فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۹
روبن گریگوریان آهنگ ساز،رهبر ارکستر و نوازنده ویلن
نویسنده: ایساک یونانسیان
«آهنگ سازی مانند نویسندگی و شاعری است.آموختنی نیست. حسی خدادادی می خواهد. تأثیر البته همیشه هست اما فقط کار هر کس را تزیین و شسته رفته می کند».
روبن گریگوریان
روبن گریگوریان یا به عبارتی روبیک ـ آهنگ ساز، رهبر ارکستر، نوازنده و استاد ویلن ـ در ۱۲۹۴ش در تفلیس گرجستان چشم به جهان گشود. خود وی در این خصوص می گوید که به دنیا آمدن من در تفلیس کاملاً اتفاقی بود. پدر و مادرم تبریزی بودند و هنگام حملۀ عثمانی ها به قفقاز رفتند و بعد دوباره به ایران بازگشتند. در واقع، من ایرانی هستم. اصلاً، هنرمند در دنیای خاصی که همان هنر است زندگی می کند. وقتی نام باخ، بتهوون و موتزارت را می آوریم از آدم های متعلق به همان دنیا صحبت می کنیم نه متعلق به این کشور و آن کشور.
او در کودکی به همراه والدینش به تبریز بازگشت و تحصیلات مقدماتی را در مدرسۀ ارمنیان تبریز گذراند. در کودکی نزد پدرش لئون گریگوریان، که از موسیقی دانان بنام و تحصیل کردۀ کنسرواتوار بلژیک بود و در تبریز به تدریس ویلن و سولفژ اشتغال داشت، آموزش دید. پدرش، لئون، استاد ویلن و مادرش، نِکتار، استاد پیانو بود. برادرانش، زاریک، هراچ و هنریک، به ترتیب نوازندۀ پیانو، فلوت و ویلن و خواهرش، آسیک، نیز نوازندۀ ارگ بود.
لئون گریگوریان، در ۱۲۶۵ش، در تبریز، به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسۀ هایکازیان ـ تاماریان ارمنیان تبریز گذراند و هم زمان آموزش ویلن را زیرنظر استاد ویلن، آرداشس دِرهُوانسیان، فراگرفت و در نواختن آن تبحر یافت. سپس، برای تکمیل هنر نوازندگی ویلن در۱۲۸۶ش راهی تفلیس شد و در مکتب استاد ویلن، واسیلیو روس، به فراگیری این ساز پرداخت. استعداد و علاقۀ وی برای آموختن بیشتر و آشنایی با روش های روز اروپا سبب شد تا در ۱۲۸۹ش به بروکسل رود و زیر نظر پروفسور تامسون گیساک ورویر، که در آن زمان معاون هنرستان موسیقی بروکسل بود، آموزش بیند.
لئون هم زمان با آموختن ویلن، تئوری و هارمونی موسیقی آواز را نیز نزد پروفسور براخسلمان، آهنگ ساز و استاد مشهور همان هنرستان، فرا گرفت. به این ترتیب، توانست در عرض دو سال مهارت خوبی هم در زمینۀ تئوری موسیقی و هم در زمینۀ عملی به دست آورد. وی در۱۲۹۳ش به تفلیس و سپس در ۱۲۹۶ش به تبریز بازگشت و به محض ورود عهده دار آموزش دروس موسیقی و آواز مدارس حوزۀ خلیفه گری ارمنیان تبریز شد. لئون برای نخستین بار در ایران، دست به تشکیل ارکستر سمفونیکی به نام سالن در تبریز و اجرای اپرای آنوش زد. اپرای آنوش را آرمن تیکرانیان تصنیف کرده و لیبرتوی آن را شاعر مشهور ارمنی، هوانس تومانیان، نگاشته است.
لئون در ۱۳۳۳ش به تهران منتقل شد و در تهران نیز به فعالیت موسیقایی خود ادامه داد. وی در۱۳۳۶ش چشم از جهان فروبست.
لیدا بربریان، منتقد هنری، در ۱۳۵۵ش گفت و گویی، برای روزنامۀ آلیک، با روبن صورت داد و وی در این گفت و گو در مورد پدرش گفت:
«پدرم بسیار پر مشغله بود اما از میان همۀ کارهایش من یک مورد را بسیار تحسین برانگیز یافته ام و آن اینکه شصت هفتاد سال پیش، که در تبریز هنوز سازهای موسیقی کلاسیک وجود نداشت،پدرم قطعه های زیبایی از اپراهای مشهور را به صورت آواز به شاگردان خود می آموخت و در آنها درک و سلیقۀ موسیقی را پرورش می داد. من همیشه فکر کرده ام که هفتاد سال پیش او چگونه به چنین نتیجه ای رسیده بود. برای همین هم همیشه کار او را تحسین کرده ام».[۱]
روبیک در چنین خانواده ای رشد کرد که در آن آموزش موسیقی در زمرۀ کارهای روزمره و عادی به شمار می رفت و شانزده تن از اعضای خانوادۀ وی موسیقی دان یا نوازنده بودند. از این رو، علاقۀ وی به موسیقی سبب شد تا اندکی پیش از رسیدن به هجده سالگی برای ادامۀ تحصیل و تکمیل هنر خود به فرانسه رود. گریگوریان پس از سه سال اقامت در پاریس به ایران بازگشت و تحصیلات حرفه ای خود را در کنسرواتوار حرفه ای تهران ادامه داد و هم زمان در تبریز و تهران به تدریس ویلن مشغول شد. روبیک نخستین فعالیت هنری و رسمی خود را با اجرای رسیتال ویلن، در ۱۳۱۹ش، آغاز کرد و پس از آن به استخدام کنسرواتوار عالی موسیقی درآمد و به منزلۀ یکی از نخستین مدرسان موسیقی کلاسیک در ایران شروع به تدریس کرد.
آشنایی وی با مرحوم استاد پرویز محمود سبب شد که با همکاری وی به فکر پایه گذاری ارکستر سمفونیک تهران افتد و با همت و کوشش فراوان این ارکستر سمفونیک را بنیاد نهد. در همان سال و درمراسم افتتاحیه، روبیک نخستین کنسرتو پرویز محمود را اجرا کرد. بعدها پرویز محمود دربارۀ این کنسرتو گفت: «در اصل این کنسرتو را برای روبیک عزیزم نوشته بودم».
در مهر ۱۳۲۵ش، پرویز محمود به ریاست ادارۀ موسیقی کشور و کنسرواتوار تهران انتخاب شد و روبیک را به معاونت خود بر گزید. دوستی بسیار نزدیک این دو سبب شد که روبیک پیشنهاد رهبری ارکستر هنرجویان را بپذیرد و تا زمان مهاجرت به امریکا شاگردان برجستۀ بسیاری را تربیت و به جامعۀ هنری تقدیم کند که می توان از استاد لوریس چکناوُریان به منزلۀ برجسته ترین آنها نام برد.
با سفر پرویز محمود در ۱۳۲۸ش به امریکا، که بر اثر فشارهای ادارۀ تازه تأسیس هنرهای زیبا اتفاق افتاد، هیئت مدیرۀ پنج نفره ای تشکیل و روبیک گریگوریان به رهبری ارکستر سمفونیک تهران و مدیریت هنرستان موسیقی برگزیده شد. وی در همان سال نخستین کنسرت بزرگ خود را برای اجرای قطعاتی از آثار بتهوون با همراهی نوازندۀ سرشناس پیانو، رافی پطروسیان، که از فرانسه دعوت شده بود، رهبری کرد.
استعداد و ذات هنری روبیک سبب شد که از ۱۳۲۷ ـ ۱۳۳۰ش، علاوه بر در اختیار داشتن سمت های یاد شده، سرپرستی کمیسیون ملی ایران را در بخش موسیقی یونسکو نیز عهده دار شود.
تسلط گریگوریان به موسیقی اروپا و دانستن زبان های خارجی، صادق هدایت، سردبیر آن روزهای مجلۀ موسیقی، را بر آن داشت که از گریگوریان دعوت کند تا مقالات تخصصی خود را در زمینۀ موسیقی به چاپ رساند. علاقۀ گریگوریان به ترانه های فولکلوریک ایران و شناخت عمیق او از فرهنگ این سرزمین و همچنین تشویق های پرویز محمود و صادق هدایت در نهایت منجر به تنظیم و چاپ دو جلد کتاب تحت عنوان ترانه های روستایی ایران (جلد نخست در ۱۳۲۷ش و جلد دوم در ۱۳۲۸ش) شد. البته، قابل ذکر است که در تهیه و نشر این دو جلد کتاب انجمن پرورش فکری جوانان ارمنیان کمک فراوانی کرد. این دو جلد کتاب، که در نوع خود بی نظیر و جزو نخستین نمونه های منتشر شده در ایران بود، شامل تنظیماتی از ترانه های محلی با گویش های متنوع از استان های گیلان، مازندران، فارس، کردستان و… است که مورد استقبال فراوان و استفادۀ خواص قرار گرفت زیرا اصل این آهنگ ها در تنظیم مدرسه ای روبیک چنان قلب ماهیت شده بودند که بازشناختن آنها ممکن نبود. از سوی دیگر، لحن غلیظ ارمنی روبیک بر آنها تأثیر گذاشته بود.
روبیک فعالیت خود را در کنسرواتوار ادامه داد و هم زمان آهنگ هایی از روی تم های ایرانی و چند آواز همراه پیانو، فانتزی، اورینتال،کوارتت زهی و اسکرتزو برای پیانو و چند قطعۀ ارکسترال ساخت. مرحوم مرتضی حنانه، غلامحسین غریب گرگانی و فریدون ناصری، هنرجویان جوان آن روزها، بارها از دقت عالی گوش موسیقایی روبیک تعریف و او را ستوده اند.
پس از چند سال کار و کوشش بی وقفه در ارکستر سمفونیک تهران و هنرستان عالی موسیقی، به دلیل ناملایمات و فشارهای بی جایی که از طرف ادارۀ هنرهای زیبا به هنرستان موسیقی وارد می شد، روبیک گریگوریان از هنرستان موسیقی و رهبری ارکستر سمفونیک تهران کناره گیری کرد و همان راهی را رفت که پیش از او دوستش، پرویز محمود، رفته بود زیرا او هم دریافته بود که با آن تشکیلات نمی شود راهی را رفت که بلا بارتوک و مانوئل دوفایا پیموده اند. از این رو، در ۱۳۳۱ش به امریکا مهاجرت کرد اما این مهاجرت پایان کار وی نبود و موفقیت های وی در آن سوی مرزهای ایران نیز استمرار یافت. در اهمیت و میزان موفقیت های هنری روبیک گریگوریان همین بس که در کشوری که صاحبان بالاترین تخصص ها، به زحمت، می توانند مقام هنری خود را، در سلسله مراتب اداری، حفظ کنند وی رهبر یکی از معتبرترین ارکسترهای موجود در امریکا بود. او در بدو ورود به امریکا با اجرای دو قطعه از آثار خود به نام های عروس تاتراگوم و سوئیت ایرانی چشم ها را خیره کرد و این سرآغازی شد برای آنکه وی به مدت بیش از سی سال رهبری ارکستر سمفونیک بوستون، شش سال رهبری ارکستر سمفونیک پورتلند، رهبری ارکستر و گروه کر هم سرایان کنسرواتوار بوستون، سمفونی زنان بوستون و چندین بار، به منزلۀ رهبر مهمان، رهبری ارکستر سمفونیک اسپلاناد را عهده دار باشد و اجراهای بی شماری را رهبری کند و شاگردان بسیاری را آموزش دهد. با این حال، گریگوریان ایرانی و ارمنی باقی ماند. او تم هایی را که در ایران گرد آورده بود تنظیم کرد و قطعات بی شماری برای فرم های گوناگون موسیقی نوشت.
اجراهای روبیک، در اقصا نقاط جهان، بارها از سوی موسیقی دانان بزرگ مورد نقد و ستایش قرا گرفته و روزنامه ها بارها در تعریف از وی قلم فرسایی کرده اند. از جمله روزنامۀ کریستین ساینس مانیتور[۲] در شمارۀ ۹ ژوئن ۱۹۵۲م خود در مورد روبیک نوشت:
«روبن گریگوریان دیشب با کار خودش نشان داد که یک آهنگ ساز و موسیقی دان دقیق و دارای قدرت بیان است. در او ویژگی بیان مطمئن وجود دارد. همچون کسی که حق خود را می طلبد. ما از او انتظار داریم که اندیشه های موسیقایی ویژۀ خود را به سبک و شیوۀ خود بیان دارد».
روزنامۀ وورچستر ایونینگ گازتا[۳] نیز در شمارۀ ۱۹ دسامبر ۱۹۵۹م خود نوشت:
« برنامه، کنسرت هیجان انگیزی بود. روبن گریگوریان در کنسرواتوار بوستون نقش بسزایی داشت هم به منزلۀ رهبر ارکستر و هم به منزلۀ آهنگ ساز».
آرتور فریدل، در ۲۹ ژوئن ۱۹۵۷م، نوشت:
«من بسیار خرسند شدم وقتی شنیدم شب موسیقی ارمنی را باید شما رهبری کنید و مطلع شدم که با موفقیت بسیار این کار را انجام داده اید».
همچنین هفته نامۀ هایرنیک،[۴] چاپ ایروان، پس ازاینکه روبیک آثار ادوارد میرزویان را در ایروان رهبری کرد، نوشت:
«میرزویان او را مائستروی (استاد) بزرگ نامیده و اعتراف کرده که حتی در چکسلواکی نیز اجرای آثار او این چنین موفقیت آمیز نبوده است».
علاقۀ روبیک به کومیتاس، موسیقی دان شهیر ارمنستان، سبب شد که وی در ۱۳۳۲ش کوارتت زهی کومیتاس را پایه گذاری کند و نوازندگی ویلن نخست آن را بر عهده گیرد. پس از مدتی نیز انجمن گروه کر کومیتاس را بنا نهاد و هم زمان با رهبری ارکستر سمفونیک بوستون رهبری این انجمن را نیز در کنسرت های متعدد بر عهده گرفت.
اما اوج کار گریگوریان و یکی از آثار بی نظیر وی تنظیم قطعۀ باداراک بود که قطعه ای مذهبی و ویژۀ مراسم مذهبی کلیساست و برای تجلیل از مقام عیسی مسیح برگزار می شود. وی خلق این اثر را در ۱۳۴۱ش آغاز کرد و در ۱۳۶۹ش و درست چند ماه پیش از مرگش به اتمام رساند. باداراک اثری از کومیتاس است که در فرم اوراتوریوی سمفونیک و برای یک ارکستر سمفونیک و گروه کُر بزرگ و تک خوان ها تصنیف شده است.
باداراک در اصل چهار بخش دارد:
ـ بخش نخست : خدای مقدس
ـ بخش دوم : مقدس مقدس
ـ بخش سوم : خدای ما
ـ بخش چهارم : فقط مقدس
این اثر در ۴ نوامبر ۲۰۰۱م، در سالن سمفونی بوستون، اجرا و با استقبال شنوندگان رو به رو شد. در این کنسرت، اعضای ارکستر سمفونیک بوستون و گروه کُر پرو موزیکا و چهار نفر تک خوان به رهبری لئون، پسر روبیک، شرکت کردند. این اثر دو ساعته با موفقیت به پایان رسید و مطبوعات گوناگون، از جمله روزنامۀ بوستون گلوب،[۵]آن را تحسین کرد و نوشت:
«این یک اثر بزرگ است که با مهارت کامل آفریده شده و شنونده را به آسمان ها پرواز می دهد».
ارلز مونش، رهبر ارکستر سمفونیک بوستون، باداراک تنظیم روبیک را بررسی و اعلام کرد:
« من بسیار خوشحال هستم چون این اثر را بسیار جالب یافتم. موسیقی آن بسیار زیباست و تنظیم آن با کمال مهارت و سلیقه صورت گرفته. به نظرم این اثری ا ست که ملت ارمنی برای آن ارزش والایی قائل خواهد شد».
گریگوریان دو بار، در ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ش، به قصد اقامت و ادامۀ فعالیت های هنری به ایران بازگشت لیکن اوضاع و احوال را مناسب ندید و به تدریس، به منزلۀ استاد افتخاری دانشکدۀ هنرهای زیبا و برگزاری چند اجرا در ارکستر سمفونیک تهران و اجتماعات ارمنیان بسنده کرد. پس از مدتی نیز به امریکا بازگشت. در همان زمان، مجلۀ تماشا گفت و گویی با وی ترتیب داد و او در پاسخ سؤال پرویز بهروز که از او پرسید استاد در دانشگاه چه می کنید؟ گفت:
«من به دعوت مسئولان دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه تهران،که متشکرم که به یاد من بودند، برای سخنرانی به مدت یک ترم به تهران آمده ام. آنچه من دراین کلاس ها آموزش می دهم ارکستراسیون و رهبری است. این را بگویم که رهبری ارکستر را نمی توان به کسی آموخت. رهبری یک حس خدادادی است، بعضی ها رهبر می شوند و بعضی ها نمی شوند. البته، می توان با تدریس استعدادها را توسعه داد و چیزی در حد ابتدایی را به همه آموخت چون هر نوازنده ای هم لازم است رهبری بداند، حداقل در آن حد که بتواند به عنوان یک نوازنده با رهبر کار کند».
روبیک گریگوریان در ۱۳۷۰ش، در سن ۷۶ سالگی، در بوستون امریکا، چشم از جهان فروبست. وی طی سالیان طولانی فعالیت هنری خود همواره به منزلۀ استادی دلسوز، رهبری توانا و آهنگ سازی برجسته در دنیای موسیقی خدمت کرد و دستاوردهای بسیاری داشت ولی آنچه برای ما همواره باقی می ماند خدمتی ا ست که وی در زمینۀ گردآوری و تنظیم آهنگ های فولکلور ایران انجام داد و با نگاه آکادمیک و کلاسیک به این گنجینۀ موسیقی ملی راه را برای موسیقی دانان بعدی هموارکرد.
«خدمت به موسیقی،آهنگ سازی، رهبری یا نوازندگی یک شغل نیست،یک وظیفه است.آهنگ ساز یا نوازنده موظف است که هنرش را گسترش و ارائه دهد».
«هنر عنصر خودپرستی است. وقف کامل می خواهد. باید کاملاً برایش قربانی شد. نمی توان گه گاه به آن پرداخت اما خوشبختی هم فقط جنبۀ مادی ندارد. می توان از لحاظ روحی و فکری خوشبخت بود. این با ارزش و ماندنی است. قدرتی که در ملت های قدیمی وجود دارد همین است. این اسلحه ای است که ملت ها را نگاه می دارد».
پی نوشت ها:
۱ـ آلیک، سال۱۳۵۵.
Christian Science Monitor 2ـ
Worcester Evening Gazetta 3ـ
Hayrenik 4ـ
The Boston Globe 5ـ