فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۶۴
شب بزرگداشت هنرمندان ارمنی
نویسنده: ایساک یونانسیان
در روزهای برپایی نمایشگاه چهره های تأثیرگذار ارمنی در هنر ایران شبی نیز به بزرگداشت هنرمندان ارمنی تخصیص داده شد. این مراسم در تاریخ ۲ بهمن ۱۳۹۱ش، با همت مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور، در تالار استاد جلیل شهناز خانۀ هنرمندان ایران و با حضور گریکور آراکلیان، سفیر محترم جمهوری ارمنستان در ایران؛ دکتر کارن خانلری، نمایندۀ ارمنیان تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی؛ روبرت بگلریان، نمایندۀ ارمنیان اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی؛ دکتر هروی، نمایندۀ قائنات در مجلس شورای اسلامی؛ دکتر مجید سرسنگی، مدیر عامل خانۀ هنرمندان؛ سعید تقوی، معاون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور اقلیت های مذهبی؛ لوریس چکناوریان، رهبر ارکستر و آهنگ ساز برجسته؛ اعضای شورای خلیفه گری ارمنیان تهران و جمع کثیری از هنرمندان و اصحاب رسانه برگزار شد.
مراسم با دکلمه ای به نام سلام از اشعار بارویر سواک، شاعر نامی ارمنی، از کتاب صد سال شعر ارمنی، ترجمۀ احمد نوری زاده، با اجرای سدراک گوجامانیان، هنرمند جوان ارمنی، آغاز شد. سپس، ایساک یونانسیان، عضو هیئت مدیرۀ مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور و مجری برنامه، مراسم را با قرائت شعر زیر آغاز کرد:
«نقاشی هایم از طبیعت زیبای ایران و کوچ ایل بختیاری است.
نت های موسیقی من الهام گرفته از نوای خوش شالی کاران شمال و آواز ماهیگیران جنوب،
ستون های بناهایم نشئت گرفته از ایران باستان، پرسپولیس و تخت جمشید
و شعرهایم تأثیر پذیر از بزرگان ادب پارسی است.
به من آموختند که به ایران و ایرانی عشق ورزم
من نیز آموختم و قلم هنر به دست گرفتم
و به انعکاس آوای درون [پرداختم] و در حد توان
گوشه ای از این خاک را ستایش کردم.
من هنرمندم، هنرمند ارمنی، ایرانی ام و بدان افتخار می کنم
و چو ایران نباشد تن من مباد».
وی پس از خوشامدگویی به میهمانان گفت: «همۀ ما می دانیم که اقوام ایرانی و ارمنی جزو تمدن های بالنده، دیرینه و تاریخ ساز در این منطقۀ جغرافیایی هستند که به لحاظ پایمردی در همزیستی سازنده و مسالمت آمیز می توانند الگویی مناسب از یکرنگی و همفکری میان مسلمانان و مسیحیان را به اثبات رسانند.کشور کهن ما، ایران، از این نظر نمونه ای بارز و مثال زدنی است.
وابستگی ارمنیان و ایرانیان از گذشته های دور می آید و این نه فقط به دلیل همسایگی دو سرزمین ایران و ارمنستان بلکه به دلیل تأثیرات و ریشه های مشترک زبانی و فرهنگی دو ملت بوده است، دو ملتی که از ژرفای تاریخ در مراوده و تعامل با یکدیگر بوده و سرگذشت تقریباً مشترکی را در شاه راه تاریخ طی کرده اند. استقرار ارمنیان در ایران، چه از نظر کمی و چه از نظر تاریخی، محدود به مهاجرت جبری آنان در زمان شاه عباس صفوی یا پناه جویی جان به در بردگان نژاد کشی ارمنیان در اوایل قرن بیستم نمی شود بلکه پیشینه ای به قدمت تاریخ این آب و خاک دارد و از این روست که ایرانیان ارمنی همواره خود را عضوی جداناشدنی از ملت بزرگ ایران می دانند و مانند دیگر اقوام ایرانی سهم خود را در تکوین مراحل مختلف تاریخ این سرزمین به نحوی بایسته ادا کرده و البته، از توفیقات به دست آمده نیز بهره گرفته اند.
امروز و در این غروب زمستانی، دور هم جمع شده ایم تا در مورد افسونی صحبت کنیم که بیش از هر چیز ارمنیان و ایرانیان را به هم پیوند می دهد، افسون هنر.
به جرئت می توان گفت، به غیر از ارمنستان، نخستین کشوری که هنر ارمنیان در آن رشد کرده و بالیده ایران است. این ادعا را که هنر ارمنیان و ایرانیان در هم آمیخته می توان با مطالعه و واکاوی آثار به جا مانده از هنرمندان ارمنی – از ساخت سی و سه پل در اصفهان گرفته تا تذهیب های استاد کلارا آبکار، نت های موسیقی روبن گریگوریان و نقاشی ها و بناهای بی شمار به جا مانده از هنرمندان ارمنی – به اثبات رساند.
ما ارمنیان به فراخور شرایطی که در طول تاریخ در آن زیسته ایم شاید بسیار زود آموختیم که با زبان هنر می توان به سادگی هم حکایت درون گفت و هم با دیگران ارتباط برقرار کرد و خدا را شاکریم که چنین هنرمندانی به ما عطا فرموده تا در تاریخ ایران سربلند باشیم.
دوستان گرامی، این نمایشگاه و این شب بزرگداشت را می توان پلی میان گذشته و حال و نیز چراغ راه آینده دانست تا نسل های بعد بدانند که اجدادشان با وجود امکانات اندک چه مسیر پر فراز و نشیبی را در نوردیده اند تا چنین در تاریخ هنر این مرز و بوم ماندگار شوند.
نسل امروز و نسل های بعدی باید بدانند که روبن گریگوریان ها، شاهین سرکیسیان ها، ساموئل خاچیکیان ها، لوریس چکناوریان ها، آنتوان سوروگین ها، آوانس اوگانیان ها و واروژان ها یک شبه ماندگار نشدند بلکه سال ها آموختند تا دست به آفرینش هنری زنند.به قول شاعر پارسی که می گوید :
,ما برای آنکه ایران خانۀ خوبان شود
رنج دوران برده ایم
ما برای آنکه ایران گوهر تابان شود
خون دل ها خوردهایم،.
آنها نیز رنج بردند، خون دل ها خوردند تا توانستند چنین آثار زیبا و ارزشمندی از خود برجای گذارند».
نخستین سخنران این مراسم دکتر مجید سرسنگی، مدیر عامل خانۀ هنرمندان، بود. ایشان در سخنرانی خود گفت:
«خدا را شاکرم که یکی از وعدههایمان به دوستان ارمنی محقق شد و این هفتۀ فرهنگی – هنری را با آثار برجستهای از هنرمندان ارمنی ایران برگزار کردیم».
وی افزود: «ما به تناوب میزبان برنامههای فرهنگی و هنری در خانۀ هنرمندان بودهایم اما امسال دو برنامۀ متمرکز و بزرگ را برگزار کردیم که یکی نشست ادبیات تطبیقی ارمنی بود و این هفته هم شاهد برگزاری هفتۀ فرهنگی ارمنیان هستیم و امیدوارم در آینده نیز بتوانیم میزبان این چنین برنامه هایی در این مکان باشیم».
سرسنگی به حضور اقوام مختلف در ایران اشاره کرد و گفت: «کشور ما کشوری است که از اقوام و گروههای فرهنگی مختلف، در یک محدودۀ جغرافیایی، تشکیل شده است و این تنوع مثالزدنی است. پرداختن به فرهنگ، آداب، سنن و مناسبتهای مختلف این اقوام نه تنها چیزی از یکپارچگی کشورمان کم نکرده بلکه به طور جدی به قوام یافتن فرهنگ ملی ما از طریق تفکر، تدبر و تعامل میان فرهنگها کمک کرده است».
او تصریح کرد: «آنچه فرهنگ ایرانی را تقویت میکند تا برای آیندگان به یادگار بماند تعامل با فرهنگهای اقوام ایرانی است که سال ها دوستانه و مسالمتآمیز وجود داشته و در این میان باید جامعۀ ارمنیان ایران را ممتاز دانست».
سرسنگی با بیان اینکه واژۀ اقلیت شایستۀ جامعۀ ارمنیان ایران نیست گفت: «ارمنیان ایران سهم ممتاز و غیر قابل انکاری در فرهنگ و هنر ایران داشته اند و تأثیرات آنان بیش از هر کشور دیگری در ایران متجلی شده است».
وی به آثار هنرمندان تجسمی اشاره کرد و گفت: «در آثار تجسمی هنرمندان ارمنی به زیبایی به مؤلفههای فرهنگی ارمنیان و مسلمانان اشاره شده است که با یکدیگر ادغام شده و به وحدت فرهنگی دست یافته است».
سرسنگی افزود: «جامعۀ ارمنیان ایران هنرمندان، ادیبان و فرهیختگان بسیاری را نه تنها در سطح ملی بلکه در سطح جهانی معرفی کرده و این برای ما مایۀ افتخار است که این فرهیختگان در کشور ایران رشد و پرورش یافتهاند و امروز، آثارشان آوازۀ جهانی یافته است».
مدیرعامل خانۀ هنرمندان در پایان ابراز امیدواری کرد که در آینده شاهد برگزاری بیش از پیش چنین برنامههایی در همکاری با هنرمندان باشیم.
آیدین آغداشلو، نقاش، طراح، نویسنده و منتقد هنری، یکی دیگر از مدعوین این مراسم بود که در بخش دوم دربارۀ تأثیر هنرمندان ارمنی بر هنر ایران به سخنرانی پرداخت و گفت:
«باعث افتخار من است که در این جلسه چند کلمه ای صحبت کنم و این نه به دلیل اعتبار و اهمیتی خاص است زیرا من این گونه فکر نمی کنم و صحبتم را با شعر
خوش تر آن باشد که سر دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
آغاز می کنم. این شعر زیبا را قبلاً در بزرگداشت هنرمندان ارمنی نیز خوانده ام و حالا تکرار میکنم. البته، خودم را دیگران به حساب نمیآورم اما از من دعوت شده است تا از زبان من دیگران را ستایش کنم».
او در ادامه افزود: «در طول پنجاه سال و اندی کارهای فرهنگی، خودم را موظف می دانم که نسبت به این بخش از فرهنگ ایران ادای دین کنم و بارها نیز این دین خود را ادا کردهام که البته کافی نبوده است ولی به بخشی از آن اشاره میکنم و سایر بخشهای هنری را بر عهدۀ دیگران می گذارم».
آغداشلو گفت: «پیش از این دربارۀ تأثیر هنر ارمنیان بر هنر معاصر ایران (از قرن یازدهم هجری قمری به بعد) سخن گفتهام که شرح آن در کتابی به چاپ رسیده ولی به هر حال سخن در همین بخش از هنر نیز فراوان است چرا که تعداد این هنرمندان و تأثیراتشان بر هنر معاصر ایران بسیار بوده.
در اینجا باید بگویم من هم مانند دکتر سرسنگی با واژۀ اقلیت مخالفم و خود هیچ گاه آن را به کار نبرده ام زیرا گمان نمی کنم که اقلیت یا اکثریت بودن تفاوتی در جایگاه یک هنرمند داشته باشد زیرا گاهی وقت ها وقتی خودم نا امید می شوم احساس می کنم که اقلیتی هستم در میان اکثریت».
او با اشاره به تاریخ ورود ارمنیان به ایران گفت: «من تنها به خاطرات شخصی خود اشاره می کنم که از هنرمندان ارمنی بسیار آموخته ام و باید نسبت به آنها ادای دین کنم. ما از خانوادهای آذری زبان در بالای رود ارس به ایران آمدیم و مثل ارمنیان مهاجر بودیم و ملت شریف ایران به تساوی دربارۀ ارمنیان، من و خانواده ام مهرشان را مبذول کردند. هیچ گاه احساس بیگانگی نکردم و آمدن ما نیز هم زمان با آمدن ارمنیان به رشت بود که یکی از آنها را از کودکی به خاطر دارم. خانمی به نام مانوش که دوست مادرم بود و روزی به موهای من اشاره کرد و به مادرم گفت:, نگاه کن رنگ موهایش شبیه انگشتر من است،. و نام او از همان زمان در یاد من ماند و همچنان خواهد ماند چراکه به چیزی اشاره کرده بود که زیبا بود و این اشاره به زیبایی همواره از جانب دوستان ارمنی من مداوم شد».
وی در ادامه افزود: «بعدها وارد هنرهای تجسمی شدم و مگر میشد که در این هنرها هنرمندان تجسمی ارمنی را نشناخت. در همان سالهای نوجوانی در خیابان نادری نقاشیهای آبرنگ نقاشان ارمنی را از پشت ویترین به نظاره مینشستم و با همین دیدن میآموختم. من اگرچه معلم مستقیمی نداشتهام اما در همان ایام کودکی خاله ام مرا نزد یکی از این نقاشان آبرنگکار ارمنی، زنده یاد تیگران بازیل، گذاشت و من همواره تیگران بازیل را استاد خود می دانم. وی مردی مهربان و خوش صحبت بود و روزی به من گفت که تو دیگر به کلاس من نیا. نقاش شدهای برو پی کارت و من هم رفتم پی کارم. اما این سایۀ مهر هیچ گاه از سر من کم نشد و بعدها نیز در میان دوستان و استادان ارمنیام بسیار از آنها آموختم کار زیاد را، ابداع و قدرت اجرایی را. اما چه کسی است که دربارۀ تأثیر و نفوذ ارمنیان صحبت کند و بزرگانی را که در اینجا نامشان آورده شده – مانند شاهین سرکیسیان، آربی آوانسیان و خیلی های دیگر که اگر بخواهم نام ببرم مدت ها طول خواهد کشید – نشناسد».
او با اشاره به تأثیر هنرمندان ارمنی در شاخههای مختلف هنر ایران گفت: «تأثیر هنرمندان ارمنی در دو شاخۀ سینما و موسیقی، که اقیانوس عظیمی است، غیر قابل انکار است. در شعر و شاعری هم کارو را می توان نام برد که به زبان فارسی شعر می گفت و در بخش هنرهای تجسمی نیز من بزرگانی را شناختم مانند مارکو گریگوریان، هنرمند خوش چهره ای که به هیچ عنوان نمی توان تأثیر او را بر نقاشی ایران نادیده گرفت و همچنین سیراک ملکونیان عزیز که این سعادت را داشتم که چند ماه قبل دوباره او را ببینم و بر روی نازنینش بوسه زنم».
او به هنر نقاشان آبرنگ ارمنی هم اشاره کرد و افزود: «چه کسی است که اهمیت نقاشان بزرگ آبرنگ کار ارمنی را نداند، همانها که مساجد اصفهان را به زیباترین شکل ممکن ماندگار کردند و من کمتر نقاش مسلمانی را میشناسم که توانسته باشد مانند نقاشان ارمنی مسجد زیبای امام اصفهان را به این زیبایی ثبت و نقاشی کرده باشد و این بخش قسمت عمدۀ خاطرات من را شامل شده و شکر خدا من را رها نمی کند و من خود را موظف می دانم که دربارۀ تک تک هنرمندان ارمنی بنویسم اما عمر کوتاه است و تعداد هنرمندان بزرگ ارمنی بسیار».
آغداشلو در پایان گفت: « امیدوار نیستم که در باب تأثیر و جایگاه هنرمندان ارمنی در زندگی شخصی خودم حتی یک از صد را گفته باشم. شاید اگر دوستان ارمنی من نبودند من حالا فرد دیگری شده بودم و به مسئلۀ نژاد، واژۀ اقلیت و اکثریت، خاستگاه زبان و رنگ چشم توجهی بیهوده و زائد می کردم و آن وقت کسی نبودم که حالا هستم».
آریاسب دادبه، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران، سخنران بعدی این مراسم بود. وی در ابتدای سخنان خود گفت:« من به منزلۀ پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران باید بگویم که شناخت تاریخ اندیشۀ ایران بدون شناخت تاریخ فرهنگ ارمنیان غیر ممکن است چراکه آنها در ذیل شناخت اقوام ایرانی قرار نمیگیرند. بنابراین، موضوع صحبت من دربارۀ کلیت نقش ارمنیان ایران در تحولات فکری دوران جدید است و نه فقط هنرمندان ارمنی به این دلیل که موضوع ورود به دوران جدید را نمی توان فقط از دریچۀ هنر بررسی کرد».
وی افزود: « این دوران آن قدر پیچیدگی دارد که نمی توان ورود به این موضوع را تنها با آثار هنری بررسی کرد زیرا با نگاهی گذرا به تاریخ یک قرن اخیر کشورمان نقش تأثیرگذار ارمنیان را در همۀ عرصهها می توان دید. این موضوع نه تنها در هنر و صنعت بلکه در تمام عرصههای زندگی قابل مشاهده و تأمل است و بر ما روشن میشود که کار هنری در دوران مدرن پدیده ای است پیچیده و نمیتوان مسیر ورود به این عالم مدرن را در حافظۀ سنت قدمایی جست. با هرگرایشی که به هنرها و صنایع ایران بنگرید با نام و تأثیری بسزا از یک نام و شخصیت ارمنی مواجه خواهید شد.
در هر دوره، از نقاشان دیوار نگار صفویه گرفته تا شیشهگران و موسیقی دانان، میتوان سراغی از جامعۀ ارمنی گرفت. چه بسا که امروز صدای اصیل و دلنشین موسیقی ایرانی را از ارتعاش سازهای دست ساختۀ هنرمندان ارمنی مانند یحیی و ملکوم میشنویم. اصولاً، موسیقی چنان مجرد و غیر قابل ورود است که میتواند معیار سنجش روح ملتها باشد اما چگونه است که یک جمع کوچک این چنین بر یک تاریخ بزرگ تاثیرگذاربوده. من در این فرصت کوتاه نمی خواهم به احوال این هنرمندان بپردازم موضوع سخن من ورود به دوران جدید و دشواری های راهی است که گام نهادن در آن بدون حضور ارمنیان غیر ممکن بود.
دوران مدرن مفهومی نیست که تنها در حوزۀ هنری قابل درک باشد. متأسفانه، استفاده از عمدۀ منابعی که پرداختن به آنها گشایشگر این موضوع خواهد بود در این زمان میسر نیست و لذا به صورت فهرست وار به نکاتی اشاره می کنم که مهم ترین آن موضوعیت انسان تاریخی است. تاریخ، در معنای دوران مدرن، به مفهومی دیگر در آگاهی انسان ظاهر شده، مفهومی بیرون از دیرینگی گذشته داشتن، متمدن بودن و غیره. در این دوران جدید، تاریخ و تاریخی بودن شمول آگاهی را در پدیداری روح توضیح می دهد که سرانجام با بست موضوعیتشان سوژه معنایی دیگری از تاریخ را بر انسان می گشاید که مفاهیم دیگری چون اصالت، استقلال فکر، مشارکت در سرنوشت انسان، قدرت در معنای دوران جدید و خلاقیت از درون این آگاهی آشکار می شود.
این آگاهی تنها در گروی اشتراکات فرهنگی ایرانیان و ارمنیان نیست. البته، این اشتراکات فرهنگی بسیار مهم است اما چگونه است که دیگر اقوام ایرانی با وجود اشتراکات فرهنگی چنین نیستند و در کمال تأسف، در برخی از گرایش ها، میل به گسیختن دارند، گسیختنی که به ظاهر یا بهتر گفته شود به دروغ مفاهیم استقلال و آزادی و غیره را یدک می کشد. این گسیختگی فکری حاصل ناآگاهی از شأن مفهوم تاریخی است که نتیجه اش پرتاب در خلأ فکری است و موجب جعل اصطلاحات و جعل اصالت می شود. امروزه، می توانیم پدیدۀ جعل مفاهیم فرهنگی را در عرصۀ وسیع آسیای غربی مشاهد کنیم و شاید، در آسیای غربی، تنها ارمنیان هستند که نیاز به جعل مفاهیم و مصادرۀ ارزش ها برای تاریخی بودن ندارند. در کمال تعجب، این پدیده ای نیست که فقط در آسیای غربی آشکار شده باشد. در تاریخ رجال ایران شاید هنوز هم بسیاری ندانند که شخصیت های علمی و هنری ایران چون موسی خان معروفی اصالتاً ارمنی هستند و اینکه ارمنیان هم در مورد آن پا فشاری نمی کنند و بسیاری از این شخصیت ها را ارمنی معرفی نمی کنند تنها به مشترکات فرهنگی باز نمی گردد.
مگر بسیاری از رجال فرهنگی ایتالیا مانند مخیتاریان های ونیز یا استادان مرجع رنگ سازی فلمان، که در اصل مبدع رنگ روغن بوده اند، یا نقاشان بزرگ روس مانند آیوازوفسکی و معماران بزرگ ترکیه چون خاندان سینان همگی ارمنی نیستند؟ پرسشی مهم پاسخ گوی این جعل جدید است. پرسش اینجاست که چرا هنرمند و عالم ارمنی می تواند حامل مفاهیم فرهنگی در باطن امر و نه ظاهر امر باشد اما دیگران نمی توانند؟ چرا سایات نوا، با اینکه یک روحانی ارمنی آناتولیایی است، مؤسس موسیقی مکتب شیراز است؟چون همه می دانند که مکتب موسیقی دوران قاجار با مکتب موسیقی شیراز شروع می شود و استادانی چون استاد ظهراب و استاد میران از شاگردان ممتاز این مکتب هستند و چرا کومیتاس، آهنگ ساز و موسیقی دان بزرگ ارمنی، آواز نیشابورک را به اصالت و ظرافت خواننده ای چون سید حسین طاهرزاده و با همان زیبایی ای خوانده است که آوازهای کلیسای ارمنستان را و از سویی دیگر، کمتر کسی است که مانند او میراث دار واگنر، موسیقی دان شهیر آلمانی، و تنها تغییر دهندۀ روش او در درون همان سیستم و همان نوع موسیقی باشد، گرچه این میراث چیزی است که در قالب بومی سازی و مدیریت قابل توضیح نیست.
این مهم نیست که ما معمارانی چون گابریل گورکیان، عکاسانی چون آنتوان خان سوروگین و بسیار کسان دیگر داشته ایم موضوع قابل تأمل در ورود به دوران جدید ایران درک این مفاهیم است و اینکه هنر این دوران مفهومی است که در نسبت با کلیات مفاهیم دیگر آشکار می شود. دوباره تکرار می کنم درک هنر سدۀ اخیر بدون درک معنای سوژه و شأن تاریخی آن ممکن نیست و این شأن تاریخی را با جعل آن نمی توان انکار کرد. استقلال تاریخی متفاوت از استقلال قومی است و بدین سادگی هر «اتنویی» نمی تواند خود را در ذیل ملیت تعریف کند.
زبان و خط موضوعی اتنولوژیک نیست بلکه وابسته به درک ارزش های جامعۀ مدنی است، مفهومی ژرف که میان اقوام آسیای غربی تنها در ارمنیان حیث تاریخی یافته است و خوشبختانه، هنوز توانسته اند حافظ دژ مستحکم اندیشۀ مدنی در قفقاز باشند. دژ مستحکمی که حامل معنای آزادی حاصل از جامعۀ مدنی است.از این رو، وقتی به تأثیرگذاری هنرمندان ارمنی در تاریخ معاصر ایران می نگریم و از سویی، مفهوم معاصر بودن را، در پی ورود به دوران جدید و در انقلاب مشروطه، بازنگری می کنیم مشارکت ارمنیان ایران را در همۀ جنبه ها از جمله علوم محض، علوم انسانی، فناوری و تدوین نظام دیوانی جدید ملاحظه می کنیم. اگر مساعدت های هوانس خان ماسحیان، آن شکسپیر شناس شهیر، نبود چگونه می توانستیم وزارت خارجه ای برای برقراری مناسبات جدید با سایر کشورها تأسیس کنیم یا اگر یپرم خان ارمنی نبود چگونه می توانستیم پس از مشروطه پلیس تهران را پایه گذاری کنیم؟
تأثیر هنرمندان ارمنی هم پایۀ اهمیتی است که تاجران ارمنی در استقلال اقتصاد ایران داشته اند. حضور هنرمندان و متفکران ارمنی در همۀ تخصص ها و تمام عرصه های فرهنگی و هنری دلیلی قاطع در احراز هویت ملی و مدنی آنهاست. در پایان، امیدوارم که شاهد حضور مستمر ارمنیان در آیندۀ تاریخی ایران باشیم».
سخنران پایانی مراسم شب بزرگداشت هنرمندان ارمنی روبرت بگلریان، نمایندۀ ارمنیان اصفهان و جنوب کشور در مجلس شورای اسلامی، بود. ایشان در سخنان خود فرمودند:« ابتدا باید بگویم که حضور من در جمع استادان هنر، که در اینجا حضور دارند، کاملاً تصادفی است و دوستان مؤسسۀ هور به من لطف داشته اند که از من دعوت کرده اند و چنانچه بارها گفته ام شاید درست نباشد ما اهالی سیاست در چنین مراسم فرهنگی ای سخنرانی کنیم. به هر حال، من چند دقیقه ای خدمت شما خواهم بود. فکر می کنم آنچه تا این لحظه گفته شد کافی و وافی بود و بنده بر حسب وظیفه و شرایطی که در آن کار می کنم تا حدودی نگاهم باید معطوف به آینده باشد».
روبرت بگلریان با اشاره به سخنان آیدین آغداشلو گفت: «تجربۀ زیست شدۀ یک انسان فرهنگی اگر نبود، این سخنان از دل نمی آمد و بر دل نمی نشست».
وی افزود: «امروز شاهد نقش آفرینی ایرانیان در عرصه های گوناگون علمی، فرهنگی و هنری هستیم که ناشی از الفت آحاد مردم این سرزمین زرخیز و تمدن ساز بوده است و اگر این چنین نبود، شاید هیچ گونه آفرینشی صورت نمی گرفت. چند وقت پیش کلامی از کومیتاس می خواندم که در آن اشاره ای به زندگی روستاییان و نوع نگاه آنان به آفرینندگی شان در کنار زندگی شخصی شان شده بود که همراه با کشت و زرع موسیقی نیز می آفریدند و کومیتاس می افزاید چون آنها خودشان را آزاد می دیدند و آزاد زندگی می کردند دست به آفرینش می زدند و واقعاً، چه سخن زیبایی است که آزادی آفریننده است.
اما من فکر می کنم ارمنیان این توان را داشتند که در کنار خلاقیت به آزادی هم برسند و آنچه کمک کرده است که این آزادی و خلاقیت بروز یابد شاید گستردگی و پذیرندگی فرهنگ مردم ایران زمین بوده که مهر خود را در طبق اخلاص گذاشتند، تا جایی که جای میزبان و میهمان عوض شد و این میهمانان توانستند بر غنای فرهنگ و هنر این سرزمین بیفزایند. بنابراین، همین گستردگی و پذیرندگی فرهنگی کمک کرد که این ارتباط و احساس تا این اندازه رشد یابد و زاینده باشد. پذیرندگی فرهنگی همچنین از ویژگی های ارمنیان هم بوده که در طول تاریخ همواره این ویژگی را به همراه داشته اند و ایران بزرگ و عزیز هم توانسته به رشد آن کمک کند».
او همچنین از برخی رسانهها در غربی جلوه دادن جامعۀ ارمنیان انتقاد کرد و گفت: «در برخی رسانهها مثل سینما و … حضور ارمنیان به رد پای فرهنگ غرب تعبیر میشود در حالی که واقعیت این است که این کم لطفیها ناشی از ناآشنایی نسبت به تاریخ و ویژگیهای ایران و همچنین تاریخ ارمنیان به طور خاص است.
اگر یک انسان و یک هنرمند علاقهمند به زایندگی باشد، تلاش میکند تا از حیاتش برای بروز هنرش و معنا بخشیدن به زندگی خود استفاده کند و آن را به جامعه تسری دهد. اگر چنین نقش آفرینی هایی نبود، واقعاً چقدر احساس خلأ می کردیم و از این رو، در ابتدای سخنانم عرض کردم که نگاه من معطوف به آینده است که آزادگی و خلاقیت را شاهد باشیم تا ایران بزرگ به زایندگی هرچه بیشتر دست یابد وخوشحالیم که جامعۀ ارمنیان نیز در این راستا به وظیفۀ خود عمل کرده است و به خود می بالیم که امروز و در اینجا، این فرصت پیش آمد که گامی مثبت در باب توسعه و این پذیرندگی برداریم».
پس از سخنان روبرت بگلریان و در ادامۀ مراسم، گروه کر روبیک گریگوریان، به رهبری استاد رازمیک اوهانیان ، قطعاتی از آهنگ های فولکلور ایرانی را با گویش گیلکی و ارمنی به همراه و هنرمندی سولیست ها، شاهرخ شیردوست و زوریک فرهادیان، از تنظیم های روبن گریگوریان اجرا کردند.
در بخش پایانی مراسم، که اختصاص به قدردانی و اهدای تقدیرنامه به افرادی داشت که در برپایی نمایشگاه با مؤسسۀ هور همکاری کرده بودند، ایساک یونانسیان گفت:
«همۀ ما می دانیم چنین نمایشگاه ها و برنامه هایی مستلزم حضور، همفکری و یاری رسانی افرادی است که اگر نبودند، برگزاری آنها نیز امکان پذیر نمی شد. از این رو، وظیفۀ خود می دانیم از گروه برگزارکننده و افرادی که در برپایی این نمایشگاه و این برنامه خالصانه یاری رسان ما بوده و از هیچ کمکی دریغ نورزیده اند تشکر کنیم».
تقدیرنامه ها به دست آقایان سوریک آبنوسیان، رئیس هیئت مدیرۀ مؤسسۀ هور؛ روبرت بگلریان و دکتر خانلری، نمایندگان ارمنیان در مجلس شورای اسلامی؛ ادوارد باباخانیانس، رئیس شورای خلیفه گری ارمنیان تهران؛ و آقای تقوی، معاون وزیر ارشاد در امور اقلیت ها به خانم ها ژانت لازاریان، روزنامه نگار، نویسنده و منتقد هنری؛ لیدا بربریان، موسیقی دان، محقق، نویسنده و منتقد هنری؛ و کارولین آرمن، طراح و گرافیست و آقایان سرژ آواکیان، نقاش، گرافیست و استاد دانشکدۀ هنر دانشگاه تهران؛ رازمیک اوهانیان، رهبر ارکستر و موسیقی دان؛ و آرمان استپانیان، عکاس هنری، اهدا شد.
در پایان سوریک آبنوسیان، رئیس هیئت مدیرۀ مؤسسۀ ترجمه و تحقیق هور، از طرف هیئت مدیرۀ این مؤسسه از هئیت برگزارکننده، بابت برپایی این نمایشگاه و برگزاری شب بزرگداشت و از میهمانان و سخنرانان برای شرکت در این مراسم تشکر کرد. همچنین، از تمامی هنرمندانی که نامشان در این نمایشگاه از قلم افتاده بود پوزش خواست و اظهار امیدواری کرد که در برنامه ها و نمایشگاه های بعدی با همفکری و یاری جستن از دیدگاه های این هنرمندان کاستی های موجود برطرف شود.
آبنوسیان، ضمن قدردانی و تشکر از همکاری مجموعۀ خانۀ هنرمندان با مؤسسۀ هور، لوح یادبودی به دکتر مجید سرسنگی، مدیر عامل خانۀ هنرمندان، تقدیم کرد که به دست استاد چکناوریان به ایشان اهدا شد.
پایان بخش برنامۀ شب بزرگداشت هنرمندان ارمنی اجرای آهنگ ایران، از ساخته های استاد لوریس چکناوریان، به وسیلۀ گروه کر روبن گریگوریان و به رهبری استاد رازمیک اوهانیان بود.