فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۱۸ و ۱۹

دریای قزوین

نویسنده: رقیه بهزادی

آثار کتبی مکشوفه به زبان های سومری، اکدی، هوریایی و آشوری، برخی اطلاعات را دربارۀ ساکنان قسمتی از بخش غربی سرزمین کنونی ایران، در اختیار ما قرار می‌دهد. اسناد مزبور نشان می دهند که در کوهپایه های غربی سلسله جبال زاگرس، قبایل هوریان، لولوبیان، گوتیان و کاسیان و نیز برخی قبایل دیگر که ظاهراً با قبایل عیلامی خویشاوند بوده اند، زندگی می کردند. قبایل کاسی یا کاشی در هزارۀ دوم، در بخش مرکزی کوهستان زاگرس، در سرزمینی که امروزه لرستان خوانده می شود میزیسته اند و لرهای امروزی شاید از نسل قوم کاسی باشند[۱].

استرابون Strabo معتقد است که سرزمین این قوم یعنی کاسپیانه، استپ مغان بوده و در مثلثی بر کنار ارس و بربلندای کوه های ایران و دریای غربی قرار داشته. دانشمندان دیگر برآنند که در نواحی جنوبی ماد، قوم عیلامی و کاسپی نقش اساسی داشتند و به زبانی که زبان تمام اقوام ماد از نواحی شمالی ارس گرفته تا مرزهای پارت بوده، تکلم می کردند.

هرتسفلد معتقد است که کلمه کاشو kashshu که جمع آن به صورت کاشه kashshe است صورت اکدی نام کاسی هاست. لهجه های عیلامی و کاسی و احتمالاً لهجه های دیگر مناطق مجاور شمالی ایران، دارای یک پسوندip ـــ بودند بنابراین، کلمۀ جمع – kash و kasip را داریم که از کلمۀ دوم کاسپیا kaspia می‌آید که در زبان مادی باستانی حالت صفت را دارد. این نام در کلمۀ کاسپین Caspian به معنای (دریای مازندران ) باقی مانده است. دو جنبۀ باستان شناسی و زبان شناسی با یکدیگر توافق دارند؛ یک گروه نژادی سراسر مرتفعات ایران را در دوره های پیش از تاریخ در تصرف داشتند و کاسپین caspians نامی است که باید به آن ها داد.

دریای مازندران، در ماخد یونانی و رومی به صورت‌های کاسپیوم ماره kaspium mare (دریای کاسپی)ٍ؛ هورکانیوم ماره hurkanium mare (دریای هیرکانی «گرگان»)؛ آلبانوم ماره albanum mare (دریای آلبانیا) واسکوتیوم ماره scytium mare (دریای سکاها) آمده است[۲].

در واقع نخستین محل سکونت کاسی ها به اکدی کاسیkassi، از دوران بسیار قدیم تا فتح ایران به دست اسکندر مقدونی، سرزمینی کوهستانی بود که امروزه لرستان نامیده می شود. قوم کاسی در اواسط سدۀ هجدهم پیش از میلاد، به بابل حمله بردند و روش گاهشماری را به بابلی ها آموختند و عمل سادۀ تاریخگذاری را براساس سنوات سلطنت پادشاهان متداول ساختند. آنها همچنین استفاده از اسب را معمول داشتند و ابتکار ایجاد سنگ های مرزی kudurru را که عبارت بود از منشورهایی برای تعیین حدود و ثغور زمین ها و بر روی آن ها علائم نجومی و پاره ای لعن و نفرین ها و شهادت شاهدان وجود داشت را از آن خود ساختند[۳].

اتخاذ نام دریای کاسپی که اعراب آن را به غلط خزر نامیدند، با این واقعیت توجیه می شود که لااقل از پایان هزارۀ سوم، آریایی های ناحیۀ سیحون و جیحون از همسایگان کاسپین ها بودند. به اعتقاد هرتسفلد کاسپین ها ممکن است به نژاد آناتولیایی و ارمنی وابستگی داشته باشند.

در نقشه های قدیم ایران، نام این دریا همیشه (دریای قزوین ) آمده است که در رابطه با کلمۀ کاسپی است. نام شهر کاشان نیز در ارتباط با نام همین قوم است و نام شهر (قزوین ) به اعتقاد پروفسور گرنی Gurney شاید از نام کاسی ها گرفته شده باشد.

نام این دریا، بنابر شواهد تاریخی و نیز نقشه های قدیمی ایران، از دیرباز، (دریای قزوین) بوده و نام (دریای مازندران ) در رابطه با قوم مزندر mazandar که در ساحل جنوبی آن می زیستند پیوسته مناسب ترین نام برای این دریا بوده است و نام (خزر) که اعراب این دریا را بدان نام نامیده‌اند به قول تئوفانس Theophanes نام قومی از ترکان شرق است که براساس نظراتی، با هون ها پیوستگی نزدیک داشتند و برخی نیز آنان را از اصل اویغوری و از نژاد (غُز) می دانند ولی مارکوآرت آنان را از مردم بلنجر می شناسد. باید دانست که کلمه (غُز) به معنای بیابانگرد است و آنان قومی بیابانگرد بودند و اسکانی در کنار دریای کاسپی نداشته اند و نامیدن دریا به نام این قوم جایز نیست[۴].

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ برای شناخت اقوام کوهپایه های زاگرس که زبان و باورهای دینی و اجتماعی مشترکی با عیلامیان داشتند و نیز قوم کاسی که خود در همان دامنه ها می زیستند ک(اسکندری ، ۱۳۷۷ ص ص ۳۹ به بعد، بهزادی ۱۳۷۳ ص ۲۶۱ به بعد).

۲ـ برای اطلاع بیشتر ک(199,196. pp:Herzfeld ۱۹۶۸).

۳ـ برای این گونه سنگ های مرزی که کاسی ها نخستین ابداع کنندگان آن بودند

ک(244, pp241: 1969, King ,p 205:1964 ,Roux)

۴ـ (کستلر،۱۳۷۴ : ص ۲۲۹ به بعد).

کتابنامه

اسکندری، ایرج،۱۳۷۷، به کوشش علی دهباشی. تهران : قطره.

بهزادی، رقیه،۱۳۷۳، قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران. تهران : مؤسسه چاپ و انتشار وزارت امور خارجه.

ــــــــــــــــــــــــــــ۱۳۷۱، هیتی ها، (ترجمه). تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه).

کستلر، آرتور،۱۳۷۴. خزران. ترجمۀ محمدعلی موحد. تهران: دیبا.

Herzfeld, Ernest. 1968. The Persian Empire Studies in Geography and Ethnography of the Ancient near East. Wiesbaden: Franz Steiner verlag GMBH

King, w. 1969. A History of Babylon. New York: AMS Press

Roux, Georges. 1964. Ancient Iraq. London: Georg Allen & Unwin LTD

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۱۸ و ۱۹
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید