فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۵۵
حماسه داردانل
نویسنده: رافی آراکلیانس
سرکیس طروسیـان، در ۱۸۹۱م، در شهــر اِوِرک،[۲] منطقــۀ که سـاریای[۳] ایالت آنــگورا، (آنکارای کنونی) در ترکیه، به دنیا آمد. وی دوران تحصیلات مقدماتی را در مدرسۀ کلیسای محلی ارمنیان به پایان بـرد و برای ادامۀ تحصیل وارد دانشگاه دولتـی آدریاناپولـس[۴] (ادیرنه کنونی) شد.
سرکیس که عاشق علوم جنگی و شیدای خدمت در ارتش بود، با قانون دولتی ممنوعیت خدمت مسیحیان در ارتش امپراتوری عثمانی، مواجه شد.نیل به هدف و آرزوها، تحولات سرسام آور اجتماعی ناشی از جنگ جهانی اول و البته سرنوشت، مسیری استثنایی برای زندگی او طراحی کرده بود.
سرکیس طروسیان سال ها بعد، در آن سوی اقیانوس ها، خاطرات حضور در پنج جبهۀ جنگ، تلاطمات زندگی و کارنامۀ شفاف عواطف خود را به رشته تحریر درآورد و در کتابی قطور به چاپ رساند.این دفتر خاطرات شخصی طروسیان نه فقط به دلیل ذکر بی آلایش حوادث و عواطف زندگی، بلکه به دلیل پرده برداری از حوادث جنگ و سیاست های پنهان دول متخاصم از اهمیت خاصی بر خوردار است.
نسخه های کتاب از داردانل تا فلسطین نایاب است و ناشران مشتاق برای چاپ مجدد آن هم اینک از سوی دولت های معلوم الحال در تنگنا قرار گرفته اند.
سرکیس طروسیــان در سال هـــای تحصیــل بــا یکی از هم کلاسی هـــای عرب تبار خود به نام محرم، که فرزند یکی از پاشایان بلندپایۀ ارتش عثمانی است، آشنا می شود. این آشنایی به زودی به دوستی ای عمیق انجامیده و قدم سرکیس را به خانۀ محرم و خانواده اش باز می کند.
پاشا که از علاقۀ وافر فرزند خود و دوستش به خدمت در ارتش خبر دارد، از نفوذ خود برای ورود آنها به خدمت سربازی استفاده و در اندک زمانی هر دوی آنها را وارد صفوف ارتش می کند. رفت و آمد به خانۀ پاشا لطف دیگری را هم برای سرکیس به همراه دارد. دیری نمی پاید که او با جمیله، دختر پاشا، که زخمی مشخص بر دست چپش دارد، آشنا می شود، شناختی که به زودی به دوستی و انسی عمیق و سپس، در مدتی کوتاه، به عشقی ملکوتی تبدیل می شود. در ۱۹۱۴ م، طروسیــان با درجۀ افســری توپخانه تحصیلات عالیــه را به پایان بـــرده و برای طی یک دورۀ سه ماهۀ نظامی عازم آلمان، دوست متحد امپراتوری عثمانی می شود.
قبل از ورود ترکیه به جنگ جهانی اول و صفوف متحدین، سرکیس به فرماندهی گردان (( فُرت ارتوغرول))، [۵] که محافظت از تنگه داردانل[۶] را به عهده داشت و محرم به سمت فرماندهی نیروهای دفاعی تأسیسات نظامی داردانل و دبیر دفتر ژنرال جناد پاشا، منصوب می شوند. در نخستین روزهای جنگ و در جبهۀ آبی(( چاناک قلعه))، [۷] ناخدا سرکیس طروسیان موفق به غرق ساختن اولین کشتی متخاصم انگلیسی می شود.
ژنرال جناد پاشا، مبهوت از جسارت و هنرنمایی سرکیس در غرق نخستین کشتی دشمن و از کار انداختن کشتی دوم بریتانیایی، او را به انور پاشا،[۸] وزیر جنگ، معرفی می نماید. انور پاشا نیز در همان میهمانی معارفه سرکیس را با نام قهرمان ارمنی داردانل به افسران عالی رتبۀ آلمانی، مارشال لیمان فون ساندرس و ژنرال فون در گُلتس، معرفی می کند.طروسیان از آن پس در ازای خدمات خود موفق به دریافت نشان و تقدیرنامه های متعدد از کشورهای ترکیه، آلمان، اطریش و بلغارستان می شود.
تلگــرام فــوری سحرگاه ۲۹ سپتامبر ۱۹۱۵م خبر مجروح شدن محرم را به همراه دارد.طروسیان بلافاصله خود را بر بالین محرم می رساند.محـــرم، که از علاقۀ ســرکیس به خواهرش اطلاع دارد، قبـــل از مرگ پـــرده از حقایق تلخی بــر می دارد که اثری فراموش نشدنی بر ضمیـــر و روح ســرکیس طروسیـــان باقی می گـــذارد.محرم، از روزهای سیاه ۱۸۹۶ م، وقتی که پدرش فرماندۀ گردان پیاده نظام مستقر در ایالت موش،[۹] در شمال دیاربکیر، بود سخن می گوید، سال های اولین قتل عام مسیحیان و خصوصاً ارمنیان در زمان پادشاهی سلطان حمید، امپراتور عثمانی.
روزی که پدر محرم، در کوچه های یکی از دهات ویران ارمنی نشین قدم می زده، به دختر بچۀ دو ساله ای بر خورد می کند که تنها و گریان، در خرابه ها، سرگردان به این طرف و آن طرف می رود. پدر محرم وقتی ازکشته شدن پدر و مادر طفل معصوم مطمئن و از پیدا کردن نزدیکان دخترک نا امید می شود، تصمیم می گیرد که او را به خانه آورده و به دخترخواندگی بپذیرد.
مادر محرم، که مخالف پذیرفتن یک دختر ارمنی مسیحی در خانه بوده، فقط وقتی رضایت می دهد که موفق می شود با اسید علامت صلیب خالکوبی شده برروی دست چپ دختر بچه را پاک، آن را به زخمی مشخص تبدیل و نام جمیله را برایش انتخاب کند.
* * *
با آغاز نژادکشی، در آوریل ۱۹۱۵م، سربازان ترک پدر، مادر و خواهر سرکیس را نیز از خانۀ پدری بیرون و به سمت قتلگاه دیرالزور،[۱۰] در خاک سوریۀ کنونی، می رانند.
بخشدار اِوِرک قبل از تبعید به پدر و مادر سرکیس پیشنهاد کرده بوده که برای نجات از مرگ، تَرک مسیحیت کنند و دخترشان را به همسری برادر زادۀ او در آورند.جواب منفی خانواده را به سوی مرگ می برد.
سرکیس می کوشد که با همراهی هم مسلکان و دوستان ارتشی از قتل پدر و مادر جلوگیری کند ولی در عوض با اقدام به قتل خودش مواجه می شود. سرکیس بعدها از طریق دوستان تُرکش پی می برد که طلعت پاشا، وزیر داخلۀ وقت ترکیه، نقشۀ مسموم کردن وی به دست یکی از زنان حرم به نام (( فهریه خانم)) و به دریا انداختن جسدش را کشیده بوده است.سرکیس یک بار دیگر در جبهۀ فلسطین از نقشه ای که برای قتلش طرح ریزی شده بود جان سالم به در می برد. او پس از آن، منزجر از اعمال سران حزب اتحاد و ترقی حاکم بر ترکیه، به گروه های پارتیزان عرب مخالف دولت مرکزی پیوسته و به متفقین پناه می برد.
به دلیل مهارت های رزمی و غریزۀ فرماندهی جسورانۀ طروسیان، در این جبهه نیز از طرف دولت های انگلستان و فرانسه موفق به دریافت تقدیرنامه و نشان شجاعت می شود.ماه ها بعد سرکیس در یکی از بیابان های عربستان، بالاخره، خواهرش بایزار، تنها بازماندۀ خانواده و جمیله را، که از بیماری رنج می بردند، پیدا می کند. ضعف شدید جسمانی مدت کوتاهی بعد از دیدار با سرکیس باعث مرگ هر دو می شود.طروسیان پس از شرکت در جنگ های ضد نظام در ترکیه و پشت سر گذاشتن سابقۀ حضور در پنج جبهۀ جنگ جهانی اول، برای همیشه خاک ترکیه را ترک کرده و درایالت پنسیلوانیای امریکا اقامت می گزیند.
* * *
کاپیتان سرکیس طروسیان در ۱۹۲۷م، در بوستون ایالات متحدۀ امریکا، مجموعۀ قطــور خاطرات خود را تحت عنوان از داردانل تا فلسطین را به چاپ رساند. ایــن کتاب نایاب در ۱۹۴۸م تجدید چاپ شده است.
پی نوشت ها:
۱ـ با تشکر از مدیریت موزه و مؤسسۀ نژادکشی ارمنیان، در ایروان، که تصاویر این مقاله را در اختیار فصلنامۀ پیمان قرار دادند.
Evereg 2ـ یکی از چهار دهستان ارمنی نشین منطقۀ دِوِلی( Develi )، در ناحیۀ مرکزی ترکیه، که زادگاه عبداله گول، رئیس جمهور فعلی ترکیه و مقر یکی ازقدیمی ترین کلیساهای ارمنیان است. م.
۳ـ این استان امروزه کایسِری نامیده می شود. م.
Adrianopolse 4ـ
Fort Ertuegrul 5ـ
Dardanell 6ـ تنگۀ آبی که دریای سیاه را به دریای مرمره متصل می کند.
Canakkale 7ـ استان شمال غربی ترکیه که نیمی از آن درقارۀ اروپا و نیمۀ دیگرش در قارۀ آسیا واقع شده این دو قسمت از طریق تنگۀ درادانل از هم جدا می شوند.
Enver Ismail Pasha 8ـ وزیر جنگ وقت ترکیه که فرمان شرکت ترکیه در جنگ اول جهانی را درصفوف متحدین صادر کرد.
Mush 9ـ
Der Zor 10ـ منطقه ای در خاک سوریۀ کنونی که قبل و در زمان وقوع جنگ جهانی اول دراشغال امپراتوری عثمانی بود. این ناحیه از قتلگاه ارمنیان را به اردوگاه مرگ آشوویتس تشبیه کرده اند.