فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۱

خاچکار (بخش دوم)

نویسنده: شاهن هوسپیان

ارمنستـان تا نیمۀ دوم قرن دوازدهم میلادی تحـت سلطـۀ سلجوقـیان بـود. در ایـن دوران، در برخـی مناطق، که ‏سلطۀ آنان کمتر بود، تراشیدن خاچکار سیر تکاملی خود را طی کرد.‏

در ۱۱۴۴م، خاچکارهایی به سبک جدید در دیر آراکلوتـس[۲] در نزدیـکی شهر مـوش[۳] با تأثیـر از خاچـکارهای دیر تساخاتسکار[۴] تراشیـده شد، با این تفاوت که تزیینات قسمت پایین آنها، که به صورت نوارهای بافته شده و اشکال هندسی و ‏گیاهی است، ارتفاعی بیشتر از خاچکارهای دیگر دارد. این تغییر، کـه سبـب افزایش ارتفـاع خاچـکار ‏شده، سبکی جـدید را از نیمۀ نخـست قـرن دوازدهـم میلادی پدید آورد.‏ این خاچکارها را دولت ترکیه به همراه ساختمان های دیر منهدم ساخت. [۵] طبق بررسی های اخیر صورت گرفته در خرابه های دیر تنها تکه هایی کوچک از این خاچکارهای قرن دوازدهم میلادی باقی مانده ‏است.‏

عکس قدیمی از خاچکار،دیر آراکلوتس به همراه کتاب های دست نویس
عکس قدیمی از خاچکار،دیر آراکلوتس به همراه کتاب های دست نویس

نقش های خاچکار دیر آراکلوتس گویای آن است که پس از گذشت یکصد سال همچنان سبک هنری نیمۀ ‏نخست قرن یازدهم میلادی مورد توجه استادان سنگ تراش بوده. با این حال، این توجه مانع از خلق طرح های جدید نشده. تغییر در ‏تزیینات شامل افقی کردن نوک برگ های درخت خرما در پایین صلیب و افزایش ارتفاع خاچکار و ‏به کارگیری تزیینات فراوان در پایین صلیب از ابتکارات استادکاران سدۀ دوازدهم میلادی است. خاچکارهای دیر آراکلوتس، الگویی برای تراشیدن ‏شماری از خاچکارهای نیمۀ دوم قرن دوازدهم میلادی به این سبک شد.‏ در خاچکارهای این دیر، با افزایش ‏تزیینات زیر صلیب، خاچکار به صورت کشیده درآمد و بلندی آن بسیار بیشتر از خاچکارهای دیگر شد.

تراشیدن خاچکارهایی با ارتفاع زیاد، در نسبت های عرض ۱ و ارتفاع ۳/۱، خاص نیمۀ دوم قرن ‏دوازدهم میلادی است اما در دو نمونه از این خاچکارها، این نسبت رعایت نشده و ارتفاع بسیار بیشتر است. این خاچکارها ـ که در دیر آپارانک‏،[۶] نزدیک شهر ارزنجان کنونی در ‏ترکیه، قرار دارند و در ۱۱۹۴م، تراشیده شده اند ـ دارای ۱/۲۰ متر عرض و ۶ متر ارتفاع هستند. برروی آنها، صلیبی با نقش های قرن یازدهم میلادی و ‏در بالای آنها قرنیزی حجاری شده وجود دارد. آنچه سبب افزایش ارتفاع خاچکار شده کتیبه ها و نقش های ‏زیر صلیب است. بسیاری از خاچکارهای دیر آپارانک نابود شده و احتمال تخریب این خاچکارها ‏نیز وجود دارد. بنابراین، در کنار تلاش هایی که برای حفظ آنها صورت می گیرد، به علت اهمیت این دو ‏خاچکار منحصر به فرد نمونه ای از آنها، با همان ابعاد و نوع سنگ،تراشیده و در محوطۀ دیر اجمیادزین نصب شده است.‏

از دورۀ تسـلط سلجـوقیان و حـکومت شـاه آرمـن ها،[۷] در اطراف شهـر اخلاط، گورستانـی برجـای مانده ‏که در بالای سنگ قبرهای آن سنگ هایی شبیه خاچکار اما با تزییناتی متفاوت نصب شده. به احتمال بسیـار این ‏سنگ های یادبـود را استـادکاران ارمنی به سفارش حاکـمان محلی تراشیده اند. این سنـگ قبرها از آثار ‏منحصر به فرد برجای مانده از دورۀ سلجوقیان است که با تأثیر از خاچکار تراشیده شده اند.

‏با گسترش دوبارۀ تراشیدن خاچکار در ارمنستان، از نیمۀ دوم قرن دوازدهم میلادی، شاهد به وجود آمدن ‏سبک های گوناگون در مناطق مختلف ارمنستان هستیم. متأسفانه، بررسی این سبک ها تنها در جمهوری ارمنستان و ‏منطقۀ قراباغ امکان پذیر است. دربارۀ سبک های مناطق تحت حاکمیت جمهوری آذربایجان و ‏ترکیه، به علت نابودسازی گستردۀ خاچکارها در این مناطق، اطلاعات چندانی در دست نداریم.‏

در نیمۀ دوم قرن دوازدهم میلادی، خاچکارهای مناطق گوناگون ارمنستان از سبک خاچکارهای ختسکونک و تساخاتسکار متأثر بود. خاچکاری متعلق به ۱۱۸۴م در شهر آشتاراک وجـود دارد که به این سبـک تراشیـده شده است. در ‏ایـن خاچکار، برگ های درخت خرما درهم تنیده و همۀ خطوط مربع های حاشیۀ خاچکار ‏تحت تأثیر آنهاست. طرح جدیدی که در این خاچـکار به چشم می خورد نقش زیر صلیب است که به شکل ‏نیم دایره با خطوط هندسی نقـش شده. بر روی صفۀ این خاچکار نیز کتیبه ای حک شده است.‏

از نیمـۀ دوم قـرن دوازدهـم میـلادی، در زیـر پایـۀ صلیب به جای نقش صفه از نقش نیم دایره و گاهی ‏دایره، با حجاری های هندسی، استفاده شده است. در خاچکارهای این دوره، استفاده از قرنیز، برای محافظت نقش های سطح ‏خاچکار از عوامل طبیعی، گسترش یافت. با قرار دادن قرنیز در بالای خاچکار و نصب آن بر روی صفه ‏خاچکار تکمیل می شود.‏

در همـین دوره، در مناطـق آرینـج،[۸] آوان،[۹] اوشـاکان[۱۰] ‏و گارنی‏[۱۱] خاچـکارهایی به سبک گـذشته اما با ‏ظرافت بیشتر تراشیـده شـده اند. ایـن خاچـکارهـا دارای نسبـت ۱به ۱/۵ هستند و در آنها، از نقـش های بیشتری در پیرامـون ‏صلیب استفاده شده است.‏

از دیگر خاچکارهایی که در این گروه طبقه بندی می شود، خاچکار واقع در منطقۀ آرینج است. در این نمونه، در هر سمت صلیب و در حاشیۀ ‏خاچکار، شش مربع قرار دارد. در چهار مربع، تصویر صلیب و در مربع های منتها الیه بالایی، نقش گیاهی ‏حجاری شده است. برگ های درخت خرما، شامل شش برگ در هر طرف، از دو سمت پایۀ مثلثی شکل صلیب خارج شده و انتهای آنها گوی مانند است. در بالای خاچکار، نیز نقش دو کبوتر رو به روی یکدیگر قرار ‏دارد. در بالای صلیب، به غیر از خوشۀ انگور، میوۀ درخت انار نیز به چشم می خورد. میوۀ درخت انار، پس از انگور، بیشترین نقش به کار رفته در ‏خاچکارها محسوب می شود. این خاچکار به رنگ قرمز رنگ آمیزی شده علت آن را در بخش ‏نخست مقاله توضیح داده ایم.‏ [۱۲]

خاچکار گارنی، که اکنون در محوطۀ دیر گایانه[۱۳] در شهر اجمیادزین قرار دارد، نیز دارای ویژگـی های ‏خاچـکار قبلی است. در هر سمت صلیب، چهار مربـع تزیین شده قرار دارد و انتـهای برگ های درخت ‏خرما، سه برگ در هر سمت دارد که انتهای آنها گـوی مانند است. در پاییـن خاچـکار، نیز نقش سه گل زنبـق حـک و ‏صلیـب با استفـاده از یک پایـه بر روی گل وسطی قـرار داده شده. نقـش های بالای خاچکار گارنی تکرار نقش های خاچکار آرینج است.‏

در دیـر دادیوانـک،[۱۴] خاچـکاری به تاریخ ۱۱۸۱م وجود دارد که هنگام مرمت کلیسا آن را در داخل دیوار ‏نصب کـرده اند. هرچند این خاچـکار در نیمۀ دوم قـرن دوازدهم میلادی تراشیده شده در مقایسه با دو خاچکار قبلی فاقد ‏تزیینات در اطراف صلیب است. این خاچکار در عین سادگی، به دلیل وجود نوارهای درهم تنیده شده بر روی صلیب ‏زیبایی خاصی دارد. صلیب بر روی پایه ای متشکل از برگ های به هم تنیده شدۀ درخت خرما قرار گرفته. ادامۀ این نقش ها تا درون پایۀ پایینی صلیب ادامه دارد. کتیبه ای نیز در قسمت پایین آن حک شده ‏است. در حاشیۀ خاچکار و پیرامون نقش صلیب، از سه سمت، از نوارهای بافته شده استفاده کرده اند اما در آنها بی نظمی ‏به چشم می خورد.‏

از خاچکارهای منحصر به فرد نیمۀ دوم قرن دوازدهم میلادی خاچکار قلعۀ لوری[۱۵] است که امروزه در موزۀ متروپولیتن شهر نیویورک قرار دارد. در این خاچکار، که پس از ۱۱۸۵م تراشیده شده، سطح ‏صلیب را با نقشی از نوارهای بافته شده تزیین و از همین نقش بر روی صلیب نیز استفاده کرده اند. برگ های درخت خرما هم به صورت نوارهای بافته حک شده. قاب بندی خاچکار تحت تأثیر سبک قرن نهم ‏میلادی و سطح داخلی قاب بندی دارای نقش نوارهای دو و سه تایی بافته شده به سبک قرن یازدهم ‏میلادی است. اما نقشی که این خاچکار را منحصر به فرد می سازد حجاری زیر پایۀ صلیب است که بر روی نقش های ‏سر انسان، گاو نر، شیر و عقاب قرار دارد. این نقش ها نماد چهار تن از پیروان‏[۱۶] حضرت مسیح است که انجیل های چهارگانه را نوشته اند.‏

از پایان قـرن دوازدهـم میلادی برای آمـرزش روح متـوفا و جاودان ساختـن نام وی شروع به نصب خاچکار در ‏سمت شرقی قبر کردند، البته با حفظ سمت نقش دار آن که رو به غرب قرار می گرفت. در قبرهای خانوادگی،که در کنـار یکدیگر قرار ‏داشتند، نصب خاچـکار در پای هر قـبر سبب شد تا خاچـکارهای متعددی در یک ردیـف و در کنـار یکدیگر ‏قرار گیـرند. اندیشۀ نصب خاچکارها در کنـار یکـدیگر به صورت گروهی و گاهـی، استفاده از یک صفۀ مشترک از اینـجا ‏به وجود آمد. نصب خاچـکار در کنار قبر در سـده های بعدی گسترش بیشتری یافت و چنـان که خواهیـم گفت، جنگلی از خاچـکار در مناطق گوناگـون ارمنستان به وجـود آمد که مجموعه هایی با ارزش از ‏سبک ها و دوره های مختلف این هنر محسوب می شود.‏

بر روی بیشتر خاچکارهایی که در کنار قبرها نصب شده اند نام متـوفا و مطالبـی در مـورد وی حک شده ‏است. گاهی نیز تصـویری در کنار کتیبـه قرار داده اند که موقعـیت اجتماعی یا حرفۀ متوفا را نشان می دهد. این ‏کتیبه ها اطلاعات تاریخی ارزشمندی را در اختیار محققان قرار می دهند. در پایان قرن دوازدهم و ابتدای قرن سیزدهم میلادی، تغییرات فراوانی در خاچکارها صورت گرفت، از جمله:‏

۱.‏ حجاری تصاویر قدیسان.

‏۲.‏ حجاری صلیب های کوچک پیرامون صلیب اصلی.

‏۳. خلق شکل های جدید با برگ های درخت خرما. در این دوره، ‏برگ های درخت خرما، با حفظ شکل برگ، پس از خروج از زیر بازوی پایینی صلیب، در انتهای بالای ‏آن به شکل پرنده یا مار درآمدند. در مواردی نیز تبدیل به دو دست با صلیبی کوچک شدند.‏

‏۴.‏ پرکردن فضای پیرامون بازوان صلیب با نقش های هندسی و گیاهی و عمق دادن به اطراف صلیب، به گونه ای ‏که صلیب حالت برجسته به خود گرفت.‏

در سده های دوازدهم و سیزدهم میلادی، باردیگر تراشیدن صلیب های بزرگ سنگی، به ویژه، در مناطق شمالی ارمنستان ‏رواج یافت. این صلیب های سنگی گاهی دارای ۵/۱ متر ارتفاع هستند و بر روی صفه قرار گرفته اند. بر ‏روی شماری از این صلیب های سنگی، کتیبه وجود دارد. شماری از آنها نیز بسیار ظریف تراشیده شده اند، مانند صلیب سنگی دیر ‏هوهاناوانک[۱۷] که آن را در ۱۱۷۱م ساخته اند و در محوطۀ دیر اجمیادزین، قرار دارد. این نوع از صلیب ها در دسته بندی ‏جداگانه ای جای می گیرند که معرفی آن را به فرصتی دیگر واگذار می کنیم.‏

تحول در تراشیدن خاچکار از پایان قرن دوازدهم تا نیمۀ اول قرن چهاردهم میلادی بسیار چشم گیر ‏است و آثار بسیار زیبایی از این دوره به جا مانده است. یکی از آنها، خاچکاری بسیار زیبا و جالب توجه در دیر ساناهین[۱۸] است. این خاچکار را در ۱۱۸۴م، به نام اسقف ‏گریگور توته وردی[۱۹] تراشیده و بر روی صفه ای ‏سه طبقه نصب کرده اند.‏

در خاچکار توته وردی،‏ ویژگی های سده های یازدهم و دوازدهم میلادی حفظ شده است، به این معنا که صلیب در داخل ‏قاب بندی با تزیینات هندسی و نوارهای بافته شده با سقف قوسی شکل قرار دارد. تزیینات نوارهای بافته شده بر ‏روی صلیب، قرنیز و گوی زیر صلیب نیز دیده می شود که در مقایسه با نمونه های مشابه، در خاچکارهای ختسکونک ‏و تساخاتسکار، بسیار ظریف تر است. در تزیینات قاب بندی ستون نماها با تزیینات ‏مستطیلی شکل و قوس بالای آن با دایره های تو در تو از یکدیگر متمایز شده اند. برگ های خارج شده از ‏زیر صلیب همانند خاچکارهای قرن یازدهم میلادی است با این تفاوت که دستۀ برگ های افقی در قسمت پایین ‏بسیار کوچک تر است و گویا، در این دوره جای خود را به دایرۀ زیر صلیب داده. نقش صلیب، که دارای ‏تزییناتی با گل زنبق و ساقه های به هم تنیده است، به علت داشتن عمق در داخل سنگ، کاملاً از محیط ‏خاچکار متمایز شده و زیبایی خاصی به آن بخشیده. در سده های شانزدهم و هفدهم میلادی، شاهد به وجود آمدن ‏سبکی خاص در خاچکارها متأثر از این نوع خاچکار، به ویژه در منطقۀ نخجوان، هستیم. در پشت این ‏خاچکار، کتیبه ای طولانی دربارۀ تاریخ و علت تراشیده شدن آن و نام استاد سنگ تراش حک شده است.‏ همان گونه که در بخش های گوناگون مقاله توضیح دادیم، طبیعت نقشی مهم در شکل گیری تزیینات خاچکار ‏داشته و در این دوره نیز با ظرافت و گستردگی بیشتری به کار گرفته شده است.‏

در دورۀ حکومت خاندان زاکاریان در ارمنستان و با خاتمۀ سلطۀ سلجوقیان، در قرن دوازدهم میلادی، وضعیت ‏مناسبی به وجود آمد که طی آن معماری متحول شد. هنر خاچکار نیز از این وضعیت مستثنا نبود. این ‏سیر تحول تا قرن سیزدهم میلادی ادامه یافت و خاچکارهای بسیاری در فلات ارمنستان ساخته و نصب شد. پس از حملۀ ‏مغول ها به ارمنستان و تسلط ایلخانان بر این سرزمین هنر خاچکار در مناطقی که حاکمان ارمنی توانسته بودند استقلال خود را ‏حفظ کنند کمال بیشتری یافت. آثار منحصر به فردی از قرن سیزدهم میلادی برجای مانده است. ‏پیشرفت در این مناطق تا نیمۀ قرن چهاردهم میلادی ادامه یافت اما با آغاز حملات تیمور لنگ شاهد توقف تراشیدن ‏خاچکار در کل ارمنستان هستیم. بررسی پراکندگی خاچکارها در ارمنستان نشان می دهد که درسده های دوازدهم تا چهاردهم میلادی خاچکارهای ظریف بیشتر در محوطۀ دیرهـا و خاچکارهای دارای طرح های ساده در محوطۀ گورستان ها نصب ‏شده اند.‏

در گـورستان دیـر تزاغـکاوانـک[۲۰] ‏دو خاچکار متعلق به قرن سیزدهم میلادی را در دو اندازه، اما با یک ارتفاع، در کنار قبر سه تن از اعضای یک خانواده نصب کرده اند. بر روی خاچـکار بزرگ تر، دو صلیـب و بر روی خاچکار ‏کوچک تر، یک صلیب نقش شده و دنبالۀ هر جملۀ کتیبۀ زیر خاچکار کوچک تر بر روی خاچکار بزرگ تر قرار دارد.‏

در بـرخـی از مناطـق ارمـنسـتان نصـب خاچـکار در کنـار قبـرها در دوره هـای گـوناگـون صـورت گـرفته است. در نتیجـه، مـجـموعه ای از خاچـکارهـای دوره هـای مخـتلف در یـک مـکان جمـع شده اند. گورستـان ‏دیـر تزاغــکاوانـک، کـه در تـصـویــر مشـاهـده مـی شود، از ایـن جـمله است. در ایـن گورستـان، خاچـکارهایی متعلـق به سده های نهم، سیزدهم و چهاردهم میلادی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که فرصتی استثنایی برای مقایسۀ سبک های گوناگون این هنر در دوره های مختلف است.‏

در بخش نخست این نوشتار توضیح دادیم که هنگام بازسازی برخی از کلیساها خاچکارهای پیرامون بنا را ‏در داخل دیوار کلیـسا نصب کـرده اند که این کار سبـب حفظ خاچکارهای دوره هـای مخـتلف در یک مـکان شده است. ‏همـان گونـه که در تصـویر رو به رو می بینیم در اطراف ورودی کلیـسای روستـای ورناشـن،[۲۱] در منطقۀ ‏شاهومیان قراباغ سه خاچکار نصب شده. خاچکار سمت راست متعلق به نیمۀ قرن یازدهم، خاچـکار سمت چـپ متعلـق به ۱۲۴۶م و خاچـکار بالایی متعلـق به نیمۀ دوم قرن دوازدهم میلادی است.‏

از نمونـه های جالـب دیگـر، که در آن مجموعـه ای از خاچـکارهای دوره های گوناگـون در دیوار کلیـسا نصب شده، در ‏ارتفاعات روستای آیرک[۲۲] است.‏

در خاچـکار دیر بـژنـی،[۲۳] که در اوایـل قـرن سیـزدهم میـلادی تراشیـده شده، از سبک خاچـکار توته وردی پیـروی کرده اند. اطراف نقش صلیب دارای عمق است و قاب بندی ای با سقف قوسی شکل دارد با این تفاوت ‏که قوس بالای صلیب، خود، به چهار قوس تقسیم شده. در دو سمت بازوی پایینی ‏صلیب، به انتهای برگ های خرما دو صلیب کوچک متصل است. بنابر تفسیری این صلیب ها بیانگر صلیب های دو فرد مجرمی هستند که ‏به همراه حضرت مسیح در بالای کوه جلجتا (گلگتا) مصلوب شدند. در این خاچکار، به علت بزرگ تر شدن گوی زیر ‏صلیب، برگ های افقی بسیار کوچک تر است و به صورت تزیینات چسبیده به قاب بندی درآمده. در حاشیۀ دو ‏طرف خاچکار، تزییناتی کاملاً متفاوت به چشم می خورد که در یک سمت از تزیینات هندسی و در سمت ‏دیگر، از تزیینات گیاهی استفاده شده. بر روی قرنیز، صلیبی کوچک، که نماد حضرت مسیح است، به همراه ‏نقش هایی از گل زنبق حـک شده. در خاچکارهای بعدی، این نماد به تصویر آن حضرت تغییر شکل می دهد.‏

در اوایـل قـرن سیزدهـم میلادی، سعی در ظریف تر کـردن هرچـه بیشتـر خـطوط و تزیینات شـد، به این معـنا که با حفظ ‏عمـق محـیط پیرامـون صلیـب و با بهره گیـری از تزییـنات روی صلیـب و محـیط اطراف آن تلاش کردنـد تا صلیـب را برجستـه نشـان دهـند. ‏خاچـکار دیر ساناهـین از ایـن گروه است. در ایـن دوره، ‏در پیرامـون صلیــب و بر روی قرنیـز، از شاخه و برگ و گـل زنبـق، به صورت درهم تنیـده، استفاده شده.گویی، استادان سنگ تراش با تزیین قرنیز با نقش های ظریف گیاهی ‏خواسته اند تصویری از بهشت را به نمایش گذارند. نکتۀ جالب دیگر در خاچکار ساناهیـن تأثیرپذیری آن از تزیینات حاشیـۀ ‏خاچکار تساخاتسکار است چنان که در خاچکار ساناهین نیز نقش صلیب، با برگ های درخت خرما به شکل مربع، در حاشیۀ ‏خاچکار قرار گرفته. در خاچـکارهای این دوره، دایرۀ زیر صلیـب با نقش هایـی بسیار ظریف تر تزیین شده است.‏ خاچـکار دیر ساناهیـن الگویی برای خاچکارهای سده های سیزدهم و چهاردهم میـلادی شد. از خاچـکارهایی که تحـت تأثیر ‏خاچـکار دیر ساناهیـن تراشیده شـده مـی توان به خاچـکارهای دیر هـوهاناوانک اشاره کرد. محـیط پیرامون صلیـب و قرنیز‏هـای بزرگ این خاچـکارها پوشیده از تزییـنات گیاهی ظریف است. در این خاچکارها، گام های نخست برای دولایه کردن تزیینات ‏روی خاچـکار برداشته شده.‏

از نیمـۀ نخـست قـرن سیـزدهـم میـلادی، بـر روی قرنیـز شماری از خاچـکارها، تصـویر قـدیسان را حجـاری کردند. ‏اضـافه شدن این تصاویر به نقش های گیاهی حضور قدیسان را در بهشت به نمایش می گذارد. از نخستین خاچکارهایی ‏که نقش قدیسان بر روی قرنیز آنها حجاری شده خاچکار ایمیرزک[۲۴] است که در ۱۲۳۳م تراشیده شده. این خاچکار اکنون در محوطۀ دیر اجمیادزین قرار دارد. هرچند سبک نقش های صلیب و اطراف ‏آن در این خاچکار همان سبک نیمۀ نخست قرن سیزدهم میلادی است در سطح آن از نقش های جالب توجهی استفاده کرده اند که الهام بخش ‏استادان بسیاری شد. از نکات جالب در این خاچکار دو لایه بودن تزیینات آن است. چنان که در چشم بیننده ‏این گونه به نظر می رسد که یک لایه تزیینات بر روی یک لایۀ دیگر از آن قرار داده شده. ویژگی دیگر این خاچکار استفاده از ‏ستـاره های شش پر به صورت نقش های دو لایه در آن است. نقش های به کار رفته در هیچ یک از ستاره ها تکراری نیست. در قسمت وسط قرنیز، تصویر حضرت مسیح و در دو طرف آن حضرت، تصاویر یوحـنا و پطروس، دو تن ‏از حـواریون، در حالتی که درخواستی از آن حضرت دارند، با ذکر نام آنها در کنار تصـویرشان حجـاری شده است. ‏در دایـرۀ پایین خاچـکار، که تا آن زمـان دارای تزیینات گیاهی و هندسی بود تصویر سوارکاری ‏حجـاری شده. بنابر کتیبۀ روی خاچکار تصویـر سـوارکار متعلق به سردار گریگـور خاغـباکیان، صاحـب منطقـۀ ‏خاچیـن در قراباغ، اسـت. این خاچـکار به سفارش همسر وی و به یاد شوهرش تراشیده شده است.‏

هرچند در قرن سیزدهم میلادی نقش های روی خاچـکارها تحـول بسیار یافـت اما هنـوز در نـزد برخـی از سنـگ تراشان ‏خاچـکارهای قـرن یازدهـم میـلادی جذابـیت خـود را حفـظ کـرده بود. بنابرایـن، در ایـن دوره خاچـکارهایـی نیـز با ‏همـان سبـک قـرن یازدهم میـلادی اما با ظرافـت و زیبایـی بیشتر تراشیـده شد. یکی از آنها خاچـکاری در ‏دیر ماکاراوانک[۲۵] است که به سبـک خاچـکارهای قرن یازدهـم میـلادی و با استادی قـرن سیزدهـم میلادی تراشیـده شده. در بخـش نخست مقاله، موضوع تنوع خاچکارها و تأثیر سبک هر منطقـه بر منطقۀ دیگر را بررسی کـردیم. در ‏اینـجا، لازم اسـت به این واقعـیت اشاره کنیم که تأثیر سبـک هر منطقـه بر دیگر مناطق با تأخـیر ‏زمـانی و تغیـیراتی همراه بوده، مانند خاچکار دیر ماکاراوانـک. این موضـوع سبـب مـی شود کـه در صورت نداشتـن دانـش ‏کافـی در مـورد این هنـر تشخـیص تاریـخ تراشیدن خاچکار بسیار دشوار و گاه با اشتباه صورت گیرد.‏

گاه به خاچکارهایی بر می خوریم که به علتی نامعلوم به صورت نیمه کاره رها شده اند. یکی از این خاچکارها در ‏روستای آرزاکان[۲۶] قرار دارد که متعلق به قرن سیزدهم میلادی است. در طراحی این خاچکار، به جای خوشۀ انگور در بالای ‏صلیب از میوۀ درخت انار استفاده شده. در پایین صلیب، نقش دو دست در دو سوی آن دیده می شود که ‏در هر یک از دست ها صلیبی کوچک قرار دارد. این طرح خاص قرن سیزدهم میلادی است.‏

در اوایل قرن یازدهم میلادی، شاهد قرار گرفتن شمار محدودی ‏خاچکار در داخل سازه، به صورت محراب، هستیم که دارای اهمیت مذهبی خاصی است. این نوع بناها در سده های ‏دوازدهم و سیزدهم میلادی گسترش بیشتری یافتند.‏

در نزدیکی روستای کوش،[۲۷] خاچکاری با سازۀ محرابی قرار دارد که در نیمۀ قرن بیستم میلادی مرمت ‏شده است. خاچکار و سازۀ آن، که در ۱۱۹۵م ساخته شده،۶/۸۰ متر ارتفاع دارد و به نام سفارش دهندۀ آن، پطروس آکانادس،[۲۸] نامیده ‏می شود. در پشت سازه، کتیبه ای در ده خط وجود دارد که دربارۀ ‏پیروزی سپاه مشترک ارمنی ـ گرجی بر سپاه سلجوقی و آزادسازی کل منطقه است.‏

یکی دیگر از خاچکارهای دارای سازه، متعلق به قرن سیزدهم میلادی، در محلۀ کاناکر[۲۹] ایروان قرار دارد که به نام پتوان[۳۰] ‏در ۱۲۶۵م بنا شده است. پیرامون خاچکار و بدنۀ سازه، کتیبه ای در مورد برپایی آن به تاریخ ‏ՉԺԴ[۳۱] وجود ‏دارد. نقش های این خاچکار، که بسیار ظریف است، دنبالۀ سبک خاچکار ایمیرزک محسوب می شود. در این خاچـکار، مانـند خاچـکار بژنی ‏دو صلیـب کوچک در دو سمت صلیب اصلی وجود دارد با این تفاوت که این صلیب ها در دو دست در انتهای ‏برگ های خرما قرار گرفته اند.‏

نکتۀ جالب در مـورد خاچـکار پتـوان، وجود تصـویر چهار فرد غیـر مذهبی بر روی آن است که به مـردان خانـدان ‏پتوان تعـلق دارد. تصویر دو تن از آنان در دو سمـت نقش صلیـب بر روی حاشیـۀ خاچکار و تصویر دو فرد دیگر بر روی ‏قرنیز تراشیده شده. در بین تصویر دو فرد واقع بر روی قرنیز، که هر یک صلیبی در دست دارند، نقش صلیب حک شده که ‏نماد حضرت مسیح است.‏

در قرن سیزدهم میلادی، خاچکارهایی چند لایه با نقش های بسیار ظریف تراشیده شد که در معماری ارمنی به ‏ آسِغناگورتز، به معنی سوزن دوزی، معروف است. به علت اهمیت خاص سوزن دوزی ها در هنر ساخت خاچکار چند نمونه از ‏آنها را معرفی می کنیم.‏

در بخش پایین خاچکارهای معروف به سوزن دوزی، گویی با نقش های گیاهی به صورت نیمه کرۀ برجسته قرار دارد. بر روی قرنیزهای شماری از این نوع خاچکارها، تصویر حضرت مسیح به همراه قدیسان، با ظرافت بسیار، تراشیده شده است. بیشتر ‏این گروه از خاچکارها کتیبه دارند و در شماری از آنها، نام استاد ذکر شده است.‏

از نخستین نمونه های این گروه از خاچکارها، خاچکاری است با نام سیرون خاچ،‏[۳۲] متعلق به اوایل قرن سیزدهم ‏میلادی، واقع در روستای دسغ[۳۳] که با احتساب صفۀ سه پلۀ آن ۴/۲۰ متر ارتفاع دارد. بر روی قرنیز ‏آن، تصویر حضرت مسیح و در دو سمـت تصویر، کلمات مخـفف نام آن حـضرت حـک شده است‎.‎ در این خاچـکار، نقـش ‏صلیـب در قاب بندی صلیبی شکل قرار دارد.‏

دو تـن از استادان بنام این دوره که خاچـکارهایی از این نوع تراشیـده و در به کمال رسانـدن این سبک تلاش کرده ‏اند استاد بُغـوس و استاد مومیـک هستند. سبـک استاد مومیک در تراشیدن خاچکار تبـدیل به الگویی برای استادان بعدی ‏شد. او به جز خاچکارهایی که تراشیده خالق آثاری در زمینۀ معماری و نگارگری نیز هست. بررسی آثار این استاد بنام ‏پایان قرن سیزدهم و ابتدای قرن چهاردهم میلادی را، که سبب تحسین بازدیـدکنـندگان می شود، به فرصتـی دیگر ‏واگـذار می کنـیم. از این دو استاد خاچـکارهایی چندلایـه به سبک سوزن دوزی در دیرهای گوشاوانک،[۳۴] نوراوانک‏[۳۵] و ‏دادیوانک[۳۶] برجای مانده است.

از استاد بُغوس دو خاچکار در دیر گوشاوانک برجای مانده که یکی از آنها فاقد کتیبه و تاریخ و ‏دیگری دارای تاریخ ۱۲۹۱م است. در این خاچکارها، نقش صلیب، محیط پیرامون آن، گوی زیر صلیب و قرنیز همانند خاچکار ‏روستای دسغ است اما با ظرافتی بسیار بیشتر. در هر سمت خاچکار و حاشیۀ آن، نه ستارۀ هشت پر منقوش وجود ‏دارد که در کل شبیه یکدیگر اما در جزئیات دارای نقش های متفاوتی هستند.‏

در هر دو خاچکار، دایره های زیر صلیب دارای نقش هایی بسیار ظریف است که به صورت نیم کرۀ برجسته تراشیده شده.‏

از استاد مومیک سه خاچکار به جای مانده که آنها را با تأثیر از خاچکارهای استاد بُغوس تراشیده و اگر نام ‏وی در کتیبه های روی خاچکارها نبود، این احتمال وجود داشت که به اشتباه این سه خاچکار نیز به استاد بُغوس نسبت داده شود.‏ مومیک در ۱۳۰۸م، به سفارش تامتا خاتون،[۳۷] خاچکاری بی نظیر تراشید که نخست در دیر نوراوانک قرار ‏داشت اما اکنون در دیر اجمیادزین نگهداری می شود. این خاچکار، که شبیه خاچکار استاد بُغوس است، در بخش زیرین کتیبه ای دارد که در پایان متن آن نام استاد ‏ نیز ذکر شده است. مومیک در تراشیدن قرنیز خاچکار ‏از استاد خود پیروی نکرده و به جای تزیینات گیاهی تصاویر قدیسان را بر روی آن حجاری کرده است. بر روی ‏قرنیز، سه تصویر به چشم می خورد: در وسط تصویر حضرت مسیح و در دو سمت آن حضرت، تصاویر حضرت مریم و یحیای تعمید ‏دهنده. سبک مومیک در تزیین قرنیز الگویی برای دیگر استادان سنگ تراش، به ویژه، در سدۀ پانزدهم تا هفدهم میلادی شد.‏

خاچکار دیگر مومیک نیز ـ که در دیر نوراوانک نصب شده بود و امروزه، در موزۀ شهر ‏یغیگنادزور[۳۸] قرار دارد ـ به درخواست تامتا خاتون تراشیده. این خاچکار نیز مانند خاچکار نخست دارای کتیبه ای ‏در بخش زیرین و قرنیز منقوش به تصویر حضرت مسیح است. در تزیین حاشیۀ این خاچکار، مومیک از استاد خود ‏پیروی نکرده و به جای ستارۀ هشت پر تصویر دوازده حواری را بر روی آن تراشیده است.‏

هم زمان با خاچکارهای سوزن دوزی، در استان وایوتس دزور،[۳۹] خاچکارهای کوچکی تراشیده شدند که دارای طرحی ساده و شبیه خاچکارهای قرن دهم میلادی می باشند. این خاچکارها را بیشتر در داخل دیوار کلیساها ‏نصب کرده اند. در این خاچکارها، در عین سادگی، به علت عمق فراوان محیط اطراف صلیب و نقوش برگ های درخت خرما، به ‏خاچکار بُعد داده شده است. از این نوع خاچکارها ،که در قرن چهاردهم میلادی تراشیده شده اند، در دیرهای ‏گندهوانک،[۴۰] کارمراشن[۴۱] و بسیاری دیگر از دیرهای این منطقه می توان یافت.‏

همان گونه که گفتیم، هنر تراشیدن خاچکار در فلات ارمنستان در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی گسترش ‏بسیار یافت. در این دوره، به جز خاچکارهای سوزن دوزی خاچکارهایی کوچک تر با سبک های ساده تر اما ظریف تراشیده ‏شد که در ادامـه به سـه نمـونه از آنها در دیـر هاوتس تار[۴۲] اشاره می کنیم.‏

هرچند خاچکارهای دیر هاوتس تار تزییناتی گوناگون دارند همگی آنها متعلق به قرن ‏‏سیزدهم میلادی هستند. در خاچکار نخست، بازوان دو طرف صلیب وارد حریم قاب بنـدی شده. استاد سنگ ‏تراش به این طریـق خواسته این تصور را به بیننده القا کنـد که صلیـب در حـال خارج شـدن از قاب بنـدی است. خاچـکار ‏بعدی درواقع دو خاچـکار کوچـک تراشیده شده بر روی یک سنگ است. اگرچه قاب بندی این خاچکار، که شامل قوس نما و ستون نما ‏است، از خاچکارهای قرن دهم میلادی تأثیر گرفته اما با ظرافت خاچکارهای قرن سیزدهم میلادی تراش خورده و خطوط به کار رفته ‏در نقش های آن بسیار هنرمندانه تراشیده شده.خاچکار سوم دارای دو صلیب یک اندازه در کنار یکدیگر است و به یاد دو فرد تراشیده شده است.‏

از خاچکارهای منحصر به فرد قرن سیزدهم میلادی، خاچکاری است که در صحن دیر هوهاناوانک بر روی ستون صحن نصب شده است. این ‏خاچکار، که در واقع بخشی از ستون را تشکیل می دهد، دارای قاب بندی ای به شکل صلیب و فاقد قرنیز و ‏دایره در زیر صلیب است و با نقش های گیاهی تزیین شده است. در بالای بازوی فوقانی صلیب، کلمات مخفف نام ‏حضرت مسیح و بر روی بازوی بالایی صلیب، تصویر تمام رخ آن حضرت را نقش کرده اند. در زیر صلیب نیز ‏تصویر حضرت آدم قرار دارد.‏

در قرن سیزدهم میلادی، در حوزۀ جنوبی دریاچۀ سوان، به دلیلی نامعلوم تراشیدن خاچکار در ابعاد بزرگ ‏به یکباره و برای مدت زمانی متداول شد. از این نوع خاچکارها در مناطق چولاکار،[۴۳] آگونـک،[۴۴] آیرک، سـودکوم[۴۵] ‏و گداشن[۴۶] ‏وجـود دارد که خاچکار روستای پاراکونـک[۴۷] ‏ یکی از آنهاست. این خاچکار ابعـادی بسیار بزرگ ‏و طرحـی ساده دارد و قاب بندی و قرنیـز آن دارای نقش های هندسی است.‏

در قـرن سـیزدهـم میـلادی، سبـک دیـگری از خاچـکارهـا به وجـود آمـد کـه با نـام آمنـاپرکیچ[۴۸] معـروف شد. نخـستین بار، در تاریـخ هنـر خاچـکار، حجـاری تصویـر حـضرت مسیـح به صورت مصـلوب شده در این نـوع از خاچـکارها نشان داده شد. تاکنون، از این سبـک تنـها هشت خاچـکار متعـلق به سده های سیزدهم تا هفدهم میلادی به دست آمده است.‏

در حـجاری هـای مذهـبی ارمنیـان، کمـتر بـه نقش حضرت مسیح به صورت مصلوب برمی خوریم. به ‏همین علت، شمار بسیار محدودی خاچکار آمناپرکیچ تراشیده شده است. علتی که سبب تراشیدن این ‏نوع از خاچکارها شد جالب است.

باسیلیوس دوم،‏[۴۹] امپراتور بیزانس، در قرن دهم میلادی، تصویر حضرت مسیح را در حال پایین آوردن پیکر وی از ‏روی صلیب، بر روی چوب کنده کاری شده به گاگیک اول (۹۸۹ ـ ۱۰۲۰م)، ‏ پادشاه ارمنستان، اهدا کرد. این تصویر به دیر هاوتس تار منتقل و مدت زمانی طولانی در آنجا نگهداری شد. با ‏ویرانی دیر به علت زلزله تصویر به دیر اجمیادزین انتقال یافت و امروزه، در موزۀ دیر قرار دارد‏.[۵۰] این ‏نقش الگویی برای تراشیدن خاچکارهای آمناپرکیچ شد.‏

قدیمی ترین خاچکار از نوع آمناپرکیچ در دیر هاقباد قرار دارد که تاریخ تراشیدن آن در ابتدای کتیبه ۱۲۷۳م[۵۱] ‏حک شده است. در این خاچکار، تصویر حضرت مسیح را به صورت مصلوب حک کرده اند و در بالای سر آن حضرت کلمات þՅՍ/ՔՍ[۵۲] ‏ به چشم می خورد. در دو سمت بالای صلیب، نقش آفتاب و ‏ماه حک شده است که پیش تر، در بخش نخست مقاله، در مورد آنها توضیح دادیم. در دو سمت پایین صلیب، نیز ‏تصویر حضرت مریم و یوحنای قدیس و پایین تر از آنها تصویر دیگر قدیسان دیده می شود. در دو سمت حاشیۀ خاچکار، همانند ‏خاچکار دوم استاد مومیک، تصویر دوازده حواری قرار دارد. در بالای خاچکار و برروی قرنیز، منظرۀ عروج حضرت ‏مسیح نقش شده است. صلیب ،که بر روی نماد کوه گلگتا قرار دارد، در قلۀ کوه قرار داده شده و در زیر صلیب، نقش سر انسانی به ‏چشم می خورد. این نقش در بسیاری از خاچکارهای قرون وسطا نیز تکرار شده. طبق باور کلیسای ارمنستان، ‏صلیب حضرت مسیح در مکانی برپا شده است که محل دفن حضرت آدم بوده. به همین دلیل، نماد او، به صورت سر ‏یک انسان در زیر نقش صلیب حجاری شده است. به جز کتیبه های پشت و دو طرف خاچکار در سطح ‏خاچکار و لابه لای نقش ها نیز کتیبه های گوناگون وجود دارد. در زیر صلیب، جمله ای حک شده است، که به گفتۀ ‏مخیتار گوش،[۵۳] آن را آرماتاتسی[۵۴] هنگام پایین آوردن پیکر حضرت مسیح از صلیب بیان کرده است.‏

دومین خاچکار آمناپرکیچ اورتز[۵۵] نام دارد که در ۱۲۷۹م تراشیده شده و در محوطۀ دیر اجمیادزین، ‏قرار دارد. این خاچکار شبیه خاچکار دیر هاقباد است با این تفاوت که بر روی قرنیز آن کتیبه ای حک شده و ‏نقش آفتاب و ماه در پشت عقاب و گاو نر قرار دارد. این خاچکار را به سفارش مامیکون مامیکونیان به یاد ‏پدرش، گریگور و مادرش تراشیده اند. بر روی صفۀ خاچکار تصویر گریگور یا پسر وی، مامیکون، حک شده که سوار بر اسب به سمت شیر حمله ‏کرده است.

در ۱۲۸۱م و ۱۲۸۵م دو خاچکار آمناپرکیچ در روستای دسغ، نصب شد، یعنی در روستایی که خانۀ ‏خاندان مامیکونیان در آن واقع است. این نوع خاچکارها بیشتر در این منطقه وجود ‏دارد و در کل ارمنستان، گسترش نیافته. نکات یاد شده این فرضیه را پیش می کشد که این سبک از خاچکارها به سفارش ‏خاندان مامیکونیان تراشیده شده و خاص این منطقه است.‏

نقش صلیب ارمنی از قرن هفتم میلادی بر روی ‏سردر برخی از کلیساها حجاری می شد. در قرن سیزدهم میلادی، این نقش روی سردر براساس طرح خاچکارها تراشیده ‏شد. یکی از این نمونه ها سردر کلیسای بری یغتسی[۵۶] ‏در منطقۀ قراباغ است. از آنجایی که این نقوش خود ‏گسترۀ موضوعی وسیعی دارد، بررسی آنها را به فرصتی دیگر موکول می کنیم.‏

گفتـیم که در هـزارۀ اول میلادی، زمانی که هنوز خاچـکار بر روی سنـگ مسطح شده حجاری نمی شد، تصـویر صلیـب ‏را بر روی سنـگ های بزرگ یا صخـره حجـاری می کردند. در قرن سیزدهم میلادی، این سبک بار دیگر احـیا شد و برروی صخره های نزدیک برخی از کلیساها و دیرها ‏نقش خاچکار را با حفظ تمامی اصول این قرن حجاری کردند. مجموعه ای بزرگ از این نوع خـاچکارها در دیر ‏گغارد[۵۷] قرار دارد.‏

تاکـنون، خاچـکارهای مناطق ارمنـستان غـربی (شرق ترکیـۀ امروزی)، مانند خاچـکارهای جمـهوری ارمنـستان، ‏به طور کامل بررسی نشده است. در ضمـن، به علت نابودی گسترده یا جابه جایی خاچکارهای اندکی ‏در مکان اصلی خود باقی مانده. یکی از این خاچکارها در خانه ای روستایی پیدا شده که متعلق به ‏‏۱۳۳۷م است و سبک خاچکارهای قرن چهاردهم میلادی را دارد. در این خاچکار، نقش دو صلیب کوچک در دو سمت صلیب اصلی ‏در دو دست قرار دارد و قرنیز خاچکار مثلثی شکل است. بر روی خاچکار کتیبه هایی دربارۀ علت ساخت ‏و تاریخ نصب آن وجود دارد که براساس آن این خاچکار زمانی در دیر مزوپاوانک[۵۸] بوده که ‏اکنون اثری از آن برجای نمانده است.‏

از نیمۀ قرن چهاردهم میلادی، به علت وضعیت حاکم بر ارمنستان هنر تراشیدن خاچکار سیر نزولی را پیمود. این روند تا قرن پانزدهم میلادی ادامه یافت. در این دو سده، ارمنیان به دلیل نا امنی شروع به مهاجرت به ‏خارج از ارمنستان کردند. به این ترتیب، هنر خاچکار را نیز به همراه خود به سرزمین های دیگر بردند. امروزه، در مناطق ‏گوناگونی چون گرجستان، آران، ایران، منطقۀ قفقاز، جنوب روسیه، اوکراین، لهستان و دیگر کشورهای اروپای ‏شرقی خاچکارهای بسیاری از این دوره برجای مانده است.‏

قرن سیزدهم میلادی، اوج شکوفایی هنر خاچکار در ارمنستان بود و تأثیری عمیق بر سبک های دوره های بعد ‏گذاشت چنان که با رونق گرفتن دوبارۀ هنر خاچکار، در قرن پانزدهم میلادی، خاچکارها را به دو سبکی تراشیدند که متعلق به قرن سیزدهم میلادی ‏است. در سبک نخست خاچکارهایی جای می گیرند که همۀ سطح آنها پوشیده از تزیینات است. در سبک بعدی، ‏خاچکارها فاقد تزیینات گیاهی و هندسی هستند یا تزییناتی کمتر دارند. در این دوره، تراشیدن خاچکار در مناطقی ‏از ارمنستان مانند حوزۀ دریاچۀ سوان و وایوتس دزور و به ویژه، ساحل رود ارس متمرکز شده بود.‏

از خـاچـکارهای سبـک نخـست، می تـوان خـاچـکار دیـر هاوتـس تـار متعـلق بـه ۱۴۷۳م را معرفـی کرد. این خاچکار، ‏به همراه دو خاچکار دیگر، به طـور جـداگانه بر روی صفـه قرار داشـت. هنـگام مـرمـت دیـر در ۱۷۲۱م آنـها را ‏به بـالای دروازه و داخـل دیـوارهای دیـر منتقـل کردند. در این خاچـکار، سعی شده است تا تزیینـات دایره شکل زیر صلیب ‏با قاب بندی جـداگانه ای از نقش صـلیـب جـدا شـود. قـاب بنـدی صلیـب دارای عمـق اسـت. این سبـک در خـاچـکارهای قـرن بعـد به کار گـرفتـه شـد و تکامـل یافـت. از دیـگر ویژگـی های این سبک، انتقال کتیبـه به سطـح خاچـکار و ‏قرار گرفتـن آن در لابه لای تزییـنات اسـت. تغییـر بعـدی در این نـوع از خاچـکارها افزایش ارتفـاع قرنیـز است ‏کـه سبـب کوچـک شدن نقـش صلیب می شود.‏

در خاچکارهای ساده، محیط پیرامون نقش صلیب فاقد تزیینات گیاهی است و با نقش صلیب های کوچک تزیین ‏شده و عمق بیشتری دارد. در بسیاری از خاچکارهای این سبک قاب بندی بالای نقش صلیب زاویه دار و در ‏وضعیت قوسی شکل بوده به صورت نوک تیز است‏. این سبک در ‏خاچکارهای دوره های بعدی، به ویژه، حوزۀ رود ارس بسیار استفاده شد. در حاشیۀ بسیاری از این نوع خاچکارها، ‏به جای تزیینات، کتیبه ای حک کرده اند و در بالا و یا پایین خاچکار نقش نماد جاودانگی قرار دارد.‏

خاچکار روستای آنگغاگوت مربوط به قرن پانزدهم میلادی دارای قاب بندی ای بدون تزیینات است و در بالای ‏آن نقش جاودانگی قرار دارد. قاب بندی نقش صلیب عمق دارد و قوس بالای قاب بندی به صورت ‏نوک تیز است.‏

از خاچکارهای منحصر به فرد این دوره، به علت نقش های زیبا و ظرافت آن، خاچکاری است که در حوزۀ ‏دریاچۀ سوان قرار داشته و امروزه، در دیر اجمیادزین نگهداری می شود. در تزیینات این خاچکار، چهار فرشته ‏به کمک ریسمان هایی صلیب را حمل می کنند این نقش تاکنون در خاچکار دیگری دیده نشده است.‏

از دیگر خاچکارهای منحصر به فرد قرن پانزدهم میلادی می توان به مجموعه ای از خاچکارها با ابعاد بزرگ در کنار کلیسایی ‏در روستای پور،[۵۹] واقع در ساحل غربی دریاچۀ وان، اشاره کرد. برروی کتیبه های یکی از آنها تاریخ ۱۴۵۶م ‏حک شده. این مجموعه، که باقی ماندۀ یک گورستان منهدم شده است، چندین ردیف خاچکار را با تزیینات ‏ساده شامل می شود که متعلق به همین دوره است. در بین آنها خاچکارهایی نیز به چشم می خورد که دارای قرنیزهایی است که شبیه ‏آن در هیچ منطقه ای از فلات ارمنستان دیده نشده است‏.‏[۶۰]

در قرن پانزدهم میلادی، تزیینات دایره شکل زیر صلیب دارای قاب بندی جداگانه ای شد. ‏این سبک در سدۀ شانزدهم و هفدهم میلادی نیز ادامه یافت. از نیمۀ قرن شانزدهم میلادی بار دیگر تزیینات به صورت ستارۀ هشت پر در حاشیۀ خاچکار به کار گرفته شد. این طرح در خاچکارهای سوزن دوزی قرن سیزدهم میلادی به کار می رفت. ‏خاچکار دیر هایراوانک[۶۱] از این گونه خاچکارهاست. از قرن شانزدهم میلادی ‏به بعد برخی از خاچکارها از شکل مستطیلی خارج و مانند خاچکارهای اولیه قسمت بالای آن پهن تر شد.‏

‏گاهی به خاچکارهایی بر می خوریم که از نظر شکل ظاهری با خاچکارهای دورۀ خود تفاوت دارند. ‏یکی از آنها خاچکاری است در محوطۀ کلیسای ماشتوتس مقدس، در روستای آگونک متعلق به قرن شانزدهم میلادی که به ‏صورت دو طبقه تراشیده شده و نمونه ای خاص از این دوره است.‏

در شماری از خاچکارهای اوایل قرن هفدهم میلادی، به نقش دایرۀ زیر صلیب اهمیتی خاص داده شد. در این نمونه ها، با حفظ ‏قاب بندی جداگانه به نقش دایره شکل نیم کره برجستگی بیشتر دادند و همان گونه که از خاچکار دیر ماسراتس،[۶۲] ‏متعلق به ۱۶۱۱م، مشخص است کرۀ زیر صلیب دارای حاشیه شده که به زیبایی آن افزوده است. هرچند ‏این طرح در شماری از خاچکارهای قرن چهاردهم میلادی استفاده شده بود در خاچکارهای تزیین دار قرن هفدهم میلادی بیشتر به کار رفت. از قرن شانزدهم میلادی در بین تصاویر قدیسان، بر روی قرنیز، تصویر شخصی که خاچکار را به نام وی ‏تراشیده اند نیز نقش و در حاشیۀ بالای قرنیز، جملۀ «صلیبم شفیع…» [۶۳] سپس نام فرد، حک شد. در قرن هفدهم میلادی، این سبک گسترش بیشتری یافت.‏

خاچکار روستای سودک[۶۴] در محوطۀ دیر اجمیادزین، از نمونه هایی است که بر روی قرنیز ‏آن تصویر سفارش دهندۀ خاچکار در کنار تصویر قدیسان نقش شده. در این خاچکار استاد سنگ تراش بخش بزرگی از سطح خاچکار را به ‏تصاویر قدیسان اختصاص داده است.‏

تا قرن پانزدهم میلادی به ندرت استادان سنگ تراش نام خود را بر روی سنگ حک می کردند. در صورت ‏حک کردن نیز آن را بین نقش های تزیینی پنهان می ساختند. در سده های پانزدهم تا هفدهم میلادی بسیاری از استادان ‏سنگ تراش شروع به حک نام خود در بخش میانی خاچکار کردند چنان که به وضوح دیده شود. آنان، به دنبال نام، عنوان خود را نیز ذکر می کردند. [۶۵]همۀ این عنوان ها مفهوم استاد یا ایجاد کننده ‏و خلق کننده را می رساند.‏

هرچند ساخت خاچکار هنری مذهبی است شمار اندکی از استادان این هنر روحانی بودند. هر ‏استاد چندین شاگرد به همراه خود داشت که گاه برای انجام سفارش ها به نقاط مختلف کشور سفر ‏می کردند. استادان خاچکار از احترامی خاص در بین مردم و حاکمان برخوردار بودند. برای تراشیدن خاچکار استادان سنگ تراش بنام را به نقاط گوناگون ارمنستان دعوت می کردند. بنابراین، خاچکارهای ‏این استادان در مناطق مختلف فلات ارمنستان پراکنده است. شمار این استادان سنگ تراش بسیار زیاد است و هر ‏یک از آنان سبک خاص خود را داشته اند به گونه ای که امکان بررسی کارهای آنان طی یک مقاله امکان پذیر نیست.‏‏

از استادان بنام قرن شانزدهم میلادی ملیک سِت است که خاچکارهای متعددی در نقاط گوناگون ارمنستان از او ‏یافت شده. یکی از آثار وی خاچکار دیر مریم مقدس در روستای بژنی است. در این خاچکار، اصول طرح های قرن شانزدهم میلادی رعایت شده اما تزیینات روی آن بسیار ظریف است. همچنین، او در زیر صلیب اصلی ‏چندین صلیب کوچک در بین قاب بندی های جدا از یکدیگر نقش کرده. این سبک وی را چند تن از ‏استادان بعدی در خاچکارهای سدۀ شانزدهم و هفدهم میلادی به کار برده اند.[۶۶]

در قرن هفدهم میلادی، باردیگر خاچکارهای آمناپرکیچ به تعدادی محدود تراشیده شد اما با نقش هایی متفاوت با ‏خاچکارهای قرن سیزدهم میلادی. در این نمونـه ها، از تزییـنات گیاهی و هنـدسی کمتری استفاده کرده اند و به جای آن ‏تصاویری از کتـاب مقـدس نقش شده است. در یکـی از ایـن خاچـکارها، کـه آن را در ۱۶۵۳م تراشیده اند و در دیر سـوان ‏قـرار دارد، نه تصـویر جداگانه ـ شامل مصلوب شدن حضرت مسیح، روز رستاخیز و تصاویر دیگری از کتاب ‏مقدس ـ نقش شده است.‏

در این مقاله دو خاچکار را معـرفی کردیـم کـه در آنها تصـویر دو دسـت را نقـش کـرده اند حامـل صلیـب هایی کوچـک. در این نمونه ها، با توجه به وضعیت قرار گرفتن دست ها این طـور به نظـر مـی رسد که فـرد حـامل صلیـب های کوچک می بایستی نگاه به سمت صلیب اصلی داشته باشد.

در قرن هفدهم میلادی، در منطقۀ نخجوان، خاچکارهایی تراشیده شدند که در آنها نیم ‏تنۀ فـرد حامـل دو صلیـب نیز به طور کامـل نقش شده است و فرد حامل صلیب ها پشت به صلیب اصلی دارد. از ‏همین سبک در خاچکار دیر شخموراد،‏[۶۷] به تاریخ ۱۶۱۹م، نیز استفاده شده است. ‏

از قرن پانزدهم میلادی در مناطقی از ارمنستان، مانند حوزۀ رود ارس، تراشیدن و ‏نصب خاچکارهای متعدد در کنار یکدیگر گسترش یافت. شمار این خاچکارها گاه به چندین هزار می رسید و جنگلی از خاچکارها را ‏تشکیل می داد. از این نمونه ها می توان به خاچکارهای کنار روستای نورادوز و شهر جلفا ‏اشاره کرد که مجموعه ای از خاچکارهای دوره های گوناگون در آن به چشم می خورد.‏

در قرن پانزدهم میلادی، طرح کلی خاچکارهای شهر جلفا، در کنار رود ارس، همان طرحی است که در خاچکارهای مناطق ‏دیگر ارمنستان به کار رفته اما در سده های بعدی استادان سنگ تراش این شهر، با استفاده از سبک های مناطق گوناگون، ‏توانستند سبکی متفاوت به وجود آورند که در هیچ یک از مناطق ارمنستان دیده نشده است. استادان سنگ ‏تراش جلفا نه تنها اوج کمال در هنر قرن سیزدهم میلادی را باردیگر احیا کردند بلکه سبکی جدید به وجود آوردند که به جرئت می توان گفت تنها خاص همین شهر بوده است. متأسفانه، این روند در ۱۶۰۵م متوقف شد.‏

خاچکارهای جلفا دارای ارتفاع بیشتر و عرضی کمتر از دیگر خاچکارها بودند و ابعاد آنها دارای نسبت یک به چهار ‏است. عرض خاچکار در تمام طول آن به یک اندازه است و بدون صفه بر روی زمین نصب شده. در ‏غرب شهر جلفا و ساحل شمالی رود ارس، بر روی سه تپه، چندین هزار خاچکار قرار داشته که بیشتر آنها ‏متعلق به قرن شانزدهم میلادی بوده است.‏

قرنیـز خاچـکارهای جلفا هم اندازۀ سطح خاچـکار است و به نـدرت، جـلوتر از سطح خاچـکار قرار ‏دارد. نقش صلیـب به صورت گـود افتاده و دارای عمـق در داخل سنگ است و قـوس بالای آن را نیـز به صـورت نوک تیـز حـک کـرده اند. نقـش های ‏روی خاچـکار با قاب بندی هایی از یکـدیگر جدا شده و شامـل قرنیز، نقـش صلیب، دایرۀ زیر صلیـب و کتیبۀ پایین ‏خاچـکار است.‏

در پایان قـرن شانزدهم و ابتدای قـرن هفدهم میلادی، خاچـکارهای جلفا به اوج شکـوفایی رسید اما تراشیـدن آنها ‏در ۱۶۰۵م، به علـت کوچ اجـباری ارمنیان این شهر به داخل خاک ایـران، به دستـور شاه عباس اول صفـوی ‏متوقـف شد. در این خاچـکارها، عمـق نقش صلیب بیشتر شده و دایرۀ زیر صلیب همانند نقش صلیب دارای عمق ‏است.‏

بر روی قرنیـز خاچکارهای قـرن هفدهـم میلادی در جلفا به جز تصاویر قدیسان، از نشان خاندان های ارمنی و ‏نمادهای حواریون نیز استفاده شده است. در شماری از آنها، در کنار کتیبۀ زیر خاچکار، تصویر سفارش دهنده را نیز حک کرده اند که ‏بیانگر موقعیت اجتماعی و یا حرفۀ وی است. موضوع کتیبه های روی این خاچکارها را ‏می توان به چهار گروه اصلی تقسیم کرد:

علت برپایی آن
به یاد فردی که شرح عملکرد او نیز آمده است
‏هدف از برپایی آن
درخواست شفاعت.‏
در قرن هفدهم میلادی، سبکی خاص از خاچکار به شکل ستون های صلیب دار هزارۀ اول میلادی در تعدادی بسیار ‏محدود در شهر جلفا تراشیده شد. این نمونه ها نیز مانند دیگر خاچکارهای این منطقه از چهار قسمت تشکیل و به شکل ‏مربع تراشیده شده. تمامی چهار ضلع این مربع را با نقش هایی شبیه نقش خاچکارها پوشانده اند.

از قرن شانزدهم میلادی جنگ های بین ایران و عثمانی در فلات ارمنستان آغاز شد که بیش از دو قرن ادامه داشت. ‏سپس، از اواخر قرن هجدهم تا قرن نوزدهم میلادی جنگ های روس با ایران و عثمانی درگرفت که سبب به وجود آمدن شرایط ‏نامساعد اقتصادی و اجتماعی در ارمنستان شد. در نتیجه، هنر خاچکار در این دوره سیری نزولی طی کرد.‏

در اوایل قرن هجدهم میلادی، در حوزۀ دریاچۀ سوان، خاچکار همچنان به سبک سدۀ پیشین تراشیده می شد. در ‏خاچکار واقع در گورستان شهر گاوار، به تاریخ ۱۷۰۷م، ویژگی خاچکارهای قرن شانزدهم میلادی تکرار شده است. این ‏خاچکار دارای قرنیزی بزرگ است که بر روی آن تصویر حضرت مسیح به همراه نمادهای چهار حواری ‏نقش شده.‏

در این دوره، نصب خاچکار در محوطه های باز کمتر به چشم می خورد و آنها را بیشتر برای تزیین دیوارها و ‏صحن کلیساها به کار می بردند. بر روی سنگ دیوارهای بیرونی کلیساها، خاچکار را در ابعاد کوچک ‏تراشیده اند که دو نمونه از آنها را ارائه می کنیم. اولی خاچکارهای کلیسای کاراپت مقدس را در دیری واقع در جزیرۀ ‏کتوتس‏[۶۸] نشان می دهد و دیگری دیوارهای دیر دغر است.‏

خاچکارهایی که بر روی دیوار کلیساها قرار دارد فاقد قرنیز و دایرۀ زیر صلیب است. این نمونه ها ‏نقش صلیب و قاب بندی هایی با تزیینات هندسی و گیاهی دارند. قاب بندی اطراف صلیب نیز دارای سقف قوسی شکل ‏ساده یا نوک تیز است.‏

در این دوره، هنگام بازسازی کلیساها از خاچکارها برای تزیین صحن کلیساها استفاده شده. یکی ‏از نمونه های جالب کلیسای گایانۀ مقدس، در شهر اجمیادزین، است که در آن از خاچکارهای هر دو سبک این دوره استفاده ‏شده است.‏ پس از پایان جنگ های ایران و روس، در اوایل قرن نوزدهم میلادی، ارمنیان ساکن در آذربایجان به طور دسته جمعی ‏به شمال رود ارس کوچ کردند. آنان با استقرار در مکان های جدید به بنای کلیساهای روستایی دست زدند. یکی از ‏این کلیساها در روستای لیجک[۶۹] قرار دارد که برای بنای محراب آن از خاچکارهای دوره های گوناگون استفاده ‏شده است.‏

فلات ارمنستان مساحتی بالغ بر چهارصدهزار کیلومتر مربع دارد که مملو از آثار باستانی ارمنیان است. در این مقاله یکی از این آثار، یعنی خاچکار، را بررسی کردیم. سازمان های ملی و بین المللی ‏وظیفۀ نظارت بر حفظ این هنر یگانه را دارند زیرا هنر خاچکار به علت منحصر به فرد بودن آن نه فقط ‏میراث ملی ارمنیان بلکه میراثی انسانی است. متأسفانه، به دلیل عدم توجه سازمان های بین المللی، مانند یونسکو، بر ‏میراث فرهنگی ارمنیان در کشورهای ترکیه و آذربایجان این آثار به طور گسترده نابود می شوند. یکی از فاجعه ‏بارترین این وقایع نابودی کامل چندین هزار خاچکار جلفا به دست ارتش آذربایجان در نوامبر ۲۰۰۴م بود ‏.‏

هنر خاچکار با دو هزار سال پیشینه هنوز هنری مورد علاقۀ ارمنیان است. امروزه، استادان بسیاری ‏به این کار مشغول اند و می کوشند تا این هنر را به کمال رسانند و با حفظ میراث گذشته سبک های جدیدی را به وجود می آورند.‏

جالب اینکه بیشتر جوانان در ارمنستان به این هنر رغبت نشان می دهند و شمار آنان نیز روز به روز افزایش می یابد. استادان سنگ تراش در سال های اخیر، بر اساس عکس های موجود، سعی در احیای خاچکارهای نابود شده در خاک ترکیه و ‏آذربایجان داشته اند که مجموعۀ کاملی از آنها در مرکز ایروان نصب شده است‏.‏

سال گذشتـه، کپـی یکی از خاچکارهای جلفا، که دیگر وجود ندارد، به سفارش خلیفه گری ارمنیان جلفای ‏اصفهان به دست استاد آرتاک هامبارسومیان تراشیده و در منطقۀ جلفای اصفهان نصب شد.‏

همـان گونه که پیش تر نیز گفتیم، امکان بررسی همـه جانبـۀ هنـر خاچـکار طی یک یا دو ‏مقالـه، به عـلت گستردگـی مطالـب، وجـود نـدارد. بنـابراین، بررسـی موضوعات مرتبـط با این هنر را به مجالی دیگر واگـذار می کنیم. طـی دو ‏بخش این مقاله سعی شد تا اطلاعـاتی کلـی دربـارۀ این هنـر خـاص ارمنـیان در اخـتیار علاقه منـدان قرار گیرد. امیـد که در فرصتـی دیـگر سبک های مناطق گوناگون ارمنستـان، به ویژه، مناطـق خارج از ‏ارمنستان مانند ایران را بررسی کنیم که ارمنـیان در آن مناطـق اقدام به تراشیدن خاچـکار کرده اند. همچنین، به تفسیر حجاری ها ‏براساس کتاب مقدس و سبک های استادان گوناگون بپردازیم.‏

پی نوشت ها :

پی‌نوشت‌ها:

۱- برای مطالعۀ بخش نخست این مقاله نک: شاهن هوسپیان، «خاچکار»، پیمان، ش۸۰ (تابستان۱۳۹۶): ۸ ـ ۴۸.

2- Arakelots

3- Mush

شهری در فلات ارمنستان و شرق ترکیۀ امروزی.

4- Tsakhatskar

۵- برای اطلاعات بیشتر ر.ک: شاهن هوسپیان، « نابودسازی فرهنگی»،پیمان، ش ۳۱ (بهار ۱۳۸۴‏): ۵ ـ ۲۳.

6- Aparank

۷- شاخه ای از سلجوقیان که از اوایل قرن دوازدهم تا اوایل قرن سیزدهم میلادی در منطقۀ شمال دریاچۀ وان حکومتی مستقل تشکیل ‏دادند. پایتخت این حکومت شهر اخلاط بود.‏

8- Arinj

منطقه ای در شمال شرق ایروان.

9- Avan

منطقه ای در شمال شرق ایروان.

10- Oshakan

شهری کوچک در شمال شهر اجمیادزین.

11- Garni

روستایی در شرق ایروان.

۱۲- ر. ک: شاهن هوسپیان، « خاچکار»، پیمان، ش۸۰ (تابستان ۱۳۹۶): ۹.

13- Gayaneh

14- Dadivank

دیری در کنار روستایی با همین نام در منطقۀ قراباغ. در این دیر، دادی مقدس دفن شده است. او یکی از شاگردان تادئوس مقدس بود که در محل دیر قراکلیسا، نزدیک ماکو، به شهادت رسید.

15- Lori

پایتخت پادشاهی کئوریکیان (۹۸۲ ـ ۱۱۴۵م) که در کنار شهر استپاناوان، در شمال ارمنستان، قرار دارد.‏

۱۶- متی، مرقس، لوقا و یوحنا.‏

17- Hovhanavank

در استان آراگاتسوتن و در کنار روستای اوهاناوان.

18- Sanahin

دیری در کنار شهر آلاوردی ارمنستان.

19- Tutevordi

20- Tzaghgavank

دیری در کنار شهر آلاوردی ارمنستان.

21- Vernashen

22- Ayrk

واقع در جنوب دریاچۀ سوان.‏

23- Bjnі

دیری در روستایی به همین نام در منطقۀ کوتایک ارمنستان.

24- Imirzek

مکانی در منطقۀ حفاظت شدۀ جنگلی خسرو، در مرکز ارمنستان.

25- Makaravank

واقع در استان تاووش و در نزدیکی روستای آچاجور.

26- Arzakan

در استان کوتایک در شمال شهر ایروان.

27- Kosh

روستایی در شمال غرب شهر آشتاراک.

28- Petros Akanades

29- Kanaker

30- Petevan

۳۱- بنابر جدول ارائه شده در بخش نخست مقاله (در شمارۀ ۸۰ فصلنامۀ پیمان، ص۳۰)؛Չ ‎ برابر با عدد ۷۰۰، þԺ‏ برابر با عدد ۱۰ و ‏Դ‏ برابر با عدد ۴ است. در نتیجه، رقم مذکور ۷۱۴ است که با اضافه کردن عدد ۵۵۱ به ‏آن تاریخ ۱۲۶۵م به دست می آید.‏

32- Sirun khach

به معنای صلیب زیبا.‏

33- Dsegh

روستایی در استان لوری ارمنستان.

34- Goshavank

واقع در استان تاووش ارمنستان، در کنار رود گدیک.

35- Noravank

واقع در استان وایوتس دزور ارمنستان و نزدیک روستای آرنی.‏

36- Dadivank

واقع در منطقۀ قراباغ و کنار رود تارتار.‏

37- Tamtakhatun

همسر الیگوم اوربلی حاکم منطقۀ وایوتس دزور ارمنستان.

38- Yeghegnadzor

39- Vayots Dzor

40- Gndevank

41- Karmrashen

42- Havuts Tar

دیری در استان کوتایک، بر روی ارتفاعات مشرف به رود آزاد.‏

43- Cholakar

44- Agounk

45- Sodkum

46- Gedashen

47- Parrakunk

48- Amenaprkich

به معنی ناجی.

49- Basil II (۹۵۸ ـ۱۰۲۵)‎

50- Karen Matevosyan, Havuts Tar monastery (Yerevan: 2012), p.۵ & ۶۵‎.

۵۱- تاریخ ذکر شده به صورت ‏ՉԻԲ‏ است.

۵۲- کلمات مخفف نام حضرت مسیح که در بخش نخست مقاله در پیمان شمارۀ ۸۰ ، در مورد آن توضیح داده ایم.‏

53- Mkhitar Gosh‏ ‏

روحانی، فیلسوف و نویسندۀ ارمنی در قرن دوازدهم میلادی.

54- Armatatsi

براساس فصل ۲۷ انجیل متى آرماتاتسى کسی است که از پونتیوس پیلاتس، فرماندۀ رومى، اجازۀ پایین آوردن کالبد حضرت عیسى ‏مسیح را از روى صلیب گرفت وسپس، آن حضرت را درکفنى پیچید و در دخمه اى، قرارداد.‏

55- Urts

56- BriYeghtsi

57- Geghard

دیری در شرق ایروان.

58- Mezopavank

دیری در شمال دریاچۀ وان و منطقۀ آرجیش.

59- Por

60- www.virtualani.org‎

61- Hayravank

واقع در ساحل شرقی دریاچۀ سوان.‏

62- Masrats

دیری در روستای دزوراگیوغ، واقع در ساحل جنوب غربی دریاچۀ سوان.

۶۳- ԽԱՉՍ ԲԱՐԵԽԱՒՍ ….ý

64- Sodk

روستایی در جنوب شرقی دریاچۀ سوان.

۶۵- ԿԱԶՄՈՂ, ԳԾՈՂ, ԿԱԶՄԻՉ, ՎԱՐԴՊԵՏ, ՁԵՒՈՂ:

66- Gavar

شهری در غرب دریاچۀ سوان.

67- Shkhmurad

دیری در استان تاووش، نزدیک روستای دزاغگاوان.

68- Ktuts

از جزایر واقع در دریاچۀ وان در خاک ترکیۀ امروزی.‏

69- Lijk

روستایی در جنوب غربی دریاچۀ سوان.

منابع:

پطروسیان، هاملت. خاچکار. ایروان: ۲۰۰۸م

ماطوسیان، کارن. مومیک. ایروان: وزارت فرهنگ جمهوری ارمنستان، ۲۰۱۰م.

منابع عکس:

بایگانی شخصی شاهن هوسپیان.

بایگانی شخصی سواک آروشاتیان.

بایگانی شخصی ساموئل کاراپتیان.

بایگانی شخصی هاملت پطروسیان.

Armenica.org

Khachkar.am

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۸۱
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید