فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۷

سیری در کتاب ارامنه جلفای نو در عصر صفوی

نویسنده: آرمیک نیکوقوسیان

نام کتاب: ارامنۀ جلفای نو در عصر صفویه

به کوشش: دکتر شکوه السادات اعرابی هاشمی،

با همکاری کلیسای وانک (جلفای اصفهان)‏

مشخصات نشر: تهران: سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکدۀ اسناد؛

اصفهان: کلیسای وانک (جلفای اصفهان)‏

سال نشر: ۱۳۹۴ش

کتاب: ارامنۀ جلفای نو در عصر صفویه
کتاب: ارامنۀ جلفای نو در عصر صفویه

 

آشنایی با خانم دکتر شکوه السادات اعرابی هاشمی نخستیـن بار در پـی انتـشار ترجـمـه ای از وی در شمارۀ ۹و۱۰‏نشریـۀ پیمان در ۱۳۷۹ش صـورت گرفت. این مقاله با عنوان «کوچ ناگزیر ارمنیان»، اثر ادموند هرزیک،[۱] به دلایل و نحوۀ کوچ ارمنیان در دوران شاه عباس اول در سال‌های۱۰۱۳ ـ ۱۰۱۴ق/ ۱۶۰۴ـ ۱۶۰۵م ‏و افسانۀ اروپایی شاه عباس به استناد سفرنامه‌های پیترو دلاواله،[۲] تاورنیه،[۳] آراکل ‏داوریژتسی،[۴] شاردن[۵] و نوشته‌های فراوان دیگر ‏می‌پردازد.‏

شاید حاصل این پژوهش انگیزه‌ای برای وی شد تا در۱۳۹۴ش، هم زمان با چهارصدمین سالگرد اسکان ارمنیان در جلفای اصفهان، کتابی را با عنوان ارامنۀ ‏جلفای نو در عصر صفوی منتشر سازد.‏

لازم می دانم که پیش از معرفی کتاب مختصری از شرح حال نویسنده را بیان کنم.‏ دکتر شکوه السادات اعرابی هاشمی متولد اصفهان و هم‌اکنون، نیز ساکن این شهر تاریخی است و به تدریس و تحقیق اشتغال دارد.‏ وی در ۱۳۶۳ش با رتبۀ برتر وارد دانشگاه تهران و در ۱۳۶۷ش با مدرک کارشناسی در رشتۀ ‏تاریخ فارغ‌التحصیل شد.‏ در۱۳۷۱ش، از پایان نامۀ کارشناسی ارشد خود با عنوان «مناسبات شاه اسماعیل و سلطان سلیم» در دانشگاه شهید بهشتی دفاع و بلافاصله، پس از بازگشت به اصفهان همکاری خود را با گروه تاریخ دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد، در سمت عضو هیئت ‏علمی این دانشگاه، آغاز کرد. وی در ۱۳۷۳ش برای تحصیل در مقطع دکترا وارد دانشگاه ‏شد.

دکتر شکوه السادات اعرابی هاشمی
دکتر شکوه السادات اعرابی هاشمی

دکتر اعرابی هاشمی در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: «پس از گذراندن امتحان جامع، طبق روال ‏می‌بایست عنوان رسالۀ خود را انتخاب می‌کردم. موضوعات مختلفی در ذهن داشتم ولی می‌خواستم ‏عنوانی را انتخاب کنم که روی آن کار نشده و تکراری نباشد.‏

در همان سال ها، به یاد دارم که در یکی از روزهای اردیبهشت ماه ۱۳۷۵ش، که از ماه های زیبای اصفهان است و گردشگران ‏داخلی و خارجی بسیاری به این شهر می آیند و اصفهان به راستی به یک شهر جهانی با زبان های مختلف تبدیل می شود، در حیاط کلیسای وانک، آقای ‏مسن ولی سرحالی را دیدم که برای گردشگران به زبان فارسی و انگلیسی دربارۀ آثار تاریخی کلیسا توضیح می داد. بعد ‏از اتمام کار، به دفترشان رفتم و کتاب جیبی کوچکی با موضوع ارمنیان از ایشان خریدم. به خانه آمدم و ‏آن کتاب را خواندم. پس از آن، در کتابخانه های مختلف به سراغ کتاب های دیگر فارسی دربارۀ ارمنیان رفتم، کتاب هایی چون ایرانیان ‏ارمنی[۶] از اسماعیل رائین، صفحاتی از کتاب زندگانی شاه عباس اول[۷] اثر نصرالله فلسفی و… تا آنکه ‏متوجه شدم به صورت علمی و تخصصی روی موضوع ارمنیان به زبان فارسی کار نشده».‏

شاید بتوان گفت که وقایع آن روز برای خانم اعرابی انگیزه‌ای برای شروع کاری بزرگ و سخت ‏تعهدآور شد. وی برای شروع کار نگرانی های بسیاری داشت که شامل دو دلیل عمده بود:‏

‏۱. کمبود منابع فارسی. با توجه به اینکه عصر صفوی بیشتر دربرگیرندۀ جنگ‌های ایران و عثمانی و ‏چگونگی مهاجرت ارمنیان به ایران است در منابع مربوط به این دوره کمتر به موضوع اسکان و مسائل اجتماعی و اداری ‏ارمنیان پرداخته شده یا اصلاً اشاره‌ای نشده است.‏

‏۲. نگارش منابع ارمنی به زبان ارمنی قدیم. منابع ارمنی از لحاظ داده‌های اجتماعی، اقتصادی و مذهبی بسیار غنی هستند اما به دلیل آنکه ‏به زبان ارمنی قدیم نوشته شده‌اند مطالعۀ آن حتی برای هم وطنان ارمنی نیز دشوار است.

خوشبختانه، آقای کشیشیان، از استادان ‏دانشکدۀ زبان ارمنی دانشگاه اصفهان، بخش‌هایی از کتاب سه جلدی یادداشت‌های ‏خطی ارمنی قرن هفدهم میلادی را، که به زبان ارمنی قدیم نوشته شده بود، برای وی ترجمه کرد و ‏هم زمان فصل‌هایی از کتاب تاریخ اثر آراکل داوریژتسی نیز مورد استفاده قرار گرفت.‏

خانم اعرابی اولین اطلاعات خود را دربارۀ ارمنیان از کلیسای وانک [دفتر کار‎ ‎لئون میناسیان‎[‎‏ دریافت کرد و پس از مطالعۀ کتاب های گوناگون به زبان فارسی مانند ایرانیان ارمنی و زندگانی شاه عباس اول به این نتیجه رسید که در زبان فارسی منابع کافی برای تحقیق در این زمینه وجود ندارد. به همین ‏دلیل، به سراغ پژوهش های خارجی رفت. ابتدا، رسالۀ ادموند هرزیک را به زبان انگلیسی مطالعه کرد. این رساله، که نسخه‌ای از آن در کلیسای وانک وجود داشت، تز دکترای هرزیک است.‏

عنوان دقیق رسالۀ هرزیک، که در ۱۹۹۱م در دانشگاه آکسفورد انگلستان از آن دفاع کرد «تجار ارمنی جلفای نو، اصفهان در قرن هفدهم»[۸] است که پس از کسب اجازه از مؤلف با عنوان ‏‏«کوچ ناگزیر ارمنیان و افسانۀ اروپایی شاه عباس اول» در شمارۀ ۹ و ۱۰ پیمان چاپ شد.‏

لازم به ذکر است که پایان‌نامۀ دکتر وازگن قوکاسیان، که تحت عنوان ‏‏ظهور اسقف نشین جلفای جدید[۹] در ۱۹۹۸م به صورت کتاب در امریکا به زبان انگلیسی به چاپ رسیده بود نیز برای غنی‌تر شدن رسالۀ دکترای خانم دکتر اعرابی بسیار ‏مؤثر بوده است.‏

دکتر اعرابی در بخش دیگری از خاطرات خود چنین می‌گوید:‏

«به دنبال پیگیری مستمر در آرشیو کلیسای وانک حدوداً صد فرمان از پادشاهان صفوی مورد مطالعه قرار ‏گرفت که این اسناد کمبود منابع صفوی را جبران می‌کرد.‏ این اسناد را تماماً بازنویسی و استنساخ کردم و قسمت‌هایی از آنها را مورد استفاده قرار دادم و سرانجام در ۱۳۷۸ش توانستم از پایان‌نامۀ خود با عنوان ارامنۀ جلفای نو در عصر صفوی دفاع کنم».‏

به جرئت می‌توان گفت کتابی که سرانجام در ۱۳۹۴ش بر اساس آن پایان‌نامه و به همت سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ‏جمهوری اسلامی ایران به چاپ رسید توانسته است بخش مهمی ‏از نانوشته‌ها و حقایق تاریخی کوچ ارمنیان را در دورۀ شاه عباس اول بازگو کند.‏

کتاب با مقدمۀ دکتر سیدرضا صالحی امیری، رئیس سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری ‏اسلامی ایران شروع می‌شود:‏

«گسترۀ ایران فرهنگی، اقوام و گروه‌های مختلف جمعیتی با زبان‌ها و فرهنگ‌های متعدد را در خود جای ‏داده است. این بستر عظیم تاریخی، که از نظر محدودۀ جغرافیایی از شمال آفریقا تا شمال شرق چین را ‏در برگرفته، در دوره‌های مختلف و هم زمان با ظهور سلسله‌های قدرتمند سیاسی، با گروه‌ها و قوم‌های ‏متعددی همسایگی و هم خویشی داشته است.‏

یکی از این ملت‌های کهن، که از دیرباز با تمدن ایران پیوند سیاسی و اندیشگانی داشته، جامعۀ ارمنیان ‏است، گروهی که آغاز روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آنان را می‌توان حتی به هزارۀ اول قبل از میلاد ‏مسیح باز گرداند. بر اساس نخستین منابع بر جای مانده، قدمت حضور و سکونت صنعتگران و تاجران دیار ‏ارمنستان در ایران را باید تا سده‌های هفتم و هشتم قبل از میلاد دانست.‏

پس از این دوران و هم زمان با قدرت یافتن اقوام آریایی در ایران زمین، این پیوند عمق و گسترش می‌یابد، ‏تا آنجا که در عصر هخامنشیان، ارمنستان به استناد کتیبۀ بیستون ارمینا، یکی از ایالات امپراتوری ‏ایرانی، محسوب می‌شده است. نشانه‌های دیگر این ارتباط عمیق را می‌توان در نقش‌های به جا مانده از ‏نمایندگان ارمنی در نقوش تخت جمشید نیز جست و جو کرد.‏

از دوران سلسله‌های اشکانی و ساسانی، به سبب برافروخته شدن آتش رقابت بین دو امپراتوری ایران و ‏روم، ارمنستان به عنوان یکی از مناطق مطرح در مخاصمات دو کشور درآمد، به طوری که بارها در خلال ‏جنگ‌هایی بزرگ به طرف پیروز تعلق گرفت. در دوره اسلام نیز، درگیری‌های متعددی در پیوند با ‏ارمنستان شکل گرفت. با این حال (به ویژه در دوران سلاجقۀ روم)، این منطقه به عنوان یکی از مراکز ‏باروری فرهنگ و تمدن اسلامی ـ ایرانی توانست نقشی مهم در گسترش آیین و ادب پارس در شمال غرب ‏فلات ایران ایفا کند.‏

در تمام این سده‌ها، جنگ‌ها و رقابت‌های موجود بین حکومت‌ها، زمینه‌ساز کوچ‌های متناوب بسیاری از ‏ارمنیان به داخل فلات ایران شد تا زمان حکومت صفوی، به ویژه در دوران شاه عباس اول، مهاجرت ‏عظیم بسیاری از اهل حرفه و هنر دیار ارمنیان به ایران اتفاق افتاد؛ رویدادی که نقطۀ عطفی را در تاریخ ‏جدید ارمنیان ایران، در ابتدای قرن ۱۷م. (۱۱هـ) شکل داد. در نتیجۀ لشکرکشی‌های شاه عباس و ‏استمرار جنگ با عثمانیان بسیاری از ارامنه برای رهاندن خود از خسارت‌ها و آسیب‌های جنگ، با یاری ‏مأموران حکومت صفوی، به ایران کوچانده و با تشکیل کوچ‌نشین جلفا، در اصفهان و چند نقطۀ دیگر ساکن ‏شدند، مهاجرتی که مقدمات اقامت دائم بسیاری از آنها را در ایران فراهم ساخت. ارمنیان مقیم ایران، در ‏طول اقامت چهارصد سالۀ خود، توانستند مناسبات و روابط خود را با ایرانیان تقویت بخشند و با توجه به ‏تعالیم اسلامی در احترام به دیگر ادیان الهی و فضای نسبتاً مساعدی که حاکمان برای زندگی اقلیت‌های ‏دینی در کنار دیگر مسلمانان فراهم کردند، توانستند یکی از زیرشاخه‌های تمدن ایرانی را به باروری و ‏رشد برسانند.‏

بی شک، پیوند همه جانبه و بستر چند صد سالۀ موجود در این حضور نیازمند بررسی‌های متعدد ‏فرهنگی، تاریخی و جامعه‌شناختی است، با این ضرورت در کتاب پیش‌رو سعی شده است بسیاری از ‏زمینه‌های مربوط به زندگی و فعالیت‌های جامعۀ ارمنیان از آغاز مهاجرت تا سکونت در ایران بررسی، ‏تشریح و تحلیل شود.‏

نویسنده کتاب ارامنۀ جلفای نو در عصر صفوی کوشیده است، با مراجعه به منابع معتبر تاریخی و با اتکا ‏بر اسناد موثق باقی مانده در کلیسای وانک، پژوهشی شایسته را به علاقه مندان ارائه دهد.‏

سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی، ضمن تقدیر از دقت علمی و زحمات پژوهشی سرکار خانم دکتر شکوه ‏السادات اعرابی هاشمی، از دیگر همکاران بزرگواری که در آماده‌سازی، ویرایش و چاپ این اثر ما را یاری ‏نمودند سپاسگزاری می‌نماید. امید است آثار غنی و مستند دیگر از این دست، که گواه معتبری بر غنای ‏فرهنگ و تمدن دینی ـ ملی این مرز و بوم است باشیم».‏[۱۰] در ادامه، گزارش ستاد مرکزی یادوارۀ چهارصدمین سالگرد اسکان ارمنیان در جلفای اصفهان درج شده. دراین بخش چنین آمده است:‏

«گرچه سابقۀ سکونت ارامنه در ایران به چندین هزار سال قبل بر می‌گردد مورخان آن را به زمان یزدگرد ‏سوم و حتی، پیش از آن نسبت می‌دهند. اما آنچه مسلم است سرآغاز رسمی سکونت و حضور ارامنه در ‏ایران، براساس یافته‌های تاریخی معاصر کشورمان، که مورخان ایرانی و خارجی نیز بر آن صحه می‌گذارند، سال ۱۶۰۳ میلادی یا ۹۸۲ شمسی است. آراکل داوریژتسی (تبریزی)، تاریخ‌نگار ارمنی ـ که ‏موثق‌ترین مورخ آن زمان به ویژه در تاریخ ارامنۀ جلفای اصفهان به شمار می‌رود ـ کوچاندن ارامنه را در ‏سه مرحله یا گروه دسته‌بندی کرده است. وی گروه اول را راندگان مناطق متفرقه خوانده و دومین گروه ‏را به سال ۱۶۰۳م راندگان ساکنان دشت آرارات و سومین گروه را به سال ۱۶۰۴م راندگان جلفاییان ‏برشمرده است.‏

هرکدام از این دسته‌بندی‌ها یا مراحل مبحث و جایگاه جداگانه خود را در مقاطع مختلف تاریخ ارامنۀ ‏ایران و اصفهان دارد. اما بر پایۀ تاریخ و روایات مستند و مکتوب و منابع مطالعاتی معتبر دنیا مسلم است ‏که شاه عباس اول صفوی به دلایل گوناگون از جمله نظامی، سیاسی و اقتصادی، در آغاز قرن هفدهم ‏میلادی و در بحبوحۀ جنگ با عثمانیان، برای عاری از سکنه گذاردن عقبۀ دشمن، ارامنه را از مناطقی که ‏می‌توانست از لحاظ تأمین توشۀ لشکریان مورد بهره‌برداری تدارکاتی و لجستیکی سپاهیان عثمانی قرار ‏گیرد، به ویژه از ایروان، قره‌باغ و…، با زور و تعدی و گاهی کاملاً غیرانسانی به ایران کوچانید و در مناطق ‏مختلف کشور، اسکان داد.‏

شاه عباس با در نظر گرفتن استعداد و توانایی‌های ارامنه، به خصوص ارامنۀ جلفای نخجوان، در زمینه‌های ‏اقتصادی، صنعتی، فناوری‌های روز و به ویژه رونق بخشیدن به تجارت و بازرگانی خارجی و ایجاد روابط ‏تجاری و اقتصادی با اروپا آنان را درنزدیک مرکز حکومت خود یعنی در سواحل جنوبی زاینده‌رود اسکان ‏داد. ارامنۀ جلفای نخجوان زیستگاه جدید خود را به یاد سواحل رود ارس جلفای نو یا جلفای جدید ‏نامیدند.‏

ارامنه مدت بسیار طولانی، به درازای چهارصد سال، در مناطق مختلف ایران و جلفای اصفهان زندگی ‏کردند و با وجود ستم‌هایی که در قرون مختلف بر آنان رفت و با تحمل مرارت‌هایی از قبیل پرداخت ‏مالیات و خراج‌های بسیار سنگین، اهانت‌ها و هتک حرمت‌های فراوان، یورش‌ها و دست‌درازی‌های حکام ‏صفوی و عوامل محلی آنان به مال و ناموس آنها و …، به تأسی از رفتار و شیوه نیاکان خود، از همه این ‏ناملایمات با تساهل ناشی از بردباری و حسن نیت گذشتند و اوقات خود را با به کارگیری استعدادها و ‏توانمندی‌های ذاتی و موروثی صرف سازندگی، پیشرفت، خودکفایی اقتصادی و صنعتی کشور ایران ‏نمودند و در راه آبادانی و رونق اقتصادی و تجاری ایران همۀ دشواری‌ها را به جان خریدند. گزافه نیست ‏اگر ادعا کنیم که یکی از مهم‌ترین عوامل توسعه و گسترش تجارت و مبادلات خارجی ایران در دورۀ ‏صفوی و رونق اقتصادی آن دوران بی‌تردید تجار و بازرگانان ارمنی بوده‌اند.‏

ارامنه و ایرانیان، با داشتن اشتراکات بسیار در تمامی طول تاریخ، نه تنها همزیستی مسالمت‌آمیز ‏مثال‌زدنی داشته‌اند بلکه در برخی مقاطع تاریخی، با داشتن منافع مشترک سیاسی و منطقه‌ای، در قالب ‏یک مجموعۀ واحد از یکدیگر دفاع کرده و در برابر دشمن مشترک اتحادی ناگسستنی ایجاد نموده‌اند.‏

امروز، چهارصد سال از آن زمان می‌گذرد، چهارصد سال همنشینی دوستانه، تمدن‌ساز، سازنده و بالنده! و ‏قطعاً، گذشت زمان، مراودت و معاشرت‌های روزمره و خودآگاهی‌های متقابل فرهنگ‌ها و تمدن‌ها تأثیر ‏سازندۀ خود را بر روابط مردمان آن زمان گذارده و امروز پس از چهارصد سال، چهره‌ای کاملاً متفاوت و ‏زیبا در مناسبات این دو قوم مشاهده می‌کنیم؛ مناسباتی که عملاً توانست به الگویی کارساز برای دیگر ‏ملت‌ها و اقوام بدل گردد.‏

دستاوردهایی که طی این چهارصد سال به خوبی رخ نمود مناسبتی جهت یادآوری تاریخ و مرور آنچه مایه ‏همبستگی و پیوند عمیق بین ایرانیان ارمنی مسیحی و ایرانیان مسلمان شده است فراهم آورد».‏[۱۱]

در بخش مقدماتی کتاب، دکتر اعرابی به صورت مفصل از منابع مورد استفاده جهت تدوین آن اسم ‏برده است که شامل منابع ارمنی، گزارش های سیاحان اروپایی، متون فارسی و اسناد گوناگون موجود در اقصی نقاط دنیاست.

وی با دسترسی به کتابخانه و اسناد و مدارک کلیسای وانک (در جلفای اصفهان) به کمک زنده یاد لئون ‏میناسیان و اسناد موجود در مرکز اسناد ایروان (ماتناداران) توانسته تا حدودی به منابع ارمنی دسترسی یافته و از آنها بهره برد.‏

سفرنامه‌های تاورنیه، رافائل دو مان،[۱۲] دولیه دلاند،[۱۳] ژان تونو،[۱۴] جان ‏فرایر،[۱۵] سانسون،[۱۶] یان اسمیت،[۱۷] کرنلیوس دو برون،[۱۸] کمپفر[۱۹] و … از منابع خارجی مهمی هستند که نویسنده استفادۀ شایان ‏توجهی از آنها کرده است.‏

از دیگر منابع می‌توان به وقایع نامۀ کارملیت‌ها اشاره کرد که شامل ۱۳۷۶ صفحه و دو جلد است و بر اساس مدارک و ‏گزارش‌های مسیونرهای کاتولیک در ایران چاپ شده است.‏

مؤلف در مورد منابع فارسی مورد استفاده چنین نوشته است:

« در دورۀ صفویه تاریخ نویسی در ایران رشد چشمگیری داشته است. در این دوره، داده‌های تواریخ عمومی ‏چون تاریخ عالم آرای عباسی، اسکندر بیک ترکمان، تاریخ عباسی یا روزنامۀ ملا جلال منجم یزدی و ‏روضۀ الصفویه میرزابیک جنابدی دربارۀ لشکرکشی شاه عباس به آذربایجان و ارمنستان بسیار زیاد است ‏اما دربارۀ کوچیدگان ارمنی و اسکان آنها مطالب پراکنده و مختصر است.‏

اسناد کلیسای وانک، با تلاش پیگیر مرحوم لئون میناسیان، زمان و محل سند طبقه‌بندی و فهرست ‏آن به زبان ارمنی در سال ۱۹۸۳م/۱۳۶۲ش منتشر شده است.‏

بزرگ ترین بخش مکتوبات غیرارمنی بخش فارسی است و مهم ترین قسمت آن اسناد و فرامین سلطنتی ‏است. از میان این اسناد، حدوداً یکصد فرمان مربوط به شاهان صفوی است. این فرامین عمدتاً مربوط به ‏مسائل مختلف ارامنه اعم از مناسبات آنها با حکومت، اختلافات و منازعات داخلی ارامنه ارتدکس با ‏کاتولیک‌ها و مسلمانان، فرمان‌هایی جهت واگذاری زمین، تأسیس کلیسا، کاهش مالیات و عوارض راهداری ‏و تجارت است. اسناد فوق اهمیت بسیار دارد و وضعیت ارامنه را از دیدگاه رسمی بیان می‌کند. تعداد ‏بسیاری از این فرمان‌ها ,اصل، و مابقی ,رونوشت، است».‏[۲۰]

از دیگر منابع مورد استفاده اسناد موجود در موزۀ بریتانیاست. در این موزه، جزوه‌ای مشتمل بر شماری از فرمان های پادشاهان ایران وجود دارد که تحت شمارۀ ‏Or4935‎‏ ضبط شده است. این جزوه مجموعاً دارای ۳۵ فرمان از پادشاهان صفوی و سلسله‌های بعدی است ‏که در بین سال‌های ۹۴۸ـ۱۳۸۳ق صادر شده. فرمان های مربوط به دورۀ صفویه در مجموع شامل شانزده فقره است. ‏

دکتر اعرابی در بخشی از کتاب به تاریخ جلفای قدیم از نگاه موسِس خورناتسی و لئو، تاریخ نگاران ارمنی، پرداخته و نوشته است:

«جلفای قدیم در سده های پانزدهم و شانزدهم میلادی در واقع شهر تجاری خودمختار و کوچک منحصر به فرد و ‏بی‌همتا بود که زیرنظر خواجه‌ها اداره می‌شد».‏[۲۱]

نویسنده به صورت مفصل به وقایع کوچاندن ارمنیان به جلفای نو پرداخته است. او چنین استدلال کرده که انگیزۀ شاه عباس از صدور ‏فرمان کوچ ارمنیان در ابتدا صرفاً یک راهکنش نظامی بوده، یعنی به آتش کشیدن ارمنستان به منظور ‏جلوگیری از پیشروی عثمانی‌ها و در آن برهۀ حساس زمانی، هدف درازمدت تجارتی مورد نظر نبوده ‏است.‏

او در بخشی نیز به نوشته های ملا جلال، منجم دربار شاه عباس، اشاره کرده. ملا جلال به صورت واضح و مختصر هدف شاه عباس را از کوچاندن ارمنیان چنین توضیخ داده است:‏ ‏

«حکم جهان مطاع نافذ شد که رعایای چخور سعد را بکوچانند تا بعد از جنگ به هر چه صلاح باشد و ‏غرض دو چیز بود: یکی آنکه روسیه لشکری متفرق ظالم طبیعت اند، مبادا دست تعدی به رعایا دراز کنند، ‏ثانی آنکه سردار چون الکه را خراب و بی آذوقه ببیند میل قلعه ساختن نکند»‏.[۲۲]

مؤلف در بخش دیگری از کتاب به نوشته های پیترو دلاواله، سیاح ایتالیایی، که در فاصلۀ ۱۶۱۷ـ۱۶۲۳م/۱۰۲۶ـ۱۰۳۲ق در ایران بوده، در مورد علل ‏مهاجرت ارمنیان اشاره کرده است:‏ ‏

«شاه، دستور داده است این عده را از نقاط مختلف به اصفهان کوچ دهند تا در حوالی مرزهای مجاور ‏ترک‌ها نباشند. به طور کلی شاه تا حد امکان حوالی مرزها را از سکنه خالی کرد و آنها را به مرکز انتقال ‏داده و سرزمین‌های دیگر در اختیارشان گذاشته تا ابقای آنان در مملکت تضمین گردد و در عین حال شهر ‏اصفهان بزرگ‌تر و ثروتمند و زیبا شود».‏[۲۳]

در مورد علل کوچاندن ارمنیان به ایران سیاحان خارجی و منابع گوناگون ایرانی و ارمنی مطالب ‏فراوانی گفته‌اند.‏ حاصل کلام آنکه شاه عباس با طرح‌ریزی مهاجرت ارمنیان دو هدف، یکی کوتاه‌مدت و دیگری بلندمدت، را در نظر ‏داشته است.‏ هدف کوتاه‌مدت به تعبیری نظامی و راهکنشی بود. شاه عباس با این کار می‌خواست با خالی کردن این مناطق از ‏سکنه مانع عبور سپاه عثمانی و حمله به ایران شود. به زعم او این اقدام نه تنها جلو ‏پیشروی سپاهیان دشمن را می‌گرفت بلکه امنیت مناطق مرزی ایران را نیز در آینده تأمین و تضمین ‏می‌کرد.‏

اهداف اقتصادی و تجاری این مهاجرت در درازمدت اهمیتی خاص داشت. شاه عباس درصدد بود تا شمار ‏ساکنان مناطق کم جمعیت مرکزی کشور را با گروه‌های مهاجر افزایش دهد و دیگر آنکه به وضعیت ‏اقتصادی مملکت سر و سامان بخشد. وی می‌خواست به کمک طبقۀ بازرگانان ارمنی به توسعۀ تجارت ‏خارجی ایران با کشورهای آسیایی و اروپایی پردازد و ایران را از وضعیت انفعالی خارج سازد و به این ‏ترتیب، بتواند از طریق انتقال مرکز تجاری جلفای قدیم به ایران ضربۀ مهلکی به پیکر رقیب خود، عثمانی، وارد ‏آورد و آن را از درآمد سرشار حاصل از حقوق گمرکی ابریشم ایران محروم سازد. این اندیشۀ شاه ‏عباس سبب شد تا مناطق موجود در محور راه‌های تجاری میان ارزروم و تبریز را خالی از سکنه سازد.‏

شاه از ارمنیان برای تجارت، صادرات ابریشم و روابط با کشورهای خارجی و از روحانیان ‏مسیحی و اسقف‌ها و کشیشان کاتولیک برای تحکیم روابط اقتصادی و سیاسی خویش با دولت های اروپایی بهره برد.‏

به هرروی، به زعم جهانگردان خارجی در ۱۶۰۵م/۱۰۱۳ق بالغ بر سیصدهزار تن به ایران کوچانده شدند.‏ از این تعداد اهل ادب، بازرگانان و ادبا به جلفای نو و بقیه به روستاهای ارمنی‌نشین حومۀ اصفهان منتقل شدند.‏

روستاییان ارمنی در ابتدا در پنج منطقۀ لنجنان، النجان، چغاخور (گندمان)، فریدن و بربروت سکنا ‏گزیدند و به احتمال زیاد در مراحل بعدی به مناطق دیگری مانند کزاز، کمره، چاپلق، قراقان، ملایر و کرون نقل مکان کردند.‏

در بخش دیگری از کتاب، از رفتار شاه عباس نسبت به ارمنیان سخن به میان آمده است. به گفتۀ آراکل داوریژتسی ‏شاه عباس با ارمنیان رفتاری نیکو داشت و با آنان، به ویژه، با اهالی جلفا با عزت و احترام فراوان رفتار ‏می‌کرد. مالیاتی که مسیحیان، به منزلۀ مالیات شاهی پرداخت می‌کردند، به قدری اندک بود که سبب ‏خشنودی مسیحیان شده بود.‏

ارمنیان در دورۀ شاه عباس از آزادی‌های فراوانی برخوردار بودند و توانستند دوران شکوفایی را سپری کنند. شاهد این مدعا ساخت کلیساهای متعدد در این دوران است. به گفتۀ مؤلف، در آن دوران ۲۴ کلیسا در ‏جلفای نو وجود داشته است.‏ در حال حاضر سیزده کلیسا در جلفای نو اصفهان وجود دارد که بیشتر آنها در نیمۀ اول قرن هفدهم میلادی ساخته شده ‏است.‏

به رغم محبت‌های شاه عباس در بخشی از کتاب از رفتار خصمانۀ وی نسبت به ارمنیان نیز ‏صحبت به میان آمده است:‏

«در سال ۱۶۲۰م/۱۰۳۰ق شاه عباس از اصفهان خارج شد و به منطقۀ ارمنی نشین فریدن و بُربُروت رفت. وی با ‏لباس مبدل به همراه تعدادی از لشکریانش وارد اولین روستای ارمنی نشین فریدن موسوم به داربنی گردید ‏و با زنی روستایی شروع به صحبت کرد. آن زن، از وضعیت ارمنیان اظهار شکایت و ناراحتی نمود و علت ‏همۀ این بدبختی‌ها را شخص شاه دانست. شاه عباس، در اندرون خود از گفته‌های زن ارمنی ناراحت گردید و درصدد انتقام ‏برآمد. در همین اثنا، با کشیش روستا، موسوم به آودیک، روبه رو شد و دستور داد به زور اسلام آوَرَد و ‏سپس به سپاهیانش فرمان داد تمام بلوک فریدن و بُربُروت را گشته، هرجا ارمنی یافتند مسلمانش کنند و ‏خود به اصفهان بازگشت.‏

به دنبال فرمان شاه، ستم زیادی بر ارامنه وارد شد، به طوری که تعداد زیادی از آنها خانه و کاشانۀ خود ‏را رها کرده و به کوه‌ها و بیابان‌ها پناه آوردند و آنهایی که نمی‌توانستند بروند، دچار اذیت و آزار فراوان ‏شدند، از جمله اهالی روستای پارشیش که به گفتۀ آراکل، مورد ستم بسیار واقع شدند. اما در ‏روستای پاهران، ساکنان آنجا به اتفاق کدخدا، هوری جان، به مقابلۀ نظامی با لشکریان شاه برخاستند.

شاه ‏عباس جهت تشویق ارمنیان، برای تغییر مذهب فرمان داد به هر کشیشی که مسلمان شود، چهل رأس ‏گوسفند بدهند. به گفتۀ آراکل، این اعمال و وقایع، به مدت دو سال طول کشید تا آنکه فردی موسوم به گریگور، ساکن روستای ‏خویگان سفلا، به همراهی هفت ارمنی دیگر، پولی گرد آورد و پیشکش دربار نمود و با نوشتن عریضه‌های ‏متعدد سرانجام توانست از شاه فرمانی کتبی مبنی بر اینکه مسیحیان مناطق فریدن و بُربُروت آزادانه ‏می‌توانند به دین خود باقی بمانند، مع‌الوصف شاه آنها را هزار تومان جریمه کرد و خسرو سلطان را مأمور ‏وصول آن نمود».[۲۴]

از دیگر موارد آزار و اذیت شاه عباس نسبت به ارمنیان، که در کتاب به آن اشاره شده، فرمان مسلمان کردن ارمنیان بختیاری و ‏فریدن است. این فرمان موجب خشم ارمنیان جلفا شد آن چنان که بازرگانان ارمنی، که برای تجارت به عثمانی، ‏شام و اروپا رفته بودند، در راه بازگشت مردد شدند و کار تجارت، که در دست ارمنیان بود، متوقف ماند. به ‏همین سبب، شاه پس از اندکی از کار نسنجیدۀ خود پشیمان شد و دستور داد از آزار ارمنیان پرهیز کنند.‏

در بخش‌های دیگر کتاب، از نقش ارمنیان در پیشرفت و شکوفایی تجارت و توسعۀ آن به طور مفصل بحث و همچنین، از نقش ارمنیان در عمران و آبادی و ساخت بناهای فراوان به ویژه در جلفای نو یاد شده است.‏

بخش پایانی کتاب اختصاص به فرمان های پادشاهان صفوی دارد که در کلیسای وانک موجود است.‏ در این مجموعه، به فرمان‌های متعدد شاهان صفوی در کلیۀ امور شهری، ملی، ساخت بناهای متعدد، ‏کلیسا، میانجیگری در دعواهای شخصی بین مسلمانان و ارمنیان و موارد بسیار دیگری اشاره شده است. همچنین، در این بخش از منابع فراوانی نام برده شده که نویسنده در نگارش اثر خود از آنها بهره برده.‏

شاید به جرئت بتوان ادعا کرد که این کتاب جامع‌ترین ‏تحقیق به زبان فارسی در مورد کوچ ارمنیان از جلفای قدیم به جلفای نو در اصفهان در عهد پادشاهان ‏صفوی است.‏

با تبریک به دکتر شکوه‌السادات اعرابی هاشمی برای کوشش های وی در یافتن منابع و ‏پیگیری و تدوین این کتاب با ارزش امید فراوان داریم که این اثر نه تنها مورد استفادۀ دانش‌پژوهان و دانشجویان ‏ایرانی قرار گیرد بلکه عاملی باشد که در آینده پژوهش‌های بیشتر و گسترده‌تری دربارۀ ‏این واقعۀ تاریخی صورت گیرد و در اختیار عام گذارده شود.

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها:

1-Edmund Herzig

ادموند هرزیک متولد ۱۹۵۸م در انگلستان استاد تاریخ است که بین سال های ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۶م در دانشگاه منچستر کرسی ایران شناسی داشته. وی تحقیقات فراوانی درخصوص تاریخ ایران، ناحیۀ قفقاز و ارمنیان ایران انجام داده است.‏

۲-‏‎‎ Pietro Della Vale‏ ‏

موسیقی‌دان و جهانگرد فرانسوی در قرن شانزدهم میلادی.

۳-‏‎‎ Jean Baptiste Tavernier ‎‏ ‏

بازرگان و جهانگرد فرانسوی در قرن هفدهم میلادی.

۴-‏‎‎ Arakel Davrizhetsi

تاریخ‌نویس ارمنی، متولد تبریز در ۱۵۹۰م.‏

5- Jean Baptiste Chardin‏ ‏

جهانگرد فرانسوی، متولد ۱۶۴۳م و نگارنده ده جلد سفرنامه.

۶- اسماعیل رائین، ایرانیان ارمنی (تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۲).

۷- نصرالله فلسفی، زندگانی شاه عباس اول (تهران: علمی، ۱۳۷۵).

8-Edmund M. Herzig, “The Armenian merchants of New Julfa, Isfahan: a study in pre-modern Asian trade”. Doctoral DPhil, University of Oxford, (۱۹۹۱).

۹-‏‎‎Vazken S. Ghougassian, The emergence of the Armenian Diocese of New Julfa in the seventeenth century, (Atlanta: Scholars Press, 1998.).

۱۰- شکوه‌السادات اعرابی‌ هاشمی، ارامنۀ جلفای نو در عصر صفوی، با همکاری کلیسای وانک جلفای اصفهان (تهران: سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکدۀ اسناد ـ اصفهان: کلیسای وانک [جلفای اصفهان] ۱۳۹۴)، سخن نخست.

۱۱- همان، به مناسبت چهارصدمین سالگرد اسکان ارامنه در جلفای اصفهان.

12- Raphael Du Mans‏

13- Daulie Deslandes

14-Jean Thevnot

15- Jean Fryer

16-Sanson

17- Y. Smith‏

18- Cornelius de Brune

‏‎‎19- E. Kaempfer

۲۰- همان، ص۱۶ و ۱۷.

۲۱- همان، ص۲۸.

۲۲- همان، ص۶۵.

۲۳- همان، ص۷۵.

۲۴- همان، ص۱۶۳ و ۱۶۴.

منابع:

‏اعرابی‌ هاشمی، شکوه‌السادات. ارامنۀ جلفای نو در عصر صفوی. با همکاری کلیسای وانک جلفای

اصفهان. تهران: سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران؛پژوهشکدۀ اسناد اصفهان: کلیسای وانک (جلفای اصفهان)، ۱۳۹۴.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۷
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید