فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۰
زبان ارمنی میهماندار صدیق واژه های ملل همجوار
نویسنده: سیتنوا بابومیان
تحول پذیری یکی از اصول مهم زبانی است. وسعت تغییرات زبان به حدی است که حتی کوچک ترین عناصر آن یعنی آواها را هم در بر می گیرد. بنابراین می توان گفت که هر زبانی در طول تاریح حیات خود دستخوش تغییرات آوایی، واژگان معنایی و ساختاری می گردد. تغییرات زبانی، هنگامی متوقف می شود که زبان مورد نظر به عللی کاربرد خود را از دست داده باشد. در این گونه مواقعع اطلاحاً زبان را زبان مرده می نامند. زبان های مرده جهان را می توان در دو گروه مجزا طبقه بندی کرد.
الف- گروه زبان های مرده ای که گویندگان آنها از دروازه تاریخ گذشته و نابود گردیده اند و از زبان آنان جز معدودی آثار مکتوب چیزی برجای نمانده است.
ب- گروه زبان های مرده ای که گویندگان آنها به صورت ملتی واحد درقید حایت اند و به زبانی تکلم می کنند که هسته مرکزی آن را همان زبان مرده تشکیل می دهد، نظیر ایرانیان که فارسی باستان و ارمنیان که ارمنی کهن (گرابار) هسته مرکزی زبان آنان است.
اما به هر حال تاثیر جوامع انسانی بر یکدیگر امری گریز ناپذر بوده و هست و ملل جهان با ایجاد روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از دیر باز فرصت داشته اند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و در نتیجه با فرهنگ یکدیگر آشنا شوند و نیز بر هم تاثیر گذارند. آنچه در این میان وسیله و ابراز ارتباط را فراهم آورده و در صف نخستین برخورد و آشنایی دو ملت فرار می گرفته، زبان آن دو قوم بوده است. در زبان هر قومی می توان آثاری از تاریخ روابط سیاسیی و اجتماعی و فرهنگی آن قوم را با همسایگانش به صورت واژه هایی که شاید هنوز هم از واژه های بومی زبان بازشناخته می شوند، مشاهده نمود. این واژه ها را «وام واژه» می نامند اما در بیشتر مواقع همین واژه ها چنان در بافت و ساخت زبان میزبان تنیده می شوند و به اصطلاح جا می افتند که گویندگان عادی زبان تفاوتی بین آنها و واژه های بومی زبان خود احساس نمی کنند. بنابراین باید گفت که این «وام» از نوع وام های پس دادنی نیست، بلکه وامی استکه جزو مایملک زبان وام گیرنده می شوند.
شاید نخستین وام واژه ها از زمان ساخت و تشکیل یک زبان وارد آن می شوند. در این مورد می توان به عنوان مثال از زبان ارمنی یادکرد.
زبان ارمنی که شاخه ای از زبان های هند و اروپایی است، در نتیجه کوچ گویندگانش از نقطه ای که حدس زده می شود نواحی جنوبی شوروی یا اروپای مرکزی است به نواحی قفقاز و آسیای صغیر برده شده است. در این نواحی اقوام دیگری هم ساکن بودند که به زبان های دیگر تکلم می کردند. موقعیت اجتماعی و سیاسی آن دوره به گونه ای بود که بعضی از این اقوام قدرتی بیش از دیگران پیدا کردند، مثل اقوام «هایا» و «ارمن» و در نتیجه زبان آنان نیز موقعیتی بالاتر و گستره ای بیش تر از سایر زبانها به دست آورد به گونه ای که به صورت زبان غالب منطقه در آمد و ساختمان هند واروپایی آن به شکل هسته مرکزی توسعه یافت و واژه های زبان های اقوام دیگر به صورت وام واژه در آن وارد شد و در درون این زبان جذب گردید. اینجا باید متذکر شد، اصولاً این گونه واژه ها راکه در دوران نخست شکل گیری زبان وارد آن می شوند وام واژه محسوب نمی کنند بلکه آنها نیز جزو واژگان اصلی زبان مزبور به شمار می آیند.
پس از دوران آغازین، زمانی فرا می رسد که وام گیری واژه ها سیر خاصی رامی پیماید یعنی عوامل گوناگونی از قبیل روابط سیاسی، داد و ستد فرهنگی و تجاری روابط با همسایگان و غیره ایجاب می کند که همواره واژه هایی از یک زبان به زبان دیگر وارد شوند. چنین موقعیتی در مورد زبان های ایرانی وارمنی به وجود آمده و تا سده حاضر نیز ادامه یافته است.
زبان شناسان ارمنی در این راستا، یعنی پاسداری از زبان ارمنی کارهای بس ارزشمندی را انجام داده اند، به طوری که هم اکنون برای بسیاری از واژه های خارجی که در زبان کاربرد فراوان دارند مانند تلفن، تلگراف، تلویزیون، تایپ، اتوماتیک، اتوبوس و غیره از طریق ترجمه واژه ای و معادل یابی واژه های موجود، کلمات معادل ساخته اند.
ارمنستان در طول تاریخ پر فراز و نشیب خویش توانسته است بقای خود را تضمین نماید و این امری اتفاقی نبوده است بلکه ارمنیان با تکیه بر فرهنگ غنی خود این مهم را ممکن ساخته و توانسته اند زبان خود را در کنار مذهب یکی از محورهای اصلی فرنگ خویش قرار دهند و در این رهگذر پاسداری صدیق برای آن باشند و در نتیجه زبان ارمنی از واژه هایی هم که وارد این زبان شده اند، به خوبی نگهداری کرده است، به گونه ای که می توان واژه های کهن از زبان های ایرانی را که در زبان ارمنی به کار می رود و در زبان فارسی فراموش شده و کاربرد ندارد ذکر کرد و براساس اصول زبان شناسی به همراه تحقیق، آنها از احیا کرد و با کاربردی مناسب باز هم به دامن زبان مادر که اکنون زبان فارسی است بازگرداند.
در پایان به ذکر چند نمونه از وام واژه های ایرانی در زبان ارمنی بسنده می کنم. گون، گور، گرو، دارچین، دیدن، دوزخ، دلو، رگ، زنبیل، زنگ، زمرد، آزاد، پاک، ناآباد، شهر، آذر، ارزان، ارزیز (سرب)، افسوس، بخت، گنج، گاومیش، تب، تبر، پشتیبان، افشره، تیز، توشه، زهر، کره، کبود، چرب، پنیر، فلفل، سم، سوگ، استوار.