فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۶

زازاها قومی ناشناخته

نویسنده: گارنیک آساطوریان/ ترجمه: ماریا آیوازیان

اشاره

در شمالی ترین نقطه ارمنستان مرتفع Bardzer Haik (حومه ارزروم ترکیه) که اکنون به نام تونجه لی Tunjeli معروف است، قومی ساکن هستند که خود را دملی می نامند. این قوم در بین همسایگان خود به زازا Zaza معروف اند. عده زیادی از زازاها نیز در ایالات مختلفی، از جمله بینگل Bingol، موش Mush، بدلیس یا بتلیس Bedlis، اطراف دیار بکرDiarbakr و سیورک Siverek ساکن هستند. ارمنیان این قوم را دلمیک و دلمیک ها Dlmikمی نامیدند (این نام در یادداشت های آریستاکس لاستیورتسی Aristakes Lastivertsiمورخ سده یازدهم ارمنی نیز مده است. زازاها قومی هستند در حدود ۳ میلیون نفر و به زبان خاصی (تقریباً ناشناخته) گفتگو می کنند که زازانکی Zazznki یا دلمکل Dlmikنامیده می شود. این زبان یکی از لهجه های گروه زبان های ایرانی شمال غربی است و با گویش هایی که در نواحی جنوب دریای خزر رواج دارد، مثل طالشی،گیلکی، مازندرانی، هرزنی و آذری، خصوصیات مشترک بسیاری دارد.

خاستگاه تاریخی

به رغم آن که زازاهای اکنون به عنوان قومی تارزه شناخته در دنیا مطرح شده اند، ارمنیان از سده یازدهم با این قوم آشنایی داشته اند. دلیل اصلی این ادعا آن است که زازاها تا همین اواخر، به ناحق تیره ای از کردها به شمار می آمدند وحتی میان ارمنیانی که روابط نزدیکی با آنها نداشتند، به عنوان کردها زازا معروف بودند. ارمنیان آنها را زازادلمیک Zaza Dlmik یا زازاکر در Zaza Krder نیز می نامیدند. باید خاطر نشان ساخت که قسمت دوم این اصطلاح، یعنی کردر بیشتر بیانگر وضع اجتماعی و طرز زندگی آنان است تا ملیت شان. به همین دلیل، نام زازا کردر به منظور جدا کردن آنان از دیگر کردها، به آنها داده شده است. دانشمندان اواخر سده نوزدهم و اوایل سده بیستم نیز چنین نظریه ای را ابراز داشته اند.

بی تفاوت بودن جهان (اگر بخواهیم بگوییم ناآگاه بودن) درباره زازاها را شاید به این گونه بتوان همین اسناد توجیه کرد که آنها همیشه به صورت تنها و منزوی، در جنگلهای محصور در کوه های صعب العبور زیسته اند. شرایط خاص سیاسی نیز به نوبه خود، موانع فراوانی در راه محققان و گروه های پژوهشی ایجاد کرده است و در نتیجه، جز اطلاعات ناقص جزئی، هیچ پژوهشی در این زمینه به چشم نمی خورد.

ناشناخته ماندن زازاها به عنوان قومی مجزا از کردها، عامل مهم دیگری نیز داشته است که به خود کردها باز می گردد. آنان باعث شدندکه آتش اشتیاق اقوام و ملل همسایه برای ابراز وجود و خودشناسی و نژادشناسی خاموش شودف این امر اهمیت بیش از حد مساله یگانگی و هم بستگی و خودشناسی و خود مختاری کردها بود، که البته معلوم وقابل درک است. حتی تحلیل های علمی دیگر اقوام ایرانی، مانند لرها، بختیاری ها و گوران ها و جز ان روشنفکران و متفکران نوپای کرد نیز مزید برعلت شد. زازاها نیز از این سرنوشت گریزی نمی توانستند داشته باشند، به خصوص که آنان در بین اقوام کرد می زیسته اند وگویا کرد شناخته شدن آنها از ابتدا تدراک دیده شده بود. برای محققان کرد اهمیتی نداشت که زبان، مذهب، معیارهای خودشناسی قمی زازاها از زمین تا آسمان با آنان تفاوت دارد، آنها در این راه تا آنجا پیش رفتند که اگر محققی در راه شناخت زازاها و توجیه وجود و منشا پیدایش آنان گام بر می داشت، از جانب کردها مقصر شناخته می شد و به عنوان دشمن کردها، طرفدار امپریالیسم غربی و عامل مخفی این یا آن کشور به حساب می آمد.

تا این اواخر، حتی در ارمنستان نیز تحقیق درباره زازاها، متشکل به نظر می رسید چون مسئله انکار ناپذیر اتحاد اقوام کرد حتی در اتحاد جماهیر شوروی نیز هب شدت مطرح بود و اگر موضع گیری بعضی از مجلات علمی ارمنستان، مانند مجله تحقیات تاریخی و زبان شناسیPatma-banasirakan Handes نبود، امکان انتشار حتی یک مقاله درباره زازاها وجود نداشت. خوشبختانه در این روزها وضع با گذشته فرق کرده و با در نظر گرفتن تمام نکاتی که در بالا ذکر شد، می توان از زازاها به عنوان قومی فراموش شده و تازه شناخته در جهان نام برد.

شناخت زازاها

تحقیقات اساسی درباره شناسایی زازاها، در سالهای اخیر صورت گرفته و هم زمان است با پیدایش جلوه های بیداری و آگاهی وجودی آنان که اکنون در حال استحکام و انسجام است. باید متذکر شدکه در اروپای غربی، گروه زیادی از زازاها ساکن هستند که دارای ادبیات و انتشاراتی به زبان خودشان بوده و زندگی فعال اجتماعی-سیاسی دارند. از مجلات و جرایدی که روشنفکران زازا درکشورهای غربی به خصوص در سوئد و آلمان منتشر می کنند، می توان راشتیا یا راستی Rastiya، زازائیستان Zazaistan، رایا زازائیستان Raya Zazaistan و پیا Piya را نام برد.

درباره پیدایش زازاها واینکه از کجا آمده اند، پژوهش ها چنین نتیجه به دست می دهد که آنان در چند موج مهاجرت، از دیلمان ایران (طبرستان قدیم) در سده ۱۰-۱۲ م. بدین منطقه آمده اند. این مساله را نه فقط دلایل تاریخی به اثبات می رسانند، بلکه رابطه ونزدیکی زبان اقوام اطراف دریای خزر با زبان زازاها نیز دال بر آن است.

موضوع دیگر اینکه نام دملی Dmli یا به زبان ارمنی دلمیک Dlmik که زازاها خود را بدان اسم می نامندف از شکل قدیمی دلمیک Delmik به معنی دیلمی یا ساکن دیلم، گرفته شده است.

طبق روایات قومی دیگرف زازاها از استان خراسان ایران مهاجرت کرده اند (با وجود گذشت سده ها، هنوز مردم خاطره مهاجرت از شرق را به یاد دارند). این مسالئه همچنین نشان می دهد که بعد از ارمنیان، قدیمی ترین اقوام ساکن کوهستان های ارمنستان زازاها هستند.محتملاً اصطلاح زازا، عنوانی است که غیر زازاها به آنان داده اند و از آغاز، آهنگ بی اعتنایی و تمسخر داشته است. این مساله به سبب وجود سایشی ها و مرکب های فراوان در نظام صامت های این زبان است. بدین لحاظ، جالب توجه است که درگویش های ارمنی مناطق تارون – توروبران Taron-Turuberan ، واژه زازا، به معنی لال نیز به کار می رود.

گویش زازاها

تشکیل قوم زازا، در میان قوم ارمنی امکان پذیرفته و پیش رفته است و بی تردید در حال حاضر، در رگ های زازاها خون ارمنی نیز جاری است. عنصر ارمنی در تشکل قوم زازا دارای همان نقشی بوده است که اورارتوها و هوری ها در تشکل قوم ارمنی داشته اند. بدین معنی که ارمنیان در نتیجه ترکیب شدن با زازاهای مهاجر، بر مشخصات فیزیولوژیکی و عناصر فرهنگ مادی ومعنوی وبالطبع زبان آنان تاثیر گذاشته اند. نخسین مدرک زبانی مستندی که زازاها را نیز مانند گوران ها و لرها به لحاظ گویش، از کردها جدا کرده، توسط ک. هدنک K. Hadank و د. ن. مکنزی D. N. Mackenzi ارائه شده است.

تمامی اسنادی که درباره زبان زازاها، در دسترس ما قرار دارد، مانند متون، فرهنگ ها، منابع لغوی و جز آن ناقص است، ولی از تحقیقات انجام شده چنین بر می آید که در زبان زازاها علاوه بر واژه های اصلی و ام واژه های ترکی و عربی- فارسی تعداد بسیار زیادی وام واژه از زبان ارمنی وجد دارد و این امر نشانگر روابط دیرینه، بین ارمنیان و زازاها است.

در آرشیو محقق ارمنی گورک حلاجیان G. Halajyanکه در آکادمی علوم جمهوری ارمنستان نگهداری می شود، در فهرست وام واژه های ارمنی در زازایی ۵۰ مورد مقایسه لغوی به طور مختصر، وجود دارد. نمونه ای از این وام واژه ها به قرار زیر است:

aksig زازایی ارمنی (دختر) avlik زازایی avel ارمنی (جاروب)، bay زازاییbah ارمنی (بیل)،gom زازاییgom ارمنی (آخور)، kam زازایی kam ارمنی (چرخ خرمن کوبی)، sar زازاییsar ارمنی (کوه)، savar زازایی dzavar ارمنی (بلغور) و…

در زبان زازاها، تاثیر نظام آوایی و دستوری ارمنی نیز مشهود است. به عنون مثال وجود صامت های سایشی و نها درنتیجه تاثیر زبان ارمنی است، زیرا در دیگر زبان های ایرانی غربی به هیچ وجه ازاین بی واک ها دیده نمی شود. اسم فاعل در زبان زازایی با پسوند که اقتباس ارمنی است ساخته می شود، مانندentertsok-vandvoy ارمنی (مطالعه کننده، خواننده)، gnatsok-siayoy (رونده، روان)، yekot-amayoy ارمنی (کسی که می آید) و جز آن.

طبق قوانین زبان شناسی، در مورد وام واژه ها، زمانی این پدیده رخ می دهد که بین اقوام، تماس های مستقیم وجود داشته باشد ولی در مورد تاثیرات دستوری و به خصوص اوایی، زمانی این امر صورت می پذیرد که قومی در قوم دیگر، ادغام شود و به صورت یک واحد در آیند.

مذهب زازاها

زازاها پیرو دین خاصی هستند که هر چند عده ای از محققات آن را درزمره فرق دین اسلام محسوب کرده اند، اما در واقع ترکیبی است از اسلام و مسیحیت همراه با عناصر دینی واعتقادات بومی منطقه. تشابه دین آنان با مسلمانان، در پیروی از حضرت علی است و به همین دلیل، بسیاری آنان را به نام علوی می شناسند. شخصیت امام اول شیعیان بین زازاها، مانند دیگر فرق شیعه، با دور شدن تدریجی از هویت اولیه خود، وضع خاصی یافته است. زازاها در مراسم دینی خود وضو نمی گیرند، به مسجد نمی روند، نماز نمی گزارند، در ماه مبارک رمضان روزه نمی گیرند و مراسم عید فطر و دیگر اعیاد را به جا نمی آورند. در میان آنان عده معدودی نیز پیرو مذهب تسنن اند.

مطالب اجتماعی و مذهبی درباره آنها، از آرشیو پروفسور حلاجیان و آثار دیگر مولفان بدست آمده است که برای آشنایی بیشتر در این بخش اضافمه می شود. این مطالب، به کردها و فرقه های افراطی شیه در ترکیه و ایران اختصاص دارد و به تحقیق در جبران کمبود اسناد، بسیار موثر است. ناگفته نماند که مولفان دیگری چون گوندلوسکیج V. A. Gondlevskij زازاها را قزلباشKizilbas نامیده اند که البته بی جا و نامناسب است. ضمناً عنوان قزلباش به زمانی خاص دلالت می کند و به مذهب شیعه افراطی و تیره های ترک زبان تعلق دارد.

با توجه به بعد زمانی، بیان تمام اعتقادات قومی و نژادی زازاها (پرستش درختان، کوه ها، فلزات، مارها و غیره) ناممکن است. اصول عقاید و آداب مسیحی، بخصوص ارمنی، که در اعتقادات و باورهای زازاها ار کرده و با عقاید و سنن شیعه مخلوط شده است، به روایتی از اجتماع ارمنیان در سیم گرفته شده است.توضیح جامع درباره اصل آداب و رسوم وعقاید خاص، هم چنین تاثیر صوفی گری در مذهب وعقاید زازاها منحصر به چند سند است و چون یک شکل نیست، به نظر می آید با عقاید بومی مخطوط شده و ماهیت خاص شایان توجهی پیدا کرده است.

بنا بر سنت، امتیاز ویژه آیین پرستش در میان زازاها، به قبایل خاصی منتقل می شود که عبارتند از چهار قبیله:

کوریش (کورشان) Kures (Kuresan)، باماسور (باماسوران)Bamasuran ، آیاجان Ayajan، دروش جمالان Devres Jamalan، قبایل دیگری نیز مانند ساره سالتیک SareSaltik و دورش گلابیان Devres Gulabian وجود دارند، اما آنها نقش اندکی در امور مذهبی دارند.

درجات مذهبی در میان زازاها موروثی است. بنا به دستور بالاتری مقام، یعنی شورای عالی مقام پیر پیران، در صورتی که به عللی نتواند موروثی باشد، به دیگری انتقال می یابد.

طبقه بندی روحانی از پایین ترین درجه تا بالاترین درجه بدین شرح است: رهبر، مرشد، دده، سید، پیر،پیر پیران.

پژوهشگران مانند گوندلوسکیج و حلاجیان، از وجود آیین عشاء ربانی و غسل تعمید در میان زازاها یاد می کنند. این امر حقیقت دارد، زیرا شباهت هایی میان آیین مذهبی زازاها و دین مسیحیت وجود دارد و این اصول در نزد زازاها شکل اجرایی خاصی دارد. درباره آیین عشاء ربانی، پروفسور حلاجیان شرح مستندی می دهد و می گوید: وسیله ای است برای پاک شدن از گناهان. محتملاً این امر باز می گردد به عید دوستی (در میان مسیحیان باستان) یا Carmats mealsبا همان معنی که در بین دیگر فرق افراطی شیعه مرسوم است مانند طریق عشق نزد قره قوینلوهای ماکو.

آیین عشاء ربانی نزد زازاهای درسیمی مانند مسیحیان است. آنان برای این مراسم، نانی می پزند به قطر پنج سانتی متر از آرد و کره ناب، بدون نمک و خمیر مایه که در اصطلاح صوفیان به آن لقمه حقی،Gods portion lo jmeye hayi یعنی سهمیه خدا می گویند. این نان یعنی قبل از هرچیز برای تشریفات آشنایی مصاحب ها God-brotherhoos و عشاء ربانی، در زمان مرگ است. نانی که مخصوص مراسم انتخاب مصاحب است، گلبانگgulbang نیامده می شود. این اصطلاح میان دارویش آسیای صغیر choral songs یعنی آوازهای دسته جمعی نامیده می شد و محتملاً در میان زازاها این واژه یعنی گلبانگ به Awetis ارمنی و یونانی و مژده نیک فارسی، مربوط می شود. نان مخصوص یعنی Host در اجاق خانه پیر پیران پخته می شود.

در مراسم فوق، مصاحب سوگند وفاداری ابدی یاد می کند. سپس رهبر یا سید یا پیر این نان را خرد کرده به مصاحبان می دهد آنان لبه دامن آن روحانی را می بوسند و در حالی که نشسته اند آن نان را می خورند.

یکی از نشانه هایی که زازاها را از دیگر فرقه های افراطی شیعه جدا می سازد، وجود رسم تعیین مصاحب God-brotherhood است. این رسم (برادری و خواهری در آن دنیا) نامیده می شود و ظاهراً به صوفی گری مربوط است و در بین فرق اهل حق یا علی اللهی، شرط اقرار نامیده می شود. این عمل هم چینن بین یزیدی ها نیز مرسوم اس. به خلاف یزیدهای، رسم تعیین مصاحب میان زازاها، فقط در مورد جنس مذکر انجام می گیرد. مصاحب از بین جوانان کمتر جوانان کمتر از ۱۸ سال بدون مداخله اولیای او انتخاب می شود. بعد از تصمیم گیری درباره مصاحبان، دو جوان این خبر را به بزرگ و رهبر روحانی خانواده اطلاع می دهند و او برای این اتحاد روحی، دعای خوشبختی و دوام می خواند و بعد از ان به این مناسبت جشنی برپا می شود. باید گفت که رابطه بین دو مصاحب نزدیک تر و مستحکم تر از هم بستگی های خونی خانواده است.

تشریفات انتخاب مصاحب، باید قبل از ازدواج صورت گیرد. مصاحب ها وظایف دوجانبه زیرا را انجام می دهند:

۱- نگهبانی از امنیت و شرافت خانوادگی یکدیگر.

۲- مواظبت از زن و فرزند دیگری مانند خانواده خود، در صورت مرگ مصاحب دیگر.

۳- عنداللزوم بدون تاخیرف مصاحب ها از هیچ گونه فداکاری و به خطر انداختن زندگی خود نباید دریغ بورزند.

روابط جنسی و ازدواج با زن مصاحب فوت شده،اکیداً ممنوع است، درحالی که ازدواج برادر شوهر با زن بردار فوت شده میان زازاها مثل کردها بسیار مرسوم است.

یکی دیگر از مشابهت های مذهبی بین زازاها و ارمنیان، انتخاب کیروا (Kirva God father) است که در زندگی روحانی آنان نقش مهمی دارد. این رسم در برخی از مناطق ایران رواج دارد و کریب نامیده می شود که وجه تسمیه آن محتملاً با قریب عربی یکی است.

آیین غسل تعمید میان زازاها همگانی نیست، بلکه محتملاً ریشه ارمنی دارد و انجام آن برای حفظ آداب و رسوم مسیحیت باستانی (قدیمی) است. طبق گفته پروفسور حلاجیان، آیین غسل تعمید را فقط زنان به طورمخفیانه انجام می دهند. این مراسم که هشت تا چهل روز پس از تولد نوزاد (پسر و دختر) انجام می پذیرد، به شرح زیر است:

مادر نوزاد و قابله او هفت نوع گل صحرایی و آب هفت چشمه را جمع می کنند و آب را در کوزه دهان گشادی ریخته، گل ها را داخل آن قرار می دهند، سپس در جای مخصوص نگهداری می کنند. مسن ترین زن خانواده همراه عروس خود و قابله آب جوش تهیه کرده، هفت قطره از آب گل ها را با آن مخلوط کرده و نوزاد را از دست وپا گرفته سه دفعه در آن آب فرو می کنند. سپس با یک پر که در آن آب فرو می برند، علامت صلیب را روی پیشانی، پاها، سینه و لب های نوزاد می کشند. بعد او را قنداق می کنند و پس از سه روز نوزاد را استحمام می کنند، چون باید سه روز اثر آن آب مقدس، روی بچه باقی بماند. آب باقی مانده غسل تعمید را مانند ارمنیان در خاکستر خاموش شده اجاق یا در گودالی که هیچ کس به آن جا پا نمی گذارد، می ریزند. این سنت را زن ها نگهداری می کند.

اگر دختری از خانواده ای که این سنت بین آنها مرسوم است، با یک زازای اصیل ازدواج کند، این مراسم را مخفیانه و به کمک زنی از خانواده پدری خود به خانواده شوهرش می برد. اگر تازه مذهب (زازا) از یک خانواده ارتدکس زازا عروس بگیرد، فرزند او مخفیانه غسل تعمید داده می شود.

زازاهای تازه مذهب با اگاهی از ریشه ارمنی خود و حفظ سن قدیمی هنوز به زبان زازاها تکلم می کنند و تمام آیین مذهبی زازاها را محفوظ می دارند. بر طبق آخرین اطلاعات تعداد زازاهای ارمنی الاصل به چند هزار نفر می رسد که بیشتر در منطقه درسیم زندگی می کنند. زازاهای اصیل انان را donme می نامند که به ترکی معنی تازه مذهب را دارد.مقام پیرپیران را مسن ترین فلرد ذکور قبیله کورشان Kuresan به ارث می برد، مشروط بر آن که بالغ و دارای بیش از ۱۸ سال سن باشد و نیز عیوب جسمی نداشته باشد. در غیر این صورت وارث جوان تر دیگری، می تواند به آن مقام منصوب شود. چنانکه وارث دیگری نباشد، ماقم پیرپیران به یک خانواده نزدیک تحویل می گردد. انجام این مراسم در نزد مردان به شرح زیر است:

از شورای عالی که جماعت jamaat نامیده می شود دعوت می نمایند تا قدرت رئیس قبیله را به وارث تحویل نمایند. این شورا، از هفت روحانی عالی رتبه تشکیل شده است. قبل از مراسم انتصاب، موها و ریش نامزد پیر پیران باید اصلاح شود. به جز سبیل که نشانه مردانگی است سپس گروه روحانیان ساز Saz به دست در طرف راست و چپ یک آتشدان مشتعل می ایستند و از نامزد مقام دعوت می کنند تا نزدیک شودو او زانو به آتشدان نزدیک می شود. در طول این عملیات، سرودهای روحانی که اشک به چشم حضار می آورد، خوانده می شود. سپس مسن ترین آنها به طرف وی می آید و دست راستش را روی سر او قرار می دهد، بعد بقیه هم همین کار را انجام می دهند. طی این تشریفات دعاهایی به زبان زازائی خوانده می شود. این تشریفات با بستن یک شال سه گوش قرمز رنگ به نام سار Sar برگردن مقام پیرپیران تازه منصوب خاتمه می یابد. سپس پیرپیران روی فرشی که با بالشتک های زیادی پوشیده شده است و طرف راست آتشدان قرار دارد، می نشیند و روحانیان حاضر، شانه او را می بوسند و به او تبریک می گویند. در این هنگام در خارج ساختمان صدای شلیک گلوله بلند می شود، تا مردم از واقعه با خبر شنوند. سپس جشنی به این مناسبت بر پا می گردد که تمام مردم در آن شرکت دارند و هرکسی درحد توان خود طعامی تهیه و بین همه پخش می کند.

مقام پیرپیران رئیس مذهبی و غیر مذهبی قبیله یا عشیرت Asirat است. وقتی او ازدواج می کند، زن او ana تمام اختیارات را همراه با شوهرش در خانواده دار است. اگر به هنگام مرگ، پیرپیران وارث سنی مناسبی نداشته باشد، زن او قدرت غیر مذهبی عشیره را در دست می گیرد، اما دیگر اختیارات مذهبی را نمی تواند داشته باشد، هرچند همیشه از احترام تمام افراد قبیله برخوردار است.

طبق گفته پروفسور حلاجیان رهبر، نماینده پایین ترین درجه روحانی است ولی به لحاظ احترام اجتماعی، هیچ تفاوتی با افراد عادی یعنی تالیپس talips ندارد. رهبران دارای خانواده و همچنین دام هستند. وظیفه آنان سرکشی به مردم انجام مراسم مذهبی روزانه و وعظ و نصیحت افراد قبیله، مطابق با معیارهای اخلاقی و مذهبی اجتماع است. معمولاً آنها برای انجام این وظایف وجهی دریافت نمی کنند. جالب آن که رهبرها، حق تنبیه گناهکار را دارند، اما حق نشان دادن طریق رحم و ملایمت را ندارند. حق بخشایش گناهکاران فقط به عده پیرپیران است و او در این امر به شورای عالی متوسل می شود.

امور اقتصادی خانه رهبرها به دست افراد خانواده یا داوطلبانه توسط تالیپس انجام می گیرد.

زازاها موظف اند که یک یا دو با در سال از رئیس قبیله عیادت و هدایایی بر حسب توانایی خود به او تقدیم کنند. این هدایا به تناسب اعتقاد آنها به وقوع حوادث و وقایع شوم و جلوگیری از آنها، دفع مرض طاعون از دام ها، تضمین محصول زراعتی و پربار بودن ان و غیره است.

حاصل سخن

نقش ارمنیان درتشکیل قوم زازا و داشتن روابط دراز مدت با آنها همچنین وجود مشترکات معنوی فی مابین نمی توانست در روابط اتی زبان بی تاثیر باشد، بخصوص که این روابط همیشه گرم و دوستانه بوده است. زازاها، ارمنیان را به عنوان قومی هم خون به حساب می آورند و ارمنستان پایگاه امید آنان به حساب می آید.

در این تحقیق علاوه بر معابع علمی، از اطلاعات موجود در کتابخانه های شخصی افراد قوم زازا نیز استفاده شده است. مبنع اصلی پژوهش در مورد زازاها، اثر گورک حلاجیان با عنوان درباره فلکلور منطقه در سیم است. این تحقیق براساس ارشیو او که در انستیتوی باستان شناسی و قوم شناسی آکادمی علوم جمهوری ارمنستان نگهداری می شود تهیه شده است و شامل موضوع هایی درباره قوم شناسی، جمعیت نگاری، موضوع نگاری، مذهب، عقاید و اعتقادات، زبان درسیم و زازاهایی که در آنجا زندگی می کنند و اجتماع ارمنیان است.

گورک حلاجیان در ۱۸۸۵ م. در درسیم متولد شد و تا ۳۰ سالگی در آنجا می زیست. بعداز قتل عام ارمنیان در سال ۱۹۱۵، به زندگی در درسیم ادامه داد و در ۱۹۶۶ در ارمنستان به درود زندگی گفت.

آرشیو حلاجیان حاوی اطلاعات جالب و گاه کاملاً نوین است و از این نظر اهمیت دارد که سرزمین درسیم و قسمت بزرگی از ترکبه شرقی برای محققان قابل دسترسی نیست. اطلاعات مورد در این آرشیوف در بسیاری از منابع دیگر ارمنی نیز تایید شده است که قبلاً برای محققان شناخته شده نبود و از نظر تحقیق درباره زازاها و کردها بسیار مهم است. اطلاعات داده شده به وسیله حلاجیان به لحاظ تاریخی اهمیت زیادی دارد و تردیدی نیست که بسیاری از اصول، سنت ها و جز آن با تحقیقات جدید توجیه شده است. در صورتی که بقیه منابع تغییر کرده و درعرض ۸۰ سال منقضی شده است. در حال حاضر، در ارمنستان قدم های جدیدی برای پژوهش در پیدایش و ترقی این قوم، برداشته شده است که درآینده اطلاعات بیشتری در اختیار پژوهشگران خواهد گذاشت.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۲۶
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید