فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۹

حاصلی از همدلی،رفاقت و دوستی

نویسنده: سهراب زمان

محمد رضاقومی
محمد رضاقومی

غیبت طولانی واروژ کریم مسیحی و انتظار دیدن فیلم تازه‌ای از او هر علاقه مند به سینما را بر آن می‌دارد که مشتاقانه برای دیدن فیلم بلند این کارگردان خوش‌فکر و فیلم ساز خوش‌ذوق روانۀ سینما شود؛ کارگردانی که با اولین فیلم بلندش، پردۀ آخر، مورد توجه و تحسین همگان قرار گرفت؛ فیلمی که با گذشت سال‌ها هنوز ارزش دیدن دارد و هنوز هم با هر بار دیدن می‌توان نکات تازه‌ای از آن آموخت. به همین خاطر وقتی قرار است با واروژ کریم مسیحی کار کنی اهمیت کار دو چندان می‌شود. باید آماده شوی تا با نیرویی مضاعف پا به میدان گذاری و هرچه در توان داری برای این کار صرف کنی. برای کسی که به‌ سینما علاقه دارد چنین فرصتی توفیق بزرگی به‌ حساب می‌آید و می‌تواند با تمام قوا و با انگیزه کامل جهت این همکاری دست به‌کار شود.

این امکان برای من هم فراهم شد و من این شانس را داشتم تا از این فرصت استفاده کنم. در قدم اول نکته مهم برای من مطالعه فیلمنامه و برداشت خودم از آن بود و تأثیری که اصل متن بر روی کارم دارد. آنچه اتفاق افتاد طرح‌های اولیه از تک تک شخصیت‌های داستان در ذهنم بود که همه را با دقت روی کاغذ آوردم و بعد از مطالعه چند باره درباره شخصیت‌ها به یک نتیجۀ نهایی رسیدم و برای هرکدام یک فایل جداگانه باز کردم. پیچیدگی داستان و ابعاد گوناگون طراحی شخصیت در فیلم سؤالات زیادی در ذهنم ایجاد کرد و هنوز منتظر انتخاب بازیگران بودم تا براساس انتخاب هر کدام از نقش‌ها طراحی نهایی را با کارگردان در میان گذارم.

پس از گفت و گوی لازم با واروژ متوجۀ تفاوت برداشت خودم و ذهنیت کارگردان شدم که این برایم آسان نبود. در وهلۀ اول باید آنچه را در ذهن داشتم با دلایل کافی مطرح می‌کردم و برای هر موردی که مطرح می‌ ساختم توضیحی منطقی و لازم می‌دادم، آنقدر کافی و کامل تا ایشان نسبت به من اعتماد کند. در نتیجۀ بحث‌های تازه‌ای که پیش می‌آمد در مواردی از من چیزی خواسته می‌شد که با آنچه خودم به آن رسیده بودم متفاوت بود. در طول کار، تمام سعی ام بر این بود تا آنجا که می‌توانم به اصل فیلمنامه، که تعیین کنندۀ اصلی است و افکار کارگردان، که خودش نویسنده فیلمنامه بود، نزدیک شوم.

آنچه در این میان فهمیدم این بود که واروژ راجع به همه موارد از قبل فکر کرده و با اشراف کامل، دقیقاً، می‌داند که چه چیزی می‌خواهد. گویی فیلم را قبلاً در ذهن خودش ساخته و تکلیف همه چیز روشن است. کافی است خودت را به این ذهنیت نزدیک کنی. در نتیجه، جزئی از عناصر اصلی داستان خواهی شد و با خودت فکر تازه و خلاقیت وارد کار خواهی کرد. در واقع، فرصت کافی بود تا بتوان به‌ تمام جزئیات فکر کرد و هر آنچه را که ایجاد سؤال می‌کند به ‌نتیجه مطلوب رساند. برداشت اولیه من از فیلمنامه، که در واقع همان هملت شکسپیر بود، نگاهی به نمایش هملت و همه شخصیت‌های آن بود اما تفاوت کلی کار در آن بود که این موضوع کاملاً به‌روز و یک داستان کاملاً ایرانی است و تمام آدم‌های داستان کسانی هستند که ما در جامعه با آن‌ها برخورد داریم.

در نتیجه، آنچه اهمیت دارد جنبه‌های دراماتیک و هنرمندانه در کار است که باید به‌ شکلی مطلوب و باورپذیر درآیند.

ساخت فیلم تردید در دو مرحله اتفاق افتاد و من جزو معدود افرادی بودم که در هر دو دفعه در این پروژه همکاری داشتم. اکثر عوامل فیلم، هرکدام به‌دلیلی، بار دوم عوض شدند و به جای آنها افراد دیگری آمدند. در مرحلۀ اول ساخت فیلم، واروژ با همه مقاومتی که از خود نشان داد و با وجود آنکه سرسختانه برای ادامۀ کار کوشید و جان فشانی کرد به ‌دلیل استرس فراوان و فشار بیش از حد کار، کارش به بیمارستان کشید و وقفه ای طولانی یا در واقع تعطیلی ای کامل در روند ساخت فیلم اتفاق افتاد اما بار دوم با همت همه عوامل دست ‌اندرکار سرانجام این فیلم به نتیجه رسید. آنچه حاصل شد و بر روی پرده است نتیجه تلاش گروهی است که در کنار هم صمیمانه و با همدلی، رفاقت و دوستی برای به انجام رساندن آن کوشیدند و تلاش کردند.

۲۰ شهریور ۱۳۸۸

پی نوشت:

چهره پرداز فیلم تردید.

مقاله های فصلنامه فرهنگی پیمان شماره ۴۹
Facebook
Twitter
Telegram
WhatsApp

فصلنامه های فرهنگی پیمان

سبد خرید