فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۹

زندگی تراژیک یک روزنامه نگار آزاده

نویسنده: علی دهباشی

((البته که می ترسم. اگر بخواهیم روراست باشیم، باید بگویم که من هر روز خدا را در نگرانی و تشویش به سر می برم. تا حالا به یک کبوتر دقت کرده اید؟ ملاحظه کرده اید که چگونه سرش را دائم به این سو و آن سو می گرداند؟ با شنیدن کوچک ترین صدایی به خود می لرزد و هر لحظه آماده است تا به پرواز درآید و فرار کند. شما به این می گویید زندگی؟ فرق ما در این است که من نمی توانم مثل یک کبوتر بپرم و در بروم)).

آنچه راکه خواندم بخشی بود از آخرین گفت وگوی زنده یاد هراند دینک، روزنامه نگار برجستهٔ ارمنی، با نمایندگان سازمان بین المللی روزنامه نگاران که دو روز پیش از آنکه به قتل برسد بیان کرده بود. واقعاً هراند دینک که بود و چه می خواست؟

هراند دینک روزنامه نگاری بود که پانزدهم سپتامبر ۱۹۵۴ در یکی از شهرهای شرق ترکیه در یک محلهٔ ارمنی نشین به دنیا آمد. با خانواده اش در سال۱۹۶۱ به استانبول مهاجرت می کند و در شرایط بسیار دشواری زندگی اش در نوجوانی و جوانی شکل می گیرد. دوران دبستان و دبیرستان در مدرسهٔ شبانه روزی ارمنی به اتمام می رساند و در دانشکدهٔ علوم دانشگاه استانبول در رشتهٔ جانورشناسی ادامهٔ تحصیل می دهد. بعد از اتمام تحصیلات، به علاقهٔ اولیهٔ خود، فلسفه، روی می آورد و به علت گرایشات تند خود وارد جریانات رادیکال ترکیه می شود.

فعالیت جدی سیاسی هراند دینک از سال۱۹۹۰ م آغاز می شود و در نشریهٔ آگوس، که خود بنیاد گذاشته بود، کارش را ادامه می دهد.

مقالات هراند دینک اثر قابل توجهی می گذارد تا آنجا که در سال ۲۰۰۵ م مفتخر به دریافت نشان عالی سازمان حقوق بشر ترکیه می شود و در سال بعد از سوی مجلهٔ آلمانی اشترن مورد تقدیر قرار می گیرد.

مقالات هراند دینک دربارهٔ کشتار دسته جمعی ارمنیان در سال۱۹۱۵ م خشم حاکمان ترکیه را بر می انگیزد و آنان بر اساس مادهٔ ۳۰۱ هراند دینک را سه بار به پای میز محاکمه می کشانند که یک بار محکوم و دو بار تبرئه می شود.

اندیشهٔ هراند دینک به عنوان یک روزنامه نگار آزاده برای او حامل انواع تهدیدها و مشکلاتی می شود که سرانجام در نوزدهم ژانویه ٔ۲۰۰۷ م مقابل دفتر روزنامه اش مورد سوئ قصد قرار می گیرد و جان به جان آفرین می سپارد.

پیکر هراند دینک توسط صدها هزار نفر در استانبول پس از طی یک مسیر هشت کیلومتری بدرقه شد و بر اعلان های کوچک و بزرگی که توسط همکاران و جوانان حمل می شد نوشته شده بود: ((همه ارمنی هستیم. همه هراند دینک هستیم)).

هراند دینک اولین روزنامه نگاری نبود که در راه اعتقاداتش و آرمان های بشری از جانش مایه گذاشت، آخرین هم نیست. اما آنچه در واقعهٔ هولناک قتل هراند دینک اتفاق افتاد عکس العمل یکپارچه و گستردهٔ روزنامه نگاران و شخصیت های آزاده در جهان بود. خون هراند دینک به زمین ریخته شد ولی پایمال نشد. موج وسیع آزادی خواهی در سراسر جهان آنچنان گسترده بود که حتی نخست وزیر ترکیه سکوت را شکست و گفت: ((این گلوله ها به دموکراسی و آزادی بیان در ترکیه شلیک شده است)). یا نویسندهٔ معاصر ترکیه، هالوک ساهین، طی بیانیه ای به صراحت نوشت که: ((تنها چیز مثبتی که می توان از این واقعه برداشت کرد، واکنشی است که نشان می دهد ترکیه چقدر تغییر کرده است.)) و یا عصمت برکان، سردبیر روزنامهٔ رادیکال ترکیه، در همان روز واقعه در گفت وگو با خبرنگاران گفت: ((دو هراند دینک کشته شد زیرا در وهلهٔ اول او یک ارمنی بود و در وهلهٔ دوم به خاطر اینکه او شجاعت نوشتن، فکر کردن و حرف زدن با عموم مردم به شکلی متفاوت را داشت)).

همبستگی و موج گستردهٔ اعتراضات نسبت به ترور هراند دینک تا به امروز ادامه دارد و این آخرین حرف های هراند دینک است که در پاسخ به یک سئوال که چرا ترکیه را تَرک نمی کند می گوید: ((شما چرا این حرف را می زنید؟ دیگر کافی است. من می خواهم آرمانم را در همین جا ادامه دهم و آن تنها آرمان شخص من نیست بلکه به همهٔ افرادی مربوط می شود که می خواهند ترکیه را کشوری دموکراتیک و آزاد ببینند. اگر من تسلیم شوم و مهاجرت کنم، شرمندگی آن برای همهٔ ما خواهد بود. اینجا سرزمین اجداد من است. ریشه های من در اینجا نهفته است و من این حق را دارم تا در سرزمینی بمیرم که در آن زاده شده ام)).

یادش گرامی باد.

پی نوشت ها:

۱- متن سخنرانی علی دهباشی، در مراسم یادبود نود و دومین سالگرد نژادکشی ارمنیان. انجمن ارامنهٔ تهران، سه شنبه ۲۸ فروردین۱۳۸۶.

۲- علی دهباشی عضو انجمن ایران شناسان اروپا، سردبیر مجلهٔ بخارا، ویراستار منتخب آثار سید محمد جمال زاده و مدیر انتشارات شهاب است.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۹
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید