فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۷۴
دیراستپانوس مقدس در گذر زمان
نویسنده: دکتر هوهانس حق نظریان / ترجمه : ادوارد هاروتونیان
دربارۀ مؤلف
دکتر هوهانس حق نظریان، استاد دانشگاه و چهرۀ برجستۀ علمی و فرهنگی، در ۱۹۰۰م در شهرک آگولیس، از توابع بخش گوقتان نخجوان، به دنیا آمد. وی ابتدا در زادگاه خود و سپس طی ۱۹۱۲ ـ ۱۹۱۸م در مدرسۀ گئورکیان اجمیادزین (ارمنستان) به تحصیل پرداخت. در دسامبر ۱۹۱۹م، در حملۀ ترکها به مناطق ارمنینشین نخجوان و کشتار مردم بیپناه، خانوادۀ وی نیز قتل عام شدند. او و خواهرش، که در تفلیس تحصیل می کرد، تنها بازماندگان خانواده بودند. یک سال بعد، هوهانس همراه با گروه کثیری از ارمنیان به ایران پناهنده و در تبریز مستقر شد. در ۱۹۲۳م/ ۱۳۰۲ش با استفاده از بورس تحصیلی دولت چکوسلواکی در دانشگاه پراگ، پایتخت آن کشور، شروع به تحصیل کرد. وی پس از دریافت درجۀ دکتری در رشتۀ تاریخ و فلسفه، مدت چهار سال نیز در همین دانشگاه به کسب دانش و پژوهش در زمینۀ زبانشناسی تطبیقی و زبانهای کهن پرداخت. در ۱۹۳۳م/۱۳۱۲ش، برای به دست آوردن تبحر بیشتر در زبان های پهلوی و سانسکریت به ایران بازگشت و در مدرسۀ نه کلاسۀ هایکازیان تهران (که ویژۀ ارمنیان بود و بعدها به کوشش ـ داویدیان تغییر نام داد) مشغول به کار شد. وی در کنار فراگیری زبان فارسی، به کمک زبان شناس نامی، پروفسور روبِن آبراهامیان، مدیر مدرسۀ هایکازیان، به تکمیل دانش خود در زمینۀ زبان پهلوی پرداخت.
در ۱۳۱۵ش، وزارت فرهنگ برای تدریس در دانشکدۀ تازه تأسیس ادبیات از دکتر حق نظریان دعوت به عمل آورد. پس از مهاجرت پروفسور روبن آبراهامیان به ارمنستان، در ۱۳۲۵ش، دکتر حق نظریان، به پیشنهاد شورای خلیفهگری وقت، مدیریت مدرسۀ کوشش ـ داویدیان را بر عهده گرفت و تا ۱۳۴۳ش در همین سمت فعالیت کرد، سپس، به عضویت شورای آموزشی خلیفه گری و سرپرستی مدارس ارمنیان تهران برگزیده شد. در ۱۳۴۶ش، بخش رشتۀ زبان ارمنی در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران تأسیس شد. دکتر حق نظریان، که برای آغاز به کار این بخش تلاش بسیار کرده بود، در کنار تدریس ادبیات آلمانی در این دانشکده، تدریس زبان ارمنی را نیز بر عهده گرفت. وی به سبب مشغلۀ دانشگاهی در همان سال از سمتهای خود در مدارس ارمنی کنارهگیری کرد. او در سالهای بعد مسئولیت کتابخانۀ دانشکده ادبیات را نیز بر عهده گرفت.
دکتر حق نظریان در سال تحصیلی ۱۳۲۹ـ۱۳۳۰ش امتیاز تأسیس دبیرستان ارامنۀ کوشش پسران و در ۱۳۳۲ـ۱۳۳۳ش امتیاز دبیرستان دخترانۀ کوشش مریم را به دست آورد. با تلاش پیگیر او دبیرستان های کوشش پسران و دختران در شمار مدارس پیشرو پایتخت قرار گرفتند. وی هم زمان امتیاز شماری از مدارس ابتدایی ارمنی (آبوویان، شاهازیز، شاه عباس، دانایی، هور، حق نظریان و غیره) را نیز در محلههای ارمنینشین پایتخت به دست آورد و در تدوین کتابهای درسی ارمنی، نقش مؤثری ایفا کرد.[[۱
دکتر حق نظریان پس از عمری خدمت فرهنگی و آموزشی به جامعۀ علمی کشور و جامعۀ ارمنیان ایران، در ۱۳۵۷ش/۱۹ ژوئیه ۱۹۷۸م در تهران درگذشت و در گورستان ارمنیان به خاک سپرده شد. از جمله آثار او کتاب گوقتان گاوار است که به تاریخ و جغرافیای زادگاه او، آگولیس و مناطق ارمنینشین نخجوان، میپردازد و بخش پایانی آن به مشاهدات و خاطرات او از کشتار ارمنیان نخجوان اختصاص دارد. این پژوهش، که به همت زنده یاد دکتر آرمِن حق نظریان،[۲] فرزند شایستۀ مؤلف، آمادۀ انتشار شد، در ۱۹۸۳م جایزۀ ادبی گئورک ملیتینتسی[۳] را دریافت کرد و در ۱۹۸۷م از سوی همان مؤسسه در لبنان به چاپ رسید. چاپ دوم آن نیز به همت فرزند مؤلف، در ۱۳۷۰ش از سوی انتشارات نائیری تهران انتشار یافت.
از دکتر حق نظریان مقاله های پژوهشی بسیاری در زمینه های فرهنگی و ارمن شناسی به جای مانده است. مقالۀ حاضر گزیدهای از پژوهش ارزشمند دکتر حق نظریان دربارۀ تاریخچۀ دیر استپانوس مقدس[۴] است که به زبان ارمنی در شمارههای ۱۱ـ ۱۶، ۲۲ و ۲۶ـ۳۳ مجلۀ هور[۵] به چاپ رسیده است. دکتر حق نظریان گاه شمار تاریخی دیر استپانوس مقدس را از ۶۴۹ ـ۱۹۷۷م نیز تنظیم کرده که در دهمین شمارۀ نشریۀ اسناد معماری ارمنی،[۶] چاپ دانشکدۀ معماری دانشگاه پلی تکنیک میلان به زبان های ایتالیایی و انگلیسی انتشار یافته است. پژوهش دیگر ایشان تاریخچۀ دیر تادئوس مقدس (قره کلیسا) است که ترجمۀ آلمانی آن به چاپ رسیده است.
مجتمع کلیسایی (وانک) استپانوس مقـدس در شمـال غربی شهر جلفـا، در سـه کیلومتـری جـادۀ ساحـل جـنوبـی رود ارس و در بـالادسـت درهای قرار گرفته که به سمت رود ارس سرازیر میشود. در پایین دست دره بقایای روستای قدیمی دره شام گسترده شده است که به زبان ارمنی داراشامب نامیده میشود.
پیش از احداث جادۀ کنارۀ رود ارس و راه انشعابی دیر استپانوس مقدس دسترسی به دیر به دشواری صورت میگرفت. یکی از مسیرها از روستای گُلفرج میگذشت که به فاصلۀ ده، دوازده کیلومتری جنوب غربی جلفا قرار دارد. در فاصلۀ این روستا تا دیر استپانوس مقدس، کوههای سرافراز و درههای ژرف وجود دارد و عبور از آنها پیاده یا با استفاده از چارپایان میسر میشد.
مسیر دیگر از روستایی به نام مَراکند (مراکان) و از درۀ رودخانه آقچای میگذشت. رودخانۀ آقچای، که به ارمنی تقموت[۷] نامیده میشود، در نزدیکی دره شام به رود ارس میپیوندد. احتـمالاً در گذشتـه از همیـن مسیـر ارتبـاط خلیـفهگری مستقـر در دیر استپانوس مقدس با جوامـع ارمنـی شهرهـای خـوی و سلماس و توابع برقرار مـیشد و زائـران این نـقاط نیـز از همیـن مسیـر به وانـک استپانوس مشرف میشدند.
پیش از امضای عهدنامۀ ترکمانچای در ۱۸۲۸م /۱۲۴۳ق، که به موجب آن رود ارس مرز مشترک کشورهای ایران و روسیه تعیین شد، زائران دیر استپانوس مقدس از مناطق شمالی رود ارس با قایقها و کَلَکهای متعلق به دیر استپانوس از رود ارس می گذشتند و به دیر میرسیدند. مواد و مصالح ساختمانی برای مرمت کلیسا و بناهای پیرامون آن را نیز از همین طریق به دیر استپانوس میرساندند. از همین طریق نیز رزمندگان ارمنی قفقاز برای دفاع از حقوق مردم ستمدیدۀ ارمنستان غربی به آن نواحی عزیمت میکردند و در مسیر خود، روزها در روستای دره شام یا حجرههای پیرامون دیر میماندند. یادگارهای آنان را بر دیوارهای سنگی دیر می توان دید. این مسیر تا جنگ جهانی اول نیز تا حدی دایر بود، زمانی که جلفای قدیم (جوقا) و شهر آستاباد و روستاهای ارمنی نشین منطقۀ نخجوان و کلیسای استپانوس مقدس، واقع در آن سوی ارس (که به لحاظ تشابه اسمی با دیر استپانوس مقدس دره شام آن را «دیر سرخ» مینامیدند)، هنوز برقرار بودند و البته، عبور و مرور از مرز رود ارس در دوران حکومت تزارها چندان دشوار نبود.
پس از برقراری حکومت شوروی و دشوار شدن عبور از مرز رود ارس و ویران و خالی از سکنه شدن شهرها و روستاهای ارمنی نشین منطقۀ نخجوان، دسترسی به دیر استپانوس مقدس برای زائران و بازدیدکنندگان تنها از طریق جلفا و مسیر ساحلی رود ارس میسر میشد.
در مسیر جلفا به دیر استپانوس مقدس، ابتدا به معبد کوچکی در کنار جاده میرسیم، که کلیسای چوپان نامیده می شود. وجود کلیسا در این منطقه نشانگر وجود روستایی ارمنی نشین در این محل میتوانست باشد که امروزه اثری از آن نیست. سن مارتن،[۸] جهانگرد و دانشمند فرانسوی (قرن نوزدهم میلادی)، از روستایی به نام وارماچار در این محل یاد میکند که به هنگام بازدید او هنوز آباد بوده است. وی از شهر جلفای قدیم (جوقا) که در آن سوی رود ارس قرار داشت، سخن به میان میآورد، شهری که بارها ویران و باز آباد شده بود اما ضربۀ مهلکی که در ۱۹۱۹م به دست نیروهای عثمانی بر آن وارد شد جبرانناپذیر بود و دیگر به جز نامی و ویرانههایی از آن برجای نماند.
در غرب جلفای قدیم، گورستان وسیع ارمنیان این شهر با چلیپاسنگهای بیشمار بر دامنۀ تپهها قرار دارد. [۹]وجود این گورستان کافی است تا نشان دهد که شهرها و روستاهای ارمنی نشین شمالی رود ارس چقدر ثروتمند و آباد بودند. در دیگر سوی کوههای سرافراز روبه رو، بخشهای تاریخی گوقتان و یرنجاک و دهها روستای پیرامون آنها همچنان از آبادانی و ثروت سرشار بهرهمند بودند.
نگارنده، که چند دهه پیش چندین بار از آن روستاهای آباد و ثروتمند عبور کرده، امروز نه تنها برای تلفات جبران ناپذیر ملت خود اشک میریزد بلکه به حال و روز دشمن متأسف است که جز سوزاندن و نابود کردن کاری از او ساخته نیست و مستعد نیست تا سنگی بر سنگی گذارد و شهرها و روستاهایی را که به دست خود ویران کرده آباد کند، قادر نیست به نقاطی که بدل به خاکستر کرده زندگی دوباره بخشد و دشتهای حاصلخیز و شکوفا و باغهای پر میوۀ قبلی را، که به بیابان تبدیل کرده، بار دیگر سرسبز و شکوفا سازد. این مناطق همراه با شهر تاریخی نخجوان ۵/۱ قرن پیش به حوزۀ خلیفهگری دیر استپانوس مقدس تعلق داشتند. در واقع، حوزۀ خلیفهگری دیر استپانوس مقدس منطقۀ وسیعی، از شهر خوی تا نخجوان و آستاباد و بخشهای گوقتان و یرِنجاک را در بر میگرفت.
استپانوس نخستین شهید مسیحیت به شمار میرود. چنان که در انجیل مقدس، در بخش «اعمال رسولان»، آمده است وی مردی مؤمن و دارای سجایای فراوان بود، بیماران را شفا میداد، آلام آنان را تسکین میبخشید و در میان پیروان مسیح، به نیک نامی شهرت داشت. اما بدخواهان نزد روحانیان یهود از او بدگویی کردند و به تحریک آنان استپانوس را به بیرون شهر بردند و سنگسار کردند. تصویر سنگسار کردن استپانوس بر دیوار شرقی کلیسا حجاری شده است.
دربارۀ تاریخ بنای دیر استپانوس مقدس اطلاع دقیق در دست نیست. در متون کهن، روایت هایی نقل شده که در آن بنای کلیسا به بارتلمی مقدس، یکی از دو حواری حضرت مسیح که برای تبلیغ مسیحیت به این خطه آمده بودند، نسبت داده شده است.
در بررسی های پژوهشگران چنین روایت هایی مردود شناخته شده است. در مورد قدمت دیر استپانوس مقدس سندی در چند سطر به خط هوهانس وارتاپت،[۱۰] یکی از راهبان دیر، موجود است که در ۶۴۹م نوشته شده و هنوز به طور دقیق بررسی نشده و حاکی از آن است که دیرهای استپانوس و تادئوس مقدس در نیمههای قرن هفتم میلادی دایر بودند.
دربارۀ دیر استپانوس مقدس در انجیلی قدیمی، که به سال ۹۸۹م تحریر شده و در اجمیادزین نگهداری میشود،[۱۱] نوشتهای موجود است. این انجیل را شخص نیکوکاری به نام گورژی، فرزند واهرام، از طرف خود و خویشاوندانش به دیر استپانوس اهدا کرده است. از این نوشته چنین بر میآید که دیر استپانوس در آن زمان (۱۱۷۳م) برای ارمنیان نقاط دور نیز از اعتبار و شهرت فراوان برخوردار بوده است. از این شخص (گورژی، فرزند واهرام) نوشتۀ دیگری نیز در دست است حاکی از آن که وی با کسب اجازه از خلیفۀ حوزۀ خلیفهگری به مرمت دیر استپانوس و احداث بنا پرداخته است.
متأسفانه، هیچ گونه سندی دربارۀ دیر استپانوس و فعالیتهای آن در قرن سیزدهم میلادی در دست نیست. احتمالاً، در این قرن بر اثر حملههای وحشیانۀ مغولان دیر استپانوس نیز مانند مردم ارمنی صدمات فراوان دیده و روزگار سختی را گذرانده است. اما در قرن چهاردهم میلادی باید آرامش نسبی در این گوشۀ دور افتاده برقرار شده باشد زیرا در آن دوره برخی کارهای فرهنگی به ثبت رسیده از جمله در ۱۳۸۱م، در دورۀ تصدی اسقف گریگور در دیر استپانوس، کاتبی به نام آتوم، سوگنامۀ نارِک، اثر گریگور نارکاتسی، را بازنویسی کرده است.
کارهای فرهنگی در قرن پانزدهم نیز ادامه یافت. در این زمینه، اطلاعات محدودی به جای مانده، از آن جمله انجیلی است که در ۱۴۲۷م در دیر استپانوس تحریر شده است. در این دوران روحانیان بسیاری در دیر استپانوس فعالیت داشتند.
در نیمۀ دوم قرن پانزدهم، در زمان اوزون حسن، پادشاه حکومت آق قویونلو، به دنبال مراجعۀ یک روحانی ارمنی به نام وارطان به دربار، شاه طی فرمانی در ۸۸۰ق/۱۴۷۵م خطاب به داروغهها و کلانترهای دره شام مقرر داشت که اماکن دینی ارمنیها و روحانیان مقیم آنها را، بنابر آنچه تا آن زمان مرسوم بوده، از پرداخت خراج و جزیه معاف دارند و برای این اماکن و روحانیان مزاحمتی ایجاد نکنند.
متن فرمان حسن، پادشاه آق قویونلو
سال ۸۸۰ق (۱۴۷۵م)
]الحکم الله [
«ابوالنصر حسن بهادر سیوزومیز
داروغه و کلانتران دره شام بدانند که ورطان کشیش و جماعۀ بدرگاه گیتی پناه آمدند و عرض کردند که از زمان قدیم تا غایت هرگز دستور نبوده که از کشیش و کلاه سیاهان اوچ کلیسیا خراج و جزیه طلب نمایند و نشان سلاطین ماضی به دست دارند باید که بهمان دستور مقرر و معین دانسته مزاحم کشیشان و کلاه سیاهان آنجا نشوند و مطالبتی ننمایند و از دستور سابق در نگذرند که کشیشان مذکور به کشیشی اوچ کلیسیا متعلقاند برینمنوجب بتقدیم رسانند و از فرموده در نگذرند و اعتماد بتوقیع رفیع اشرف اعلی نمایند.
تحریراً فی ۶ جمادی الثانی سنه ثمانین و ثمانمایه
]مهرحسن بن علی بن عثمان (اوزون حسن) [
پروانچۀ اشرف اعلی برساله امیر اعظم عثمان بیک … [یک کلمه ناخواناست]
موقوف بندۀ درگاه ال رشید».
در صفحۀ بعد، شش مهر به همان اندازه هست که دو مهر ناخواناست. از چهار مهر باقی مانده روی اولی نام «موسی محمد» و سال ۸۷۸ق/۱۴۷۳ـ۱۴۷۴م، روی دومی نام «عمر»، روی سومی «ابراهیم» و روی چهارمی «بندۀ حقیر شیخ ابراهیم» خوانده می شود.
پس از کوچ اجباری ارمنیان به نواحی مرکزی ایران در سالهای ۱۶۰۴ـ ۱۶۰۵م، اندک جمعیت باقی مانده در جلفای قدیم (جوقا)، آستاباد و روستاهای اطراف، که به گونهای توانسته بودند از آن مصیبت عظیم در امان بمانند و یا بعدها به زادبوم خود برگشته بودند، با اوضاع نابسامانی که داشتند و خراجهای سنگین حکومتی، که ناگزیر به پرداخت آنها بودند، از پرداخت خراج مقرر دیر استپانوس شانه خالی می کردند. احتمالاً، به همین دلیل بود که مووسس داتوواتسی،[۱۲] جاثلیق اجمیادزین، در ۱۶۳۱م طی مکتوبی اهالی جلفای قدیم و آستاباد را به شدت سرزنش کرده است. وی همچنین درخواست روحانیان این مناطق را برای جدا شدن از حوزۀ خلیفه گری دیر استپانوس نپذیرفته و به آنان توصیه کرده تا به وظایف خود در قبال آن مرکز دینی عمل کنند.
در ۱۶۵۳م، وارتاپت هاکوپ جوقایتسی[۱۳] (جوقایی)، که روحانی پرتلاشی بود، با حضور در دیر استپانوس مقدس دست به اقداماتی گسترده زد که نشان از اختیارات وسیع او داشت. او کلیسا و حجرههای راهبان و بناهای پیرامون دیر را به منظور بازسازی آنها تخریب کرد. آراکل داوریژتسی،[۱۴] مورخ و مؤلف کتاب تاریخ، مینویسد که کلیسا و بناهای پیرامون آن به شدت آسیب دیده بودند و دیر فاقد حصار اساسی بود. «هاکوپ جوقایتسی، که پس از (جاثلیق) پیلیپوس[۱۵] جاثلیق شد، در دورۀ جاثلیق پیلیپوس، شروع به مرمت دیر کرد و کلیسا، خانهها، حجرهها و غیره را به کلی از پی کند. سپس، خود از پایه کلیسا را به شکل صلیبی با سنگهای خوش تراش و گنبد سرافراز، مزین به نقشهای زیبا و هنرمندانه، ساخت. به همین منوال حصار پیرامون و خانهها و حجرهها را [به نحوی] مناسب و شایسته با سنگهای محکم و استوار با تلاش فراوان و هزینه بسیار در ده سال به پایان رساند، زیرا سنگ و سفال را از آستاباد از روی آب رود ارس و قسمتی از سنگها را از آبادی آرارگ[۱۶] با اسب می آوردند، همین طور با تلاش فراوان آهک و چوب و نان را از نقاط دور می آوردند و [کار را] انجام دادند برای رضای خدا و مقدسان او».[۱۷]
متن بالا نشان میدهد که هاکوپ جوقایتسی دست به چه کار سترگی زده بود و مردم زحمتکش و مؤمن و روحانیانی که سرپرستی کارها را بر عهده داشتند در احداث این مجموعه چه فداکاریهایی به خرج دادند.
هاکوپ جوقایتسی در ۱۵۹۸م در جلفای قدیم (جوقا) به دنیا آمد. وی در هفت سالگی در کوچ اجباری ارمنیان همراه با والدین خود به اصفهان رفت. در جلفای اصفهان، نزد خاچاطور کساراتسی،[۱۸] خلیفۀ ارمنیان حوزۀ اصفهان، به تحصیل پرداخت و به مقام کشیشی دست یافت. پس از درگذشت معلم خود، به اجمیادزین رفت و به دست جاثلیق پیلیپوس آقباکتسی[۱۹] (۱۶۳۳ـ ۱۶۵۵م) به مقام وارتاپتی رسید. سپس، به مأموریت یونان اعزام شد. پس از بازگشت وی به اجمیادزین، جاثلیق پیلیپوس با توجه به قابلیتهای او مقام نیابت جاثلیق را به او سپرد و خود به مدت دو سال (۱۶۵۱ـ۱۶۵۳م) عازم قسطنطنیه شد. هاکوپ جوقایتسی در کنار ادارۀ امور جاری، مرمت و بازسازی کلیساهای گایانۀ مقدس[۲۰] و هریپسیمۀ مقدس[۲۱] را، که پیش تر آغاز کرده بـود، ادامـه داد. پس از بازگشت جاثـلیق، او به دیـر استپانوس مقـدس رفت و به عملـیات مـرمت و بازسازی بناهای دیر مشغـول شد.
پـس از وفـات جـاثلیـق پیلیـپوس، در ۱۶۵۵م، هاکـوپ جوقایتـسی به مقام رهبـری کل کـلیسای ارمنی برگزیـده شد. وی هم زمان عملیات بازسازی دیر استپانوس مقدس را ادامه داد و در ۱۶۶۲م آن را به پایان رساند.
جاثلیـق هـاکوپ جوقـایتسی بـه منـظور استمـداد از پاپ و رهبران کشورهـای مسیحی اروپـا بـرای کمـک رسانی بـه ارمنیـان در رأس هیئتی به قسطنطنیه عزیمت کرد و پس از تحمل مشقات فراوان در ۱۶۷۸م وارد ایـن شهر شد.
حکومت عثمانی برای عزیمت جاثلیق و هیئت همراه از قسطنطنیه به اروپا موانعی ایجاد کرد. از این رو، آنان بر آن شدند تا از طریق مکاتبه، با پاپ و رهبران اروپایی ارتباط برقرار کنند اما درگذشت جاثلیق جوقایتسی در ۱۶۸۱م در این شهر سبب ناتمام ماندن اقدامات وی شد و اعضای هیئت همراه نیز برای مقابله با حملات نیروهای عثمانی به ارمنستان شرقی، به وطن، بازگشتند.
در سالهایی که جاثلیق هاکوپ جوقایتسی بر مسند رهبری کلیسای ارمنیان بود، اسقف اعظم میکائیل ـ که روحانی کاردان و دانشمندی بود ـ ادارۀ امور دیر استپانوس مقدس و هم زمان نیابت جاثلیق را بر عهده داشت. در دورۀ طولانی تصدی او، جوانان بسیاری در دیر استپانوس به آموزش علوم دینی و فعالیتهای ادبی و فرهنگی می پرداختند. در یادداشتها و حاشیهنگاریهای متون بازنویسی شده مطالب ارزشمندی دربارۀ این فعالیتها به یادگار مانده است.
جانشینان جاثلیق هاکوپ جوقایتسی به نامهای یقیازار آینتابتسی[۲۲] (۱۶۸۲ـ۱۶۹۱م) و ناهاپت یدساتسی[۲۳] (۱۶۹۱ـ ۱۷۰۵م) توجه فراوانی به اوضاع دیر استپانوس مقدس مبذول میداشتند و با درخواستهای روحانیان نخجوان برای جدا شدن از حوزۀ خلیفهگری دیر استپانوس و ایجاد حوزهای مستقل به شدت برخورد میکردند.
الکساندر جوقایتسی[۲۴] (۱۷۰۶ـ۱۷۱۴م)، که پس از جاثلیق ناهاپت یدساتسی به مقام رهبری کلیسای ارمنی برگزیده شد، سه مکتوب خطاب به دیر استپانوس مقدس و مردم حوزۀ خلیفه گری صادر و در آنها به صراحت اعلام کرده که دیر استپانوس در تنگنای شدید مالی قرار دارد. وی همچنین از عملیات ناتمام ساختمانی و نیاز به مرمت برج ناقوس کلیسا سخن به میان آورده است. در زمینۀ تکمیل کارهای ساختمانی دیر در مکتوبهای پیشین جاثلیقها نیز مطالبی نوشته شده است. اوضاع مالی نابسامان دیر استپانوس و ضرورت مرمت مکرر بناها را میتوان هم به عوامل طبیعی و هم به دستبردهای گروههای راهزن و اجحاف و تعدی خانهای محلی مرتبط دانست، افرادی که اماکن مقدس نیز همچون مردم زحمتکش از مظالم و زیادهخواهیهای آنان در امان نبودند.
افزون بر این، روحانیانی در وانک سکونت و فعالیت داشتند که هزینۀ معاش آنان باید تأمین میشد. جاثلیق اجمیادزین در مکتوب خود تأکید کرده که برخی از شهرها و روستاها خراج کلیسا را نمی پردازند، در نتیجه دیر نمیتواند بدهیهای دورهای خود را بپردازد و درخواستهای همیشگی خانها را برآورده کند.
جاثلیق کاراپت اولنتسی[۲۵] (۱۷۲۶ـ ۱۷۲۹م) در دورۀ کوتاه رهبری خود در اجمیادزین دو مکتوب خطاب به خلیفۀ دیر استپانوس و مردم آن حوزۀ دینی صادر کرده و در آنها بدهیهای فراوان دیر را ناشی از خراجهای سنگین دانسته است. وی همچنین تصریح کرده که احشام دیر بارها به تاراج رفته و بر اثر سرقت اموال و تجهیزات دیر کلیسا از تزیینات و اشیای قیمتی تهی شده است. سپس، جاثلیق توصیه کرده که برای جبران مافات کمکهای مردم حوزه مورد نیاز است.
پس از صدور آخرین مکتوب جاثلیق اولنتسی در ۱۷۲۹م، تا سی سال آینده اطلاعات موجود دربارۀ فعالیت های اداری و فرهنگی دیر استپانوس مقدس بسیار ناچیز است. در مکتوب ۱۷۵۹م جاثلیق هاکوپ شاماختسی[۲۶] (۱۷۵۹ـ۱۷۶۳م) خطاب به خلیفۀ دیر استپانوس، اعلام شده که بام کلیسا سخت آسیب دیده و حصارهای جنوبی دیر بر اثر زلزله فرو ریخته است. از آنجا که دیر با امکانات خود نمیتواند این عملیات پرهزینه را انجام دهد، بنابراین به موسایل[۲۷] وارتاپت مأموریت داده میشود تا با مراجعه به روستاها و شهرهای نزدیک برای بخشهای آسیب دیدۀ دیر اعانه گرد آورد.
جاثلیق سیمئون یروانتسی[۲۸] (۱۷۶۳ـ۱۷۸۰م) طی مکتوبی در۱۷۶۶م از کلیۀ راهبان و روحانیان حوزۀخلیفهگری دیر استپانوس مقدس اکیداً درخواست میکند که از دستورهای خلیفه اطاعت محض کنند. این مکتوب گویای وجود ناهماهنگی و نافرمانی در میان روحانیان است. از مکتوب جاثلیق چنین برمیآید که به سبب اوضاع نامساعد سیاسی، دیر استپانوس از نظر مالی و فعالیتهای روحانی در شرایط سختی به سر میبرد.
آخرین مکتوب صادر شده از مرکز دینی اجمیادزین خطاب به دیر استپانوس مقدس مربوط به جاثلیق قوکاس کارنتسی[۲۹] (۱۷۸۰ـ ۱۷۹۹م) است که طی آن درگذشت جاثلیق قبلی و انتخاب خود را به اطلاع مردم حوزه رسانده است.
سالهای پیش رو آبستن حوادث بسیار مهم و سرنوشتسازی برای ارمنیان بودند. صد سال پس از اقدام ناموفق پطر کبیر، روسیه برای دستیابی به سرزمینهای جنوبی در قفقاز بار دیگر و با شدت بیشتر به جنوب سرازیر شد. در آغاز قرن نوزدهم میلادی نیروهای روسیه با عبور از سلسله کوههای قفقاز گرجستان را تسخیر کردند و شهرها و بخشهای ارمنستان را، که در اختیار ایران بود، مورد تهدید قرار دادند. روسیه هم زمان میکوشید تا در امور داخلی ارمنیان، به ویژه، انتخاب جاثلیق اجمیادزین مداخله کند.
اسناد تاریخی مرتبط با دیر استپانوس مقدس در دهۀ اول قرن نوزدهم در دسترس نیست. اندک اطلاعات موجود گویای آن است که در سالهای ۱۸۲۰ـ۱۸۴۰م اسقف سرگیس داوتیان[۳۰] پدر روحانی و خلیفۀ حوزۀ دینی استپانوس مقدس بود. وی به نمایندگی از حوزۀ متبوع خود در انتخاب جاثلیق هوهانس کاربتسی[۳۱] شرکت کرد.
در دورۀ این خلیفه، دگرگونیهای مهمی به وقوع پیوست. جنگ ایران و روس با امضای عهدنامۀ ترکمانچای به پایان رسید. به موجب این عهدنامه گرجستان و پایتخت آن تفلیس و ارمنستان شرقی به روسیه واگذار شد و رود ارس مرز مشترک دو کشور ایران و روسیه تعیین شد.
با انعقاد عهدنامۀ ترکمانچای و امکان نقل و انتقال افراد و خانوارها به نواحی شمالی رود ارس، که به روسیه واگذار شده بود، دیر استپانوس مقدس بیش از نیمی از جمعیت حوزۀ خود را در آذربایجان از دست داد. از سوی دیگر، با تعیین رود ارس به منزلۀ مرز مشترک دو کشور، مناطق ارمنینشین حوزۀ دیر استپانوس در شمال رود ارس از حیطۀ نفوذ خلیفهگری دیر خارج شدند و بعدها، به حوزۀ خلیفهگری استان آرارات با مرکزیت ایروان پیوستند. به این ترتیب دیر استپانوس بخش عمدۀ درآمد خود را، که از خراجهای کلیسایی افراد و زیارت و هدایای مردم حاصل می شد، از دست داد. در اندک زمانی، شمار روحانیان و راهبان کاهش یافت و فعالیتهای آموزشی و فرهنگی و کلیسایی رو به توقف گذاشت و ارتباط دیر با حوزۀ خلیفهگری بسیار محدود شد.
از سویی، از آغاز قرن نوزدهم میلادی جمعیت تبریز به تدریج افزایش می یافت و مشاغل صنعتی و تجاری رونق می گرفت. بدون تردید، ارمنیان آذربایجان نیز در این شهر، که تختگاه دوم کشور و ولیعهدنشین بود، فرصتهای بیشتری برای پیشرفت داشتند تا آبادیهای دورافتاده که زیر نفوذ اربابها و خانها و عمال فاسد آنان بودند.
این شرایط سیاسی اقتصادی سبب شد که اسقف اعظم بارسق کساراتسی،[۳۲] رهبر خلیفه گری حوزۀ دیر تادئوس مقدس، که او نیز به سبب مهاجرت جمعیت ارمنی دهها روستای پیرامون دیر با مشکلاتی مشابه دیر استپانوس مقدس مواجه بود، به مرکز دینی اجمیادزین پیشنهاد دهد که حوزههای خلیفهگری دیرهای استپانوس و تادئوس مقدس برچیده و با ادغام این دو مرکز، خلیفهگری کل آذربایجان، با مرکزیت تبریز، ایجاد شود.
تلاشهای اسقف اعظم بارسق به ثمر نرسید. پس از او خلیفه نیکوقایوس کاربتسی،[۳۳] در ۱۸۳۰م، رهبری خلیفهگری دیر تادئوس مقدس را بر عهده گرفت. در این دوران شرایط سیاسی اقتصادی و به خصوص شرایط جمعیتی حوزۀ خلیفهگری مشخصتر شده بود. در واقع، تمامی جمعیت روستاهای پیرامون دیر تادئوس مقدس به ارمنستان شرقی (ارمنستان کنونی و نواحی پیرامون آن) مهاجرت کرده و به جای آنان در روستاهای ارمنینشین اقوام کرد ساکن شده بودند و طبعاً، دیر تادئوس مقدس نمیتوانست از آنان توقع درآمدی داشته باشد.
دیرهای استپانوس و تادئوس، که از نظر سیاسی تابع دولت ایران بودند، از نظر دینی و مذهبی ارتباط خود را با اجمیادزین حفظ می کردند. اما اجمیادزین خود تابع حکومت جدیدی شده بود که امور دینی و آموزشی ارمنستان شرقی را زیر نفوذ و تأثیر خود قرار میداد.
با توجه به این اوضاع نیکوقایوس کاربتسی، با توافق مرکز دینی اجمیادزین و با کسب اجازه از حکومت ایران موفق شد کاری را که خلیفۀ پیشین زمینهسازی کرده بود به سرانجام رساند و با ادغام دو حوزۀ خلیفهگری دیرهای استپانوس و تادئوس حوزۀ خلیفهگری کل آذربایجان را با مرکزیت تبریز بنیان گذارد.
نیکوقایوس کاربتسی، که از سوی مرکز اجمیادزین در مقام خلیفۀ این حوزۀ جدید منصوب شده بود، در دورۀ طولانی تصدی امور خلیفهگری کل آذربایجان، در محلۀ قلعۀ تبریز در جنوب محوطۀ کلیسای مادر ساختمانی برای خلیفهگری ساخت. به این ترتیب، در نیمۀ قرن نوزدهم میلادی در دورۀ تصدی نیکوقایوس کاربتسی و جانشین او، اسقف اعظم ساهاک ساتونیان (۱۸۵۰ـ۱۸۵۷م)، فعالیت حوزههای خلیفهگری دیرهای استپانوس مقدس و تادئوس مقدس متوقف شد و این دو حوزۀ خلیفهگری آرای خود را در انتخاب جاثلیق کل ارمنیان مستقر در اجمیادزین به نفع حوزۀ خلیفهگری کل آذربایجان از دست دادند.
اسقف اعظم سرگیس داوتیان آخرین خلیفۀ حوزۀ خلیفهگری دیر استپانوس مقدس بود که با رأی قاطع در انتخاب جاثلیق هوهانس کاربتسی در اجمیادزین شرکت کرد. سپس، به دستور این جاثلیق حوزههای خلیفهگری دیرهای استپانوس و تادئوس برچیده و در حوزۀ تازه تأسیس خلیفهگری کل آذربایجان ادغام شدند. از آن پس، پدر روحانی هوهانس وارتاپت گالستیان[۳۴] و سپس، هوهانس وارتاپت آوتیان[۳۵] در مقام راهب ارشد دیر استپانوس منصوب شدند. در دورۀ تصدی هوهانس آوتیان از سه راهب مستقر در دیر به نامهای دانیل، گابریل و مگردیچ یاد شده است.
در میان راهبان ارشد دیر استپانوس، پدر روحانی مسروپ وارتاپت سمباتیان[۳۶] مشهورتر است. در دورۀ وی، بام محراب کلیسا مرمت شد. او دربارۀ دیر استپانوس اطلاعات ارزشمندی برجای گذاشته است.
در سالهای پایانی جنگ جهانی اول، دیر استپانوس مقدس و روستای دره شام گرفتار اوضاع مصیبتباری شدند. در شرایط پس از انقلاب بلشویکی روسیه، که نیروهای این کشور جبهههای جنگ را ترک کرده بودند، سپاه عثمانی از طریق ایران وارد قفقاز شد. پدر روحانی دیر استپانوس و اهالی روستای دره شام به شتاب محل خود را ترک کردند. برخی به آن سوی مرز پناه بردند و برخی دیگر به تبریز رفتند. نیروهای عثمانی خسارت های فراوانی به دیر استپانوس و روستای دره شام وارد کردند. پس از استقرار صلح، پدر روحانی دیر بار دیگر به مقر خود بازگشت. عدهای از روستاییان ارمنی نیز بازگشتند. چندین خانوار از آوارگان جنگ هم به آنان پیوستند اما روستاییان نتوانستند روستای ویران شده را آباد کنند. این خانوادهها در میان ساکنان محلی روستاهای مجاور احساس امنیت نمیکردند. حتی، شبها نمیتوانستند در روستا بمانند. آنها پس از کار روزانه به دیر میرفتند و در حجرههای دیر ساکن می شدند و دامهای خود را در محوطۀ دیر جای میدادند تا از حملههای شبانه در امان باشند. پدر روحانی دیر نیز ناگزیر این وضع را تحمل میکرد.
در سالهای نخست جنگ جهانی دوم، اهالی دره شام برای آخرین بار روستاهای خود را ترک و بسیاری از آنان در آینده به ارمنستان مهاجرت کردند و دیر استپانوس در انزوا باقی ماند. با موافقت خلیفهگری کل آذربایجان پدر روحانی دیر، قوند بارسقیان،[۳۷] با گماردن چندین نگهبان در دیر استپانوس به تبریز منتقل شد و در ۱۹۳۹م در این شهر درگذشت.
پس از جنگ جهانی دوم هنگامی که حکومت مرکزی ایران موفق به برقراری نظم و امنیت در کلیۀ نقاط کشور شد، گروهان کوچکی از سربازان در روستای دره شام مستقر شدند و رئیس گروهان محل سکونت خود را در اتاقهایی قرار داد که قبلاً مقر خلیفهگری دیر استپانوس بود. پس از چندی، با تلاش مقامات خلیفهگری کل ارامنۀ آذربایجان این محل تخلیه و در اختیار خلیفهگری قرار گرفت و رئیس گروهان به ساختمانی نوساز در ساحل رود ارس منتقل شد.
احداث راه شنی جلفا به دیر استپانوس مقدس مستلزم تلاشهایی فراوان و صرف مدتها وقت و نیرو برای فراهم آوردن مقدمات کار بود که با کمکهای مادی و معنوی مردمی صورت گرفت و سرانجام، این زیارتگاه تاریخی از انزوا بیرون آمد و پذیرای زائران مؤمن و بازدیدکنندگان شد.
چنانکه گفته شد در گذشته وضعیت دیر استپانوس متفاوت بود. از یک سو روستای دره شام و آبادیهایی که اکنون آثاری از آنها بر جای نیست در فاصلۀ اندکی از دیر قرار داشتند، از سوی دیگر، تقریباً در تمام اوقات سال از روستاها و سکونتگاههای ارمنی نشین پراکنده در آذربایجان و دیگرسوی ارس زائران بسیاری، حتی پیاده و با پای برهنه، به زیارت دیر میشتافتند. در واقع، یکی از راههایی که دو سوی ارس را به هم میپیوست از دیر استپانوس مقدس میگذشت و کرجی ها و کَلَکهای متعلق به دیر امکان عبور از رود ارس را فراهم میکردند.
تاورنیه،[۳۸] جهانگرد و خاورشناس نامی، از دیر استپانوس دیدار کرده و یادداشتهای مهمی از خود به جای گذاشته است. سن مارتن دیگر جهانگرد فرانسوی نیز از این دیر بازدید کرده و به مطالعه کلیسا و پیرامون آن پرداخته است. همچنین، پروفسور ماکلِر فرانسوی نیز از دیر استپانوس بازدید کرده و به مطالعۀ آن پرداخته است. دربارۀ تاریخچۀ دیر استپانوس موثقترین بررسی از آن روحانی نامدار ارمنی، قوند آلیشان،[۳۹] است.
در طول قرنها، دیر استپانوس مقدس از مراکز معتبر فرهنگی و آموزشی ارمنیان به شمار میرفت. در مدرسۀ علوم دینی دیر استپانوس، راهبان جوان تربیت میشدند. دیر کتابخانۀ خود را داشت که در آن انجیل متعلق به سال ۹۸۹م نیز نگهداری میشد. در این مرکز دینی، کتابهای بسیاری تولید و بازنویسی میشد. در ۱۸۴۸م به دستور جاثلیق نرسس آشتاراکتسی[۴۰] حدود چهل قطعه از آثار مکتوب دیر به ماتناداران اجمیادزین منتقل شد.
در سالهای پیش از جنگ جهانی اول، حضور رزمندگان ارمنی در دیر استپانوس و روستای دره شام جانی تازه به این نقاط دورافتاده و منزوی بخشید. آمد و رفت این افراد تا پایان جنگ ادامه یافت و تا حدی امنیت ساکنان کم شمار دیر و روستای دره شام را برقرار میکرد اما هجوم وحشیانۀ نیروهای عثمانی در سالهای پایانی دهۀ دوم قرن بیستم میلادی و قتل و کشتار اهالی روستاهای ارمنینشین منطقۀ پیرامون دیر استپانوس به قرنها حضور ارمنیان در این ناحیه پایان داد و با انتقال یافتن پدر روحانی دیر استپانوس به تبریز این دیر در انزوای کامل قرار گرفت.
خوشبختانه، با احداث جادۀ جلفا به دیر استپانوس و برقراری آیین زیارت سالانۀ این دیر اندکی پس از راه اندازی آیین زیارت دیر تادئوس مقدس (قره کلیسا)، سنت پسندیده و آموزندۀ زیارت مکانهای مقدس حیاتی دوباره یافت و با استقبال فراوان مردم مواجه شد.
پینوشتها:
1- Patmutiun Tehrani “Qushesh-Davtian” yev “Qushesh-Mariamian” hayots azgayin mijnakarg dprotsneri (Glendale, California: ۲۰۱۱).
تاریخچۀ دبیرستان های ارمنیان تهران «کوشش ـ داویدیان» و «کوشش ـ مریم» (گلندِل، کالیفرنیا: ۲۰۱۱م).
۲- دکتر آرمن حق نظریان (۱۳۲۰-۱۳۸۷ش)، مهندس معمار و پژوهشگر، از چهره های برجستۀ جامعۀ ارمنیان ایران بود. تلاش های وی برای ضبط آثار معماری ارمنی، از طریق تهیۀ عکس و نقشه، در گسترۀ ارمنستان غربی (نواحی شرقی ترکیه)، که با برنامۀ دولتی به سرعت در معرض تخریب و انهدام بودند، برای او اعتبار و شهرت جهانی به ارمغان آورد. ر.ک: شاهن هوسپیان، «به یاد دکتر آرمن حق نظریان»، پیمان، ش۵۰ (زمستان ۱۳۸۸): ۵ ـ ۱۸؛ کارینه داوتیان، «بزرگداشت دکتر آرمن حق نظریان»، همان، ص ۱۹ـ۲۷.
3- Georg Melitinetsi
۴- S. Stepanos vanqi patmutiun». «Nakhavekayi
۵- مجلۀ هور در سالهای ۱۳۵۰ـ۱۳۵۳ش به زبانهای ارمنی و فارسی در تهران منتشر میشد.
6- Documents of Armenian Architecture, “S. Stepanos”, vol. ۱0 (1980).
۷- Teghmut
۸- Saint Martin
۹-این چلیپاسنگها که هر یک از آنها اثری هنری به شمار میرفت در سال ۲۰۰۵م به دست عمال حکومت آذربایجان به کلی منهدم شدند. برای اطلاعات بیشتر ر.ک: ادوارد هاروتونیان، «پژوهشگر نستوه سرزمین ممنوع»، پیمان، ش۳۰ (زمستان ۱۳۸۳): ۳۶ـ ۴۷؛ شاهن هوسپیان، «نگاهی مختصر به تاریخ منطقۀ نخجوان»، پیمان، س۱۲، ش۴۵ (پاییز ۱۳۸۷): ۷۳ ـ۹۷.
۱۰-وارتاپت (راهب) از مدارج روحانی در کلیسای ارمنی است.
۱۱-کتابهای خطی و اسناد موجود در اجمیادزین پس از احداث ماتناداران ایروان (مرکز کتاب های خطی و اسناد) به این مکان انتقال یافتند.
۱۲- Movses Datevatsi
13- Hakop Jughayetsi
۱۴- Arakel Davrizhetsi
15- Pilippos
16-Ararg
۱۷-مسروپ ترزیان، آراکِل داوریژِتسی (بیروت: بی نا،۱۹۵۶)، ص۳۴۶ و ۳۴۷.
۱۸- Khachatur Kesaratsi
۱۹- Aghbaketsi
۲۰- St. Gayiane
۲۱- St. Hripsime
۲۲- Yeghiazar Ayntabetsi
23-Nahapet Yedesatsi
۲۴- Alexander Jughayetsi
25- Karapet Ulnetsi
۲۶-Hakop Shamakhetsi
۲۷-Musayel
28-Simeon Yerevantsi
۲۹- Ghukas Karnetsi
۳۰- Sargis Davtian
۳۱- Hovhannes Karbetsi
۳۲- Barsegh Kesaratsi
33-Nikoghayos Karbetsi
۳۴- H. Galestian
۳۵- H. Avetian
۳۶-Mesrop Sembatian
37-Ghevond Barseghian
۳۸- J.B. Tavernier
۳۹- Ghevond Alishan (1820 – 1901)
40- Nerses Ashtaraketsi
منابع:
تاریخچۀ دبیرستان های ارمنیان تهران «کوشش ـ داویدیان» و «کوشش ـ مریم» . گلندِل، کالیفرنیا: ۲۰۱۱م.
حق نظریان، هوهانس. « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۱. ش۱۱. اردیبهشت ۱۳۵۱: ۷۲ـ۸۳.
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. ش۱۲. خرداد۱۳۵۱: ۷۷ـ۸۷.
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۲. ش۱۳و۱۴. تیرـ مرداد ۱۳۵۱: ۷۷-۸۸ .
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۲. ش ۱۵ و ۱۶. شهریورـ مهر ۱۳۵۱: ۹۱ـ۹۶.
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۲. ش۲۲. فروردین ۱۳۵۲: ۵۴ـ ۶۵.
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۳. ش۲۶. مرداد ۱۳۵۲: ۴۶ـ۵۶.
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۳. ش۲۷و ۲۸. شهریورـ مهر ۱۳۵۲: ۵۰ ـ۶۰ .
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۳. ش۲۹ و۳۰. آبان ـ آذر ۱۳۵۲: ۴۹ـ۵۶.
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۳. ش۳۱. دی ۱۳۵۲: ۵۲ ـ۵۴.
ـــــــ . « دیر استپانوس مقدس در گذر زمان». هور. س۳. ش ۳۲ و ۳۳. بهمن ـ اسفند ۱۳۵۲: ۸۶ ـ ۹۸.