در این شماره می خوانید:
۱- مقاله ها
- امشاسپندان و ایزدان در تاریخ اساطیری ایران
- کلیسای سرکیس مقدس در صورمان آباد | بهروز خان محمدی
- کوچاندن ارمنیان به ایالات مرزی ایران | محمد علی موسوی فریدنی
- ارمنستان تولدی دیگر | فرانک ویویانوی/ مهشید تولایی
- درآمدی بر چگونگی حیات اجتماعی و فرهنگی ارمنیان قزوین | ناصر تکمیل همایون
- جشن های مشترک میان ارمنیان و ایرانیان | ماریا آیوازیان
- یادی از لوریک میناسیان | النا مسیحی
- مادرم شیوه مهرورزی را به من آموخت | آرگ میناسیان
- لوریک میناسیان، هنرمندی که دیر شناخته شد | آلفرد قهرمانیانس
- نقش خیال با لوریک نازنین و عزیزم نقش خیال شد | زاون قوکاسیان
- ادوارد فیتز جرالد و ادبیات فارسی | پروین لولویی
۲- ادبیات
- بنفشه آلپی | آکسل باگونتس / سونا خواجه سری
۳- گزارش و رویدادها
- دومین همایش دو سالانه انجمن مطالعات جوامع فارسی زبان ایروان | عسکر بهرامی
- مراسم یادبود آوریل ۱۹۱۵ هشتاد و نهمین سالگرد نژاد کشی ارمنیان | آرتین بابایانس
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۸
سال هشتم | تابستان ۱۳۸۳ | ۱۴۸ صفحه
سرمقاله
فصلنامهٔ پیمان با نیت معرفی مشترکات ایرانیان و ارمنیان، ایجاد زمینه های شناخت فرهنگ و سنن یکدیگر و نتیجتاً تعمیق دوستی ها قلم بر دست گرفته است.
در این مقال، فکر معرفی تکلغتی خاص به ذهنمان خطور کرده است که مفهوم و تحلیلش دنیایی از ابهام در شناخت ارمنیان را پاسخگوست.
تلفظ لغت اِسپیورک [۱] بسیار آسان تر از تعریف و تحلیل معنای آن است!
اسپیورک را در واقعیت فرهنگ ارمنی می توان با شرح مختصر ‹‹مأوا و مأمن گستردهٔ پراکنده شدگان›› بیان نمود.
ریشهٔ این لغت استثنایی را، که در هیچ زبان و فرهنگی دیگر مشابه لغوی ندارد، نه در غنای فرهنگ و زبان ارمنی، بلکه در واقعیت تاریخی و اجتماعی ارمنیان باید جست وجو نمود.
حضور ارمنیان در ایران بازمی گردد به دوره های ساسانیان و اشکانیان ـ که مرز و سرحدی به مفهوم امروزی در میان ارمنستان و ایران وجود نداشت ـ و نهایتاً به پادشاهی صفویان به هنگامی که شاه عباس صفوی گاخت اجاق [۲] جلفای اصفهان، فریدن و اراک را به ارمنیانِ مهاجرت داده شده اختصاص داد.
میهمان نوازی حکام و مردمان ایران از همان دوره ها، از ایران بستری ساخت برای ادامهٔ شکوفایی فرهنگ و سنن ملی ارمنیان، تا بدانجا که قلمی چون قلم پیمان نیز چنین سهل و آسان مشترکات و پیوندهای دیرین دو قوم را می شمارد و می شکافد.
ولی انتخاب اجباری مأمن اسپیورک به گستردگی جهان را امپراتوری عثمانی، سلطان حمید، آخرین امپراتورش، و سرانجام وارث نوین آن یعنی حزب اتحاد و ترقی ترکیه باعث شدند.
فشار چکمهٔ عثمانیان طی قرن ها سلطه در مأوای آبا و اجدادی ارمنیان، اینان را آوارهٔ دنیا و بانی اسپیورک نمود.
اسپیورک آوارگی است، بی وطنی است، اضطراب است، بی قراری است و بی ثباتی.
اسپیورک بیشتر از قالب یک لغت، تاریخ پیدایشی دارد به طول یک امپراتوری، دردی را در بر دارد به بزرگی یک نژادکشی و مفهومی را می رساند به اندازه های روحیهٔ اجتماعی یک ملت.
هر چند به ایجاز اسپیورک را معنی کرده ایم، ولی در مقام ارزش گذاری اش بر نمی آییم، چرا که اگر پاره پاره شدن ملت ارمنی، انسجام قومی و قوت پایداری آن را تضعیف نمود، باعث تقدیم سهمی ارزشمند از فرهنگ اجتماعی ارمنیان به جهانیان گردید.
وجود ورزشکاران ارمنی در تیم های ‹‹ملی›› کشورهای روسیه، آرژانتین، اوکراین، گرجستان، سوئد، یونان، بلغارستان، و قزاقستان در المپیک آتن و آثار وجودی فرهنگیان حماسی چون شارل آزناوور در فرانسه، ویلیام سارویان در امریکا، آرام خاچاطوریان در روسیه، و یوسف کارش در کانادا، همه و همه زاییدهٔ اسپیورک و هدیهٔ ارمنیان به جهانیان اند.
به راستی که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد….
پی نوشت ها:
- تنها واژه ای که در معنی شباهتی به اسپیورک دارد، واژهٔ یونانی Diaspora است که به پراکندگی و آوارگی قوم یهود پس از تبعید آنان از بابل اطلا ق می شده است. با این همه واژهٔ Diaspora بر خلاف اسپیورک ماهیتی اعتقادی و دینی در بردارد.
- معادل مهاجرنشین در زبان ارمن