فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۹
قربانی راه حق
نویسنده: واراند / ترجمه:سونا خواجه سری
سیه بود چشمانت
و بر سپیدی پیشانیت
چو موجی بیرون جهیده بود
گیس شفاف ابریشمینت
آری این چنین اند دلیران بی باک
آری این چنین محکوم اند پیامبران خاکی
آری این چنین اند آنانی که سرسختانه
باز نمی گردند
از آخرین دم پیکار موت و هستی
آنانی که در قلبشان
خون سرخ بره جاری است
و پولاد زره عزمشان
نمی سازد سرنگونشان
و خون رسولان
چو شبنمی است بر لبان آگوس ۱
و کلام خونینشان
دمی است بر سوسن صحرا
نور وجودشان
جلالی است بر مشعل امید
راهی جاودانگی می گردند
آنان، در شبی پر از رمز و راز…
*****
دگر بار می خروشید
دجله و فرات
در سوز خاطرات ما
این دو شکاف درد و رنج
در خون آفرینش گر ما
از سوریه و دِرزُر
از رأس العین تا اردوگاه عراق
وجود من نقش بست
در حجلهٔ دو یتیم…
*****
و آنی تبرک یافتیم
در مرز لایتناهی
و دگر لحظه
تبرک دادیم یکدیگر را
من چون شاعر
تو یک رسول
دیداری داشتیم، هراند.
به هم پیوستند
دو رود در تلاطم دست هایمان…
*****
سرد بود لحظهٔ جدایی
بسان آیینی در سما
عبث بود لحظهٔ غم
چون اخگری بودیم
ز همان هیمهٔ آتش
تو مرگ را در آغوش گرفتی
بهر آن رویایی سترگ
و اینک من به جای مانده
می سرایم جاودانگیت را
*****
سیه بود چشمانت
لیکن پیشانیت سپید
آری این چنین گام بر می داشت مسیح
زیر تاب نیزه ها
*****
آری می درخشید مغرورانه
تبسم با شکوهت
گویی درد تاج خار
نچکیده بود بر رویش…
*****
بهمن۱۳۸۵
پی نوشت ها:
۱- آگوس در معنای لغوی به معنای شیاری است که در آن بذر گندم می کارند.ر