، جايي که در آن با همسرش، مايکل آبکار، آشنا شد. اين زوج در سال ۱۸۸۹م ازدواج و يکسالونيم بعد به ژاپن نقلمکان کردند، جايي که مايکل تجارت خود را در زمينة واردات و صادرات راهاندازي کرد. آنها صاحب پنج فرزند شدند که دو تاي آنها در کودکي از دنيا رفتند. مايکل در ۱۹۰۶م، در تصادفي عجيب و پس از لگد زدن اسب به او، درگذشت. با مرگ مايکل، ديانا در ادارة تجارتخانه و حمايت از خانواده تنها ماند.قتلعامهاي وحشتناک ۱۹۰۹م آدانا نقطة عطفي در زندگي ديانا بود و او را به سمت تبديلشدن به يک فعال اجتماعي سياسي سوق داد. ديانا توجه خود را به مسئلة ارمني معطوف کرد. او هفت کتاب، بيش از صد مقاله و نامههاي بيشمار در اين خصوص نوشت. ديانا براي احقاق حقوق ارمنيان مبارزه ميکرد و ميکوشيد تا خطر قريبالوقوع پيش روي آنان را گوشزد کند. او با سرعتي ديوانهوار کار ميکرد که اين موضوع منجر به فروپاشي عصبي وي شد. وقتي تمام نوشتهها و تلاشهاي ديانا با شکست مواجه شد و نژادکشي ۱۹۱۵م ارمنيان به وقوع پيوست، او مسير و نحوة فعاليتها و کمکهايش را تغيير داد زيرا بازماندگان نژادکشي، که سفري دههزارکيلومتري را از مسير روسيه پشت سر گذاشته بودند، به کمک او نياز داشتند. در ۱۹۱۷م، ژاپن پناهنده نميپذيرفت. علاوه بر اين، ورود شهروندان ترک ، که در طول جنگ جهاني اول دشمن ژاپن بودند، به اين کشور ممنوع بود. با اين حال، ديانا تأکيد داشت که اگرچه ارمنيها در امپراتوري عثماني زندگي ميکنند ترک نيستند. او تمام هزينههاي مالي پناهندگان ارمني را در مدت اقامتشان در ژاپن بر عهده گرفت. مقامات ژاپني به ديانا احترام گذاشتند و به او اعتماد کردند و به بازماندگان نژادکشي اجازة ورود دادند؛ به عبارت ديگر، بدون ديانا سرنوشتي کاملاً متفاوت براي اين پناهندگان رقم ميخورد و بهدليل نداشتن گذرنامه يا اسناد مسافرتي مناسب مجبور ميشدند تا در ولادي وستوک(۵) يا هاربين(۶) بمانند و هيچ وقت، به ژاپن و پس از آن، هدف نهايي خود، ايالات متحده، نميرسيدند.ديانا آبکار، نويسنده، تاجر، فعال اجتماعي ـ سياسي و ديپلمات زن ارمني، شخصيت انسان دوستي بود که به تنهايي باعث نجات هزاران بازماندهاي شد که ميخواستند هزاران مايل دورتر از سرزمين خود زندگي جديدي را آغاز کنند. مستند ديپلمات بدون مرز سعي دارد تا لحظات مهم زندگي ديانا را نقل کند: بيداري او دربارة مسئلة ارمني، بينش معنوي او که او را به يک فعال سياسي اجتماعي بدل کرد، فروپاشي ذهني و سرخوردگي او در حالي که نژادکشي را پيش بيني کرده بود و فعاليتهاي بيشمار بشردوستانهاش. دستاوردهاي ديانا فراتر از انتظار است. اين کارها را زني تنها، در سرزميني دوردست، بيش از صد سال پيش انجام داده.در پايان، صميمانه از مؤسسة هور بابت فرصتي که در اختيار من گذاشتند تا بتوانم با شما صحبت کنم تشکر ميکنم. از علاقة شما براي به اشتراک گذاشتن داستان ديانا و دعوت گرم و مهربانانة شما بسيار سپاسگزارم. سپاس فراوان.
متن سخنراني زويا خاچاطور در مراسم بزرگداشت ديانا آبکارديانا آبکار،زني که در وجودش خورشيد داشت و گرمابخش قلب نيازمندان بود.
اولين بار، در يکي از روزهاي سال ۱۳۸۱ش ديانا را ملاقات کردم. آن زمان، به تصميم شوراي خليفهگري وقت اصفهان و بنابر شغلم، از من خواسته شده بود که غرفههاي موزة خاچاطور کساراتسي يا به قول هموطنان فارسي زبان موزة کليساي وانک را بازنگري کنم. بعد از گذشت چند روز از شروع کار، نوبت به غرفههاي طبقة دوم رسيد. غرفة دوم از سمت راست، مربوط به اولين دورة استقلال ارمنستان بين سالهاي ۱۹۱۸ تا۱۹۲۰م بود که شامل گذرنامهها، اسناد، اسکناسها، سکهها، عکس و وسايل شخصي هوسپ آرغوتيان، اولين سفير جمهوري ارمنستان در ايران، بود. در بين اين اشيا، عکسي توجه مرا جلب کرد، تصوير زني کيمونو پوشيده با آرايش کاملاً ژاپني که در کنار مردي با لباس سنتي ژاپني نشسته بود. در توضيح عکس نوشته شده بود : «اولين سفير زن ارمني در ژاپن».
تصوير متعلق به ديانا آبکار بود. هيجانزده چند لحظه عکس قديمي را در دست گرفتم و به فکر فرو رفتم. از خود پرسيدم ديانا چه ويژگي خاصي داشته که در آن برهة زماني به چنين موقعيت اجتماعياي رسيده؟ چه مسائلي باعث اين رخداد شده؟آيا او تصور ميکرد روزي تصويرش در موزة کليساي وانک جلفا قرار بگيرد؟ جلفايي که هيچوقت بخت ديدن آن را پيدا نکرد.امروز، بعد از گذشت حدود بيست سال از آن تاريخ، من اين سعادت را پيدا کردهام که دربارة ديانا آبکار سخن بگويم و کوشيدهام ويژگيهاي شخصيتي و زندگي او را با معيارهاي زنان موفق و کارآفرين قرن بيست و يکم مقايسه کنم. متأسفانه، جزئيات زيادي از زندگي او به دست ما نرسيده. با اين حال، با همين اطلاعات اندک ميتوانم ادعا کنم که ويژگيهاي شخصيتي و موفقيتهاي او با ويژگيهاي زنان موفق قرن بيست و يکم قابل مقايسه است؛ به عبارت دقيقتر، ديانا آبکار يک زن پيشرو محسوب ميشود که از زمانة خود فراتر رفته بود.با مطالعاتي که در روزهاي اخير کردهام، متوجه شدم که ارمنيان از دوران بتپرستي زن را اساس خانواده ميدانستند و در افسانهها، قصههاي اساطيري و اشعار خود به اين موضوع اشاره کردهاند. به گفتة آگاتانگغوس، مورخ ارمني قرن پنجم ميلادي، ارمنيان در دوران پيش از مسيحيت زن را چشمة مادر و نفس حيات ميدانستند و خدايان مادينهاي مانند آناهيت، آستغيک و نانه را ميپرستيدند، مادرخداياني که نقش و جايگاهي خاص در زندگي و باورهاي آنان داشتند.پس از ظهور مسيحيت، پرستش زن در مريم مقدس و باکرگي او خلاصه شد و زن به عنوان موجودي زيبا، ظريف و در عين حال، قوي تعريف شد که کمک حال همسرش بود. در کتاب مقدس اغلب نه تنها از مردان قوي بلکه از زنان قدرتمندي هم ياد شده که نقشي مهم در تاريخ داشته اند.
از قرن پنجم ميلادي به بعد، در اسناد کليسايي و غيرکليسايي ارمنستان بر تساوي حقوق زن و مرد تأکيد شده. مهمترين اثر حقوقي به زبان ارمني متعلق به قرن دوازدهم ميلادي است که به مخيتار گُش نسبت داده شده. او، که نويسندة نخستين کتاب قانون کيفري جهان به نام کتاب قانون است، در اثر خود به نقش زن و مرد در خانواده اشاره کرده و چنين نوشته: «زنان تحصيلکرده گنجينهاي براي جامعه هستند».نخستين کتاب قانون اساسي ارمنستان را شاهمير شاهميريان در سال ۱۷۷۳م نوشت که اساس آن بر برابري زن و مرد است. در اين کتاب آمده: «هر انساني خواه ارمني، خواه غير ارمني، چه مرد، چه زن، متولد ارمنستان يا خارج از آن، بايد در برابري زندگي کند و در فعاليتهاي خود برابر باشد». هم اکنون، مادة ۱۴۰۱ قانون اساسي ارمنستان، برابري زنان و مردان را تضمين ميکند. اين قانون بر اساس تاريخ انديشة حقوقي ارمنستان نوشته شده.ارمنستان بين سالهاي ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰م با تشکيل جمهورياي مستقل يکي از اولين کشورهاي جهان بود که به زنان حق رأي و انتخاب شدن داد و با به چالش کشيدن عرصة تحت سلطة مردان، نخستين بار در جهان زني را در سمت کنسولي منصوب کرد. آن زن کسي نبود جز ديانا آبکار.تأسيس مدارس دخترانه در ابتداي قرن نوزدهم کمک شاياني به گسترش نقش و فعاليتهاي اجتماعي و سياسي زنان و دختران کرد. اين مدارس در جلفاي اصفهان نيز باعث پيشرفت و ترقي اين شهرک زيبا شد. تاجران جلفايي، به دليل ارتباط نزديک با دنياي خارج و آشنايي با جنبش زنان در جهان، شناخت بهنسبت خوبي از تأثير آموزش و تربيت بر دختران خود داشتند. با در نظر گرفتن اينکه پدر و همسر ديانا اهل جلفا و تاجر بودند، طبيعتاً با موضوع تحصيل وتعليم و تربيت دختران غريبه نبودند.شايد، بتوان گفت اولين عامل پيشرفت و موفقيت فرد داشتن والدين با سواد و روشنفکر است. ديانا، دختر تاجري جلفايي، که در مدارس خوب کلکته تحصيل کرده بود و به چندين زبان زندة دنيا صحبت ميکرد، اين باور عمومي را مورد ترديد قرار داد که مردان در زمينة تجارت و سياست موفقتر از زناناند و زناني که پا به عرصة تجارت و کسب و کار ميگذارنـد، در مقايسه با مردان، معمولاً دچار مشکلات و شکستهاي مالي بيشتري ميشوند اما آيا ديانا آبکار را ميتوان در زمرة زنان موفق ارمني دانست؟ براي پاسخ به اين سؤال بايد ويژگيهاي شخصيتي او را بيشتر بررسي کنيم. نمي توان منکر آن شد که رشد و پيشرفت تحصيلي و اشتياق به يادگيري باعث عزتنفس انسان ميشود. عزتنفس بناي وجود هر انساني است. عزتنفس همان صدايي است که به ما ميگويد: « تو لياقتش را داري».
ديانا با تحصيلات و استعداد و عزتنفسي که داشت لايق آن بود که بهترين زندگي را براي خود بسازد و با ازدواجي که در ۲۹ سالگي داشت (لطفاً به سن ازدواج او توجه داشته باشيد)، سعي کرد همين کار را انجام دهد. يکي ديگر از ويژگيهاي شخصيتي او مثبت انديشي براي خلق برنامهها و هدفهاي جديد بود. هيچ عامل بيرونياي قادر نيست مانعي در برابر انساني با ديد مثبت باشد. ديانا دور از خانواده زندگي جديدي را در ژاپن آغاز کرد. با وجود اينکه چندين بار در زندگي شخصياش شکست خورد و وقايع ناگواري چون زلزلة بزرگ ژاپن و مرگ همسر و انتقال تجارتخانه به شهري جديد را از سر گذراند ولي همچنان به موفقيت خود باور داشت.ترس از شکست و مورد قضاوت قرار گرفتن باعث ميشود که بسياري از افراد از هدفها و آرزوهاي خود دست بکشند. بارزترين ويژگي زنان موفق شجاعت و مقابله با اين چنين ترسهايي است. اما شجاعت به معني نترسيدن نيست! چنين زناني، با وجود ترس، دست به هر کاري که براي موفقيت لازم باشد ميزنند. ديانا هم با ترسهاي مختلفي در زندگياش روبهرو شد ولي شجاعت آن را داشت که بارها و بارها با مشکلاتي چون تغيير محل زندگي و تغيير شغل و ورشکستگي رو در رو شود.برنامهريزي و نوشتن برنامة روزانه برترين ويژگي زنان و به طور کل، انسانهاي موفق است. با مطالعة زندگينامة ديانا متوجه ميشويم که او هيچ فرصتي را براي نوشتن از دست نداده و با وجود مشکلات سياسي و اجتماعي و اقتصادي فراوان با برنامهريزي دقيق و منظم از فرصتهاي زندگي استفاده کرده است. برنامهريزي جدي او در زندگي سبب نجات جان هزاران پناهجوي ارمني نجات يافته ازنژادکشي ارمنيان۱۹۱۵م شد،که در خطر فقر و گرسنگي بودند.ضروريترين ابزار براي موفقيت يک زن مطالعه و پژوهش است. امروزه، زنان موفق بخشي از زمان خود را صرف مطالعه، تحقيق و به روز رساني اطلاعات خود از رخدادهاي جهاني ميکنند. ديانا به خوبي به اين موضوع اشراف داشت و از اوضاع سياسي اجتماعي جهان مطلع بود. اين بانوي ارمني از ۱۹۱۳م ميدانست که نسلکشيهاي جديدي در راه است و آن را پيشبيني و رسانهاي کرده بود.کسب مهارتهاي حرفهاي تأثيري فراوان در موفقيت زنان دارد. در ۱۹۰۶م، ميکائيل آبکار، همسر ديانا، به علت بيماري درگذشت. ديانا در آن زمان ۴۷ ساله بود. پس از اين واقعه، مجبور شد علاوه بر مسئوليت تربيت فرزندان، مسئوليت ادارة تجارتخانه و مهمان خانهشان را نيز بر عهده بگيرد.تنها، تصور کنيد اگر ديانا، زني ارمني در قلب ژاپن و وارث تجارتخانهاي بزرگ، هوش اقتصادي و توانايي لازم را براي ادارة اين ثروت نداشت، آيا مي توانست به آيندة خانواده، شغل و تجارت خانوادگي اميدوار باشد؟ براي ديانا زن بودن مانعي براي اشتغال در حوزة تجارت نبود و با فعاليت مستمر و تلاش فراوان به زنان زمان خود ثابت كرد كه زنان هم ميتوانند بازرگاناني موفق باشند.از ديگر مشخصههاي بارز زنان موفق مسئوليتپذيري آنان است. مسئوليتپذيري ديانا اين موقعيت را براي او به وجود آورد که در ۱۹۲۰م در مقام اولين کنسول افتخاري زن جهان در ژاپن منصوب شود. رخدادي بيسابقه نه تنها در شرق، بلکه حتي در غرب. ديانا آبکار از معدود زنان تحصيلکرده، معتقد و روشنفکر زمان خود بود که در عرصههاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي حضوري فعال داشت. نکتة مهم انتصاب او به اين سمت آن است که در دوراني به اين سمت منصوب شد که زنان در ژاپن نمي توانستند سمت هاي دولتي داشته باشند. او در شصت و يک سالگي به اين سمت برگزيده و با سقوط اولين جمهوري ارمنستان در دسامبر ۱۹۲۰م، مسئوليت سياسي وي نيز ملغا شد.
در طول دو سال استقلال ارمنستان، ديانا تنها شش ماه مسئول کنسولگري بود اما در واقع اين مسئوليت براي او آغاز و انجامي نداشت. او قبل و بعد از اين تاريخ هم از هيچ کمکي به ارمنستان و هموطنان ارمني آسيب ديده براي اقامت، انتقال و نجات آنان دريغ نکرد. ارمنستان براي ديانا وطني بود که هيچ گاه موفق به ديدن آن نشد.هوش اجتماعي ديانا و روابط عمومي عالياش يکي ديگر از عوامل موفقيت او بود. به گفتة يکي از روزنامههاي ژاپني، ديانا با صداي زيبا و گيرا، فن بيان و جذبة خاص خود همة حاضران در اجلاسي در يوکوهاما را مجذوب صحبتهاي خود کرد. احتمالاً، هيچ انسان موفقي مخالف اين سخن نيست که سختترين و بزرگترين خواستهها را ميتوان با تلاش و پشتکار و مداومت به دست آورد. اغلب کساني که به موقعيتهاي دلخواه خود رسيدهاند از استعداد يا توانايي ويژهاي برخوردار نبودهاند بلکه تنها تفاوت آنها با ديگران اين بوده که در برابر مشکلات و سختيها تسليم نشدهاند و تا رسيدن به هدف، سخت تلاش کردهاند. لطفاً، در اين خصوص به تعداد نامههاي ارسالي ديانا توجه کنيد. به احتمال بسيار، نامههايي هم بوده که به دست ما نرسيده و در طي زمان، مفقود شده. او به عنوان فعال مدني و براي کمک به هموطنان، نامههايي را به شخصيتها و سازمانها و مراکز مختلف نوشته. همچنين، بخشنامههايي را چاپ و براي افراد و سازمانهاي حافظ صلح ارسال کرده. او با شخصيتهاي با نفوذي از انگلستان، آلمان، سوئيس، امريکا، فرانسه و اعضاي سازمانهاي صلح جهاني در ارتباط بود و در اغلب موارد، هرچند نامههايش بيپاسخ ميماند با سختکوشي و مثبتانديشي سعي ميکرد تا مسئلة ارمني را هميشه در سرخط خبرهاي جهان نگه دارد. گروهي به اشتباه تصور ميکنند که تواناييها و استعدادهاي زنان کمتر از مردان است. در پاسخ به اين گروه بايد گفت که هرگز چنين نيست بلکه گاهي زنان به دلايل بسياري، که اغلب ميدانيم، موفق به کشف استعدادهاي خود نميشوند يا اصلاً به دنبال آن نميروند. ديانا جزو آن دسته از زناني است که مصرانه پيگير استعدادها و تواناييهاي خويش بود. او علاوه بر فعاليتهاي مدني علاقهاي خاص به ادبيات داشت و در سال ۱۸۹۲م، در ۳۳ سالگي، نخستين کتاب خود را منتشر کرد.
مقالات و کتابهاي بسياري از او مشتمل بر موضوعاتي چون تحليلها و تفسيرهاي سياسي، مسئلة ارمني، محکوميت امپرياليسم، بيعدالتي و بيتوجهي جهان به ملل کوچک به چاپ رسيده. از سال ۱۹۰۹م، هدف اصلي فعاليتهاي ادبي ديانا جلبتوجه جهانيان به مسئلة ارمنيان و وضعيت نگران کنندة آنان در ترکية عثماني بود.از ديگر ويژگيهاي ديانا نوآوري و خلاقيت بود. پس از نژادکشي ارمنيان به دست ترکان عثماني، ديانا، که صرف کمکهاي فکري را کافي نميدانست، با خلاقيتي که داشت وارد عمل شد و با بهرهگيري از روابط خود و اطلاعات جامعي که داشت به صدها مهاجري که از نژادکشي نجات يافته و از طريق سيبري به ژاپن رسيده بودندکمک کرد تا به ايالات متحده مهاجرت کنند.اکنون، متوجه ميشويم که چرا از بين هزاران مرد ارمني ديانا، زني ارمني، شايستة مقام نخستين کنسول افتخاري ارمنستان در ژاپن شد. نام او به دليل فعاليتهاي ميهنپرستانه تا ابد در صفحات تاريخ باقي خواهد ماند.انتظارمي رود که زنان وقتي پا به سن ميگذارند افسرده شوند چرا که از ديدن آثار ميانسالي در چهرة خود وحشت دارند، چراکه تمام عمر با چينوچروکها و موهاي سفيد جنگيده اند، چراکه احساس ميکنند تنها داراييشان زيبايي است اما در برابر آنان زناني مانند ديانا قرار دارند که براي رسيدن به اهداف خود با تمام دنيا ميجنگند و تا آخرين لحظة زندگي دست از تلاش بر نميدارند.حالا، بيست سال از زماني که ديانا آبکار را در موزة کليساي وانک ملاقات کردم گذشته است ولي هنوز هم هر بار از جلوي غرفة آبکار رد ميشوم غروري خاص در قلب خود حس ميکنم. شما هم اگر به جلفا سفر کرديد، از ديدن موزة کليساي وانک غافل نشويد و غرفة سمت راست طبقة دوم آن را دقيقتر ببينيد. چراکه اين ديدار، ديداري با ديانا آبکار است، زني که در وجودش خورشيد داشت و گرمابخش قلب نيازمندان بود.
پی نوشت ها:
تصاوير اين نوشتار از سوي آديس عيسيقُليان در اختيار فصلنامه قرار گرفته است.
متن کامل پيام ويدئويي ميمي مالايان در پايان اين بخش ارائه شده است.
متن کامل سخنراني خانم زويا خاچاطور در پايان اين بخش ارائه شده است.
granny
Vladivostok
Harbin