فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۱۳ و ۱۴
قتل عام ارامنه ۲۴ آوریل ۱۹۱۵
سال ۲۰۰۱ میلادی مصادف است با هشتاد و ششمین سال کشتار جمعی بیش از یک و نیم میلیون ساکنان ارمنی ولایت شرقی ترکیه عثمانی توسط حکام وقت ترکیه که این فاجعه تاریخی بنام “قتل عام ارامنه” معروف است.
کنوانسیون سازمان ملل متحد سال ۱۹۴۸ – بند دوم
“قتل عام به یکی از اعمال زیر گفته می شود که هدف از ارتکاب آن، نابودی بخشی و یا تمامی یک گروه ملی، قومی، نژادی و یا مذهبی باشد، بدینصوت:
الف – کشتن اعضاء گروه
ب – صدمه شدید به همبستگی مادی یا معنوی اعضای گروه
ج – تابع کردن عمدی گروه به شرایط زندگی ای که به نابودی جسمی کامل یا جزئی آن منجر شود
د- اقداماتی برای ایجاد مانع در زاد و ولد گروه
ه – انتقال اجباری کودکان گروه به یک گروه دیگر
گزارش کمیسیون حقوق بشر – سال ۱۹۷۴ – ماده۳۰
“در دوران معاصر می توان از وجود اسنادی بسیار زیاد سخن گفت که به کشتار ارامنه مربوط میشوند، کشتاری که بعنوان قتل عام قرن بیستم شناخته شده است.”
لازمۀ قتل عام سازمان یافتگی مرکزی است و مستلزم طرحی جامع برای گردهم آوردن همه وسایلی است که نابودی ملتی را در بر می گیرد و نیز قتل عام اصولاً جنایتی دولتی است زیرا که این گونه سازمان یافتگی فقط در توان و امکانات دولتهاست.
قتل عام ارامنه در بین سالهای ۱۹۱۵ و ۱۹۲۳ میلادی رخ داد. ساکنان ارمنی سرزمینهای ارمنستان غربی که در تسلط دولت ترکیه عثمانی بود از سرزمینهای اجدادی خود تبعید و راهی بیابانهای سوریه شدند. اموال ارمنیان مصادره شد. سربازان ارمنی ارتش عثمانی از گروهانهای خود جدا شده و بصورت جمعی تیرباران شدند. کودکان و دختران جوان ربوده شدند. بسیاری از زنان و دختران مورد تجاوز وحشیانه قرار گرفتند و بقیه در بیابانها از گرسنگی و تشنگی و بیماری جان سپردند یا قربانی حملات سازمان یافته شبه نظامیان ترک گردیدند.
بدین سان سرزمین های اجدادی ارامنه از ساکنان ارمنی خالی شد و اموالشان به غارت رفت. طبق آمار موجود در آغاز جنگ جهانی اول بیش از دو میلیون ارمنی در ترکیه عثمانی زندگی می کردند. از این عده کمتر از پانصد هزار نفر از کشتارها جان سالم بدر بردند. بر این مبنی است که تعداد قربانیان قتل عام بیش از یک و نیم میلیون نفر تخمین زده می شود.
تصمیم به کشتار ارمنیان توسط کمیته مرکزی حزب “اتحاد و ترقی” که به نام شناخته شده “ترکان جوان” معروف است و در سالهای جنگ جهانی اول حزب حاکم در ترکیه بود اتخاذ شد و ازطریق عمال این حزب که مقامات مهم دولتی را اشغال می کردند به مرحله اجرا گذاشته شد. طلعت، وزیر کشور، اسماعیل انور، وزیر جنگ و احمد جمال، وزیر دریایی بودند. برای اجرای برنامه کشتار، تشکیلات محرمانه ای نیز که متشکل از مجرمین باسابقه بود و ریاست آن را پزشکی به نام بهاءالدین شکیر بعهده داشت بوجود آمد. این تشکیلات بعداً “تشکیلات مخصوص” نام گرفت و عهده دار برنامه ریزی و اجرای طرح قتل عام ارامنه شد.
ابعاد واقعی طرح “ترکان جوان” به نابودی ارمنیان هنگامی آشکار شد که در شب ۲۴ آوریل ۱۹۱۵ صدها نفر از رهبران و روشنفکران جامعه ارمنی در قسطنطنیه بازداشت و چند روز بعدهمگی به استثناء یک نفر کشته شدند.
به این مناسبت است که بعدها روز ۲۴ آوریل (۴اردیبهشت) بعنوان سالروز قتل عام ارامنه برگزیده شد.
این واقعه تاریخی تاکنون توسط سازمانهای بین المللی از قبیل پارلمان اروپا و نیز بعضی از کشورها چون روسیه، کانادا، یونان، اروگوئه، فرانسه و ایتالیا رسماً به عنوان نسل کشی پذیرفته شده است. این در حالی است که دولتهای وقت ترکیه کوشیده اند که وقایع این دوران را یا کوچک جلوه دهند و یا آن را خیلی راحت انکار کنند بدون اینکه اقدامی در جهت تسکین تألمات ارامنه کرده باشند. تبلیغات دولت ترکیه در این مورد بواسطه نحوه برخورد مراجع بین المللی تسهیل می شود.
این مراجع به جای اینکه طبق بیانیه سازمان ملل متحد مدافع حقیقت باشند، با سکوت و بی تفاوتی خود موجب تشویق حکام ترکیه می شوند.
دفاع از حقوق بشر، همانند ارتکاب قتل عام، امری خودبخودی نیست، بلکه مبارزه ای است پیگیر که برای رسیدن به پیروزی مستلزم طرح ریزی و سازماندهی و بسیج انسانهای همیشه بیدار است. از این رواست که روز ۲۴ آوریل قبل از آنکه روز گرامیداشت یاد شهدای قتل عام ارامنه باشد، روز یادآوری این واقعیت به جهان و دولتمردان است که هنوز نخستین قتل عام قرن بیستم بی مجازات مانده است. اگر نسل کشی ارامنه به موقع مورد شناسایی قرار گرفته و محکوم می شد و عاملین کشتار به پای دادرسی کشانده می شدند، فجایع هولناکی که هم اکنون در نقاط مختلف جهان شاهد آن هستیم تکرار نمی شد.
روزنامه ایران در بخش تاریخ کامل قرن بیستم شماره ۹۶۴ خود تحت عنوان کشتار ارامنه چنین آورده است:
“جنایت از لحظه ای شروع شد که در دسامبر ۱۹۱۴ (پنج ماه پس از شروع جنگ اول) انورپاشادر حمله به ارتش روسیه در قفقاز شکست خورد. انورپاشا ابتدا پیروز شد ولی در حمله متقابل ارتش روسیه، نیروهای او بکلی منهدم گردید. او متقاعد بود که سربازان ارمنی آنطور که باید نجنگیدند، “طلعت پاشا” و “انورپاشا” پیش از آنکه تصمیم خود را اجرا کنند، کلیه سربازان ارمنی داخل ارتش عثمانی را خلع سلاح کردند تا مبادا به دفاع برخیزند. صدها هزار ارمنی خلع سلاح شدند و جنایت بیرحمانه در ماه آوریل و مه ۱۹۱۵ شروع شد.
ابتدا ارامنه شهر زیتون، در ناحیه دریاچه وان، اسکندرون هزار هزار دستگیر شدند. پیش از آن دولت عثمانی ۶۵۰ نفر از بزرگان و رجال سیاسی و سرشناس ارمنی را بازداشت کرد تا هسته مقاومتی به وجود نیاید. ارامنه ترکیه شرقی با ترن، کامیون و وسایل دیگر به سوی عراق و ترکیه (که در آن زمان مستعمره عثمانی بودند) روانه گشتند و هزار نفر از مردان مسلح ترک و کرد مأمور قتل عام آنها شدند.
هفدهم ژوئن ۱۹۱۵ واگنهایم، سفیرآلمان – متحد عثمانی – تلگرافی به ویهلم استراس (خیابانی در برلن که مقر وزارت امور خارجه آلمان آنجا بود) به این مضمون فرستاد: “دولت عثمانی مدعی است که ارامنه را به منطقه دیگر کوچ می دهد، ولی هدف واقعی از بین بردن آنها است.” به تلگرف سفیر آلمان در قسطنطنیه، پاسخ داده نشد.
سفیران کشورهای دیگر اروپایی که از ماجرا آگاه شده بودند، به دولت عثمانی اعتراض کردند، ولی هیچگونه اقدام اساسی برای جلوگیری از این جنایت به عمل نیامد.
کمربند ایمنی
دولت عثمانی معتقد بود که با از بین بردن ارامنه یک کمربند ایمنی از بسفر (تنگه بین دریای سیاه و دریای مرمره) تا سمرقند (در ازبکستان که روسها در سال ۱۸۶۸ آن را تسخیر کردند) به وجود می آورد.
پس از آنکه هزاران ارمنی در بیابانهای عراق و سوریه به دست ترکها و کردها کشته شدند خبر به بقیه ارامنه رسید.
ارامنه ای که هنوز زنده بودند، به رهبری آدام مانوکیان به دفاع مسلحانه از خود برخاستند. نزدیک به سیصد هزار نفر ارمنی هرچه در عثمانی داشتند، برجای گذاشتند و از کوهها و دشتها و دامنه آرارات با مشقت زیاد به روسیه فرار کردند. بخشی از ارامنه قسطنطنیه نیز با شتاب راهی اروپا شدند. دهها هزار تن از ارامنه به ایران پناهنده شدند، ولی ارتش عثمانی وارد خاک ایران شد و در آذربایجان بسیاری از آنها و آشوریها را قتل عام کرد. در اوایل ژوئن خارپرت کنسول آمریکا در قسطنطنیه، با یک تلگراف به وزارت امورخارجه آمریکا اطلاع داد: “اگر فقط کوچ دادن ارامنه از منطقه ای به منطقه دیگر مطرح بود، قابل تحمل بود ولی هرکسی می داند که آنها به قتلگاه فرستاده می شوند نه یک هزار، نه ده هزار، که صدها هزار” دولت عثمانی به اعتراض دولت آمریکا توجهی نکرد، زیرا هدف نسل کشی ارامنه بود.
در بیابانهای سوزان
صدها رجل سیاسی، مورخ و پژوهشگر درباره این قتل عام مطلب نوشته اند، از جمله میشل آرین پژوهشگر بنام فرانسوی می نویسد: بیش از یک میلیون ارمنی را در هوای سوزان بیابان عراق و سوریه چون گله گوسفند به جلو می راندند. مردان مسلح ترک و کرد آنها را به گروههای یکصد، دویست، سیصد تقسیم کرده و در بیابان پراکنده می کردند. هزاران ارمنی کنار راه جان دادند،کودکان شیرخوار ضجه می زدند، بیماران زیر آفتاب سوزان از پای در می آمدند. فریاد هزاران نفراز تشنگی و گرسنگی در بیابان طنین افکنده بود، ولی گویی رحم و شفقت در دل جلادان نبود که به این بی گناهان و لااقل کودکان خردسال ترحم کنند. گهگاه در گوشه و کنار در چاله ای، آب کثیف مانده از باران که یافت می شد، نگهبانان اسرای خود را به سوی آن راهنمایی می کردند که آب پیدا شد. ارامنه به سوی چاله ها هجوم می آوردند و آب کثیف را می بلعیدند. در این هنگام مردان مسلح کرد و ترک محرمانه مذاکره می کردند که گلوله ها را نباید حرام کرد، هر گلوله ای برای مغز یک نفر چه شیرخوار، چه خردسال و چه پیر و جوان و زن و مرد. هنگامی که اسرا درحال نوشیدن آخرین جرعه آب کثیف بودند، مردان مسلح از پشت سر مغز آنها را هدف گرفته و یک نفر را زنده نمی گذاشتند. سر بسیاری از ارامنه با داس و خنجر بریده شد. بندرت از میان دهها هزار ارمنی که آنها را چون گوسفند به سوی سلاخ خانه هدایت می کردند، چند نفری موفق به فرار در بیابان سوزان شده و مشاهدات خود را برای دیگران شرح می دادند.
پس از قتل عام
در ۳۱ اوت۱۹۱۵، پس از قتل عام ارامنه طلعت پاشا به متفق خود آلمان اطلاع داد: “دیگرمسئله ای به نام ارمنی وجود ندارد.”
سفیر آلمان می نویسد: به طلعت پاشا که چون چوبی جلوی من ایستاده بود، گفتم: “فرض کنیم چند ارمنی به شما خیانت کردند، آیا این دلیل آن می شود که شما کودکان خردسال را از بین ببرید؟ شما یک نژاد و یک نسل را کاملاً از بین بردید؟ او در پاسخ من گفت: این امر اجتناب ناپذیر بود، زیرا کودکان بی گناه امروز، فردا گناهکار می شوند.”
در واقع هدف امپراتوری عثمانی این بود که از بسفر تا سمرقند را تسخیر کرده و مرزهای شمالی و شمال غربی و غرب را در محاصره داشته باشد. جنگهای طولانی عثمانی را با پادشاهان صفویه بخصوص شاه اسماعیل از یاد نبریم; بویژه در انقلاب مشروطیت که خاک ایران را مورد تاخت و تاز قرار دادند و در نخستین جنگ جهانی، قسمتی از غرب ایران را اشغال کردند.
امپراتوری توران
یک نویسنده انگلیسی در سال ۱۹۷۴ زیر عنوان “جنایت سکوت” نوشت: ” امروز جسد طلعت در استانبول بر روی تپهای به نام آزادی در آرامگاه مجللی قرار دارد و خیابان بزرگی در آنکارا به نام اوست و این برای جامعه بشری یک لکه ننگ است.”
در همان سال در کمیسیون اقتصادی و اجتماعی حقوق بشر سازمان ملل متحد، مسئله جنایت علیه ارامنه در دستور کار گذاشته شد و والکای نماینده ترکیه گفت: “کشته شدن ارامنه نتیجه جنگ بود; آنها شورش کردند و به بخش دیگری از امپراتوری منتقل شدند.” وی پس از این جمله محل جلسه را ترک کرد. مورخان می نویسند: “در واقع امپراتوری عثمانی همیشه تلاش کرده است که یک امپراتوری تورانی از ترکیه تا آسیای مرکزی به وجود آورد.”
یک مورخ می نویسد: اگر جامعه ملل متحد در سال۱۹۲۰، روش ضدانسانی رهبران ترکیه را محکوم می کرد، کمالیستهای مصطفی کمال پاشا، آتاتورک از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۰ یک سوم از کردهای ترکیه را قتل عام نمی کردند. او می افزاید: آمریکا و آلمان همیشه از حامیان ترکیه بوده اند.