فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۶۳

زبان ترکی خود را تقدیم می کنم تا زبان عدالت را از دهان شما بشنوم

نویسنده: خاچیک مورادیان / آرمینه آراکلیان

خاچیک مورادیان، سردبیر هفته نامۀ آرمنین ویکلی، چاپ بوستون، مسئول هماهنگی برنامه های مربوط به نژادکشی ارمنیان در دانشگاه راجرز امریکا و دانشجوی مقطع دکترای پژوهش ها و مطالعات نژادکشی در دانشگاه کلارک امریکاست. او در همایش های علمی بی شماری در ارمنستان، اتریش، قبرس، لبنان، نروژ، سوئیس، سوریه و ترکیه و نیز در ایالت های مختلف امریکا شرکت و سخنرانی هایی را ارائه داده است. وی در خلال میزگردی که در ۱۹ ژانویه ۲۰۱۳م به مناسبت ششمین سالگرد قتل هراند دینک،[۲] روزنامه نگار فقید ارمنی، در آنکارا بر پا شد، حاضران را به زبان ترکی مورد خطاب قرار داد و خواستار بررسی عدالت خواهی ارمنیان در قبال نژادکشی سال ۱۹۱۵م شد.آنچه در پی می آید ترجمۀ کامل سخنرانی وی در این جلسه است که به همت اندیشمندان و فعالان سیاسی چپ گرای ترک برگزار شد.

 

خاچیک مورادیان
خاچیک مورادیان

چگونه زبان ترکی بر من نازل شد؟ من آن را یاد نگرفته ام تا هنگام ذکرخلاصۀ تجربیات و شرح حالم، با اشاره به تسلطم به یک زبان خارجی دیگر، به سوابق خود مباهات کنم. زبان ترکی با من متولد شده است. من آن را نخواسته و البته پس هم نزده ام. زبان ترکی با صدای مادربزرگم به من رسیده است. زبان ترکی برای شما زبان مادری و برای من زبان مادربزرگم است.

اجداد من، که از نژادکشی جان سالم به در برده بودند، به لبنان رسیدند تا از هیچ شروع کنند و زندگی جدیدی برای خود بسازند. آنها به پدر و مادر من زندگی بخشیدند و زمانی که من به دنیا آمدم زبان ترکی را، که از کیلیکیه به همراه خود آورده بودند، به من بخشیدند.

زبان ترکی برای شما زبان عشق است و برای من زبان مرگ و محرومیت. زبان ترکی من پر شده است از خاطرات مرگ و محرومیت از آدانا، کیلیس، کُنیا اِراِیلی و حسن بیلی، شهرها و روستاهای محل زندگی اجداد من.

و امروز نخستین بار است که از پشت تریبون با این زبان با شما سخن می گویم و نخستین بار است که این زبان آغشته به مرگ و محرومیت را به شما تقدیم می کنم تا در مقابل زبان عدالت را از دهان شما بشنوم.

شش سال پیش در صبحدم چنین روزی با صدای زنگ تلفن از خواب پریدم. مادرم در لبنان پشت آن خط بود. خبری نمی توانست از آنچه شنیدم ناگوار تر باشد. در آن لحظه نوشتن این نامه تنها کاری بود که از دستم بر می آمد. مخاطب نامۀ من هراند دینک بود که با گلولۀ آدمکشی به خون غلطیده بود.

« هراند عزیز،

حالا دیگر مطمئن هستم که رودخانه راه دریا را شناخته است و تو به آنهایی پیوسته ای که ۹۲ سال پیش ما را ترک کردند.

خواهشی از تو دارم. به جای من گریگور ظهراب،[۳] را محکم در آغوش بگیر و در گوشش زمزمه کن که من داستان های کوتاهش را بارها و بارها خوانده ام. سلام مرا به دانیل واروژان،[۴] برسان و به او بگو که اشعارش چراغ راه دوران جوانی من بوده و هنوز هم الهام بخش روح و روانم است. فراموش نکن که سرود بقا را با سیامانتو،[۵]بخوانی.

به آنها بگو که در قفسۀ کتابخانه ها و روی میز های مدرسۀ ما جای دارید. بگو که کلامشان روی لب های ما جاری است و حرف هایشان در قلب های ما جایی ابدی دارند. به آنها اطمینان بده که من و تو آن روز را می بینیم که در کتابخانه ها و روی میزهای مدرسۀ ترک ها جای خواهند گرفت، کلامشان روی لب ترک ها جاری خواهد شد و حرف هایشان در قلب ترک ها جایی ابدی پیدا خواهند کرد. اطمینان بده که روزی مجسمۀ آنها، همراه با مجسمۀ خود تو هراند عزیز، زینت بخش میدان های استانبول خواهند بود.

با کومیتاس،[۶] دست به دعا بردار و به او نوید ده که روزی زن های ارمنی بار دیگر، در روستاهای ارمنستان غربی او، ترانه هایش را سر خواهند داد.

از تو می خواهم که اجداد مرا پیدا کنی و به آنها بگویی که ما عشق آنها را به سرزمینشان در قلبمان داریم، عشق به سرزمینی که آنها هرگز ترکش نکردند و ما هم هرگز آن را ندیدیم.

هراند عزیز، برپیشانی مقدس تک تک آنهایی که قربانی کشتار ۱۹۱۵م شدند بوسه بزن. به آنها بگو که ما در مسیر رؤیاهای آنها قدم بر می داریم، چراکه رؤیاهای آنها همان رؤیاهای ما هستند. به آنها نوید ده که ما بیابان ها را با یاد آنها به گلزار تبدیل خواهیم کرد. به آنها بگو که نژادکشی طلعت پاشا و قتل هراند دینک به دست اوگون ساماست نتوانستند و نخواهند توانست ما ارمنیان را از ادامۀ حیات جاودانه در خانوادۀ بشری باز دارند. به آنها بگو که ما همه ظهراب، واروژان، سیامانتو، کومیتاس و هراند دینک هستیم.

با عشق

خاچیک مورادیان»

به او نوشته بودم که ما همه ظهراب، واروژان، سیامانتو، کومیتاس و هراند دینک هستیم و حالا، حتی پس از گذر شش سال، هنوز هم نتوانسته ام با شعار «ما همه هراند دینک هستیم» یا «ما همه ارمنی هس-تیم»، که صدها هزار شهروند ترکیه در مراسم تشییع جنازه هراند سر دادند، آشتی کنم.

در سخنانم، در مراسم یادبودی که فقط چند روز پس از قتل هراند دینک به یاد او بر پا شد، اشاره ای داشتم به این واقعیت محض که هیچ کس هراند دینک نیست، چراکه آن روز من تنها یک نفر را دیده بودم که جسدش در درازای پیاده رو برروی زمین افتاده است.کجا بودند آنهایی که امروز خودشان را هراند دینک می دانند؟

نمی دانم احساس گناه، خشم یا بی پناهی بود که بسیاری از آشنایان ترک هراند را به خیابان ها کشاند و زندگی آنهایی را که هراند، منش او و افکار صلح و عدالت طلبانۀ او را نمی شناختند دگرگون ساخت.

با وجود ریزش احساسات سیاه بر روی کاغذ های سفید، برخلاف خشم شهروندان ترکیه و دیگر نقاط جهان و با وجود طنین همیشگی شعارهای «ما همه هراند دینک هستیم» و «ما همه ارمنی هس-تیم» هراند حالا هم، پس از گذشت شش سال، مثل همان روز روی پیاده رو، تنهای تنهاست. چون عدالت یگانه درمان واقعی تنهایی است و چون جنایتکاران هنوز در آزادی اند.

نه، هیچ کس هراند دینک نیست. گاهی اوقات خود هراند هم شبیه هراند دینک نبود چراکه نمی توان فرهیخته ای ارمنی بود و در ترکیه زیست، در کشوری که برای انتقاد و ابراز نارضایتی محدودیت قائل اند، در کشوری که صدا ها را خفه می کنند و در کشوری که نقد شجاعانۀ سیاست های دولت و دگراندیشی نپذیرفتنی و نابخشودنی است. قبول کنیم که هیچ کس هراند دینک نیست و هیچ کس ارمنی نیست.

در ۲۴ آوریل ۲۰۱۰م، هنگام سخنرانی برای گروهی از فعالان و اندیشمندان، اعلام کردم که درک احوال یک شهروند ارمنی ترکیه ناممکن است و اصولاً چرا باید نگران درکی این چنینی بود؟

بخش مهمی از اقتصاد ملی ترکیه،[۷] در نتیجۀ تصاحب اموال و دارایی های ارمنیان است و بر این پایه استوار شد. امروزه نابرابری قدرت بین دو کشور ارمنستان و ترکیه نتیجۀ همان غصب اموال و دارایی هاست و عظمت این حقیقت تلخ ابراز هرگونه همدردی و تلاش ظاهری برای درک مسائل را، هر چه قدر هم که خالصانه باشد، بی معنی و توخالی جلوه می دهد.

اما راه هایی هم برای پیشرفت در حل مسائل وجود دارد. تعامل واقعی با ارمنیان را باید از تحقیر آنان و تصاحب غیر عادی جان و مالشان بر روی شن های داغ دیرالزور،[۸] شروع کرد و این زمانی ممکن است که زبان زورمداری جای خود را به زبان عدالت بسپارد.

لازم نیست در مورد گذشتۀ مشترک و نوع غذاهایی که با هم می خوردیم صحبت کنیم. راه صلح از میان خورد و خوراک مشترک نمی گذرد. راه صلح را باید در مسیر و هدف عدالت جست و جو کرد.

از همه نخواهیم که دوستی با هراند دینک و ارمنیان را بر گزینند. ارمنیان و هراند دینک در همین مکان، در همین تالار، در همین کشور و در سراسر جهان دوستان فراوانی دارند. تنها کافی نیست که از همه انتظار داشته باشیم که با چشمانی باز با آلام ارمنیان آشنا شوند. آنچه مهم و لازم است عدالت است و بس.

بنابراین، از پشت همین تریبون و در همین مکان این زبان مرگ، چپاول و بی حرمتی را پس می دهم و در عوض از قول اجدادم، خاچاطور و ملینه مورادیان و آرداشس و آغاونی غاریبیان، زبان عدالت را انتظار دارم.

پی نوشت ها :

پی نوشت ها:

۱ـ این مقاله تحت عنوان «Mouradian Delivers Talk on Genocide Justice in Ankara» در تاریخ ۲۰ ژانویۀ ۲۰۱۳م در هفته نامۀ Armenian Weekly به چاپ رسیده است.

۲ـ برای آشنایی با زندگی هراند دینک ر.ک: آرپی مانوکیان، «زندگی نامۀ هراند دینک»، پیمان، س۱۱ ش۳۹ (بهار۱۳۸۶): ۶ -۱۰.(مترجم)

۳ـ متولد ارمنستان غربی (۱۸۶۱ – ۱۹۱۵م)، حقوق دان، وکیل مجلس ترکیه، نویسنده و فعال سیاسی – اجتماعی که در ۱۹۱۵م در راه تبعید به قتل رسید. (مترجم)

۴ـ متولد ارمنستان غربی (۱۸۸۴ – ۱۹۱۵م)، شاعر و اندیشمند شهیر ارمنی که در نژادکشی ۱۹۱۵م به قتل رسید. (مترجم)

۵ـ متولد ارمنستان غربی (۱۸۷۸ – ۱۹۱۵م)، شاعر و اندیشمند شهیر ارمنی که او نیز در نژادکشی ۱۹۱۵م به قتل رسید. (مترجم)

۶ـ سوقومون سوقومونیان، متولد ارمنستان غربی (۱۸۶۹ – ۱۹۳۵م)، اسقف کلیسای ارمنی، موسیقی دان و آهنگ ساز نامدار ارمنی که قربانی نژادکشی ۱۹۱۵م شد. (مترجم)

Milli ekonomi7ـ

۸ـ منطقه ای در بیابان های شمال سوریۀ کنونی که ترک ها در ۱۹۱۵م ده ها هزار ارمنی تبعیدی را در آنجا گردآوردند و به قتل رساندند. (مترجم)

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۶۳
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید