فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۳۵
راه شاعر جوان، آرمین ت. وگنر
نویسنده: اشتفان تسوایگ / خاچیک خاچر
برای یک جوان پویا و سرمست از شعر و شاعری که با دیدی خلاق به دنیای قبل از جنگ، حین جنگ و پس از آن می نگرد، به نظر من، مثالی بارزتر از مرد جوانی به نام آرمین وگنر وجود ندارد. زلالی اخلاق و روحیات او و احساس ژرفی که او از زمان دارد دست به دست هم داده و شخصیت ادبی او را برای تمامی قرن ورق زده اند. کسی که به دنیا ایمان دارد و سه چهار سال قبل از جنگ وارد ادبیات شده است ریتم سهمناک برلن و احساس فریبنده یکپارچگی اروپا به آغوش مست ابهامات خود کشانده بود و شاعری که در حقیقت شعرش در مدح شهر است و با نقاشی ((تصاویر شهر)) وارد جرگهٔ هنرمندان شده است هنوز نفسی نکشیده جنگ از راه می رسد و او را به گوشه ای دور افتاده، به بین النهرین، به ترکیه پرتاب می کند. در کشاکش این سال ها، او دیگر از ادبیات به دور می ماند ولیکن در همین گیر و دار است که به درجهٔ والای شاعری حقیقی نائل می شود و نخستین سخنی که در پایان جنگ به زبان می آورد ذوق و شوق نیست! بلکه اتهام است، اتهامی بس عظیم. شرح وقایع سهمناک و تکان دهندهٔ کشتارهای جمعی ارمنیان سخنانی هستند که در آلمان با برداشت خاصی که از آنها می شود باعث ایجاد بیداری و آگاهی خاصی می شوند و چیزی که در طول تمام تاریخ هیچ مشابه ای ندارد با نیرویی پایان ناپذیر و شجاعتی مردانه به روایت کشیده می شود. در تشریح آنچه که در ترکیه اتفاق افتاده است داستان های خانهٔ خوشبختی و راه بدون برگشت به وطن به خواننده این امکان را می دهند که برای نخستین بار خاورمیانه را از دریچهٔ آبرنگ های پر زرق و برق پیره لوتیس[۲] نبیند و سرانجام بتواند اسیر راهنمایی های هنر و هزار و یک ابهامات ناشی از آن نشود. در اینجا انسانی است که یک کشور و یک ملت را در سخت ترین دوران زندگی اش دیده است. داستان های ترکی او بسیار تکان دهنده تراند، ((پسرک، حسین)). حتی، روند ددمنشانه اتفاقات نیز خواننده را هرگز از خود دفع نمی کند چرا که قسمت های وحشت انگیز تجربه ها نیز همواره با قلم توانا و هنرمندانهٔ آرمین وگنر بسیار ساده به تصویر کشیده می شوند. برخی از شخصیت هایی را که او وصف کرده هرگز نمی توان فراموش کرد. آنها همواره چیزی تأثیرگذار، روح انگیز و ماندنی از خواب های رنگارنگ را در خود پنهان کرده اند. تمامی زیاده روی ها جبراً کنار گذاشته شده اند و حداقل قدرت تحرک مورد نیاز از نظر زبان نیز رعایت شده است. او از تلخی ها کمتر از شیرینی ها پرهیز می کند. حتی، اگر این قبیل تلخی ها باعث شوند که نوشته های او از سوی زنان کمتر مورد استقبال قرار گیرند. ما مردان وظیفه داریم با احترام و قدرشناسی خود حالات شاعرانه را در نوشته های او به رسمیت بشناسیم. در رمان اعترافات ، شاعر به سرزمین کوچک میهنش بر می گردد ولیکن این دیگر آن برلن سابق نیست، که شاعر قبل از جنگ دیده است، اینجا دیگر جهنم سرنوشت است. رمان دربارهٔ زندگی کوتاه زنی است که تحت تأثیر احساسات متلاشی می شود و به خواننده این احساس دست می دهد که این ایمان است که متلاشی شده است. او با همان نسبتی که جنبه های درخشنده را پذیرفته بود اینک جنبه های تاریک و اسرارآمیز زندگی را پذیرا می گردد.
رشد عمودی محسوسی در شعر ده سال اخیر وگنر نمایان است. راهی که آشکارا به بیراهه رفته است. البته، بیراهه ای که تنها از راه حق و حقیقت گذر کرده است و او با عزمی جزم به سوی هدف پیش می تازد. در بین نوخاسته ها من کمتر کسی سراغ دارم که سیر صعودی اش و معنویات آثارش مانند آرمین وگنر چنین شدت وحدتی در خود نهان کرده باشد.
پی نوشت ها:
1- Stefan Zweig
2- Pierre Lotis