در این شماره می خوانید:
۱- مقاله ها
- دیردادى وانک | شاهن هوسپیان
- جُستاری در تاریخ،فرهنگ و هنر ارمنیان چهارمحال و بختیاری | دکتر عباس قنبری عدیوی
- نگاهی اجمالی به تاریخچۀ حضور ارمنیان در ایران و فرش ارمنی باف ایران | مایرنی هواساپیان
۲- موزه ها
- موزه فرش ایران و گفت و گو با پریسا بیضایی،مدیر موزه | گریگور قضاریان
- قالى های تصویری موزه فرش ایران با موضوع مسیحیت | نسرین آزادبخش
۳- نگاهی به تاریخ
- خاندان باگراتونى از فرش تا عرش | آرپى مانوکیان
۴- چهره ها
- صادق هدایت و آندره سوروگیان | دکتر احمد مدنی
۵- ادبیات
- غریبه ای در شهر داکس | دکتر قوام الدین رضوى زاده
- مادرم بخشی از رمان کوتاه ساختمان پایین باغ | آنوش سارگسیان / ترجمۀ امیک الکساندری
۶- معرفی کتاب
- معرفى کتاب سرگذشت یک خیابان سیر شکل گیرى یک خیابان | مهندس مریم میرزایى
- معرفى کتاب ارامنه ایران و صنعت نفت:تاریخ شفاهی هم زیستی مسالمت آمیز در شرکت،شهرهای نفتی ایران | یونس صادقى
- میرزا کوچک خان در دوره پناهندگى ارامنۀ باکو در گیلان | سید عباسصالحى
- ارامنۀ باکو در سایه سار آسمان رشت | مریم ساحلی
۷- گزیده رویدادها
- رونمایى از کتاب پناهندگى ارامنۀ باکو به گیلان در رشت | الهام کیانپور
- پناهندگى ارامنۀ باکو به گیلان واکاوی یک کتاب | رضا نوزاد
- نمایشگاه (ریشه ها) منتخبی از آثار نقاشان ایرانی – ارمنی | ساناز آرین فر
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۹۶
سال بیست و پنجم | تابستان ۱۴۰۰ | ۲۴۸ صفحه
سرمقاله
در گذشتههای دور، ارمنیان هرساله در ۱۱ اوت، در اوج گرمای تابستـان، آغاز سال نوی باستانـی خود، ناواسارد، را جشن میگرفتند. ناواسارد جشن همگان بود. پیر و جوان، کشاورز و صنعتکار، فقیـر و غنی، روحانی و عامی همـه در کنار جوانان غیـور ارتش اوج مهـرورزی طبیعـت را در اوج گرمای تابستان گرامی میداشتند.
در روزهایی که خـوشههای انگور، سرآمـد میوههای دشتهای ارمنستان، تصویر رنگارنگ قالیهای پرنقشونگار را بر سفرهها میگستراند، برگزارکنندگان ناواسارد همه را گرد هم میآوردند و به بهانه فرا رسیدن نخستین روز از نخستین ماه سال، به شکرگزاری و جشن و پایکوبی میپرداختند و از مواهب طبیعت بهره میبردند.در آن گذشتههای زیبا، با شکوهترین مراسم سنتی ناواسارد در کنار رودخانه آراتزانی، که از کوه آرارات سرچشمه میگیرد، در ولایت شاهنشین باگراواند در شمال دریاچه وان برگزار میشد.
آراتزانی، آرارات و باگراواند، پس از اشغال ارمنستان غربی به دست ترکهای عثمانی تغییر نام دادند. ترکها یکی را مورات نِهر و آن یکی را آگریداغ خواندند و دیگری را در نقشههای خود دیادین نامیدند تا شاید یاد ناواسارد هم از فرهنگ ارمنیان زدوده شود. اینک، پس از اشغال آرتساخ به دست خودکامگان جمهوری آذربایجان، بار دیگر نام مکانها و سنتهای ارمنیان دستخوش تغییر و تحریف شده است. تاتارتبارها، شهر شوشی را شوشا، روستای آرتزواشن را باشکند، شهر هادروت را خوجاوند و استپاناکرت، پایتخت آرتساخ، را خانکندی نامیده و هزاران جوانی را، که میتوانستند شادیآور هر جشنی باشند، به خاک و خون کشیدهاند.
جمهوری آذربایجان حرارت جرقه بمبهای فسفری خود را نیز جایگـزین گرمای آفتاب تابستـان کـرده تا شاید طبیعـت هم خوی باروری خود را کناری نهد.امسال، در ۲۰ مرداد، ناواسارد در سکـوت از راه رسیـد و در خلوت، بدرقـه شد. یاد هـزاران جوانی که در جنـگ اخیر آرتساخ شهید شدند، ماتمی که قلـب هزاران مادر داغدیده را فرا گرفت و دردناکتر از همه دورنمای سیاهی که بانیان خشم و نفرت منطقه در صدد به تصویر کشیدنش هستند شیرینی ناواسارد و ناواساردها را به زهر آلوده کرده است. در ایامی که میشد به انتظار پاییز طلایی نشست، از دستـرنج شیرین کشاورزان لذت برد و شکرگزار نعمات آفریدگار بود به وادی سهمناکی کشانده شدیم که سیاستگزاران تدارک دیدهاند.
این روزها، آنچه را از پدرانمان شنیده بودیم بعینه شاهدیم. آنان باور داشتند که اگر در پی سیاست نباشی، سیاست به سراغت خواهد آمد. هشدار آنان درباره سیاستی بود که مردم عادی چیزی جز دسیسه و نیرنگ و دورویی و خودکامگی از آن ندیدهاند.سیاست، کام همه را تلخ کرده است.خـودکامگان منطقه، چـون همیشه تصویر امپراتـوری دیگـری را در ذهـن میپرورانـند. دولتمردان ترکیه، که بازندگان جنگ جهانی اول بودند، از همان روزهای نخست، برای جبران بخشی از سرزمینهای ازکفرفته عثمانی، به شرق روی آوردند. سران ترکیه، پس از شکست در اهداف خود برای فتح باکو و تصرف چاههای نفت ساحل دریای خزر، ارمنستان را زیر پا گذاشتند و چشم طمع به خاک ایران و روسیه دوختند. جانشینان عثمانی پس از موفقیت در اشغال قارص و کوههای آرارات با همراهی روسیه انقلابزده در ۱۹۲۱م متوجه دو منطقهای شدند که ارمنستان را با ایران هممرز ساخته بود.
در ۱۹ مارس۱۹۳۲م/۱۳۱۰ش، جمهوری ترکیه در قبال واگذاری ناحیهای به ایران واقع در جنوب شرقی ترکیه، در نوار مرزی ایران و ترکیه در شمال غرب دریاچه ارومیه، نواری به طول تقریبی ۲۵ و عرض متوسط ۴ کیلومتر از خاک ایران را در شمال غربی کشور به خاک خود افزود. این نوار، که اکنون در جنوب نخجوان قرار دارد، ادامه خاک ترکیه و حائلی کامل بین ایران و جمهوری ارمنستان است.دومین بخش از مرز مشترک ایران و ارمنستان از نوردوز تا کلاله تا به امروز برقرار و خار چشم ترکیه و برادر کوچکترش، جمهوری آذربایجان، است. این بخش، مانع انزوای کامل ارمنستان و تنها دروازه امن مراودات بین ایران و ارمنستان است.
سردمداران خودمحور پانترکیسم، در راستای باورهای پان تورانیستها و بنیادگرایان باسماچی، اشغال مرز بین استان آذربایجان شرقی ایران و استان سیونیک ارمنستان به طول ۴۱ کیلومتر را موجب نیل به هدف خود تشخیص دادهاند. اشغال این ناحیه بهزعم آنان اتحاد تمام ترکزبانان آسیا و جنوب شرقی اروپا از قرقیزستان و ازبکستان در آسیای مرکزی گرفته تا جمهوری آذربایجان، استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی ما، ترکیه و کریمه را موجب خواهد شد.ما در پیـمان در جـستوجـوی اشتـراکات بیشمـار اجتماعـی دو قوم پارس و ارمن و غنیسازی فرهنگ جهان هستیم در حالی که خودکامگان تازه به دوران رسیده کمر همت به قـطع رابطه دیرینه این دو قوم کهـن بستهاند.
سیاستگزاران دستپرورده ترکیه، پس از تجـاوز به خاستگاه ارمنـیان آرتساخ، به دست ارتش جمـهوری آذربایجـان و بهکمک مـزدوران سـوری و پهپادهای اسرائیـلی و فرماندهان ترکیهای، اینک میکوشنـد با نابود ساختن میراث فرهنگی ارمنیان در آرتساخ، ارمنستان را منزوی سازند و به نابودسازی فرهنگی آن ادامه دهند. ما، پیمانیان، وظیفه خود میدانیم که با معرفی یکایک گوهرهای فرهنگ ارمنی، که اینک در فهرست غنائم جنگی جمهوری آذربایجان قرار گرفته و محکوم به تخریب شده، گامی در جهت جلوگیری از نابودی و تحریف آنها برداریم.از جملـه این گوهـرها دیر دادیوانک است که تاریـخ پایهگذاری آن را سده یکم میلادی دانستهاند.
دادیوانک نماد دین و فرهنگ هزارانساله ارمنیان آرتساخ است. تصویر دیر بر روی جـلد این شمـاره نقش بسته و مقالـهای مبسوط به شرح آن اخـتصاص یافته. دشمنان فرهنگ ارمنی،تولیت این دیر را، پس از اشغال آن در ۹ آذر ۱۳۹۹ش، به نمایندهای از قوم اودی سپردهاند و ورود زائران ارمنی را به دیر و عبادت را در آن ناممکن ساختهاند.اینک، دادیوانک، صـدها بنـای تاریخی دیـگر و هزاران اثر یادآور میراث کهـن ارمنیان آرتساخ در زندان جـمهوری آذربایجان با خـطر نابودی روبهروست و حفاظـت از آنها نه بر عهده سازمانهای بینالمللی مانند یونسکو، که بر دوش ما ایرانیـانی است که خـود را متـولی فرهنگ ایرانی، فرهنگ ارمنی و فرهنگ منطقه میدانیم.